(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


دوشنبه 14 فروزدین 1391- شماره 20172

تاملي بر برنامه هاي تلويزيون در سال 90 در انتظار يك تجديدنظر!
نقش هنر در تقابل با تحريف رسانه اي
بررسي توليدات سينماي ايران
با نگاهي به سي امين جشنواره فيلم فجر -5
عشق هاي آبكي و بحران مهاجرت
ديدار شمقدري با دكتر الزهار از رهبران حماس
بازتاب هاي ساخت فيلم هاي «33 روز» و «22 روز»
نگاهي به نمايش «نوروز پيروز» كار جواد انصافي
يك اثر تمام ايراني
يك فيلم درباره حماسه 12 اسفند ساخته مي شود
محبوبيت شبكه «آي فيلم» در كشورهاي عربي
سگي كه هم سفره اوباما شد



تاملي بر برنامه هاي تلويزيون در سال 90 در انتظار يك تجديدنظر!

آرش فهيم
مروري بر برنامه هاي سيما در سال 1390 گوياي آن است كه اين رسانه ملي در حوزه توليد و پخش «سريال» فاقد يك برنامه مشخص و سياستگذاري راهبردي است.
تلويزيون در سالي كه گذشت، فراز و نشيب هاي فراواني را تجربه كرد، آغاز فعاليت سامانه آنتن دهي ديجيتال و راه اندازي شبكه هايي چون آي فيلم، مستند و نمايش از جمله اتفاقات مثبت اين سال محسوب مي شوند. در اين دوره همچنين در عرصه برنامه هاي غيرنمايشي و گفت وگو محور، شاهد ارائه آثار قابل توجه و تاثيرگذاري بوديم. برنامه هايي چون «راز»، «معرفت»، «گره»، «راز آرماگدون»، «ديروز، امروز، فردا»، «پندار»، «چكامه» و... هر يك نمودهايي معدود و كم شمار از رويكرد صدا و سيما به عمل به عنوان يك دانشگاه عمومي بودند.
در حوزه بين الملل نيز، رسانه ملي گام هاي رو به جلويي را برداشت و موثر واقع شد. ديديم كه در حوزه جهان اسلام و كشورهاي عرب زبان، شبكه «العالم» تبديل به يكي از مدارهاي اصلي آگاه سازي مخاطب در نبردهاي بيداري اسلامي شد. شبكه «پرس تي وي» هم همچنان صدايي رسا و رهايي بخش براي مستقل ها و مخالفان سرمايه داري در جهان است. به همين دليل هم دولتمردان انگليسي اين شبكه را از مدار رسانه اي كشور خود حذف كردند. چون «پرس» كاركردي مثبت عليه آن دولت منفي داشته و دارد. بدون شك با راه اندازي شبكه «هيسپان تي وي» نفوذ ايران در كشورهاي اسپانيايي زبان، به خصوص در منطقه استراتژيك آمريكاي لاتين افزايش خواهد يافت.
ضمن اينكه رسانه ملي نقش موثري در شكل گيري حماسه 12اسفند داشت. درست در روزهايي كه شبكه هاي فارسي زبان امپرياليسم جهاني و رسانه هاي وابسته به دولت هاي جنگ طلب، رو به ورشكستگي مي رفتند، تلويزيون نظام مستقل حاكم بر ايران توانست با فضاسازي هاي رسانه اي خود، به رقم خوردن يكي از پرشورترين
راي گيري هاي تاريخ كمك كند و بار ديگر موجب تلخ كامي جريان هاي ضدبشر شود.
به رغم اين نقاط مثبت، سيما هنوز هم در حوزه توليد برنامه هاي نمايشي اسير نوعي سرگرداني و بلاتكليفي است. به طوري كه به جز «مختارنامه»، «وضعيت سفيد» و «شوق پرواز» نمي توان اثر برجسته ديگري را در اين عرصه نام برد. وجود تنها سه سريال برجسته در كارنامه يك ساله يك شبكه تلويزيوني، نمره چندان خوشايندي نيست.
اما مسئله مهم اين است كه در اين زمينه، سيما هيچ روند و جريان ثابت و متعادلي نداشت. به اين معني كه در يك دوره ناگهان شاهد پخش چند سريال تراژيك و تلخ بوديم. در يك دوره ديگر به شكلي حجيم و متراكم، برنامه هاي طنز و سريال هاي كمدي به نمايش درآمدند. در دوره اي، سريال هاي جنگي با رويكرد غيرواقعي و ضدحقيقت درباره دفاع مقدس روي آنتن رفت و در مقطعي ناگهان مجموعه هايي ماورالطبيعي و نمايش دهنده ارواح و شياطين شدت گرفت!
اين مسئله در حالي رخ مي دهد كه توجه عامه مردم بيش از هر نوع برنامه اي به مجموعه هاي نمايشي و سريال ها معطوف است. ترديدي نيست كه اگر رسانه ملي بتواند در اين بخش از برنامه هايش چشم اندازي راهبردي و سياستي جريان ساز را در پيش گيرد، قادر خواهد بود كه جامعه را در برابر بسياري از ويروس هاي فرهنگي واكسينه كرده و زمينه را براي تسريع در تحقق اهداف انقلاب فراهم نمايد. بايد ديد كه آيا صدا و سيما در سال جديد در روند پخش برنامه هاي نمايشي خود تجديدنظر خواهد نمود يا خير؟

 



نقش هنر در تقابل با تحريف رسانه اي

م. حميدي
ژان فرانسوا ليوتار (1998-1924)، جامعه شناس پساساختارگرا، دروضع پسا مدرن 1 (گزارشي درباره دانش) مي گويد:«آنچه انديشه انسان را مي سازد[ يا به عبارتي به زندگي او شكل مي دهد و آن را هدفمند مي سازد روايت است وعمل انسان درجامعه عملي پسا روايت محسوب مي شود.» 2
اما روايت تنها نقل واقعيت تاريخي- اجتماعي نيست، بلكه علاوه بر نقل، بازسازي و تكثير واقعيت نيز به حساب مي آيد. از اين رو روايت درواقع زاويه ديد راوي نسبت به پديده هاي انساني و پديدارهايي جهانشمول مانند؛ سياست، دين و فلسفه و از همه مهمتر تاريخ، جوهره اصلي هنر و آثار ماندگار درتاريخ و فرهنگ ملت ها و تمدن هاست. بديهي است هرچه اين زاويه ديد درست تر، عالمانه تر و به دور از پيشداوري هاي ناآگاهانه باشد، تاثيرگذارتر و به عبارت ديگر هنرمندانه تر خواهد بود. براي مثال غزليات حافظ يا مثنوي مولوي بدين دليل از آثار ماندگار و سند فرهنگي فارسي زبانان به شمار مي آيند كه روايتي درست، عالمانه و منطبق با واقعيات عاشقانه و عارفانه زندگي ايراني و جهان فرهنگي فارسي زبانان ارائه مي دهند كه هنوز پس از گذشت قرن ها براي يك مخاطب ايراني يا يك فارسي زبان، با هر سطحي از سواد و دانش يا هر جايگاهي از نظام اجتماعي، قابل درك و فهم پذير است.
بدين معنا، آثار هنري جدا از غايتمندي و فلسفه زيباشناختي خود- يك ابزار براي بازسازي و تكثير نيز به شمار مي آيند و اين مشخصه، يعني توان بازسازي و تكثير، يكي از مهم ترين بهره هايي است كه رسانه ها از هنر مي برند و به عبارت بهتر در بعد ابزاري خود- درجهان سياست زده پسامدرن- همان رسانه است. براي نمونه عكسي يا تصويري از يك واقعه، يك پديده يا يك مفهوم كه بوسيله نشريات چاپي يا الكترونيكي منتشر مي شود، تنها شامل بعد خبري، انتقال دهي و اطلاع رساني نيست، بلكه در لايه هاي ايدئولوژيك و هنري خود حامل معنا، پيام و همان زاويه ديدي است كه آن واقعه يا مفهوم را براي مخاطبان خود بازسازي و تكثير يا به عبارتي روايت مي كند و بدين شكل، ذهنيت، انديشه و طرز تلقي مخاطب را نسبت به آن واقعه يا آن مفهوم سازماندهي مي كند و به آن شكل مي دهد.
اما اين بازسازي و تكثير يا به بيان دقيق تر سازماندهي رسانه اي، تمام نقش هنر نيست و درست در همين جاست كه نقش مخاطب و ميزان آگاهي و شناخت او از واقعيات و پيشينه حقيقي يا آنچه اصطلاحا تاريخ و فرهنگ يا ملت يا يك تمدن ناميده مي شود. در متون هنري و رسانه مشخص و برجسته مي شود. چنانچه اگر مخاطب درك درستي از واقعيات تاريخي و بستر فرهنگي خود و رسانه پيش رو نداشته باشد، يا آگاهي او از شرايط وجودي و اقتضائات سياسي و اقتصادي دخيل دريك پديده به اندازه كافي نباشد، بسيار بيشتر دچار پيشداوري هاي بازدارنده، توصيفات نادرست و در نهايت تحريف و كذب واقعيات تاريخي و پيشينه حقيقي خود مي شود و بدين شكل بسيار سريع تر قرباني ابزار رسانه و بازسازي و تكثير يا همان يكسان سازي ابژكتيو هژموني حاكم (نظام سلطه) مي گردد.
بدين ترتيب دريك جامعه ناآگاه و بي بنياد كه افراد آن با هر سطحي از علم و دانش، در وهله نخست نسبت به گذشته تاريخي و پيشينه فرهنگي خود بيگانه و متزلزل اند، مخاطب ديگر انسان آزاد و سوژه مختار در انديشه و انتخاب دربرابر متون هنري نيست. بلكه درچنين شرايطي مخاطب تنها وسيله و ابزاري براي هژموني حاكم جهت بازسازي و تكثير ايدئولوژي سلطه و تأييد و تأكيد بر روايتي است كه رسانه از واقعيت و شرايط وجودي گذشته و حال و آينده ارائه مي دهد و بدين شكل ناآگاهانه و نامحسوس زندگي فردي و اجتماعي مخاطب خود را رقم مي زند.
مي گويند ملتي كه گذشته خود را نشناسد، آينده اي نيز نخواهد داشت. و اين شناخت تاريخي دقيقاً مصداق وجود همين، فرهنگ و تمدني است كه پس از گذشت قرن ها هنوز حيات دارد و به نام ايران و اسلام در بستر زمان و تاريخ بشريت حضور دارد. با اين حال در شرايط بيش از پيش سياست زده، ايدئولوژيك و تنگناي اقتصادي جهان امروز، مخاطب و بهره برداري ابژكتيو و ابزاري از ناآگاهي، غفلت و عدم شناخت او تنها وسيله و ابزار ممتاز رسانه براي هژموني حاكم جهت يكسان سازي و سلطه بر منافع مادي و معنوي ملت هاي مستقل و بهره برداري از حقوق انساني فردي و اجتماعي آنها نيست. بلكه تكنولوژي و كاربرد فن آورانه علم و دانش نيز- به ويژه دررسانه هاي ديجيتال و فضاي مجازي- يكي ديگر از اشكال روايت و بازسازي و تكثير نزد هژموني حاكم براي سلطه هرچه بيشتر بر انسان ها و ملت هاي مستقل است.
بدين ترتيب بايد توجه داشت هژموني يا نظام جهاني سلطه، با آنچه بيشتر مايلم در اينجا از آن به امپرياليسم (كاپيتاليسم استعماري) ياد كنم، نه تنها با به كارگيري ابزاري و سودجويانه از هنر سعي در روايتي دگرگونه از واقعيت و جعل و كپي يا همان بازسازي و تكثير رسانه اي آن براي مخاطبان ناآگاه و انديشه هاي متزلزل مي كند، كه با استفاده ابزاري از علم و دانش يا همان تكنولوژي به بيگانه سازي و ايجاد شكاف و تزلزل در انديشه هاي مستقل نيز مي پردازد.
بايد توجه داشت كه نظام جهاني سلطه يا همان امپرياليسم تنها به سودجويي و بهره برداري اقتصادي و كالا گونه از افراد، يعني فرد فرد انسان هاي جامعه اكتفا نمي كند، بلكه علاوه بر اين جوامع قرباني را از درون دچار يك ايستايي مرگبار و يك وابستگي به شدت تفرقه انگيز و شكاف آفرين مي كند كه تا آخرين لحظه محتاج تكنولوژي، اطلاعات فن آوري شده، انديشه هاي بازسازي شده و در نهايت روايتي هستند كه هر روز درجهت استمرار هرچه بيشتر سلطه به آنها خورانده و فرافكني مي شود.
نمونه هاي بارز چنين جوامعي را مي توان به سادگي در برخي ممالك عرب و اميرنشين هاي حاشيه خليج فارس مشاهده كرد كه به دور از غرب و سازماندهي سياسي و اقتصادي آن، حتي يك روز قادر به تصور زندگي و ادامه حيات اجتماعي نيستند. يا در خاور دور، درجوامع به شدت مدرنيزه اي كه غير از وابستگي هاي اقتصادي و تكنولوژيك، كه به لحاظ فكري و فرهنگي نيز، نه تنها مقلد غرب كه اصولاً محتاج غرب و نظام فكري امپرياليسم شده اند، چنانكه پيشينه فرهنگي و رويه سنتي انديشه و جهان بيني و حتي ارزش هاي تاريخي و هنري خود را جزلايه به لاي دفترچه هاي راهنما و نقشه هاي توريستي جاي ديگر منعكس نكرده و نمي يابند.
اما شعارهاي جهاني شدن و جهاني انديشيدن، طرح ايده هاي دموكراتيك و آرمان آزادي و برابري براي همه ابناء بشر، ژست هاي ديپلماتيك و سينه سپر كردن براي احياء حقوق انسان ها درجاي جاي دنيا از قحطي زدگان شاخ آفريقا گرفته تا سوداگران آمريكاي جنوبي و از شبه نظاميان جنوب شرق آسيا تا ديكتاتورهاي مخلوع وانقلابي هاي جان بركف عرب، پروپا گاندايي است كه هرچند زيبا و انسان دوستانه، با اين همه دركنار سانتيمانتاليسم پر احساس و هيجان فن آوري شده در فيلم ها، شوهاي تلويزيوني و حتي آگهي هاي تجاري شبكه هاي ماهواره اي و رسانه ها، خيلي زودتر از آنچه بتوان تصورش را كرد فراموش مي شوند و درپايان تنها عده اي بيننده با مدرن ترين انديشه ها و به روزترين تكنيك ها و ابزارها مي مانند كه نمي دانند وقتي فيلم تمام شد بايد كدام شبكه را بگيرند يا با گيرنده خود چه كنند!
اما چه بايد كرد؟ مي گويند ترياق زهر، همان زهر است. شايد-غير از جلوگيري و ممانعت و تنبيه و جريمه - آگاه سازي، اطلاع رساني و روايت درست، عالمانه و به دور از پيشداوري هاي ناآگاهانه از تاريخ، فرهنگ و ديگر پديدارهاي جهانشمول و كاربرد انساني علم وهنر، همان سر سويدا و جام جهان بيني باشد كه در ادب و هنر عارفانه و حكمت عاشقانه پيشينيان ما آن همه در خوشبختي و سعادت فردي و جمعي انسان تأكيد شده است و مي توان به شكلي هوشمندانه و برنامه ريزي شده درجشنواره هاي هنري، نشست هاي ادبي و به هر شكل با مديريت فرهنگي درست به آن دست يافت. چنانكه نمونه هايي از اين ديپلماسي فرهنگي را در جشنواره هاي مختلف هنري درسال هاي اخير شاهد بوديم و اميد است درسال پيش رو نيز به شكلي كامل تر و پخته تر و در ابعادي گسترده تر شاهد ترويج هنر اصيل و فاخر ايراني در جامعه و از سويي احترام به فرهنگ و هنر اصيل هر ملتي درجاي خود باشيم.

1-The Postmodern Condition1979
2- براي اطلاع بيشتر رجوع شود به: 50 متفكر بزرگ معاصر: از ساختارگرايي تا پسامدرنيته، جان لچت، ترجمه: محسن حكيمي، صفحه 836-1.36

 



بررسي توليدات سينماي ايران
با نگاهي به سي امين جشنواره فيلم فجر -5
عشق هاي آبكي و بحران مهاجرت

سعيد مستغاثي
مهدي كرم پور در فيلم «پل چوبي» برخلاف آثار قبلي اش (خصوصاً «سيم آخر») بحراني نافرجام را درخانواده و جامعه به نمايش مي گذارد. زندگي زن و شوهر جواني درآستانه مهاجرت با رفتن زن به خارج كشور و رواج برخي شايعات درمورد روابط نامعمول او دچار سوء ظن شده و شوهر را به رابطه غير معمول با يك دوست قديمي راغب تر مي كند تا خانواده كوچك آنها در يك بحران برگشت ناپذير فرو رود. همه اين ماجراها دربستر يك بحران ديگر اجتماعي اتفاق مي افتد كه از نظر فيلمساز، حوادث پس از انتخابات دوره دهم رياست جمهوري است كه به فتنه 88 معروف شد. نمايش خانواده هاي دستگير شدگاني كه پشت در زندان ها اجتماع كرده اند، جست وجوي قهرمان اصلي داستان به دنبال خواهرش در ميان بازداشت شدگان كه دراين مسير پسري عاشق پيشه نيز او را همراهي مي كند و دراين جست وجوها كه با وساطت يك سردار نيروي انتظامي صورت مي پذيرد، احتمال مرگ خواهر نيز داده مي شود! و بالاخره قصه همان دوست قديمي كه از خارج كشور براي آزادي يك خبرنگار خارجي به ايران آمده، همان ماجراهاي پس زمينه داستان اصلي را تشكيل مي دهند.
در فيلم كمدي «خوابم مي آد» از رضا عطاران، بحران يادشده به گونه اي ديگر و زير لواي طنز و مطايبه مطرح مي شود. جواني بيكار درخانواده اي نه چندان بسامان، عاشق دختر دستفروشي شده و براي پولدار شدن، تصميم به ربودن زن آدم نوكيسه اي مي گيرد و درگيري با وي كه با نفوذ وداراي دم و دستگاه مافيايي است، آنها را در يك فضاي فانتزي راهي ديار باقي مي گرداند! فيلم برخلاف بسياري از آثار كمدي رايج، ازپايان به اصطلاح خوشي برخوردار نيست و شخصيت هاي اصلي داستان به دنبال يك سري قضاياي بي ربط و بدون منطق، دچار فرجام تلخي مي گردند!!
داريوش مهرجويي نيز در فيلم «نارنجي پوش» نگاهي ديگر به بحران خانواده دارد. خانواده اي كه در ميان مهاجرت و ماندن در وطن سرگردان مانده است. زن به عنوان يكي از نخبگان جامعه موقعيت خوبي در سوئد پيدا كرده و مرد علاقه مند است براي عكاسي از آشغال ها در ايران بماند!
رسول صدر عاملي اين بحران را در فيلم «در انتظار معجزه» درون خانواده اي ديگر به تصوير كشيده كه فرزندي معلول دارند و از طرف ديگر، پدر مرد نيز درحال مرگ است. ضمن اينكه آنها در سفرشان به مشهد با زني مسن مواجه مي شوند كه روزهاي آخر عمرش را طي مي كند. پيرزن درميانه راه مي ميرد و به زيارت حضرت امام رضا (ع) نائل نمي شود. زن نيز با درهاي بسته حرم مواجه شده و فرصت نمي يابد تا براي فرزند معلولش از امام شفا بطلبد. پدر مرد نيز مي ميرد و بالاخره همگي در تصادفي مرگبار گرفتار مي آيند و معلوم نمي شود چرا اين تصادف مرگبار موجب شفاي بچه مي شود!
درفيلم «بي خود و بي جهت» عبدالرضا كاهاني با موقعيت بحراني دو زوج مواجهيم كه به دليلي، ناگزير از دوئلي خاموش براي تصاحب يك آپارتمان هستند و چنين موقعيتي با رنگ ولعاب طنز و كمدي، آنها را به سمت درگيري هاي لفظي و شكستن حرمت هاي خانوادگي مي كشاند.
وضعيت بحراني يك دختر و پسر آواره در تركيه در فيلم «بغض» (نخستين فيلم بلند داستاني رضا درميشيان) كه نه به اختيار خويش ترك وطن كرده اند، آنها را به گرفتاري در وادي موادمخدر و ارتكاب قتل و بالاخره قرباني شدن درون باندهاي مافيايي مي برد.
در سال 1500 هجري شمسي و در فيلم انيميشن «تهران 1500»، جامعه شهري ايران، علي رغم پيشرفت هاي ظاهراً تكنولوژيك اما همچنان گرفتار بحران هاي مختلف اجتماعي است، از فرار مغزها، ناهمگوني زندگي سنتي و مدرن تا ارتشاء مدرن و علني تا شارلاتانيسم و بالاخره مأموريت هاي نيروي انتظامي كه فقط در به اصطلاح گيردادن به جوانان خلاصه مي شود!!
در فيلم «پله آخر» علي مصفا، اوضاع بحراني خانواده و حالت عصبي زن (بر اثر مشكلات بيروني) موجب مي شود تا به طور ناخودآگاه درگير قتل شوهرش شده و حتي نتواند به خاطر اين قتل ناخودآگاه، ظاهري ناراحت و پشيمان به خود بگيرد، بلكه در كشاكش روانپزشكي و حالات عصبي خود، سعي در فرار از واقعيت دارد.
در بسياري از فيلم هاي جشنواره سي ام، جامعه دچار بحران مهاجرت نمايانده مي شود. اغلب افرادي را كه مشاهده مي كنيم، به دلائل مختلف مي خواهند از وطن خود خارج شده و زندگي در كشوري ديگر را برگزينند. حال اگر در اين ميان هم درگير معضلات و مسائل عديده اي مي شوند، اما باز هم دچار آن بحران باقي مي مانند.
مقوله بحران مهاجرت در فيلم هاي «يك سطر واقعيت»، «ميگرن»، «پذيرايي ساده»، «پل چوبي»، «برف روي كاج ها»، «نارنجي پوش»، «بغض»، «يك روز ديگر» و «تهران 1500» به طور مستقيم مطرح مي شود و اين يعني نزديك به يك سوم از آثار بخش مسابقه سوداي سيمرغ و فيلم هاي اول!!
در اغلب فيلم هاي ياد شده، مهاجرت از سر ناچاري و به دنبال يافتن مكاني بهتر تعبير و تبيين شده و نمايش داده مي شود. مثلا در فيلم «يك سطر واقعيت» يك زوج روزنامه نگار، در كشور براثر محدوديت هاي سانسور و فشارهاي مالي، قادر به ادامه كار نيستند و به همين دليل پيشنهاد مؤسسه اي مشكوك در خارج كشور را پذيرفته و راهي ديار غربت مي شوند.
در فيلم «ميگرن» جامعه ايران، جامعه اي به هم ريخته و شلوغ و كثيف نشان داده مي شود و از همين رويكي از كاراكترهاي اصلي فيلم، قصد مهاجرت دارد.
در فيلم «پذيرايي ساده» ايرانيان در كوه و كمر كردستان، آدم هايي به شدت محتاج و فقير و آفت زده و دچار بحران هاي روحي و اقتصادي تصوير شده و فردي كه با كيسه هاي پول قصد كمك به آنها را دارد، آدمي ثروتمند در كاليفرنياي آمريكاست كه گويا مي خواهد نذري را ادا نمايد!
در فيلم «پل چوبي» زوج اصلي فيلم، به دلايل مختلف مي خواهند از كشور خارج شوند؛ از جمله اينكه از دانشگاه اخراج شده اند، در درگيري هاي سال78 فعال بوده اند و ناگزير از تن دادن به شغلي هستند كه در آن مورد تحقير قرارگرفته و كرامت انساني خويش را پايمال شده مي بينند (پادويي براي يك سردار نيروي انتظامي كه همه كاري از آشپزي و برج سازي و اجبار افراد تحت امرش به راي دادن در انتخابات و... را انجام مي دهد). در واقع آنها قصد دارند از يك محيط آشوب زده بگريزند.
در فيلم «نارنجي پوش» اگر چه ظاهراً تشويق به ماندن در وطن در مقابل مهاجرت به خارج كشور، به صورت شعاري سطحي مطرح مي شود اما با يك نگاه اجمالي به كاراكترهاي پرداخت شده متوجه مي شويم، فردي كه مي خواهد در داخل كشور بماند، فردي به شدت نامتعادل به لحاظ روحي و رفتاري است (عصبي است، سريع تحت تأثير قرار مي گيرد، زود احساساتي مي شود، همواره با اطراف و پيرامونش درگير است، سر بر ديوار مي كوبد و عدم تعادل رواني اش را بدون هيچ گواهي پزشكي براي هر بيننده عادي هم به وضوح نشان مي دهد). ولي در مقابلش زني كه تشويق به مهاجرت مي كند، فردي معقول و منطقي و به لحاظ علمي نخبه و نابغه است. يكي از دلائل مهم ماندن مرد در وطن عكاسي از آشغال هاست! در يكي از صحنه هاي فيلم كه زن به شدت مرد را توصيه به همراهي در سفر خارج كشور مي نمايد، مرد مي گويد: «...اونجا كه آشغال نداره...»! و زن پاسخ مي دهد: «...خب، آشغال كه نداره، عوضش چيزاي ديگه كه داره...»!!
و از طرف ديگر، فيلم به گونه اي نشان مي دهد كه هر كس در اين مملكت بماند در نهايت يك كارگر مهربان و دوست داشتني شهرداري مي شود و جاي نابغه ها و نخبه ها در خارج كشور است!! از همين روست وقتي زن هم مي پذيرد كه در داخل بماند، لباس علم و تحقيق را از تن به درآورده و لباس كارگر شهرداري به تن مي كند!!!
در فيلم «بغض» به دلائل مختلف، دو جوان در تركيه به گونه اي ناخواسته درگير مهاجرت شده و راه بازگشتي هم ندارند. آنها در باتلاق قاچاق و مواد مخدر و فساد غوطه ورند و امكان رهايي تنها در آن سوي آب ها و آمريكا برايشان تصوير مي شود و هيچ نكته و جذابيتي براي بازگشت آنها به وطن و يا نجات آنها از طريق برگشت به ايران، نمايانده نمي شود.
در فيلم «يك روز ديگر» هم اگر چه بحران در جامعه مهاجران مقيم پاريس نشان داده مي شود ولي اين بحران به طور ناخواسته شامل خانواده اي ايراني هم مي شود كه معلوم نيست براي چه ترك ديار كرده و ساكن پاريس شده تا زني ناچار شود، فرزند خود را رها كرده و به كارهاي سخت در غربت تن دردهد.
در فيلم انيميشن «تهران 1500» نيز باز شخصيت متين و عاقل، از خارج از ايران (و در فضاي فانتزي فيلم از كره ماه) مي آيد تا پدر بزرگش را ملاقات كرده و به زندگي اش هم سر و ساماني بدهد ولي در ايران (كه ظاهراً هم به لحاظ تكنولوژي متحول شده) همان معضلات هميشگي ديده مي شود.
واقعا بحران مهاجرت به خارج كشور، چند درصد جمعيت ايران را شامل مي شود؟!
ادامه دارد

 



ديدار شمقدري با دكتر الزهار از رهبران حماس
بازتاب هاي ساخت فيلم هاي «33 روز» و «22 روز»

پس از ساخت فيلم استراتژيك «33 روز» درباره جنگ اسراييل عليه حزب الله در لبنان كه بر مقاومت و بيداري اسلامي در منطقه تأثير گذاشت به ابتكار سازمان سينمايي ساخت فيلم استراتژيك «22 روز» كه روايت جنگ اسرائيل در غزه است در دستوركار سازمان قرارگرفت.
اعلام اين خبر انعكاس وسيعي به دنبال داشت و به ويژه حماس ضمن استقبال از ساخت فيلم قوي درباره جنگ 22 روز به علت اهتمام و توجه كشورمان به ساخت اين فيلم قدرداني كرد. در اين چارچوب به درخواست دكتر محمود الزهار از رهبران حماس درسفر اخير خود به تهران با جواد شمقدري رئيس سازمان سينمايي، درباره ساخت اين فيلم ديدار كرد.
دراين ملاقات، شمقدري تاكيد نمود پيام فيلم 33 روز به اين نكته مهم بود كه ثابت شود مقاومت مسلحانه؛ پيروزي را به ارمغان آورد و راه حل نهايي ايستادگي در برابر اسرائيل است.
وي تأكيد كرد كه رويكرد آشتي جويانه راهكار مقابله با اسرائيل نيست زيرا همان گونه كه شاهد بوديم فرايند مذاكرات نتيجه اي به دنبال نداشت. لذا هر افتخاري كه در جنگ هاي 33 روز و 22 روز به دست آمد از بركت مقاومت و آشتي ناپذيري اين حركت در منطقه بوده است.
شمقدري با تأكيد بر اينكه بيداري اسلامي درخاورميانه محصول بركات و آثار و پيامدهاي مقاومت و پيروزي بر رژيم صهيونيستي در جنگ هاي 33 روز و 22 روز بود كه براي اولين بار شكست را بر رژيم صهيونيستي تحميل كرد مقاومت را به عنوان تنها گزينه مورد توجه قرار داد.
شمقدري افزود كه اين رمز موفقيت و پيروزي است و لذا در ادامه بايد تلاش كرد كه ضمن حفظ وحدت در گروه هاي مقاومت رويكرد ضدصهيونيستي درجريان تحولات اسلامي منطقه تقويت تا پيروزي نهايي محقق و سرزمين هاي اشغالي آزاد گردد. وي با اشاره به اهميت ساخت فيلم «22 روز» تأكيد كرد : صهيونيسم و لابي اسرائيل كه بر غرب سيطره دارد ازطريق كنترل رسانه ها و بويژه سينما، دنيا را اداره مي كند كما اينكه بيشتر صاحبان و سرمايه گذاران استوديوها و مراكز تصميم گيري در هاليوود صهيونيست ها هستند. لذا مقاومت و بيداري اسلامي منطقه براي مقابله با سيطره صهيونيست ها نياز به يك سازمان مستقل سينمايي دارد تا بتوانند كارهاي مشترك انجام داده و سينماي جايگزين پاك در برابر هاليوود ارائه دهند.
دكتر الزهار نيز با اظهار قدرداني از جمهوري اسلامي ايران براي حمايت از مقاومت و قضيه فلسطين بويژه ساخت اين فيلم گفت : من با سينماي ايران پس از انقلاب آشنا هستم. سال 1992 كه به اردوگاه هاي فلسطيني در مرز لبنان تبعيد شدم در خيمه ها سرگرمي خانواده ها تلويزيون سياه- سفيد بود كه فيلم هاي ايراني را نمايش مي داد. من نسل قديم و جديد فيلم هاي مصر را ديدم. سينما و سريال هاي مصر بر كشورهاي عربي سيطره داشت.
وي افزود: من به شدت تحت تأثير فيلم «33 روز» قرارگرفتم. اين فيلم هيچ چيزي ازنظر هنري و قصه پردازي و تكنيك هاي فني سينمايي كم نداشت. من با اينكه سه بار كل سريال «يوسف پيامبر(ع)» را مشاهده كردم هربار مطلب جديدي از مشاهده آن كشف نمودم، به نحوي كه ما در تفاسير آيات قرآن اين نكات را متوجه نشديم. اگر باز هم امكان پيش بيايد مايلم به رغبت مجدد كل سريال را ببينم.
او ادامه داد: به علت علاقه شخصي خود به ادبيات و سينما فيلمنامه اي درباره عماد عقل نوشتم. او كسي بود كه رابين را كه در آن زمان وزير جنگ اسرائيل بود ديوانه كرد. تا جايي كه خود رابين در آن زمان كه غزه در اشغال اسرائيلي ها بود به پدر عماد عقل مراجعه كرده و گفته بود كه من ضمانت مي دهم كه اگر او از غزه خارج شود به او كاري نداريم. اما او با مبارزاتي چريكي توانسته بود اسرائيل را به چالش بكشد. من سعي كردم در مصر فيلمي درباره وي بسازم اما مصري ها نگذاشتند. لذا آن را با امكانات ضعيف در غزه ساختم. خيلي تأثيرگذار بود. استقبال زيادي شد و هركه آن را ديد، گريه كرد. فيلم ديگري نيز درباره يكي ديگر از مجاهدين به نام عوض سلمي تحت عنوان «عاشق تفنگ» ساختم. الزهار در خاتمه با تشكر مجدد از اهتمام ايران به ساخت فيلم 22 روز آمادگي حماس را براي هرگونه اطلاعات و همكاري براي ساخت اين فيلم اعلام كرد و اظهار اميدواري نمود كه ايران بتواند كادر جوان سينمايي فلسطين را آموزش دهد تا سينماگران بزرگ فلسطيني در آينده تربيت شوند.

 



نگاهي به نمايش «نوروز پيروز» كار جواد انصافي
يك اثر تمام ايراني

سيدعلي تدين صدوقي
نمايش سياه بازي «نوروز پيروز» به نويسندگي و كارگرداني جواد انصافي مدتي است كه در تالار سنگلج به روي صحنه است. بايد گفت تالار سنگلج توانسته است در طي سال هاي اخير و با زحمات مديريت و پرسنل فعالش تماشاگران خاص خود را جلب نمايد و محملي بشود براي دوستداران نمايش هاي سنتي، آئيني و مذهبي. در واقع تالاري تخصصي در زمينه نمايش هاي آييني سنتي ايراني است. حال بايد اين روند حفظ شود، اگر بخواهيم با تصميم هاي ناصواب و سليقه اي اين روند را تغيير دهيم، آنگاه زحمات مديريت قبلي و فعلي و پرسنل اين تالار و ايضاً هنرمندان فعال در عرصه نمايش هاي سنتي آييني را ناديده گرفته و رشته هاي آنان را پنبه خواهيم نمود. اصلح آن است كه تالار سنگلج به عنوان قديمي ترين تالار تئاتر ايران به همين روند ادامه دهد... بگذريم!
نمايش سياه بازي «نوروز پيروز» يك اثر تمام ايراني و البته شاد و آموزشي است. به بياني ديگر، جواد انصافي تحقيقات و پژوهش هاي خود در زمينه سنت هاي نيكو و پسنديده ايرانيان از گذشته تا حال را به صورت يك نمايش سياه بازي در آورده است. نمايشي آموزشي، اخلاق گراو مفرح به دور از لودگي ها و لوده بازي، ساده و صميمي اما اثرگذار در آموزش. از همين رو براي همه مقاطع سني مناسب است، هر چند كه بعضي مواقع آموزش ها و مطالبي كه ارايه مي دهد مستقيم است . بايد در ارائه مطالب دقت بيشتري شود تا به صورت دراماتيك و نمايش عرضه گردند. سياه اين نمايش متفاوت و شيرين است. به دور از لودگي، بالا و پايين پريدن هاي اضافه، هجوگويي هاي كلامي ديالوگ هاي تكراري و يا بهتر بگويم پديسپان هاي تكراري.
در خصوص حركات جمعي بايد گفت ناهماهنگي هايي در اجراي حركات موزون ديده مي شود كه بايد رفع گردد. اشعاري هم كه گفته شده در بخش هايي به لحاظ وزن، قافيه و يا عروض مي بايد مورد بازنگري مجدد قرارگيرند. چرا كه به روي ريتم، موسيقي و آواز، اثر ناموزون مي گذارند. گروه موسيقي هم هماهنگ است اما بايد طوري عمل كند كه به اصطلاح فوكوس نكشد.
بايد گفت انصافي نشان داد كه بضاعت نمايش هاي سنتي آييني تا چه حد و اندازه بالا است. به گونه اي كه حتي استعداد آموزش در بستر نمايش را آن هم به شيوه نمايش هاي سنتي آييني دارد. اين مي تواند حتي براي آموزش افراد مقاطع سني مختلف در مدارس و آموزشگاه ها مورد استفاده قرار بگيرد. كه البته به لحاظ ذات نمايشي اي كه دارد بازده مطلوب را نيز به همراه خواهد داشت به طور مثال آموزش تاريخ با شخصيت سياه و حاكم و... در قالب نمايش هاي سنتي وقس علي هذا!

 



يك فيلم درباره حماسه 12 اسفند ساخته مي شود

يك فيلم سينمايي با موضوع انتخابات پرشور نهمين دوره مجلس شوراي اسلامي كه به عنوان حماسه 12 اسفند ملت ايران در تاريخ ثبت شده توليد خواهد شد.
جواد اردكاني در گفت وگو با خبرگزاري دانشجو گفت: انتخابات مجلس شوراي اسلامي انتخابات باشكوهي بوده كه نشانگر روحيه ولايت مدار، وطن خواه و ضداستكباري مردم ايران است و جاي تأسف است كه اين ظرفيت هاي بزرگ مردمي در فيلم ها و سريال هاي ما ناديده گرفته مي شود.
كارگردان فيلم «شور شيرين»، از علاقه مندي خود براي ساخت فيلم با موضوع «انتخابات مجلس شوراي اسلامي» خبر داد و گفت: اگر در خصوص انعكاس روحيه مردم و انتخابات مجلس نهم زمينه اي ايجاد شود، حتماً چنين فيلمي را خواهم ساخت.

 



محبوبيت شبكه «آي فيلم» در كشورهاي عربي

يك پايگاه خبري غربي از محبوبيت شبكه تلويزيوني عرب زبان جمهوري اسلامي ايران در كشورهاي عربي خبر داد.
به گزارش شفاف، پايگاه خبري پابليك ديپلماسي در گزارشي نوشت: شبكه آي فيلم كه يك شبكه متعلق به صدا و سيماي ايران است و برنامه هاي آن هم از طريق ماهواره و هم از طريق اينترنت قابل دريافت است، سريال ها و فيلم هاي ايراني را به زبان عربي براي كشورهاي عرب منطقه پخش مي كند و در عين حال تاكنون محبوبيت بسياري در كشورهاي لبنان، عراق، بحرين، مراكش و حتي عربستان سعودي به دست آورده است. چنين اقدامي با هدف نشان دادن چهره فرهنگي و سياسي ايران به كشورهاي ديگر صورت مي گيرد.

 



سگي كه هم سفره اوباما شد

سگ فيلم برگزيده اسكار به عنوان يكي از مهمانان افتخاري كاخ سفيد، در مراسم شام «اوباما» شركت كرد.
به گزارش هاليوود ريپورتر؛ «يوگي» تنها بازيگر سگ فيلم برگزيده اسكار «هنرمند» پس از دريافت اسكار حيوانات، اين بار به دعوت اوباما در مراسم شام كاخ سفيد حضور به عمل آورد.
«بو» سگ اوباما در ماه آوريل ملاقاتي با «يوگي» داشت و اين باعث شده «اوباما» از «يوگي» به عنوان دوست سگش در اين مراسم دعوت كند. اين مراسم شام چند شب پيش در كاخ سفيد برگزار شد.
گفتني است؛ علاوه بر «يوگي»، «داميان لويس» بازيگر مورد علاقه اوباما در فيلم «وطن»، به اين مراسم شام دعوت شد.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14