(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


سه شنبه 15 فروردین 1391- شماره 20173

تحليلي گذرا بر انتخابات 12 اسفند
پروژه جديد سازمان سيا براي احياي فتنه در ايران
نورالدين پسر ايران



تحليلي گذرا بر انتخابات 12 اسفند

هرچند پديده انتخابات در جمهوري اسلامي ايران امري نهادينه شده و همزاد است با انقلاب اسلامي ايران در طول حيات جمهوري اسلامي انتخابات زياد و بعضاًً تعيين كننده صورت پذيرفت اما نگارنده اين تحليل بر اين باور است كه انتخابات 12 اسفند داراي ويژگي خاص و ويژه اي است كه مي توان آن را با ساير انتخابات تفكيك نمود و يك نقطه عطف تلقي نمود. اين رويكرد به معني كم اهميت جلوه دادن انتخاب هاي گذشته نيست بخصوص اذهان عمومي ايرانيان هنوز فراز و نشيب هاي ناشي از برخي از انتخابات را فراموش نكرده است و نزديك ترين آن انتخابات سال 88 مي باشد.
انتخابات 12 اسفند 90 داراي پيشينه تحليلي قبل و بعد از انتخابات مي باشد. عمده تحليل هاي قبل از 12 اسفند متمركز بود بر پيوند زنجيروار انتخابات پيش رو با انتخابات سال 88، به نوعي انتخابات 12اسفند در زاويه تحليل گران مختلف تحت تأثير فراز و نشيب هاي انتخابات 88 و وقايع پس از آن قرار داشته است. به تعبيري سنگيني فضاي انتخابات 88 و وقايع پس از آن، انتخابات 12اسفند 90 را به دنبال خود مي كشيد و اكثر تحليل گران اعم از داخلي و خارجي در چارچوب گفتمان بوجود آمده بعد از انتخابات 88 انتخابات 12 اسفند 90 را ترسيم مي نمودند، اين پديده گفتماني از جانب همه تحليل گران انتخابات در همه سطوح مطرح مي شد و در نهايت اين پديده با چاشني برجستگي تحولات منطقه اي و بين المللي به خصوص مرزبندي بوجود آمده بين جمهوري اسلامي ايران و غرب اعم از اروپا و آمريكا بخصوص در يك سال اخير متداخل شده است به شكلي كه جمهوري اسلامي ايران در آستانه برگزاري انتخابات تحت فشار سنگين ترين سياست تهاجمي در عرصه هاي مختلف قرار گرفت. شايد تحت چنين شرايطي بود كه عمده تحليل هاي مربوط به انتخابات اسفند 90 در ذيل اين اجزا مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت و اين روند هم در ادبيات تحليلي قبل از انتخابات و هم بر ادبيات تحليلي بعد از انتخابات اثر گذاشت. صرف نظر از شدت و ضعف و تقدم و تأخر آنها، نگارنده در اين رويكرد تحليلي معتقد است كه انتخابات 12 اسفند 90 از زواياي ديگري قابل تحليل است كه تاكنون مغفول مانده است. رويكرد تحليلي اين يادداشت مبتني است بر شاخص هايي كه ذيلاًً مورد تجزيه و تحليل قرار مي گيرد:
1- يكي از مهم ترين شاخصه هاي انتخابات اسفند 90 در مقايسه با ساير انتخابات مجلس در طي بيش از دو دهه اخير بخصوص انتخابات برگزار شده در دو دوره رياست جمهوري آقاي هاشمي رفسنجاني و دو دوره رياست جمهوري آقاي خاتمي، فقدان اثرگذاري و جهت دهي و برجستگي احزاب و گروه هاي سياسي كه محصول در اختيار داشتن قدرت دولتي بود، در انتخابات است. نيم نگاهي به رشد و نمو برخي احزاب و گروه هاي سياسي كه در اين دو دهه در صحنه انتخابات با به دست آوردن يكي از مراكز مهم قدرت يعني مجلس به بسط فعاليت خود مشغول و در معادله قدرت وزن تعيين كنندگي پيدا كردن، مي تواند ما را در صدق بخشي اين مفروض ياري نمايد. دو حزب تأثيرگذار و محوري در صحنه فضاي سياسي و عمومي دهه 70 و نيمه اول دهه 80 كه علاوه بر در اختيار داشتن عمده مناسب و پست هاي مديريتي و اجرايي دولت به پشتوانه چنين موقعيتي تبديل به بازيگران اصلي و محوري در معادله قدرت در ايران شدند و همواره در انتخابات برگزار شده در اين ادوار به بازيگراني تعيين كننده و بعضاًً موفق تبديل شده اند، كه اوج اين تعيين كنندگي را مي توان در مديريت و كنترل مجلس ششم ترسيم نمود. تحليل ساختار قدرت اين دوره بيانگر اين واقعيت است كه در نتيجه دسترسي به موقعيت قدرت دولتي، احزاب و گروه هاي سياسي ظهور پيدا كرده و با تثبيت موقعيت خود در دوره هاي انتخاباتي به بازيگراني موثر و عمده تبديل شده اند. اين پديده با استمرار يك دوره 16ساله، موضوع احزاب دولتي را به عينيت بخشيده و در فرايند دگرگوني و تحول ساختار قدرت تبديل به يك سنت در تاريخ تحولات سياسي اين مقطع شده است. لذا مسئله حضور و تداوم چنين پديده اي در انتخابات 12 اسفند مي تواند ما را در استخراج يكي از ويژگي هاي انتخابات مذكور هدايت نمايد كه براي اولين بار در طي دو دهه 70 و 80 در اين انتخابات پديده اي به نام احزاب برآمده از دولت و بهره مند از منابع قدرت دولت جايگاهي ندارد. انتخابات اسفند خط بطلاني كشيد بر شكل گيري احزاب دولتي مانند كارگزاران و مشاركت، بنابراين از اين منظر انتخابات اسفند 90 قابل تحليل و ارزيابي است.
2- شاخص دوم انتخابات اسفند 90 عينيت يابي پديده رقابت چندوجهي است. رقابت چندوجهي پديده اي بود كه در اين انتخابات مذكور ظهور و بروز پيدا كرد. اين پديده نه در كلانشهر تهران و كلانشهرهاي ديگر بلكه ساير شهرهاي كوچك به وقوع پيوست. اين پديده فضاي گفتمان در انتخابات را در بخش هاي مختلف كلانشهرها و شهرهاي كوچك به هم نزديك كرده است. تحليل موقعيت و شيوه تبليغاتي منتخبان در انتخابات ترسيم كننده اين مفروض است كه برخلاف اجزاء ادبيات انتخاباتي بخصوص انتخابات ادوار گذشته كه متأثر از رفتارهايي چون وابستگي خانوادگي، وابستگي قومي و منطقه اي از يك سو وعده هاي بسيار بزرگ و برخي پديده ها نازل بوده است، اين رويكرد در حال افول و اثرگذاري خودش را از دست داده است. لذا در اين انتخابات برخي غول هاي سياسي از گردونه رقابت بازمانده و امكان حضور آنها در مجلس ميسر نشد.
3- شاخص سوم كه براساس آن مي توان اين انتخابات را تحليل نمود. تبيين علل ميزان مشاركت و چرايي مشاركت 64 درصدي آن است. در حالي كه اذهان تحليلگران موضوع ميزان مشاركت، را تحت تأثير پديده هايي چون انتخابات 88 و تحريم مورد تجزيه و تحليل قرار داده و از توجه به شاخص هاي ديگر غافل مانده اند. آيا امكان پذير است حضور 88 درصدي مردم استان كهگيلويه و بويراحمد و 80 درصدي مردم استان چهارمحال و بختياري و ساير شهرستانها را صرفاًً از اين زاويه تحليل كرد. آيا عدم حضور درصدي از واجدين شرايط شركت در انتخابات را بايستي بدين شكل تلقي نماييم كه آنها طرفدار تحريم و تهديد نظامي ايران هستند قطعاًً جواب منفي است. بنابراين جزء سوم اين رويكرد تحليلي اين مسئله است كه پديده ميزان مشاركت در انتخابات را بايستي از منظر ديگري ارزيابي و تجزيه و تحليل كرد. ركن كليدي اين رويكرد ارزيابي و كارآمدي نظام و عملكرد دولت در عرصه هاي عمومي است. تأثير مثبت و سازنده رفتار نظام در عرصه هاي مختلف با در پيش گرفتن مشي عدالت طلبي با مرز قرار دادن رفتارهايي چون فاصله گرفتن از اشرافي گري، دوري جستن كارگزاران حكومتي از رفاه طلبي و مال اندوزي، سفرهاي استاني و امكان دسترسي اقشار مختلف مردم با بالاترين مقام هاي دولتي، محروميت زدايي و تغيير نظام توزيع بودجه و تمركز بر توسعه منطقه اي و محلي، مشاركت مردم در سود حاصله از درآمدهاي عمومي از طريق هدفمندي يارانه ها، دستاوردهاي علمي و تكنولوژي در عرصه هاي مختلف، بسط و توسعه بهداشت عمومي، رويكرد تعادل در توزيع منابع و امكانات، تقويت روحيه خودباوري، تقويت احساس رشد و توسعه بالندگي، ايجاد يك فضاي نقد منطقي از قدرت دولتي و در يك مفهوم كلان موفقيت نظام جمهوري اسلامي ايران در عرصه هاي مختلف از جمله عرصه عمومي نقش تعيين كننده در حضور 64 درصدي در انتخابات داشته است. لذا شاخص سوم برجسته كننده كارآمدي به عنوان معيار سنجش و قضاوت كه مي تواند در ارزيابي انتخابات اسفند مورد توجه قرار گيرد.
4- مديريت هوشمندانه بحران ها و گذر از يك وضعيت به وضعيت مطلوب تر و احياي گفتمان انقلاب اسلامي كه دال مركزي آن شاخص مديريت مقام معظم رهبري بر تحولات و فراز و نشيب ها مي باشد، كه زمينه ساز بسط و عمق يابي ويژگي هايي چون اقناع و اطمينان در نزد افكار عمومي و ترسيم كننده جايگاه نظام در وضعيت كنوني است كه نمايانگر عمق بخشي مشروعيت و مقبوليت نظام مي باشد.
5- شاخص مهم ديگر و قابل تأمل شكست پديده القايي ايجاد رقابت تنها با يك جريان سياسي است. هرچند كه نگارنده معتقد است برخي از رهبران نام و نشان دار جريان اصلاح طلبي يكي از بزرگ ترين خطاي سياسي خود را از سال 88 تاكنون مرتكب شده اند و در قامت بازيگران سياسي خردمند ظهور پيدا نكردند. اين ويژگي در بردارنده دو پيامد بود. الف- نظام انتخابات در جمهوري اسلامي به چنان بلوغ و تعالي دست يافته كه هيچ جريان خاصي نمي تواند ادعا كند حضور و يا عدم حضور او تعيين كننده حضور مردم و مشاركت در رقابت انتخاباتي و نقش آفريني آنها يا عدم حضور و رقابتي نشدن انتخابات است. ب- آن بخش از بازيگران عرصه قدرت در ايران در طي چهار دوره انتخاباتي و جابه جايي قدرت كه ذيل عنوان اصلاح طلبان جزئي اثرگذار در معادله جابه جايي قدرت بودند در مسير نزولي انحطاط در معادله قدرت ايران قرار گرفتند، هرچند كه اين روند در نتيجه ايجاد شكاف و چند پارگي در درون، از سالهاي 80 الي 84 نمود پيدا كرد اما شكست هاي پي درپي در دو انتخابات رياست جمهوري 1384 و 1388 ضمن شكاف و عمق بخشي و چند پارگي در اين جريان زمينه ساز افول نقش آفريني آنها در معادله قدرت در آينده خواهد شد.
تبيين جامع اين شاخص ها نيازمند فرصتي ديگر است. لذا اميد است در فرصت مناسب به صورت جامع تبيين و تشريح شود.
دكتر احمدرضا رحيمي كلاريجاني
عضو هيئت علمي دانشگاه

 



پروژه جديد سازمان سيا براي احياي فتنه در ايران

بعد از شكست سنگين اپوزيسيون خارج نشين در كنفرانسهاي هامبورگ و اولاف پالمه سوئد و تلاش دولتهاي معاندي چون هلند، سوئد، آلمان، انگليس و فرانسه براي رونق دادن به كسب و كار ضدانقلابها، اين بار آمريكا يك تنه وارد صحنه شده است تا شايد بتواند روحي تازه به كالبد بي جان جريان فتنه و ضدانقلابها بدمد و آنها را از خلسه و انزواي سياسي بيرون بياورد.
«سازمان اطلاعاتي آمريكا» (CIA) از طريق «شوراي دموكراسي آمريكا» (Democracy Council )، سند محرمانه اي را براي «حمايت از جنبش سبز در ايران» طراحي كرده است كه عنوان «محرمانه و غيرقابل انتشار» دارد، اين شورا در سند مذكور، مشكلات زيرساختي و عدم يكپارچگي را از دلايل ناكامي در براندازي نظام ايران مي داند و پروژه «شبكه ارتباطي تاش (TCN)» را به عنوان يك طرح عملياتي جامع براي مقابله با نظام جمهوري اسلامي ايران معرفي مي كند. مجري اصلي اين طرح «شوراي دموكراسي» بوده و رئيس پروژه نيز «اوين كربي» نام دارد.
شبكه ارتباطي تاش(TCN) چيست؟
شبكه ارتباطي تاش (TCN) - كه توسط انجمن دموكراسي آمريكا و با همكاري نمايندگان برجسته ضدانقلابهاي خارج نشين توسعه مي يابد- با ايجاد نخستين كانال ارتباطي قوي و چند سطحي (پخش برنامه از طريق اينترنت، وب، موبايل و ماهواره) براي ارتباطات و محتواي (سانسور نشده) محلي، به برآورده شدن اين خواسته سيا در ايران كمك خواهد كرد.
شبكه ارتباطي تاش در فيس بوك، توييتر، ان پي آر (NPR)، سي اس پن (C-Span) و همچنين رسانه هاي فارسي زبان تحت پوشش واحد و با تمركز بر مسائل سياسي و اجتماعي عموم مردم ايران در داخل كشور، منطقه و خارج وجود خواهد داشت. به گفته موسسين اين شبكه، شبكه ارتباطي تاش عاملي متحدساز خواهد بود كه به لحاظ تجاري نيز بادوام است و اين شبكه ارتباطي، محتوا توليد نخواهد كرد بلكه صرفا براي جامعه مدني ايران، سرويس هاي فني فراهم مي كند.
اين شبكه كه با همكاري اعضاي ضدانقلاب خارج نشين از جمله نمايندگان سردمداران فتنه 88 توسعه يافته است، به عنوان يك پلتفرم ارتباطي چند سطحي عمل خواهد كرد كه اعضاي اين شبكه مي توانند مطالب را به طرق زير ارسال كنند:
وب سايت تعاملي؛ ابزارهاي پيشرفته آنلاين (مانند شبكه سازي اجتماعي)؛ موبايل و پلتفرم پخش برنامه هاي تلويزيوني به زبان فارسي.
شبكه ارتباطي تاش تحت تملك صندوق غيرانتفاعي شبكه ارتباطي تاش خواهد بود كه در يك كشور اروپايي مانند دانمارك به ثبت رسيده است. ماموريت اين صندوق در دسترس قرار دادن يك پلتفرم ارتباطي فارسي زبان مستقل است كه براي برنامه نويسي با كيفيت براي كاربران قابل استفاده است. اين شبكه به عنوان يك پلتفرم توزيعي مستقل، بدون انجام كارهاي توليدي و پخش مسائل عمدتا بومي، عمل خواهد كرد.
خود شبكه ارتباطي تاش هيچ گونه مطلبي را توليد يا تامين مالي نخواهد كرد. مطالب به طور گسترده از طريق برنامه هاي بومي و منطقه اي توليد شده توسط كاربران مستقل، توليد خواهد شد. اين مطالب با كسب حقوق ايرانيان براي اكتساب برنامه هاي سرگرم كننده تلويزيوني يا آنلاين تكميل خواهند شد. TCN يك پلتفرم باز چندسطحي و داراي مالكيت مستقل است كه براي برنامه هاي تجددگرايانه و يا تند و بدون هيچ گونه سانسوري داير خواهد شد.
برنامه شبكه ارتباطي تاش حاوي برنامه و مطالب خارجي دوبله شده يا ترجمه شده به فارسي است. همه محتويات و مضامين اصلي توسط كاربران و براي خود آن ها توليد مي شود و براي شبكه ارتباطي تاش هزينه اي ندارد.
شبكه ارتباطي تاش با مشاركت سازمان هاي جامعه مدني منطقه اي و محلي، برنامه فراگير عمومي استراتژيكي را طراحي و گسترش خواهد داد كه از فناوري جديد و تكنيك هاي ويروسي بهره مي برد.
هر توليدكننده شبكه طرفداران خود را طبق برنامه ريزي امنيتي و تلويزيوني خود مديريت مي كند.
حاميان شبكه ارتباطي تاش
سازمان اطلاعاتي آمريكا (سيا) از طريق شوراي دموكراسي آمريكا يكي از حاميان و پشتيبانان اين شبكه ارتباطي است؛ فعالان حامي اين شبكه و علاقه مند به توليد برنامه هاي آن در ديگر كشورها و گروه هاي اپوزيسيوني عبارتند از (اين فعالان تنها به گروه هاي زير محدود نمي شوند):
نمايندگان جنبش سبز، مجريان كنوني برنامه هاي صداي آمريكا(VOA-PNN)، فعالان دانشجو حامي فتنه، محسن سازگارا، مدير فيس بوك ميرحسين موسوي و زهرا رهنورد، حزب دموكراتيك كردستان ايران، زيرزمين.اس اي (Zirzamin.se) - بزرگ ترين مركز فعاليت زيرزميني موسيقي عليه جمهوري اسلامي ايران- عبدالكريم سروش، اكبر گنجي، ساناز اسدي، رويان ايران (طرفداران حقوق زنان)، نازنين افشين جم، طرفداران حقوق زنان، و طرفداران حقوق بشر در ايران (HRA)، شيده رضايي، يكي از موسسان ايران رويان و احمد باطبي و
تعدادي از سازمان هاي جامعه مدني و ديگر گروه ها، از قبيل اعضاي برجسته جنبش سبز قبلاًً به توليد برنامه و مطالب براي پخش در پلتفرم هاي مختلف شبكه ارتباطي تالش (TCN)، اظهار علاقه و تعهد كرده اند.
متن سند حمايت شوراي دموكراسي آمريكا از اين شبكه
از شوراي به اصطلاح دموكراسي ايالات متحده يك سند محرمانه به دست آمده است كه در قسمت هايي از اين سند چنين آمده است؛
«از جمله درس هاي گرفته شده از شورش هاي داخلي در مصر و تونس، ارزش و تأثير دسترسي بي دردسر به فناوري اطلاعات و ارتباطات است (ISCT)، از جمله، شبكه سازي اجتماعي و اطلاعاتي مستقل، از طريق وسايل مختلفي چون تلفن همراه، اينترنت، ايستگاه هاي راديويي، اينترنتي و ماهواره اي.
در حال حاضر فناوري اطلاعات و ارتباطات (ICT) موجود در داخل و خارج ايران تا حد زيادي به صورت پلتفرم ثابت باقي مانده است، (به عبارتي، فناوري اي كه موجب نزديكي اطلاعات و تعاون و تعامل مي شود، وجود ندارد). به طور كلي، نسل جوان كه از اصلاحات حمايت كرده و فعالانه از داخل، با رژيم مقابله مي كند نمي تواند به تكنولوژي جديد دست يابد و يا اپوزيسيون ايران در خارج از كشور را- كه كمتر به حق و معقولند- به همكاري با خود وادار سازد.
اكثر اين زمينه هاي انتقال اطلاعات يا مورد حمايت مالي حكومت ها و ايالت ها هستند. مانند بي بي سي و VOA؛ يا وب سايت ها و كانال هاي اپوزيسيون تبعيدي ايران در خارج از لس آنجلس كه با يك دستور جلسه سياسي و تساهل قانوني براي ديدگاه هاي جايگزين جمهوري اسلامي در ايران فعاليت مي كنند كه اكثراًً در به روزرساني خود در زمينه هاي گوناگوني چون زبان، گرايش ها، ذهنيت و نگرش، فرهنگ و شرايط اجتماعي- سياسي امروز شكست خورده اند. سرشت حاميان متعصب و پر و پا قرص نسل هاي قديمي اپوزيسيون ايران آن ها را در دسترسي به جمعيت و گروه هاي جوان محدود كرده است.
گروه هاي اپوزيسيون قديمي خارج از ايران به برحقي، صلاحيت و قابليت فني و تكنيكي و توانايي نسل هاي جديد سازمان هاي جامعه مدني در ايران- براي همكاري با آنان- توجه نمي كنند. علاوه بر اين، هيچ يك از پلتفرم هاي ارتباطي موجود نمي تواند به درستي از شبكه سازي و بافت ديجيتالي كه از تركيب وسايل ارتباطي مطمئن از قبيل ماهواره، وب، اينترنت و موبايل بدست مي آيد، استفاده كند.
انجمن دموكراسي، در پاسخ به درخواست سازمان ها و مبارزان سرشناس جنبش سبز و ديگر بخش هاي نوظهور جامعه مدني به پرورش و توسعه جمعي «جايگاه مجازي» پرداخت. اين حركت براي افكار اصلاح طلبانه ايرانيان جهت برقراري ارتباط، اطلاع رساني، تحت شعاع قرار گرفتن، شبكه شدن، سازماندهي و تبليغ كردن به وسيله يكديگر و تحت تاثير قرار دادن جامعه وسيع ايرانيان مانند بقيه دنيا صورت گرفته است. در حال حاضر ميزان قابل توجهي، محتوا و شبكه هاي اجتماعي ديجيتال به وسيله سازمان هاي مرتبط با جريان (جنبش سبز) و سازمان هاي مستقل جامعه مدني (CSOs) در ايران ساخته شده است. با اين وجود استفاده و توزيع اين محتوا به 4 دليل محدود است:
1- فناوري قابل استفاده سازمان هاي جامعه مدني در ايران
2- توزيع نامنعطف و نامتقارن منطقه اي زمينه هاي اينترنت محور و ماهواره محور (در ايران)
3- عدم منابع يا مهارت هاي لازم براي دور زدن سانسورها و نظام هاي امنيتي
4- عدم تقسيم كردن و در اختيار هم گذاشتن تمارين، تجربه ها و منابع (در ايران)
TCN (شبكه ارتباطات تاش) راه حل هايي براي اين 4 مشكل ارائه مي دهد، به علاوه سازمان هاي مستقل جامعه مدني (CSOs) و فعالان سياسي نيز ارتباطات و اعمال خود را در اين شبكه TCN ادغام مي كنند، تا امور خود را با سرعت بيشتر تسهيل كرده و اهرم اثرگذاري در ايران و كشورهاي فارسي زبان جهان باشند.»
برنامه هاي بلند مدت
اين شبكه
ايالات متحده كه يكي از حاميان اصلي اين شبكه ارتباطي به حساب مي آيد برنامه ها و محتوياتي را براي موفقيت و نفوذ اين شبكه در ايران تدارك ديده است كه در ادامه به قسمت هايي از اين برنامه بلند مدت اشاره مي شود:
چگونگي عبور از فيلترينگ جمهوري اسلامي ايران
شرح كاملي از روش هاي مورد استفاده در عبور كردن از فيلترهاي اينترنتي در ايران. اين برنامه كه در فرمت هاي متعددي چون صوتي، تصويري و نوشتاري در دسترس خواهد بود، به كاربران ايراني آموزش مي دهد كه چگونه در اينترنت جست وجو كرده و از سطوح امنيتي و فيلتر شده در ايران عبور كنند.
چگونگي دستيابي
به اطلاعات و اخبار مهم
اين برنامه به كاربران ايراني آموزش مي دهد كه چگونه از طريق آخرين ابزارهاي رسانه اجتماعي به اطلاعات و خبرهاي وخيم دست يافته و آن را در كشور پخش نمايند و چگونه شبكه اي از فعالان متعدد را در منطقه به وجود آورند و چگونه گام هاي لازم براي گمنام بودن را طي كنند. اين برنامه آموزشي، در فرمت هاي گوناگون از طريق پلتفرم هاي متعدد در دسترس است.
سياه نمايي جامعه مدني
برنامه مجله هفتگي نمونه هايي از چالش هاي موجود بين مردم از قبيل مواد مخدر، فحشا، جنايت، اقتصاد و غيره را به تصوير مي كشد. اين برنامه در فرمت هاي مختلفي چون مجله هاي آنلاين، نرم افزارهاي موبايل، صوتي و تصاويري ويديويي هفتگي موجود است.
فعاليت در يوتيوب
هر هفته كليپ هاي ويرايش شده يوتيوب حاوي مضامين و محتويات تفرقه انگيز در جامعه ايران به نمايش گذاشته مي شود. اين كليپ ها در شبكه يوتيوب مربوط به شبكه ارتباطي تاش و نرم افزار موبايل آن موجود است. اين فيلم ها براي كاربران ايراني با پهناي باند كم به صورت ويژه اي فشرده شده و در اختيارشان قرار مي گيرد.
احياي فتنه سبز در ايران
هر هفته ميزگردي با حضور رهبران و طرفداران برجسته جنبش سبز پخش مي شود و اطلاعات و فعاليت هاي مهم جنبش سبز را ارائه مي دهد. اين برنامه در فرمت هاي گوناگون و براي پلتفرم هاي مختلف در نظر گرفته شده است.
ايجاد تفرقه
در بين اقشار جامعه
سازمان هاي مختلف اقليتي و گروه هاي نژادي برنامه هايي را كه شامل وضع نامساعدشان در ايران مي باشد، را تهيه مي كنند. اين برنامه ها به مشكلات گروه هاي اقليت اختصاص دارد. اين قسمت از برنامه شبكه ارتباطي تاش به صورت واحد و سازمان يافته به اظهارات، خواسته ها، مشكلات و نگراني هاي اقليت ها مي پردازد.
احياي اسم رمز فتنه 88
در بسياري از شهرهاي جهان از قبيل نيويورك، واشنگتن دي سي، بوستون، هامبورگ و پاريس، چندين سازمان غيرمتحد كه از جنبش سبز حمايت مي كنند، تحت عنوان «رأي من كجاست؟» فعاليت مي كنند. اين سازمان ها در حمايت از فتنه 88 فعاليت هاي ويژه اي دارند. هر از گاهي تمامي اين گروه ها در سراسر جهان در حمايت از ضدانقلابهاي خارجي و داخلي گرد هم مي آيند. اين برنامه، هر روز توسط يكي از اين گروه ها تهيه مي شود.
بحراني كردن وضعيت حقوق بشر در ايران
HRA يكي از فعال ترين سازمان ها در زمينه بحراني نشان دادن حقوق بشر در ايران است، كه به ارائه اسناد و گزارشاتي در خصوص نقض حقوق بشر در ايران مي پردازد. بسياري از مخالفان معروف نظام جمهوري اسلامي از اعضاي اين سازمان هستند. نمايندگان HRA اسنادشان را مرتب در نشست هاي بين المللي ارائه مي دهند. تمامي اين مدارك براي دانلود كردن موجود خواهد بود و در قسمت خاصي از برنامه موبايل شبكه ارتباطي تاش نيز قرار خواهد داشت.شبكه ارتباطات تاش به دنبال جذب برنامه هاي فارسي زبان و دوبله شده خارجي به خصوص برنامه هاي معروف عربي و سرگرمي هاي ساخت آمريكا است، برنامه هايي چون فيلم ها، ميزگردها، رمان ها، كتاب هاي اجتماعي- سياسي و مقالات. اين برنامه ها با موضوعات احياي فتنه در ايران و تهييج كننده در سطحي وسيع در دسترس خواهد بود؛ موضوعاتي كه شامل اين برنامه هاست عبارتند از: مشكلات اجتماعي، حقوق زنان، محيط زيست، خشونت، زندانيان سياسي و...

 



نورالدين پسر ايران

علي شيرازي
بيش از بيست سال است كه مرتضي سرهنگي را مي شناسم. از همان روزهايي كه در گوشه حياط حوزه هنري به او يك كانكس ساده داده بودند و او به كمك هدايت الله بهبودي، دفتر ادبيات و هنر مقاومت را راه اندازي كرده بود.
مرتضي بعد از مدتي كار در كانكس، به ساختماني در خيابان رشت منتقل شد. در آن جا نيز در يك جا ماندگار نشد. ميان دو ساختمان و اتاق هايشان، پايين و بالا شد و در همه آن اتاق ها و كانكس ها، با يك رنگي و جديت، نويسندگاني را براي تدوين تاريخ و خاطرات جنگ هشت ساله تربيت كرد و روز به روز به كميت و كيفيت كارش رونق بيشتري داد.
سال ها طول كشيد تا مرتضي را باز به داخل همان فضاي اوليه فراخواندند. اما اين بار در ساختماني نوساز، و در طبقه سوم حوزه هنري. از آسانسور كه پايين مي شوي، به سمت راست تا انتهاي سالن به پيش مي روي. باز به طرف دست راست حركت مي كني. راهرويي باريك كه در سمت چپ آن كتابخانه جنگ قرار دارد. مرتضي مي گويد اين كتابخانه، مانندي ندارد. دومين در پس از كتابخانه جنگ، اتاق مرتضي سرهنگي است.
داخل اتاق دو تا ميز و چند صندلي ساده است. چند تا هم قفسه و كمد دارد كه مجموعه تلاش هاي مرتضي در آن جاسازي شده است. تا حالا بيش از ششصد كتاب زيبا در مجموعه او تدوين گشته است.
آقا خيلي به كار او اهميت مي دهند. بارها او را ستوده اند. من هرگز در نگاه او عجب اين ستايش را نديده ام. مرتضي از روزگار كانكس نشيني و آغاز راه تا به امروز كه كتاب هايش گل كرده، يكرنگ يكرنگ است.
يكرنگي و نگاه آقا به او، مرا مجذوب مرتضي كرده است. اگر هفته اي او را نبينم، دلتنگ او مي شوم. دلم مي خواهد به هر بهانه اي او را ببينم.
وقتي در كنارش مي نشينم، او از كتاب هاي جديد مي گويد. كتاب هايي كه در دست تدوين و يا آماده چاپند. بارها در دلم گفته ام: خدايا كمكم كن تا نوكري براي كارهاي مرتضي باشم. خدايا ياريم نما تا به كار او رونق بدهم.
از آن روز كه اولين دست نوشته هاي آقا درباره كتاب هاي دفتر ادبيات را به من داد، عزمم جدي تر شد. با رونق دست نوشته ها، تصميم گرفتم بيشتر به مرتضي سرهنگي كمك كنم.
وقتي كه «دا» در حال تدوين بود، تصميم گرفتم پس از چاپ آن را به دست آقا برسانم و درباره آن درخواست تقريظ كنم. من و كتاب كه چاپ شد، جدي تر پي گير فرهنگ دفاع مقدس شدم. گفتم بايد خودم را وقف ترويج كتاب هاي دفتر ادبيات و هنر مقاومت كنم.
كار را شروع كردم. كتاب هاي جنگ را به هر شهر و استان بردم. با مسئولين استان ها و مديران تهران جلسه گذاشتم. پاي اين كتاب ها به نيروهاي مسلح هم باز شد. سپاهيان فعال تر بودند. برخي بروبچه ها حسابي پاي كار آمدند.
«دا» كه از چاپ بيرون آمد، آن را به دست آقا رساندم. بچه هاي سوره مهر نيز ياري كردند و مرا به جلسه اي در محضر آقا با حضور سيده زهرا حسيني و ساير دست اندركاران چاپ و تدوين كتاب «دا» دعوت كردند.
نگاه آقا به «دا» مرا دلگرم تر كرد. آقا چه مي گويد و ما كجائيم؟! كيلومترها از آقا عقب تريم. بايد سرعت بگيريم. آستين ها را بالاتر زدم.
بابا نظر كه منتشر شد، آن را هم به آقا رساندم. هر روز به سوره مهر مي رفتم و يا از مرتضي خبر مي گرفتم تا كتاب هاي جديد را به آقا برسانم و از معظم له تقريظ بگيرم.
كم كم شدم معرفي كننده كتاب هاي تقريظي آقا در جرايد! همه آن مجموعه را در «نسيم سبز خاطره ها» جمع كردم و شد يك كتاب. سوره مهر آن را چاپ كرد و شد باروت اسلحه ام!
وقتي حرف ها و نوشته هاي آقا را درباره خاك هاي نرم كوشك، دسته يك، همپاي صاعقه و ضربت متقابل مي شنيدم، بال درمي آوردم. سخن آقا درباره «بابانظر» حسابي شادم كرد.
مرتضي گفته بود «پايي كه جا ماند» در حال تدوين است. سيدناصر را پيدا كردم. از حال و روز كتابش پرسيدم. تازه نمايشگاه كتاب هاي تقريظي را شكل داده بودم. در برخي از استان ها نمايشگاه به نمايش درآمده بود. سيدناصر نيز يار همراه شد و با زبان زيبايش كمك كارم گشت.
وقتي خاطرات سيدناصر را مي شنيدم، حوصله ام براي رسيدن به «پايي كه جا ماند»، سر مي رفت. آن قدر به مرتضي و محمداسماعيل فشار آوردم تا «پايي كه جا ماند» از چاپ درآمد.
اولين نمونه را كه از چاپخانه آوردند به بيت رهبري رساندم تا آن را به آقا بدهند. پس از آن كتاب نورالدين عافي منتشر شد. كتابي بسيار زيبا و خواندني كه بارها مرتضي درباره اش قصيده سرايي كرده بود.
يك روز «پايي كه جا ماند» و «نورالدين پسر ايران» را برداشتم و يك راست به خيابان فلسطين رفتم. وارد بيت شدم و هر دوي آن كتاب را به دست آقا رساندم.
ماه ها بود كه از آقامسعود و آقاميثم پي گير تقريظي جديد براي كار بودم. خيلي براي دريافت تقريظ اصرار مي كردم. يك بار در مردادماه 1390 در بندرعباس از خود آقا درخواست كردم.
به زعم خود، اين بار پي گير تقريظ «پايي كه جا ماند» شدم. مثل هميشه كتاب هاي جديد را به چند نفر مي دادم و مي خواندند و بعد نظرات آنان را براي كار مي گرفتم.
خوانندگان «پايي كه جا ماند» آن را مثل «دا» و برخي گيراتر ديده بودند. برخي از فرماندهان سپاه آن را خيلي عالي و نمونه اي زيبا از گنج جنگ مي شمردند.
در پي گيري ها، يقين كردم، آقا كتاب را ديده اند و شايد خوانده اند.
پس از چند روز آقاي مومني مرا ديد و گفت: آقا؛ «نورالدين پسر ايران» را خوانده اند و فرموده اند: به نورالدين بگو خوابت تعبير شده است.
سيدنورالدين در بيان انگيزه اش براي بازگويي خاطرات جنگ مي گويد: اصلا فكر نمي كردم گفتن خاطرات در اين زمان اهميت داشته باشد. هنوز حرف خاطرات جنگ و مصاحبه ها مطرح نشده بود. واقعيت اين است من هم مرتب درگير عوارض مجروحيت هايم بودم، اما سال 1373 يك شب خواب ديدم آقاي خامنه اي ورقه هايي در دست دارد كه مي خواند و گريه مي كند. من هم در آن اتاق بودم. كسي گفت اين خاطرات يك جانباز 70 درصد است كه 80 ماه در جبهه ها بوده و باز مي گويد كه در مورد جنگ كاري نكرده ام... اين خواب فكرم را مشغول كرده بود. احساس مي كردم وظيفه ام در قبال آن چه در روزهاي جنگ بر سر مردم آمد، با گفتن اين خاطره ها به سرانجام مي رسد. بنابراين خاطرات 8 سال زندگي متن جنگي را بازگفتم تا ياد آن لحظه هاي بي نظير براي هميشه زنده بماند.
خواب نورالدين تعبير شده بود. نمي دانم آقا اين كتاب را زودتر خوانده بودند، يا اين را رساتر و زيباتر ديده بودند. نورالدين پسر ايران را خوانده بودند و اشك ريخته بودند.
تصميم گرفتم به علت نگاه آقا، براي نورالدين پسر ايران كار ويژه اي بكنم.
زمان چنداني نگذشته بود كه در روز يكشنبه 23/11/1390 از دفتر آقا خبر دادند: به نورالدين عافي و همسرش بگو: آقا فرموده اند، به نزد من بياييد تا شما را ببينم.
با نورالدين تماس گرفتم، از اهواز به تهران رسيده بود. از قطار داشت پياده مي شد. گفت: بناست امشب به تبريز بروم. ساعت 20/20 پرواز داريم؛ همسرم نيز با من است.
گفتم: در تهران بمان با شما كار داريم. پذيرفت و ماندني شد.
در دفتر ادبيات و هنر مقاومت، او را در حضور مرتضي سرهنگي ملاقات كردم. ظهر با هم به منزل رفتيم و از ماجرا مطلع شد. نورالدين به من گفت: اگر خانم سپهري، نويسنده كتاب را با خود نبريم، ناراحت مي شود.
بنا شد او نيز با همسرش؛ آقاي نصير اوغلي در ملاقات حضور داشته باشند.
ظهر سه شنبه 25/11/1390، نماز را در محضر آقا خوانديم. پس از نماز، آقا حسابي با نورالدين خوش و بش كردند. احوال خانم سپهري را هم گرفتند. سر و صورت آقاي نصير اوغلي را هم بوسيدند؛ جانباز 70 درصد و ويلچري.
دو تا آقا بودند و دو تا خانم. همراهشان چهار جلد كتاب «نورالدين پسر ايران» آورده بودند. از آقا درخواست كردند اين كتابها را براي آنها امضا كنند. درخواستشان پذيرفته شد. چقدر صحنه زيبا و جالبي بود.
عمق نگاه آقا به ادبيات دفاع مقدس مشهود بود. بارها اين نگاه را لمس كرده بودم. از وقت استفاده كردم و به آقا گفتم: اگر صلاح مي دانيد، يكي دو تقريظ از كتاب هاي دفاع مقدس نيز به بنده بدهيد تا كار را جدي تر و زيباتر دنبال كنم.
فرمودند: من تقريظ نمي نويسم، كتاب را مي خوانم، اگر خوشم آمد، هرچه به ذهنم رسيد مي نويسم.
گفتم: همان دست نوشته ها را مرحمت نماييد.
فرمودند: همان نوشته درباره نورالدين را مي گويم به شما بدهند.
خبر بسيار خوشحال كننده اي بود. در پوست خود نمي گنجيدم. به آرزويم رسيده بودم.
پس از ديدار، يك راست به دفتر ادبيات و هنر مقاومت رفتم تا خبر را به مرتضي بدهم. مرتضي نبود. تلفني خبر را به آقاي مومني دادم؛ و در انتظار دريافت دست نوشته، پي گير كار شدم.
صبح يكشنبه 30/11/1390 آقاي انصاري از موسسه نشر تماس گرفت و گفت: ساعت 2 عصر طي مراسمي دست نوشته رهبر انقلاب تحويل مي شود.
زمان خيلي كند مي گذشت. لحظه شماري مي كردم كه ساعت مقرر برسد. خود را به موسسه نشر آثار آقا رساندم. در مراسمي رسمي با حضور نورالدين و همسرش و خانم سپهري و جمعي از مسئولين، دست نوشته تحويل خاطره گو و نويسنده كتاب شد. يك نسخه را نيز آقاي انصاري تحويل من داد. آن را خواندم.
«اين نيز يكي از زيباترين نقاشي هاي صفحه پركار و اعجازگونه هشت سال دفاع مقدس است. هم راوي و هم نويسنده حقا در هنرمندي، سنگ تمام گذاشته اند. آميختگي اين خاطرات به طنز و شيرين زباني كه از قريحه ذاتي راوي برخاسته و با هنرمندي و نازك انديشي نويسنده، به خوبي و پختگي در متن جا گرفته است، و نيز صراحت و جرات راوي در بيان گوشه هايي كه عادتا در بيان خاطره ها نگفته مي ماند، از ويژگي هاي برجسته اين كتاب است. تنها نقصي كه به نظر رسيد نپرداختن به نقش فداكارانه همسري است كه تلخي ها و دشواري هاي زندگي با رزمنده اي يكدنده و مجروح و شلوغ را به جان خريده و داوطلبانه همراهي دشوار و البته پرماجرا با او را پذيرفته است.
ساعات خوش و باصفايي را در مقاطع پيش از خواب با اين كتاب گذراندم، و الحمدلله.»
حالا ديگر اشك در چشم ها حلقه زده بود. عجب تعابير بلند و زيبايي. به همه جوانب هم نگاه كرده اند، چقدر عالمانه و هوشمندانه.
با خود گفتم اين چه اخلاصي است كه «نورالدين پسر ايران» را به اين جايگاه كشانده است، پسري شانزده ساله از اهالي روستاي خنجان در حوالي تبريز در آذربايجان شرقي كه حضور دفاع مقدس را در گردان هاي خط شكن لشكر 31 عاشورا به عنوان نيروي آزاد، غواصي و فرمانده دسته و در جبهه هاي مختلف تجربه كرده و بارها مجروح شده است.
اين جانباز 70 درصد در سال هاي 1372 و 1373 خاطراتش را براي آقاي موسي غيور تعريف مي كند و موسي آنان را بر روي چهل نوار ضبط مي كند. بعدها معصومه سپهري نوارها را پياده مي كند و پس از نگارش كتاب «لشكر خوبان» مشغول نوشتن خاطرات سيد نورالدين مي شود. اين كار از اواخر تابستان 1383 با تلاش مضاعف خانم سپهري آغاز مي گردد و با همكاري نورالدين و با حوصله مثال زدني مرتضي به پايان مي رسد و براي چاپ به سوره مهر سپرده مي شود.
آن روزها هيچ كدام، حتي مرتضي باور نمي كردند كه «نورالدين پسر ايران» با اين نگاه مهربانانه آقا همراه شود. به يقين همين نگاه تيراژ نورالدين را به يك ميليون خواهد رساند؛ به شرطي كه من و ما همت كنيم و اين كتاب زيبا را به همه ملت ايران، خصوصا نسل جوان و تحصيلكرده معرفي نماييم.
كتابي كه بسياري از واقعيت هاي جنگ هشت ساله را براي ما ترسيم مي كند و نياز آينده را به ما گوشزد مي كند. بايد از نورالدين ها درس بگيريم و به همت مرتضي و يارانش صد آفرين بگوييم.
حالا آيا مرتضي ما را به نوكري دفتر ادبيات و هنر مقاومت قبول مي كند؟ او كجا و ما كجا! خود را به او چسبانده ايم تا شايد نمي از عظمت شهدا و رزمندگان جنگ هشت ساله بر مشاممان برسد و ژست حامي ادبيات جنگ را بگيريم!
ديروزيان به دنيا پشت كرده بودند تا بدين جا رسيدند و ما مي خواهيم در دنيا از ادبيات جنگ بگوييم!! آنان آبرو دادند تا بدين جا سير كردند و ما مي خواهيم آبرويشان را به گروگان بگيريم. راستي آنان كه بودند و ما كيستيم؟!

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14