(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه10 اردیبهشت ۱۳۹۱ - شماره 20195 

گشتي در فروشگاه هاي شهر كتاب پايتخت (بخش دوم)
شهر كتاب؛ پاتوق سفارتخانه هاي اروپايي!



گشتي در فروشگاه هاي شهر كتاب پايتخت (بخش دوم)
شهر كتاب؛ پاتوق سفارتخانه هاي اروپايي!

تردد زياد به فروشگاه حكايت عجيبي از دنياي بي رمق كتاب خواني است، كه در بوق و كرنا كرده اند. اينجا دنياي ديگري نيست. كودكاني كه به دنبال كتاب هاي كمك آموزشي اند و دختران جوان رمان هاي خارجي را تعقيب مي كنند و قفسه شعر هم پاسخگوي جمعيت هاي دو نفري جوان تر است.
قفسه روانشناسي عام هم پرمشتري است و انگار پولدار شدن و اعتماد به نفس يافتن و درمان سرپايي كه از ق بل اين كتاب هاي با قد و قواره ريز حاصل مي شود به كار خيلي ها خواهد آمد.
كتاب هاي روانشناسي عام را روي ميزهاي دم دست مشتريان هم مي توانيم ببينيم و متراژ زيادي از همه شهر كتابي ها را اشغال كرده اند. كتاب هايي با راه و روشهاي غربي كه توصيه هاي زيادي براي همه مشكلات زندگي دارند، اما قفسه كتب با محتواي غني تر جايي در اين فروشگاه ها ندارند!
در گزارش نخست به اين نكته اشاره كرديم كه فروشگاه هاي تحت عنوان شهر كتاب علي رغم آن چه تصور مي شود شكل و شمايل ديگري دارد و با فلسفه اصلي اش كه مديران آن ادعا مي كنند به كلي فاصله گرفته است.
شاهدش وفور كتاب هاي خاص از افراد روشنفكر خارج نشين ترك وطن كرده با محتوايي مملو از نسخه هاي پيچيده شده براي تغيير و براندازي و غيره.
كتاب هايي كه شايد به سختي بتوان در كتاب فروشي ها يافت اينجا پيدا مي شود و اگر هم به تورمان نخورد، غمي نداريم چون با بيعانه مختصري مي توان آن را از بعضي شهر كتاب ها به دست آورد.
واقعيت هاي تلخ
درباره شهر كتاب به سراغ پيام فضلي نژاد، عضو دفتر پژوهش هاي موسسه كيهان رفتيم كه پيش از اين پژوهش هايي را درباره نهادهاي فرهنگي مانند «خانه هنرمندان ايران» منتشر كرده است. از وي درباره يكي از مهم ترين كاركردهاي اجتماعي «شهر كتاب» يعني معرفي آثار و پيشنهاد كتاب پرسيديم و اينكه سياست تغذيه مطالعاتي شهر كتاب با بيش از 05 شعبه در كشور چه سمت و سويي دارد؟
فضلي نژاد در پاسخ به اين سؤال مي گويد: «خط مشي موسسه شهر كتاب كاملا مبتني بر رويكردهاي سكولار و مروج فلسفه سرمايه داري ليبرال است. درباره همين سؤال، شما نگاه كنيد كه چه كساني ليست پيشنهاد كتابخواني نوروزي را براي شهر كتاب تهيه كرده اند؛ ليستي كه در سايت رسمي شهر كتاب منتشر شده است تا مردمي كه مشتري اين موسسه محسوب مي شوند، در ايام فراغت نوروزي، كتاب هاي پيشنهادي شهر كتاب را بخوانند. مجتبي پورمحسن (نويسنده و روزنامه نگار فعال راديو زمانه كه وابستگي آن به سرويس اطلاعات و امنيت هلند آشكار است) در كنار علي اصغر سيدآبادي (دبير سرويس فرهنگي روزنامه هاي زنجيره اي عصر اصلاحات و عضو ارشد حزب مشاركت) به همراه هومن پناهنده (نويسنده نشريات سكولار و عضو حلقه كيان) و مهشيد نونهالي (رفيق رامين جهانبگلو و مرتبط با سفارتخانه هاي خارجي) و رضا شكرالهي (نويسنده چپ كرده اي كه با پوزش از همه خوانندگان بايد بگويم ايشان بچه هاي انقلاب را «عرزشي» مي داند!) و... ليست «پيشنهاد كتابخواني براي نوروز» شهر كتاب را تدوين كرده اند. وقت نيست تا من بگويم در آثاري كه پيشنهاد شده، غير از تقديس و ترويج علوم انساني غرب، رمان هايي با مضامين اروتيكال و زرد وجود دارد و وجه غالب آثار پيشنهادي اين چهره ها نيز، برآيندي جز ترويج انگاره ها و ايده هاي غيرديني ندارد.»
از اين پژوهشگر پرسيديم كه آيا اين نمي تواند يك «خطا» باشد؛ مانند خطاهايي كه طبيعتا در يك موسسه بزرگ ممكن است از سر غفلت اتفاق بيفتد. فضلي نژاد مي گويد: «اگر به ريشه هاي تاريخي تاسيس شهر كتاب برگرديم، مي بينيم كه اين يك «خطا» نيست، بلكه به تعبير آقاي حسين شريعتمداري يك «خط» است. شهر كتاب سال 1374 با حمايت سيدمحمد خاتمي كه آن هنگام مشاور آقاي هاشمي و رئيس سازمان اسناد و كتابخانه ملي بود، تاسيس شد. چهره هايي مانند «فخرالدين انوار» (عضو هيات امناء) و سيدمحمد بهشتي كه اساسا از بانيان مافياي سرمايه داري در سينما و از حاميان ليبراليسم فرهنگي بودند يا صادق خرازي (مشاور خاتمي و همراه سفرهاي خارجي او) در راه اندازي و پيشبرد شهر كتاب مشاركت فعال داشتند. از سوي ديگر، در حال حاضر كه 16 سال از عمر اين مجموعه مي گذرد، مي بينيد مثلا روز 19مرداد 1389 جلسه اي با حضور وزرا و مقامات اصلاح طلب دولت هاي سازندگي و اصلاحات در ساختمان شهر كتاب مركزي برگزار مي شود. در همين جلسه مهدي فيروزان (مديرعامل شهر كتاب)، حسين محلوجي، علي ميرزايي، سيدمحمد بهشتي و چند مترجم سكولار سرشناس حضور داشتند و موضوع جلسه هم تجليل و معرفي كتابي بود از علي ميرزايي (از كارگزاران هاشمي و خاتمي و مدير مجله نگاه نو) كه ماهيتا كتابش منطبق بر آراي فيلسوفان يهودي سكولار مانند س رآيزايا برلين شكل گرفته است. پس با يك ريشه عميق كه تولدش به 2 سال پاياني دولت سازندگي توسط كارگزاران همان دولت مي رسد، روبه رو هستيم. بنابراين هم برخي از اعضاي هيئت امناي شهر كتاب و هم برخي از سياستگذاران آن در زمره كارگزاران دولت هاي سازندگي و اصلاحات بودند و گرايش هاي تكنوكراتيك و سرمايه داري شان را نيز بعضا پنهان نمي كردند و چهره هاي سرشناس حلقه كيان مانند مصطفي ملكيان و سروش دباغ كه از فعالان فتنه سبز هستند، در برنامه هاي شهر كتاب حضوري فعال دارند، اما اينجا فرصت تبارشناسي نيست. اين ريشه اكنون درختي فاسد است كه اصلي ترين پاتوق فرهنگي سفارتخانه هاي اروپايي و آمريكايي هم به شمار مي رود.»
عضو دفتر پژوهش هاي موسسه كيهان با اشاره به اينكه ماهيت و خروجي شهر كتاب، محصول تفكري است كه از دل آن نهادهايي امثال «خانه هنرمندان» براي پيشبرد يك «جنگ استراتژيك نرم» در آمد، ادامه مي دهد: «رويكرد استراتژيك شهر كتاب، همان رويكردي است كه ديپلماسي فرهنگي آمريكا در ايران دنبال مي كند؛ يعني گسترش آثاري كه در اروپاي شرقي سبب فروپاشي ايدئولوژيك و سقوط سياسي آن كشورها شد. براي همين است كه مي بينيد اولا سفراي كشورهاي لهستان، چك، كرواسي كه مولد ادبيات اعتراضي براي كودتاهاي مخملي هستند، در شهر كتاب حاضر مي شوند و سخنراني مي كنند. در آذر 1389 شهر كتاب براي درگذشت مارك اسموژينسكي (رابط رامين جهانبگلو با نهادهاي امنيتي لهستان و ايران شناس) بزرگداشت گرفت و دقيقا يك سال پس از آن در آذر 1390 سفير لهستان براي سخنراني به شهر كتاب مي رود. در همين ميان كنفرانس «ايران شناسي» در دانشگاه شهر كراكف لهستان روز 14 تير 1390 برگزار شد و از فعالان شهر كتاب دعوت شد و 2 ماه بعد در 12 شهريور گزارشگر شهر كتاب، گزارش سفرش به 3 پايتخت فرهنگي لهستان را منتشر مي كند! اين ها نمونه هاي كوچكي از تعامل شهر كتاب با كشورهاي اروپاي شرقي است. مي دانيد كه از سال 1384 رسما سياست كاخ سفيد «پروژه لهستانيزه كردن ايران» با تمركز بر «ديپلماسي فرهنگي» بود. اين پروژه هاي امنيتي حتما خروجي هايي دارد و اگر بخواهيم سرنخ ها را بشناسيم بايد براساس يك مدل، تعاملات شهر كتاب با سفارتخانه هاي خارجي را بررسي كنيم. شگفت اين است كه آقاي علي عبداللهي روز 52 ارديبهشت 1390 مي گويد كه «چون نويسندگان اروپاي شرقي به فرهنگ ما نزديك ترند» بهتر است شهر كتاب سبك نويسندگي اروپاي شرقي را رواج دهد؛ همين آقا در جلساتي مانند جلسه حضور سفير اتريش (28 مهر 90) در شهر كتاب حضور فعال دارد. نتيجه ترويج سبك نويسندگي اروپاي شرقي كه از اهداف و كارگزاران آن 5شنبه گذشته در مقاله «ارتش سري در ادبيات داستاني ايران» نوشته ام، مي شود همايش شهر كتاب به نام «استالين خوب» كه روز 6 تير 1389 در حول و حوش سالگرد فتنه با حضور نويسنده روسي آن برگزار شد كه پيشنهاد مي كنم به متن اين جلسه رجوع شود تا ماهيت اين جلسات بيشتر شكافته شود؛ نه فقط رسانه ها به انعكاس محض آن اكتفا كنند، بلكه وارد حوزه مقايسه تطبيقي براي تحليل و تبيين بشود تا بفهميم كه چه اتفاقي مي افتد كه شهر كتاب در اولين و دومين سالگرد فتنه سبز، از «مصطفي ملكيان» (كه علنا در تجمعات غيرقانوني سبزها و براي نمونه در تجمع مقابل مسجد قبا در حمايت از ميرحسين موسوي حضور داشت) دعوت مي كند؛ يا در حوالي همين ايام ميزبان «سروش دباغ» (پسر سروش كه اكنون به لندن گريخته)و... است.
سخنان اين پژوهشگر يادآور ماجرايي بود كه سال 1386 در يك نهاد فرهنگي ديگر به نام «خانه هنرمندان ايران» با مديريت «بهروز غريب پور» اتفاق افتاد و روزنامه كيهان گزارش ها و مقالات متنوعي درباره عملكرد آن چاپ كرد، اما فضلي نژاد معتقد است كه عملكرد سياسي خانه هنرمندان بسيار كوچك تر از آن اتفاقي است كه در شهر كتاب روي داده است. وي ادامه مي دهد: «درخانه هنرمندان، روشنفكران سكولاري مانند رامين جهانبگلو و كيان تاجبخش حضور داشتند كه گرايش هاي دين ستيزانه خود را اغلب پنهان نمي كردند، اما در شهر كتاب اغلب چهره هايي از طيف موسوم به روشنفكران ديني حضور دارند كه عملكردشان گوياي يك «نفاق» است. مثلا در خانه هنرمندان، «صادق هدايت» يك الگوي ادبي معرفي مي شد چون يك نويسنده سكولار اسلام ستيز است و اين را هم نمي خواهد كتمان كند، اما همين چند روز پيش در 72 فروردين، دكتر محمد صنعتي در سايت شهر كتاب مي گويد «صادق هدايت مذهب ستيز نبود.» اين يك رويكرد محاسبه شده و پيچيده است. يك هدفش اين است كه مخاطب مذهبي اما بدون شناخت لازم از ادبيات ليبرالي را از رهگذر قلب و جعل واقعيت هايي مثل اسلام ستيزي هدايت، جذب كنند.»
ركود بازار كتاب يا...؟
گذشته از محتوا كمي هم به وضعيت مالي و فروش كتاب در فروشگاه هاي شهر كتاب بپردازيم؛ آن هم در اين بازار كساد سرانه پايين مطالعه و گراني كتاب و غيره.
باب شدن خبر كسادي بازار كتاب اما ازدحام مخاطبان كتاب سبب شد راجع به ميزان درآمد شهر كتاب بپرسيم.
علي سراجي پور، مدير شعبه ترمينال غرب شهر كتاب مي گويد: «بعضي از اصناف مثل صنف طلافروشان و بازرگانان درآمد خوبي دارند اما صنف كتاب اين طور نيست.»
وي ادامه مي دهد: «كتاب عزيزتر و شأن آن بالاتر از آن است كه بخواهيم با معيار پول بررسي اش كنيم اما در كل وضعيت خوبي نيست و طي 51 سالي كه در اين كار فعاليت مي كنم اگر در صنف ديگري بودم قطعاً نتايج بهتري داشت.»
وي البته به اين نكته هم اشاره دارد كه مشكل ايران در بخش كتاب مشكل ارايه و عرضه بوده كه شهر كتاب توانسته اين مشكل را حل كند و دسترسي محلي به كتاب را آسان كند به ويژه اينكه مشتريان ما شهرستاني ها هستند و اينجا كتاب را ديده و مي خرند.
سرپرست فروش يكي ديگر از شهر كتاب هايي كه حسابي مشتري دارد و فروشنده ها وقت سر خاراندن هم ندارند، معتقد است: «ناشري كه مديريت اين فروشگاه را به عهده دارد آن قدر از اين فروشگاه درآمد كسب كرده كه توانسته سه باب مغازه بزرگ در مكان هاي مناسب تهران بخرد.»
وي كه مايل به معرفي خود نيست، شرط موفقيت شهر كتاب را شناختن چم و خم كار، تهيه كتاب از ناشران اصلي با درصد پايين و بدون حضور واسطه ها مي داند و مي گويد: «مدير اينجا كتاب هايي را بيشتر عرضه مي كند كه سود بيشتري هم كسب كند و درصد خوبي نصيبش شود. اگر اين طور كار كنند حتماً شهر كتاب محل پردرآمدي خواهد بود.»
وي در حالي اين جملات را به زبان مي راند كه در قفسه كتاب ها مي توان انواع و اقسام كتاب هاي نويسندگاني پناه گرفته در آن سوي مرزها را ديد.
ازدحام براي هيچ!
فلكه دوم صادقيه- شهر كتاب گلديس
فرياد بي وقفه مزدك ميرزايي وقتي كه قرار است بازي هاي جام باشگاه هاي آسيا را گزارش كند و فروشندگان كتاب هم غرق در تلويزيون پاس هاي گل را بشمارند و همان زمان قرار باشد با آن همه سر و صدا كتاب هاي دور و برت را ورانداز كني، ديگر يادت مي رود كتاب با سكوت و آرامش هم خانواده است.
ميدان پونك- شهر كتاب بوستان
صبح روز سه شنبه: مدير فروشگاه به علت انبارگرداني حاضر به مصاحبه نيست.
بعدازظهر پنج شنبه: راجع به محتواي كتاب برخي نويسندگان مخالف با نظام جمهوري اسلامي و گلايه برخي مشتريان به سراغ مدير شهر كتاب بوستان مي رويم.
آقاي مدني كه خود را سرپرست فروش معرفي مي كند، مي گويد: بازرسان محسوس و نامحسوس از سوي دفتر اصلي شهر كتاب گاهي به اينجا سر مي زنند و گاهي هم كتاب هايي سفارش مي شود كه حتماً تهيه كنيم اما يادم نمي آيد مانع از عرضه كتابي شده باشند يا اينكه بگويند آن را نياوريم.
البته وي اضافه مي كند: «اگر كتابي را نداريم حتماً به خاطر تمام شدن چاپ آن در بازار كتاب است. راستي همين دو سه روز پيش اعلام كردند كتاب «نورالدين پسر ايران» را تهيه و عرضه كنيد! اما تمام شده و بايد منتظر چاپ بعدي باشيم.»
خانم ابراهيمي كه فروشنده است، مي گويد: «بيشترين مشكل ما اين است كه كتابي از سوي صدا و سيما تبليغ مي شود و مخاطبان همان را مي خواهند اما چون در بازار نيست بايد بگوييم منتظر چاپ بعدي باشند.»
روانشناسي غرب غوغا كرده!
وقتي از فروشندگان شهر كتاب راجع به كتاب هاي پرمخاطب مي پرسيم، به روانشناسي عام اشاره دارند از نويسندگاني مثل «ديل كارنگي» تا همه نويسندگان خارجي ديگر كه نسخه هاي روانشناسي غربي براي جهان مي پيچند، مي گويند.
دكتر محمدرضا معيني مشاور و كارشناس مسائل روانشناسي هم معتقد است كه افراد هر كشوري بايد در وهله نخست، كتب روانشناسي بومي و نوشته شده توسط روانشناسان كشور خود را مطالعه كنند و اصول سفارش شده در اين كتب را به كار ببرند.
معيني در توضيح بيشتر مي گويد: «ما يك غذاي جسم داريم و يك غذاي روح. همان طور كه غذاهاي هر كشوري متناسب با شرايط آب و هوايي و ذائقه مردم آن كشور به وجود آمده، پخته شده و خورده مي شود، كتب روانشناسي هر كشوري نيز بايد متناسب با فرهنگ، هنجارها، ارزش ها و ذائقه فكري مردم آن منطقه جغرافيايي تهيه شود چرا كه روانشناسي غذاي روح و روان است.»
گفته مي شود يكي از عوارض اعتياد به كتب روانشناسي غربي، ماديگرا شدن ذهن يا در اصطلاح «ماترياليست» شدن است. افرادي كه به اين كتاب ها عادت مي كنند، دچار نوعي خلاء در فكر، ذهن و روان خود مي شوند.در حالي كه كتاب هاي روانشناسي غربي در شهر كتاب به وفور ديده مي شود.
دكتر معيني تصريح مي كند: «حتي اگر در كتب روانشناسي غربي، رگه هايي از معنويت هم ديده شود، اين معنويت به علت ريشه داشتن در تفكرات شبه عرفاني و انديشه هاي كاذب معنوي، ماديگراست!»
مصطفي تبريزي عضو هيئت علمي دانشگاه علامه طباطبايي هم عقيده دارد: «كتاب هاي روان شناسي بايد از سوي يك مرجع معتبر به خانواده ها توصيه شوند زيرا مثلا يك كتاب تربيت كودك كه براي خانواده معمولي مناسب است اما براي يك خانواده وسواسي مخرب است و موجب مي شود آن ها به فرزندشان فشار بياورند.»
وي ادامه مي دهد: «بايد تشكيلاتي كه كتاب هاي مناسب روان شناسي را براي موارد مختلف توصيه مي كند مشخص شود و خانواده ها براي استفاده از كتاب هاي موجود از مشاور كمك بگيرند. يك پروسه اجتماعي در كار است كه صاحبان نظريه روان شناسي با هم اختلاف دارند، يعني ديدگاه آن ها با هم فرق مي كند. اگر بر سر كتاب هاي روان شناسي موجود در بازار يك متولي بگذاريم يك نظريه حاكم مي شود و آزادي انديشه و تحقيقات و پژوهش ها از بين مي رود. اما كتاب هايي هستند كه تبليغاتي اند و متأسفانه بدآموزي هم دارند كه كارشناسان بايد در اين زمينه اظهارنظر كنند.»
وي تصريح مي كند: «بهترين راه براي مطالعه كتاب اين است كه با يك مشاور همفكري كنيم چرا كه ممكن است يك كتاب براي يك نفر خوب باشد ولي براي نفر ديگر مناسب نباشد. به عنوان مثال بهترين كتاب تربيت كودك را اگر به يك خانواده مبتلا به وسواس بدهيم آن ها حتماً به فرزندانشان آسيب مي زنند چرا كه به هر نكته اي كه تكيه مي كنند و كودك را تحت فشار قرار مي دهند.»
گزارش روز

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14