(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


چهارشنبه 10 خرداد 1391 - شماره 20222

نگاه راهبردي امام خميني به بيداري اسلامي
مولود مبارك انقلاب
مروري بر چرايي دور جديد پروژه تخريب سپاه
تأملي بر نگاهي خاص بر مسئله ي هسته اي ايران
منفي بافي ها درخصوص مذاكرات هسته اي از كجا آب مي خورد؟



نگاه راهبردي امام خميني به بيداري اسلامي

محمدحسن شيباني فر
بيداري اسلامي در دهه هاي اخير در كشورهاي اسلامي و در بين مسلمانان ساير كشورها پديده اي است كه شگفتي آفريده است. مطالعه اين پديده و بررسي و تجزيه و تحليل آن از مدتها پيش در دستور كار قدرت هايي قرار گرفته كه از آن احساس بيم و هراس داشته اند و هم اينان براي فهم و شناسايي بيداري اسلامي و يافتن راه هاي مقابله و انهدام و يا به انزوا كشاندن اين موج؛ تلاش هاي گسترده اي را شروع كرده اند. نشست، كنفرانس، ميزگرد، مصاحبه و سمينارهاي علمي با شركت صاحب نظران و انديشمندان در جهت شناسايي هر چه بيشتر گرايشات فزاينده ديني تنها بخشي از اين تلاش را نشان مي دهد. سفارش كتاب، پايان نامه و فراخوان مقالات، بخش علني ديگر اين كوشش است .
در بخش پنهان اين ماجرا، قطعا صدها پروژه مطالعاتي امنيتي و عملياتي در دستوركار سرويس هاي اطلاعاتي ـ امنيتي قدرتهاي مخالف اسلام بوده و در حال اجرا مي باشد كه احيانا برخي از اين عمليات به دلايلي آشكار شده است. اين تلاش گسترده همپاي پيروزي انقلاب اسلامي ايران، در راستاي محدود كردن اين تحول و جلوگيري از گسترش بيشتر بيداري اسلامي با حساسيت بيشتر و شدت مضاعفي پيگيري گرديد. در همان سالهاي نخست پيروزي انقلاب، سران كشورهاي سلطه گر به موضع گيري و تهاجم عليه انقلاب پرداخته و راه مقابله با آن را در پيش گرفتند. زيرا كارشناسان و نظريه پردازان اين كشورها دريافته بودندكه انقلاب اسلامي ايران نقش اساسي در دامن زدن به شعله آزادي خواهي، استقلال طلبي، هويت جويي اسلامي و گسترش و تعميق آن در كشورهاي ديگر دارد .
تأثير انقلاب اسلامي دربيداري اسلامي
بسياري از صاحبنظران در پديده جنبش هاي اسلامي معاصر معتقدند كه انقلاب اسلامي ايران يكي از عوامل مهم و تأثيرگذار در پيشبرد روند بيداري و آگاهي مسلمانان و ازدياد فعاليت هاي مؤثر در جوامع عربي و اسلامي بوده است. نظريه تأثيرپذيري كشورهاي اسلامي از انقلاب، مبتني بر سخنان رهبران جنبش هاي آزادي بخش و الگوبرداري آنان از انقلاب ايران و مطالعه ي تحولات و رويدادهايي است كه در كشورهاي اسلامي رخ داده است. امام خميني خود بر اين نكته واقف بودند و به آن افتخار داشتند. «آواي انقلاب بزرگ ايران در كشورهاي اسلامي و ديگر كشورها طنين انداز و افتخارساز است...» (1) همين نكته را خبرنگاري يك ماه قبل از پيروي انقلاب از امام سؤال مي كند:«سوال: آيا فكر مي كنيددامنه ي حوادث ايران به تركيه نيز كشيده شود؟ جواب: نهضت مقدس ايران نهضتي اسلامي است و از اين جهت بديهي است كه همه مسلمين جهان تحت تأثير آن قرار مي گيرند.» (2 )
خودآگاهي مسلمانان به ويژه در كشورهاي اسلامي از قدرت خويش، بازگشت به قرآن، تكيه به فرهنگ غني اسلامي و الهام گيري از انقلاب ايران مسأله اي نبود كه هضم آن براي صاحبان قدرت آسان باشد. الكساندر هيك مي گويد: «به نظر من خطرناك تر از اين (مشكلات بين المللي) عواقب گسترش بنيادگرايي اسلامي است كه در ايران پا گرفته و اكنون عراق و ثبات تمام رژيم هاي عرب ميانه رو را در منطقه تهديد مي كند. اين پديده اگر از كنترل خارج شود منافع ابرقدرت ها را به خطرناك ترين وجه به مخاطره خواهد انداخت.» (3) الهام گيري مسلمانان از ايران همچنان در تدوين كتاب ها و تيراژ و حجم فروش اين دست از كتابها، و نيز در رسانه ها و مطبوعات چشمگير بوده است .
مجيب الرحمان شامي ـ روزنامه نگار
«هيچ كس باور نداشت كه در عصر حاضر اصول اسلام، عملي باشد... انقلاب ايران جان تازه اي به انديشه اسلامي بخشيد و ثابت كرد كه اصول اسلامي كماكان كاربرد دارد و مي تواند مبناي جامعه امروزي قرار گيرد....» (4). «مهمترين اثر و كار امام اين بود كه ديكتاتوري در اسلام مجاز نمي باشد. مردم حق انتخاب دارند و نمي توان حقوق ايشان را رعايت نكرد.» (5)
حسن سليمان ـ امام مسجد كيپ تاون آفريقاي جنوبي
«الهام و الگو گرفتن از ايران به ويژه دركيپ تاون نقش بسزايي در براندازي رژيم آپارتايد ايفا نمود...» (6)
وي تأثيرگذاري امام را بر كشورها، ناشي از اسلام مي داند: «منشأ تفكرات انقلاب امام دين مبين اسلام بود. بدون شك اين تفكرات و هم چنين رهبري امام به مسلمانان خصوصا جوانان انگيزه مبارزه بخشيد...» (7)
دكتر شقاقي در كتاب «امام خميني راه حل جديد جهان اسلام» روش انقلاب ايران را مؤثر دانسته و براي تداوم مبارزه، انقلاب اسلامي ايران را شايسته پيروي، معرفي مي كند. وي در بخشي از كتاب، امام را اين گونه معرفي مي كند: «مظهر جرياني نو بود كه اسلام را به عنوان يك ايدئولوژي مطرح مي كرد تا از طريق برپايي حكومت اسلامي، همه ابعاد زندگي و مشكلات آن را حل و فصل نمايد.» آنگاه كه روشنفكران و مبارزين براي تداوم كار خود و توجيه پيروان خويش به ناسيوناليسم و مكاتب فكري چپ گرايانه روي مي آوردند، انقلاب اسلامي را نمونه اي جديد از تمدن بشري دانسته كه: «پايان كار انديشه هاي لائيك و همه ديگر انواع انديشه هايي را كه مي خواستند جايگزين اسلام شوند اعلام كرد.» (8)
حديث اين ماجرا را رهبر معظم انقلاب اين گونه ترسيم كرده اند: «قبل از انقلاب اسلامي در بسياري از كشورها و از جمله كشورهاي اسلامي، گروه ها و جوانها و ناراضي ها و آزادي طلب ها با ايدئولوژي هاي چپ وارد ميدان مي شدند، اما بعد از انقلاب اسلامي پايه و مبناي حركت ها و نهضت هاي آزادي بخش اسلام شد. امروز درهر نقطه اي از دنياي وسيع اسلام كه جمعيت يا گروهي به انگيزه آزادي خواهي و ضديت با استكبار حركت مي كنند، مبنا و قاعده كار و اميد و ركنشان، تفكر اسلامي است.» (9)
امام بنيان ارزش هاي مادي را در دنيا لرزانيده است. رهبر كمونيست كشوري دوردست،با قدرت مادي بالا و داراي پيشرفت هاي زياد، مي گويد: «خواهش مي كنم كتابي درباره اسلام بدهيدتا مطالعه كنم .»
... امروز نماينده مجلس يك كشور مادي كه هفتاد سال بر مبناي ماترياليسم ديالكتيك اداره شده است به من مي گويد:«به بركت امام شما، در پارلمان كشورم، سخنراني ها با »بسم الله الرحمن الرحيم« شروع مي شود.» (10) امام عزم آن داشتند كه تجربه هاي به دست آمده از انقلاب را به جهان صادر كنند و با اطمينان بر اين عقيده بودند كه اسلام سنگرهاي كليدي جهان را فتح خواهد كرد: «ما به تمام جهان تجربه هايمان را صادر مي كنيم و نتيجه مبارزه و دفاع با ستمگران را بدون كوچك ترين چشمداشتي به مبارزان راه حق انتقال مي دهيم و مسلماً محصول صدور اين تجربه ها جز شكوفه هاي پيروزي و استقلال و پياده شدن احكام اسلامي براي ملت هاي دربند نيست. روشنفكران اسلامي همگي با علم و آگاهي بايد راه پرفراز و نشيب دگرگون كردن جهان سرمايه داري و كمونيزم را بپيمايند و تمام آزاديخواهان بايد با روشن بيني و روشنگري، راه سيلي زدن بر گونه ابرقدرت ها خصوصا آمريكا را بر مردم سيلي خورده كشورهاي اسلامي و جهان سومي ترسيم كنند. من با اطمينان مي گويم اسلام ابرقدرت را به خاك مذلت مي نشاند. اسلام موانع بزرگ داخل و خارج محدوده ي خود را يكي پس از ديگري برطرف و سنگرهاي كليدي جهان را فتح خواهد كرد.» (11)
بيداري اسلامي هر چند پيش از انقلاب در ايران، و در دو سده ي اخير در كشورهاي مختلف شكل گرفته بوداما اگر بيداري اسلامي را در يك منحني رسم كنيم، امام را در طي اين 200 سال در قله ي اين منحني مي توان ترسيم نمود. با توجه به رهبري بي نظير امام در رويارويي با قدرت ها و به پيروزي نشاندن يك انقلاب و راهبري موج بيداري اسلامي و مواجهه با مسائل آن، بررسي مشكلات و موانع اين پديده از ديدگاه آن بزرگ مرد تاريخ، از اهميت زيادي برخورداراست. تحليل و بررسي اين موانع، مبتني بر يافته هاي امام، بايد دستاوردي گران سنگ براي اسلام خواهان، صاحب نظران و رهبران جنبش هاي اسلامي تلقي شود .
موانع بيداري اسلامي
1ـ تحريف اسلام و وارونگي مفاهيم ديني
با دور شدن تدريجي جوامع اسلامي از مفاهيم و آموزه هاي اصلي و اصيل اسلامي و دگرگون شدن پيام اوليه عدالت خواهانه اسلام، اين مكتب به آرامي از بالندگي افتاد، دچار انحراف گشت و به خمودي گراييد. مفاهيم ارزشمندي از قبيل عدالت، قسط، جهاد، حج ابراهيمي، شهادت، امر معروف و.... به دليل خطرآفرين بودن براي قدرتمداران، يا به آفت تحريف دچار گشت و يا به بوته فراموشي سپرده شد؛ و به جاي آن مباحثي از قبيل تقدير و جبر، حدوث و يا قديم بودن قرآن و مسائلي از اين دست، سالها مهم ترين موضوع تفكر ديني و اسلامي مي گردد،؛ توسط اين گونه مباحث دغدغه هاي ديني مردم كنترل شده و محوري براي مشغول كردن انديشمندان گرديده است .
از طرف ديگر، تمايلات فرقه اي و عربي، ورود افكار و انديشه هاي يوناني و فرهنگ غيراسلامي، الهام گيري از آموزش و جهان بيني غربي، آرمان هاي اسلامي را به انزوا كشانيد. بعدها اين مسائل، موجب اين پندار شدكه اسلام با دوره ي معاصر، سنخيت ندارد .
بيشتر تحصيل كرده ها، غافل از داشته ها و اندوخته هاي غني فرهنگ اسلامي خويش، كليد توسعه و حتي نجات جامعه را در اتخاذ علوم، ارزش ها و فلسفه غربي ديدند. امام در ديداري كه با برخي مسئولين دارد به اين نكته اشاره مي كنند كه دشمنان راه نجات خود را در اين ديده اند كه يا اسلام در اين كشورها نباشد و يا لااقل محتوا نداشته باشد. هرچند در بخش اول توفيقي نداشته اند، اما نسبت به بي محتوا كردن اسلام موفق بوده اند. (12)
از اين رو بسياري از افراد كه به دنبال احياي دين و تفكر ديني در جامعه بوده اند از بازنگري در برخي از مفاهيم كليدي انديشه اسلامي كه پيش از آن به دليل تعبيرهاي غلط موجب ابهام و ركود شده بود شروع كردند. افرادي از قبيل سيدجمال، محمد عبده، محمد اقبال، دكتر علي شريعتي، و.... به دليل همين دريافت، چنان روشي را در سرلوحه ي فعاليت هاي خويش برگزيدند. امام در پاسخ به سؤال چيستي ريشه هاي انقلاب، به محتواي اصيل تشيع اشاره دارند:«سؤال: تصور مي كنم كه آنچه امروز در حيات يك جنبش توده اي در ايران اتفاق مي افتد، ريشه هايش در يك نوع رنسانس شيعه يافت مي شود. ممكن است شرح دهيد كه چه فعاليت ها و بحث ها و مبارزاتي در سي سال اخير فعاليت شما را تشكيل داده است؟ جواب: يكي از خصلت هاي ذاتي تشيع از آغاز تاكنون مقاومت و قيام در برابر ديكتاتوري و ظلم است كه در تمامي تاريخ شيعه به چشم مي خورد، هر چند كه اوج اين مبارزات در بعضي از مقطع هاي زماني بوده است. در صد سال اخير حوادثي اتفاق افتاده است كه هركدام در جنبش امروز ملت ايران تأثيري داشته است. انقلاب مشروطيت، جنبش تنباكو و.... قابل اهميت فراوان است....» (13)
«... اسلام دين افراد مجاهدي است كه به دنبا ل حق و عدالتند، دين كساني است كه آزادي و استقلال مي خواهند، مكتب مبارزان و مردم ضد استعمار است. اما اينها اسلام را طور ديگري معرفي كرده اند... براي اين منظور كه خاصيت انقلابي و حياتي اسلام را از آن بگيرند و نگذارند مسلمانان در كوشش و جنبش و نهضت باشند... تبليغ كرده اند كه اسلام دين جامعي نيست، دين زندگي نيست، براي جامعه نظامات و قوانين ندارد. طرز حكومت و قوانين حكومتي نياورده است. اسلام فقط احكام حيض و نفاس است، اخلاقياتي هم دارد، اما راجع به زندگي و اداره جامعه چيزي ندارد....» (14) همه كوشش امام در مردمي بودن حكومت و ايجاد يك نظام جمهوري از جايگاه يك اسلام شناس و مجتهدي انديشه ور، براي بسياري تازگي داشته و شگفت آور بود. آنچه او در مورد زنان و نقش آنان در جامعه، فقه حكومتي و اجتهاد، نفي تحجر و واپسگرايان و مقدس مآبان، اسلام پابرهنگان و... مي انديشيد موجب طرح دوباره اسلام در صحنه حيات بشري به ويژه در جهان اسلام شدودر آن روحي تازه دميد .
« همه توطئه هاي جهان خواران عليه ما از جنگ تحميلي گرفته تا حصر اقتصادي و غيره براي اين بوده است كه ما نگوييم: اسلام، جوابگوي جامعه است و حتما در مسائل و اقدامات خود از آنان مجوز بگيريم.» (15)
2ـ حكام كشورهاي اسلامي
يكي از موانع در فراروي نهضت بيداري، حاكمان و سران كشورهاي اسلامي است. اينان استقرار اسلام ناب را مغاير با منافع شخصي و حكومتي خود مي پندارند. «مشكل مسلمين حكومت هاي مسلمين است. اين حكومت ها هستند كه مسلمين را به اين روز رسانده اند....» (16) »كارنامه سياه و ننگين حاكمان بي درد كشورهاي اسلامي، حكايت از افزودن درد و مصيبت بر پيكره نيمه جان اسلام و مسلمين دارد.» «ما اميد اين را داريم كه اين نهضت ايران روشن كند مسائل را به همه ملتها وروشن كرده است... ملتها الان با ما هستند، اگر سر نيزه را از اين ملتها بردارند از عراق بردارند از ـ نمي دانم ـ تركيه بردارند ، همه يكصدا با ما موافقند. سرنيزه جلو را گرفته است، منتها ايران سر نيزه را شكست، ايران ايستاد....»(17)امام حكومتهاي منحرف اسلامي را عامل قدرتهاي شيطاني دانسته كه براي اغفال مردم از راه اسلام وارد مي شوند .
3ـ تفرقه
برخلاف تصور برخي از سطحي نگران، امام وحدت را يك تاكتيك يا ابزار مصلحتي براي پيشبرد اهداف و مقاصد سياسي انقلاب نمي بيند. وحدت را يك اصل اسلامي تعريف كرده و لازمه ي توفيق در مبارزه با دشمن اصلي و موفقيت در رهايي از وضعيت اسفبار كنوني مسلمين را در گرو همبستگي دانسته است. وي با تمام ارادتي كه به اهل بيت دارد، حاضر نيست در مجالس تفرقه افكنانه اي كه به عنوان حمايت از اهل بيت تشكيل مي شود، شركت كند.بالاتر از آن امام در پي ايجاد جبهه متحد اسلامي بود: «من به صراحت اعلام مي كنم كه جمهوري اسلامي ايران، با تمام وجود براي احياي هويت اسلامي مسلمانان در سراسر جهان سرمايه گذاري مي كند و دليلي هم ندارد كه مسلمانان جهان را به پيروي از اصول تصاحب قدرت در جهان دعوت نكند و جلوي جاه طلبي و فزون طلبي صاحبان قدرت و پول و فريب را نگيرد. ما بايد براي پيشبرد اهداف و منافع ملت مردم ايران برنامه ريزي كنيم. ما بايد در ارتباط با مردم جهان و رسيدگي به مشكلات و مسائل مسلمانان و حمايت از مبارزان وگرسنگان و محرومان، با تمام وجود تلاش كنيم...ما بايد خود را آماده كنيم تا در برابر جبهه متحد شرق و غرب، جبهه قدرتمند اسلامي انساني، با همان نام و نشان اسلام و انقلاب ما تشكيل شود وآقايي و سروري محرومين و پابرهنگان جهان جشن گرفته شود.» (18)
دست هاي ناپاكي كه به ايجاد اختلاف ميان شيعه و سني مي پردازند درصدد «محدود كردن تأثير انقلاب اسلامي و جلوگيري از گسترش آثار آن در مناطق سني مذهب (هم بخش هاي نفت خير آن و هم كشورهاي در حال نبرد با اسرائيل) بوده است.» (19)
امام براي تحقق آرمان وحدت مسلمين از امكانات موجود بهره مي جستند و در اين راستا مسئله فلسطين، روز قدس و حج ابراهيمي و... را مطرح كرده اند .
4ـ تحجر و جمود مقدس نماها
امام از مقدس نماها به عنوان يكي از موانع شناخت و بيداري اسلامي نام مي برد و براي گسترش اسلام ناب محمدي، شناخت اين مشعل داران تحجر و حماقت و مبارزه با آنان را ضروري مي دانند. «... آمريكا و استكبار، در تمامي زمينه ها افرادي را در آستين دارند. در حوزه ها و در دانشگاه ها، مقدس نماها را كه خطر آنان را بارها و بارها گوشزد كرده ام، اينان با تزويرشان، از درون محتواي انقلاب و اسلام را نابود مي كنند. اينها با قيافه حق به جانب و طرفدار دين و ولايت همه را بي دين معرفي مي كنند. بايد از شر اينها به خدا پناه ببريم... امروز جهان تشنه اسلام ناب محمدي است....» (20)
اين عده با تظاهر به تعبد و زهد كه از ويژگي هاي اين گروه است، بزرگ ترين ضربه را درطول تاريخ بر پيكره دين وارد آورده اند. نمونه بزرگ اين گروه را مارقين، در زمان حكومت حضرت علي(ع) تشكيل مي دادند. چهره هايي آراسته و متظاهر به ديانت و زهد كه ضربه اي بزرگ بر پيكر عدل گستر حكومت علي وارد آوردند. خطر اين گروه را نبايد كوچك شمرد. اينان به راحتي ابزار دست دشمنان اسلام واقع مي شوند. بزرگ ترين ضربه ها را اسلام درطول تاريخ حيات خود، از اين مقدس نماها خورده است. اينان زود فريب مي خورند و زود تحريك مي شوند و شايعه را به زودي قبول مي كنند و پس از آن احساس تكليف مي كنند !
«...امروز جامعه مسلمين طوري شده كه مقدسين ساختگي جلو نفوذ اسلام و مسلمين را مي گيرند و به اسم اسلام به اسلام ضربه مي زنند... روحيه و افكار خود را به نام اسلام در جامعه سرايت مي دهند....» (21)
5ـ روشنفكرنماها
همان گونه كه تحجر و جمود از ديدگاه امام مانع بيداري است، دلبستگي به شرق و غرب و خودباختگي در برابر آنان ملتها را از نزديك شدن به اسلام باز مي دارد. ... امروز زماني است كه ملتها چراغ راه روشنفكرانشان شوند و آنان را از خوباختگي و زبوني در مقابل شرق و غرب نجات دهند كه امروز روز حركت ملتهاست. (22) اما در مواردي به روشنفكران توصيه مي كنند، معيار روشنفكري را، پيروي از داده هاي غربي ندانند. معرفي درست اسلام را وظيفه آنان دانسته و در استمرار يك حكومت عدل براي روشنفكران نقش اساسي قائلند. و از طرف ديگر انتقادهايي از روشنفكران دارند؛ بي تفاوتي نسبت به اسلام، غربگرايي، خودباختگي، بي اطلاعي از اسلام، بريدن از مردم از جمله مسائلي است كه امام به اين قشر گوشزد مي كنند .
6ـ آخوندهاي وابسته
امام در عين حمايت كامل از روحانيت اصيل و متعهد، انتقادهاي بسيار تندي از روحاني نماهاي وابسته به دربار و قدرت دارند. امام ضمن ابراز تنفر از روحانيت غيرمهذّب و متعهد، آنان را از ساواكي ها هم بدتر مي دانند. اينها بهترين ابزاري هستند كه خواسته يا ناخواسته مجري اهداف قرار مي گيرند: «طرح اختلاف بين مذاهب اسلامي از جناياني است كه به دست قدرتمندان كه از اختلاف بين مسلمانان سود مي برند و عمّال از خدا بي خبر آنان از آن جمله وعاظ السلاطين كه از سلاطين جور سياه روي ترند، ريخته شده و هر روز بر آن دامن مي زنند و گريبان چاك مي كنند و در هر مقطع به اميد آنكه اساس وحدت بين مسلمين را از پايه ويران نمايند طرحي براي ايجاد اختلاف عرضه مي دارند.» (23) »... ما گرفتار بعضي اشخاص كه دعوي اسلامي مي كنند، بعضي ها كه در راس روحانيت بعضي ممالك واقع هستند... ما را تكفير مي كنند... متاسفانه در لباس مفتي هستند.... اين كارها بر ضد اسلام و بر وفاق ميل ابرقدرت هاست... اگر چنانچه وعاظ السلاطين بگذارند و اتحاد ما را به هم نزنند، ان شاءالله پيروز خواهيم شد.» (24)
پي نوشت ها در دفتر روزنامه موجود است

 



مولود مبارك انقلاب

علي مزيناني
صداي آمريكا و بي بي سي فارسي و ديگر رسانه هاي وابسته و سرسپرده غربي، چند صباحي است كه به بهانه هاي مختلف سعي در تخريب سيماي سپاه پاسداران اين مولود انقلاب اسلامي مي نمايند. به راستي چرا مخدوش كردن چهره اين نيروي قدرتمند الهي براي ايادي استكبار مهم است؟
سال ها پيش در عين ناباوري ملل جهان، به ويژه قدرتمندان شرق و غرب معجزه قرن رخ داد؛ و انقلاب اسلامي ايران با تكيه بر مكتب اسلامي و با محوريت و رهبري ولي فقيه شكل گرفت و زمينه ساز پيدايش مدل نويني از حكومت و نظام سياسي براساس جهان بيني وحياني گرديد.
امام خميني(ره) با تكيه بر قرآن و سنت و آموزه هاي اسلام ناب محمدي(ص) بنيان گذار حكومتي گرديد كه قانون اساسي، ساختار، سازمان و نظامات آن با شاخصه مردم سالاري ديني (مستقل از ديگر مكاتب و الگوهاي حكومتي رايج در جهان) شكل گرفت. با تثبيت نظام مقدس جمهوري اسلامي و آري تاريخي مردم به حكومت اسلامي در رفراندوم دوازدهم فروردين ماه 1358، دولت هاي استكباري كه سلطه گري و چپاولشان در ايران را بر باد فنا ديدند بزرگترين جنگ در تاريخ معاصر را به سرسپردگي رژيم بعث عراق بر اين كشور اسلامي تحميل كردند ولي امام خميني(ره) كه نه دوره نظامي گري و نه دانشگاه نظامي را تجربه كرده بود با صلابت و قاطعيت توانست به شايستگي اين جنگ عظيم را اداره و با عزت، افتخار و پيروزي به پايان برساند.
روح خدا در طول حيات مباركشان خلاقيت و ابتكارات زيادي را از خود بروز دادند كه برجسته ترين آنها فرمان تشكيل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي و بسيج مستضعفين بود.
تشكيل سپاه و بسيج، نقطه عطفي در موقعيت هاي انقلاب و تضميني براي پاسداري از دستاوردهاي آن تلقي مي شد و عملكرد موفق اين دو، در طول سه دهه از حيات طيبه انقلاب اسلامي در همه عرصه ها اين حقيقت و ادعا را به اثبات رساند.
در سالهاي آغازين جمهوري اسلامي، سازمانهاي منافقين در پايتخت و احزاب و گروه هاي زياده خواه و جدايي طلب در استانهاي مرزي جنوب و شمال و شرق و غرب كشور همچون حزب منحله توده و كومله و دموكرات و... آتش فتنه برافروخته بودند و هر كدام با نقشه اي و حمايت بيگانه اي سعي در براندازي اين نظام نوپا و نوشكفته را داشتند ولي سپاه با سازماندهي نيروهاي فداكار و معتقد بر آنها تاخت و امنيت را در كشور برقرار نمود.
ايادي استكبار و در رأس آن شيطان بزرگ كه از ايجاد آشوب داخلي و فتنه گروه هاي سرسپرده چيزي عايدشان نشد و اركان نظام را مستحكم ديدند با تشويق و ترغيب دست پرورده مجنونشان به قصد جلوگيري از نفود رستاخيز انقلاب ايران، جنگ نابرابري را بر كشور تحميل كردند.
سپاه در هشت سال دفاع مقدس، بازوي پرتواني بود كه حماسه هاي بي نظيري را خلق كرد و در كنار بسيج مستضعفين و با طراحي عمليات هاي بي نظيري همچون والفجر 8 و كربلاي پنج كه پس از گذشت سال ها در مراكز نظامي و دانشگاه هاي دفاعي مورد تجزيه و تحليل متفكرين و متخصصين و تئوريسين هاي جنگي قرار مي گيرد، ضربه هاي مهلكي به پيكره ارتش صدام وارد مي نمايد.
در طول هشت سال جنگ تحميلي نيز منافقين و اپوزيسيون هاي خارج نشين سعي داشتند با ترفند تفرقه بينداز و حكومت كن بين قواي مسلح به خصوص سپاه و ارتش تفرقه و جدايي بيندازند ولي امام راحل با تدبير حكيمانه خود از اين دو نيرو به عنوان لشكريان الهي نام برد و چنان اتحاد و برادري بين آنها به وجود آورد كه در طول هشت سال جنگ برادران ارتشي و سپاهي دست در دست هم در قرارگاه هاي تاكتيكي حركات دشمن را رصد و خنثي مي كردند.
دوران رهبري امام خميني(ره) با عزت و افتخار و سرافرازي به پايان رسيد و پس از رحلت جانسوز آن بزرگوار، هدايت و رهبري اين نظام به خلف صالحش امام خامنه اي مدظله العالي رسيد.
سپاه پاسداران اين وديعه الهي و ميراث بزرگ خميني كبير با آغاز دوران زعامت امام خامنه اي مدظله العالي با ويژگي و خصايص منحصر به فرد ايماني و معنوي خود و با همان رويكرد ولايت مداري گوش به فرمان ولي امر مسلمين در راه آباداني كشور و مقابله با تهاجم فرهنگي و جنگ نرم وارد شد و با بهره مندي از جوانان مخلص و متخصص، با به كارگيري ظرفيت هاي سخت افزاري و نرم افزاري در راه توسعه زيربناهاي اقتصادي و كاهش وابستگي به كمكهاي فرامرزي؛ صدها پروژه عظيم ملي اقتصادي، عمراني و سازندگي را با موفقيت به سرانجام رساند و هر جا كه ديگر ادارات و نهادهاي دولتي كه نيازمند كمك و خدمت رساني بودند مهندسين سپاه با همان روحيه ايثارگري و فداكارانه گام در آن عرصه گذاشتند و خدمات ارزشمندي را به ملت شريف ايران تقديم نمودند.
در كور كردن چشم فتنه و مقابله با تهاجم فرهنگي، پاسداران با ورود به جنگ سايبري حركات مذبوحانه معاندين نظام را يكي پس از ديگري نابود كردند.
دشمن كه در رويارويي با فرزندان انقلاب و با تهديدات سخت و نيمه سخت نتوانست به پيروزي برسد، تهديدات نرم را در دستور كار قرارداد و اعتقادات و باورهاي ديني و اسلامي را هدف قرارداد و با طراحي وبلاگ ها و وب سايت ها در فضاي مجازي به سوي ارزشمندترين باور نظام مقدس جمهوري اسلامي يعني ولايت حمله ور شد و با ساختن انيميشن و فيلم و خلق داستانهاي مستهجن سعي نمود تا نوجوانان و جوانان را منحرف سازد اما سپاه با درك عميق از شرايط محيطي به رغم پيچيدگي ماموريت مقابله با تهديد نرم، به بركت تفكر بسيجي به سرعت وارد صحنه گرديد و با اتخاذ راهبردهاي اثربخش و سازوكارهاي كارآمد جريانات فرهنگي برانداز متصل با دشمن را شناسايي و راه را بر توطئه گران و فتنه جوياني كه با سلطه جهاني به ائتلاف رسيده بودند بست و توسط افسران سايبري و با عمليات هاي پيچيده و طاقت فرسا سردمداران اين شبكه ها را دستگير و نقشه هاي شوم آنها را نقش بر آب نمود.
تقويت بنيه علمي و كسب فناوري جديد موجب شد تا سپاه در ميادين علمي نيز خوش بدرخشد و با فداكاري متخصصين كارآمد در مقابله با هر حمله و هجمه اي، موفق شد توان دفاعي خود را به رخ قدرتمندان بكشاند، لذا وقتي پهپاد مدرن شيطان بزرگ توسط اين نيروي معجزه گر بر زمين نشست خواب خوش را از چشم آنان ربود و پس از سي و سه سال از عمر پر بركت اين يادگار جاودانه امام خميني(ره) فهميدند كه ديگر هيچ قدرتي نمي تواند با سپاه رودررو شود لذا تمامي فتنه گران داخلي و خارجي دست به دست هم دادند تا پاسداران را در نظر توده مردم ايران و جامعه بين المللي افرادي جاه طلب، رفاه طلب، ثروتمند و سپاه را زياده خواه، زورگو و... معرفي نمايند. ولي آحاد مردم ايران مي دانند كه سپاه حافظ دستاوردهاي نظام مقدس جمهوري اسلامي است و رشد و بالندگي آن در پرتو زنده ماندن تمامي ارزشهايي است كه از امام و شهدا به ارث رسيده است.
آنچه كه سپاه را از ديگر قواي مسلح كشورها و ارتش هاي جهان متمايز كرده است همانا حفظ تقوا، ايمان، ديانت و ولايتمداري است و حيات طيبه اين نيرو مشحون از افتخار، ايثار، صلابت، غيرت، خدامحوري و جان بر كف در راه آرمان هاي والاي انقلاب اسلامي است كه سربازانش ولايي و فدايي ولايتند.
فلسفه وجودي پاسدار اعتلاي كلمه طيبه «لااله الا الله» است كه معناي آن كار براي رضاي خداست.
ايمان قوي، خدامحوري و ولايتمداري در شخصيت معنوي پاسداران نهادينه شده است و دشمنان مي دانند كه تا اين اصول در وجود پاسداران باشد آنها هيچ غلطي نمي توانند بكنند.
لذا فتنه گران داخلي و خارج نشينان خود فروخته وقتي مي بينند كه با وجود چنين نيروي قدرتمند ولايتمدار نمي توانند در كشور جولان دهند، در همراهي با رسانه هاي بيگانه هر فرصتي كه پيدا مي كنند سعي در تخريب سيماي تابناك سپاهيان پاسدار مي نمايند.
منابع:
¤ سپاه مولود انقلاب- به كوشش محمد قاسم
فروغي جهرمي
¤ سپاه در گذر انقلاب، معاونت روابط عمومي سپاه

 



مروري بر چرايي دور جديد پروژه تخريب سپاه

رضا سراج
سپاه پاسداران به دليل نقش بي بديلي كه در پاسداري از دستاوردهاي انقلاب ايفا نموده، طي سال هاي پس از پيروزي انقلاب همواره مورد هجمه نااهلان، نامحرمان و دشمنان قرار گرفته است. اما امروز اين سؤال مطرح است كه چرا در آستانه سالروز آزادي خرمشهر برخي با تريبون خانه ملت در مسير تضعيف و هجمه عليه اين نهاد قرار گرفته است؟ در اوايل پيروزي انقلاب اسلامي، برخورد موفقيت آميز سپاه با گروهك فرقان (عامل شهادت شهيد مطهري، شهيد مفتح و...) و متلاشي كردن شبكه اين گروهك هاي ضدانقلاب و نيز مقابله با اقدامات تجزيه طلبانه در شمال غرب، شمال شرق و جنوب شرق، وابستگان به ضدانقلاب و بيگانگان را بر آن داشت تا با هجمه به سپاه، مانع از نقش آفريني اين نهاد انقلابي در تأمين امنيت جامعه و يكپارچگي كشور شوند.
پس از آن، با كشف و خنثي سازي بيش از 20كودتا در كشور، به ويژه كودتاي حزب توده، قطب زاده و كودتاهاي طراحي شده توسط سلطنت طلبان، بار ديگر هجمه به سپاه در دستور كار دشمنان، نامحرمان و نااهلان قرار گرفت.
دهه اول انقلاب اوج حضور مقتدرانه سپاه در مواجهه با اقدامات تروريستي منافقين، چريك هاي فدايي خلق و... بود. در آن برهه نيز كشف و پاك سازي لانه هاي تيمي ضدانقلاب و برقراري امنيت در مقابله با ترورها و خرابكاري ها برگ زرين ديگري را در كارنامه عملكرد موفقيت آميز سپاه رقم زد.
اين مهم نيز متقابلا هجمه هايي را عليه اين نهاد برآمده از انقلاب درپي داشت؛ به طوري كه ليبرال هاي نهضت به اصطلاح آزادي، جريان منحرف باند مهدي هاشمي و... از هيچ تلاشي براي تضعيف و هجمه عليه سپاه دريغ نكردند.
پس از ورود مؤثر سپاه به صحنه جنگ و حماسه آفريني در دفاع مقدس، از جمله آزادسازي خرمشهر و ديگر مناطق اشغال شده از دست مزدوران صدام، دستگاه تبليغاتي رژيم بعثي نيز به صفوف گروهك هاي ضدانقلاب پيوست تا جبهه هجمه عليه سپاه را تكميل تر از قبل نمايد.
با آغاز دهه دوم انقلاب، دشمنان تابلودار، نااهلان و منحرفان تجديدنظرطلب تكاپوي خود را براي استحاله انقلاب اسلامي كليد زدند؛ اما از آنجا كه سپاه را مانع پيشبرد راهبرد استحاله نظام مي دانستند، اين نهاد مقدس را مورد آماج خودقرار دادند.
در سال هاي پاياني دهه دوم و سال هاي آغازين دهه سوم انقلاب، سپاه پاسداران درراستاي عمق بخشي به انقلاب اسلامي، از يك سو مانع عملياتي شدن طراحي دشمنان براي استحاله و فروپاشي نظام در دوران تكنوكرات ها و اصلاح طلبان تجديدنظرطلب گرديد و از سويي ديگر با روشنگري و ترويج و تعميق اصول و ارزش هاي ديني و انقلابي در جامعه به زايش گفتمان اصول گرايي كمك بسيار شايسته اي نمود. در اين دوران بسيار پررنج، سپاه همواره موردهجمه سلطه گران، مجموعه گروهك هاي ضدانقلاب و تجديدنظرطلبان قرار مي گرفت.
پس از واقعه 11سپتامبر و لشكركشي آمريكا و ناتو به منطقه، تلاش براي ساخت خاورميانه جديد در دستور كار نظام سلطه قرار گرفت. در اين دوره نيز سپاه با نقش آفريني بسيار مؤثر در وراي مرزهاي جغرافيايي به عمق بخشي انقلاب اسلامي در جهان اسلام همت گمارد.
نقش سپاه در پاسداري از انقلاب اسلامي و عمق بخشي گفتمان آن، چنان در كام سلطه گران تلخ گرديد كه كميته خطر جاري آمريكا، مهار و فروپاشي نظام جمهوري اسلامي ايران را در گرو تضعيف سپاه قلمداد كرد. (اشاره به اصل 14 و 15 از اصول بيست گانه كميته خطر جاري آمريكا).
در طول فتنه 88 نيز سپاه نقش انكارناپذيري را در دفاع از جمهوريت و اسلاميت نظام برعهده گرفت و همين امر سبب تشديد جنگ رواني عليه سپاه گرديد.
با اين توضيحات، اكنون جاي اين سؤال باقي است كه چرا در آستانه سوم خرداد، سال روز آزادي خرمشهر، برخي با تريبون خانه ملت در مسير تضعيف و هجمه عليه سپاه قرار گرفته اند؟
در اين هجمه طراحي شده، قدرت طلبي عده اي از خواص نااهل چه جايگاهي دارد؟ اين تذهبون...؟!!

 



تأملي بر نگاهي خاص بر مسئله ي هسته اي ايران
منفي بافي ها درخصوص مذاكرات هسته اي از كجا آب مي خورد؟

راضيه اميري
يكي از نكات حائز اهميت در خصوص مذاكرات هسته اي، رويكرد منفي جريان فتنه در اين خصوص بود. پرسشي كه در اين ارتباط مطرح است آن كه آيا رويه ي ياد شده تنها بر اساس نوعي خطاي برداشت از هزينه هاي تداوم پاي فشاري ايران به احقاق حقوق هسته اي بوده يا آن كه بايد علت را در جايي ديگر و در در پشت پرده جست و جو نمود؟
با اتمام مذاكرات بغداد پيرامون پرونده ي هسته اي ايران، بسياري از محاسبات طرف غربي به هم ريخت و به باور قريب به اتفاق تحليل گران، ايران توانست با حضور جدي و با برنامه، نبض مذاكرات را در دست بگيرد و با وجود اين كه مي توانست همان ابتدا با مشاهده ي اختلاف نظرها و بي برنامگي 1+5 مذاكرات را ترك كند؛ با تاكيد بر ادامه ي مذاكرات و سپس پذيرش ادامه ي گفت و گوها در مسكو بار ديگر حسن نيت خود را ثابت و طرف غربي را تا حدودي خلع سلاح نمود .
در اين ميان يكي از ابعاد پرونده هسته اي كه به خصوص بعد از مذاكرات استانبول جلب توجه نمود، ايفاي يك نقش مرموز و خزنده از جانب اپوزيسيون با هدف تشديد فشارها بر ايران و به شكست انجاميدن مذاكرات مي باشد. در اين نوشتار تلاش مي شود از زواياي مختلف حركت خزنده ي اين جريان در پروسه ي مذاكرات هسته اي و كاركرد آن براي طرف غربي مورد تحليل قرار گيرد .
نقش اپوزيسيون در پروژه ي فشار و شكست مذاكرات؛
ايران و 1+5
آنچه كه در اينجا مدنظر خواهد بود، تحليل رويكرد جريان فتنه و اصلاحات در اين پازل مي باشد. لازم است كه توجه كنيم نقش اين جريان در پرونده ي هسته اي فراتر از فشارهاي غرب، دقيقاً تكميل كننده پازل تهديدات و دروغ پردازي هاي رژيم صهيونيستي است. اين جريان هم دوش با رژيم صهيونيستي چشم اندازي كاملاً تاريك از هرگونه توافق ارايه مي دهد .
اما مسأله ي ضروري اين است كه چنين شيوه ي تعاملي با يك پرونده ي ملي، از كجا نشأت مي گيرد. آيا يك خطاي برداشت از هزينه هاي تداوم پاي فشاري ايران به احقاق حقوق هسته اي است يا در پشت پرده ي اين مواضع بايد وابستگي سياسي و فكري و راهبردي اين جريان به غرب و رژيم صهيونيستي را ديد. آنچه كه با دقت در روند همگامي اين جريان با غرب در پروژه ي فشار، مي توان دريافت يك همگامي تعريف شده و مدون است .
نگاهي به راهبردهاي ارائه شده توسط انديشكده هاي غربي نشان مي دهد كه چگونه آن ها بر روي ايفاي نقش اپوزيسيون داخلي و خارجي در اين پرونده حساب باز كرده اند. همچنين كاوش در توصيه هاي مراكز و انديشكده هاي غربي نشان مي دهد بهره گيري از ظرفيت اين جريان در روند «تهديد، فشار و تأخير» در موفقيت هاي هسته اي امري مسلم تلقي مي شود. [1 ]
در همين راستا، رويكرد كلي اپوزيسيون در مذاكرات اخير دميدن بر كوس نااميدي و تلاش براي القاي يأس در دو طرف نسبت به موفقيت مذاكرات بود و در چند سطح به دنباله روي از رژيم صهيونيستي پرداخته و حتي سعي مي نمودند؛ در مذاكرات طرف غربي را هدايت كنند .
1. القاي ضعف ديپلماتيك و منطقي در طرف ايراني مذاكره؛
كوشش اپوزيسيون بر اين امر متمركز شده است كه نشان دهند اگر غرب بخواهد بر اساس مدل هاي پذيرفته شده ي سياسي وارد مذاكره با ايران شود، از آنجا كه طرف ايراني اساساً ناتوان از شناخت جامع از منافع ملي و ارزش هاي مشترك جهاني است با اقدامات غير منطقي از جانب ايران مواجه خواهد شد و نتيجه اي حاصل نخواهند كرد .
مدنظر اين رويكرد اين است كه در صورتي غرب مي تواند به بازي برد- برد فكر كند و امتيازاتي به ايران پيشنهاد كند و انتظار پاسخ و تعامل متقابل داشته باشد كه مذاكره كننده ي ايراني بر اساس مدل بازيگر خردمند با محاسبه سود و زيان عمل كند. در حالي كه اساساً طرف ايراني بازيگر خردمند و منطقي نيست و به همين جهت ورود در چنين ورطه اي به زيان غرب است .
شاهد اين مسئله مصاحبه حسين موسويان عضو سابق تيم مذاكره كننده ي ايران است كه البته با رويكردي متفاوت مدعي است كه مذاكرات در دوره دولت قبلي بيشتر امكان رسيدن به نتيجه را داشت.[3 ]
بنابراين تلاش مي شود يك وجهه ماجراجويانه از ايران ارائه شود تا اين بحث جا انداخته شود كه ايران دنبال ماجراجويي بوده و هرگونه كوتاه آمدن از جانب طرف غربي به معني تشويق ايران به جنگ افروزي خواهد بود .
به عنوان نمونه بيانيه اي از جانب عده اي تحت عنوان پرسا[4] صادر شده و طي آن ادعا شده كه هرگونه امتياز غرب به ايران به معني تاييد اقدامات غير عقلايي مقامات ايراني است : « با وجود آغاز مذاكرات، نگراني از جدي نبودن حكومت ايران براي توقف ماجراجويي هاي هسته اي همچنان باقي است. عملكرد گذشته ي جمهوري اسلامي، جديت حاكميت براي يافتن راه حل مسالمت آميز را ترديد برانگيز مي سازد. حكومت ايران بارها از فرايند مذاكرات براي كسب زمان جهت رفع مشكلات فني اش استفاده كرده، و پيشنهادات جدي قدرت هاي جهاني را بي پاسخ گذاشته است. نمونه اي از اين قبيل رفتارهاي غيرمسئولانه در سال 2003 اخيراً توسط مسئول وقت مذاكرات بازگو شده است. اين در حالي است كه به باور بسياري از صاحب نظران، مذاكرات فعلي آخرين فرصت پرهيز از درگيري هاي نظامي است و كمترين اثر مخرب شكست اين دور از مذاكرات تشديد تحريم ها و تعميق تأثير ها آن بر وخامت معيشت ايرانيان خواهد بود».[5 ]
همچنين تشكل چند نفره شوراي هماهنگي راه سبز در بيانيه اي، نسبت به تنش در رابطه با برنامه هاي هسته اي ايران و انتقاد از ديپلماسي ماجراجويانه، دربار ه ي هرگونه حمله نظامي به ايران يا تهديد به آن هشدار داد و چنين اقدامي را مسبب ايجاد خطر جدي براي صلح و امنيت بين المللي، و نيز موجب تشديد فشارها بر مردم ايران و جنبش آزاديخواهي آن دانست.[6 ]
2. بحراني خواندن اوضاع ايران؛
جنبه ي ديگر از فعاليت جريان اپوزيسيون تكيه بر اين ادعا است كه تحريم ها و فشارهاي اقتصادي ايران را به زانو در آورده است و در صورت تداوم اين وضعيت ايران ناگزير از تسليم است. بدين صورت به طرف غربي هشدار داده مي شود كه توقف روند فشارها و تحريم ها ورق را به نفع ايران بر خواهد گرداند. امري كه به احتمال زياد در اشتباه محاسباتي غرب دخيل بود و آنان با اين برداشت، تلاش داشتند در قبال پيشنهادات ساده اي همچون ارائه ي قطعات يدكي هواپيما طرف ايراني را وادار به تعليق غني سازي 20 درصد كنند .
جرس در مطلبي مي نويسد: «جمهوري اسلامي خود را براي پايان آبرومند جريان هسته اي آماده مي كند. سعيد جليلي دبير شوراي عالي امنيت ملي ايران با اختيارات تام از سوي رهبر جمهوري اسلامي به بغداد مي رود تا تضمين غني سازي اورانيوم تا سقف/3 5 درصد را بگيرد و در مقابل آن هر امتيازي را كه طرف غربي خواست بدهد. اين نشست به صورت زير به توافق برد- برد تعبير خواهد شد. از اين سو نيروگاه فردو تعطيل خواهد شد، هيچ سانتريفيوژي به سانتريفيوژهاي موجود اضافه نخواهد شد، ايران مجاز به استفاده از سانتريفيوژهاي نسل دوم نخواهد بود. معناي اين موارد با همديگر يعني غني سازي به رده نمونه اي و آزمايشگاهي تنزل خواهد كرد و غني سازي اورانيوم در ايران عملاً متوقف خواهد شد. آمريكا و غرب به برد خود در اين جريان دست مي يابند و اسرائيل نيز ضمانت لازم را خواهد يافت كه توان هسته اي ايران متوقف شده است».[7 ]
بر اين اساس گفته مي شد ايران در قبال پذيرفته شدن حق غني سازي در مقياس اندك، امتياز به مراتب مهم تري به طرف غربي خواهد داد؛ چرا كه اوضاع آشفته داخلي مقامات را از ادامه پايداري بر حقوق هسته اي باز مي دارد .
دستاورد اين قبيل ادعاها از جانب جريان اپوزيسيون به طرف غربي اين بود كه راهبرد فشار و تحريم به سمت نتيجه بخشي حركت كرده است. در بيانيه ي يكي از تشكل هاي اپوزيسيون آمده است :
« پس از ماه ها كشمكش و در پي شدت يافتن تحريم هاي بين المللي و عيان شدن تأثيرات مخرب آن ها بر زندگي مردم، سرانجام حكومت ايران به ميز مذاكرات بازگشته و نشانه هايي دال بر احتمال توقف ماجراجويي هاي هسته اي حاكميت ديده مي شود. در اين ميان انزواي اقتصادي روزافزون ناشي از تحريم ها نه تنها فرصت رشد و شكوفايي را از كشور سلب نموده، بلكه تورم و بيكاري را به مرحله اي غيرقابل تحمل براي مردم ايران رسانده است».[8 ]
3. تلاش براي به بن بست كشاندن مذاكرات؛
بعد ديگر از فعاليت جريان اصلاحات و سبز در قبال مذاكرات بغداد، ارايه ي راهكار به طرف غربي براي به بن بست كشاندن مذاكرات بود. همان طور كه ذكر شد؛ تصور اپوزيسيون اين است كه هرگونه نتيجه ي مثبت به نفع ايران است، پس طرف غربي بايد متقاعد شود كه مذاكرات را به سمت شكست سوق دهد .
اما مذاكرات استانبول حاكي از روحيه مثبت ايران براي حل و فصل مسائل بود، لذا بايد مباحثي در مذاكرات بغداد مطرح مي شد كه بتواند واكنش جدي و متقابل ايران را در پي داشته باشد. به نظر مي رسد، يكي از راهكارهاي مشخص براي غلبه نگاه منفي بر مذاكرات، پيشنهاد در دستور كار قرار گرفتن موضوع نخ نما شده ي حقوق بشر است .
در همين زمينه ادعا مي شود كه نتايج مثبت مذاكرت استانبول به وخيم شدن وضع مخالفين منجر شده و تداوم موفقيت ايران حقوق بشر در ايران را قرباني خواهد كرد .
در يكي از مطالب اين جريان ادعا مي شود:« در حالي كه جمهوري اسلامي خود را فاتح دور نخست مذاكرات هسته اي اعلام مي كند، فشار بر فعالان سياسي - مدني در داخل ايران از سوي حكومت نيز تشديد شده و احكام ظالمانه ي زندان و حبس بي هيچ ملاحظه اي صادر مي شود. سران نظام در پي اين هستند كه با هرگونه مصالحه تكليف خود را با مخالفان سياسي شان روشن كنند. طي روزهاي اخير دو نشانه ي ديگر از سمت غرب بروز كرده است كه اميد به تفاهم هسته اي ايران و غرب را بيشتر كرده و اعتماد به نفس سران نظام را به شدت بالا برده است.»[9 ].
اين بحث به نوعي هشدار به طرف غربي محسوب مي شود كه از هر نوع مصالحه با ايران در خلال مذاكرات بغداد بايد پرهيز شود .
شيرين عبادي هم بار ديگر با حربه حقوق بشري به ميدان آمده و ادعا كرده است ايران غير قابل اعتماد بوده و دست يابي آن به توان هسته اي تهديد جوامع بشري است. وي چند روز پيش، از كشورهاي غربي خواست تا بر مسأله ي حقوق بشر در ايران تاكيد كنند .
او در گفت و گو با راديو زمانه گفته است: «مذاكرات هسته اي نبايد روي موضوعات مربوط به نقض حقوق بشر در ايران سايه بيندازد و جهان غرب نبايد به بهانه ي امنيت خودش، امنيت مردم ايران را ناديده بگيرد. زيرا حقوق بشر مقوله اي بين المللي است و حمايت از آن، براي هر حكومتي كه خود را پايبند به آن مي داند.»[10 ]
4. القاي وجود اختلاف داخلي حاد مؤثر بر روند
پرونده هسته اي؛
بحث بعدي باهدف تأثيرگذاري بر مذاكرات، ادعاي افزايش اختلافات داخلي بر سر حل و فصل موضوع هسته اي است. از آنجا كه طرف غربي همواره نگاهي هم به مسائل داخلي ايران دارد و احتمال اينكه نتايج انتخابات در مواضع 1+5 موثر واقع شود وجود داشت، تلاش مي شد بحث اختلافات داخلي در دستور كار قرار گيرد . با اين ادعا كه يك جريان در داخل با مشاهده اوضاع بحراني! كشور دنبال مصالحه است و جناح ديگر مخالف اين مصالحه. پايه اين القا هم اصرار بر وضع بحراني داخلي است تا اثبات شود، يكي ازجناح ها دنبال راه مفري است و طرف غربي بايد اين راه مفر را ببندد تا ايران نتواند با استفاده از مذاكرات مثبت با غلبه بر وضع بحراني كنوني، براي ادامه راه به خريد زمان بپردازد .
آن چه كه از مجموع تحركات اين جريان مي توان به دست آورد، اين نكته است كه ضد انقلاب در مذاكرات هسته اي دقيقاً در جهت تكميل پازل رژيم صهيونيستي حركت كرد و با ارسال سيگنال هاي مثبت به غرب در جهت تداوم فشارها، كوشيد بستر بهانه جويي هاي رژيم صهيونيستي را هموارتر سازد .
ــــــــــــــــــــــ
پي نوشت ها در دفتر روزنامه موجود است

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14