(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه 18 خرداد 1391 - شماره 20226

زندگينامه مرسي و شفيق
روز تاريخي مصرچه كسي پيروز انتخابات است؟



زندگينامه مرسي و شفيق

اشاره
انتخابات رياست جمهوري مصر پس از يك رقابت نفس گير بين 13 نامزد با راهيابي محمدمرسي (اسلامگرا) و احمد شفيق (غربگرا) به دور دوم كشيده شد.
در اين انتخابات كه با اما و اگرهاي زيادي همراه است محمد مرسي با كسب راي (25 درصد آرا) و احمد شفيق با كسب راي (24 درصد) به دور دوم راه يافتند تا در روز 26 و 27 خرداد براي به دست آوردن كرسي رياست جمهوري به رقابت بپردازند.
انتخابات رياست جمهوري مصر به دليل نقش و اهميت مصر در معادلات بين المللي و منطقه اي از جايگاه ويژه اي در نزد افكار عمومي جهان برخوردار است. به دليل اهميت شناخت نامزدهاي راه يافته به دور دوم، خلاصه اي از زندگينامه محمد مرسي و احمد شفيق ارائه مي شود.
محمد مرسي
محمد مرسي، متولد سال 1951 استان الشرقيه (در شرق قاهره) است و مدرك مهندسي و فوق ليسانس خود را از دانشگاه قاهره اخذ كرده است او سپس مدرك دكتراي خود را از دانشگاه كاليفرنياي آمريكا دريافت كرد.
مرسي عضو دفتر ارشاد و رهبر فراكسيون پارلماني جماعت اخوان المسلمين در سال هاي 2000 تا 2005 بود و با وجود ممنوعيت فعاليت سياسي به مخالفت با رژيم ادامه داد و سپس رهبري حزب آزادي و عدالت را برعهده گرفت.
در دوران مبارك، مرسي تحت فشار مقامات قرار گرفت و چندين بار محاكمه شد. وضعيت او، مانند وضعيت بسياري از رهبران جماعت اخوان است كه مبارك فعاليت آنان را ممنوع كرده و 30 سال بود كه اعضاي آن را تحت پيگرد قرار داده بود.
در سال 2006 مرسي به زندان افتاد و پس از آن در منزلش، حبس خانگي شد، سپس مقامات دوباره او را در دسامبر 2011 اندكي پس از آغاز انقلاب مردمي بازداشت كردند.
اندكي قبل از انتخاب مرسي براي نامزدي اخوان در رقابت انتخاباتي، مرسي اعلام كرده بود كه ملت مصر هر رئيس جمهوري را كه از ميان مصري هاي شرافتمند بخواهد و احساس كند كه مي تواند به كشور خدمت كند، بر خواهد گزيد و همه بايد به نتيجه انتخابات، هرچه كه باشد، رضايت بدهند.
احتمال پيروزي اين نامزد زياد است. به خصوص اينكه جماعت اخوان و حزب آزادي و عدالت در همه سطوح براي او در قالب «در خانه ها را زدن» تبليغ مي كنند. به طوري كه افراد زن و مرد پياده به در منازل مي روند و براي او تبليغ مي كنند. بر خلاف اينكه محمد مرسي چهره مردمي فراگيري ندارد، جماعت اخوان با همه توان و تشكيلات ساختاري و انتخاباتي خود براي موفقيتش تلاش مي كند.
مرسي برنامه خود را از برنامه انتخاباتي اخوان معروف به «نهضت مصر» يا «نهضت اراده مردم» گرفته است به طوري كه محور برنامه، بازسازي حيات سياسي و ايجاد نظام سياسي باثبات براساس چرخش مسالمت آميز قدرت و استقلال قضايي و ايجاد فرصت هاي برابر در توزيع درآمد كشور و يافتن راه هاي حل بحران اقتصاد و برطرف كردن ضعف نهادهاي كشور است.
احمد شفيق
شفيق آخرين نخست وزير حسني مبارك است. زماني كه در 29 دسامبر 2011 روي كارآمد و تا 3 مارس در اين منصب بود، آمدن او [از جانب رژيم مبارك] براي آرام كردن حركت تظاهرات مردمي در ميادين مصر بود. او در زماني كه در نيروي هوايي بود، از نزديكان رئيس جمهور مخلوع به شمار مي رفت.
سرلشگر احمد شفيق در زمان رژيم سابق رياست نيروهاي هوايي را داشت و وزير هواپيمايي و نخست وزير نيز بوده است. او به شكل عجيبي موفق شد از طريق قانون مستقيم حقوق سياسي معروف به «قانون عزل سياسي» مانع رد صلاحيت خود به هنگام ثبت نام انتخاباتي شود.
شفيق خود را مردي قانونمند نشان مي دهد كه داراي تجربه اي نظامي و حكومتي است و شعار «در عمل نه در حرف» را براي خود برگزيده است و به دستاوردهاي خود در زمان رياستش بر سازمان هواپيمايي و نخست وزيري در روزهاي آخر حسني مبارك اشاره مي كند كه انقلاب مردمي او را در سال گذشته از قدرت كنار زد.
مخالفان شفيق او را با رژيم مبارك مرتبط مي دانند و اين رانقطه ضعف او قلمداد مي كنند و در اين راستا تاكنون بيش از 30 احضاريه براي او به دليل تحقيقات درباره فساد صادر شده است. حتي پس از شكايت او به كميته عالي انتخابات و استفاده از قانون عزل سياسي كه هدفش دوركردن سران باقي مانده از دوران مبارك در 10 سال اخير بود، اين موضوع ادامه داشته است.
شفيق تلاش زيادي كرد كه خود را از انتقاداتي كه متوجه او به عنوان نامزد ارتش و وابسته به رژيم مبارك است دور نگه دارد. حتي گفته شد كه او براي نامزد شدن، ابتدا اين امر را با «محمد حسين طنطاوي» رئيس شووراي عالي نظامي حاكم بر مصر مطرح كرد و اين سخن را بر زبان آورده است كه «حسني مبارك» هنوز الگوي مجسم او براي حكومت بر مصر است.

 



روز تاريخي مصرچه كسي پيروز انتخابات است؟

نويسنده: حميد حلمي زاده
مترجم: محمد معرفي
اشاره:
تحولات مختلف سياسي در مصر، هر كدام جايگاه ويژه اي دارد اما انتخابات رياست جمهوري، مي تواند مهم ترين حادثه تاريخي و سرنوشت ساز در اين كشور كهنسال باشد.
ملت مصر از اينكه پس از سه دهه توانسته است آزادانه در انتخابات شركت كند و نامزد خود را برگزيند خوشحال است و با احساس مسئوليت به پاي صندوق هاي راي حاضر شد.
همان طور كه رويدادي مانند انقلاب مردمي 25 ژانويه توانست نه تنها در مصر بلكه در منطقه معادلات سياسي را به هم بريزد و باعث شود كه آمريكا، اسرائيل و عربستان، شديدترين فشارها را براي نابودي و انحراف اهداف انقلاب مردمي مصر به كار برند، انتخابات نخستين دوره رياست جمهوري نيز شگفتي ساز شده و به درجه اي از اهميت رسيده است كه مي توان گفت مسير و آينده مصر انقلابي به آن وابسته است.
انتخابات مصر لحظه اي تاريخي در سرنوشت اين كشور و منطقه است، چرا كه اين ملت بزرگ در مقابل يك انتخاب سرنوشت ساز قرار گرفته است. آيا اين ملت احمد شفيق نظامي سابق مصر و آخرين نخست وزير مبارك را برخواهد گزيد يا اينكه به حكومتي اسلامي به رهبري جماعت اخوان المسلمين راي خواهد داد. بررسي تحليلي نتايج دور اول نشان مي دهد، محمد مرسي همچنان برتري خود را حفظ كرده است و اگر تعداد زياد نامزدها در دور اول انتخابات نبود مسلما شانس بسياري براي پيروزي در مرحله اول داشت.
حتي دو هفته قبل از آغاز رسمي انتخابات رياست جمهوري در مصر، اكثر پيش بيني ها و نظرسنجي ها از رقابت تنگاتنگ «عبدالمنعم ابوالفتوح» اسلامگراي معروف مصري و عضو سابق جماعت اخوان المسلمين و عمرو موسي دبيركل سابق اتحاديه عرب حكايت مي كرد و براساس اين موضوع بود كه مناظره معروف تلويزيوني بين اين دو نامزد برگزار شد اما ديديم كه هيچ كدام از آنها راي نياوردند و به تدريج اين دو نفر در چند روز مانده به انتخابات بخت خود را براي تكيه زدن بر مسند رياست جمهوري از دست دادند. برخي نيز اين موضوع را مطرح كرده اند كه عمرو موسي به دليل انتقاد از رژيم سابق و تلاش براي نزديك شدن به اسلامگرايان، راي طرفداران مبارك را از دست داد و آنها به احمد شفيق گرايش پيدا كردند.
همچنين سلفي ها كه نامزدشان ردصلاحيت شده بود بدون اينكه به طور كامل از ابوالفتوح حمايت كرده باشند در انتخابات حضور يافتند و راي خود را به صندوق انداختند.
«نادر بكار» سخنگوي حزب سلفي «النور» از دلايل مهم شكست ابوالفتوح را تكيه وي به آراي قبطي ها (مسيحيان) عنوان كرد و گفت: ابوالفتوح توقع داشت كه قبطي ها و كليساي مصر به او براي رياست جمهوري راي دهد، اما برعكس آنها به احمد شفيق نخست وزير مبارك راي دادند. «ايمن الصياد» سردبير مجله «وجهات» مصر بر اين اعتقاد است كه تعداد زياد نامزدها و اختلافات بين آنها باعث شكستن آرا و بالا آمدن احمد شفيق در مرحله دوم انتخابات شد. «عبدالله كمال» سردبير سابق روزنامه «رزاليوسف» و تحليل گر مسائل مصر بر اين اعتقاد داشت كه حملات مداوم و گسترده اي كه از سوي انقلابيون به احمد شفيق در طول دوره پيش از انتخابات رياست جمهوري صورت گرفت، افكار عمومي را متوجه وي به عنوان نامزد مخالف كرد و همين باعث جلب آراي بيشتري برايش شد.
در هر حال، ترس مسيحيان مصر از به دست گرفتن حكومت توسط اسلامگرايان آنها را وادار كرد كه در پشت سر نامزد منتسب به رژيم مبارك قرار بگيرند و باعث راهيابي وي به دور دوم انتخابات رياست جمهوري شوند.
در يك جمع بندي نهايي از نتايج انتخابات رياست جمهوري مصر مي توان نتيجه گرفت كه تعداد زياد نامزدها باعث شكسته شدن آراي نامزد اول شد و نگراني برخي از اقشار مردم از مواضع اسلامگرايان، حملات تبليغاتي عليه احمد شفيق، طولاني شدن دوره انتقال قدرت در مصر پس از انقلاب مردمي 25 ژانويه، بحران هاي مختلف اقتصادي، سياسي و معيشتي، مواضع قبطي ها و حمايت طرفداران رژيم سابق همه و همه دست به دست هم داد تا انتخابات به مرحله دوم كشيده شود و احمد شفيق نامزدي كه نماد مخالفت با اسلامگرايان و معروف به اجراي قانون و امنيت آهنين در مديريت كشور بود، براي تكيه بر كرسي رياست جمهوري بعد از سقوط حسني مبارك خيز بردارد. البته اين را هم نبايد فراموش كرد كه كادرهاي سابق حزب كنگره ملي رژيم مبارك و شوراي نظامي حاكم بر مصر براي پيروزي احمد شفيق دست به كار شده و سنگ تمام گذاشتند.
سرويس خارجي
بدون شك حركت در جهت آزادي كامل، بدون رهايي از قيد و بند عوامل وابسته به رژيم ديكتاتوري مبارك (شوراي نظامي) در مصر امكان پذير نيست و در اين راستا است كه تغيير شرايط حاضر در آن كشور ضروري به نظر مي رسد. هر چند كه طي 5/1 سال گذشته مردم انقلابي مصر گام هاي زيادي را براي تغيير شرايط موجود سياسي و اقتصادي در كشورشان برداشتند، اما انجام اقدامات ريشه اي جزو لاينفك براي تكميل اهداف انقلاب 25 ژانويه است.
در اين زمينه است كه رقابت هاي انتخاباتي كه كشور مصر پيش از برگزاري انتخابات شاهد آن بود، در واقع انعكاسي از اراده و تلاشي مردمي بود كه پيروزي انقلاب 25 ژانويه را رقم زد و رژيمي وابسته و فاسد را سرنگون كرد، در حالي كه عوامل اين رژيم در تلاش بودند، پازل از هم پاشيده سياسي دوران مبارك را به هم بسچبانند.
بر اين اساس است كه مي توان وقايع يك سال گذشته را مورد تجزيه و تحليل قرارداد و به اين موضوع پي برد كه چگونه برخوردهاي مردم انقلابي و حاكمان نظامي مصر با قرباني شدن بهترين جوانان آن همراه بوده است.
در واقع باقيمانده هاي رژيم مبارك كه خود را در شوراي عالي نيروهاي مسلح متجلي كرده اند، انگار در گوشه اي از رينگ گرفتار شده و براي نجات خود حاضر است هر كاري را مي تواند انجام دهد. همچنان كه در طي اين مدت شوراي حاكم نظامي دو راه در مقابل خود نداشت، يا از قدرت كناره گيري يا اينكه با بي رحمي هر چه بيشتر مخالفان خود را قلع و قمع كند.
اما آنچه كه اكنون عيان شده است، اين است كه مردم مصر ثابت قدم هستند و راهي را كه از قبل پيموده اند را با انتخاب فرد مناسب به عنوان رئيس جمهور ادامه خواهند داد و همان طور كه پارلمان را به دست گرفتند، قوه اجرائي را از سيطره نظاميان خارج خواهند كرد.
حوادث گذشته مصر نيز ثابت كرد كه فرزندان انقلاب (25 ژانويه) داراي نظم و انضباط و صبر و تحمل فوق العاده اي در مقابله با سركوب مفرط توسط نظاميان و عوامل حزب منحله مبارك هستند تا قدرت از طريق انتخابات رياست جمهوري از دست آنها خارج كنند.
به هر صورت روند وقايع و اتفاقات صورت گرفته در مصر طي اين مدت نشان داده است كه آمريكا، رژيم صهيونيستي و عربستان با همه توان خود براي خالي كردن روح اسلامي انقلاب مصر تلاش مي كنند.
آنها در اين راستا تلاش هاي بسياري را به عمل آورده اند تا اين انقلاب را به سمت و سويي سوق دهند كه همانند گذشته بتوانند قانع از پيوستن مصر به محور مقاومت و مقابله با ارتجاع شوند. هر چند كه طي يك سال و نيم پس از پيروزي انقلاب 25 ژانويه تمامي نقشه هاي آنها نقش بر آب و به قيمت ريخته شدن خون ده ها تن از بهترين فرزندان اين وطن تمام شد، انقلابيون مصري با شعارهاي اسلامي خود، اهداف انقلابي را دنبال مي كنند كه مي تواند اوضاع منطقه و جهان عرب را تغيير دهد.
بر اين اساس است كه پيش بيني مي شود در آينده اي نزديك، جزئيات هم پيماني آمريكا، اسرائيل و عربستان سعودي براي نابودي اهداف انقلاب 25 ژانويه فاش شود. پس از آن مي توانيم اين را بگوييم كه تجربه برگزاري نخستين انتخابات رياست جمهوري در بزرگ ترين كشور پرجمعيت جهان عرب منحصر به فرد و سرنوشت ساز براي جهانيان خواهد بود.
مسلم است رئيس جمهور انتخاب شده از سوي ملت، اين كشور مسلمان را به سمت و سويي هدايت خواهد كرد كه مردم مسلمان خواستار آن بودند، در اين راستا، مسلماً مشكلات اجرايي و سياسي وجود خواهد داشت، ولي اراده مردمي كه توانست يك رژيم مستبد را از پاي درآورد، پايداري را در برابر ناملايمات نشان خواهد داد.
انتخابات سرنوشت ساز
برگزاري انتخابات رياست جمهوري در مصر در واقع اولين تجربه بزرگ انقلابيون مسلمان مصر است كه مي تواند آغازگر دوران جديدي در تاريخ ملل مسلمان و منطقه خاورميانه باشد.
اين انتخابات از اين جهت حائز اهميت است كه مي تواند تكميل كننده آخرين حلقه مردمي انقلاب 25 ژانويه و قرار گرفتن اين كشور بزرگ عربي در مسير يك حكومت با شريعت اسلامي باشد.
مردم مصر در واقع با حضور در صحنه انتخابات رياست جمهوري خواست اصلي خود را براي يك مصر آزاد با حكومتي مبتني بر قوانين اسلامي رقم زدند و به انتخاب هايي مانند كمپ ديويد، وام هاي چند ميليارد دلاري اعراب مرتجع و حمايت مالي آمريكا براي عقب نشيني از اهداف انقلاب 25 ژانويه جواب نه دادند.
همچنان كه در ماه هاي گذشته شاهد آن بوديم، ملت مصر بر برگزاري باشكوه انتخابات رياست جمهوري قصد دارد تا اين رويداد بزرگ را در حافظه تاريخ مسلمانان، اعراب و جهان به ثبت برساند.
مردم مسلمان مصر قطعا مسير آينده خود را با روشنايي و آگاهي انتخاب و به سوي آن گام خواهند برداشت و مسلماً به اين موضوع راضي نخواهندبود كه فقط در اين مرحله و با حبس ديكتاتور با انقلاب 25 ژانويه خاتمه يابد و تا كامل شدن آن از پا نخواهندنشست.
مردم شريف مصر، با قيام خونين خود، نشان دادند كه مي خواهند از رخوتي كه كشور آنها از زمان توافقنامه كمپ ديويد دچار آن شده است، رهايي يابند. پيمان كمپ ديويد باعث شد كه قاهره گرفتار توافقنامه شرم آوري شود كه به شدت به كرامت و نقش تاريخي مصر در جهان اسلام و عرب صدمه وارد كرد. مضاف براينكه باعث شده بود كه روح ايثارگري و شهامت در آنها كاسته شود درحالي كه در گذشته خلاف آن بود و مصريان با بذل جان و مال خود حاضر بودند قدس و فلسطين را از لوث وجود صهيونيست هاي اشغالگر پاك كنند.
ملت مبارز مصر با حضور در انتخابات رياست جمهوري نشان داد كه بيش از گذشته در جامه عمل پوشاندن به اهداف انقلاب تأكيد دارد و درمقابل موانعي كه ازسوي صهيونيسم و آمريكا آينده آن را به خطر مي اندازد، ايستادگي كرده است.
اين ملت بزرگ هرگز مصائبي را كه در طول دوران 30 ساله گذشته بر وي رفته است فراموش نمي كند و به انقلاب بزرگي كه فرزندان غيور آن ايجاد كرده اند افتخار مي كند.
«مردم خواهان سرنگوني رژيم اشغالگر هستند.» اين شعاري است كه امروز بر سر زبان ها افتاده است و نامزدهاي انتخابات رياست جمهوري در تبليغات از آن استفاده كردند اما نه به خاطر اين موضوع كه انقلاب با باقي مانده هاي رژيم مواجه است، بلكه علاوه بر آن رژيم صهيونيستي باعث درجازدن اين كشور بزرگ و سقوط آن به سراشيبي و بدبختي شده است و مصر را به درجه اي تنزل داده كه رهبران گذشته آن، حلقه به گوش و مجري بي چون و چراي دستورات كاخ سفيد و تل آويو بودند.
موانع پيش رو
با وجود گذشت 5/1 سال از پيروزي انقلاب در مصر، نبرد بين انقلاب و ضدانقلاب همچنان به قوت خود باقي است و اين ملت مسلمان گام به گام در برخورد با موانع با صبر و حوصله و ايثار پيش رفته است. اين نبرد بين حق و باطل تا آن حد ادامه دارد كه انقلابيون پس از تصرف آخرين پايگاه هاي باقي مانده هاي رژيم درقواي اجرايي آن را به سرانجام برسانند.
در اين چارچوب است كه مصر انقلابي و مسلمان با انتخابات رياست جمهوري به بازسازي خود پرداخته و با ايجاد نهادها و مؤسسات جديد، كم كم قدرت اقتصادي و سياسي را از باقي مانده هاي رژيم مبارك بازخواهدستاند. همان طور كه ملت مسلمان مصر در اعتراض هاي اخير خود در مركز قاهره (ميدان التحرير) نشان داد، شخصيت هايي را برمي گزيند كه باعث افتخار و سربلندي آن شود.
همچنين دور از ذهن نخواهدبود كه ملل مسلمان مانند دوران پيروزي انقلاب 25 ژانويه بار ديگر به ستايش اين ملت بزرگ كه ريشه در تاريخ دارد در برابر ايستادگي اش در مقابل ظلم و استبداد بپردازد.
نابودي اسرائيل
اگر چه در دوران رژيم مبارك، اساس سياست مصر بر ادامه محاصره غزه و اجراي سياست هاي صهيونيستي- آمريكايي بود، تا محور مقاومت از بين برود، اما در دوران فعلي، اين سياست به كلي تغيير كرده است و به نظر مي رسد امور به سر جاي خود بازگشته است.
آرزوهاي مردم مصر زماني به واقعيت پيوست كه در روز 11فوريه2010 حسني مبارك فرعون مصر كناره گيري خود را از قدرت اعلام كرد.
اگر چه از آن زمان تاكنون از سوي بقاياي فاسد رژيم گذشته تلاش شده است تا شعله انقلاب خاموش گردد، اما همان طور كه مشاهده كرديم روز به روز شعله ورتر شده است.
شايد محاكمه فرعون در قفس نمونه اي از شعله ور شدن انقلاب مردمي 25ژانويه در مصر باشد، اما همان طور كه شعار «مردم خواهان سرنگوني رژيم هستند» در انقلاب 25ژانويه بارها و بارها تكرار شده است اما اين شعار هنگامي جامه عمل خواهد پوشيد كه صهيونيست ها از قاهره اخراج و سفارت آنها بسته شود و همچنين روابط مصر با رژيم صهيونيستي قطع شود و پس از آن از سوي دولتمردان در نقشه سياسي وضع شده براي اين كشور و معاهدات تحميل شده، تجديدنظر به عمل آيد.
پرواضح است كه نمي توان با وجود سفارت دشمن ادعاي آزادي و آزاديخواهي در جهان اسلام و عرب را داشت مگر اينكه بتوان خلاف آن را ثابت كرد.
با وجود اين، ملت مصر با استقبال از نخستين دوره انتخابات رياست جمهوري پس از سقوط حسني مبارك، موانع زيادي را كه دشمنان بر آنها تحميل كرده است را از پيش روي خود برداشته است.
موانعي مانند پيمان كمپ ديويد، فشارهاي غرب، رژيم صهيونيستي و عربستان از جمله آنهاست اما اين ملت اصرار دارد كه عزت و كرامت خود را حفظ كند و در مقابل ناملايمات و فشارها تسليم نشود.
ملت بزرگ مصر نشان داد كه كمربند خود را محكم بسته است تا در مقابل همه توطئه ها ايستادگي و با هركس كه خواهان صدمه زدن به عزت و شرف آن است، مقابله كند.
مصر در مسير انقلاب اسلامي
با نگاهي گذرا به روند پيروزي انقلاب مردمي 25 ژانويه اين موضوع را مشاهده مي كنيم كه ملت متدين و حق طلب مصر، در مقابل طيف متفاوتي از توطئه هاي استكبار جهاني به سركردگي آمريكا و صهيونيسم جهاني و رژيم هاي مرتجع غرب قراردارد ولي توانسته است نقشه آنها را براي از بين بردن اهداف انقلاب در جهان اسلام، نقش برآب كند.
اين بدان معنا نيست كه انقلاب مردمي مصر در مسير همواري براي دستيابي خود به اهدافش پيش مي رود، بلكه اين ملت بزرگ با وجود همه مسائل و مشكلات تلاش مي كند، جايگاه و منزلت خود را كه در روز امضاي پيمان كمپ ديويد و سفر «انور سادات» به قدس اشغالي از بين رفت را دوباره احيا كند. بدون شك آنچه كه مردم نجيب مصر از بدو پيروزي انقلاب مردمي 25ژانويه تاكنون به آن دست يافته اند، بازگشت به عزت و سربلندي امت اسلامي و سرخم فرود نياوردن در مقابل ظلم و انحراف است، چيزي كه اكنون در جهان عرب دست نيافتني است.
در واقع بايد گفت انقلاب مردمي مصر، قيام بر ضدموجوديت فاسد رژيم مبارك بود كه مي تواند معيار و آموزه اي در برابر ديدگان مردم جهان اسلام و منبع پرقدرتي از نيرو براي مبارزان و مقاومت در برابر طرح هاي صهيونيسم باشد.
در اين چارچوب است كه مي توان مواضع طرف هاي گوناگون مخالف انقلاب مردمي مصر را مورد بررسي و تجزيه و تحليل قرارداد و در واقع اين نبرد در چند محور براي نابودي اراده مردم و جلوگيري از دستيابي مردم مصر به هويت اسلامي آنها وجود دارد.
«امام محمد الغزالي» در كتاب خود تحت عنوان «گفت وگوهاي زمان سخت- رويت استراتژيك در وضعيت اسلامي و موانع دوران» معتقد است: تغييرات از ملت ها شروع مي شود و اين موضوع ميسر نمي شود مگر اينكه، مردم در پيرامون يك عقيده متفق شوند و براساس آن عقيده حركت خود را آغاز كرده و به خاطر آن مبارزه كنند، تا از اين طريق به اهداف مورد نظر دست يابند. اين شاعر و فيلسوف گرانقدر ايراني بر اين باور است كه «بايد به ميان مردم بازگشت و با از بين بردن سكون وايستايي، آنها را به حركت درآورد.
به گفته اين فيلسوف ايراني، در مقابل مسلمانان تنها راهي كه وجود دارد اين است كه به دين خود متمسك شوند و تنها با چنگ انداختن به ريسمان الهي و فرهنگ وميراث تاريخي و هر آنچه كه به حيات معنوي و زندگي آنها وابسته است، خواهند توانست در برابر مشكلات و موانع پيش رو پيروز شوند.
درهمين راستا است كه «مامون الهضيبي» رهبر سابق اخوان المسلمين بر اهميت تزكيه نفس قبل از آغاز مبارزه با فساد سخن گفته است و معتقد است:«مسئله اين نيست كه چگونه فرعون را سرنگون كنيم و سپس خودمان جاي او قرار بگيريم، چرا كه دراين صورت به مصيبت بزرگ تري دچار شده ايم. زيرا فرعون به فرعون بودن معروف است و به چيزي ايمان ندارد. اما كسي كه ادعاي ايمان و اسلام مي كند و خود فرعون شود، اين مصيبت بزرگي است.»
از اينجاست كه بايستي، كوشش خود را بر تربيت نسل مسلمان و مسلح كردن آنها به فرهنگ و باورهاي صحيح اسلامي و علوم مورد نياز معاصر قرارداد تا بتوان با استفاده از آنها، جهاني را كه خداوند براي همه افراد بشر خلق كرده است، به تسخير در آورد.
دراين راستا، رهبران مصر جديد به خصوص اخوان المسلمين تمام هم و غم خود را براين چارچوب قرار داده اند كه از جبهه مقاومت در خاورميانه حمايت كنند، چرا كه بر اين باورند كه مي تواند درمقابله با موانع ايجاد شده از سوي استكبار موثر باشد.
استاد «مجدي احمد حسين» دبيركل حزب «العمل» در تبيين اين موضع معتقد است كه شكل گيري محور مقاومت به وسيله ايران -سوريه و لبنان يكي از موفق ترين اقدام هاي سياسي درجهان معاصر براي جلوگيري از دست اندازي دشمنان به سرزمين هاي اسلامي و مقابله با درنده خويي رژيم صهيونيستي است. همان طور كه اين محور توانست مزارع «شبعا» در لبنان را از اشغال صهيونيست ها خارج كند، مي تواند به عنوان الگويي براي ساير ملت ها باشد.
اين متفكر مصري براين باور است كه جهان عرب در گذشته دائما از نقطه صفر حركت خود را آغاز كرده و مجدداً به آن نقطه بازگشته است، چرا كه همه الگوهاي آن از غرب آمده و به دشمنان امت اسلام تعلق داشته است.
به اعتقاد مجدي احمد حسين، وحدت حول محور الهي تنها چيزي است كه محصور به زمان و مكان نيست و برملت هاي عرب و مسلمان است كه از اين مبدا الهي حركت خود را آغاز كنند. زيرا درغير اين صورت ، صدمه فراواني خواهند ديد.
دراين راستا، ارائه چشم اندازي از طرز تفكر و نگرش متفكران و فرهيختگان مصري به مسائل جهان اسلام و ارائه راه حل ها براي حفظ آن خالي از لطف نيست. دكتر «احمد راسم التغيس»، انديشمند مصري معتقد است: بيداري اسلامي جز با وحدت ملل مسلمان و رسوخ آن دروجودشان ممكن نيست و اين قابل قبول نيست كه مصالح عربي بر منافع اسلام ترجيح داده شود و اين طرز تفكر محدود به كشورهاي حاشيه خليج (فارس) است.
رخدادهاي اخير نشان داد كه اين نوع طرز تفكر باطل است و حاميان برتري قوميت عربي دركشورهاي حاشيه خليج فارس را به جهتي سوق داد كه آنها در راستاي تامين منافع غرب نفت ارزان قيمت را صادركنند كه اين امر موجب صدمه اي اقتصادي براي آنها در دوران بحران مالي اخير شد.
از جهتي ديگر اين متفكر مصري بر اين باور است كه برادري اسلامي، مبناي اساسي در روابط كشورهاي اسلامي باشد و همان طور كه ذكر شده است:«المومنون والمومنات بعضهم اولياء بعض»، بنابراين منافع مسلمانان بر مصالح شرق و غرب مقدم است و دراين صورت است كه مي توان برادري و مودت بين اين كشورها را مورد تاكيد قرارداد.
آنچه كه در بالا گذشت گوشه كوچكي از دغدغه علما، انديشمندان، متفكران و فرهيختگان مصري است كه نشان دهنده عظمت انقلاب بزرگ مردمي مصر ونقش جنبش هاي اسلامي و مردمي مصر درجهان عرب است.
موضوعي كه مي توان با محور قراردادن آنها به عظمت انقلابي كه به سقوط ديكتاتوري مبارك در 25 ژانويه سال 2010 منجر شد پي برد.
به هر صورت ملت مصر با همه احزاب، گروه ها و جنبش هاي سياسي خود، متعهد به مقابله با مشكلات و موانع داخلي و خارجي است و همان طور كه تاريخ مبارزات آن نشان داده است، مبارزات آنها، همراه با قهرمانان و رهبران بزرگي است كه خود را فداي اهداف والاي آن كرده اند، تا پيروزي آن بر سمبل هاي باطل محقق شود چرا كه مبارزات اين ملت بر حق است و آنچه كه بر حق است، پيروز است.
حمايت از مقاومت
در تاريخ سياسي و مبارزاتي ملت مصر، مراحل مختلفي وجود دارد كه متأسفانه طي 35 سال اخير با انعقاد پيمان كمپ ديويد به فراموشي سپرده شده بود. شايد علت اين موضوع به هيئت حاكمه وقت در دوران انور سادات و حسني مبارك برگردد كه تلاش كردند كشور مصر را به دوران تاريكي از تاريخ و سرسپردگي فرو برند.
آنها باعث شدند كه مصر از نقش برجسته خود در حل و فصل مسائل عربي و اسلامي فاصله زيادي بگيرد.
با اين همه ملت 85 ميليوني مصر، از مسئوليت تاريخي خود و تعهدات اخلاقي و مبارزاتي در جهان عرب شانه خالي نكرده است و اين موضوع در پيوستن فرزندان آن به احزاب و گروه هاي اسلامي كه گوش به زنگ سقوط حزب حاكم وابسته به صهيونيسم بودند، نمايان است. ملت مصر علي رغم رژيم حاكم بر آن در سال 2006 در كنار مردم لبنان و مقاومت به رهبري سيدحسن نصرالله قرار گرفت و نشان داد هنوز رسالت اصلي خود را در حمايت از امت ستم ديده فلسطين فراموش نكرده است.
همچنان به مورد ديگري از همبستگي مردم مصر و ملت هاي مسلمان مي توان اشاره كرد كه حمايت از مردم فلسطين براي رهايي قدس شريف در سال هاي اخير از جمله آن است.
مردم مصر در دوران محاصره مردم غزه از سوي رژيم صهيونيستي و حكومت مبارك با برگزاري تظاهرات و اعتراضات، خشم و نفرت خود را از اسرائيل اشغالگر و حسني مبارك ابراز كردند. جهانيان هنوز نيرنگ رژيم حسني مبارك را در آن دوران فراموش نكرده اند كه چگونه در بحبوحه تجاوزات اسرائيل به خاك لبنان و بمباران غزه، بوق هاي خبري مصر از كشف و دستگيري اعضاي گروهي وابسته به حزب الله در صحراي سينا خبر داده بودند.
رژيم مبارك در آن سال (2010 ميلادي) براي اعضاي گروه به رهبري «سامي شهاب» حبس طولاني مدت در نظر گرفته بود و آنها را به دست داشتن در عمليات تروريستي و قاچاق اسلحه به سرزمين هاي اشغالي متهم كرده بود.
به هر صورت اقدامات سفاكانه و ضدانساني رژيم مبارك با اعتراضات خياباني از سوي مردم كه از وضعيت موجود به تنگ آمده بودند، پاسخ داده شد و ملت مصر تلاش كرد كه اين لكه ننگ را از تاريخ خود پاك سازد و خم شدن حسني مبارك در برابر صهيونيست ها و استكبار جهاني را با ايستادگي و صلابت خود جبران كند. ملت مصر با انقلاب مردمي تصميم گرفته است بار ديگر تاريخ باشكوه مبارزاتي خود را زنده كند و جايگاه تاريخي خود را كه در همه ادوار به عهده داشت دوباره به دست آورد.
در اين شرايط و اوضاع جهاني است كه ملت مصر به حركت درآمده و انقلاب مردمي 25 ژانويه را به عنوان نقطه اي روشن در تاريخ خود خلق كرد تا نشان دهد هنوز زنده است و مي تواند فصل الخطاب باشد.
مردم مصر، همانند مردم ايران با دست خالي و با تقديم شهداي زيادي توانست، عزت و منزلت فراموش شده خود را به دست آورند و از مرگ تدريجي كه آمريكا و صهيونيسم به وسيله رژيم مبارك براي آن ترسيم كرده بود، نجات يابند.
پرواضح است كه چنين ملت بزرگي، همچنان با انواع توطئه و دسيسه ها از سوي دشمنان داخلي و خارجي روبه رو است، تا شايد از اهداف بزرگي كه براي خود درنظر گرفته است، عقب نشيني كند.
با وجود اين كه اين توطئه ها طي يك سال و نيم پس از پيروزي انقلاب مردمي 25 ژانويه همانند شبكه اي اختاپوس همچنان فعال است، اما ملت مسلمان مصر نشان داد براي نجات خود از دچار شدن به وابستگي، حاضر است بيش از گذشته فداكاري و بهترين فرزند خود را در اين راه تقديم كند.

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14