چاه وين و چاله مسكو ! (يادداشت روز)

شايد در نگاه اول، باور كردني نباشد و شايد هم برداشت مورد اشاره اين يادداشت، «ادعاي خلاف» و يا «سخن گزاف» تلقي شود! ولي توضيح مستندي كه در پي خواهد آمد از چاهي حكايت مي كند كه آژانس بين المللي انرژي اتمي به زعم خود و غافل از هوشمندي مثال زدني تيم هسته اي ايران در مذاكرات روز جمعه وين -19خرداد/ 8ژوئن- پيش پاي نمايندگان كشورمان حفر كرده و با پوشش نازكي از «قانون نمايي»! سعي در استتار دهانه آن دارد! آژانس به بهانه اطمينان از صلح آميز بودن برنامه هسته اي ايران و در ادامه چالش غيرقانوني و باج خواهانه نزديك به 10 سال گذشته، اين بار پروژه جديدي را با عنوان من درآوردي -تأكيد مي شود من درآوردي- «رهيافت سازمان يافته» -STRUCTURE APPROACH- و در قالب يك فرمول و چارچوب -MODALITY- براي ادامه مذاكرات طراحي كرده و به ميدان آورده است.
در اين به اصطلاح مداليته، يك دوره بررسي و بازرسي -INVESTIGATION- از تمامي تاسيسات هسته اي، مراكز نظامي، بخش هاي صنعتي و همه-دست اندركاران فعاليت هسته اي كشورمان درخواست شده است كه انجام آن در كمتر از 200 سال امكان پذير نخواهد بود!! باور نمي كنيد؟! بخوانيد؛
1- بعدازظهر روز دوشنبه -15خرداد/4ژوئن- يوكيا آمانو مديركل آژانس بين المللي انرژي اتمي كه در جمع 35 عضو شوراي حكام سخن مي گفت، ابتدا به انجام دور جديد مذاكرات ايران و آژانس در وين- جمعه 19خرداد/8ژوئن- اشاره كرد و هدف از اين مذاكرات را رسيدن به توافقي براي انجام بازرسي از تاسيسات هسته اي ايران اعلام كرد و سپس گفت؛ من از ايران دعوت مي كنم اين «توافقنامه را كه گامي به جلوست هرچه سريعتر امضاء و اجرا كند و اجازه دسترسي به سايت پارچين را نيز صادر كند و به تمامي تعهدات بين المللي خود نيز عمل كند» منظور آمانو از تعهدات بين المللي، قطعنامه هاي شوراي امنيت سازمان ملل عليه ايران است كه در تمامي آنها بر توقف غني سازي اورانيوم و فعاليت هاي هسته اي مربوط به آن تاكيد شده است. تا اينجا جناب آمانو، زيرآب مذاكرات ايران با 1+5 در مسكو را زده است، چرا كه اگر آنگونه كه آقاي آمانو مي گويد، قرار بر توقف غني سازي اورانيوم - در همه سطوح و با هر درجه از غلظت- در ميان باشد، به آساني مي توان نتيجه گرفت كه كف مذاكرات مسكو، سقف انتظارات باج خواهانه آمريكا و متحدانش است!
مذاكرات مسكو اگرچه موضوع يادداشت پيش روي نيست و به نوشته جداگانه اي نياز دارد ولي همين جا بايد از هوشمندي دكتر جليلي مسئول تيم مذاكره كننده كشورمان تقدير كرد كه بعد از بي پاسخ ماندن درخواست ايران براي برگزاري جلسات كارشناسي معاونان- پيش از اجلاس مسكو- به ترفند احتمالي حريف پي برده و در اولين اقدام براي خنثي كردن اين ترفند احتمالي، ماجراي درخواست ياد شده و بي پاسخ ماندن آن را رسانه اي كرد و ديروز طي نامه اي خطاب به خانم كاترين اشتون نوشت «تعلل 1+5 در برگزاري جلسه معاونين، مذاكرات مسكو را دچار ابهام مي كند».
دوباره به موضوع اين وجيزه بازمي گرديم و منظور مديركل آژانس از «توافقنامه» مورد اشاره را پي مي گيريم.
2- آژانس با لغو مداليته اي كه پيش از اين به امضا و تصويب هر دو طرف ايران و آژانس بين المللي انرژي اتمي رسيده بود، توافقنامه جديدي را با عنوان كش دار، بدون مرز و فاقد تعريف مشخص «رهيافت سازمان يافته» تهيه كرده و در پوشش فرمول و چارچوب -مداليته- جديد براي ادامه مذاكرات به ايران پيشنهاد كرده است.
براساس اين طرح؛
الف: ايران بايد پروتكل الحاقي را بپذيرد. برپايه اين پروتكل بازرسان آژانس مي توانند از هر نقطه ايران، در هر زماني كه بخواهند به صورت «سرزده» و بدون اطلاع قبلي بازرسي كنند. البته پروتكل الحاقي اجازه بازرسي از مراكز غيرهسته اي را نمي دهد ولي بازرسان آژانس مي توانند با اين ادعا كه در فلان مركز غيرهسته اي فعاليت هسته اي صورت مي گيرد، خواستار بازرسي از آن مركز شوند. ادعايي كه تاكنون با تكيه بر آن، دو بار از مركز نظامي پارچين بازديد و بازرسي كرده اند!
براساس مفاد پروتكل الحاقي، بازرسان آژانس براي كسب اجازه بازرسي از مراكز غيرهسته اي كه در آن به زعم آژانس فعاليت هسته اي انجام مي شود، بايستي «سند» ارائه دهند اما، آژانس با تكيه بر پذيرش منابع باز -OPEN SOURCE- اين بخش را نيز- در دوراني كه ايران پروتكل الحاقي را داوطلبانه اجرا مي كرد- زير پا گذاشته بود.
گفتني است كه آمريكا و بسياري از كشورهاي اروپايي و برخي از كشورهاي آسيايي، از پذيرش پروتكل الحاقي خودداري كرده اند و در حالي كه پرونده اين كشورها در شوراي حكام با عنوان «خاكستري» يعني غيرشفاف مطرح است، آژانس هيچگونه اقدامي براي شفاف سازي فعاليت هسته اي كشورهاي ياد شده انجام نداده است.
ب: آژانس بين المللي انرژي اتمي- بخوانيد نهاد تحت قيموميت آمريكا و متحدانش- براي عبور از موانع پروتكل الحاقي، بخش من درآوردي تازه اي- باز هم تاكيد مي شود كه من درآوردي و تعريف نشده در اسناد و قوانين آژانس- ابداع كرده و با عنوان «بازديدهاي شفاف كننده»! -TRANSPARENT VISITS- در مداليته جديد جاي داده اند.
اين بخش از مداليته جديد كه آقاي يوكيا آمانو بر پذيرش آن از سوي ايران اسلامي اصرار دارد به بازرسان آژانس اجازه مي دهد از تمامي تاسيسات هسته اي، مراكز نظامي، بخش هاي صنعتي و هر نقطه ايران كه مورد نظر آژانس باشد بازرسي كنند و به تمامي اسناد و مدارك عادي و سرّي و طبقه بندي شده كشورمان اعم از هسته اي، نظامي و يا هر سند ديگري دسترسي پيدا كنند و با هر يك از دست اندركاران برنامه هسته اي يا نظامي ايران اعم از دانشمندان و ساير كاركنان اجازه ملاقات و گفت وگو - بخوانيد بازجويي- داشته باشند! و... آيا اين مداليته و اصرار آژانس و 1+5 بر پذيرش آن از سوي ايران اسلامي، شما را به ياد قرارداد ننگين «تركمانچاي» نمي اندازد؟! و آيا با توجه به هوشمندي بارها آزمون شده تيم هسته اي كشورمان و صلابت مثال زدني جمهوري اسلامي ايران، ارائه مداليته مورد اشاره نشانه آن نيست كه چالش هسته اي با ايران براي آمريكا و متحدانش فقط يك بهانه است و به قول حضرت آقا؛ آنچه دشمن از آن وحشت دارد، ايران اسلامي است، نه ايران هسته اي؟
ج: اكنون جاي اين سؤال است كه بر فرض محال- تاكيد مي شود بر فرض محال- اگر جمهوري اسلامي ايران مداليته جديد را بپذيرد!! آيا چالش درباره پرونده هسته اي ايران پايان خواهد يافت؟ پاسخ آن است كه هرگز!! چرا...؟! بخوانيد؛
مسئولان هسته اي كشورمان در مذاكرات خود با مديركل و ساير مقامات آژانس از آنها پرسيده اند؛ بر فرض صدور اجازه بازرسي از مراكز مورد نظر، مثلا بعد از صدور اجازه بازرسي از پارچين و اثبات آن كه در اين مركز هيچگونه فعاليت هسته اي صورت نمي پذيرد آيا آژانس ادعاي خود را پس مي گيرد و فقدان فعاليت هسته اي در مركز بازرسي شده را به عنوان نتيجه نهايي بازرسي ها- CONCLUSION- اعلام مي كند؟ پاسخ آقاي آمانو به اين پرسش منفي بوده است و رسماً اعلام داشته است؛ از كجا معلوم كه فعاليت هسته اي غيرصلح آميز در مراكز نظامي يا مراكز هسته اي اظهار نشده و يا مراكز و تاسيسات غيرنظامي ديگر در حال انجام نباشد؟! اين نگاه باج خواهانه و غيرحقوقي مانند آن است كه مثلا راننده اي به تصادف منجر به مرگ يا جراحت يك عابر متهم شود و بعد از تحقيقات و بررسي ها كمترين ترديدي باقي نماند كه اين اتهام بي اساس بوده است ولي قاضي- منظور قاضي بلخ است- اعلام كند كه اين راننده بايد همچنان تحت نظر بوده و از برخي حقوق اجتماعي محروم باشد! و در پاسخ به اين سؤال كه چرا؟! گفته شود از كجا معلوم بعداً مرتكب تصادف منجر به مرگ يا جراحت يك عابر فرضي نشود؟!
د: گفتني است كه مجلس شوراي اسلامي در ماده 4 از مصوبه 29/4/89 خود آورده است: دولت مكلف است صرفاً در چارچوب «توافقنامه پادمان» معاهده منع گسترش سلاح هاي هسته اي با آژانس بين المللي انرژي اتمي همكاري نمايد و اجابت درخواست هاي فراتر از توافقنامه پادمان توسط دولت ممنوع است.
بنابراين آژانس و 1+5 بايد آرزوي پذيرش مداليته جديد از سوي ايران را براي هميشه برباد رفته تلقي كنند.
3- اكنون به نقطه آغازين اين نوشته بازمي گرديم. آنجا كه زمان لازم براي اجراي خواسته پيشنهادي آژانس را چندصد سال! دانسته بوديم ابتدا اين پرسش را پيش مي كشيم كه آيا آمريكا و متحدانش در پي پايان دادن به چالش هسته اي با ايران هستند؟ پاسخ اين سؤال به استناد دلايل و شواهد ذكر شده، منفي است و نشانه هاي غيرقابل انكار از تلاش حريف براي كش دادن چالش ياد شده حكايت مي كند. حالا فرض كنيد- فرض محال كه محال نيست!- جمهوري اسلامي ايران با مداليته پيشنهادي آژانس موافقت كند و اجازه بازرسي ها و دسترسي به تمامي مراكز و اشخاص و اسناد مورد درخواست آژانس را صادر كند. خب! مگر نه اين كه در مداليته پيشنهادي تصريح شده است كه آژانس بعد از هيچيك از بازرسي ها و دسترسي ها و با وجود اطمينان از فقدان فعاليت هسته اي غيرصلح آميز در مراكز مورد بازرسي، حاضر به تائيد نهايي صلح آميز بودن برنامه هسته اي كشورمان نيست و بازرسي و دسترسي به نقاط ديگر را نيز ضروري مي داند؟! بنابراين مي تواند و اجازه خواهد داشت كه براي تائيد نهايي- CONCLUSION- تمامي يك ميليون و ششصد هزار كيلومتر خاك ايران اسلامي را وجب به وجب در پي فعاليت هسته اي غيرصلح آميز جستجو كند! و اين جستجو به تنهايي حداقل 200 سال به طول خواهد انجاميد و تازه آژانس مي تواند ادعا كند كه ايران در فاصله اين 200 سال در فلان مركز كه قبلا تحت بازرسي قرار گرفته بود، دست به فعاليت هسته اي نظامي زده است! و... اين قافله تا به حشر، لنگ خواهد بود!
4- آمريكا و متحدانش به خوبي دريافته اند كه ايران اسلامي نه فقط اهل باج دادن نيست، بلكه به حريف اجازه باج خواهي از ديگران را نيز نمي دهد كه دخالت ما در جنگ 33 روزه و 22 روزه لبنان و غزه و الگو شدنمان براي انقلاب هاي اسلامي منطقه، تسخير عقبه هاي استراتژيك آمريكا و متحدانش در بسياري از نقاط دنيا و... فقط بخشي از اين نمونه هاست و به قول دكتر جليلي در اجلاس بغداد، ايران اسلامي در آن سال هاي اوليه علي رغم هجوم تمامي كشورها و قدرت هاي شرق و غرب و در اوج تنهايي در برابر دشمن سر تسليم فرود نياورد چه رسد به امروز كه به قول حضرت آقا در اوج قدرت و درخشان ترين دوران خود هستيم و آمريكا و اسرائيل و متحدان اروپايي و منطقه اي آنها به اعتراف خود روي قوس نزولي قدرت با شتاب در حركتند. بنابراين به آساني مي توان نتيجه گرفت كه فرصت سوزي حريف فقط به فقط با هدف درگير كردن بخشي از ظرفيت جمهوري اسلامي به چالش هسته اي و پيشگيري از به كارگيري اين ظرفيت در مديريت و الگودهي به تحولات منطقه و ممانعت از پي گيري پيشرفت هاي پرشتاب علمي و فني و تكنولوژيك ايران اسلامي است و حال آن كه جمهوري اسلامي ايران بي اعتناء به تهديدها، تحريم ها و قطعنامه هاي بي خاصيت شوراي حكام آژانس و يا شوراي امنيت سازمان ملل به فعاليت همه جانبه خود مشغول است و از سوي ديگر به هوشمندي و توان مثال زدني تيم مذاكره كننده هسته اي خود اعتماد و اطمينان كامل دارد. بنابراين هرجا كه ادامه اين بازي را به مصلحت ندانيم در توقف آن كمترين ترديدي روا نخواهيم داشت و از هم اكنون به ضعف و دست خالي 1+5 در مذاكرات پيش روي پي برده ايم و مي دانيم كه «چاه وين» براي عبور حريف از «چاله مسكو» حفر شده است و... در اين باره باز هم گفتني هايي هست كه مجال ديگري مي طلبد.
حسين شريعتمداري

ويروس فليم (گفت و شنود)

گفت: آمريكا و اسرائيل بعد از مذاكرات بغداد روي جنگ سايبري عليه برنامه هسته اي ايران خيلي سروصدا راه انداخته اند!
گفتم: كه چي؟! معلومه كه از مذاكرات بغداد بدجوري كلافه شده اند.
گفت: ادعا مي كنند كه با استفاده از ويروس هايي مثل ويروس شعله -FLAME- مي توانند به تاسيسات هسته اي ايران ضربات سختي بزنند!
گفتم: پس چرا تا حالا نتوانسته اند هيچ غلطي بكنند؟! و اگر چنين قدرتي دارند چرا در مذاكرات هسته اي با التماس از ايران مي خواهند كه كوتاه بيايد؟!
گفت: اتفاقا يكي از سناتورهاي آمريكايي گفته است؛ ايران از اين گنده گويي ها واهمه اي ندارد و ما هم به جاي اين توهم پراكني ها بايد علت واقعي شكست خود در مذاكرات بغداد را جستجو كنيم.
گفتم: يارو آس و پاس شده بود و براي اينكه خودش را از تك و تا نيندازد به دوستانش مي گفت، كف دستم مي خاره و معلومه كه يك پولي به دستم مي رسه، پشتم هم خارش داره و نشانه اينه كه گنج پيدا مي كنم و... دوستش گفت؛ مرد حسابي! همه اينها نشانه اينه كه بدنت چركه، پاشو برو حموم!

آيت الله آملي لاريجاني: نظام جمهوري اسلامي از پرونده فساد بزرگ بانكي رو سفيد بيرون آمد

رئيس قوه قضائيه با تاكيد بر اينكه نظام جمهوري اسلامي از پرونده فساد بزرگ بانكي اخير رو سفيد بيرون آمد ابراز اميدواري كرد كه دستگاه قضايي نيز با برگزاري دادگاه استوار و احكام معقول از اين پرونده رو سفيد بيرون بيايد.
آيت الله صادق آملي لاريجاني روز چهارشنبه در جلسه مسئولان عالي قضايي با تسليت وفات حضرت زينب(س)، برخورد با مفاسد اقتصادي و برقراري عدالت را شاخصه مهم در روند حركتي نظام جمهوري اسلامي ايران از ابتداي پيروزي انقلاب برشمرد و گفت: حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبري همواره بر مبارزه قاطع با مفاسد اقتصادي و تلاش در برقراري عدالت تاكيد داشتند و دارند و در موضوع مبارزه با فساد بانكي بزرگ نيز بار ديگر عزم جدي نظام و قوه قضائيه در برخورد با مفاسد نمايان شد.
رئيس قوه قضائيه با تاكيد بر اين كه «نظام جمهوري اسلامي ايران از پرونده فساد بزرگ بانكي اخير رو سفيد بيرون آمد» ابراز اميدواري كرد با اتمام برگزاري دادگاه متين و استوار، براي كساني كه به اموال عمومي دست اندازي كردند و يا راه را براي مفسدان باز كردند احكام معقولي صادر و قوه قضائيه توانست از اين پرونده رو سفيد بيرون بيايد.
آملي لاريجاني برخورد دستگاه قضايي با مفاسد اقتصادي را قاطعانه اعلام كرد و گفت: اگر تمام مسئولان نظام به تاكيدات مقام معظم رهبري در سال 1380 مبني بر مبارزه با مفاسد اقتصادي توجه مي كردند شاهد وقوع مفاسدي مانند آنچه رخ داده است نبوديم.
وي در بخش ديگري از سخنانش، با اشاره به سخنان مقام معظم رهبري در سالگرد ارتحال حضرت امام(ره) و تشريح ويژگي ها و شاخص هاي رهبري امام خميني(ره)، عزت مندي و تلاش براي تقويت عزت و اقتدار ميان مردم، زندگي زاهدانه و پرهيز از گرايش به امور مادي و دنيوي، توجه جدي به جوانان و نقش آنان در پيشرفت توسعه آباداني كشور، عدالت محوري و مبارزه با مفاسد اقتصادي و نيز نگاه نافذ سياسي را از بهترين رويكردهاي مديريتي حضرت امام خميني(ره) برشمرد كه در سخنان مقام معظم رهبري به خوبي تبيين شده و در عمل نيز اين رويكردها با قوت و قدرت از سوي ايشان دنبال و موجب اقتدار و صلابت نظام اسلامي و عبور از بحران ها و خنثي شدن ترفندها، تحريم ها و تهديدهاي دشمنان داخلي و خارجي شده است.
آملي لاريجاني حقيقت عزت را در همه عوالم جاري دانسته و تقرب الهي را موجب بهره مندي از اين عزت مندي از سوي انسان توصيف كرد و اظهار داشت: حضرت امام عزت مندي را به خوبي در وجود خود پرورش داده بود و اين عزت مندي را به خوبي به ملت مسلمان ايران منتقل كرده و باعث پيروزي انقلاب بزرگ اسلامي شد و اكنون نيز شاهد عزت و عزت مندي نظام اسلامي با رهبري هوشمندانه و مقتدرانه مقام معظم رهبري هستيم.
رئيس قوه قضائيه نقش مقام معظم رهبري را در استمرار عزت كشور و مقابله با توطئه هاي دشمنان را «بي بديل» توصيف كرد و افزود: افزايش اقتدار، عزت و صلابت نظام اسلامي با وجود هجمه هاي گوناگون و تهديدها و تحريم هاي هميشگي دشمنان كار آساني نبوده و نيست، اما با وجود تمام كاستي هاي مادي هيچگاه عزتمندي و اقتدار كشور صدمه نديد و تمام تلاش هاي دشمنان حتي با هدف فروپاشي نظام از درون با ورود بي محابا و دور از چشم داشت مدح ديگران و يا كسب محبوبيت هاي خيالي، از سوي مقام معظم رهبري خنثي شد.
رئيس قوه قضائيه از مهم ترين ابعاد رهبري حضرت امام را كه در كلام مقام معظم رهبري نيز به خوبي تبيين شد، توجه به زندگي زاهدانه و بي توجهي به امور دنيوي و مادي دانست و تاكيد كرد: مقام معظم رهبري نيز همواره بر روش و منش حضرت امام تاكيد دارند و مسئولان را از هرگونه گرايش به كسب محبوبيت هاي ظاهري پرهيز داده اند.
آيت الله آملي لاريجاني عدالت محوري را رويكرد مهم ديگر مديريت در رهبري نظام اسلامي از سوي حضرت امام(ره) و استمرار با قدرت آن از سوي مقام معظم رهبري اعلام كرد و گفت: مقام معظم رهبري از سال ها پيش همواره بر مبارزه با مفاسد اقتصادي تاكيد داشتند، هرچند آنطور كه بايد اين مسئله مورد توجه قرار نگرفت، با اين حال ظرفيت هاي نظام اسلامي و اقتدار و صلابت كشور بسيار بيشتر از آن است كه مفاسد اقتصادي و سودجويي برخي ها، موجب لطمه خوردن به اركان نظام شود.
رئيس قوه قضائيه توجه به جوانان و تلاش براي ظهور و بروز استعدادهاي آنان را از ديگر ويژگي هاي مهم رهبري نظام از ابتداي پيروزي انقلاب اسلامي توصيف و تصريح كرد: حضرت امام خميني(ره) و مقام معظم رهبري همواره بر مجال دادن به جوان ها تاكيد كرده اند و مقام معظم رهبري با توجه به شرايط امروز جامعه و ضرورت توسعه و آباداني كشور و توليد ملي حتي تاكيد بيشتري بر اين مسئله دارند و اصرار ايشان بر توليد علم و فناوري هاي جديد به دست توانمند جوانان اينك موجب گسترش حضور جوانان دانشجو و روحاني در كسب علوم و فناوري هاي جديد در حوزه هاي علميه و دانشگاه ها شده است.
آملي لاريجاني نگاه سياسي نافذ و قدرت تحليل سياسي وقايع و رخدادهاي بين المللي را از ويژگي هاي بسيار مهم حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبري اعلام كرد و گفت: تحليل صحيح و مدبرانه از وضعيت بيداري اسلامي در منطقه، نمونه اي از نگاه و تشخيص سياسي نافذ مقام معظم رهبري است كه صحت و درستي آن در مقام مقايسه با برخي تحليل هاي ناصحيح اينك بر همگان روشن شده است.
به گزارش اداره كل روابط عمومي و تشريفات قوه قضائيه، در جلسه روز گذشته مسئولان عالي قضايي مواد ديگري از آئين نامه قانون نظارت بر اعمال قضات مطرح و به بحث و تبادل نظر گذاشته شد و به تصويب رسيد.

بيانيه غيرمتعهدها در نشست شوراي حكام درباره ايران:
وجود ذرات با غناي 27 درصد مي تواند ناشي از دلايل فني خارج از كنترل مجري طرح باشد

در پايان نشست فصلي شوراي حكام، كشورهاي عضو جنبش غيرمتعهدها با صدور بيانيه اي تصريح كردند وجود ذرات با غناي 27 درصد مي تواند به دلايل فني خارج از كنترل مجري طرح به وجود آمده باشد.
كشورهاي عضو جنبش غيرمتعهدها (نم) با صدور بيانيه اي 15بندي مواضع خود درباره فعاليت هاي هسته اي جمهوري اسلامي را عنوان كرد.
در اين بيانيه با تاكيد بر حق قانوني كشورها براي استفاده از فن آوري هسته اي صلح آميز و چرخه سوخت، آمده است؛ «هيچ فشار يا مداخله غيرمقتضي در فعاليت هاي آژانس به ويژه در فرآيند راستي آزمايي كه مي تواند كارآيي و اعتبار آژانس را به مخاطره اندازد، نبايد وجود داشته باشد.»
در ادامه بيانيه نم تصريح شده مجتمع فردو براساس مقررات آژانس در حال ساخت و فعاليت است و درباره ذرات آلوده در اين مجتمع نيز آمده است؛ «جنبش غيرمتعهدها توجه مي كند كه نتايج تحليل نمونه هاي محيطي كه در تاريخ 15 فوريه 2012 در كارخانه غني سازي توليد سوخت فردو اخذ شده اند نشان دهنده حضور ذراتي با غناي 27 درصد اورانيوم 235 هستند كه بالاتر از سطح اعلام شده در پرسشنامه اطلاعات طراحي هستند. جنبش غيرمتعهدها هم چنين توجه مي كند كه آژانس مشغول ارزيابي توضيحات ايران است، مبني بر اين كه توليد چنين ذراتي فراتر از غناي مورد نظر، مي تواند به دلايل فني خارج از كنترل مجري طرح حادث شده باشد.»
ديپلماسي و گفت وگو و قوانين آژانس تنها راه حل برخورد با موضوع هسته اي ايران عنوان و در مورد تهديدهاي نظامي نيز تصريح شده است؛ «جنبش غيرمتعهدها مصونيت فعاليت هاي هسته اي صلح آميز را مورد تاييد مجدد قرار داده و تاكيد مي كند هرگونه حمله يا تهديد به حمله بر عليه تاسيسات هسته اي صلح آميز اعم از در حال فعاليت يا در حال ساخت كه بشريت و محيط زيست را در معرض خطر جدي قرار داده و نقض عمده حقوق بين الملل، اصول و اهداف منشور ملل متحد و آئين نامه آژانس بين المللي انرژي اتمي محسوب مي شود، تاكيد مي كند. جنبش غيرمتعهدها نياز به تدوين سند مذاكراتي چند جانبه جامع براي اعلام ممنوعيت حملات يا تهديد به حملات بر تاسيسات هسته اي مختص استفاده هاي صلح آميز از انرژي هسته اي را تصديق مي كند.»
همچنين در اين بيانيه تاكيد شده است ميان وظايف قانوني كشورها براساس موافقت نامه هاي پادماني و اقدامات داوطلبانه و اعتمادساز، تفاوت بنيادين وجود دارد و عمل به اقدامات داوطلبانه موجب تعهد قانوني و پادماني نمي شود.
همچنين روز گذشته علي اصغر سلطانيه، سفير و نماينده دائم ايران در آژانس بين المللي انرژي اتمي سخنراني كرد.
سلطانيه با انتقاد از فشارهاي بيروني به آژانس و مبنا قرار گرفتن اطلاعات جاسوسي گفت: «انتظار مي رود بازرسان آژانس در زمينه مواد و تاسيسات هسته اي متخصص باشند نه اينكه متخصص نظامي باشند. از يك دهه پيش بطور خاص تحت نظارت دو معاون مديركل پيشين بخش پادمان، بتدريج و به آرامي كارشناساني كه هيچ تخصص هسته اي نداشتند استخدام شدند و به آنها دسترسي به اطلاعات محرمانه داده شد كه اين اقدام مغاير مقررات مي باشد.»
سلطانيه اين موضوع را موجب نشت اطلاعات محرمانه كشورها و خطري براي تهديد امنيت ملي آنها عنوان كرد.
نماينده ايران در آژانس تبديل اقدامات داوطلبانه همچون پروتكل الحاقي به اسناد حقوقي را موجب نگراني خواند و در ادامه توضيحاتي را درباره پرونده هسته اي جمهوري اسلامي ارائه كرد. سلطانيه اعتماد آژانس به سرويس هاي جاسوسي سيا و موساد را باعث خدشه دار شدن اعتبار آژانس خواند و تاكيد كرد؛ همين اعتماد بي جا باعث شد تا آژانس دستشوئي كارگران را در يك منطقه به عنوان محل فعاليت هاي محرمانه هسته اي معرفي كند!
«رابرت وود» نماينده آمريكا در آژانس نيز طي سخناني با تكرار ادعاهاي كشورش درباره فعاليت هاي هسته اي ايران، خواستار تعطيلي فعاليت در فردو شده و مدعي شد؛ «اين ميزان اورانيوم غني سازي شده براي توليد سلاح اتمي كافي است.» نماينده آمريكا در ادامه مدعي شد ايران در حال پاكسازي پارچين است.
كارشناسان اظهارات و ادعاهاي نماينده آمريكا در آژانس را در راستاي فضاسازي واشنگتن براي مذاكرات مسكو ميان ايران و 1+5 ارزيابي مي كنند.
بيانيه اتحاديه اروپا
همچنين اتحاديه اروپا ديروز از ايران خواست بي درنگ با آژانس بين المللي انرژي اتمي توافق كرده و اين امكان را براي آژانس فراهم آورد كه ماهيت برنامه هسته اي آن را بررسي و تأييد كند.
اتحاديه اروپا طي بيانيه اي در اين خصوص اعلام كرد: بنا بر اعلام «يوكيا آمانو» مديركل آژانس بين المللي انرژي اتمي، ايران اعلام كرده كه اختلافات موجود ميان دو طرف مانعي بر سر حصول توافق ميان اين دو نيست.
در بيانيه منتشره از سوي اتحاديه اروپا خطاب به شوراي حكام آژانس كه تا روز جمعه در پايتخت اتريش پشت درهاي بسته نشست خواهند داشت، همچنين آمده است: ما شاهد آن بوديم كه از زمان سفر آمانو به تهران، هيچگونه توافقي منعقد نشده است. ما از ايران مي خواهيم كه بي هيچ درنگي با آژانس توافق كند.
بر اساس اين گزارش، دور جديد مذاكرات در خصوص ادامه گفت وگوهاي ايران و آژانس جمعه آينده در وين برگزار خواهد شد.
در اين بيانيه همچنين آمده است: بسيار مهم است كه ايران دسترسي سريع به تمامي سايت هاي هسته اي خود را تضمين كند.

وقتي تن شازده كوچولو خيلي داغ بود! (خبر ويژه)

آخرين بازمانده ذكور خاندان پهلوي از نظر قلت حافظه با ماهي گلدفيش قابل مقايسه است كه حجم حافظه اش 3 ثانيه بيشتر نيست.
داريوش سجادي (از همكاران نشريات زنجيره اي در دوره اصلاحات و مدير شبكه ماهواره اي تعطيل شده هما) درباره دروغ بافي و كم حافظگي هاي رضا ربع پهلوي نوشت: آخرين بازمانده ذكور خانواده پهلوي از حيث حافظه مي تواند تداعي گر ماهي «گلدفيش» باشد! اشتهار «گلدفيش» قلت حافظه اش در ميان جميع جانداران روي زمين است. به گفته زيست شناسان همه حجم حافظه «گلدفيش» تنها سه ثانيه است و بعد از سه ثانيه مخزن حافظه اين آبزي كاملا پاك مي شود.
سجادي مي افزايد: اظهارات رضا پهلوي در مصاحبه با راديو فردا مبني بر اينكه «... همواره تلاشم بر اين بوده است كه به هر طريق ممكن از يك سناريوي جنگ و حمله نظامي به كشورمان اجتناب شود»، به نوعي قابل مقايسه شدن ايشان با ماهي «گلدفيش» از حيث قلت است. آقاي رضا پهلوي در حالي امروز اين گونه سخن مي گويد كه ظاهرا فراموش كرده بعد از الدورم بلدورم جورج بوش پسر و اعلام نبرد جهاني اش با تروريسم جهاني و «هركه با ما نيست با تروريست هاست» و لشكركشي اش به افغانستان، در مورخه 13 دسامبر 2001 طي مصاحبه با تلويزيون VOA گفت «سر فتنه در ايران است» و خواستار در اولويت قرار گرفتن ايران در جنگ اعلام شده جورج بوش با تروريسم شد.
وي مي نويسد:اين در حالي بود كه در همان تاريخ گروه ها و افراد مخالف در خارج از كشور علي رغم عمق بغض و كينه شان با جمهوري اسلامي وقتي با حمله نامتعارف و كور ارتش ايالات متحده به افغانستان مواجه شدند هرگز حاضر نشدند خصومت خود با جمهوري اسلامي را وجه المعامله بمباران هيستريك ارتش آمريكا بر روي خاك كشور و پدران و مادران و فرزندان خود كنند. چنانچه «جنگ ستيزي امروز» آقاي پهلوي با «جنگ طلبي ديروز» ايشان را با تسامح بتوان به حساب حافظه «گلدفيشي» ايشان گذاشت! در آن صورت تنها مي توان اميدوار بود با توجه به فقد فرزند ذكوري ديگر در اين خانواده و با مختومه شدن پرونده خانواده پهلوي ها بعد از «رضا پهلوي»، از آن به بعد بتوان «خيانت ژنريك» در كنار فقد حافظه تاريخي اين خانواده را تنها در موزه هاي عبرت تاريخ ملاحظه كرد.

خاتمي اصلاحات را به مرده سياسي تبديل كرد (خبر ويژه)

سخنان اخير خاتمي نگران كننده است. او اعضاي جنبش سبز را با اتهاماتي نظير برانداز خطاب قرار مي دهد.
شبكه صهيونيستي بالاترين ضمن انتشار اين تحليل نوشت: خاتمي جريان اصلاحات را تبديل به يك جريان مرده سياسي كرد. سخنان چند روز پيش او موجي از نگراني را دامن زده است. او اكنون بي محابا اعضاي جنبش سبز را با اتهاماتي چون برانداز مي نوازد. در ديدگاه خاتمي كه دوستانشان چون موسوي خوئيني ها، طرفداران عدم شركت در انتخابات يا خارج نشين هستند و تكليف شان معلوم است و يا داخل نشيناني هستند كه به دنبال فريب اصلاح طلبان مي باشند! «خودي ها» و «غيرخودي ها» بيش از پيش در كلام ايشان ظاهر شده، نقطه اي كه جريان اصلاح طلب به رهبري خاتمي را به قبض روح كامل سياسي نزديك كرده و به مسلخ كشاند. اينها حرف هاي خاتمي است؛ «ما ميدان را به دو دسته تحريمي داده بوديم، يك تحريمي هاي خارج از كشور كه مي گفتند انتخابات بايد تحريم شود و اصرار داشتند كه تحريم را به اصلاح طلبان هم نسبت دهند و ديگري جرياني در داخل كه با نسبت دادن تحريم به ما درصدد ضربه زدن به بخش هاي باقي مانده از اصلاحات بودند.» راه ما اين نبود آقاي خاتمي!

هاآرتص: ايران با زيركي بر همه تنگناها غلبه كرده است (خبر ويژه)

سرويس موساد پس از 10 سال تلاش مخفيانه، در برابر ايران و برنامه هسته اي آن شكست خورده است.
اين مطلب را روزنامه صهيونيستي هاآرتص در تحليلي به قلم آري شاديت منتشر كرد و نوشت: اسرائيل دوباره در طول دهه گذشته در برابر برنامه هسته اي ايران به شدت شكست خورده و اكنون ممكن است براي بار سوم سرش به سنگ بخورد.
تحليل گر هاآرتص نوشت: سر و صدا كردن هاي جنجالي دولتمردان اسرائيلي در سال هاي اخير درباره برنامه هسته اي ايران و بيان خطر از آن، نتيجه معكوسي در ارتباط با ميزان حساسيت شهروندان در اين رابطه داشته و اسرائيلي ها دچار رخوت و بي تفاوتي شده و عظمت چالش ناشي از مقابله با ايران را درك نمي كنند.
به باور شاويت، «حمله به ايران مي تواند فاجعه بار باشد؛ حتي اگر حمله موفقيت آميز پايان يابد و به يك جنگ سراسري منطقه اي منجر نشود، باز تا ابد و تا قيامت، دشمني و خصومت ميان ايران با اسرائيل باقي خواهد ماند. راهكار ديگر، چشم انتظاري اسرائيل براي نجات از سوي آمريكاست كه تنها در حد خيال پروري است و فعلا پايه و اساسي درواقعيت ندارد، چه بسا كه شكست هاي آمريكا (در ارتباط با برنامه هسته اي) در پاكستان و نيز ناكامي هاي آمريكايي در ارتباط با كره شمالي و جمهوري اسلامي ايران، مي تواند گواهي بر اين امر باشد كه در مقطع نياز، آمريكا خود را به آب و آتش نمي زند تا با برنامه هسته اي اين كشورها مقابله جدي كند».
هاآرتص تصريح كرد: مقابله گسترده اسرائيل با برنامه هسته اي ايران از ده سال پيش بر دوش موساد نهاده شد و از همان آغاز نيز يك ماموريت بالاتر از خطر و محال مي نمود. به رغم برخي موفقيت هاي ظاهري، اسرائيل در اين رويارويي ناكام شده است؛ بارزترين گواه اين شكست، وجود موشك هاي دورپرواز و نيز مواد و تجهيزات كافي در دستان جمهوري اسلامي ايران است.
آريل شاويت نوشت: قول و قرارهاي جامعه جهاني نيز براي جلوگيري از توانايي هسته اي ايران، همگي شكست خورده است و گرچه راهكارهاي تنبيهي سياسي و اقتصادي، اثراتي بر اقتصاد و انزواي ايران گذاشته اما در يك كلام، بايد گفت كه غرب در برابر جمهوري اسلامي ايران شكست خورده و سران ايران توانسته اند كه بر همه تنگناها غلبه كرده و نشان دهند كه آنها زيرك تر از طرف هاي مقابل خود بوده اند.
هاآرتص معتقد است: با وجود وضعيت دشوار بوجود آمده براي اقتصاد ايران و همه موانعي كه بر سر راه برنامه هسته اي ايران نهاده شد، جمهوري اسلامي ايران آنچه را كه غرب درصدر آن، اسرائيل «خطوط قرمز» مي ناميد، پشت سر نهاد و تا به آستانه مبدل شدن به توانايي هسته اي پيشرفت كرده است و لذا بايد اذعان كرد كه سال ها مقابله سياسي-اقتصادي با ايران شكست خورد. هر چند موساد اقدامات حيرت انگيزي انجام داد و سال ها برنامه هسته اي ايران را با تاخير روبرو كرد، اما در تحقق ماموريت نهايي اش ناكام است.
هاآرتص در پايان تاكيد كرده است: «ديگر خرگوشي باقي نمانده است كه شعبده باز آن را از كلاهش براي مجازات سياسي و اقتصادي ايران بيرون آورد».

فارين پاليسي: تكبر نمي گذارد آمريكا از شكست مقابل ايران درس بگيرد (خبر ويژه)

يك هفته نامه آمريكايي معتقد است موضع كاخ سفيد در قبال برنامه هسته اي ايران از سر تكبر است اما چنين روشي در مقابل ايران موفق نخواهد بود.
مجله فارين پاليسي در تحليلي به قلم استفن والت نوشت: تكبر آمريكا در مواجهه با ايران جواب نمي دهد. شواهد نشان مي دهد كه مذاكرات آتي در مسكو نيز احتمالاً شكست خواهد خورد، همچنان كه در بغداد تفاهمي حاصل نشد. از نگاه استراتژيك مي توان بحران را به آساني توضيح داد و آن اينكه ايران هرگز حاضر نيست از حق خود در زمينه غني سازي چشم پوشي كند و اصرار غرب در اين باره باعث ناكامي مذاكرات خواهد شد.
اين تحليلگر بنيادكارنگي با بيان اينكه طرفين مي توانند در زمينه توقف غني سازي 20درصد به توافق برسند، مي افزايد: با اين وجود جاي تعجب است كه آمريكا چرا چنين توافقي را نمي پذيرد، در حالي كه بدين ترتيب مي تواند از احتمال حركت ايران به سمت ساخت سلاح اتمي كاست.
و اين در حالي است كه طرف هاي مذاكره ايران در گروه 1+5 و همچنين اسرائيل صاحب هزاران كلاهك اتمي هستند.
استاد دانشگاه هاروارد در تحليل فارين پاليسي بر سوابق جنگ افروزي آمريكا و رژيم صهيونيستي و كارنامه كاملاً پاك ايران در اين زمينه تصريح مي كند: آمريكا از جنگ جهاني دوم حداقل در 8 جنگ نقش مستقيم داشت و در موارد متعددي در كشورهاي ديگر دخالت نظامي كرده اما ايران فقط يك بار درگير جنگ شده كه آن هم دفاع از خود در برابر حمله ارتش صدام بوده است.
فارين پاليسي نوشت: در طول 10 سال اخير آمريكا و متحدانش هشدارها، تهديدها و قطعنامه هاي متعددي را براي منصرف كردن ايران از ادامه غني سازي تصويب كرده اند. 10 سال پيش كه اين تهديدها شروع شد ايران هنوز حتي يك سانتريفيوژ براي غني سازي در اختيار نداشت. اما اكنون هزاران سانتريفيوژ در مراكز هسته اي ايران مشغول غني سازي هستند و ايران توانسته مقداري اورانيوم غني شده ذخيره كند. تجارب يك دهه گذشته نشان مي دهد كه اين روش برخورد نتيجه اي ندارد. ولي مشكل اين است كه مسئولان سياست خارجي آمريكا ظاهراً هنوز اين نكته را درك نكرده اند و هنوز هم از سر تكبر حرف مي زنند. اين روش ديكته كردن تاكنون مقابل ايران جواب نداده و احتمالاً پس از اين هم جواب نخواهد داد.
در همين حال روزنامه وال استريت ژورنال درباره مقاومت مقتدرانه ايران در مقابل زورگويي هاي غرب نوشت: رفتار ايران در مقابل غرب همانند رفتار كوسه با صيد خود است. جان كيفنرگزارشگر نيويورك تايمز درباره اولين تلاش هاي آمريكا براي مذاكره در سال 1981 نوشت؛ مذاكرات با اعتقادات مذهبي سرسخت آيت الله خميني مواجه شده است. او مبارزه با آمريكا را مبارزه با كفر مي داند و مي گويد مردم ما آماده شهادتند و تحريم ها را به هيچ مي گيرند.بايد آيت الله فقيد را تحسين كرد زيرا شجاعت لازم براي پايبندي به اعتقاداتش را داشت و غرب را نيز خوب مي شناخت. رژيم او نيز همين گونه عمل مي كند. ايران با غرب رفتار كوسه با صيدش را مي كند، يعني رفتاري آميخته با هيجان و در عين حال نفرت و انزجار از اين كه مي داند طرف مقابل جرئت اقدام عليه او را ندارد.
اين روزنامه افزود: ايران نه تنها درخواست تعطيلي تأسيسات زيرزميني غني سازي در فردو و فرستادن مواد هسته اي به خارج را رد كرده، بلكه اعلام كرده كه درست عكس اين درخواست ها را انجام خواهد داد يعني سانتريفيوژهاي بيشتري را در فردو نصب كرده، غني سازي را گسترش خواهد داد و به بازرسان سازمان ملل اجازه بازرسي سايت هاي نظامي مشكوك را نخواهد داد.
پاسخ غرب چه بوده است؟ با دور ديگر مذاكرات در ماه آينده در مسكو موافقت كرده است بنابراين آنچه را كه ايرانيان مي خواستند از اين مذاكرات به دست آورند، به آنها داد يعني زمان. آنها به خاطر باورهايشان مي جنگند و آمريكا و غرب را دشمن مي دانند.

تازه واردهايي كه صداي ابن الوقت سابقه دار را درآوردند! (خبر ويژه)

عليرضا نوري زاده پس از سالها همكاري با شماري از اصلاح طلبان جوش آورده و آنها را به رگبار ناسزا بست.
وي در برنامه موسوم به خانه پدري ضمن اسم بردن از برخي شبه اصلاح طلبان نظير كديور و عبدي و...، اصلاح طلبان را ابن الوقت و دورو و مزدور خوانده است. شبكه بالاترين با اشاره به اظهارات كم سابقه نوري زاده نوشت: او تا به امروز در برابر اصلاح طلبان بسيار محتاط و دست به عصا بود و اگر انتقادي هم مي كرد لااقل اسم نمي آورد. آنقدر شور بود كه خان نيز فهميد. نوري زاده صبور و بردبار و محتاط نيز لب به گلايه گشود از اين جماعت دورو و ابن الوقت كه بانگ دموكراسي خواهي شان گوش فلك را كر كرده ولي در پشت صحنه جيره خوار هستند چه كرده اند اين اصلاح طلبان با عليرضا نوري زاده كه لب به شكايت گشوده و صدايش اينگونه درآمده است؟ اينها كه نوري زاده نام مي برد قرار است براي ما آزادي بياورند؟ بايد اغتشاشيد به اين دموكراسي و آزادي كه طاقت فريبا داوودي مهاجر بدون حجاب را نيز ندارد چه كرده اين كديور با آن دروغ بزرگ تلويزيوني اش با عليرضا نوري زاده كه صدايش اينگونه درآمده است؟! اصلاح طلبان را بهتر بشناسيم.
سايت خودنويس (وابسته به نيك آهنگ كوثر كاريكاتوريست فراري نشريات زنجيره اي اصلاح طلب) نيز با اشاره به سخنان نوري زاده نوشت: نوري زاده پس از مدت ها سكوت و احتياط، نام عبدي و كديور و تعداد ديگري از آنها را برد و مورد نقد گزنده قرار داد. او قبلا از ذكر نام پرهيز مي كرد و مي كوشيد جانب احتياط را رعايت كند مبادا جمهوري اسلامي از آن آتشي عليه اپوزيسيون بيفروزد. او تلاش كرد تا آنها را كه به نام اصلاح طلب وارد جامعه اپوزيسيون شده اند از تيررس انتقادات دور نگاه دارد. البته اين تلاش وي، تاييد اصلاح طلبان نبود؛ بلكه فرصتي بود كه به آنها داده شد تا خود را با اپوزيسيون خارج هماهنگ كنند اما تعدادي از آنها نه تنها از اين فرصت استفاده مثبتي نكردند بلكه با استفاده منفي از اين فرصت اقدام به فعاليت برخلاف منافع اپوزيسيون نمودند. اينجاست كه نوري زاده ديگر سكوت را جايز نشمرد و هر آنچه را بايد گفت، گفت. او از كنفرانس اخير واشنگتن آغاز مي كند و آن را خطرناك تر از خود رژيم مي داند.
خودنويس اضافه كرد: آنچه كه در گفتار عليرضا نوري زاده بسيار مهم مي نمايد پوزش وي است، آنجا كه مي گويد پوزش مي خواهم به دليل آنكه آدم هايي كه لياقت عرضه شدن را نداشتند را عرضه كردم و عهد مي بندم كه بعد از اين چنين نكنم. نوري زاده در اين برنامه علنا از كديور به عنوان يك خيانتكار در حق ملت ايران نام مي برد كه حتي به شعار مخالفان ايران نيز خيانت كرده و آن را تحريف نمود. [ادعاي اينكه سبزها در خيابان مي گفتند «هم غزه، هم لبنان» و نه شعار «نه غزه، نه لبنان»!] وي در پايان مي گويد از اين پس مرا با جمع تضادها، عقده ها و حقارت ها كاري نيست.
گفتني است بعد از شكست فتنه سبز، برخي از مدعيان اصلاحات كه ننگ پادويي براي آمريكا و اسرائيل را بر پيشاني خود حك شده و غيرقابل پاك شدن مي دانستند تلاش كردند از متحدان قبلي خود نظير منافقين و سلطنت طلب ها و ماركسيست ها و... فاصله بگيرند كه اين حركت آنها از سوي گروه هاي ياد شده خيانت! تلقي گرديده و باعث شد تا اصلاح طلبان را ابن الوقت و «رفيق نيمه راه»! بنامند.