(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه 18 خرداد 1391 - شماره 20226

فخر احمد آن امام هاشمي
نگاهي به ساقي نامه سرايي در ادب فارسي و گذري بر ساقي نامه امام خميني(ره)
در حريم قدس گل رويان
بيداري اسلامي در آينه شعر معاصر
خورشيد در راه است
نيم نگاهي به مجموعه شعر «شبيه اسماعيل» سروده اسماعيل محمدپور
تجلي اشراق و زلالي عشق



فخر احمد آن امام هاشمي

شكر ايزد كز وراي ماسوي
مومنان را مي رسد مشكل گشا
گشت محكم در جهان بنيان حق
تا علي در كعبه شد مهمان حق
قل هوالله احد آورده است؟
يا «اسد» بنت اسد آورده است؟
جوف كعبه زادگاه نور شد
ذات رب العالمين مسرور شد
تهنيت بر ساحت خيرالانام
ز آنكه بوطالب شده باب الامام
برمحمد خاتم انگشتري
يا كه زهرا را قرين همسري
كفو زهرا خاك را افلاك كرد
اوغبار از روي احمد پاك كرد
¤¤¤
كرد در قنداقه بر احمد سلام
با پيمبر گشت مولي همكلام
علم احمد را به كام خود گرفت
چاكري اش را مرام خود گرفت
فخر احمد آن امام هاشمي
آنكه شد ذريه او فاطمي
خود شهادت داد برختم رسل
او گلاب و مصطفي شد همچو گل
شيعه را دروازه ايمان گشود
راه را بر عترت و قرآن گشود
مصطفي را محرم اسرار شد
بر فرودستان عالم ياد شد
گشت عالمگير صيت دولتش
خار چشم دشمنان شد صولتش
انبيا را شد وصي آخرين
شيعيان را شد امام اولين
ذوالفقارش داد پيغمبر به دست
تا نيابد ساحت قرآن شكست
شير بدر و خيبر و يوم الحنين
والد شير افكن مولي «حسين»
در مقامش ما چو خاك درگهيم
جملگي چشم انتظاران رهيم
شيعيانش جملگي در انتظار
تا بيايد مهدي اش با ذوالفقار
تا بود حلال مشكل ها علي
يا علي ما را مددكن يا علي!
غلامحسن عطاران

 



نگاهي به ساقي نامه سرايي در ادب فارسي و گذري بر ساقي نامه امام خميني(ره)
در حريم قدس گل رويان

محمدحسن مقيسه
حسن ختام
الا يا ايهاالساقي زمي پر ساز جامم را
كه از جانم فرو ريزد هواي ننگ و نامم را
از آن مي ريز درجامم كه جانم را فنا سازد
برون سازد زهستي هسته نيرنگ و دامم را
از آن مي ده كه جانم را ز قيد خود رها سازد
به خود گيرد زمامم را فرو ريزد مقامم را
از آن مي ده كه درخلوتگه رندان بي حرمت
به هم كوبد سجودم را به هم ريزد قيامم را
نبودي درحريم قدس گلرويان ميخانه
كه از هر روزني آيم گلي گيرد لجامم را
روم در جرگه پيران از خود بي خبر شايد
برون سازند از جانم به مي افكار خامم را
تو اي پيك سبك باران درياي عدم از من
به دريا دار آن وادي رسان مدح و سلامم را
به ساغر ختم كردم اين عدم اندر عدم نامه
به پير صومعه برگو ببين حسن ختامم را
تاريخچه
ساقي نامه يكي از گونه هاي رايج در ادبيات غنايي و كلاسيك شعر و ادب پارسي است كه سابقه اي طولاني و تقريبا همسنگ با خود شعر پارسي دارد. اين گونه شعري با فردوسي در شاهنامه ماندگارش آغاز شد، فخرالدين اسعدگرگاني در مثنوي اي كه اكنون نشاني از آن نيست، اما برخي از ابيات آن در فرهنگ جهانگيري به عنوان شاهد مثال آمده است، آن را ادامه داد تا اينكه نظامي پاي به عرصه شعر و داستان سرايي گذاشت.
نظامي در اسكندرنامه و خصوصا درشرف نامه آن، در آغاز هر داستان، دو بيت سروده است كه اين بيت ها همان ساقي نامه ها مي باشند. تعداد اين ابيات فراوان و به حدود 200 بيت مي رسد. بعضي از پژوهشگران از همين منظر، نظامي را مبتكر ساقي نامه سرايي در ايران دانسته اند.
پس از نظامي، شاگردان مكتب خمسه سرايي او كه كم هم نيستند، به سرايش ساقي نامه ها ادامه دادند، كه از آن جمله، مي توان به اميرخسرو دهلوي و خواجوي كرماني اشاره كرد. عراقي و سلمان ساوجي، نفرات بعدي بودند كه طبع خود را در اين ميدان آزمايش كردند تا اينكه نوبت به حافظ رسيد.
حافظ نخستين شاعري است كه ساقي نامه را كه تا قبل از او غيرمستقل بود و در آغاز داستان ها مي آمد، رها و مستقلانه وارد شعر كرد. البته پيش درآمد اين استقلال را سلمان ساوجي و عراقي بنياد نهاده بودند، اما حافظ، حافظانه و آن گونه كه زيبنده اوست، در اين راه گام نهاد.
پس از حافظ، جامي در قرن نهم، سر رشته را گرفت تا اينكه زمانه به پايان دوره تيموريان و آغاز صفويه رسيد. در اين دوره شاهد اوج گرفتن ساقي نامه ها هستيم، به گونه اي كه برخي از شاعران اين عصر حتي تا چهارهزاروپانصدبيت نيز به سرايش اشعاري با مضمون ساقي نامه سرايي مي پردازند. از معروف ترين شاعران دوره صفويه كه داراي ساقي نامه هستند، مي توان به نوعي خبوشاني، حكيم پرتوي، ظهوري ترشيزي، ميررضي الدين آرتيماني و وحشي بافقي اشاره كرد. در اين زمان آن قدر شمار علاقه مندان به اين گونه ادبي فراوان است كه دو نويسنده به نام هاي عبدالنبي فخرالزماني و ميرعيسي به ترتيب به نوشتن تذكره ميخانه و تذكره خمكده روي مي آوردند و هريك مي توانند به معرفي و شرح حال برخي از ساقي نامه سرايان زمان خود دست يازند. نكته جالب در اين ميان، اين است كه علامه اميني در كتاب ارزشمند خود به نام «الذريعه الي تصانيف الشيعه» نيز بدين موضوع حسن توجه نشان مي دهد و به معرفي 125ساقي نامه سرا مي پردازد.
ساقي نامه سرايي به سير حركت خود در بستر تاريخ ادامه داد و در دوره قاجاريه، فتحعلي شاه نيز به سرايش اشعاري دراين قالب پرداخت. در دوره مشروطيت و بعد از آن ملك الشعراي بهار و هوشنگ ابتهاج توانستند اثري در همين زمينه از خود باقي گذارند. و سرانجام در بهار انقلاب اسلامي و دهه آغازين آن، امام خميني(ره)، رهبر و بنيانگذار نظام جمهوري اسلامي، در طي اشعار خود، چند ساقي نامه نيز سروده است.
2- تعريف و مضمون
ساقي نامه، ادامه خمريه سرايي است كه از ادبيات عربي وارد زبان و ادبيات فارسي شد. خمريه، به مجموعه سروده هايي اطلاق مي شد كه شاعر وصفي تمام از مجلس ميگساري و رباب و كباب درشعر خود مطرح مي كرد. اين شعر، شعري بود كه كاملا جنبه واقعي داشت و از لحاظ محتوايي به رفتارهاي نيمه حيواني انسان كه همان خوردن و آشاميدن و سرگرم شدن به بازي هاي شهواني و پست است، مي پرداخت. اتفاقا همين رويه، در آغاز ورود، آثار خودش را در برخي اشعار شعراي كلاسيك ما، مانند رودكي، بشار، فرخي و منوچهري گذارد، اما وقتي شاعران عرفان مدار ايران با آن رو به روشدند، به واژه هاي ويژه آن (مي، ساقي، ساغر، ميكده، خرابات، خمر، مغان، باده و...) معني مجازي بخشيدند و مفاهيم عرفاني را وارد آن كردند و باعث شدند كه ساقي نامه از مفهوم بي ارزش ديرين خود فاصله گرفته و حامل ارزشهاي بلند معنوي شود. ساقي دراشعار ساقي نامه سرايان، درمعني مجازي خود، استعاره اي از خداوند، پيامبر اكرم (ص)، ائمه (ع) يا بزرگان ديني است و ديگر انساني چون شاعر و در مجلس باده گساري تصورنمي شود، زيرا در اشعار ساقي نامه، شاعر از ساقي پي درپي باده اي مي خواهد كه انواع و اقسام گرفتاري هاي روحي ومشكلات دروني او و حتي جامعه اش را برطرف كند و طبيعي است كه چنين كسي كه طرف خطاب قرارمي گيرد، بايستي داراي قدرتي فراتر ازتوان انسان زميني باشد.
مشخصه ساقي نامه اين است كه شاعر معمولاً و دربيشتر سرايش هاي خود، بيت آغازگر را با خطاب به ساقي مي سرايد و سپس از او باده هاي مختلف و متعدد طلب مي كند و توضيح مي دهد كه هر باده را براي برطرف كردن چه مشكلي يا براي مدد رساندن به چه چيزي مي خواهد. پر واضح است كه باده اين شعر نيز ديگر آن نوشيدني مسكر از خود برنده انسان نيست، و شاعر با قيد شباهت و براي تجسم آمال خود، معني عرفاني از آن خواسته است.
3- ساقي نامه سرايي امام(ره)
حضرت امام خميني (ره) كه نگاهي هنرمندانه و فرهيخته به شعر داشتند، در ديوان ارزشمند خود، چند غزل به سبك ساقي نامه سروده اند. البته عناصر ساقي نامه اي در اشعار ديگر ايشان نيز پراكنده است، اما همين كه مشخصاً و با محور قرار دادن اين گونه شعري ، بدان اقبال نشان داده اند، نشان از توجه، مطالعه و دقت ايشان است به سنت هاي شعري ادبيات پارسي. مهم تر از اين، آنچه توجه هر پژوهشگر را به خود جلب مي كند، اين است كه امام در طي اين چهارساقي نامه، همان شيوه هاي سنتي و كهن ساقي نامه سرايي را كه در طول تاريخ ادب همواره رعايت مي شده، در اشعار خود حفظ مي كنند و نشان مي دهند كه به سنت هاي ادبي ايران عزيز پايبند هستند و دراين زمينه مطالعه دارند.
4- تجليل دروني ساقي نامه
گذر از خوديت خود و نفس انساني را زير پا گذاشتن و كنترل آن را به دست گرفتن، يكي از مفاهيم رايج در ادبيات عرفاني است و پلكاني محسوب مي گردد براي سير حركت آسماني انسان، كه پيوست شدن تهذيب و تزكيه نفس و مراقبت دائمي از آن، و طي مراحل تخليه و تحليه و تجليه، بر اين روند روبه تعالي بسيار اثر سازنده و نيك دارد. در اين راه، آنچه مانع حركت انسان عارف مي شود، زيورها و زينت ها و نام ها و رنگ ها و نيرنگ ها و ننگ هاست؛همه آنچه كه مردمان عادي آن ها را براي خود، يك اصل اساسي در زندگي دنيوي به حساب آورده اند. امام (ره) دراين غزل كوتاه كه به شيوه ساقي نامه هاي سنتي سروده اند، خواهان آن هستند كه به كمك خداوند و بزرگان پاك آسماني - كه دراين غزل كاملاً نمادين و استعاري، آن ها را در لفظ «ساقي» بيان كرده اند؛ زيرا روش هنري شعر، صريح گويي نيست و ذاتش بر ايهام و حتي ابهام است- بتوانند از حجاب نفساني خود بيرون آيند و خويشتن را به مقام والاي «فنا»برسانند.
5- پـيشنهادي به صاحبان طريقت
بديهي است قصد نويسنده تشريح غزل عرفاني امام (ره) نيست و اين مهم، زبدگان و صاحبان خاص خود را مي طلبد. آنچه نويسنده را دراين ياد كرد كوتاه قصد بود، آشنا كردن خوانندگان گرامي است با يكي از گونه هاي متداول شعري و مهارت و زبردستي حضرت امام خميني(ره) در سرايش آن.
بدون شك تحليل و تشريح مفاهيم بلندي كه حضرت امام در لابه لاي اشعار عرفاني خود گنجانده اند، چنانچه با زباني ساده و صميمي و به زبان و قلم آشنايان اهل، براي جوانان نمايانده شود، هم مقام عرفاني آن بنده مخلص خدا بهتر نشان داده خواهد شد و هم جوانان مشتاق با مضامين ناب عرفان اسلامي آشنا مي شوند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
منابع:
1- ديوان شعر-حضرت امام خميني(ره).
1/1- تاريخ ادبيات درايران، ذبيح الله صفا.
2- شعر وادب فارسي، زين العابدين مؤتمن.
3-لغتنامه دهخدا.
4- ساقي نامه ها، سيد احمد حسيني كازروني.

 



بيداري اسلامي در آينه شعر معاصر
خورشيد در راه است

علي خوشه چرخ آراني
مدخل
شعر بيداري جدا از دلالت هاي موضوعي ازمنظر فلسفه و علوم نظري به شعري اطلاق مي شود كه محصول همدلي قوم و يا ميهن و يا ملتي در برابر هر نوع تجاوز، استبداد و ستم گري است و بازتاب روحي رواني نسلي ايستاده و مقاوم در مقابل يك رويداد تاريخي و مشاركت و مباشرت آن نسل در همدلي و همراهي يكديگر است.
اين پديده اگر با فرهنگ ديني و باورهاي مقدس و يقيني گره بخورد محصول آن ظهور معادله حق و باطل و خير و شر است؛ حماسه عظيم عاشوراي حسيني(ع) از نظر گاه شيعيان مصداق بارز اين سخن است و قطعاً هيچ زمان و مكاني از ادب و هنر بيداري و مقاومت خالي نخواهد بود زيرا هر جا كه ظلم هست، ظالم هم هست و هر جا ظالم و ستم گر هست مقاومت و پايداري و بيداري هم هست.
اگر ادب بيداري را آثاري بدانيم كه تحت تاثير شرايطي چون خفقان و استبداد داخلي و نبود آزادي هاي فرعي و اجتماعي، قانون گريزي و قانون ستيزي، غصب قدرت و سرزمين و سرمايه هاي ملي و فردي و... سروده شده اند متوجه خواهيم شد كه بسياري از اشعار شاعران امروزين كشورهاي يمن، تونس، بحرين و مصر را بايد در زمره اين اشعار به حساب آورد.
اگرچه دسترسي به اشعار شاعران كشورهاي مذكور امري صعب و سخت است، اما از آنجا كه بيداري اسلامي ريشه در فرهنگ و عمق ملت هاي منطقه دارد بنابراين با شعر و ادب هم ارتباط مستقيمي خواهد داشت كه گواه اين سخن انبوه آثار و اشعاري است كه پيش و پس از وقوع اين نهضت ها به وسيله شاعران متعهد در اين سرزمين ها و در سرزمين ما سروده شده است.
اين كه نهضت بيداري اسلامي حركتي عظيم و ارجمند و متأثر و ملهم از انقلاب اسلامي ايران است، حقيقتي انكارناپذير است كه حتي معاندان و مخالفان انقلاب اسلامي بدان اقرار نموده اند. دشمنان و آسيب ديدگان اين نهضت هاي انقلابي در كشورهاي تونس، يمن، بحرين، ليبي و... كوشيدند تا با عبارت دروغين «بهار عربي» زمينه دور كرد افكار عمومي جهان و خصوصاً ملت هاي مسلمان منطقه را با اين مساله بزرگ فراهم و به تبع آن مقدمات استحاله و مصادره آن را مهيا و آماده سازند، اما از آنجا كه نهضت بيداري اسلامي ريشه در فرهنگ عميق ملت ها داشته با ادب پايداري و مقاومت پيوندي ژرف دارد و نشان اين بيان كثرت شعر شاعران است كه پس از بروز اين نهضت عظيم به وسيله شاعران متعهد و دين دار اين سرزمين ها و به تبع آن در همه كشورها و از جمله ايران عزيز سروده شده است. به ديگر عبارت مي توان گفت كه هيچ زمان و مكاني از ادب و هنر مقاومت تهي نخواهد ماند زيرا هر جا ظلم و ظالم هست، مبارزه و ظلم ستيزي هم هست و هر كجا كه ميدان بيداري و پايداري است، هنر و شعر و شاعر متعهد هم هست.
اگرچه دسترسي به اشعار شاعران دوره حاضر در سرزمين هايي كه بيداري اسلامي در آنها جاري و ساري است امري مشكل به نظر مي رسد. اما بيداري اسلامي در سرزمين هاي عربي از شاخ آفريقا گرفته تا كشورهاي حوزه خليج تا ابد فارس و خلق حماسه هاي جاودان و ماندگار بعضي از ملل كشورها الهام بخش بسياري از شاعران متعهد ماست. در اين مقال برآنيم پاره اي از ويژگي هاي شعر شاعران معاصر را در خصوص بيداري اسلامي بررسي نماييم.
1) ويژگي هاي شعر بيداري اسلامي
الف) نمادگرايي تاريخي و طرح افتخارات گذشته:
نگاهي همراه با امعان نظر و ژرف نگري نشان گر اين موضوع است كه در شعر عصر بيداري اسلامي شاعر متفكر از خاطره هاي قومي و كهن بهره مي گيرد تا ذكاوت و هوشياري مخاطبان خويش را برانگيزد. طرح الگوهاي كهن و نمادهاي تاريخي و مطابقت شرايط حاضر با آن از مهمترين زمينه هاي انديشه در شعر مقاومت و بيداري اسلامي امروزين است؛ يا به ديگر عبارت افتخارات و ارزش هاي گذشته ملت ها تكيه گاه خوبي براي شاعران و نويسندگان با هدف تشويق و تهييج و تحريض پاسداري از ارزش هاست.
«سعيد عاشقي» نمادها و نشانه هاي برجسته كشورهايي كه بيداري اسلامي در آن موج مي زند اين انسان گوشزد و يادآوري مي كند.
ليبي را با عمرمختار مي شناسيم/ مصر را با اهرام ثلاثه/ تونس را با ابن خلدون و پرچمي كه از خورشيد و ماه و ستاره آبستن است/ اردن را با جردن به خاطر مي آوريم/ بحرين را مرواريدهاي خليج/ و يمن را با بلقيس و اويس/ از نيل كه بگذريم/ مي ماند عبدالباسط كه هنوز برايمان مي خواند الفاتحه/ و طرابلس كه اين روزها با دينارهاي قذافي/ مماتش را تاخير انداخته/1
احمد جهان بين شاعر معاصر اهرام ثلاثه مصر را از ظلم و ستم مبارك شرمسار قرن معاصر مي داند.
اهرام شرمسار هزاره سوم/ فرعون دربه در تاريخ/ موسي اژدهاي خفته اش را به نيل مي اندازد/ تا معجزه اي كه خيانت مي كند/ شب را مشبك كند/2
عباس باقري ديگر شاعر معاصر، قذافي را توصيه مي كند كه از سردار بزرگ ليبي «عمر مختار» استقلال و حريت و استكبارستيزي را بياموزد.
از عمر مختار ياد بگير/ سرهنگ نيم دانگ عرب/ پنج و نيم دانگ اروپايي/ ليبي/ اشتردوكوهانه ات نيست/ كه در خيمه هوس هايت/ آرام سرنهد/3
در ضمن بايد متذكر شد كه بهره مندي از بيان رمزآميز و نمادين گاهي ناشي از حاكميت فضاي اختناق و ناگريزي و نوستيزي هنرمند است كه بايد اين موضوع را در اشعار شاعران كشورهاي انقلابي امروزين جست وجو كرد.
ب: بهره گيري از آيات، روايات و گفته هاي حضرت امام و سخنان مقام معظم رهبري (مدظله)
از ويژگي هاي برجسته شعر بيداري شاعران فارسي بهره مندي از آيات و روايات و منويات و سخنان امام راحل(ره) و مقام معظم رهبري (مدظله) و حتي گاهي هر چهار است كه نشان از حضور آشكار دو عنصر اساسي اسلام و انقلاب در فرهنگ بيداري است.
سعيد عاشقي اوضاع و احوال حاكمان جبار و ستم گر را همچون دريايي مي داند كه بر سر آنان فرود مي آيند در حالي كه شعله ورند و نامه اعمالشان در حالي كه گشوده شده است.
اين روزها بهار با رنگ و بويي عربي/ سيلان مي يابد در رگ هاي انتظار/ تونس با يك جرقه خواب بيداري را براي ابوالهول تعبير مي كند/ و مصر در مسيري منجر به اتفاق/ سرايت مي كند به همسايه اي كه از ليبراليسم حروفي مشترك را/ تفريق مي كند/ آفريقا دارد شاخ مي شود جاي تاج/ روي سرفراعنه اي كه نيل را به طغيان وامي دارد/ در ميداني از التحرير/ كه قاريانش/ آياتي از/ تكوير را قرائت مي كنند/ «واذالبحار سجرت» و اذالصحف نشرت»4
حسنا محمدزاده؛ در شعر خود آينده فراعنه و حاكمان بيدادگر را كه اركان حكومت خود را با تكيه بر قدرت هاي پوشالي محكم مي دانند، بسيار سست و متزلزل معرفي مي كند كه روزگاري فريادهاي خشم مردم آنها را از هم خواهد پاشيد.
بايد بپيچانند امروز/ فريادهاي شعله افروز/ در گوش اهرام ثلاثه فرعون ذي الاوتاد را5
محمدحسين انصاري نژاد؛ اعتراض هاي بزرگ و خشم هاي مردمي را مقدس داشته و از آن به بهار هستي بخش و اميدآفرين تعبير مي كند كه تولدي دوباره را به همراه خواهد داشت.
حس مي كنم اما بهاري تازه در راه است/ سبز است فرداي زمين والتين و الزيتون 6
ج: القاي اميد به آينده و پيروزي موعود
شاعر و نويسنده ادب بيداري، از پس ابرهاي تيره ياس و نااميدي كه آسمان چشمان مردم تحت ستم و جور را فرا گرفته است به روشنايي افق فردا نظر دارند و ميكوشند با نويد شكست قطعي ستم و پيروزي حتمي عدالت بارقه هاي اميد را در قلب ها زنده نگاه دارند كه قطعاً اين رسالت همان نويد و وعده حتمي قرآن مبين بر وراثت مستضعفان بر زمين است.
شاعر متعهد و انقلابي امروز ايران مي كوشد تا از ژرفاي دل و اعماق جان در كنار همدردي با زجر و شكنجه مردم هاي انقلابي كشورهاي اسلامي راه راست و روشن و آينده متلالي را فراسوي آنان ترسيم كنند تا آنان راه را گم نكنند و به بيراهه نروند و در هنگام رويارويي با سنگلاخ ها و مشكلات حين و بعد از انقلاب سقوط نكنند. شاعر امروزين ايران اسلامي مي كوشد تا با الفاظ و اشكال مختلف به انقلابيون امروزين گوشزد كند كه اجازه ندهند انقلابشان تحريف و يا تسخير نقشه هاي شياطين امروزي گردد؛ «مريم اسلامي» در اين زمينه مي سرايد:
مطمئن باشيد اين كوه يخي/ فتح خواهد شد به دست آفتاب/ پيش چشم باز و مبهوت شما/ مي شود برف مسير عشق، آب/
ابرهاي تيره باران مي شوند
آسمان پر مي شود از شعر و رنگ
هيچ كاري برنمي آيد دگر
از غل و زنجير، از دست تفنگ7
رحيم زريان؛ آينده بيداري اسلامي را اين گونه بيان مي كند:
صداي اذان مي آيد/ خورشيد در راه است/ و در آسمان/ فوجي از پرستو/ صف كشيده اند/ خورشيد از ميان پنجره هاي تو طلوع خواهد كرد/ از لابه لاي انگشتان سبز تو/ فان حزب الله هم الغالبون8
مجتبي اصغري فرزقي؛ در سروده هاي خود آينده درخشان انقلاب هاي مردمي را اين گونه بيان مي كند: مي دانم/ آتش ابراهيم/ پرجل ابرهه را/ گرفته كرده است/ و عاقبت/ گنجشك/ بر پرچمي از پيروزي آواز خواهند خواند/ همان گونه كه/ مزارع تونس را/ انبوه كبوتر فرا گرفته است/ و مصر/در جشن تولد آزادي/ نفس هاي عميق مي كشد9.
د:بيان جنايت ها و بيدارگري ها
مردم قرباني نظامي ها و حاكمان جبارند. فساد، سرگرداني و مرگ محصول حاكميت استبداد است شاعر بيداري مي كوشد آيينه دردها و رنج ها و ناله ها و مرثيه هاي مردم ستمديده باشد، مردمي كه گدازه هاي درون را در خاكستر نگاه شان فرياد مي كنند و شعر شاعر تفسير دردهاي مردم است. در نظام هاي جائر و جابر و بيدادگر، شكنجه و تازيانه و زندان، خفه كردن صداها و فريادها در گلو، تبعيد و ترور قانون است. شعر امروزين شاعران متعهد ما تصويرگر قساوت ها، خيانت ها و جنايت هاست.
منيژه درتوميان، در بيان زجرهاي مردم در كشورهاي پروحشت و خفقان مي سرايد:
بريده اند به جرم صدا زبانت را
بريده اند گلوي ترانه خوانت را
در آن نگاه مه آلودنيست جز اندوه
به من نشان بده چشمان شادمانت را10
محمدمهدي شفيعي، شاعر ديگري است كه در اين خصوص در قالب غزلي كوتاه سخن رانده است و از تطاول دژخيمان ناليده است.
در عصر رسم نقشه از نيل تا فرات
در عصر شوم حرمله ها و يزيدها
در فصل انزواي غم انگيز سروها
افتاده باغ سبز جهان دست بيدادها11
هـ: آشكار نمودن ماهيت حاكمان
وقوع قيام هاي مردمي در كشورهاي مسلمان تونس، يمن، بحرين، مصر واردن و... يكي از مهم ترين موضوعات شعر شاعران امروز است. اين توجه شاعران از آن جهت ارزشمند و قابل تأمل است كه پس از اين قيام ها، چهره هاي پوشيده شده رژيم هاي مرتجع منطقه بيش تر نمايان شد تا آنجايي كه آنان براي ايجاد خفقان و سركوب وسيع انقلابيون از هيچ ابزار و كوششي دريغ نورزيدند.
شاعران فارسي زبان به اشكال گونه گون، ضمن دفاع از اين انقلاب ها، به حكام فاسد منطقه تاخته و قيام هاي مردمي ملت هاي آنان را ملهم از انقلاب اسلامي ايران مي دانند. شعر زيباي امير عاملي مؤيد اين موضوع است.
قيام مردم بحرين يعني/ كه ايران باروبر داده است اي دوست/ فداي فاطميونم كه از عشق/ به مردم بال و پر داده است اي دوست/12
«منيژه درتوميان» در توصيف ماهيت پليد حاكم يمن مي سرايد،
تيغي است كه گردن زده مردان قرن را
بر خاك كشيده ست بروروي يمن را
دستي كه به ويراني دل راه نمي برد
پيچيده به قد قامت هر سرو كفن را
هر بار اويسي اگر از كوچه گذر كرد
در خون بنشاندند، عبوري قدغن را
فريادي اگر از جگر كوچه برآمد
بستند به نيرنگ دگر، دست و دهن را
در آينده جلوه هاي ويژه شعر بيداري اسلامي را اعم از خيزش اسلامي مردم بحرين و... را مورد بررسي قرار خواهيم داد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1-اسرافيلي، حسين، از مشرق بيداري، تهران، روايت فتح، 1390، ص 119
2-همان، ص 150
3- همان، ص 42
4- همان، ص 122
5-همان، صفحه 162
6-اسرافيلي، حسين، از مشرق بيداري، تهران، روايت فتح، 1390، ص 19
7-همان، ص 89
8-از مشرق بيداري، صفحه 89
9-همان صفحه 18
10-اسرافيلي، حسين، از گلستان، به ابراهيم، تهران، روايت فتح، 1389، ص 45
11-آيه، ماهنامه قرآني همشهري، ارديبهشت، 90، ص 75
12-رسالت، 11/2/90، شماره 7254، ص 23

 



نيم نگاهي به مجموعه شعر «شبيه اسماعيل» سروده اسماعيل محمدپور
تجلي اشراق و زلالي عشق

فرامرز محمدي پور لنگرودي
¤ يك
شعر يعني لحظه هاي خط خطي، لحظه هايي سرشار از تجلي اشراق و زلالي عشق كه حضوري آبي تر، رو به افق دانايي دارد و «شبيه اسماعيل» سروده شاعر جوان گيلاني «اسماعيل محمدپور» مي خواهد ما را با تجلي اشراق ميهمان ترانه، باران، رويا، عشق و... نمايد و اين كه در سه فصل: يكي بود، آن يكي هم نبود (شعر سپيد)/ يك چند سبد سيب (رباعيات)/ و آرامش سپيد (غزل) همراهش شويم تا زلالي عشق را با خلاقيت به ما نشان دهد و به قول «عليرضا قزوه»؛ و دست مريزاد به اسماعيل، فرزند برومند جنگل گيلان!
¤ دو
در فصل شعر سپيد «محمدپور» با «حرف اضافه» دغدغه مردمي را پيش رو دارد و با تاثير از شعر «باز باران، با ترانه» اثر ماناي گلچين معاني مي خواهد اين پيام را القا كند بايستي براي هر حركتي فكر كرد آنگاه به تماشاي انديشه هاي ناب نشست:
... و آجر روي آجر، پدرم پيرتر/ ديوار پشت ديوار، ما بزرگ تر/ بعد هم كه خانه ها آوار/ تازه فهميديم/ با «حرف اضافه» نيست/ بايد روي جمله هاي بابا فكر كرد...
شعر «حرف اضافه»-ص 12
در شعرهاي سپيد «محمدپور» وجه غالب روايي بودن اثر است و تصويرسازي كه خوب از عهده اش برآمد منتهي براي دستيابي به زباني يكدست و شاعرانه تر راه درازي در پيش دارد.
¤ سه
طبع آزمايي شاعر «شبيه اسماعيل» در فصل رباعيات نشاني از تجربه روش توأمان با آگاهي و درايت وي دارد زيرا توانسته در مصرع آخر رباعي فرود محكمي را بيافريند- و اين شواهد نمونه هاي زيبايي است:
برگرد كه سفره ي دلت خالي نيست
ما نيز نمك گير نگاه تو شديم ص 36
كشتند مرا به جرم عاشق بودن
آري به خدا قسم گناهم عشق است ص 36
بي پنجره...؟ بي غروب...؟ نه، مي خشكد
چشمي كه به انتظار عادت دارد ص44
تا مي شكند در آينه، مي گويد:
مردن حسي شبيه اسماعيل است ص 51
در رباعيات «محمدپور» مضاميني چون دين، عرفان، شهيد و عشق زميني و آسماني رد پاي روشن و محكمي دارند هر چند گاه گاه چون اشعار سپيدش تاثيرپذيري به چشم مي خورد در رباعي «دفتر خاطرات» به ناگاه ذهن به سوي شاعر انقلاب «وحيد اميري» مي رود كه بهاران را تقديم نگاه شهيد كرد:
سرسبزترين بهار تقديم تو باد
آواي خوش هزار تقديم تو باد
گفتند كه لحظه اي است روييدن عشق
آن لحظه هزار بار تقديم تو باد
(وحيد اميري)
سرچشمه هر قنات تقديم به تو
يك شاخه گل نبات تقديم به تو
در هر ورق زندگي ام نامت سبز
اين دفتر خاطرات تقديم به تو
(اسماعيل محمدپور- ص 47)
و يا:
حسرت الاكلنگ و تاب، يادت هست
ناگهان يك سكه ي ناياب، يادت هست
زنگ ساعت بود يا زنگ كلاس درس
من پريدم بارها از خواب، يادت هست؟
(ابوالفضل پاشا)
چشم تر و تركه و فلك يادت هست؟
لبخند و نگاه مشترك يادت هست؟
تو سوژه ي تكراري نقاشي و ... من
يك دفتر نمره هاي تك يادت هست؟
(شبيه اسماعيل-ص50)
و واژه «بانو» در اين دو رباعي كه چون واژه هاي سيب و آدم و حوا از بسامد تكراري در شعر معاصر برخوردار است به خصوص در اشعار شاعران جوان ملموس تر:
بايد به دلم خار برويد بانو!
با اين همه بگذار برويد بانو!
تلخ است براي باغ، يك شاخه بهار
بين در و ديوار برويد بانو!
(ص 88)
از شوق تو بود، ابر، شايد گل ريخت
تا عطر تو با باد بيايد گل ريخت
افسوس نمي كني نگاهي بانو!
در مقدم تو، چقدر بايد گل ريخت؟
ص(89)
«محمدپور» در رباعي موفق است، ساختار را خوب مي شناسد و توانايي و تبحر كافي در قالبي از اين دست دارد.
¤ چهار
غزليات «محمدپور» در فصل آرامش سپيد در يك نگاه كلي به غزل امروزي، نو يا نئوكلاسيك پهلو مي زند، قصد ساختارشكني ندارد، آميختگي زباني فصل ديروز غزل (قديم) با امروز حكايت از اين دارد كه شاعر «شبيه اسماعيل» غزل را مي شناسد و در آفرينش آثاري در قالب «غزل» مي داند چگونه به توفيق برسد در غزل «لحظه ديدار» با فلاش بكي كه به سوي «مهدي اخوان » مي رود آميزه اي از زبان غزل قديم و نو را پيش رو داريم:
بعد از ركوع سبز علف، در مسير باد
بعد از قنوت سرخ سپيدار مي رسد
در سّكر عارفه ي «حلاج»، و «بايزيد»
از بيت بيت «حافظ» و «عطار» مي رسد
ص 92
تركيب هايي مثل ركوع سبز علف/ امروزي مي نمايند ... شايد به گونه اي ديگر بتوان در اشعار بيدل دهلوي اين تركيب ها را به بازخواني نشست.
«محمدپور» در غزل مكاشفه هاي نو و تازه مي آفريند و دوست دارد امروزي باشد، غزل هايي كه طعم نجابت، همدردي و از همه مهم تر حس اجتماعي پذير دارند با شور و شوقي سرشار از نذر ائمه اطهار (س)/ نگاهي ابوذروار به شهيدان/ و اينكه مبادا شهدا رنگ فراموشي بگيرند.
¤ پنج
شاعر «شبيه اسماعيل» ما را به ياد «همصدا با حلق اسماعيل» مجموعه شعر زنده ياد «سيدحسن حسيني» مي اندازد -كه به روح پرفتوحش فاتحه اي بفرستيم - و اما اسماعيل محمدپور شاعر جوان و آگاهي است كه در حوزه مقاله و نقد ادبي آثار ارزنده اي را تاكنون ارائه كرده و در شعر نيز نام آشناست و خوب از عهده آفرينش اشعار ماندگار و خواندني برمي آيد. توفيقش را خواهانيم و چشم به راه ديگر آثار او هستيم.

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14