(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


شنبه 27 خرداد 1391 - شماره 20233

راه را گم نكنيم!
انبار باروت ضد انقلاب چگونه توسط دستگاه اطلاعاتي كشور خنثي شد؟
هديه برگشتي
قاعده بازي در جنگ خاموش نفت و ديپلماسي هسته اي



راه را گم نكنيم!

علي شيرازي
هدف خلقت بندگي خداي بزرگ است و حضرت ربوبي براي رسيدن انسان به آن هدف، راه و روشي را ترسيم و تنظيم كرده است و اوامر و نواهي اي را صادر فرموده است كه من و ما به مجموعه آن، «دين» مي گوييم و كامل ترين دين الهي، دين مبين و عزيز «اسلام» است.
اسلام دين جامع و كاملي است كه همه ما بايد تابع آن باشيم؛ تا زيباترين زندگي را در دنيا و آخرت براي خويش ترسيم كنيم. اگر آدميان از اين راه و روش و از اين اوامر و نواهي تبعيت نمايند، به كمال مطلق مي رسند و به انسان كامل تبديل مي شوند.
هيچ راهي غير از همان مسيري كه حضرت ربوبي ترسيم كرده است، قادر به عزت بخشي به آدميان نيست. همه عزتي كه نبي مكرم اسلام(ص) و ستارگان درخشان آسمان امامت(ع) و حضرت صديقه طاهره(س) دارند و همه كرامت و درجه اي كه شهدا و صالحان دارند، از اسلام عزيز است.
همه عزتي كه امام(ره) براي خود و براي جمهوري اسلامي و ملت ايران به ارمغان آورده، از پرتو تبعيت از دستورات الهي و پيروي از اسلام عزيز بود.
هيچ قدرتي غير از اسلام پذيري ملت ايران، قادر نبود اين ملت را با دست خالي بر شاه غالب نمايد و بساط ديكتاتوري استكبار جهاني را در ايران و جهان برهم بريزد.
هيچ قدرتي غير از اسلام پذيري ملت ايران و رزمندگان سلحشور اين كشور، قادر نبود ارتش تا بن دندان مسلح حزب بعث عراق و صدام عفلقي را درهم بكشند.
هيچ قدرتي غير از پيروي از دستورات محكم الهي، قادر نبود فتنه هاي مكرر را برعليه جمهوري اسلامي و ملت ايران درهم شكسته و بساط قدرت طلبان و منافقان و دنياپسندان را برهم بريزد.
هيچ قدرتي غير از دين پذيري امت هاي اسلامي، قادر به شكل دهي به بيداري اسلامي و ساقط كردن ديكتاتورها در تونس و مصر و ليبي و يمن و اوج گيري مبارزه در كشورهاي اسلامي بر عليه ستمگران خودخواه و از خدا بي خبر نبود.
اين ها حقايقي است كه همه، از زن و مرد و جوان و پير، از خواص و عوام، از مسئول و رئيس و مرئوس بايد باور كنيم و بدانيم كه ما مديون دين الهي هستيم و در شعار و عمل، در پهنه قدرت و يا در كنار قدرت، بايد از اسلام عزيز پيروي كنيم و اسلام را گرامي بداريم و جانمان را هم فداي اين دين بزرگ الهي بنمائيم و در همه عرصه ها، مهم ترين ملاك براي گزينش و انتخاب ما اسلام عزيز باشد و باور كنيم كه غير از اين راه به بي راهه رفتيم و به پرتگاه سقوط گام نهاده ايم و زمينه درد و رنج دنيا و آخرت را براي خويشتن فراهم ساخته ايم.
بر همه زندگي امام بزرگوار و حكيم فرزانه امان نظر اندازيم؛ تا بدانيم كه در زندگي او غير از رضايت الهي و تبعيت از دين اسلام، چيزي سايه نينداخته است. اين مهم ترين ملاك براي محك زدن افراد و پيوندشان با آن عارف خدابين است.
آنان كه پيشرفت را مقدم بر عدالت و دنياطلبي را مقدم بر آخرت پذيري مي دانند، آنان كه آزادي را بزرگ تر از دين مي شمرند، آنان كه از بيان بيداري اسلامي ابا دارند، آنان كه به دنبال هواي تازه بوده و هستند، آنان كه آبروي خود را مهم تر از حفظ دين و ارزش ها مي دانند، آنان كه در برابر آسيب ها به دين مردم سكوت كرده اند، آنان كه از بيان مسائل شرعي و حضور جدي در ميدان امربه معروف و نهي از منكر طفره مي روند، هرگز مريد «خميني بزرگ» و رهرو «خامنه اي عزيز» نيستند.
آنان كه خجالت مي كشند در شعارهاي تبليغاتي انتخاباتي و كاري و اداري، اسلام عزيز را ملاك اصلي قرار بدهند و براي خدا وارد عرصه بشوند و مهم ترين وظيفه خود را پاسداري از دين و ارزش ها قرار بدهند، هرگز شايسته رياست و مديريت در جمهوري اسلامي نيستند.
آنان كه در ميدان رقابت، خود را بر رضايت خدا مقدم مي دارند، هرگز لياقت پست پذيري در نظام مقدسي كه خميني دين مدار پرچم آن را برافراشت، نيستند.
بر تاريخ انقلابمان و بر تاريخ هشت سال دفاع مقدس مان و بر زندگي تك تك شهيدان عالي قدر، جانبازان و آزادگان، سرافرازمان نظر اندازيم و زيباتر ببينيم كه در همه آن عرصه ها و در نيت تمام آن پاكدلان، چيزي جز رضايت حضرت ربوبي رسوخ نكرده است.
ما براي اسلام آفريده شده ايم. ما براي اسلام انقلاب كرده ايم. ما براي اسلام جنگيده ايم. ما براي اسلام سختي ها را تحمل كرده ايم. اسلام پذيري ما، دشمنان را خوار و رسوا كرده است. اسلام پذيري ما، ما را عزتمند و كريم كرده است. اسلام پذيري ما، به جمهوري اسلامي قدرت داده است. همه عزت ملت هاي فلسطين و لبنان و عراق و افغانستان و تونس و مصر و ليبي و يمن و بحرين از اسلام عزيز است. فرياد استقلال طلبي امت هاي اسلامي از اسلام عزيز است.
اگر كسي راهي غيراز اين راه را برگزيند، به امام و آرمان هاي امام خيانت كرده است. به ولي فقيه زمان و به جمهوري اسلامي خيانت كرده است. بالاتر، به خداي عزيز كريم و محبوب رحيم خيانت كرده است. به اولياي الهي و به شهداي بزرگوار اسلام و انقلاب و شهداي جنگ هشت ساله خيانت كرده است.
اگر كسي در انتخابات پيش رو- انتخابات رياست جمهوري- شعار تبليغاتي غيراز ترويج دين و ارزش ها باشد، به اسلام عزيز خيانت كرده است.
اگر كسي ملاك گزينش خود را غيراز اوامر و نواهي الهي قرار دهد و فردي محكم در اجراي فرامين ايزدي را براي قوه مجريه برنگزيند، به اسلام و امام و شهيدان خيانت كرده است.
يادمان نرود كه ما براي دفاع از اسلام، پيرو و حامي امام شديم. يادمان نرود كه ما براي حفظ اسلام در برابر تانك و توپ محمدرضا خان ايستاديم. يادمان نرود كه ما براي پاسداري از اسلام در مقابل دنيايي از تسليحات نظامي صدام ايستاديم. يادمان نرود كه دفاع از اسلام ما را در همه ميدانها پيروز كرد. يادمان نرود كه شكست آمريكا در طبس، زاييده اسلام پذيري و اسلام خواهي ما بود. يادمان نرود شكست صداميان و حاميان آن ها در جنگ هشت ساله، از اسلام طلبي ما بود. يادمان نرود كه شكست فتنه 88 از اسلام پذيري ما بود. يادمان نرود كه رشد علمي و توسعه صنعتي و اقتدار هسته اي جمهوري اسلامي از اسلام خواهي ما بود.
خواص هم بدانند كه خدا با هيچ قومي عقد اخوت و دوستي نبسته است. ما به اندازه تبعيتمان از اسلام، ماندگار و عزتمنديم. ما به اندازه تبعيتمان از اسلام، محبوب مردميم، ما به اندازه تبعيتمان از اسلام، قادر به شكستن قدرت آمريكا و اسرائيل و طاغوت ها و طاغوتچه هائيم.
راز و رمز محبوبيت ملت ايران در نزد امام و فخرفروختن آن زعيم بزرگ به اين امت در برابر امت پيامبراعظم(ص)، به علت تبعيت مردم ايران از اسلام عزيز بود.
ما هرچه داريم از اسلام داريم. اگر عزتي و بركتي هست در پرتو اسلام عزيز است. ما بايستي به تبعيت از ائمه معصومين(ع) و اولياي الهي و امام بزرگوارمان، هستيمان را فداي اسلام كنيم.
راه را گم نكنيم. ما براي توسعه اقتصادي قيام نكرديم. ما براي توسعه آزادي دنيايي قيام نكرديم. ما براي عدالت جداي از خدا قيام نكرديم. ما براي هواي تازه قيام نكرديم. ما براي راحتي دنيا قيام نكرديم. ما براي قدرت و رياست قيام نكرديم. ما براي اسلام انقلاب كرديم. ما براي اسلام سختي ها و رنج ها را برجان خريديم. جوانان ما براي حفظ اسلام، از هستي و جان گذشتند.
خانواده شهدا براي اسلام صبر كردند. آزادگان ما براي اسلام، هزاران سختي را برجان خريدند. صبر و پايمردي ملت ايران، امروز به علت اسلام مداري مسئولان نظام و مديران و رؤساست.
برنيت هاي خويشتن نظر اندازيم و ببينيم كجا ايستاده ايم. فاصله ما با امام و شهدا چقدر است؟ فاصله ما با مقام معظم رهبري چقدر است؟
يك بار هم كه شده بر سخنراني هاي امام عزيز و رئوفمان و بر صحيفه امام نگاهي بيندازيم و ببينيم امام، هدف خود را چگونه تبيين مي فرمايد: ما براي اسلام قيام كرديم.

 



انبار باروت ضد انقلاب چگونه توسط دستگاه اطلاعاتي كشور خنثي شد؟
هديه برگشتي

افشاي ابعاد پروژه «هديه 60» از سوي مهره اصلي اين پروژه، بار ديگر ضدانقلاب و سرويس هاي اطلاعاتي بيگانه را دچار شوك كرده است. شرح شكست پروژه ضد ايراني «هديه 60» تحت مستند «هديه برگشتي» از سوي باشگاه خبرنگاران منتشر شده كه در ادامه مي آيد.
صندلي كه حالا خالي است و دكوري كه سال گذشته در چنين روزهايي ملتي را به وجد آورد و هيمنه اي پوشالي را از دشمن فرو ريخت اكنون اين دكور تبديل به علامت سؤالي براي دشمن شده است...
سال گذشته پس از پخش مستند الماسي براي فريب عليرضا نوري زاده در گفتگو با بي بي سي فارسي كه در تاريخ 16.4.1390 انجام شد گفت :
«من تصورم اين است كه مدحي هنوز در تايلند است و با نگاه به دكوراسيون و مبلمان مي شود حدس زد آن فيلم كه در تايلند گرفته شده است».
مجري بي بي سي فارسي در آن برنامه با رد ضمني صحبت هاي نوري زاده گفت:«دكوراسيون را همه جا مي توانند درست كنند».
نوري زاده كه توقع ديدن مدحي در تهران را هرگز براي خود و همفكرانش تصور نمي كرد در پاسخ عنوان كرد : «نمي توانند دكوراسيوني درست كنند كه شبيه تايلند بشه؟آن مبلمان آقاي مدحي را افرادي كه آنجا رفتند ديدند».
نوري زاده كه به شدت تحت تاثير حرف ها و اظهارات ضد و نقيضش در خصوص وضعيت نوري زاده بود در ويژه نامه صداي آمريكا درباره مستند الماسي براي فريب اذعان مي كند :«اعتقاد دارم فيلم گرفته شده در ايران نيست بلكه در ازمير تركيه گرفته شده است».
مصاحبه هاي نوري زاده با شبكه هاي ضد انقلاب بعد از تبعات گسترده پخش مستند الماسي براي فريب همچنان ادامه دارد،نوري زاده با شركت در برنامه ديگري در يك شبكه ضد انقلاب در خصوص اظهاراتش در مورد خانه اي كه مدحي در آن حضور دارد مي گويد: «فضاي خانه اي كه مدحي درآن صحبت مي كند به نظر نمي رسد فضاي يك خانه ي ايراني باشد».
حالا با گذشت چيزي حدود يك سال از پخش مستند الماسي براي فريب فرد ديگر بر روي اين صندلي تكيه مي زند خواه اين فرد در پايتخت ايران افشا گري كند خواه در قلب جغرافياي ضد انقلاب.
او حالا لب به سخن گشوده است و از دكوري آشنا در ذهنش مي گويد:«اين دكور با اين مبلمان و چيدمان و اثاث به احتمال زياد يادآور شخص ديگري است كه سال گذشته در همين برهه افشاگري بزرگي را عليه ضد انقلاب انجام داد. البته بر همه روشن است كه جغرافيا و مكان اين اتاق ودكوراسيون اهميت چنداني ندارد بلكه نكته مهم مطالبي است كه در اين اطاق گفته مي شود».
در افشا گري جديد عليه ضد انقلاب انبار باروت معاندان يك بار ديگر منفجر مي شود تا اين فرد جديدانبار باروت را به آتش بكشد.
رضا دنيا ديده شيران از قلب ضد انقلاب به ايران آمده تا اين گونه دوباره اردوگاه متزلزل غرب ر ا از هم بپاشد :«هم اكنون من تلاش مي كنم درهمان جايگاه پرونده تازه اي را بازگشايي كنم كه فكر مي كنم نقش بزرگي در افشاگري ها، عليه ضدانقلاب داشته باشد».
رضا دنيا ديده شيران انبار باروتي در بيروت است كه قرار بود محل جديد آتش افروزي فتنه گران باشد ،فردي كه شهرتش را پيش از اين بايد در مقالاتش كه به زبان عربي جست وجو كرد.
شيران در تهران بر همان صندلي كه مدحي تكيه زده بود تكيه زده خود را اينگونه معرفي مي كند: «سيدرضا دنيا ديده شيران هستم ، داراي مدرك فوق ليسانس از دانشكده بين المللي و دكتراي فلسفه از دانشگاه لبنان، مدت 24 سال است كه در بيروت ساكن هستم».
شيران با قرار گرفتن در مقابل دوربين نقاب ازصورت برمي كند و خودش را اين گونه توصيف مي كند: «تماس گسترده با چهره هاي مختلف سياسي، اقتصادي و فرهنگي در لبنان و ايران به صورت همزمان اين موقعيت را براي من فراهم كرده بود كه از سوي چهره هاي ايراني و لبناني از من به عنوان كريدور و گذرگاه تماس ميان خودشان ياد كنند و به طور عملي مفهوم سفارت خانه مجازي در مورد من مصداق خارجي پيدا مي كرد».
دنيا ديده شيران از ورودش به بازي باخت- باخت فتنه 88 اين گونه عنوان داشت : «اين قابليت ها همزمان من را دركانون توجه چند مولفه قرارداد كه اگر بخواهيم آنها را رده بندي كنيم مي توان به نوري زاده، فردي به نام ع:ب، حزب مشاركت، آمريكايي ها و سعودي ها اشاره كرد كه به طور مشخص درسالهاي 88 و 89 به شكل همزمان تماس خود را با من حفظ كردند».
گفتني است اين سفارت خانه مجازي در اوج حوادث سال 88 به پل ارتباطي براي قائله سازان داخلي و جريان سازان آمريكايي و انگليسي تبديل شده بود، به گونه اي كه او مسئول ارگان رسمي فتنه در بيروت هم مي شود».
شيران عنوان مي كند ع:ب قبل از انتخابات 88 با او تماس مي گيرد ودر خصوص اين تماس كه با او گرفته شده بود مي گويد : «با توجه به سابقه دوستي كه بين ما وجود داشت «ب » از من خواست كه دفتر روزنامه كلمه را در بيروت افتتاح كنم و تحقيقي در مورد هزينه ها داشته باشم و همچنين نحوه احداث يك شبكه تلويزيوني در بيروت را براي اپوزيسيون به نام سايت كلمه پيگيري كنم».
شيران مقدمات تلويزيون هميشه برفكي فتنه را برپا مي كند :«ما رفتيم به حومه جنوبي بيروت در منطقه ((قبيري)) روبروي مسجد قبيري.شركتي به نام موسوي در آنجا وجود دارد كه براي احداث شبكه پهناي باند كرايه كرديم و كار انجام شد.طي پيگيري هايي كه به عمل آمد معلوم شد كه پهناي باند كار مي كند».
لازم به ذكر است مقدمات افتتاح شبكه فتنه با نشان دادن گوشه دلارهاي ستاد فتنه در تهران شكل گرفته اما اين پروژه هم سرنوشتي جز شكست نداشت.
شيران با اشاره به اينكه ع:ب از من خواست تا يك حسابي را در بانك هاي لبناني به منظور راه اندازي دفتر روزنامه كلمه و شبكه تلويزيوني باز كنم ،گفت : «دادم و حسابي را در بانك لبنان المهجر باز كردم كه پولي به مبلغ پنجاه هزار دلار بلافاصله به حساب واريز شد».
وي در ادامه بيان داشت :«بعد از اينكه جريان فتنه در ايران با شكست مواجه شد و محدوديت هايي كه براي آقاي ع:ب در تماس با من ايجاد شد شخص ديگري به نام حسين گلشن براي برقراري رابطه با من فعال شد».
اما ريزش فتنه همه چيز را به هم مي ريزد و اپوزيسيون را از تشكيل تلويزيون در بيروت منصرف مي كند.از طرف ديگر نفوذ اين فرد در بين سياستمداران 14 مارس لبنان يعني جريان مخالف مقاومت فرصت خوبي است كه نبايد از دست برود.
شيران در باره ارتباطش با گلشتن تشريح كرد :«شخص ديگري به نام حسين گلشن به عنوان رابط بين من و ع:ب فعال شد كه در ايميلي به من گفت: به زودي عازم لبنان مي شود . گلشن در اين ديدار صراحتا به من ابلاغ كرد كه بنده نماينده رسمي روزنامه كلمه در بيروت هستم. هدفش از اين سفر اين است كه جمعي از روزنامه نگاران و نخبه هاي مطبوعاتي لبنان را در دفتري در لبنان سامان دهد كه كار اين مجموعه پيگيري اخبار فتنه و انعكاس روزنامه و يا هفته نامه آن در جرايد لبنان باشد».
وي همچنين افزود :«گلشن طي تماس هاي بعدي از من خواست پيام يكي از سران فتنه به مناسبت نخستين سالگرد جريان فتنه در ايران را به زبان عربي ترجمه كرده و در روزنامه هاي لبنان منتشر كنيم كه اين كار انجام شد و با هماهنگي ((جهاد الزّين)) در روزنامه النهار بيروت درتاريخ مقرر منتشر شد».
جهادالزّين نام رابطي بين اين فرد و جريان ضد مقاومت در لبنان است كه اقدامات ضد انقلاب ايران در انعكاس تحركات فتنه را تسهيل مي كند.
عامل فتنه گران در بيروت در ادامه گفت :«يكي ديگر از دلايل پيگيري من براي احداث تلويزيون در بيروت ، توانايي ارتباط و ارتباط بالفعل من با جريان 14 مارس يا جريان همسو با آمريكا و انگليس بود».
اما امثال جهادالزّين در دايره دوستان شيران كم نيستند افرادي كه در جريان سياسي 14مارس لبنان حضور داشتند و حالا شيران درباره ارتباطش با جريان 14 مارس لبنان اين گونه مي گويد :«مي توان به رابطه من با آقاي ((روژه اده))از سياستمداران و سرمايه داران بزرگ مسيحي ماروني اشاره كرد كه در خط 14 مارس يا قواي همسو با سياست آمريكا و انگليس در لبنان قرارداشتند و همچنين خانم ((ايزل خوري)) بيوه سمير قصير روزنامه نگار لبناني از افراد مرتبط با اين طرح است كه از گويندگان مشهور تلويزيوني در لبنان به شمار مي آيد و هم اكنون هم در شبكه العربيه برنامه خاصي را مديريت مي كند.»
وي همچنين افزود : «از ديگر افراط مرتبط با اين پروژه مي توان به دكتر سامي نادر از اساتيد برجسته دانشگاه اشاره كرد كه رول مشاور سياسي آقاي عده را بازي مي كند».
افراد اشاره شده صحنه گرداناني بودند كه بايد شاخه فتنه در لبنان را به حركت در مي آورد ند و پوششي را براي جريان منحله به نام مشاركت تعبيه مي كردند تا مشاركت بتواند در بيرون فعاليت پررنگي داشته باشد.
شيران در ادامه افشاگري هاي خود مي افزايد :«پس از اينكه متوجه شد من با روژه اده آشنا هستم به من اصرار كرد كه به دليل توانمندي هاي بالفعل با سامي نادر سامي آشنا شوم ،چرا كه حزب مشاركت در لبنان مي خواهد فعاليت هاي سياسي خود را آغاز كند و نياز به يك پوشش سياسي مالي مناسب براي اين موضوع دارد».
ايجاد دفتر مشاركت در بيروت استراتژي قطعي ضد انقلاب داخلي مي شود ولي زمين گير شدن فتنه در ايران اين مجال را از فتنه گران گرفته و كسي حاضر نمي شود بر روي مهره هاي سوخته داخلي سرمايه گذاري كند.
نيمه دوم سال 89 مقارن با موج بيداري اسلامي و از دست رفتن يك به يك مهره هاي غرب در منطقه، امريكا و انگليس راهي را جز هدف قرار دادن مقاومت يعني لبنان و سوريه پيش روي خود نمي بينند و از طرفي ديگر حفره اطلاعاتي ايجاد شده در فتنه 88 نمي تواند چشم طمع سرويس هاي اطلاعاتي را بر روي تخريب ايران ببندد و آنها را بر آن مي دارد تا طرحي نو تدارك ببينند و به بازماندگان فتنه هديه دهند هديه اي كه شايد با آن بتوانند جلوي فرو ريختن دو مينوي قدرت در منطقه را بگيرند.
شيران اصلي ترين هدف آمريكايي ها و انگليسي ها را از تمركز دادن تلاش هايشان عليه مقاومت در لبنان عمق دادن به جريان فتنه در ايران دانست واظهار داشت: «ايران از عمق منطقه لازم برخوردار نبود و مناسب ترين منطقه از سوي آمريكايي ها لبنان تشخيص داده شد».
اين كار مي توانست دو هدف را برآورده كند.هدف اول تاثير منفي بر جريان مقاومت در برابر پيش برنده آن در لبنان و هدف بعدي تضعيف جريان حاميان مقاومت كه در راس آن جمهوري اسلامي ايران بود. نكته سومي كه مي شود به اين دو نكته اضافه كرد در اول بزنگاه سياسي در لبنان است كه مي توانست از تمركز يافتن جريان فتنه عليه جمهوري اسلامي در انتخابات مجلس نهايت استفاده را ببرند.
انتخابات مجلس ايران در پيش است و بايد اين استراتژي پياده شود آن هم با طراحي يك كودتاي بين المللي به نام هديه شصت يا (60 Gift )كه شاخه جريان فتنه در بيروت بايد آن را پياده كند.اما چرا بيروت به عنوان قلب مبارزه براي ضربه زدن به ايران انتخاب مي شود؟
شيران در اين خصوص مي گويد : «ناكامي تلاش سناريو انگليس ها و آمريكايي ها در جريان انتخابات سال 1388 باعث شد كه آنها به طراحي تازه اي روي بياورند كه ستون فقرات اين برنامه پيوند دادن و متحد سازي اپوزيسيون ايران در بطن برنامه هايشان بود و ماجراي هديه 60 از آنجا شروع شد كه در ارتباط بين اپوزيسيون مستقر در پاريس و لبنان اين اصطلاح از طرف آنها عنوان شد كه من متوجه وجود چنين پروژه اي شدم».
اما فارغ از جزئيات هديه 60 اين سناريو چه چيزي را
دنبال مي كرد؟
شيران با اذعان به اينكه در صورت پيشرفت و پيشبرد اهداف فتنه گران ، شيعيان لبنان به خاطر حمايت و احساس مسئوليتشان در قبال جمهوري اسلامي ايران در برابر جريان فتنه به طور حتم واكنش نشان مي دادند بيان داشت : «واكنش شيعيان لبنان به اين معنا بود كه شيعه در مقابل شيعه صف آرايي مي كند و اين هدف كاملا پنهاني گردانندگان فتنه بود ، و دواير اطلاعاتي غربي اين قضيه را به جديت دنبال مي كردند».
وي در ادامه افزود : «به دليل ارتباطي كه با هر دو طرف اين جريان داشتم مي توانستم عامل وصل كننده فتنه گران باشم و اين درست نكته اي بود كه جريان فتنه را عملا به جريان فتنه شيعي- شيعي در داخل لبنان تبديل مي كرد و به دنبال آن اهل تسنن در قالب كنفرانس 14 مارس عملا در برابر مقاومت واكنش نشان مي داد و صف آرايي شديدي صورت مي گرفت».
بنا به اين گزارش اين پروژه اسم رمز يك برنامه مفصلي بود كه از سوي دواير اطلاعاتي آمريكا و انگليس و حاميان منطقه اي و تجربي كاملا مورد حمايت و پشتيباني قرار گرفته بود.
شيران در خصوص مراحل پروژه 60 اظهار داشت :«اين پروژه دست كم سه مولفه اساسي دارد؛ يكي اپوزيسيون خارج نشين ايران ، ضدانقلاب و ديگري هم دواير اطلاعاتي و سرويس هاي اطلاعاتي غربي و اسرائيل كه كمك بي دريغي در اين رابطه براي اين اپوزيسيون تدارك ديده بودند».
البته عليرضا نوري زاده كه پاي ثابت و صحنه گردان اصلي اين پروژه است ، سعودي ها را متقاعد مي كند تا در مرحله مقدماتي اين طرح در آبان ماه يعني چندي پيش از مراسم حج ، گردهمايي ضدانقلاب داخل و خارج را در رياض برپا كنند.
شيران با اشاره سفرش به عربستان تصريح كرد : «با نوري زاده تماس هايي داشتيم.او طي تماس هايي كه در آن برهه با من داشت از من خواست تا براي ملاقات با او به عربستان بروم و همه مقدمات سفر از جمله هتل و بليط هواپيما را فراهم كرد».
وي در ادامه افزود : «طبق در خواست نوري زاده به عربستان رفتم و ضمن ملاقات با شخصي به نام ابو موسي كه يكي از مأموران امنيتي سفارت خانه عربستان بود بليط firstclass و ويزاي سفر به جده را از وي گرفتم».
شيران با تكيه زدن بر صندلي firstclass پرواز 26.37 ساعت 21:20 دقيقه وارد خاك سعودي مي شود تا عمليات فاز اول 60 كليد بخورد.
شيران در خصوص اجراي فاز اول پروژه هديه 60 مي گويد :«نوري زاده به همراه عوامل امنيتي سعودي در فرودگاه جده منتظر بود و با ورود من به فرودگاه سوار ماشيني كه از قبل آنجا آماده شده بود شديم و وي در داخل ماشين به برخوردهاي سخاوتمندانه ملك عبدالله كه البته بعدها متوجه شدم كه منظورش از به كار بردن اصطلاح سخاوتمند و دست و دلباز چيست تاكيد فراوان داشت ،كه يك مقدمه آن در رسانه ها شاهد بوديم كه در قالب هديه اي به نوري زاده و مهاجراني نشان داده شده است».
البته نمونه اين سخاوتمندي حاكمان سعودي چندي بعد در رسوايي ((الجنادريه ))كه نوري زاده و مهاجراني با دريافت ميليونها دلار پذيرايي شدند و خبرش فاش شد تجلي پيدا مي كنند.
شيران در خصوص جزئيات سفرش به عربستان بيان داشت :«ساعت 4 بعد از ظهر نوري زاده به اتفاق شخصي به نام ابو احمد وارد اتاق من شد و تأكيد كرد، فرد همراه از مقامات استخباراتي عربستان است و بعدا هم پوشه اي را تحويل اين شخص داد كه دربر دارنده جزئيات طرح احداث شبكه تلويزيوني در بيروت بود. آنها به من ابلاغ كردند كه بنده به عنوان مسئول و عامل پيگيري اين طرح در بيروت تعيين شدم».
نوري زاده كه ميزبان شيران در عربستان است او را به گردهمايي بزرگ ضد انقلاب هم فرا مي خواند ، ولي به يك باره لو رفتن خبر اين گردهمايي مقامات استخبارات را برآن مي دارد كه نوري زاده را از ادامه كار منع كنند.
شيران در خصوص لغو جلسه اپوزسيون در عربستان اين گونه مي گويد :«فردا همان روز حوالي بعدازظهر نوري زاده با من تماس گرفت كه بهتر است فردا شب به بيروت برگردي. بعدها متوجه شدم علت اين عجله و تغيير برنامه وي اين است كه قرار بود نشستي از اعضاي اپوزيسيون ايران در عربستان به ابتكار آمريكايي ها و عربستاني ها و نوري زاده در عربستان شكل بگيرد كه بنده هم به عنوان يكي از مدعوين آن جلسه بودم».
انتشار اين خبر آن قدر براي نوري زاده سنگين تمام مي شود كه دست به دامان رسانه سيا يعني صداي آمريكا هم مي شود تا با هر طرفندي كه شده حضورش در عربستان را تكذيب كند.تلويزيون صداي آمريكا در 14 آبان ماه 1389 با ترفند نخ نماي تلويزيوني پرده آبي نوري زاده را در خارج از مرزهاي عربستان نشان مي دهد و نوري زاده در مصاحبه اي در استوديويي واقع در رياض براي براي انكار واقعيت تلاش مي كند و اظهار مي دارد:«سلام به دكتر چالنگي عزيزم و دكتر سازگاراي عزيز و تمامي بينندگان و شنوندگان صداي آمريكا به ويژه درخانه پدري.من فكر كردم شما الان به جاي اينكه بگوييد برويم لندن مي گوييد برويم عربستان چون قرار بود من و آقاي سازگارا الآن با اسكورت MI6 وارد عربستان شويم.چون در خبرها نوشته مدتي است بنده و آقاي سازگارا پس از يك توري كه در كشورهاي عربي داشتيم با اسكورت MI6 و با كيسه هاي پول وارد عربستان شديم».
شيران در رابطه با اظهارات نوري زاده در تلويزيون صداي آمريكا مي گويد :«با لو رفتن جزئيات سفر نوري زاده به عربستان پيش از وقت موعود و واكنش عجولانه و وحشت زده وي در بازگشت به لندن و شناسايي نفوذي ها در داخل جريان اپوزيسيون در داخل كشور عواملي بود كه باعث شد وحشت و سردرگمي در رفتار دواير اطلاعاتي و تقويت و بازيابي جريان فتنه در خارج از كشور بروز كند».
با اين تفاسير فاز نخست هديه 60 با هدف ايجاد اختلال و اغتشاش در حج 91 شكست مي خورد به دنبال آن سعودي ها هم از طرح پرهزينه تلويزيون كه شيران مسئول آن بود انصراف مي دهند.
شيران در خصوص بازگشتش از عربستان به بيروت گفت : «بعد از بازگشت به بيروت فردا يا روز بعد از آن شخصي به نام ابوهادي با من تماس گرفت و تأكيد كرد از طرف ابواحمد با من تماس گرفته و خواستار ديدار با من شد. درطي ملاقات كوتاهي برآورد طرح شبكه تلويزيوني در بيروت را كه تدوين كرده بودم از من گرفت و بلافاصله محل را ترك كرد».
وي همچنين تصريح كرد :«ملاقات ديگري پس از مدتي در بيروت صورت گرفت و ابوهادي در ابتداي ملاقات تأكيد كرد از قول اكثر تحليل گران عربستاني و محافل دست اندركار منطقه اي نمي توان اميدي به جريان فتنه سبز داشت.پيروز شدن سريع و به دست گرفتن قدرت در ايران توسط نظام جمهوري اسلامي ايران برآوردها حاكي از آن است كه حاكميت مركزي توانسته اين فتنه را مهار كند.لذا با توجه به اين مقدمه احداث يك شبكه تلويزيوني با توجه به ركود كامل و ريزش كامل بدنه فتنه كار بي حاصلي است».
اما طرف آمريكايي كه تاكنون چك هاي زيادي را براي اين هديه به اپوزيسيون متقبل شده قصد ندارد كه از مصوبات آن دست بردارد.بنابراين ستاد مستقر در پاريس به سركردگي امير ارجمند فعاليتش را دو چندان مي كند تا شايد از استراتژي پاريس:بيروت:تهران درآستانه انتخابات نتيجه اي گرفته شود.
اما مشكل اصلي نكته ديگري است كه سعودي ها به آن پي برده بودند يعني Data Hole يا حفره اطلاعاتي. شيران در ادامه تصريح مي كند :«بعد از اينكه سعودي ها از پيگيري طرح شبكه تلويزيوني در بيروت منصرف شدند و اين انصراف خود را به من تفهيم كردند با ناراحتي عنوان شد كه ميزان آلودگي اطلاعاتي در رابطه با فتنه سبز كه از سوي آنها جنبش سبز ناميده مي شد فوق العاده بالا رفته است تا جايي كه ابوهادي با لحن تمسخر آميزي گفت دستگاه اطلاعاتي ايران،اپوزيسيون ايران را به هر شكلي كه بخواهد بازي مي دهد».
لازم به ياد آوري است كه در جلسه محرمانه مدحي،جهانشاهي و خوانساري در پاريس با هدف اعتماد سازي ديديم كه مدحي رو به دوربين بيان داشت:«روبه دوربين بايستيد آقايان، ما سه نفر متحديم شما هم با ماييد و ما هم با شما هستيم.و فقط خواهش مي كنم ما را پيش دوستان بدقول نكنيد و مي دانم اين كار را نمي كنيد، از دوستان هم خواهش مي كنم ما را پيش شما بدقول نكنند و مي دانم اين كار را نخواهند كرد.»
قابل توجه است كه براي مبادله امن اطلاعات طرح تماس 2 بين اعضاي شبكه طراحي و به كار گرفته مي شود تا حفره اطلاعاتي پوشيده شود.
شيران با اشاره به اينكه بعد از مدتي با كمك متخصصان خارجي اشكالات طرح تماس تا حدود زيادي برطرف شد عنوان كرد : «قرار شد پارامترهاي امنيتي آن تقويت شود به صورتي كه به دنبال ايجاد آن تغييرات طرح تماس 2 شكل گرفت كه داراي مركزيت رايانه اي فوق العاده پيشرفته اي بود.مهم ترين ويژگي و تفاوت اين طرح يا طرح قبلي اين است كه اعضا خيلي محدود هستند وكاملا براي تشكيلات شناخته شده هستند.به هر حال قرار بر اين شد كه تغييرات مهمي در تشكيلات انجام شود و ابتدا هم از اخراج دو عضو اين تشكيلات كه مشكوك به نفوذي بودند شروع شود».
وي افزود «تغييرات به اين شكل شروع شد كه اعضاي اصلي از اعضاي خودي و مركزيت فتنه سبز تشكيل شد و هر يك داراي كد مشخصي بودند و هر يك از اين اعضاي كد دار به نوبه خود شخص ديگري را معرفي كنند كه براي تشكيلات شناخته شده است.به همين ترتيب يك تشكيلات كاملا هدفي مورد اطمينان و عظيم ايجاد مي شود كه قادر است تغذيه فكري و ارتباط ميان اعضا و كادر را به شكل بسيار امني فراهم كند.انتخابات مجلس شوراي اسلامي نزديك است و همه دستها براي برهم زدن فضاي اين انتخابات به حركت در آيد».
ولي پيش از آنكه دشمن باروت تهيه شده در بيروت را به آتش بكشد چك هاي هديه 60 برگشت مي خورد.البته هديه 60 تنها اخلال در انتخابات را دنبال نمي كرد، بلكه شامل فرآيندهاي پيچيده و رسانه اي امنيتي است كه ابعاد مختلفي دارد.
خبر برگزاري كنفرانس گذر به دموكراسي واشنگتن هم علي رغم طرح تماس 2 و تمهيدات محرمانه بودنش برروي خروجي خبرگزاري هاي داخلي افشا مي شود.
شيران هدف اصلي هديه 60 را احياي مركزيت و مديريت اغتشاش در جمهوري اسلامي دانست و گفت : «در راستاي اجراي انتخابات دور نهم مجلس ابزارهاي مختلفي به كار برده مي شد كه بيشترين آنها و متمركز ترين آنها تحت تأثير و برنامه ريزي دواير اطلاعاتي آمريكا و هم پيمانان با آمريكا در سطح منطقه شكل گرفت.من هم به خاطر ارتباطي كه با اپوزيسيون ايران داشتم درجريان اين ماجرا قرار گرفتم ولي با شكست پروژه هديه 60 عملا سردرگمي و وحشت زيادي براي طراحان اين پروژه شد».
شيران با اشاره به كنفرانس گذر به دموكراسي عنوان كرد : «اين كنفرانس قرار بود در واشنگتن برگزار شود اما به دليل لو رفتن و فاش شدن مفاد آن در رسانه ها قبل از برگزاري موجبات شكست اين پروژه را فراهم كرد».
با وجود طرح تماس 2 و تمهيدات انديشيده شده براي مخفي بودنش خبر برگزاري آن بر روي خروجي خبرگزاري هاي ايران دست به دست مي شود.جزئيات هديه آمريكايي حالا عريان شده است و اختلافات ضد انقلاب باز محور اصلي رسانه هاي آن سوي مرزها مي شود.
در برنامه اي در شبكه سازمان سيا يعني صداي آمريكا مجري برنامه اذعان دارد:«اپوزيسيون خارج از كشور تا حالا نتوانسته اند با وجود داشتن هدف مشترك به يك ائتلاف و يا اتفاق نظر براي فعاليت هايشان برسند و مهمان آن برنامه تاكيد مي كند 33سال است كه اين معضل وجود دارد».
يكي از تحليلگران صداي امريكا در خصوص عملكرد نوري زاده مي گويد :«به نظر من در كار سياسي ديگر اين دو دوزه بازي ها را بايد خاتمه داد و اين فرصت طلبي هاي تاريخي بايد خاتمه پيدا كند و باز و شفاف به مردم گفت ما عرضه نداريم».
ضد انقلاب در ادامه اعتراف هاي خود مي گويد :«من كاملا ضد صحبت هاي آنها بودم و اگر مي دانستم به هيچ وجه از اول شركت نمي كردم.هنوز به نظر مي رسد كه سازمان هاي سياسي پروژه خود را مشخص نكردند و هنوز روي پروژه ها بحث جدي صورت نمي گيرد».
مجري صداي آمريكا در اعلام يك نظر سنجي مي گويد:«اين پروژه ها ازچه حكايت دارد؟ همانطور كه در نظرسنجي فيس بوك برنامه افق مي بينيد اكثريت اين گزينه را انتخاب كردند كه از تداوم بي برنامگي اپوزيسيون حكايت دارد. اين گزينه اي است كه كاربران فيسبوك افق تا اين لحظه انتخاب كرده اند».
عامل فتنه گران در بيروت با اشاره به لو رفتن پروژه مي گويد :«بعد از لو رفتن اين طرح به مدت يك ماه همه ساكت بودند و هيچ تحليلي در ارتباط با علت لو رفتن هديه 60 مطرح نشد، ولي بعد از يك ماه حرف و حديث ها از اين طرف و آن طرف شروع شد و يكي از تئوري هايي كه مطرح شد منتسب به دستگيري آقاي سعيد مدني و مطالبي كه ممكن است دربازجويي ها گفته شود،بود».
همچنين رسوايي ديگري دراين پرونده سياه ثبت مي شود تا مردم شيريني و حلاوت سيلي وعده داده شده خود را در كام خود بچشند و كدهاي افشاگرانه اين فرد مطلع شكست ديگري مي شود به رسوايي ضد انقلاب.
شيران در پايان خاطر نشان كرد:«از مطالبي كه بيان شد كاملا مي شود استنباط كرد كه من در بسياري از گام ها دچار اشتباه و خطا و تزلزل شده ام.اكنون در اين جايگاه از پيشگاه ملت و نظام تقاضاي بخشش و عفو دارم تا با ارائه خدمات خود گذشته را جبران كنم».

 



قاعده بازي در جنگ خاموش نفت و ديپلماسي هسته اي

بهروز پورسينا
در مرور و بررسي تحليلي تاريخ تحولات جهاني نفت، رويدادها و حوادث صنعت نفت ايران داراي جايگاه كم نظيري است. سنگ بناي اين صنعت در ايران از همان ابتدا با دستان دشمنان ملت ايران گذاشته مي شود. مطالعه اين مقطع از تاريخ نفت در ايران تا مرحله ملي شدن صنعت نفت و در دوره پس از ملي شدن تا پيروزي انقلاب اسلامي، چهره برخي از دشمنان ملت ايران و سياستهاي خصمانه آنان را بخوبي روشن مي كند اما با اين همه و در شرايط حال، شناخت رهيافتها و راهكارهاي دشمن و راههاي مقابله با آن، داراي ابعاد بعضا پيچيده اي است كه براي وقوف به آنها و راههاي مقابله با آن، لازم است تا بازيگران را در بازي نفت بهتر بشناسيم و در عين حال، از قاعده بازي در نفت آگاه باشيم تا بتوانيم راههاي مقابله با سياستهاي خصمانه بدخواهان را درست تعريف كرده، به نيكويي به اجراء بگذاريم.
اگر روزي نفت در سيطره بلا منازع هفت شركت بزرگ نفتي قرار داشت در دنياي امروز، بازيگران بازار جهاني نفت بسيار متعدد اما با وزنهاي متفاوت مي باشند. نفت ديگر طلاي سياه نيست بلكه حكم خون در گردش كالبد را براي تمدن امروز بشر دارد. وزن سياسي و اقتدار غالب كشورهاي جهان، در چگونگي تعامل با اين ماده صورت مي گيرد خواه در قالب توليد آن، خواه در قالب مصرف، عرضه و تجارت آن. اين حقيقتي است كه چهره آن را نمي توان پوشاند با اين حال، كشورهاي صنعتي كه غالبا در طرف مصرف و تقاضاي اين ماده بي بديل قرار دارند از هر ابزاري استفاده مي كنند تا در مناسبات ظاهري، جايگاه استراتژيك اين ماده حياتي را تنزل دهند اما در صحنه رقابت و جنگ قدرت، آن را در حكم برنده ترين سلاح مي بينند. در همين راستا و براي رسيدن به درك بهتر از بازي نفت و بازيگران در دوران معاصر، بي مناسبت نيست تا نمونه اي را بدان اشاره اي كنيم تا بهتر متوجه شويم كه چرا درك قاعده بازي در نفت و بازيگران آن مي تواند بسيار مشكل شود و چرا حتي بعضا مي بايست مجبور به رمزگشايي شويم.
در سال 2010 و طي نشستي پر سر و صدا، با اعلام اسامي دو كشور روسيه و قطر توسط فيفا به عنوان ميزبان بازي هاي جام جهاني فوتبال در سال هاي 2018 و 2022، بحث ها و چالش هاي بسياري به وجود آمد اما شايد هيچ كس متوجه اين مهم نشد كه اتحاديه اروپا در توافقي پنهان با فيفا و در راستاي استراتژي تامين امنيت انرژي اين اتحاديه، شانه هاي سرسخت ترين رقبا در ميزباني بازي هاي جام جهاني فوتبال در سال هاي 2018 و 2022 يعني انگليس و امريكا را توسط دو كشور روسيه و قطر ( كه هر دو نقش كليدي در تامين امنيت انرژي اروپا را با تاكيد بر بخش گاز بر عهده دارند) به خاك كشاندند.
روسيه با آنكه در قياس با رقبايش، زيرساخت هاي برگزاري بازي هاي جام جهاني فوتبال را در سال 2018 نداشت در بهت و ناباوري همگان، با كنار زدن انگليس به ميزباني دست يافت. فيفا بر خلاف رويه جاري خود و در همان نشست روز جمعه، نام كشور ميزبان در سال 2022 را نيز اعلام كرد؛ كشوري كه حتي در فوتبال آسيا در جايگاه دوم يا سوم قرار دارد كه با كنار زدن رقبايش و در راس آنها آمريكا، پيروز رقابت نفسگير ميزباني برگزاري بازي هاي جام جهاني فوتبال در سال 2022 مي شود. انگليس و آمريكا هر كدام حيرت و انزجار خود را از اين تصميم فيفا اعلام كردند و اوباما قاطعانه در اظهار نظري رسمي اعلام كرد كه فيفا، اشتباه بزرگي در اعلام قطر به عنوان ميزباني كرده است. نگارنده در همان زمان يعني روز بعد از اين مراسم، بصورت مكتوب( در يكي از روزنامه هاي كثير الانتشار ) اقدام به رمزگشايي از اين حركت فيفا كرد كه البته شايد در بدو امر، باورش براي همگان كمي مشكل بود اما با گذشت حدود دو سال از آن نشست پذيرفتن اين رمزگشايي سهل تر شده است. كشور روسيه كه همه ساله و در آستانه سردي هوا و به بهانه اختلافات مالي با اكراين و روسيه سفيد، اروپا را در هراس از كاهش يا قطع موقت صادرات گاز خود به اين اتحاديه قرار مي داد، از پاييز 2010 تاكنون، صورت مساله را در عمل پاك كرده است.
با اين حال در خصوص كشور قطر و در تبيين ابعاد بازي نفت، نمي توان صرفا به اين رمزگشايي اكتفاء كرد و فقط قائل به برقراري توافقي پنهان ميان اتحاديه اروپا و قطر در تامين و تضمين امنيت انرژي به اين اتحاديه شد. قطر به همراه ديگر كشورهاي حاشيه خليج فارس با زير پا گذاشتن توافقاتشان با ايران در خصوص برداشت از منابع مشترك نفت و گاز، مبادرت به تقويت بنيه اقتصادي خود از محل منافع زيرزميني كشورمان طي دو دهه گذشته كرده اند. با آنكه پيش از قانون تحريم داماتو در سال 1996، تحريم هاي نظامي و برخي تحريم هاي تجاري و مالي از سوي آمريكا عليه كشورمان بخصوص پس از سال 1980 و در واكنش به تسخير لانه جاسوسي آمريكا وضع شده بود اما تحريم هاي داماتو، نقطه عطفي در سير تحولات مربوط به تحريم ها محسوب مي شود كه در آن به صورت عريان، ضربه زدن به پيشرفت اقتصادي جمهوري اسلامي ايران از رهگذر صنعت نفت و گاز كشورمان هدف قرار مي گيرد. پس از افت و خيزهاي بسيار در برنامه هاي جمهوري اسلامي ايران در برداشت از منابع مشترك، بلافاصله پس از اجرايي شدن برنامه راهبردي جديد كشورمان در منابع مشترك از آغاز سال 1389، بطور ناباورانه اي قطعنامه هاي جديد شوراي امنيت و تحريم هاي اختصاصي آمريكا و اتحاديه اروپا از خرداد ماه 1389 به بعد به بهانه جلوگيري از توسعه صنعت صلح آميز هسته اي جمهوري اسلامي ايران شكل مي گيرد كه وجهه همت آن، بر جلوگيري از توسعه صنعت نفت ايران در بخش بالادستي نفت و گاز با تاكيد بر فلج كردن دسترسي به امكانات مربوط به برداشت از منابع مشترك قرار گرفته است كه در آن، تامين منابع مالي گسترده و تامين تجهيرات وسيع و بعضا با تكنولوژوي پيشرفته شرط لازم در اجرايي شدن برنامه راهبردي جمهوري اسلامي ايران در منابع مشترك مي باشد. اين قلم، توجه خوانندگان اين يادداشت را به اين نكته جاب مي كند كه پس از تصويب قطعنامه 1929 ضد ايراني شوراي امنيت سازمان ملل، كليه تحريمهاي اعلامي از سوي امريكا و اتحاديه اروپا به بهانه توقف برنامه صلح آميز هسته اي جمهوري اسلامي ايران، ديگر تحريمهاي غير مستقيم نفتي نيست بلكه كاملا و آشكارا، تحريمها نه هسته اي بلكه كاملا نفتي است! اين همان جنگ خاموش نفت است كه پس از پايان دوران دفاع مقدس، شيپور آن از قانون تحريمهاي داماتو در سال 1996 نواخته شد.
با كمال تاسف، كشورهاي عربي حوزه خليج فارس در توافق با دستهاي مرموز نفتي، دست شركتهاي بين المللي نفتي را با قراردادهايي كه در آن حتي مباني صيانت از منابع ناديده گرفته مي شود چنان باز گذاشته اند كه درآمدهاي بهت آوري را در سهم تقسيم شده شان با شركتهاي نفتي به چنگ آورده اند تا آنجا كه برخي از همين كشورها از محل درآمدهاي بي حد و حصر ناشي از همين منابع، نقشهاي جديد بين المللي را بر عهده گرفته اند؛ نقش جديد قطر در تحولات اخير در بيداري اسلامي از همين ناحيه نشات مي گيرد.
اگر بخاطر داشته باشيم، سال جهاد اقتصادي با بازديد مقام معظم رهبري از تاسيسات نفتي آغاز شد و با بازديد ايشان از بخش ديگر از بخشهاي صنعت نفت پايان يافت؛ در 1/1/1391 نيز رهبري فرزانه انقلاب در بياناتشان در حرم مطهر رضوي، 31 بار از واژه نفت استفاده فرمودند؛ به باور نگارنده، اين همه يعني توجه ويژه و بي بديل به نفت در برنامه هاي اقتصادي، سياسي، راهبردي و امنيتي كشور. به فرازي از اين بيانات توجه كنيم:
« از وقتي مساله هسته اي مطرح شده است، بهانه دشمني ها مساله هسته اي است. البته مي دانند و اعتراف هم مي كنند كه ايران دنبال سلاح هسته اي نيست. واقع قضيه هم همين است. ما به دلائل خودمان، به هيچ وجه دنبال سلاح هسته اي نيستيم؛ نه توليد كرديم و نه توليد خواهيم كرد؛ اين را مي دانند، اما يك بهانه است. يك روز اين مساله بهانه است، يك روز حقوق بشر بهانه است، يك روز فلان مساله داخلي بهانه است؛ اما همه اينها بهانه است. مساله اصلي چيست؟ مساله اصلي، حراست مقتدرانه نظام اسلامي از ثروت عظيم نفت و گاز در اين كشور است. امروز و فردا - مثل ديروز - اقتدار اقتصادي و سياسي و به تبع آن، اقتدار علمي و نظامي، متوقف است به انرژي، به نفت. تا ده ها سال ديگر، دنيا محتاج نفت و گاز است؛ اين يك مطلب مسلّم است. استكبار و قدرتهاي استكباري مي دانند كه رگ حياتشان به نفت و گاز وابسته است. آن روز كه نتوانند اين نفت ارزان را به دست بياورند، آن روز كه مجبور باشند براي تهيه نفت و گاز امتياز بدهند و از زورگويي دست بردارند، آن روز براي آنها مصيبت بار است».
پس بايد بسيار بيش از گذشته، هشيار و آماده باشيم؛ صنعت نفت را بهتر بشناسيم و به وظايف خود بهتر عمل كنيم و بدانيم و آگاه باشيم كه دستهاي مرموز نفتي به هر وسيله و از هر ناحيه، افزايش تنش با جمهوري اسلامي ايران را در دستور كار خود دارند تا كفه موازنه را در جهاد اقتصادي كه اختصاص به سال 1390 ندارد، به نفع دشمنان اين ملت مظلوم و سرفراز تغيير دهند.
با توجه به آنچه شرحش در اين مختصر گذشت، در جنگ خاموش نفت، بازي نفت آنقدر حساس و پيچيده است كه حتي ديپلماسي هسته اي بدون توجه به ديپلماسي نفتي، يك ديپلماسي كامل و فراگير نخواهد بود.
بنابراين، اميد آن مي رود كه در مذاكرات آتي جمهوري اسلامي ايران با 1+5، ثمرات تعامل ديپلماسي هسته اي و ديپلماسي نفتي جمهوري اسلامي ايران، بيش از پيش آشكار و برجسته شود.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14