(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


شنبه 27 خرداد 1391 - شماره 20233

صفحه (14)

صفحه (3)

صفحه (2)

     
حجت خدا(به جاي گفت و شنود)
سيدحسن نصرالله در مصاحبه با شبكه4 تلويزيون ايران:
رهبري به شايستگي آيت الله خامنه اي در جهان وجود ندارد
شرايط حساس مصر(يادداشت روز)
كيهان و خوانندگان

سامانه پيام كوتاه 30323200
خرگوش مسكو ! (نكته)
تائيد تحليل رهبر انقلاب
در نظرسنجي جهاني آمريكا(خبر ويژه)
قرار بود قيامت برپا كنيم
پشت كامپيوتر قايم شده ايم!(خبر ويژه)
هافينگتون پست: آمريكا در عراق جنگيد
تا ايران را قدرتمندتر كند؟!(خبر ويژه)
بد جوري گند زديم
كوه ما حتي موش هم نزائيد!(خبر ويژه)



حجت خدا(به جاي گفت و شنود)

امروز كه با شهادت مظلومانه مولايمان حضرت امام موسي كاظم عليه السلام همزمان است ستون گفت و شنود را به نقل چند حديث از آن امام بزرگوار اختصاص مي دهيم.
«خداي متعال براي هدايت مردم دو «حجت» قرار داده است، حجت آشكار و حجت پنهان. حجت آشكار، رسولان و پيامبران و امامان عليهم السلام هستند و حجت پنهان، عقل هاي مردم است.»
¤¤¤
«بخيل كسي است كه در آنچه خداوند عزوجل بر او واجب فرموده بخل ورزد و از انجام آن خودداري كند.»
¤¤¤
حضرت به قبري نگريست و فرمود «زندگي دنيا كه سرانجامش اين باشد، شايسته آن است كه از آغاز نسبت به آن زهد و بي رغبتي ورزند و از پايانش بترسند.»
¤¤¤
«كسي كه مردانگي ندارد، دين ندارد و كسي كه عقل ندارد، مردانگي ندارد. باارزش ترين مردم كسي است كه دنيا را براي خود ارزش نداند.»

 



سيدحسن نصرالله در مصاحبه با شبكه4 تلويزيون ايران:
رهبري به شايستگي آيت الله خامنه اي در جهان وجود ندارد

دبيركل حزب الله لبنان با اشاره به شخصيت رهبرمعظم انقلاب اسلامي ايران تاكيد كرد كه در جهان اسلام و بلكه در كره زمين كسي را با علم، حكمت، شجاعت و مديريت عقلاني رهبري ايران نمي شناسم.
«سيدحسن نصرالله» در گفت وگويي تفصيلي با واحد مركزي خبر كه پنجشنبه شب از شبكه 4 سيما پخش شد، دراين باره گفت: خدا بر من منت گذاشت و خيلي زود با رهبر ايران آشنا شدم. زماني كه حزب الله لبنان تشكيل شد من 22 ساله بودم و در تمامي جلسه هاي آن نيز شركت مي كردم. در آن زمان حضرت آيت الله خامنه اي رئيس جمهور ايران بودند و در آن زمان نيز من فرصت ديدار با آيت الله خميني را نيز پيدا كردم.
وي گفت: من و تمامي دوستانم در دلمان نسبت به رهبر ايران مهر و عطوفت داشته و به ايشان اعتقاد داريم.
سيدحسن نصرالله تاكيد كرد: من در جهان اسلام و بر روي كره زمين كسي را با عقلانيت، علم، حكمت، شجاعت، مديريت عقلاني نظير حضرت آيت الله خامنه اي نمي شناسم كه توانايي رهبري داشته باشد.
دبيركل حزب الله لبنان افزود: از روي تجربه 30 ساله ام مي گويم كه ايشان از جانب خداوند تاييد شده اند و براي اين سخنم دلايل زيادي دارم كه مي توانم روزها درباره آن صحبت كنم. من معتقدم پس از امام خميني(ره) وي بزرگ ترين شخصيتي است كه در دنيا وجود دارد.
حمله به ايران، جنگ رواني است
دبير كل حزب الله لبنان در ادامه اين گفت وگو در پاسخ به سوالي درباره حمله احتمالي رژيم صهيونيستي به ايران آن را در راستاي «جنگ رواني» دانست و گفت: اين تهديدات در واقع جنگ رواني و فشار بر ايران براي گرفتن امتياز در چارچوب مذاكرات 1+5 است.
وي با اشاره به شكست آمريكا و غرب و اسرائيل در جنگ هاي منطقه، گفت: آمريكا و اسرائيل مي فهمند كه جنگ براي آنها هزينه سختي خواهد داشت و اين در حالي است كه ايران هر روز قويتر مي شود.
سيدحسن نصرالله در پاسخ به اين سوال كه در صورت حمله به ايران واكنش حزب الله چه خواهد بود و اينكه شما سال گذشته اعلام كرديد كه در صورت وقوع جنگ از ايران حمايت مي كنيد، اظهار داشت: آمريكايي ها و اسرائيلي ها معناي اين حرف را مي فهمند و اين كفايت مي كند.
وي ايران هراسي در منطقه را گزافه گويي و ترفندي شكست خورده دانست و گفت: آنها قصد دارند ايران را به جاي اسرائيل دشمن اعراب معرفي كنند ولي اينها تازگي ندارد و اقدامي شكست خورده است.
تحولات منطقه
بيداري اسلامي است
دبيركل حزب الله لبنان انقلاب هاي منطقه را «بيداري اسلامي» واقعي و آن را الگويي از نظام جمهوري اسلامي ايران دانست و گفت: پيروزي انقلاب ايران الگويي به تمام ملت هاي عربي و اسلامي ارائه كرد و سخن مقام معظم رهبري از بيداري اسلامي سخن درستي است زيرا انگيزه اين انقلاب ها اسلام است و مورد احترام مسلمانان و ملي گراها است.
سيدحسن نصرالله با اشاره به تلاش غرب براي مصادره انقلاب هاي منطقه گفت: مسئله اساسي پس از پيروزي است كه آمريكا و مزدوران آنها تلاش دارند كه نتيجه اين انقلاب ها را بچينند و آن را به نفع خودشان مصادره كنند.
حزب الله چندين برابر
از سال 2006 قدرتمندتر است
وي درباره قوي تر يا ضعيف تر شدن حزب الله لبنان پس از جنگ 33 روزه نيز گفت: خود اسرائيلي ها مي گويند كه حزب الله لبنان در مقايسه با سال 2006 چندين بار قدرتمندتر شده است.
دبيركل حزب الله لبنان افزود: بايد بگويم كه قدرت نظامي، مردمي، امنيتي و مالي حزب الله لبنان قابل مقايسه با سال 2006 ميلادي نيست.
سيدحسن نصرالله افزود: مردمي بودن حزب الله هم اكنون از هر زمان ديگر بيشتر بوده و مبارزه ها و قدرت سلاح هايشان قدرتمند از زمان گذشته است.
قدرت موشكي حزب الله
وي در ادامه اين گفت وگو به قدرت موشكي حزب الله اشاره كرد و گفت: قدرت موشكي حزب الله لبنان آنقدر است كه هر هدفي در داخل خاك سرزمين هاي اشغالي را مي تواند مورد هدف قرار دهد.
نصرالله افزود، امروز مقامات رژيم صهيونيستي اعتراف كرده اند كه قدرت موشكي حزب الله را 90 درصد از كشورهاي دنيا ندارند.
رابطه حزب الله و ايران
دبيركل حزب الله لبنان در پايان اين گفت وگو با تشكر از رهبري و مقامات جمهوري اسلامي ايران به دليل حمايت از مقاومت، رابطه ايران و حزب الله را رابطه اي ايماني و اسلامي دانست و افزود: حزب الله ايران را براي خود يك تكيه گاه و ياور جهت رسيدن به اهداف خود مي داند.

 



شرايط حساس مصر(يادداشت روز)

تحولات مصر در آستانه دور دوم انتخابات رياست جمهوري به گونه اي است كه براي ناظران ترديدي در وجود پروژه اي براي پايان دادن به انقلاب مصر، باقي نگذاشته است. اين پروژه بطور مشترك توسط غرب، رژيم هاي عربستان و قطر و بقاياي رژيم مبارك به اجرا گذاشته شده و تركيبي از اقدامات نظامي، سياسي و حقوقي است بر اين اساس به نظر مي آيد مردم و نخبگان مصر در يك موقعيت خطير و تعيين كننده تاريخي قرار گرفته اند.
براي ورود به تحليل شرايط مصر و احتمالات پيش رو ابتدا خبرهاي زير را مرور كنيم:
1-كميته عالي انتخابات مصر در تاريخ نهم خردادماه اعلام كرد كه 6/23ميليون نفر از 51 ميليون نفر واجد شرايط راي (يعني حدود 46درصد) در انتخابات شركت كرده و دو نامزد وابسته به انقلاب و رژيم مبارك به دور دوم راه يافته اند و برتري نامزد انقلاب از نامزد رژيم مبارك تنها 241625 راي (يعني حدود يك درصد) است! و حال آنكه فاصله آراء نيروهاي انقلاب با عوامل رژيم مبارك چهار ماه پيش از اين- آخر دي 1390- 99درصد به يك درصد بود نسبت آراء اسلام گراها به نسبت غيراسلام گراها هم 80درصد به 20درصد بود.
همه مي دانند كه امكان ندارد در فاصله 4 ماه و در شرايطي كه نيروهاي انقلاب و اسلام گراها هنوز هيچ چيز در اختيار ندارند تا مسئول مشكل يا كمبودي قلمداد شوند، نظر مردم تغيير كند.
2- چهار روز پس از اعلام نتايج نهايي انتخابات رياست جمهوري مصر، دادگاه رسيدگي كننده به پرونده حسني مبارك در حكم نهايي ديكتاتور وابسته مصر را از بسياري از اتهامات- و در واقع جرايم غيرقابل انكار- تبرئه كرد و حبس ابد را براي او درنظر گرفت كه تاكنون اجرا نشده است. فرزندان مبارك هم كه جرايم سنگين و مشهودي داشتند به همراه بيش از 60 نفر از عوامل ارتش از همه جرايم مبرا شناخته شدند و تنها حبيب العادلي- آخرين وزير كشور مبارك- به دليل رخدادهاي امنيتي- انتظامي به حبس ابد محكوم شد و حال آنكه اولا اگر نيروهاي نظامي امنيتي جرايمي مرتكب شده اند چرا كاملا تبرئه شدند و ثانيا نيروهاي نظامي و امنيتي مستقيما زير نظر مبارك و نه وزير كشور عمل مي كردند. راي دادگاه مبارك و عوامل رژيم او در حالي اعلام شد كه همه مي دانستند چنين رايي جامعه مصر را متشنج مي كند- كه اينطور هم شد- اين موضوع در آستانه دور دوم انتخابات رياست جمهوري معناي خاص امنيتي داشت.
3- در فاصله اعلام راي دادگاه تا دو روز پيش نيروهاي نظامي و انتظامي مصر بشدت با مردم مصر در ميدان التحرير قاهره و خيابانهاي ساير شهرهاي مصر برخورد كرده و به جاي ارائه پاسخ براي مردم خط و نشان كشيد.
4-چهار روز پيش شوراي عالي نظامي مصر به نيروهاي نظامي و انتظامي مجوز دستگيري غيرنظاميان در روز انتخابات دور دوم رياست جمهوري را داد كه به معناي چك سفيد امضا براي برخورد با نيروهاي انقلاب و دور كردن آنان از روند راي گيري و خالي كردن فضا براي وقوع هر اتفاقي در حين راي گيري، شمارش و گزارش آراء به حساب مي آيد. از اين رو اخوان المسلمين اين را يك كودتا عليه انقلاب خواند و ابوالفتوح آن را به منزله برقراري مجدد حالت فوق العاده كه در 12 دي ماه گذشته لغو شده بود، دانست. مجوز شوراي نظامي- كما اينكه كاملا قابل پيش بيني بود- فضا را متشنج كرد و احساس عدم اطمينان درباره رفتار ارتش را افزايش داد.
5- دو روز پيش «دادگاه قانون اساسي مصر» عضويت نمايندگان مستقل- يعني يك سوم اعضاي پارلمان- را به بهانه اينكه در روند حضور نمايندگان مستقل در انتخابات عدالت رعايت نشده است، باطل كرد و حال آنكه انتخابات مجلس براساس قانون اساسي رژيم مبارك و توسط نظاميان برگزار شد و نتايج هم در اوايل بهمن ماه گذشته توسط همين دادگاه تأييد گرديد. با توجه به اينكه طبق قانون گذشته، يك سوم كرسي هاي مجلس الشعب الزاماً بايد به كانديداهاي مستقل برسد و البته اعضاي احزاب رسمي مي توانند بعنوان مستقل هم كانديدا شوند، ابطال آراء مستقل ها به معناي تعليق مجلس هم مي باشد چرا كه در بسياري از موارد آراء دو سوم مجلس ضرورت دارد. در انتخابات مجلس، اخوان المسلمين 235 كرسي (بيش از 47 درصد كرسي هاي مجلس) را بدست آورد كه در اين ميان 108 كرسي اخوان به آن دسته از اعضا تعلق داشت كه بطور مستقل كانديدا شده بودند كما اينكه 27 كرسي از 96 كرسي حزب اسلام گراي النور هم به اعضاي مستقل آن تعلق داشت. در واقع با اين قانون عضويت 135 نماينده اسلام گرا ابطال گرديده و حال آنكه سهم بقيه از اين ابطال تنها 31 كرسي مي شود. با اين وصف اخواني ها كه تاكنون حدود نيمي از مجلس را در اختيار داشتند و وزنه تعادل قوه مقننه به حساب مي آمدند، به يك فراكسيون متوسط تبديل گرديده اند. نقش اين اقدام در متشنج كردن فضا قابل انكار نيست.
6- ساعاتي پيش از اعلام رأي دادگاه قانون اساسي مبني بر ابطال نمايندگي مستقل ها در مجلس الشعب، اين دادگاه بعد از دو هفته كه از اعتراض سنگين مردم عليه حضور نفر دوم رژيم مبارك مي گذشت، اعلام كرد كه قانون عزل سياسي شامل احمد شفيق نمي شود و او در دور دوم انتخابات هم حضور خواهد داشت. اين موضوع بطور طبيعي با واكنش شديد مردم مواجه شد و نمايندگان مجلس هم اعتراضات خود را بيان كردند. در اين ميان رئيس اتحاديه قضات مصر- احمدالزند دست نشانده مبارك- طي نامه اي به دادگاه قانون اساسي، اظهارات نمايندگان را دخالت در كار قوه قضائيه دانست و خواستار انحلال پارلمان شد و ساعتي بعد دادگاه قانون اساسي عضويت نمايندگان مستقل كه رئيس مجلس -سعيد الكتاتني- هم از اين گروه بود را باطل كرد و عملاً مجلس را به حالت تعليق درآورد!
7- يك روز پيش از تعليق پارلمان و تثبيت شفيق بعنوان كانديداي دور دوم، وزارت خارجه آمريكا طي يك بيانيه رسمي از اتباع آمريكا خواست از سفر به مصر خودداري كنند و از آن دسته از آمريكايي هايي كه در مصر حضور دارند نيز خواست تا خاك اين كشور را ترك نمايند. در اين بيانيه صراحتاً از وخامت اوضاع امنيتي مصر و احتمال بروز درگيري هاي گسترده خبر داده شد.
8- يك گزارش بيانگر آن است كه طي سه ماه گذشته جلسات متعددي ميان دستگاههاي امنيتي مصر، رژيم صهيونيستي، عربستان، قطر، آمريكا، فرانسه، انگليس و آلمان در قاهره، دوحه، پاريس و لندن برگزار شده و مجموعه اين دستگاهها ظرفيت هاي خود را براي مهار روند تحولات مصر به ميدان آورده اند.
اما استنتاج هايي كه پس از مرور اين خبرها بدست مي آيد:
1- همه اين خبرها روي يك موضوع تمركز دارند؛ «شوك شديد». شوك به نيمه جان وارد مي شود تا نميرد و در اين ميان آنچه در حال مرگ است رژيم وابسته و مستبدي است كه دهها سال با استفاده از ابزار سركوب بر مصر حكومت كرده و حالا براي بقا به شوك شديد نياز دارد. اما از منظر ديگر، نظاميان در فرصت كم باقي مانده تا انتخابات رياست جمهوري سعي كرده اند با وارد كردن ضربه هاي پياپي به انقلاب معادله را تغيير دهند. از نظر آنان امنيتي كردن شرايط مي تواند به يكي از دو نتيجه منجر شود. روند انتقال قدرت را به تأخير بياندازد و زمان لازم را به عوامل رژيم مبارك براي بازسازي موقعيت خود بدهد و يا اينكه نيروهاي انقلاب را به مصالحه با نظاميان سوق دهد. بعنوان مثال ما شاهد بوديم كه همزمان با اعلام رأي دادگاه مبارك، نظاميان، گروههاي مختلف را براي مذاكره فرا خواندند.
2- برخلاف ظاهر ماجرا وضعيت مصر واقعا امنيتي نيست چرا كه از يك طرف انقلاب مصر يك انقلاب مردمي و داراي ميليون ها هوادار پاي كار است و از سوي ديگر نظاميان مي دانند كه در شرايط امنيتي آسيب پذيرند و اولين نتيجه امنيتي كردن فضا، شكاف افتادن در ارتش و رويارويي دروني نظاميان با يكديگر است. نظاميان شرايط را امنيتي نشان مي دهند تا انقلابيون از ترس بدتر شدن اوضاع به توافق با ارتش و نتايج حداقلي روي آورند.
3- پافشاري روي حفظ احمد شفيق به عنوان رقيب نيروهاي انقلاب مي تواند از دو منظر مورد توجه قرار گيرد. يك منظر اين است كه روي كار آمدن اسلامگراها براي غرب و نظاميان وابسته به آن در مصر «خط قرمز» است- كه براي آن مدارك زيادي وجود دارد- و به اين دليل آنان حاضرند هر هزينه اي را براي كنار زدن اخوان المسلمين بپردازند و از اين رو اتفاقات اخير را بايد مقدمه روي كار آمدن شفيق و بازسازي رژيم مبارك ارزيابي كرد به عبارت ديگر آنچه امروز در مصر دنبال مي شود همان پروژه يمن است. يك منظر ديگر اين است كه غرب و عوامل آن در مصر راهي جز تن دادن به رياست جمهوري يك اسلامگرا ندارند چرا كه نه قادرند شفيق را پيروز نهايي بخوانند و نه قادرند شرايط سخت امنيتي ناشي از كنار زدن نيروهاي انقلاب را براي مدت طولاني تحمل كنند. نظاميان در اين ميان به فرمول «رئيس جمهور ضعيف اسلامگرا» مي انديشند و از اين رو بايد همه اتفاقات 6-5 ماه اخير كه با مهندسي و مديريت غرب و نظاميان روي داده است را گام هايي براي به ضعف كشاندن اسلامگراها ارزيابي كرد.
از اين منظر نظاميان، حاميان رئيس جمهور در مجلس را به گروهي با 127 كرسي تبديل كرده اند تا نتواند از مجلس براي تثبيت موقعيت خود استفاده كند. رئيس جمهور ضعيف اگرچه فرمانده كل قواست، ناچار است نظاميان را شريك قدرت خود بداند و گرنه بايد منتظر كودتاي آنان باشد. از سوي ديگر وقتي شرايط قبل از انتخابات بحراني باشد مشاركت مردم پايين مي آيد و رئيس جمهور با آراي كمتري انتخاب مي شود و اين مسئله باعث ضعف بيشتر او مي شود.
رئيس جمهور ضعيف ضمن احساس نياز جدي به ائتلاف با ديگران، ناچار است همواره به «سهم بزرگ» نظاميان در قدرت توجه داشته باشد. لازم به ذكر است كه بسياري از پيش بيني هاي يك ماه اخير بيانگر آن بود كه محمد المرسي با راي بالايي انتخاب مي شود. اگر اين اتفاق بيفتد، مصر يك محور قوي پيدا مي كند و احزاب و گروه ها با او هماهنگ مي شوند و او قادر خواهد بود تحولات عمده اي را در ساخت قدرت - از جمله در آنچه به نظاميان مربوط مي شود- به وجود آورد.
4- با مرور خبرهاي ياد شده مي توانيم به وضوح دريابيم كه مصر شرايط حساس و پيچيده اي پيدا كرده است آراي80 درصدي اسلامگراها در انتخابات 4 ماه پيش مجلس، غرب را به شدت نگران كرده است چرا كه حاكميت اسلامگراها در مصر معادلات منطقه خاورميانه و شمال آفريقا را به شدت تغيير مي دهد. اين البته اتفاقي است كه دير يا زود مي افتد ممكن است «جبهه منسجم توطئه گران» با محوريت آمريكا بتواند حاكميت اسلام بر سيستم مصر و در نتيجه «تغيير بنيادين در ژئوپليتيك» اين منطقه را كمي با تاخير مواجه كند ولي قادر به حذف آن نيستند. در اين ميان نيروهاي انقلاب مصر با يك آزمون تاريخي مواجه هستند آنان با وحدت و يكپارچگي و حفظ حضور در ميدان مي توانند بر اين روند غلبه كنند.

 



ساعت 3 تا 6 بعد از ظهر: 33110065
تمام ساعات شبانه روز:33916546
سامانه پیام کوتاه: 30002323


¤ گراني بخشي از جنگ نرم دشمن است كه براي مردم كشورمان طراحي شده و در حال اجراست تا از اين طريق بين حاكميت و مردم شكاف ايجاد كند و حاكميت را در اذهان عمومي ناكارآمد جلوه دهد و به مقصدشان كه همان براندازي است برسند. البته يك ضلع آن دشمنان شناخته شده نظام اند و ضلع ديگر گروههاي معاند داخل و جريان فتنه و انحراف كه در بدنه نظام نفوذ كرده اند. تلاش مسئولين دستگاه قضا و وزارت اطلاعات مي تواند بخش داخلي اين مشكل را خنثي نمايد و اين حداقل انتظاري است كه ملت از مسئولين اين دو نهاد دارند.
بختياري
¤ يادداشت اخير مديرمسئول محترم روزنامه كيهان در اعتراض به گراني هاي افسارگسيخته در جامعه واقعا بر دل يك يك اقشار ضعيف جامعه نشست و حلاوت شيرين آن را احساس كرديم، از ايشان تشكر مي كنيم اميدواريم با اين اعتراض ها دولت و مسئولين تكاني به وضعيت موجود بدهند.
قلي زاده
¤ يكي از راههايي كه مي توان توطئه هاي دشمنان را خنثي كرد، استفاده از روشهاي آلترناتيو است و دقيقا ببينيم دشمن روي چه موضوعي حساس است و رفتار وارونه دشمن را در همان زمينه مشابه، انعكاس بدهيم و دشمن را با رسوا كردن در آن محور زمينگير كنيم. الان برنامه دشمنان اين است كه با ضربه زدن به سوريه، كانال ارتباط ايران را با شيعيان مقاوم لبنان قطع كنند، اما در اين ميان ما بايد جنايت هايي كه در بحرين عليه ملت مظلوم بحرين انجام مي دهند را افشاگري كنيم و خباثت آل خليفه را افشا نماييم.
مهديان
¤ در يك اقدام مضحك ويليام هيگ وزير امور خارجه انگليس طي بيانيه اي شهرك سازي اخير رژيم صهيونيستي را غيرقانوني دانسته؛ اگر راست مي گويند پرونده آن را به شوراي امنيت بفرستند. اين حركات نمايشي است خودشان اين رژيم منحوس را حمايت مي كنند و بعد شهرك سازي آن را غيرقانوني اعلام مي نمايند!
كاشاني
¤ بعضي از باشگاههاي دولتي با تعدادي از بازيكنان فوتبال قرارداد ميلياردي به همراه يك دستگاه اتومبيل گران قيمت بسته در حالي كه فرزند بنده چون نتوانستيم شهريه خواسته شده را پرداخت كنيم از شركت در آزمون محروم شده است. البته بايد شاهد تامين اين هزينه ها از گران شدن قيمت آهن، فولاد، مس، لبنيات و... در بازار را بود.
8911---0915
¤ براي پيوند هر چه بيشتر دانشگاه با صنعت بايد براي دانشجويان فارغ التحصيلي كه وارد بازار كار مي شوند و اندوخته هاي علمي خودشان را به ميدان عمل مي آورند تسهيلات بانكي با بهره كم و طولاني مدت و همچنين حق بيمه و... پرداخت بشود.
4760---0935
¤ از وزير محترم راه و شهرسازي درخواست مي شود با توجه به تورم و گراني حدود يك سال اخير و افزايش قيمت گازوئيل از 16 ريال به 150 تومان و افزايش قيمت اكثر قطعات اتوبوس نسبت به افزايش كرايه بين شهري و حل مشكل دلالان ترمينال ها اقدام نمايند. با وجودي كه در حال حاضر كرايه اتوبوس تك صندلي تهران-شيراز 22 هزار تومان است ولي براي راننده بيش از 12 هزار تومان نيست چرا كه با تامين اكثر مسافران توسط دلالان با زير قيمت و اجرتي كه به دلالان پرداخت مي شود كرايه 13-12 هزار تومان بيشتر نمي شود. انتظار مي رود اين مشكل به نحو مقتضي حل و فصل شود.
اصغر كردبچه راننده بين شهري
¤ با توجه به گلايه مندي و نارضايتي هاي بسياري كه از خودروهاي ساخت داخل وجود دارد چرا شركت هاي توليدكننده از سوي دولت ملزم به ارتقاي كيفيت خودرو نمي شوند و اقدام خاصي صورت نمي گيرد؟
5814---0913
¤ چون ايراني و مسلمان هستيم وظيفه داريم از توليد داخل حمايت بكنيم با همين عقيده و با تبعيت از توصيه رهبر معظم انقلاب اقدام به خريد يك دستگاه اتومبيل سمند كردم. حال كه ماشين با نقص فني روبه رو شده نمايندگي شركت براي تشخيص عيب از بنده پول گرفته و مي گويد تشخيص نقص فني اتومبيل جزء خدمات پس از فروش (گارانتي) محسوب نمي شود در ضمن قطعه مورد نياز نيز در هيچ نمايندگي وجود ندارد. خود شما قضاوت كنيد اين شركت با مشتريان خود كه كالاي ايراني را ترجيح داده اند به جاي ارائه خدمات چه مي كند و آيا حق داريم ناراحت بشويم يا خير.
طوسي زاده از اصفهان
¤ ما ساكنين كوچه 5 منشعب از خيابان جهاد اكبر واقع در شهرداري منطقه 5 به خاطر عدم جمع آوري زباله كه شب هنگام جلو در منازل گذاشته مي شود و همچنين نظافت نشدن كوچه و جوي آن عذاب مي كشيم. وقتي شهرداري در دريافت عوارض از شهروندان دقيق عمل مي كند انتظار داريم در مورد نظافت محله هاي سكونت شهروندان نيز همين دقت و وسواس را داشته باشد.
نوبهاري به نمايندگي از ساكنين محل
¤ طبق دستور دولت در تهران نان سنگك و بربري هر كدام 100 تومان گران شده است ولي در شهرستان بوشهر نان سنگك از 450 تومان سابق به 700 تومان و نان بربري از 350 تومان قبلي به 500 تومان افزايش پيدا كرده است. چرا ما شهرستاني ها بايد نسبت به تهران نشين ها هم گران تر تهيه بكنيم و هم از خدمات و امكانات كم تري بهره مند باشيم.
فاريابي از بوشهر
¤ فشار آب خيابان بصير در تهران نو توسط اداره آب منطقه(افسريه) به گونه اي كم شده كه با داشتن پمپ، حتي آب به طبقات اول در آپارتمان ها نمي رسد بالاخص در ساعات روز در مضيقه شديد هستند. مسئولين توجيه مي نمايند كه جهت افزايش فشار بايد استشهاد محلي جمع آوري شود. خواهشمنديم مسئولان رسيدگي فرمايند.
اهالي محل
پاسخ سازمان نوسازي شهر تهران
در ارتباط با «قول شهرداري براي نوسازي بافت هاي فرسوده اطراف تهران و جنوب شهر»، مندرج در تاريخ 10/3/91 اعلام مي دارد: شهرداري تهران به عنوان نهاد سياستگذار نسبت به تهيه بسته هاي تسهيلات نوسازي بافت هاي فرسوده براي مناطق جنوب شهر اقدام نموده است كه مالكين اينگونه بافت ها مي توانند با استفاده از اين مشوق ها كه تنها به بافت فرسوده تعلق دارد نسبت به نوسازي و ارتقاي فضاي كالبدي مسكوني خود اقدام نمايند. لازم به ذكر است اين تسهيلات ويژه از قبيل صدور پروانه مسكوني رايگان، اعطاي تسهيلات بانكي و تراكم تشويقي مي باشد. جهت كسب اطلاعات بيشتر به سايت www.nosazi.com مراجعه فرمائيد.
پاسخ بانك مركزي
احتراماً، «بازگشت به نامه آقا يا خانم محمودي از خوانندگان محترم روزنامه كيهان مورخ 5/2/91 كه در مطلبي از نامتعادل شدن بازار بدليل عرضه سكه هاي پيش فروش شده توسط بانك مركزي انتقاد نموده اند و عرضه سكه را موجب كاهش چشمگير قيمت سكه بصورت مقطعي دانسته و با طرح پرسش در خصوص سود اين فعاليت، آن را منجر به بي ثباتي در اقتصاد دانسته اند. در پاسخ به اظهارات ايشان موارد ذيل را جهت استحضار اعلام مي دارد:
بانك مركزي در راستاي سر و سامان دادن به بازار سكه، جلوگيري از ازدحام افراد در بانك ها و پرهيز از سفته بازي ناشي از شكاف قيمت سكه در بانك و بازار، با لحاظ نمودن متغيرهايي مثل قيمت جهاني طلا، نرخ برابري دلار و ريال، ماليات بر ارزش افزوده، حق الضرب سكه و غيره، طرح پيش فروش سكه در مقاطع چهار، شش، هشت و نه ماهه را به مورد اجرا گذاشت و براي پاسخ به تقاضاي موجود و آرام نگهداشتن بازار، تعداد ثبت نام سكه توسط هر متقاضي را نامحدود اعلام نمود؛ اين سياست از يكسو تا حدي باعث آرامش بازار گرديد و از سوي ديگر، باعث شد نقدينگي سرگردان در دست مردم در بانك تجميع شده و از سفته بازي و اثرات مخرب آن جلوگيري شود.
از بانك مركزي به عنوان نهاد سياست گذار و تنظيم كننده سياست هاي پولي انتظار مي رود تا به انجام تعهدات پذيرفته شده در موعد مقرر اقدام نمايد. لذا تحويل سكه هاي پيش فروش شده نه تنها حركت ناموزون بانك مركزي محسوب نمي شود، بلكه در چارچوب عمل به تعهداتش قابل تحليل است.
نگارنده محترم اشاره داشته اند كه طرح بعضي موضوعات باعث افزايش قيمت سكه شده است اما بيان نكرده اند كه منظورشان چه موضوعاتي است و اين موضوعات توسط چه كسي و چگونه طرح شده اند؟
بانك مركزي به منظور جلوگيري از نوسان شديد بازار سكه و طلا و در نتيجه، متضرر شدن بسياري از هموطنان كه در طرح پيش فروش سكه مشاركت نموده اند، ابزارهاي جايگزيني معرفي كرد كه هم سود مناسبي نصيب پيش خريدكنندگان سكه مي نمايد و هم با حفظ بخش قابل توجهي از منابع در بانك مي تواند ضمن كمك به رشد و توسعه كشور، نوسان و تلاطم در بازارها را نيز كاهش دهد.در مجموع بايد اشاره نمود، برخلاف نظر نويسنده، نوسان قيمت سكه و نرخ ارز در بازار در مدتي كه از اجراي طرح پيش فروش سكه مي گذرد نه تنها افزايش نيافته است بلكه به ميزان قابل توجهي كاهش يافته است.
 



خرگوش مسكو ! (نكته)

در عرف جاري و پذيرفته شده بين المللي براي «مذاكره» سه شاخصه تعريف شده است كه بدون آن نمي توان و نبايد از هيچ مذاكره اي انتظار نتيجه داشت. اين سه شاخصه عبارتند از، اول؛ «كف مذاكرات» كه شامل موضوع يا مجموعه موضوعات و مسائل مورد توافق طرفين مذاكره است. دوم؛ «سقف مذاكرات» كه از ابتدا مشخص نيست بلكه نقطه يا نقاطي است كه طرفين مذاكره در نهايت روي آن توافق مي كنند و با اعلام «نتيجه CONSEQUENCE» مذاكرات به پايان مي رسد و سوم؛ چارچوب- MODALITY- مذاكرات است كه مذاكرات مطابق اين فرمول يا چارچوب دنبال مي شود.
در چالش هسته اي نزديك به ده ساله ايران با حريف
- ابتدا تروئيكاي اروپايي شامل فرانسه، انگليس و آلمان و سپس گروه 1+5- طرف مقابل علي رغم اصرار تيم هاي مذاكره كننده كشورمان از پذيرش «مداليته» طفره رفته است. در فاز اول اين چالش كه از اكتبر 2003- اجلاس تهران- تا اوت 2005- ازسرگيري فعاليت كارخانه UCF اصفهان- ادامه داشت، همواره از حريف درخواست بود و از ما، پذيرش، بي آن كه حريف در مقابل گام هاي- به اصطلاح اعتمادساز- كشورمان نظير تعليق تمامي فعاليت هاي هسته اي، خود را ملزم به ارائه «مابه ازاء» و برداشتن گام متقابل بداند و سرانجام در اجلاس لندن با صراحت اعلام كردند كه قابل قبول ترين تضمين عيني OBJECTIVE GUARANTY از سوي جمهوري اسلامي ايران براي نشان دادن صلح آميز بودن برنامه هسته اي خود، توقف كامل همه فعاليت هاي هسته اي است! و معلوم شد كه مذاكرات چندساله- تا آن هنگام- فاقد هر سه شاخصه، كف، سقف و چارچوب بوده است.
جمهوري اسلامي بعد از اجلاس لندن و پي بردن به اهداف باج خواهانه و غيرقانوني حريف، فعاليت هاي هسته اي به تعليق درآمده را يكي پس از ديگري از سر گرفت و آژانس تحت مديريت افشا شده آمريكا و اسرائيل- اعتراف البرادعي- پرونده هسته اي كشورمان را به شوراي امنيت سازمان ملل فرستاد كه با صدور قطعنامه هاي چندگانه همراه بود. ايستادگي مثال زدني ايران اسلامي در برابر باج خواهي حريف، بروز انقلاب هاي اسلامي منطقه، بحران اقتصادي شكننده آمريكا و اروپا و اقتدار پرشتاب جمهوري اسلامي ايران، آمريكا و متحدانش را بعد از 15 ماه توقف به پاي ميز مذاكره كشاند. حريف در اجلاس اسلامبول 2 نرمش محسوسي از خود نشان داد و به تلويح- و نه تصريح- غني سازي زير 5 درصد جمهوري اسلامي ايران را تاييد كرد. اين تاييد مي توانست «كف مذاكرات» تلقي شود ولي در اجلاس بغداد كه قرار بود طرفين روي «مداليته» و چارچوب تعريف شده اي براي ادامه مذاكرات به توافق برسند، طرف مقابل نه فقط از تعيين مداليته طفره رفت بلكه كوشيد مسير مذاكرات را به سمت و سوي «بسته»اي بكشاند كه در اجلاس بغداد ارائه كرده بود اين بسته با اندكي رنگ و لعاب ظاهري، ادامه همان باج خواهي و كارشكني هاي قبلي بود كه با هوشمندي و صلابت تيم مذاكره كننده كشورمان روبرو گرديد و نهايتا قرار شد در فاصله دو مذاكره بغداد و مسكو، معاونان جليلي و اشتون روي «مداليته» و دستور جلسه اجلاس مسكو به توافق برسند ولي خانم هلگا اشميد، معاون خانم كاترين اشتون، وجود چنين توافقي را انكار كرد و نهايتا در پي تهديد دكتر جليلي، خانم اشتون در مذاكره تلفني با ايشان اعلام كرد كه بسته پيشنهادي ايران نيز در اجلاس مسكو مورد بررسي قرار خواهد گرفت! «بررسي»! در فرهنگ سياسي، يك واژه كشدار و تعريف نشده است بنابراين از اظهارات خانم اشتون نمي توان نتيجه گرفت كه 1+5 بسته پيشنهادي ايران را به عنوان دستور كار اجلاس مسكو پذيرفته است، كما اين كه اظهارات اخير خانم كلينتون، ديويد كامرون و خانم مركل با برداشت اوليه - و خوش بينانه- از اظهارات خانم اشتون نه فقط همخواني ندارد، بلكه در تعارض نيز هست.
مجموعه شواهد و قرائن موجود حكايت از آن دارد كه 1+5 مذاكره را فقط براي مذاكره مي خواهد! و برخلاف آنچه تظاهر مي كند در پي حل و فصل مسائل فيمابين نيست. از اين روي مي توان حدس زد كه براي فرصت سوزي و ادامه بي حاصل مذاكرات در اجلاس مسكو به تاكتيك درگيرسازي
- ENGAGING- متوسل شود. با اين توضيح كه از سوي ما تاكيد روي مذاكره برمبناي بسته پيشنهادي- مخصوصا پذيرش غني سازي زير 5 درصد- باشد و از سوي 1+5 بر توقف غني سازي 20 درصد، تحويل اورانيوم 20 درصدي كه تاكنون توليد كرده ايم، تاكيد شود، بدون آن كه در مقابل گام هاي پيشنهاد شده به ايران، خود را ملزم به برداشتن گام متقابل بداند! و اين در حالي است كه تيم مذاكره كننده كشورمان به وضوح نشان داده است اولا؛ روي حق قانوني و تعريف شده ايران اسلامي حاضر به كمترين تخفيف يا سازش نيست، ثانيا؛ با هوشمندي و صلابت مثال زدني در مذاكرات حضور پيدا مي كند، ثالثا؛ ايران در شكست احتمالي مذاكرات مسكو نه فقط چيزي از دست نمي دهد بلكه به نقطه پيش از مذاكرات يعني ادامه فعاليت هسته اي صلح آميز خود بازمي گردد. رابعا؛ 1+5 و مخصوصا آمريكا و متحدانش به ادامه مذاكرات نياز جدي دارند، نه ايران. خامسا؛ 1+5 بيشتر از آنچه كه تاكنون به خصومت انجام داده است، چيزي در چنته ندارد و....
بنابراين 1+5 بايد درك كرده باشد كه راه باج خواهي از ايران بسته است و تنها موضوعي كه مي تواند و بايد در اولويت دستور كار اجلاس مسكو قرار گيرد پذيرش غني سازي در ايران اسلامي است كه مفهوم ديگر آن لغو تمامي قطعنامه هاي شوراي امنيت سازمان ملل و تحريم هاي يك جانبه است. ضمن آن كه پرداخت غرامت 10 سال چالش غيرقانوني به جمهوري اسلامي ايران نيز قابل چشم پوشي نيست.
اين نكته نيز گفتني است كه دست 1+5 براي تهديدهاي ديگر خالي است و به قول «آرينال شاويت» تحليل گر معروف صهيونيست در روزنامه اسرائيلي هاآرتص- 11 خرداد/ 30 مي2012- آمريكا و اسرائيل بايد شكست خود در چالش هسته اي با ايران را بپذيرند. آرينال شاويت تهديدهايي كه تاكنون 1+5 عليه ايران اسلامي به ميدان آورده است را با خرگوش هايي كه شعبده بازان به فريب از كلاه شعبده بازي بيرون مي آورند تشبيه كرده و درباره مذاكرات مسكو مي نويسد «ديگر خرگوشي باقي نمانده كه آمريكا و اسرائيل به نشانه مجازات سياسي و اقتصادي ايران از درون كلاه شعبده بازي خود بيرون بياورند.»
حسين شريعتمداري

 



تائيد تحليل رهبر انقلاب
در نظرسنجي جهاني آمريكا(خبر ويژه)

محبوبيت اوباما در كشورهاي مختلف به كمترين ميزان خود طي 3 سال گذشته رسيده است.
نتايج نظرسنجي مؤسسه آمريكايي پيو (PEW) 21 كشور جهان نشان مي دهد محبوبيت اوباما در كشورهاي مختلف به نسبت سال 2009، از يك تا 24درصد كاهش يافته و مخالفت با سياست خارجي وي نيز از 15 تا 30درصد نسبت به سال 2009 افزايش يافته است.
اين نظرسنجي در كشورهاي آلمان، فرانسه، لهستان، اسپانيا، چك، يونان، ايتاليا، انگليس، آمريكا، ژاپن، چين، هند، لبنان، تركيه، اردن، مصر، تونس، مكزيك، برزيل و روسيه انجام شده است. طبق اعلام مؤسسه پيو از جمله دلايل كاهش محبوبيت اوباما و افزايش مخالفت ها، «جانبداري آمريكا از اسرائيل در بحران فلسطين» و
«استفاده تروريستي از هواپيماهاي بدون سرنشين» است و همچنين اين مطلب كه او به وعده هاي مختلف خود در زمينه تغيير سياست هاي آمريكا عمل نكرده است.
براساس نتايج، محبوبيت اوباما در كشورها از 33درصد به 24 درصد و در چين از 62 درصد به 38 درصد كاهش يافته است. محبوبيت اوباما فقط در مكزيك افزايش- 13درصدي- نشان مي دهد و در ژاپن، اروپا و روسيه به ترتيب 11، 6 و يك درصد كاهش نسبت به 3 سال پيش نشان مي دهد.
اين نتايج همچنين نشان دهنده كاهش اعتماد جهاني به رئيس جمهور فعلي آمريكا و افزايش مخالفت با سياست هاي وي است. طبق آمار منتشره حمايت كشورهاي اسلامي از سياست هاي وي، از 40 درصد به 22درصد سقوط كرده كه كاهش 18 درصدي را نشان مي دهد. به عبارت ديگر 78 درصد شهروندان كشورهاي اسلامي، مخالف سياست هاي اوباما هستند. همچنين اعتماد به سياست خارجه اوباما در اروپا 15درصد، در چين 30درصد، در ژاپن 19 درصد، در مكزيك 17 درصد و در روسيه 18 درصد كاهش داشته است. ريچارد وايك از مديران طرح تحقيقاتي مؤسسه «پيو» اين نتايج را براي اوباما نااميدكننده توصيف كرده و آن را حاكي از گسترش فاصله ميان توقعات مردم جهان با عملكرد رئيس دولت آمريكا دانسته است.
طبق اين نظرسنجي، اغلب مخاطبان ديگر آمريكا را «ابرقدرت اقتصادي» تلقي نمي كنند در حالي كه چين را ابرقدرت اقتصادي مي خوانند.
ريچارد وايك به بي بي سي مي گويد: كشور من آمريكا پس از آغاز ركود اقتصادي جهاني در سال 2008، اعتبار خود را به عنوان ابرقدرت اقتصادي از دست داده است.
حتي اكثريت پاسخ دهندگان آلماني، فرانسوي و انگليسي نيز معتقدند نه آمريكا بلكه اين چين است كه «ابرقدرت اقتصادي جهان است.» اين براي آمريكا هشداردهنده است.
روزنامه گاردين در تحليل نتايج نظرسنجي مؤسسه آمريكايي پيو نوشت: اين نظرسنجي نشان مي دهد اغلب شهروندان كشورهاي مختلف جهان احساس مي كنند باراك اوباما به رغم برنده شدن جايزه صلح نوبل، اغلب به وعده هاي خود عمل نكرده و براي كاهش جنگ و خشونت و همكاري با سازمان ملل اقدام نكرده است. بيشترين كاهش محبوبيت و اعتماد نسبت به اوباما در كشورهاي اسلامي اتفاق افتاده است.
يادآور مي شود رهبر معظم انقلاب در همان سال هاي آغازين رياست اوباما تصريح كرده بودند كه سياست وي روش دست چدني در پوشش دستكش مخملي است.

 



قرار بود قيامت برپا كنيم
پشت كامپيوتر قايم شده ايم!(خبر ويژه)

يكي از فراريان حزب مشاركت هم طيف هاي اصلاح طلب خود را به اين عنوان كه فرصت طلب و عافيت طلب هستند، به ليچار بست.
وي با نام مستعار بهار يكتا در سايت «نداي سبز آزادي» - دوقلوي جرس و وابسته به فراريان مشاركت- نوشت: براي جنبش سبز جشن تولد مي گيريم و حرف هاي قشنگ مي نويسيم تا باز يك سال بگذرد و باز گراميداشتي. اما پسر هدي صابر كه پدرش فوت كرد، مي پرسد فرق ما با تونسي ها چه بود؟ كسي پاسخي نيافته كه چرا در ايران خبري نشد. شايد پاسخ سؤال او را آنجا بشود داد كه فرياد مي زديم اگر براي موسوي و كروبي مشكلي ايجاد كنند، «ايران قيامت خواهد شد». همه ديديم قيامتي برپا كه نشد هيچ حتي نزديكترين ياران اين دو به خود زحمت ندادند در قالب يك گروه كوچك به بن بست اختر سر بزنند چه شد با بگير و ببند فعالان سياسي، گروه ديگر به خلوت رفتند و دم بر نياوردند و به جاي فرياد و دادخواهي از ياران در بندشان سكوت اختيار گزيدند و همه آن ميتينگ ها و نشست هاي پرشور سياسي و حقوق بشري، ختم شد به مجلس «ختم». در هنگامه اي كه سران جنبش سبز در حصرند و حبس، اينها براي شركت در انتخابات جلسه پشت جلسه برپا مي كنند و سبقت مي گيرند در اينكه نشان دهند كه «برانداز» نيستند.
وي اضافه مي كند: كجايند همه آن ها كه در ميتينگ هاي تبليغاتي و فيلم هاي انتخاباتي اول صف بودند و اينكه سه سال است دريغ از يك خط اظهار نظر و همراهي. چه شد كه همه آنچه كه از توصيه موسوي درباره شبكه هاي اجتماعي آويزه گوش كرديم، فقط شد لايك زدن در صفحه فيس بوك، آن هم با احتياط چند جانبه؟
نويسنده خوش نشين «نداي سبز» ادامه مي دهد: كجاي دنيا كار سياسي بدون هزينه است كه در ايران سياسي كاران فقط مي خواهند در قدرت و فتح شريك باشند اما در حصر و حبس نه!؟ بايد پرسيد، آيا مي توان از مخالفان انتظار در صحنه بودن داشت و آنان را به تجمع فرا خواند وقتي بيانيه اي بدون امضا منتشر مي شود و مي خواهد همه جاي ايران بشود تجلي اعتراض همگاني؟
در همين حال يك كاربر بالاترين با اشاره به بن بست اين شبكه صهيونيستي- كه زماني به عنوان ترمينال هماهنگي ضدانقلاب عمل مي كرد- و آلودگي شديد آن به ابتذال نوشت: در سالروز جنبش سبز اومدم سري به بالاترين بزنم ديدم برهنگي «مدونا» شده موضوع داغ و پر بحث ترين لايك روز! متأسفانه مديران سايت، بالاترين رو كه روزي صداي جنبش اعتراضي بود به حال خودش رها كردن و سايت تبديل به محلي براي انتشار مطالب بي ارزش شده. باورم نمي شه كه در سالروز جنبش سبز حتي يك لينك در اين باره در سايت پيدا نمي شه. شبكه اي كه برهنگي مدونا مسئله اش باشه هيچ كاري براي آزادي ايران نمي تونه انجام بده. اون چيزي كه بالاترين رو بالاترين كرده بود، سايتي بود كه صداي جنبش اعتراضي، مشكلات مردم، نبود آزادي و... رو به دنيا مي رسوند. اين بالاترين ديگه اون بالاترين نيست. اگر نمي تونيد اصلاحش كنيد، تعطيلش كنيد كه حداقل خاطره خوبي ازش بمونه قبل از اينكه از اين هم بدتر بشه.

 



هافينگتون پست: آمريكا در عراق جنگيد
تا ايران را قدرتمندتر كند؟!(خبر ويژه)

دولت آمريكا به واسطه خبط بزرگ اين رژيم در عراق و باز كردن دست جمهوري اسلامي ايران در منطقه، مورد سرزنش رسانه هاي داخلي خود قرار دارد.
تحليلگر روزنامه هافينگتون پست نوشت: با مراجعت سربازان آمريكا از عراق، وقايع اين كشور ديگر چندان در كانون توجه نيست، ولي داستان تمام نشده است. عراق هنوز مهمترين داستان خاورميانه و تاثير آن بر آينده منطقه فراگير است. وداع خانفر، در لندن به من گفت «هيچ كس ديگر به عراق توجه ندارد؛ ولي عراق به يكي از متحدين ايران تبديل شده و هر دو كشور منابع عظيم نفتي دارند. ما بايد به اين مساله توجه كنيم.»
اين روزنامه مي افزايد: اوباما در مراسم بازگشت سربازان آمريكا از عراق گفت «جنگ عراق ديگر مساله اي متعلق به گذشته است.» ممكن است كه فجايع جنگي و مسايل مرتبط با آن به تاريخ متعلق باشد، ولي نتايج آن مسلما به زمان حال بازمي گردد. در حال حاضر، همان صداهايي كه ما را به جنگ در عراق فرا مي خواند، ما را به جنگ با ايران مي خوانند؛ غافل از اينكه ماجراجويي هاي همين عده در عراق بود كه باعث شد ايران متحد تازه اي در منطقه پيدا كند. در واقع ما با ايران «متحد»(!) شديم تا دولت شيعه نوري المالكي در عراق را بر سر قدرت نگاه داريم. متحد نزديك عراق در حال حاضر نه آمريكا، بلكه همسايه شيعه آن است. شواهد اين مدعا هر روز واضح تر مي شود.
هفته گذشته گزارش شد كه ايران در حال تقويت دولت عراق است و از جناح هاي مخالف خواسته است از دادن راي عدم اعتماد به وي خودداري كنند. رد پاي ايران در سراسر حلقه نزديك به دولت عراق قابل تشخيص است. گزارش شده كه مقتدي الصدر، روحاني شيعه تندروي عراق، به ايران سفر كرده است و همچنين ايران از جلال طالباني، رئيس جمهور عراق خواسته است فشار بر نوري المالكي را كم كند.
هافينگتون پست با اشاره به هماهنگي هاي نفتي عراق و ايران يادآور شد: اين دو كشور سياست هاي خود درباره اوپك را با يكديگر هماهنگ مي كنند و بدين ترتيب قدرت مشترك دو كشور نيز بيشتر مي شود.
نويسنده اين تحليل مي افزايد: من اين موارد را براي تحريك افكار عمومي ذكر نمي كنم؛ برعكس هدفم اين است كه بي نتيجه بودن سياست آنهايي كه بر طبل جنگ مي كوبند را نشان دهم؛ جنگي كه علاوه بر تمام فجايعي كه همه مي دانيم، باعث قدرتمند شدن ايران شده است. بايد از آنها كه بر طبل جنگ مي كوبند پرسيد فايده جنگ عراق چه بود؟ آيا هدف شما قدرتمند كردن ايران بود؟ اگر نه، و اگر تا اين حد اشتباه كرده ايد، چرا ما بايد دوباره به شما اطمينان كنيم؟ شما چه تجديدنظري در موضع خود كرده ايد كه موضع شما را موجه تر مي كند؟
هافينگتون پست در پايان نوشت: ما از يك سو ايران را به عنوان يك دشمن معرفي مي كنيم، از سوي ديگر اشغال عراق توسط ما باعث پيدايش متحدي قوي براي ايران در منطقه شده است. برخلاف آنچه بسياري از تحليلگران هوادار اين نظر بيان مي كنند، پيش بيني چنين وضعيتي چندان هم غيرقابل پيش بيني نبود.
همزمان با اين تحليل، پنتاگون ضمن انتشار گزارشي اعلام كرد: شمار تلفات نظامي آمريكا در جنگ 11ساله افغانستان از مرز 2 هزار نفر گذشت.
براساس اعلام روز پنجشنبه وزارت دفاع آمريكا از ميان 2000 نظامي كشته شده آمريكايي، 1577 نفر در عمليات هاي نظامي در افغانستان كشته شده اند كه 34 نفر از آنان زن بودند.
براساس اين گزارش، همچنين 16هزار و402 نظامي آمريكايي نيز در درگيري هاي افغانستان زخمي شده اند.
در درگيري هاي سال 2011 افغانستان، 418 نظامي آمريكايي كشته شدند.

 



بد جوري گند زديم
كوه ما حتي موش هم نزائيد!(خبر ويژه)

گروه هاي فراري مخالف در آخرين زورآزمايي خود افتضاح تازه اي به بار آورده و خيط كاشتند.
گروهك موسوم به شوراي هماهنگي سبز با حمايت شبكه هاي ماهواره اي و رسانه هاي ضد انقلاب خواستار تجمع در روز پنج شنبه گذشته در ميادين و پارك ها به بهانه تجمع 25 خرداد سال 88 شده بودند اما كوه تبليغات و فراخوان آنها براي چندمين بار حتي موش هم نزاييد. نكته جالب اينكه گروهك مذكور و رسانه هاي وابسته به آن سعي كردند پيامد فراخوان خود را با كمترين بحث و خبر به حاشيه بيندازند و اصطلاحاً سانسور كنند.
سايت جرس در نوشته اي چند سطري اعلام كرد «بنابر گزارش ها تحرك محسوسي در مراكز عمومي و پارك ها و ميادين مشاهده نشده است. برخي پارك ها شلوغ به نظر مي رسيد اما ناظران آن را وضعيت طبيعي پنج شنبه ها مي دانند و برخي ديگر معنادار تلقي مي كنند(؟!) همچنين حضور پليس در پارك ها محسوس نبود».
سايت كلمه نيز در متني چند سطري نوشت: برخي شاهدان از فضاي امنيتي در خيابان آزادي و ولي عصر سخن گفته و برخي شاهدان ديگر شرايط را مشابه پنج شنبه شب هاي ديگر توصيف كرده اند. گزارشي از حضور نيروهاي گارد ويژه و يا هر گونه برخورد پليس در دست نيست.
كلمه آنگاه در مطلبي به ظاهر شبه انتقادي و به قلم يكي از گردانندگان خود - حمزه غالبي كه عضو شوراي هماهنگي سبز چند نفره نيز هست - نوشت: به فراخوان اخير شورا انتقاد اصولي وارد است. وقتي تصميمي با فهم سليم بخش بزرگي از افراد نمي خواند، يعني مكانيزم هماهنگي خوب عمل نمي كند. اين شورا مركز هماهنگي است نه فرماندهي. بايد با نقد خودمان از خارج شدن شورا از ماموريت محوله جلوگيري كنيم. تصميمات اشتباه و يا برنامه هاي ناكام، اتفاقي غيرقابل اجتناب است. نشانه پيشرفت يا داشتن ظرفيت يادگيري، اشتباه نكردن نيست بلكه كم كردن اشتباهات است.
اما رسانه هاي ضدانقلاب پس از شكست از پيش آشكار اين فراخوان، زبان به انتقادهاي تند گشوده اند. «خودنويس» به قلم نيك آهنگ كوثر (كاريكاتوريست خارج نشين) نوشت: راستي 25 خرداد، سومين سالگرد تجمع بود و بسياري از كساني كه در 25 خرداد 88 به ميدان آزادي رفتند، راي نداده بودند[!] دوستاني داشتم كه رأي ندادند اما شعار «راي من كو» را همگام با بقيه سر دادند [!!] اما امروز در ميانه تماشاي بازي فوتبال، با دوستانم در داخل چت مي كردم كساني كه سرشان را مي زدي، ته شان را مي زدي حاضر نبودند در چنين مواقعي خانه بمانند و مثل خيلي ها فقط در فيسبوك «لايك» بزنند و يا در بالاترين «مثبت» و «منفي» بدهند و فعال واقعي بودند، اين بار ترجيح دادند از سر جاي شان تكان نخورند. دو سال پيش كه كارتون «بيانيه شماره 300 ميرحسين» (!) را كشيده بودم و جو بسيار سنگيني عليه من درست شد كه نه تنها كارتونم كه خودم هم در معرض سانسور قرار گرفته بودم، يك سوال بيشتر در ذهن نداشتم، آن هم اينكه آيا با اين روش مي توان از پس حاكميت برآمد؟ دو سال پيش دعوت به حضور در راهپيمايي اعتراضي از سوي سران جنبش پس گرفته شد، خيلي ها دل خور شدند اما امروز شوراي هماهنگي به نيابت از سران جنبش درخواست حضور در راهپيمايي سكوت مي كند، كسي هم نمي رود، كك هيچ كس هم نمي گزد.
وي مي افزايد: همه ما خطا داريم. اما خطا داريم تا خطا. كارنامه شوراي هماهنگي پر از خطاهايي است كه ديگر بحث جبران خطاها هم عملا شوخي است. آيا واقعا اعضاي يك شورا كه مي دانند مردم حاضر نيستند به دعوت شان از خانه بيرون بيايند و ريسك كنند، چرا بايد بيانيه اي بدهند كه همان يك دهم اعتباري كه براي شان باقي مانده بود هم محو شود؟ شوخي نيست. خطاهاي تاكتيكي سه سال گذشته را كنار هم بچينيد. از محدوده شعارها، تا تاكتيك هاي اعتراضي، تا عدم توجه به خواست بخش بزرگي از مخالفان در تجمع هاي بعد از درگذشت آيت الله منتظري، از به انحراف كشاندن دردناك راهپيمايي 22 بهمن 1388، از كنار كشيدن از يك تجمع بزرگ در خرداد 1389 تا ادعاي دفاع از آرمان هاي امام راحل و...
پايگاه اينترنتي ميهن نيز با حمله به شوراي هماهنگي سبز نوشت: دعوت نامه فراخوان تجمع را چه كسي فرستاده است؟ آيا چنين دعوتي تاثيرگذاري دارد؟ آيا آنها مقبوليت و صلاحيت دارند؟ آنها چنين آمادگي و صلاحيتي را ندارند و به همين دليل، اعتبار شان افول كرده است. اكنون واقعا معلوم نيست كه چه كسي و كدام فرد يا نهاد معتبر كارت دعوت فرستاده بود؟

 


صفحه (14)


صفحه (3)


صفحه (2)

     


(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14