زلف آشفته او ... (يادداشت روز)

«آشفتگي» در نگاه اول خوشايند به نظر نمي آيد، اما در اين نوشته كه «بعثت رسول خدا(ص)» و «جايگاه كنوني ايران اسلامي و عزيز ما» موضوع آن است، سخن از «زلف آشفته»اي در ميان است كه به قول حافظ «در دست صبا افتاده» و هر جا كه دلي يافته، به خود مبتلا ساخته. با نگاه از اين زاويه، بايد باز هم با خواجه شيراز همزبان شد كه؛
زلف آشفته او باعث جمعيت ماست
چون چنين است، پس آشفته ترش بايد كرد
چند سال قبل، حضرت آقا از انقلاب اسلامي با عنوان «بعثت دوباره» ياد كرده و در تفسير آن فرمودند؛
«عين همان بعثت با يك تفاوت در جامعه ما و در زمان ما به وجود آمده است. آن تفاوت اين است كه بعثت آن روز به معناي بيدار شدن يك انسان و پيغمبر شدن او بود و در بعثت امروز، ديگر رسالت در آن نيست، بلكه بعثتي در راستاي بعثت پيامبر(ص) است».
در اين باره گفتني ها فراوان تر از آن است كه حتي «مثنوي هفتاد من كاغذ» هم تاب فهرست آن را داشته باشد، از اين روي در محدوده اين نوشته محدود به چند نمونه از قول ديگران اشاره مي كنيم. مگر نه آن كه «الفضل ما شهدت به الاعداء»؟ و «بهتر آن باشد كه سرّ دلبران، گفته آيد در حديث ديگران»؟
اين نوشته، فقط روايتگر است. قضاوت با شماست. بخوانيد؛
4 چند ماهي از پيروزي انقلاب اسلامي گذشته است، روزنامه انگليسي «تايمز» در تفسيري با اشاره به آنچه در ايران جريان دارد، مي نويسد «خبر انقلاب اسلامي در ايران به سرعت سراسر جهان را درنورديده است. در پاييز سال 1979- سال پيروزي انقلاب- غرب بار ديگر اسلام را كشف كرده است. اسلامي كه پس از ده ها قرن سكوت دوباره در اوج استقبال مردمي به ميدان آمده است.»
4 همان سال، ميشل جانسون، استراتژيست صاحب نام آمريكايي در نشريه «ژئوپولتيك» مي نويسد؛ «انقلاب اسلامي در ايران، تجديد حيات دوباره اسلام است. در اين انقلاب هيچيك از «ايسم»هاي متداول نظير ناسيوناليسم، كاپيتاليسم، كمونيسم و سوسياليسم كمترين نقشي نداشته است. دنياي غرب بايد درك كند با اسلامي روبروست كه قرن ها در ميان مسلمانان فراموش شده بود... آيا مي دانيد «الله اكبر» يعني چه؟ يعني خدا بزرگ است. اين همان شعار مسلمانان در آغاز ظهور اسلام است.»
4 خبرگزاري ايتاليايي «انسا» در گزارشي از ايران مي نويسد؛ «اسلام نه فقط از صحنه بيرون نرفته است، بلكه در نقاط مختلف جهان از مرزهاي جغرافيايي عبور كرده و به يك نظام قانونمند و پرطرفدار براي زندگي در دنياي بحران زده كنوني تبديل شده است... رنسانس اسلامي آغاز شده است.»
4 «آلوين تافلر» استراتژيست آمريكايي در كتاب «موج سوم» هشدار مي دهد كه «خميني نه فقط جهان اسلام را عليه نظام ليبرال دموكراسي حاكم برانگيخته است بلكه دنياي دين باوران را نيز متحول كرده و اين تحول و برانگيختگي مي تواند در آينده غرب جاي پا داشته باشد.»
4 در همان ايام، امام راحل ما- رضوان الله تعالي عليه- خطاب به مسلمانان جهان مي فرمايند؛ «از هياهوي قدرتمندان نهراسيد كه اين قرن به خواست خداوند قادر، قرن غلبه مستضعفان بر مستكبران و حق بر باطل است» و در پيام ديگري تأكيد مي فرمايند و اطمينان مي دهند كه اسلام سنگرهاي كليدي جهان را يكي پس از ديگري فتح خواهد كرد.
حالا چند سال جلوتر مي آئيم باز هم بخوانيد؛
4 خانم كانداليزا رايس، وزير امور خارجه دولت بوش در گزارش خود به كنگره مي گويد؛ «ايران به يك قطب قدرتمند در منطقه تبديل شده است. انگار هركول شرق است كه در ميانه ميدان خاورميانه ايستاده و فرياد مي كشد و براي ورود به كريدورهاي خاورميانه از آمريكا باج مي خواهد.»
4 رابرت گيتس- وزير دفاع پيشين آمريكا- در گزارشي به كميته خارجي «سنا» مي گويد؛ «مشكل ما با ايران، آن است كه از تهديد نمي ترسد و از ما نيز چيزي نمي خواهد. كسي كه از ما چيزي نمي خواهد، چيزي هم به ما نمي دهد.»
4 روز بيست و چهارم از جنگ 33 روزه اسرائيل و حزب الله لبنان است. جرج بوش رئيس جمهور وقت آمريكا مي گويد؛ در لبنان جنگ ميان ايران و آمريكا جريان دارد، اسرائيل به نمايندگي از آمريكا و حزب الله به نمايندگي از ايران. فرداي آن روز، خبرگزاري دويچه وله در تفسيري مي نويسد؛ وقتي رهبر حزب الله لبنان در كنفرانس سران در تهران دست رهبر ايران را مي بوسد، باور نكنيد كه ايران در سوي ديگر اين جنگ نيست. بعد از پايان جنگ 33 روزه، «زئيف شف» ژنرال بازنشسته و استراتژيست اسرائيلي مي گويد؛ بايد بپذيريم كه در مقابله با حزب الله كه فقط يكي از شاخه هاي منطقه اي ايران است پيروز نبوده ايم و چند ماه قبل رهبر معظم انقلاب با صلابت اعلام مي كنند كه در جنگ هاي 33 روزه و 22 روزه دخالت داشته ايم.
4 انقلاب هاي منطقه با سه ويژگي اسلامي بودن، ضد استكباري بودن و مردمي بودن آغاز شده است. كارتر رئيس جمهور اسبق آمريكا مي گويد؛ آنچه امروزه در خاورميانه و شمال آفريقا مي بينم و مي شنوم برايم آشناست. آن را در انقلاب 1979 ايران شنيده ام.
4 نتانياهو در مصاحبه با نيويوركر، مي گويد؛ به هر سو مي نگرم، خميني و خامنه اي را مي بينم كه پشت مرزهاي اسرائيل(!) خيمه زده اند.
4 مجله آمريكايي نشنال ريويو- 9 تير90/ 30 ژوئن 2011- مي نويسد؛ «بهار انقلاب هاي عربي، بهار ايران و بهار اسلام آيت الله خامنه اي است.»
4 روزنامه فرانسوي لوموند- آذرماه 90/ دسامبر 2011- با نااميدي مي نويسد و شاهد و نشانه مي آورد كه «امروزه ايران پرچم آمريكا را در جهان به حالت نيمه افراشته درآورده است و در حالي كه آمريكا و اروپا درگير بحران هاي سخت هستند، ايران در حال درو كردن محصولات بهار خاورميانه است.»
4 واشنگتن پست مي نويسد «انقلاب ايران به رهبري آيت الله خامنه اي هر روز قدرت آمريكا را بيشتر تحليل مي برد و انقلاب هاي خاورميانه را كه ادامه راه آيت الله خميني است در اختيار دارد.»
در همين روزهاست كه حضرت آقا از پيچ بزرگ تاريخ خبر مي دهند و اين در حالي است كه علاوه بر جهان اسلام، آمريكا و كشورهاي اروپايي نيز با جنبش وال استريت روبرو هستند. جنبشي كه با شعار ما 99 درصديم نظام هاي سرمايه داري حاكم را به چالش جدي كشيده و براندازي نظام هاي كاپيتاليستي- تاكيد مي شود براندازي و نه اصلاح- را دنبال مي كند.
4 روز 12 آذرماه 1390/ 13 دسامبر 2011 خبرگزاري آلماني دويچه وله از نشست سالانه شوراي راهبردي آتلانتيك- كشورهاي دو سوي اقيانوس اطلس- در واشنگتن خبر مي دهد. اين نشست با حضور برژينسكي، جيمز جونز و اسكوكرافت مشاوران امنيت ملي دولت هاي كارتر، فورد، بوش و اوباما تشكيل شده است و در آن ديويد پترائوس(رئيس سازمان سيا)، تامير پاردو(رئيس موساد)، جان ساورز(رئيس MI6) نيز حضور دارند. دويچه وله با عنوان نتيجه نهايي- TOP RESULT- و از قول برژينسكي، دبير اجلاس آورده است؛ «جهان در يك نقطه عطف تاريخي بعد از فروپاشي شوروي سابق قرار دارد كه تحولات فراگير خاورميانه و شمال آفريقا و رخدادهاي غيرمنتظره در آمريكا و اروپا نشانه هاي آن است. ما با چالش پيچيده اي روبرو هستيم و تاريخ در حال تغيير مسير است.» دويچه وله در ادامه مي نويسد «برژينسكي گفت حمله نظامي آمريكا به ايران فاجعه آميز است» و اين نشان مي دهد كه شوراي آتلانتيك در بن بست مورد نظر خود، ايران اسلامي را نقش آفرين مي داند.
4 5 خرداد 1390/ 26 مي2011 است. بنيامين نتانياهو نخست وزير رژيم صهيونيستي در كنگره آمريكا سخنراني مي كند. او پس از اشاره به پيشرفت هاي فني و علمي ايران و ابراز نگراني از انقلاب هاي اسلامي منطقه مي گويد؛ «6 ماه قبل كه پشت همين تريبون ايستاده بودم درباره خطر ايران هسته اي هشدار دادم. اكنون زمان ديگري است. امروز از تنگه خيبر در عربستان تا تنگه جبل الطارق در مراكش، تحول و دگرگوني عميقي در حال وقوع است و همه جا به لرزه افتاده است. اين لرزه، كشورها را متلاطم و دولت ها را متلاشي كرده است و همه ما همچنان شاهد اين نوسانات هستيم. صحنه هاي استثنايي در تونس و قاهره، خاطرات برلن و پراگ 1989- بعد از فروپاشي شوروي- را زنده نمي كند كه اميدواركننده باشد. اين لرزه ويرانگر(!) يادآور انقلاب 1979 ايران است. بايد قبول كنيم نيروي قدرتمندي وجود دارد كه با الگوي مورد نظر ما براي اداره جهان مخالف است. در رأس اين نيروي قدرتمند، ايران خميني و خامنه اي قرار دارد. من هشدار مي دهم كه لولاي تاريخ- HISTORY HINGE- در حال چرخيدن است. كساني كه ايران و خطر آن را ناديده مي گيرند، سر خود را در شن(!) فرو كرده اند.»
4 بعد از عقب نشيني نظامي آمريكا از عراق، روزنامه آمريكايي فوربز خطاب به بوش و اوباما مي نويسد «از حمله نظامي و 9 سال حضور در عراق چه به دست آورده ايم؟ 4500 سرباز خود را از دست داديم، بيش از 3هزار ميليارد دلار از جيب ماليات دهندگان آمريكايي هزينه كرديم و... نهايتا دشمنان آمريكا و دوستان ايران را در عراق روي كار آورديم و بازگشتيم.»
4 همان روزها، واشنگتن پست با ملامت نوشت؛ عراق را در سيني طلايي تقديم ايران كرديم.
... و اين همه كه اندكي از «همه» است در حالي است كه ايران اسلامي از نخستين روزهاي پس از پيروزي انقلاب تاكنون آماج سخت ترين و سهمگين ترين فشارهاي بيروني و فتنه انگيزي هاي دروني بوده است... اوج هنرنمايي يك ناخدا در مقابل طوفان سهمگين و همه جانبه، آن است كه به جاي پرتاب شدن به دوردست ها و فرو رفتن در اعماق درياها، برجاي بايستد و مقاومت كند، اما، ناخداهاي باخداي ما- امام راحل و خلف حاضر او- نه فقط كشتي طوفان زده را از بد حادثه در امان داشته اند، بلكه هزاران هزار گره دريايي را نيز، در كشاكش طوفان ها و صاعقه ها به جلو رانده اند. انگار طوفان سهمگين به «باد موافق» تبديل شده و صاعقه به جاي سوزاندن، نورافشاني كرده و راه نموده است. جل الخالق!
حالا، بار ديگر، نيم نگاهي- فقط يك نيم نگاه- ديگر به اطراف خود و آنچه در جاي جاي جهان جريان دارد بيندازيد. آيا با پيروزي انقلاب اسلامي، بعثت ديگري آغاز نشده است؟ و اين بار از ايران، و به قول آقا، نه آن كه دين جديد يا دعوتي بيرون از حلقه بعثت رسول خدا(ص) باشد... گويي باز هم رسول خداست كه امير كاروان است و هست.
حسين شريعتمداري

دست خالي (گفت و شنود)

گفت: گروه هاي اپوزيسيون بدجوري اردشير اميرارجمند و رجب مزروعي را به باد فحش گرفته اند.
گفتم: چرا؟!
گفت: در سايت هاي خود خطاب به آنها نوشته اند شوراي دو نفره موسوم به هماهنگي راه سبز! عامل جمهوري اسلامي است و ماموريت دارد كه اپوزيسيون را بي آبرو و سكه يك پول كند.
گفتم: مگر آدم قحطي است كه جمهوري اسلامي سراغ اين دو نفر برود؟!
گفت: نوشته اند اين شوراي دو نفره با فراخوان براي حضور و سكوت در 25 خرداد، قصد داشته اپوزيسيون را تمام شده معرفي كند، چون مي دانسته هيچكس براي حمايت به خيابان نمي آيد.
گفتم: خب! ديگه چي؟!
گفت: اميرارجمند در مصاحبه با سايت خودش، خطاب به اپوزيسيون گفته است، حالا اگر اعتراض داريد چرا فحش مي دهيد؟
گفتم: شخصي كه براي گدايي به در خانه اي رفته و با فحاشي صاحبخانه روبرو شده بود خطاب به او گفت؛ حالا اگر چيزي نمي دهي چرا فحش مي دهي؟ و صاحبخانه گفت؛ آخه نمي خواستم دست خالي برگردي!

گزارش خبري تحليلي كيهان
سنگ اندازي سناتورهاي آمريكايي در آستانه مذاكرات مسكو

در حالي كه كمتر از 24 ساعت ديگر دور جديدي از مذاكرات ميان ايران و گروه 1+5 در مسكو آغاز مي شود، 44 سناتور آمريكايي در اقدامي سياسي و خلاف توافقات اسلامبول و بغداد با ارسال نامه اي به باراك اوباما، خواستار تعيين شروط جديدي از سوي 1+5 براي تداوم گفت وگوهاي مسكو شدند.
روزنامه صهيونيستي «يديعوت آحارنوت» در گزارشي اعلام كرد: 44 سناتور جمهوري خواه و دموكرات آمريكايي روز جمعه با ارسال نامه اي از «باراك اوباما» رئيس جمهوري آمريكا درخواست كردند در گفت وگو با ايران تجديدنظر كند مگر آنكه اين كشور حاضر شود فعاليت غني سازي اورانيوم خود را متوقف كند.
اين نمايندگان آمريكايي از اوباما درخواست كردند كه براي ايران شرط بگذارد كه گام هاي هرچه سريعتري را براي تعطيلي تاسيسات «فوردو»، توقف غني سازي بالاي سطح 5 درصد و انتقال تمامي اورانيوم غني شده بالاي 5 درصد به خارج از ايران موافقت كند.
براساس اين گزارش، اين نامه با پيشنهاد «رابرت منندز» و «راي بلانت» از سناتورهاي آمريكايي نوشته است.
براساس اين گزارش، سناتورهاي مذكور با اشاره به دور سوم مذاكرات ايران و 1+5 (آمريكا، انگليس، فرانسه، روسيه، چين بعلاوه آلمان) كه قرار است دوشنبه هفته جاري در مسكو برگزار شود، در نامه خود خطاب به اوباما نوشتند: اگر ايران با اين اقدامات موافقت كند و به طور واضح اين گام ها را به اجرا درآورد، نمايانگر سطحي از پايبندي ايران به فرايند مذاكرات است و ادامه مذاكرات پس از نشست مسكو را نيز توجيه مي كند.
در ادامه اين نامه آمده است: از طرف ديگر اگر در مذاكرات مسكو، توافقات واقعي و خاصي صورت نگيرد، ما پيشنهاد مي دهيم كه درباره گفت وگوهاي بيشتر با ايران تجديدنظر كنيد و در عوض بر اعمال فشار فزاينده به دولت ايران از طريق اعمال تحريم ها و تاكيد بر احتمال وجود گزينه نظامي در قبال ايران متمركز شويد.
اين سناتورهاي آمريكايي در پايان نامه خود مدعي شدند: همانطور كه شما به درستي اعلام كرديد باب ديپلماسي در حال بسته شدن است، مقامات ايران بايد بفهمند كه واقعا منظورتان به طور واضح همين است.
اين سناتورها در حالي در تلاش براي سنگ اندازي در مسير مذاكرات مسكو هستند كه به اعتقاد تحليلگران سياسي ارسال نامه آنها به اوباما بخشي از پروژه اي است كه پيش از اين توسط معاون كاترين اشتون، مسئول سياست خارجي اتحاديه اروپا و نماينده 1+5 در مذاكرات، جهت به بن بست كشاندن دور آتي مذاكرات دنبال شده است.
بر مبناي توافق صورت گرفته در پايان مذاكرات بغداد (3 و 4 خرداد) مقرر گرديد معاونان جليلي و اشتون چند دور مذاكره براي تدوين چارچوب مذاكرات مسكو برگزار نمايند، اما پس از كارشكني ها و عدم آمادگي طرف غربي، دبير شوراي عالي امنيت ملي كشورمان در نامه اي به اشتون نسبت به برخي تلاش ها براي ايجاد ابهام در مذاكرات مسكو هشدار داد.
پس از رسانه اي شدن اين موضوع اشتون براي شانه خالي كردن از بن بست احتمالي در مذاكرات مسكو، در تماسي تلفني با جليلي اعلام كرد كه 1+5 آماده است تا درباره محورهاي پيشنهادي ايران كه در مذاكرات بغداد مطرح شد، در مسكو گفت وگو كند.
يكي از محورهاي كليدي ايران كه در بغداد به 1+5 پيشنهاد شد تاكيد بر به رسميت شناخته شدن حق ايران در غني سازي اورانيوم بر مبناي معاهده ان پي تي بود. حال تاكيد سناتورهاي آمريكايي بر تكرار دستور كار ديكته شده صهيونيست ها به برخي اعضاي 1+5 در مذاكرات بغداد، نشان داد كه غرب حسن نيت و آمادگي لازم براي انجام گفت وگوهاي منطقي در مسكو را ندارد.
كارشناسان سياسي مي گويند اين يك واقعيت است كه در حال حاضر غربي ها در گزينه هايي كه به واقع روي ميز دارند به انتها رسيده اند. در واقع هر آنچه از اقدام ها، گزينه ها و اجماع بين المللي مي توانست بر ضد ايران ايجاد شود در همين سطح بود و چيزي فراتر از آن متصور نيست.
از اين رو آن ها مي دانند كه اگر مذاكره به شكست بينجامد، به طور حتم گزينه ديگري وجود نخواهد داشت. هرچند ممكن است در رسانه هاي خود فضاسازي بكنند. اما اينكه بتوانند به صورت عملي ايران را تحت فشار قرار دهند ديگر موضوعيت ندارد. اين در حالي است كه ايران گزينه هاي بسيار متعددي در عرصه هاي مختلف جهت پاسخ به رفتارهاي خصمانه در اختيار دارد. برنامه هسته اي ايران رو به جلو بوده و تحولات منطقه هم به نفع آن ها نيست. از اين رو در پي هرگونه شكست احتمالي در مذاكره ها به نظر مي رسد بيش از همه خود طرف غربي متضرر شود.
آمادگي مسكو براي برگزاري نشست ايران و 1+5
معاون وزير خارجه روسيه اعلام كرد كه مسكو براي برگزاري نشست ايران و گروه 1+5 كاملا آماده است.
به گزارش خبرگزاري ريانووستي، ريابكوف گفت: «ايران و گروه 1+5» از درك هاي حاصله در بغداد پيروي مي كنند و هيچ گونه انحرافي از اين امر رخ نداده است. مسايل مربوط به تدارك ديدار در مركز توجه قرار دارند و ما در تماس با تمام كشورها قرار داريم. هيچگونه دليلي براي نگراني وجود ندارد و تداركات بنيادي است.
معاون وزير خارجه روسيه گفت: گام بعدي در مسكو برداشته خواهد شد. اينكه روند مذاكرات ادامه يابد براي روسيه مهم است. ما در اينكه پس از اين نشست هايي در نقاط ديگر برگزار شوند و وقفه رخ ندهد، ذينفع هستيم.
سرگئي لاوروف، وزير امورخارجه روسيه نيز پس از ديدار با همتاي عراقي خود در مسكو گفت: مسكو اميدوار است «گروه 1+5» در مذاكرات روزهاي 18 و 19 ژوئن سندكاري در مورد برنامه هسته اي ايران را كه در ديدار ماه مه در بغداد تهيه شده است، به طور سازنده مورد بحث قرار دهد.
وي افزود: عقيده مشترك ما اين است كه بايد در چنين چارچوبي به مذاكرات ادامه داد. در اين چارچوب تا به حال ايده ها و پيشنهادات جدي كافي تدوين شده است كه مي توان آنها را بر مبناي اصول حركت گام به گام و متقابل اجرا كرد.

جليلي: 1+5 كارشكني نكند ايران كوتاه نمي آيد

دبير شوراي عالي امنيت ملي كشورمان گفت: اگر به توافقات اسلامبول و بغداد احترام گذاشته شود به مذاكرات مسكو خوشبين خواهيم بود.
سعيد جليلي در آستانه دور جديد مذاكرات تهران و 1+5 در مسكو طي مصاحبه اي با شبكه خبري راشا تودي روسيه افزود: ما هميشه گفته ايم كه در اقداماتمان با منطقي شفاف به پيش مي رويم، ما از گفت وگو استقبال مي كنيم، ما همواره درباره همكاري و گفت وگو با كشورهاي مختلف درباره طيف وسيعي از موضوعات از جمله همكاري در زمينه انرژي هسته اي، آماده هستيم اما اين موضوع بايد با راهبرد مشخصي باشد.
جليلي در ادامه گفت: اگر آنها نيز به استراتژي مشابه و رويكرد مشابهي پايبند باشند آنگاه چشم انداز گفت وگوها اميدواركننده خواهد بود، ما اين موضوع را در مذاكرات اسلامبول و بغداد تكرار كرده ايم. در صورتي كه به توافقاتي كه در اسلامبول و بغداد حاصل شد، احترام گذاشته شود، ما با خوشبيني به اين دور از مذاكرات مي نگريم، اگر اين نوع از احترام را بنگريم، در اين صورت قادر خواهيم بود تا مذاكرات را در فضايي مثبت ببينيم.
دبير شوراي عالي امنيت ملي ايران در پاسخ به سؤالي درباره نقاط مهم مورد مذاكره در گفت وگوها گفت: من معتقدم چيزي كه بايد با جزئيات مورد بررسي قرار گيرد تعدادي از پيشنهادات است كه ما در گفت وگوهاي بغداد مطرح كرديم، ما پنج زمينه عمده را مطرح كرديم، چهار مورد آنها مربوط به انرژي هسته اي بود و يكي از آنها نيز درباره موضوعات مختلف بود، در همان زمان، طرف ديگر نيز يك پيشنهاد مطرح كرد.
حق غني سازي ما
بايد به رسميت شناخته شود
وي ادامه داد: براي پيشرفت گفت وگوها به توافق در دو زمينه عمده نيازمنديم، نخست، ما به شدت مخالف تسليحات كشتار جمعي هستيم. امروز جمهوري اسلامي ايران ظرفيت همكاري در زمينه خلع سلاح و عدم انتشار تسليحات اتمي را دارد، بنابراين اين ظرفيت ها بايد توسط جامعه جهاني استفاده شود، دوم، ما انتظار داريم كه حق ايران در زمينه فناوري هسته اي كه شامل غني سازي اورانيوم مي شود به رسميت شناخته شده و احترام گذاشته شود، اين موضوعي است كه به طور شفاف توسط معاهده ان پي تي تعريف شده است، من معتقدم كه بررسي كردن اين دو موضوع به پيشبرد مذاكرات كمك خواهد كرد.
چه ارتباطي ميان تروريست ها و شوراي امنيت وجود دارد؟
به گزارش فارس، جليلي در بخش ديگري از اين مصاحبه با اشاره به ارتباط تروريست ها با شوراي امنيت گفت: جامعه جهاني هم اكنون آشكارا اين سؤال را مطرح مي كند كه چرا برخي از دانشمندان ما كه در تأسيسات هسته اي صلح آميز فعاليت مي كنند هدف تروريست ها قرار مي گيرند، نام اين افراد در ليست شوراي امنيت سازمان ملل قرار گرفته بود كه شامل تحريم ها بودند، اين باعث شد تا تروريست ها براي نابود كردن افرادي كه در ليست سياه قرار داشتند آزاد باشند، بنابراين سؤال اين است: چه ارتباطي ميان تروريست ها و شوراي امنيت وجود دارد.
تهديدها ماهيت جنگ طلب رژيم صهيونيستي را
نشان مي دهد
خبرنگار راشا تودي در ادامه اين مصاحبه به تهديدات آشكار رژيم صهيونيستي درباره حمله به تأسيسات هسته اي ايران اشاره كرد و گفت در صورتي كه اسرائيل تصميم به حمله به ايران بگيرد، آيا براي اين اقدام به موافقت آمريكا نياز دارد كه جليلي پاسخ داد: اين گونه اقدامات در ماهيت نامشروع و جنگ طلب رژيم صهيونيستي قرار دارد. من معتقدم كه اين گونه جملات به آشكار شدن ماهيت واقعي اسرائيل كمك مي كند، اين گونه جملات نشان مي دهد كه اين رژيم به دنبال دستيابي به اهدافش از طريق حملات نظامي است، بار ديگر اين رژيم فكر مي كند كه اين حق را دارد تا اين جملات را مطرح كند و تمام جهان را تهديد كند. اين اقدامات با مقاصد نظامي، جنگجويانه و خشونت آميز هدايت مي شود.
وي افزود: اگرچه، اين رژيم از هر زمان ديگري ضعيف تر است و درباره قدرتش ترديد وجود دارد. تنها چيزي كه واضح است آن است كه جهان از ماهيت نظامي گري و جنگ طلبي آن آگاه است و هر اقدامي كه توسط اين رژيم اتخاذ شود، نامشروع است.
مردم سوريه
خود بايد تصميم بگيرند
جليلي در بخش ديگر اين مصاحبه با اشاره به مسائل سوريه گفت: دو مشكل در سوريه وجود دارد. اول، مردم خواستار اصلاحات هستند كه بايد معرفي شود. ما به اين خواسته و اعتقاد احترام مي گذاريم كه مردم سوريه بايد درباره راه حلي نهايي تصميم بگيرند دوم آنكه هرگونه مداخله خارجي كمك نخواهد كرد. فراهم كردن تسليحات يا آموزش تروريست ها اشتباه است، اين اقدامات در راستاي منافع ملت سوريه نيست، بايد به مردم سوريه اين توانايي داده شود تا تصميمات خود درباره اصلاحات را اتخاذ كنند، فراهم كردن تسليحات يا حمايت از تروريست ها قابل قبول نيست، اين فقط به تلفات بيشتر در ميان غيرنظاميان و خونريزي منتهي مي شود. اين مسير اشتباهي براي موفقيت است.

ما بزدل نيستيم تو خيلي بي مصرفي آقاي اردشير!(خبر ويژه)

يك شبكه صهيونيستي اعلام كرد فراخوان امسال شوراي هماهنگي سبز، مجلس ختم اين گروه و ديگر گروه هاي اپوزيسيون بود.
بالاترين درباره فراخوان سكوت در پارك ها در روز 25 خرداد نوشت: خرداد امسال، مراسم ترحيم شوراي هماهنگي سبز بود و هيچ استقبالي از فراخوان آنها نشد. هيچ اتفاقي نيفتاد و مردم هيچ استقبالي نكردند به چند دليل؛ از جمله مشخص نبودن هويت شورا، دروغگويي هاي پياپي اصلاح طلبان مقيم خارج مانند مهاجراني و محسن كديور و فاطمه حقيقت جو و سايت هاي آنها و شركت برخي اصلاح طلبان مانند خاتمي در انتخابات.
اين شبكه اينترنتي كه خود نيز ماه هاي بدي را سپري كرده، در مطلب ديگري نوشت: مخالفان حق داشتند به چنين اپوزيسيوني اعتماد كنند. آنها پس از عاشوراي 88، متهم بي غيرتي، بزدلي و منفعت طلبي و بي فرهنگي و حتي فحش هاي ركيك شدند. اما دريغ از يك سر سوزن عقل و تدبير و از خودگذشتگي در شوراي هماهنگي سبز. حاصل كار آنها چه بود؟ كاشتن تخم اختلاف و نفاق و بدبيني و فراخوان هاي غيرمسئولانه نظير سه شنبه هاي اعتراض كه خود تبديل به يكي از مهمترين عوامل ركود گرديد. ما هرگز ديگر نتوانستيم قد علم كنيم و با دعوت به راهپيمايي هاي سكوت، خوار شديم. اعتماد به نفس ما از بين رفت و اين آخري، توهين آشكار به شعور مخالفان بود؛ قدم زدن در پارك! در خوش بينانه ترين حالت بايد گفت مخالفان با مشتي موجود فناتيك و بي مصرف طرفند.
نويسنده ادامه مي دهد: درباره اپوزيسيون سي و چندساله نيز هرچه بگوييم زياده گويي است. بگذار در پشت راديوها و تلويزيون ها و تريبون هاي خود 60 سال ديگر اپوزيسيون باقي بمانند. ما با روشنفكري افسرده حال مواجهيم. با ركود جنبش سبز و نبود رهبري قابل اعتماد، زمينه براي رشد قارچ گونه انواع و اقسام روشنفكران افسرده حال، فراهم شده است. نتيجه همين است كه مخالفان با وجود چنين اپوزيسيوني و با طناب چنين روشنفكران با شعوري به ته چاه سقوط نكردند.
سايت خودنويس نيز روز جمعه در مطلبي آميخته به طنز و تمسخر -به قلم يكي از عناصر فراري مقيم پاريس- نوشت: «ديروز بس كه سكوت بود، متوجه اعتراض خودمان نشديم! ديروز به دعوت شوراي هماهنگي سبز وارد جديدترين فاز مبارزه شديم. ديروز با موفقيت تمام در خانه هاي خود نشستيم و از شدت اعتراض سكوت كرديم. به اعتقاد تحليلگران مسائل پيچيده، اگرچه در همه جاي دنيا اعتراض يك چيزي است كه يك صدايي هم داشته باشد يا يك صدايي را از يك كسي يا يك جايي در بياورد، ليكن چون جمهوري اسلامي واقعا انتظار همه جور اعتراضي داشت جز همين يك جورش، لذا الان در انتخاب نوع «برخورد» با اين فاز جديد به شدت دچار بحران شده است. شوراي مورد اشاره هدف از ايجاد اين بحران براي جنبش را ايجاد بحران براي نظام دانست و بر لزوم خودش تاكيد كرد. گفته مي شود با هر دعوت شوراي راه راه به سكوت، نيروهاي رژيم از شوراي مورد نظر مراتب قدرداني و تشكر را اعلام و از آنها مي خواهند كه به اين فراخوان ها ادامه دهند.»
خودنويس مي افزايد: نيروهاي حاكميت معتقدند چنانچه شوراي هماهنگي دو تا فراخوان ديگر بدهد، اصلا ديگر احتياج به هيچ نيروي سركوبي ندارد چون تمام قصد آنها ساكت كردن مخالفان است كه خب خدا را شكر خود آنها دارند زحمتش را مي كشند.
نويسنده اين مطلب يخ شبه طنز در پايان نوشت: در حال حاضر شايعاتي مبني بر راه اندازي يك شبكه اجتماعي جديد به نام «ميرحسين بوك» توسط شوراي هماهنگي شنيده مي شود كه از اين به بعد به جاي پرسه بي خودي در فيس بوك و بالاترين و احيانا دريافت فحش و فضاحت و بد و بيراه از سايرين، در اين فضاي «خودي» به راحتي عكس ها و تصاويري با عناوين «مير ما»، «مردي كه به من سياست آموخت»، «اسيران سبز»، «راهتان ادامه دارد» و غيره درج نموده بي خود اعصاب بقيه را هم به هم نريزند!

اسرائيل: بهار عربي در حقيقت تكرار الگوي انقلاب 1979 ايران است (خبر ويژه)

معاون وزير خارجه رژيم صهيونيستي گفت: ما بر اين باوريم كه بهار عربي در حقيقت تكرار الگوي انقلاب ايران در سال 1979 است.
داني ايالون در مصاحبه با يك روزنامه ايتاليايي تصريح كرد: در آن انقلاب نيز افراط گرايان اسلامي روي كار آمدند.
وي همچنين به «ايل خوليو» گفته است: اسرائيل در محاصره اسلامگرايان و بمب اتمي ايران [؟!] قرار گرفته است. بي ثباتي در خاورميانه به دليل گسترش هرچه بيشتر اسلام گرايي افراطي در كشورهاي عربي و صدور انقلاب ايران در جريان است و ناتواني غرب كه درگير بحران اقتصادي است، كمكي به حل مشكلات نمي كند.
ايالون مي گويد: اگر ايران حس كند كه جامعه جهاني به صورت منسجم و سرسختانه عليه برنامه اتمي اين كشور موضع گرفته، شايد از طرح دستيابي به بمب اتمي منصرف شود. آنها متعصب و تندرو هستند اما براي بقاي رژيم اسلامي عاقلانه رفتار مي كنند. با اين حال به نظر نمي رسد كه تحريم هاي بين المللي تاثير چنداني بر برنامه هسته اي ايران گذاشته باشد و به گفته نتانياهو فعاليت هاي غني سازي اورانيوم در ايران حتي يك ميلي متر عقب نشيني نكرده است.
در همين حال شيمون پرز رئيس رژيم اشغالگر صهيونيست ادعا كرد: حكومت ايران به تهديدي براي صلح جهاني تبديل شده است. آنها به جهان گشايي و امپراتوري در خاورميانه چشم دوخته اند و ترس و وحشت را به سراسر جهان گسترش داده اند. آنها سعي مي كنند بمب اتمي بسازند و تاريكي را به جهاني سوق دهند كه آرزوي روشنايي دارد.
وي به هنگام دريافت مدال آزادي از اوباما گفته است: ايراني ها تنها دولتي هستند كه دنبال احياي امپراتوري و سلطه بر خاورميانه هستند.
گزافه گويي پرز در حالي است كه رژيم صهيونيستي اساسا بر مبناي توهمات امپرياليستي و با اشغال فلسطين شكل گرفت و مدعي سناريوي از نيل تا فرات و اسرائيل بزرگ(!) بود. اين رژيم همچنين براي 18 سال جنوب لبنان را به اشغال خود درآورده بود و غير از اشغال فلسطين، 6 جنگ را طي 64 سال گذشته راه انداخته است. آنها البته در دو جنگ اخير شكست سختي از حزب الله و حماس خوردند و تلافي اين شكست را عليه كشتي امدادرساني مرمره درآوردند.
برخي مقامات صهيونيستي، انقلاب ملت هاي مسلمان منطقه را زلزله 9ريشتري عليه ثبات خود توصيف كرده اند و فروپاشي رژيم مبارك در مصر را فروپاشي عقبه استراتژيك خود توصيف مي كنند. بدين ترتيب وحشت اصلي سران رژيم صهيونيستي همان است كه داني ايالون درباره تكرار انقلاب ايران در گستره خاورميانه گفته است و نه ادعاي توليد بمب اتمي در ايران.

شأن من اجل از اين است كه از افراد اسم ببرم!(خبر ويژه)

«عبدالله نوري نتوانست اصلاح طلبان را در انتخابات مجلس نهم منسجم و جريان ها را متقاعد كند اما براي انتخابات رياست جمهوري طيفي از وزرا و استانداران دوره اصلاحات از جمله كرباسچي را دور خود دارد و اميدوارم در اين مسير موفق شود.»
قدرت ا... عليخاني عضو اقليت مجلس هشتم كه موفق به كسب رأي مردم براي حضور در مجلس نهم نشد، ضمن بيان مطلب فوق، از ذكر نام حلقه اطرافيان نوري امتناع كرد. وي در مصاحبه با خبر آن لاين درباره اينكه «روي چه افرادي نظر هست؟» گفت: من اسمي نمي برم! شأن من اجل تر از اين است كه اسمي از افراد ببرم. اصلاح طلبان شخصيت هاي خوبي دارند كه زماني كه وقت آن فرا برسد كانديدا خواهند شد. آقاي عباس آخوندي [ عضو ستاد اصولگرايان! حامي موسوي در سال 88] در مصاحبه خود به اين مسئله اشاره كردند كه حتماً نبايد افرادي كانديدا شوند كه صاحب نام هستند. زيرا اين افراد مي توانند مسئله ساز شوند. آخوندي در مصاحبه خود با صنعت و توسعه به اين مسئله اشاره كرده بودند كه آقايان خاتمي و ناطق بايد انتخابات را حمايت و پشتيباني كنند از سوي ديگر بايد به دنبال افراد جديد رفت و البته عزيزان فوق عزيزان قوم هستند كه بتوانند براي مشكلات امروز جامعه ايران تدابيري بيانديشند و از سوي مردم مورد اقبال قرار گيرند تا بتوانند در رقابت پيروز شوند.
وي در پاسخ اين سؤال كه «اما اين نظر آقاي آخوندي است از كجا معلوم كه آقاي ناطق با نظر ايشان موافق باشند؟» گفت: البته آقاي مهندس آخوندي هم نسبت نزديك با آقاي ناطق دارد (باجناق) و هم زماني معاون سياسي ايشان بودند و به ايشان نزديك هستند و خودشان هم داراي شخصيت متعادل و قابل قبولي هستند.
گفتني است عليخاني پس از ناكامي در انتخابات مجلس به عنوان مشاور هاشمي رفسنجاني منصوب شد. صلاحيت دو پسر وي در انتخابات مجلس تاييد نشد و او مي گويد يكي در شهرداري كار مي كند و ديگري استاد دانشگاه است.
سازمان طراح فتنه سبز در پاييز و زمستان سال 87 (چند ماه پيش از انتخابات رياست جمهوري خرداد 88) سناريوهايي نظير دولت ائتلافي و دولت وحدت ملي را براي انشقاق در ميان اصولگرايان پيش كشيد حالا آن تصميم خود را گرفته بود و برنامه ديگري براي انتخابات داشت. همان زمان مرعشي مدعي شده بود ما يك بدهكاري به آقاي ناطق نوري به خاطر سال 76 داريم.
عليخاني توضيح نداده كه ميان عبدالله نوري تندرو كه از تحريك كنندگان اصلي اغتشاشات در سال هاي 76 تا 79 بود با آقاي ناطق نوري كه در جايگاه رياست مجلس مورد هجمه تندروها و نيروهاي ميداني آنها قرار داشت چگونه مي توان نسبت برقرار كرد؟ نيروهاي ضدانقلاب از عبدالله نوري صرفاً به عنوان پوشش فعاليت هاي خود و انحراف اذهان از بازي اصلي خويش استفاده مي كنند. آنها در محافل داخلي خود از نوري به عنوان مهره اي سوخته ياد كرده اند.