(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


چهارشنبه 21 تیر 1391 - شماره 20253

نگاهي به برنامه «پايش» تريبوني براي دردهاي مردم
سينما تسليم است!
نگاهي به فيلم سينمايي «دوستي از جنس آتش» اثر مرحوم امير قويدل
انجمن حمايت از نگاتيو هاي سينمايي!
درنگي بر محصولات اخير شبكه نمايش خانگي
سينماي ونوسي، سينماگر مريخي!
استفاده هاليوود از عوامل ايراني و حمله به سپاه درفيلم هاي ضدايراني جديد
27 فيلم سينمايي متقاضي حضور در جشنواره فيلم دفاع مقدس
زندگي «نورالدين پسر ايران» روي پرده سينما
تلويزيون در انحصار «اوباما»
تلويزيون ايران به نشر معارف شيعي در لبنان كمك مي كند


نگاهي به برنامه «پايش» تريبوني براي دردهاي مردم

علي فرزين فرد
پايش، از معدود برنامه هاي اقتصادي سيماست كه با رويكردي انتقادي به مسائل روزمره مردم مي پردازد. برنامه اي كه با برخورداري از موضوع ويژه سال توليد ملي و سرمايه ايراني، پخش زنده و زمان مناسب براي روي آنتن رفتن، فرصت ديده شدن را در شبكه اول به دست آورده است.
اين برنامه كه چندي است پخش زنده آن (يكشنبه شب هاي هر هفته) از شبكه اول سيما آغاز شده، در مدت كمي با واكنش ها و بازخوردهاي متعددي مواجه شده است. اين واكنش ها فارغ از مثبت و منفي بودن، از توجه برانگيزي اين برنامه خبر مي دهد.
برنامه پايش يك مجله اقتصادي با محوريت شعار سال، يعني سال توليد ملي است. برنامه اي كه از نظر ساختاري چيز متفاوتي در چنته ندارد. اين برنامه از همان آيتم هاي هميشگي اين گونه برنامه ها بهره مي برد. ارائه آمارها و اخبار اقتصادي- گفتگو با كارشناسان و پخش چند گزارش مردمي كليت اين برنامه است. حتي از نظر استفاده از دكور و جذابيت هاي بصري هم اين برنامه چيزي فراتر از ديگر برنامه هاي اين چنيني سيما ندارد. حتي مي توان از دكور اين برنامه كه توانايي پوشاندن سيم ها و كابل ميكروفون ها را هم ندارد، با آن فضاي خشك و بي روح، به عنوان يك نقطه ضعف يادكرد.
بنابراين چه چيزي برنامه «پايش» را به يك برنامه تأمل برانگيز و مورد توجه بدل كرده است؟
اولين ويژگي برنامه كه از همان ابتدا بيننده را متوجه خود مي كند، مسئله رويكرد انتقادي و چالشي برنامه است. به طور واضح و روشن ديده مي شود كه در اين برنامه، از پرده پوشي ها و مصلحت سنجي هاي معمول و تعارف و مجامله خبري نيست بلكه بناست به شكلي واقع گرايانه و دقيق مسائل اقتصادي و توليد در كشور مورد بحث و بررسي قرار بگيرد. هم در بخش مصاحبه، هم در گفتارها و لحن مجريان و هم در انتقال نظرات و انتقادات بينندگان درباره وضع اقتصادي كشور، رويكرد مردمي برنامه خود را نشان مي دهد. در يك كلام، بايد گفت خوشبختانه «پايش» تبديل به برنامه اي تبليغاتي و خنثي نشده و به جاي اينكه بكوشد تريبوني براي مسئولين باشد، بلندگويي براي مردم است تا واقعيت هاي اقتصادي و دردهايشان را به گوش مسئولين برسانند.
برنامه پايش، با فصل الخطاب قراردادن منويات رهبر معظم انقلاب در نام گذاري سال نود و يك به نام سال توليد ملي- حمايت از كار و سرمايه ايراني و همچنين توجه به خواست و اراده ملت، به طرح موضوع ها و مسائل مربوط به توليد ملي مي پردازد و در اين راه از گفتن انتقادها و بيان كاستي ها نه تنها واهمه اي ندارد، بلكه در مقام يك مدعي العموم، منويات رهبري و خواست هاي مردم را از مسئولان و مديران اجرايي كشور طلب مي كند و بي ترديد يكي از دلايل اصلي موفقيت اين برنامه در جذب مخاطب و كسب اعتماد او در همين نكته نهفته است، نكته اي كه اگر چراغ راه برنامه هاي صدا و سيما قرارگيرد، باعث افزايش ضريب اعتماد مخاطب نسبت به رسانه ملي خواهد شد.
در اين برنامه مردم حرف ها و دردل هايشان را مي گويند و مي شنوند، آمارها بدون هيچ ملاحظه اي در اختيار آنان قرار مي گيرد و اخبار محرمانه اي براي كتمان كردن از مردم در اين برنامه وجود ندارد، موضوع هاي مطرح شده در برنامه از جنس خود مردم و با زبان خود آنان است و از آن رو مخاطب بعد از مدت ها حس مي كند، ديگر نه حرف در گوشي وجود دارد، نه ملاحظات ناگفته. براي همين با اعتماد تمام پاي برنامه مي نشيند و آن را تا به آخر دنبال مي كند.
اين مطلب كه نياز حياتي برنامه سازي امروز ماست در «پايش» به خوبي جلوه گري مي كند. از سوي ديگر، دست اندركاران اين برنامه، كوشيده اند آن را از حالت خشك و تخصصي خارج كنند و با تمهيدات و ابتكارات خود برنامه اي گرم و جذاب توليد نمايند. مثلا بخش كاريكاتور برنامه كه در آن به نمايش كاريكاتورهاي اقتصادي پرداخته مي شود، فضاي جذاب و دلپذيري را به برنامه داده است. يا بخش بسيار خوب معرفي كارآفرينان. بخشي كه با اجراي خوب مجري اين برنامه و دعوت از مهمانان برجسته و متفاوت، بخشي بسيار جذاب از كار درآمده و در كنار نقشي كه در تقدير و تبليغ از كارآفرينان دارد بر جنبه سرگرم كنندگي برنامه افزوده است.در عين حال «پايش»، از مدت زمان طولاني و مناسبي برخوردار است و مشكل هميشگي و تلخ كمبود وقت بسياري از برنامه هاي را يدك نمي كشد و اين مسئله باعث شده كه بحث ها مفصل تر و كامل تر صورت بگيرد. البته همين مسئله عامل اين شده كه در برخي از بخش هاي برنامه، بحث ها طولاني وملال آور شود و برنامه از ريتم بيفتد. در كنار اين، بايد به اجراي برنامه نيز اشاره داشت.
به جرأت مي توان گفت حضور مرتضي حيدري كه بعد از يك دهه اجراي تلويزيوني تبديل به يك كارشناس برجسته مسائل اجتماعي و اقتصادي شده بر غناي برنامه از لحاظ محتوايي افزوده است. اجراي حيدري به علت دانش فراوانش در حوزه مورد بحث برنامه، اجرايي روان، طبيعي و غيرنمايشي است كه خود اين اجرا در صميمي تر شدن فضاي برنامه و جذب مخاطب تأثير خاصي دارد. حيدري به خوبي با مهمانان برنامه مباحثه مي كند و بر موضوع بحث تسلطي كافي دارد. همين مسئله باعث مي شود كه مهمان برنامه با درك قدرت حريف گفت وگو، پاسخ هايي دقيق تر و مستدل تر به پرسش ها بدهد و اين، رمز موفقيت هر برنامه گفت وگو محوري است.
برنامه پايش، با رفع پاره اي از اشكال ها و تقويت رويكرد مردمي خود، مي تواند به برنامه اي بسيار مفيد وجذاب بدل شود.اميد است كه صدا و سيما نيز در تهيه و پخش برنامه هايي كه به بازتاب مشكلات مردم و تلاش براي ريشه يابي مشكلات مي پردازند بيش از پيش اقدام كند.
 


سينما تسليم است!

پژمان كريمي
وقتي فيلم ضدايراني «300» به دست هاليوود ساخته شد، برخي از اهالي سينماي ايران واكنش منفي نشان دادند.
آنها در گفت وگوهاي خبري، با محكوم كردن و نكوهش هاليوود، وعده دادند كه در قالب فيلمي سينمايي به سازندگان فيلم موهن پاسخ مناسبي مي دهند. اما چه شد؟!
نزديك به شش سال از ساخت و اكران «300» مي گذرد با اين حال، هيچ يك از اهالي سينماي ايران دست به كار ارائه پاسخ سينمايي، به تحريف گران هويت و تاريخ ايران نشده اند!
اين را گفتم كه بگويم سينماي ايران مشكلات زيادي دارد. يكي از اين مشكلات، كمبود اذهان متعهد دغدغه مند نسبت به حوزه «سياست و فرهنگ» است.
به همين دليل است كه سينماي ايران در برابر رويدادها و تهاجم فرهنگي و بازي سازي هاي فرهنگي دشمن، اساسا مرعوب، تسليم و منفعل است!
يك فيلم ساز آمريكايي به راحتي ، تاريخ ايران را دستمايه قرار مي دهد، قلب واقع مي كند، تحريف مي نمايد، به ملتي بزرگ توهين مي كند. در مقابل فيلم ساز ايراني چه مي كند؟ هيچ! از مجموع دهها فيلم ساز اغلب مدعي، برخي وعده مي دهند و ديگران خاموش در گوشه دنياي كوچك خود مي نشينند. مگر نه آنكه هنرمند بايد معاصر باشد. بايد به روز باشد. بايد دغدغه مند باشد. بايد نسبت به ارزش هاي ملي و ديني خود باورمند آشكار شود. مگر نه آنكه هنرمند بايد با ابزار فرهنگي دست به ارزيابي پديده ها و رويدادها بزند. بايد روشنگري نمايد. بايد بيدارگر گام بردارد. بايد متعهدانه اوضاع و رويدادهاي كوچك و بزرگ سياسي، اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي را رصد كند تا با ارائه ديدگاه اش به مخاطب، رسالت آگاه كنندگي را به جلوه آورد!
سينماي ايران چرا از رويدادهاي جهان معاصر جا مانده است؟
پس از گذشت 34 سال از پيروزي انقلاب اسلامي، در سي امين جشنواره بين المللي فيلم فجر تنها يك فيلم درباره بزرگ ترين رويداد كه نه، شگرف ترين معجزه قرن يعني «انقلاب اسلامي» به نمايش درمي آيد. فيلمي كه تنها «اشاره اي» به انقلاب دارد و در ماهيت و در گفتمان و در ذات، متعلق به گفتمان انقلاب اسلامي نيست. فيلمي كه به دليل پرداخت مضحك، سبب تمسخر مخاطب مي شود! چرا «انقلاب اسلامي» جايگاهي در سينماي ايران ندارد؟ چرا آفتاب سينماي دفاع مقدس تلاءلو بايسته را ندارد؟ چرا مرعوب هستيم. چرا در حوزه سينماي سياسي حرفي در خور براي گفتن نداريم! چرا سينماي ايران موج آفرين نيست؟ چرا فيلمي كه به ملت ايران توهين مي كند، در پيش چشم بسياري از اهالي سينماي ايران، به منزله الگوي سينماي پيشرو و حرفه اي و داراي مختصات سينماي جهاني، جلوه مي كند؟ چرا سينماي ايران منفعل است و بازي سازي نمي كند؟ چرا سينماي ما نمي تواند دشمن را منفعل كند؟
پاسخ روشن است. دوباره تكرار مي كنم: ما فيلم ساز متعهد و دغدغه مند كم داريم!
اين مشكل، مشكل ديگري را نيز به همراه آورده است. وقتي شما سرباز نداريد تا بتوانيد وضع حاكم بر صحنه نبرد را به نفع خود تغيير دهيد، هنگامي كه ارتشي نداريد كه در برابر صف مهاجم دشمن بايستد، طراحي بهترين استراتژي دفاعي هم گرهي نمي گشايد!
چون استراتژي نيست، حركات مبتني بر «فرد» نيز كارگر نيست و ديده نمي شود!
از اين روست كه مي توان گفت مشكل اصلي سينماي ايران و دليل عمده مرعوبيت آن در برابر دگرشدگي ها و رويدادها و يورش هاي فرهنگي بدخواهان، كمبود انديشه متعالي است! اين گونه «انديشه» را جست وجو كنيم. 43 سال است همين انديشه كشور را پاسداري كرده است. در حوزه سينما و براي ورود به اين عرصه، انديشه ياد شده را جست وجو كنيم!
 


نگاهي به فيلم سينمايي «دوستي از جنس آتش» اثر مرحوم امير قويدل

انجمن حمايت از نگاتيو هاي سينمايي!

سعيد رضايي
مدتي است به فكر تشكيل يك انجمن با نام حمايت از نگاتيوهاي سينمايي افتاده ايم! در واقع دوستان فيلمساز ايراني در اين سينماي عجيب و غريب و شاهكار آفرين، ما را به اين فكر انداخته اند! نمونه آخرش همين فيلم موسوم به «دوستي از جنس آتش» است.
مرحوم امير قويدل را با فيلم هاي «خونبارش»، «برنج خونين»، «سردار جنگل»، «ترن»، «دل نمك»، «گالان»، «بندر مه آلود»، «رخساره» و بالاخره حالا «دوستي از جنس آتش» مي شناسيم. فيلمي كه درسال 88 با نام «بار هستي» توليد شد و اكرانش تا الان به تعويق افتاد و پس از از دنيا رفتن كارگردانش رنگ پرده و سالن را به خود ديد.
«دوستي از جنس آتش» داستان دختري به نام هستي است كه در يك بيمارستان مشغول به كار است. او متوجه مي شود كه در موقعيت عجيب و غريبي قرار گرفته است به اين نحو كه موجودي ناشناخته و خاص او را هميشه زيرنظر دارد و مشكلات عجيب و غريبي برايش پديد مي آورد.
اگر بنا باشد فيلم «دوستي از جنس آتش» را در ميان ساير آثار كارگردانش ببينيم و بسنجيم متاسفانه با يك مدار رو به پايين و نمودار سقوط كننده روبرو مي شويم. درحالي كه خاطره فيلم هاي نسبتا خوبي مثل «ترن» و «سردار جنگل» هنوز در ذهن علاقه مندان به سينماي ايران ماندگار است. حتي فيلم هايي مثل «خونبارش» و «بندر مه آلود» هم نتايج قابل تحمل تري را به بار آورده بودند. اما «دوستي از جنس آتش» را به راستي مي توان نقطه افت كارگرداني مثل امير قويدل در طول سال هاي فيلمسازي اش به شمار آورد. فيلمي كه در ضعف ساختار و كارگرداني و فيلمنامه و بازي بازيگران و ساير مولفه ها و عناصرش، به راستي گوي سبقت را از ديگر آثار روي پرده اين چند سال اخير ربوده است!
بازي بد و باسمه اي ايرج نوذري و سارا خوئيني ها و ناصر ممدوح و ديگران در كنار فيلمنامه بي چفت و بست و رها و اشتباهات فراوان كارگرداني، از بازي گيري نادرست تا دكوپاژ غلط، و از معلوم بودن اين نكته كه فيلم و داستان و همه چيزش دغدغه فيلمساز نبوده و باري به هر جهت و با تعجيل و سرسري ساخته شده تا اينكه ميزانسن از دستش در رفته و به حال خود رها بوده است.
بازيگراني كه در جاي جدي فيلم مي خندانند و تماشاگر را به جاي يك درام تريلر وحشتزا با يك فانتزي كاريكاتوري و خنده آور روبه رو مي كنند. فيلم، سراسر از هم گسيخته و بي قفل و لولا، به شكلي سردستي، در نوسان و چرخش است. بطالت تمام عياري كه «دوستي از جنس آتش» نصيب تماشاگرانش مي كند، شايد يكي از دلايلي است كه بايد آن را در يك سالن خالي و با هفت، هشت نفر ديد!
بگذريم از برداشت ها و اخذ و اقتباس هاي بي ربط و تعجب برانگيزي كه فيلم از روي دست اين و آن داشته و تنها كاركردش خنده اي تلخ ناشي از مضحك بودن فضاي به دست آمده از فيلم در مقايسه با نمونه هاي خوب و اوريژينال اين ايده و داستان، به خصوص در آثار سينماي جهان است.

 


درنگي بر محصولات اخير شبكه نمايش خانگي

سينماي ونوسي، سينماگر مريخي!

محمد قمي
شبكه نمايش خانگي طي سال هاي گذشته برد خوبي در حوزه مخاطب سازي داشته است. اين رسانه مدت هاست كه گوي سبقت را از تالارهاي سينما ربوده و فيلم هاي سينمايي در حوزه مخاطبان چه خاص و چه عام، به جاي تالار هاي سينما، در شبكه نمايش خانگي ديده مي شود.
اين موفقيت در جذب مخاطب، البته موقعيت اين رسانه را حساس تر و خطيرتر مي كند و نيازش را براي نظارت جدي و دقيق تر، بيشتر.
فيلم هاي سينمايي «زماني براي دوست داشتن»، «زنان ونوسي، مردان مريخي»، «پرستوهاي عاشق»، «در امتداد شهر»، «كنسرت روي آب»، «مقلد شيطان»، «اسب حيوان نجيبي است» و «قصه پريا» تازه ترين آثاري هستند كه وارد شبكه نمايش خانگي شده اند.
طيف فيلم هاي متنوعي كه عموما در عنوان متنوعند و متفاوت؛ ولي در محتوا، تقريبا همگي از يك سبك و روش و منش پيروي مي كنند كه عبارت است از سطحيت نازل و كيفيت پايين و برداشتي دست چندم از كليشه هاي رايج در آن شبه ژانري كه فيلم ها ظاهرا تحت لوايشان ساخته شده اند.
اگر «زماني براي دوست داشتن» را يك فيلم كودك بدانيم كه البته براي بزرگ ترها ساخته شده و كمتر ربطي به بچه ها دارد و «اسب حيوان نجيبي است» را هم يك ابزورد غيرحرفه اي و غيراينجايي فرض كنيم كه حسابش از سينماي ايران از هر حيثي جداست، مي ماند «قصه پريا» كه يك فيلمفارسي مد روز و نازلي است دست پخت فريدون جيراني كه حتي از روزگاري هم كه فيلم هاي متوسط مي ساخت بسيار دورافتاده و جدا شده و مابقي هم كه فيلم هاي مخاطب گراي سطحي زده اي هستند كه حتي ارزش يك بار ديدن هم ندارند.
البته ناگفته نماند كه اين فيلم ها هر يك داراي نكات و نشانه گذاري هاي ضداخلاقي و منافي با عرفيات جامعه متشرع هم هستند كه در برخي با رويكرد ابتذال ظاهري و به اصطلاح «رو» رخ مي نمايند و در برخي هم با كنايه و در پوشش و لايه هاي زيرين داستان و آدم هايش. اما آنچه مي توان گفت بر همه اين طيف سايه گسترانده همان موضوع كيفيت پايين و بي ارزش بودن ساختاري است كه ابدا كمكي به ارتقاي سطح بينش بصري مخاطب و دانش سينمايي او نمي كند.حال سؤال اينجاست كه تدارك ديدن اين بسته فرهنگي و هنري براي خانواده ها و مهيا كردن زمينه نمايش آنها در محيط مقدس خانواده چه ميزان ضرر و زيان فكري و فرهنگي را به افراد جامعه تحميل مي كند و اساسا چرا بايد زمينه انتشار چنين فيلم هاي نازلي براي عموم مردم جامعه آن هم پس از اكران فرسايشي و نااميدكننده اكثر اين فيلم ها فراهم آيد؟ چه سودي در اين كار، آن هم براي چه كساني نهفته است؟ جز همان شبه هنرمنداني كه با ساخت و پرداخت چنين آثار نازل و غيرقابل دفاعي به نابودي تربيت بصري مخاطب ايراني و فهم سينمايي اش كمر همت بسته اند و او را هر روز بيش و پيش از ديروز، ناتوان و سطحي پسند و باسمه اي محور مي خواهند و مي طلبند؟
ابتذال و بلكه استهجان منتشر و مستتر در اين فيلم ها به خصوص در آثاري مثل «زنان ونوسي...»، «كنسرت روي آب»، «در امتداد شهر»، «پرستوهاي عاشق» و «قصه پريا» چرا بايد مثل خوره وارد محيط خانواده هاي مسلمان ايراني شود؟ فيلمي مثل «قصه پريا» كه يك اباحه گرايي جنسي و هدم و توهين به ارزش هاي ديني و زير سؤال بردن موضوعاتي مثل عفاف و حجاب را تئوريزه مي كند و از بي حيايي و ليبراليسم جنسي دفاع مي نمايد چه جايگاهي در جامعه مسلمان ايراني بايد داشته باشد؟ چرا و بر چه اساسي بايد اين فيلم با آن همه رويكرد بيمار و مباحث غيراخلاقي در شبكه نمايش خانگي منتشر شود و مثل انگل به جسم لطيف و شريف خانواده هاي متدين و پاك ايراني نفوذ و رسوخ يابد؟
آيا زمان آن فرا نرسيده است كه بر شبكه توزيع نمايش خانگي نظارت بيشتري صورت گيرد و با عنايت به فراگيري و گسترش قابل توجه به اين رسانه، فيلترهاي مطمئن تر و جدي تري برايش تعبيه گردد؟

 


استفاده هاليوود از عوامل ايراني و حمله به سپاه درفيلم هاي ضدايراني جديد

حسين كارگر
استفاده از عواملي ايراني و نشانه گيري سپاه پاسداران انقلاب اسلامي از شاخصه هاي اصلي فيلم هاي ضدايراني درحال توليد در هاليوود است.
جريان توليد فيلم هاي ضدايراني كه در يك دهه اخير در هاليوود گسترش يافته، به اوج خود رسيده است. به طوري كه در حال حاضر سه فيلم و سريال ضدايراني در آمريكا در حال توليد است. اما نكته قابل تأمل اين است كه هاليوودي ها سعي دارند تا در اين فيلم ها بيشتر از عوامل ايراني استفاده كنند. همچنين حمله به سپاه پاسداران انقلاب اسلامي نيز از ديگر ويژگي هاي موج جديد فيلم هاي ضدايراني هاليوود است.
به كارگيري نيروهاي سينمايي ايراني درسينماي غرب، يكي از اهرم هاي ديپلماسي عمومي آمريكا عليه كشورمان است. ديپلماسي عمومي يا شهروندي يكي از برنامه هاي آمريكا براي رسوخ در كشورها و تحقق اهدافش با كمترين هزينه ممكن است. در اين روش با جذب نخبگان و به خصوص هنرمندان، زمينه براي پيشبرد اهداف آمريكا در جوامع گوناگون و به ويژه كشورهاي مستقل فراهم مي شود. وزير خارجه آمريكا چندي پيش با انتشار يادداشتي با تأكيد بر پررنگ ترشدن برنامه «ديپلماسي عمومي» اعلام كرد كه آمريكا به شهرونداني نياز دارد كه از طريق برنامه هاي ديپلماسي شهروندي تبديل به سفراي آمريكا شوند. طي اين برنامه، آن دسته از هنرمندان كه در فرهنگ آمريكايي هضم شده اند تبديل به اهرم هايي براي ترويج ارزش هاي ايالات متحده در كشورهاي خود مي شوند. به وجودآمدن موج توليد فيلم ضدايراني توسط ايرانيان مقيم خارج از كشور از نتايج «ديپلماسي عمومي» است.
مهم ترين اين فيلم ها «آرگو» (سفينه) است كه با موضوع تسخير لانه جاسوسي آمريكا درتهران توليد مي شود.
اين فيلم به كارگرداني بن افلك در واشنگتن، لس آنجلس، تركيه (استانبول) جلوي دوربين رفته است. اما نكته قابل توجه در اين اثر استفاده از بازيگران ايراني در آن است. مدت ها پيش از شروع ساخت فيلم «آرگو» دست اندركاران اين فيلم از جمله خود بن افلك، از نزديك با آژانس هاي ويژه براي يافتن بازيگران ايراني مناسب نقش هاي مختلف اين فيلم همكاري داشته اند. پروسه يافتن بازيگران ايراني، با تبليغات وسيع در نشريات و رسانه هاي فارسي زبان ايراني لس آنجلس ادامه يافت كه در اين ميان عده زيادي نيز براي بازي در اين فيلم ابراز علاقه كردند كه درنهايت چند نفر ايراني و عرب تبار براي بازي در نقش هاي فرعي انتخاب شدند.
فرشاد فرهت بازيگر ايراني الاصل هاليوود در نقش يكي از نيروهاي سپاه در فيلم آرگو بازي مي كند. «بن افلك» نيز در اين فيلم نقش «توني مندز» مأمور كاركشته سابق سازمان سيا را بازي مي كند كه مأموريت مي يابد از آمريكا به تهران سفر كند و شش آمريكايي كه توانسته اند درجريان تسخير سفارت آمريكا توسط دانشجويان خط امام فراركنند و درخانه سفير كانادا درتهران مخفي شوند را از تهران خارج كند و البته كمپاني سازنده اين فيلم، كمپاني صهيونيستي «برادران وارنر» است.
همچنين سريال تلويزيوني «زماني براي خيانت» براساس كتابي به همين نام نوشته «رضا كهليلي» كه دوسال پيش در آمريكا منتشر شد، توسط آمريكايي ها در دست ساخت است. رضا كهليلي، اكتبر 2010 با ميشل بكمن نامزد بنيادگراي مسيحي حزب جمهوريخواه آمريكا ديدار و عكس يادگاري گرفت.
«زماني براي خيانت» به كارگرداني «ويليام بالدوين»، خاطرات نويسنده كتاب است كه در همكاري با سازمان سيا در ايران جاسوسي مي كند. وجه اشتراك اين فيلم با «آرگو» نيز تمركز بر سپاه است. چون براساس گزارشي كه از سوي خبرگزاري فارس درباره اين فيلم منتشرشده، رضا كهليلي به عنوان جاسوس سازمان سيا وارد سپاه مي شود.
براساس اين گزارش، فيلم سينمايي «نبرد آرتميشيا» كه در ادامه فيلم ضدايراني و جنجال برانگيز 300 ساخته مي شود، قرار است سال 2013 ميلادي به نمايش درآيد.
جزئياتي كه در رابطه با اين پروژه سينمايي منتشر شده بسيار اندك است. ولي براساس برخي گزارش هاي نشر يافته، «نوام مارو» كارگردان اسرائيلي و كم سابقه هاليوودي، كارگرداني اين پروژه سينمايي را برعهده خواهد داشت.
«فرشاد فرهت» بازيگر ايراني الاصل هاليوود كه اخيرا در فيلم ضدايراني «آرگو» (سفينه) نقش يكي از نيروهاي سپاه پاسداران را بازي كرده، يكي از معدود بازيگران ايراني اين فيلم ضد ايراني است.
 


27 فيلم سينمايي متقاضي حضور در جشنواره فيلم دفاع مقدس

تاكنون 27 عنوان فيلم سينمايي متقاضي شركت در جشنواره شدند؛ اين درحالي است كه دبيرخانه جشنواره، درحال حاضر مشغول ثبت و جمع بندي آثار در بخش هاي مختلف است.
برپايه اين خبر، مهلت ارسال آثار به دبيرخانه جشنواره دربخش مسابقه سينماي ايران به پايان رسيده ولي دبيرخانه جشنواره فيلم مقاومت تا اول و پنجم مرداد به ترتيب در بخش «قلم طلايي» (مسابقه فيلمنامه نويسي دفاع مقدس) و «جلوگاه نور» (فيلم هاي مرتبط با شهداي ترور) پذيراي آثار هنرمندان و سينماگران است.
 


زندگي «نورالدين پسر ايران» روي پرده سينما

فيلم سينمايي يا مستند زندگي نورالدين عافي كه كتاب ماندگار «نورالدين پسر ايران» بر اساس زندگي او نوشته شد، به زودي ساخته مي شود.
به گزارش فارس، كتاب «نورالدين پسر ايران» كه پس از انتشار در سال گذشته به شدت مورد توجه قرار گرفت و بارها مورد تجديد چاپ شد، يكي از ماندگارترين آثار دفاع مقدس شده است كه در آينده نزديك قرار است فيلم يا مستندي از زندگي اين رزمنده و جانباز دفاع مقدس ساخته شود.
اين اثر قرار است از سوي يكي از زير مجموعه هاي حوزه هنري ساخته اما هنوز جزئيات بيشتري از ساخت اين اثر منتشر نشده است .
كتاب »نورالدين پسر ايران« كه روايتگر زندگي نورالدين عافي از سال هاي دفاع مقدس است و اين اثر پس از انتشار هدف تقدير رهبري قرار گرفت و ايشان تقريظي بر اين اثر نوشتند كه در چاپ هاي بعدي ضميمه كتاب شد.
 


تلويزيون در انحصار «اوباما»

بيش از نيمي از تبليغات تلويزيوني انتخابات آمريكا به «باراك اوباما» اختصاص دارد.
به گزارش ايسنا، نتايج تحقيقي كه اخيرا ازسوي مؤسسه رسانه اي «CMAG» نيويورك انجام شده، نشان مي دهد، بيش از نيمي از تبليغات تلويزيوني انتخابات رياست جمهوري آمريكا در ماه ژوئن سال جاري ازسوي كمپين سياسي «باراك اوباما» رئيس جمهور آمريكا- صورت گرفته است.
با توجه به بحران اقتصادي كه آمريكا را فراگرفته است، مؤسسه «CMAG» اعلام كرد: در 30 روز منتهي به دوم جولاي، در مجموع 131 هزار و 119 تبليغ تلويزيوني در رابطه با انتخابات رياست جمهوري آمريكا صورت گرفت كه 68 هزار و443 تبليغ تنها به اوباما اختصاص داشته است. به گزارش بلومبرگ، ميزان تبليغات اوباما در اين دوره سه برابر تبليغات «ميت رومني» رقيب اصلي اين سياستمدار محاسبه شده است. «رومني» در اين دوره يك ماهه 23هزار و 815 تبليغ در شبكه هاي مختلف تلويزيوني داشته است.
اين تبليغات از شبكه هاي متعدد تلويزيون هاي سراسر ايالات متحده انجام شده، اما بيش از نيمي از اين تبليغات از آنتن تلويزيوني لاس وگاس، كليولند و دنور پخش شده اند. براساس نتايج اين تحقيق، به طور ميانگين 142 تبليغ تلويزيوني براي انتخابات رياست جمهوري در هر روز از تلويزيون هاي لاس وگاس به روي آنتن مي رود.
 


تلويزيون ايران به نشر معارف شيعي در لبنان كمك مي كند

در نشست مشترك مدير شبكه الصراط با مدير معارف شبكه يك سيما در خصوص استفاده از ظرفيت ايران در نشر معارف شيعي در لبنان بويژه در ايام ماه مبارك رمضان توافق شد.
به گزارش مهر، حاج ابراهيم مدير شبكه الصراط لبنان با حضور در شبكه يك سيما در خصوص همكاري شبكه يك به ويژه در ايام ماه مبارك رمضان با شبكه الصراط به منظور نشر معارف شيعي در لبنان به مذاكره پرداخت.
حاج ابراهيم با ارائه توضيحاتي پيرامون شبكه هاي لبناني المنار (با پوشش مسائل سياسي)، شبكه طه(ويژه كودكان و نوجوانان)، پيرامون شبكه الصراط گفت: يك سال از آغاز به كار آزمايشي اين شبكه مي گذرد كه كار خود را به ويژه در حوزه معارف دنبال مي كند. از نيمه شعبان پخش قطعي خود را بر ماهواره هاي آسياست و نايل ست شروع كرده و تمايل به همكاري با شبكه يك سيما در حوزه هاي معارفي علي الخصوص قرآني دارد.
در اين ديدار كه جواد احمدي، مدير نمايندگي الصراط در ايران نيز حضور داشت، درباره استفاده از برنامه هاي شبكه يك سيما با زيرنويس عربي به ويژه درباره اماكن مقدس و علماي شيعه و نيز سخنراني مراجع و ختم قرآن روزانه در ايام ماه مبارك رمضان توافقاتي صورت گرفت.
حجت الاسلام توكليان، مدير گروه معارف شبكه يك سيما ضمن آعلام آمادگي شبكه يك با تلويزيون الصراط لبنان، بر نشر معارف شيعي در جهان اسلام تأكيد كرد و در خصوص ارسال برنامه هاي «يك آيه»، «بر بال انديشه ها»، «حديث سرو»، جلسات همخواني قرآن در محضر رهبر معظم انقلاب سخنراني مراجع عظام و مجموعه تلاوت هاي قاريان و حافظان معمم بحث و تبادل نظر كرد.


(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14