(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


يکشنبه 1 مرداد 1391 - شماره 20262

روزه واقعي
ثواب قرائت قرآن
ويژگي هاي كار مطلوب
كميت و كيفيت افطار و سحري سالكان
روزه، تمرين سلطه بر نفس
نامه سرگشاده حجت الاسلام قرائتي در آستانه ماه نزول قرآن
قرآن در جامعه، مهجور است


روزه واقعي

قال الامام علي(ع): كم من صائم ليس له من صيامه الاالجوع و الظمأ، و كم من قائم ليس له من قيامه الاالسهر و العناء، حبذا نوم الاكياس وافطارهم.
امام علي(ع) فرمود: چه بسيار روزه داري كه از روزه خود جز گرسنگي و تشنگي بهره اي نبرد و بسيار شب زنده داري كه از شب زنده داري اش بهره اي غير از بيداري و رنج ندارد، چه خوب است خواب عارفان زيرك و افطارشان.(1)

1- نهج البلاغه، حكمت 145
 


ثواب قرائت قرآن

بشربن غالب اسدي نقل مي كند كه روزي خدمت امام حسين(ع) رسيدم و آن حضرت درباره ارزش و ثواب خواندن قرآن فرمود: «كسي كه يك آيه از قرآن را ايستاده بخواند، براي هر حرفي صد پاداش نيكو براي او نوشته مي شود. اگر در غير نماز بخواند، خداوند به هر حرفي، ده پاداش نيكو به او عطا مي كند. پس اگر قرآن را بشنود، به هر حرفي يك پاداش نيكو به او عطا مي كند و اگر كسي تمام قرآن را در شب بخواند، فرشتگان بر او تا صبح درود مي فرستند و اگر در روز ختم كند، فرشته هاي نگهبان تا شب بر او درود مي فرستند و دعاي او برآورده است و به اندازه آن چه ميان آسمان و زمين است، به او پاداش داده مي شود». پرسيدم: اين ثواب خواننده قرآن است، اما كسي كه نمي تواند قرآن بخواند چه؟ فرمود: «اي برادر بني اسد! در شگفت مباش، زيرا خداوند، بخشنده، ستايش كننده و بزرگوار است. اگر آن چه را از قرآن مي داند، بخواند، خدا اين اجر را به او مي دهد».(1)

1- الكافي، ج 6، ص 420
 


ويژگي هاي كار مطلوب

پرسش:
از منظر آموزه هاي وحياني، كار مطلوب و ارزشمند از چه ويژگي هايي بايد برخوردار باشد؟ لطفا به نحو اجمال توضيح دهيد.
پاسخ:
جايگاه ، اهميت و ارزش كار در منطق اسلام روشن است اما اينكه شاخص هاي كار مطلوب و ارزشمند چيست ؟ از منظر آموزه هاي وحياني نكات كليدي و ارزشمندي در خصوص زمان و نحوه انجام كار مورد توجه قرار گرفته كه به نحو اجمال به آنها مي پردازيم:
1- كار روزانه
از نظر قرآن، روز براي «كار و تلاش» و شب براي «استراحت و آرامش» قرار داده شده است (نبا-47) همچنين در رهنمودهاي امام باقر(ع) مي فرمايند: براي رفع نيازهاي (اقتصادي و اجتماعي) خود در روز اقدام كنيد، چرا كه خداوند حيا را در چشم ها قرار داده و براي ازدواج، درشب اقدام به ازدواج نماييد، چرا كه خداوند آرامش را در شب قرار داده است. (وسايل الشيعه، ج17، ص80) ويژگي تكويني روز در زمينه بيشتر آن براي تلاش و تكاپو و انجام فعاليت هاي اجتماعي و اقتصادي است و ويژگي تكويني شب، آمادگي بيشتر آن براي استراحت، آرامش و انجام عبادت است. البته اين مطلب بيانگر اصل اوليه است و در صورت ضرورت و اضطرار، كارشبانه توجيه پذير است.
2- كار از صبح زود
از منظر روايات خوابيدن در فاصله طلوع فجر تا طلوع خورشيد مورد سرزنش قرارگرفته و استفاده از اين وقت براي هرگونه عبادتي از جمله عبادت تأمين معاش مورد تأكيد واقع شده است.
امام صادق(ع) در روايتي پس از ابلاغ سلام خود به همه شيعيان و دوستداران اهل بيت(ع) و توصيه آنان به رعايت تقواي الهي، سفارش فرمودند: «به خدا سوگند من به شما توصيه نمي كنم، جز آنچه كه خود را نيز بدان توصيه مي كنم. بر شما باد كه جديت و كوشش كنيد و پس از نمازصبح براي طلب رزق خود حركت كرده و رزق حلال به دست آوريد. خداوند به شما روزي خواهدداد و شما را بر آن كمك خواهدكرد. (همان، ص22)
براساس آموزه هاي وحياني، نه تنها اصل كاركردن و حرفه مندي موجب عزت و سربلندي مؤمنان است، بلكه كار از اولين ساعات بامداد، حافظ عزت و سربلندي آنان به حساب مي آيد.
امام صادق(ع) هنگامي كه مشاهده كردند يكي از اصحاب با تأخير به سمت محل كار خود حركت مي كند به او توصيه فرمودند: «صبح زود به سوي عزتت بشتاب» (وسايل الشيعه، ج12، ص3)
در روايت ديگري امام باقر(ع) توصيه فرمودند: «اگر كاري داريد براي انجام آن صبح زود اقدام كنيد، چرا كه رزق ها قبل از طلوع خورشيد تقسيم مي شود و خداوند براي امت مسلمان، بركت را در صبح زود قرار داده است. در اين وقت صدقه بدهيد كه بلا از صدقه عبور نمي كند، (امالي شيخ مفيد، ص54)
3- تخصص گرايي
تخصص گرايي، مهارت ورزي در رشته اي خاص و پرهيز از تغيير مكرر شغل از عوامل مهم جلب روزي است. حضرت يوسف(ع) هنگامي كه از پادشاه مصر مي خواهد او را به منصب وزارت دارايي منصوب كند، دو ويژگي «حفيظ عليم» يا «تعهد و تخصص» را دلايل شايستگي خود براي احراز اين پست معرفي مي كند. (يوسف-55). همچنين امام صادق(ع) نيز به صراحت رضايتمندي خود را از «حرفه مندي و تخصص» افراد در كسب روزي خود اعلام مي دارند.«اني لاحب ان اري الرجل متحرفا في طلب الرزق» من دوست دارم در طلب رزق، حرفه مند و ماهر باشيد. (وسايل الشيعه، ج17، ص78)
 


كميت و كيفيت افطار و سحري سالكان

مطلب ديگري كه سالك بايد در روزه خود رعايت كند، كميت و كيفيت افطار و سحري است كه بايد چند مطلب را رعايت كند:
1- در سحر و افطار به اندازه لازم و ضرورت بخورد. و در اين مطلب خود را گول نزند.
2- براي خدا تواضع نموده و از لذت بردن از غذاهاي خوشمزه اجتناب نموده و هدفش از خوردن و آشاميدن فقط كسب نيرو براي عبادت باشد.
3- بيشتر يا كمتر از آنچه شرع گفته گوشت نخورد، زيرا زياده روي در خوردن آن موجب سنگدلي شده و كم خوردن آن نيز موجب تقويت قوه غضب در انسان مي شود. اندازه شرعي خوردن گوشت اين است كه بيش از سه روز خوردن گوشت را ترك نكند و هر روز نيز گوشت نخورد.
4- آداب غذا خوردن را رعايت كند.(1)

1- المراقبات، ميرزا جواد ملكي تبريزي، ص 130
 


روزه، تمرين سلطه بر نفس

عليرضا سالمي
روزه يكي از عباداتي است كه بر هر مسلماني در ماه رمضان واجب مي شود مگر آنكه عذر و بهانه اي شرعي داشته باشد كه مي بايست در صورت استطاعت در ماه هاي ديگر سال آن را بگيرد و قضا كند. هر چند كه در لغت روزه به معناي خودداري از خوردن و آشاميدن است، ولي مفطرات روزه بيش از اين است كه مي توان با مراجعه به كتب فقهي آنها را شناخت. از جمله مفطراتي كه در توضيح المسايل و كتب فقهي آمده، سرفروبردن در آب يا دروغ بستن به خدا و پيامبر(ص) و اهل بيت(ع) است.
در آيات قرآني روزه عاملي براي دست يابي به بسياري از فضايل و كمالات انساني دانسته شده كه از جمله مي توان به صبر و تقوا و مانند آن اشاره كرد.
نويسنده در اين مطلب بر آن است تا با مراجعه به آموزه هاي اسلامي نقش روزه را در زندگي بشر بيان كند.
روزه، نماد قدرت انسان و سلطه بر نفس
در حديث قدسي درباره جايگاه و ارزش برتر روزه در ميان عبادت هاي ديگر شرعي آمده است: الصوم لي و انا اجزي به؛ روزه مال من است و خودم پاداش آن را به روزه دار مي دهم.
هر گاه در آموزه هاي اسلامي امري به طور مستقيم به خداوند نسبت داده شود، به معناي ارزش و اهميت آن امر در پيشگاه خداوند است. از جمله انتساب روح انساني به خود كه در برابر استدلال ابليس مطرح مي شود تا معلوم شود كه روح انساني غير از ارواح ديگر موجودات است. (اعراف، آيه12)
در اين حديث قدسي كه عبارت خداوند در غير از قرآن است، خداوند روزه را به خود نسبت داده و پاداش آن را نيز خود به عهده گرفته است. علت اين امر را مي توان در نقش بي بديل روزه جست كه آدمي را در مسير درست قرار داده و بستر تعالي و كمال او را فراهم مي آورد.
نكته اي كه بايد انسان، بسيار به آن توجه داشته باشد اين است كه آدمي هر چه بيشتر نسبت به امري شناخت و معرفت داشته باشد به همان اندازه انگيزه و شوق يا نفرت و بيزاري او افزايش مي يابد؛ زيرا انسان شوق و انزجار به مجهول ندارد و آنچه اشتياق و انزجار او را برمي انگيزد، ميزان معرفت و شناختش به يك موضوع است. بنابراين، شناخت ارزش و اهميت روزه مي تواند عامل مهم در ايجاد انگيزه براي انجام آن باشد. بر همين اساس در آموزه هاي قرآني تا آنجا كه قابل درك و فهم بشر بوده علل احكام و يا فلسفه و حكمت هاي آن بيان شده است. در مجموعه هاي روايي خاصي چون علل الشرايع شيخ صدوق نيز تلاش بر آن شده تا برخي از علتها يا حكمت هاي احكام بيان شود.
از آنجايي كه انسان موجودي مركب از ماده و روح است. هنگامي كه روح الهي در آدمي دميده شد، روان آدمي و نفس وي شكل گرفت. روان به سبب حضور در كالبد مادي و به سبب تكيه بر آن، مي بايست به نيازهاي مادي نيز توجه كند. از اين رو گرايشي در روان به سوي ماديات جهت پاسخ گويي به نيازهاي مادي بشر به عنوان طبيعت و غريزه پديدار شد. همان گونه كه گرايش به معنويت به عنوان فطرت در او سرشته و نهادينه شده است.
اما حضور آدمي در زمين و استقرار وي تا زماني كه خود را به كمال برساند و نقش خلافت الهي را نسبت به موجودات ديگر انجام دهد، موجب شده تا نفس، گرايشي خاص به امور مادي پيدا كند كه از آن در تعابير اسلامي به هواهاي نفساني ياد مي شود. هواهاي نفساني خواسته هاي مشروع و طبيعي بشري بودن انسان است؛ ولي گاه اين گرايش شكل افراطي پيدا كرده و انسان را از گرايش فطري و معنوي باز مي دارد كه هدف اصلي حضور انسان در جهان ماده و دنياست؛ چرا كه دنيا و كالبد انساني، همانند مركبي براي سواري است نه اينكه انسان خود مركب براي كالبد و تن خود شود و به جاي اينكه كالبد، روان آدمي را سوار كند، اين روان باشد كه در خدمت تن درآيد و او را سواري دهد.
سلطه هواهاي نفساني بر انسان همان چيزي است كه در آيات قرآني به فجور (شمس، آيات 7 و 8) تعبير شده است. البته در آيات قرآني و روايات، تعابير و عناوين ديگري نيز با توجه به درجه و مرتبه تسلط هواهاي نفساني بر انسان آورده شده است كه همه نوع ظلم و فجور و دريدگي و خروج از حالت اعتدال به سوي افراط و تفريط است؛ زيرا انسان به جاي اينكه اعتدال را ميان خواسته هاي نفساني و معنوي ايجاد كند، در حق يك ظلم روا مي دارد كه در اينجا ظلم به معنويت و خواسته هاي تجردي روان آدمي است درحالي كه انسان تنها به خواسته مادي جسم، توجه كرده و از ديگر سو غافل شده است.
روزه به سبب آنكه به نخستين خواسته هاي مادي و مباح نفس و جسم پاسخ منفي و محدود مي دهد، شرايط را به سمت اعتدال مي برد و بستر را براي تحقق تعادل فراهم مي آورد. هنگامي كه انسان در روزه مثلا از مباحاتي چون خوردن و آشاميدن خودداري مي كند، بستري براي سلطه بر هواهاي نفساني فراهم مي آيد. از آنجايي كه مفطرات روزه بيش از اين موارد است، فرصتي استثنايي براي ايجاد شرايط مناسب اعتدال در جهان مادي براي انسان فراهم مي آيد تا از دايره افراط به سوي خواسته هاي نفساني بيرون آيد.
البته ناگفته نماند كه از نظر آموزه هاي وحياني، هرگونه سركوب غرايز انساني و عدم پاسخ گويي به آن به معناي از ميان بردن شرايط مناسب براي تن و اوج گيري انسان است. از اين رو پيامبران(ع) به عنوان اسوه هاي بشر در زندگي خويش راه اعتدال مي پيمودند و از همه مواهب مادي براي رشد و كمال استفاده مي كردند و هرگز رهبانيت در پيش نگرفتند، بلكه مي خوردند و مي آشاميدند و ازدواج مي كردند و در بازارها و ميان مردم مي گشتند و در اجتماع زندگي كرده و از لذت هاي مادي در حد اعتدال بهره مي بردند. (فرقان، آيات 7 و 20)
به هر حال، روزه به انسان ها كمك مي كند تا شرايط زندگي را در دنيا به شكل اعتدال درآورده و در مسير تعادل حركت كنند و اجازه ندهند تا ظلمي به تن و يا روان آدمي شود و انسان در دايره افراط و تفريط بيفتد.
البته ايجاد تعادل در شرايطي كه طبيعت زندگي در دنيا و ماديات، آدمي را به سوي افراط در ماديات و بهره مندي از آن مي كشاند، سخت و دشوار است. از اين رو در برخي از روايات روزه به صبر تعبير شده است؛ (بقره، آيات 45 و 153 و روايات تفسيري ذيل آن) زيرا آدمي را به شكيبايي و پايداري مي خواند تا از مباحاتي كه نياز ابتدايي و طبيعي بشر است چشم بپوشد و ساعاتي در گرما و سرما، از خوردن و آشاميدن دست بشويد و بر شكم خويش سخت گيرد.
بر اين اساس پيامبر اكرم(ص) فرموده اند: الصوم جنه من النار؛ روزه سپري از آتش جهنم است؛ زيرا كسي كه بتواند خود را از مباحات نگه دارد، در مسير تقوايي حركت مي كند كه او را از آتش باز مي دارد؛ چرا كه همه مشكلات بشر و بي تقواهايي او به سبب خوردن و آشاميدن و مسائل جنسي است.
اميرمؤمنان علي(ع) نيز مي فرمايند: فرض الله الصيام ابتلاء لاخلاص الخلق؛ خداوند روزه را واجب كرد تا به وسيله آن اخلاص مردم را بيازمايد. (نهج البلاغه، حكمت 252)
در حقيقت انسان در اين آزمون سخت گذشت از مباحات و خودداري از آن است كه نشان مي دهد تا چه اندازه خواهان تعالي و بهره مندي از معنويت و رسيدن به مقامات الهي و خلاقت خداوندي است؛ زيرا كسي كه روزه مي گيرد، خواهان نوعي تجرد از ماده و تقويت وجه فطري نفس است تا او را به سوي خداوند بالا برد و خدايي و رباني سازد. اين گونه است كه درجه خلوص هركسي در آزمون روزه شناخته مي شود كه تا چه اندازه اهل تجرد و خدايي شدن است و در اين راه استقامت مي ورزد، چرا كه بسياري از مردم در مقام حرف مدعيان بزرگ فضيلت ها هستند؛ ولي در مقام عمل گامي در راه رسيدن به آن برنمي دارند. خوبي ها را مي شناسند و مي گويند و حتي ديگران را به آن مي خوانند ولي خود در مقام عمل كاري نمي كنند. (صف، آيات 2 و 3)
روزه به سبب آنكه در شرايط آرماني در ماه رمضان گرفته مي شود، فرصت استثنايي است؛ زيرا در اين ماه فشار بيروني و وسوسه هاي شيطاني وجود ندارد و انسان تنها مي بايست بر هواهاي نفساني خويش و اين دشمن دروني غلبه كند. در روايات آمده كه امام رضا(ع) از پيامبر(ص) نقل كرده است كه: في اول يوم من شهر رمضان تغل المرده من الشياطين؛ در روز اول ماه رمضان شياطين در غل و زنجير كشيده مي شوند. (تهذيب الاحكام، ج 4، ص 152)
پس كسي كه روزه مي گيرد، انسان عزيز و قويي است كه بر خود مديريت و كنترل دارد و اجازه نمي دهد تا چيزي از درون، او را به سوي افراط و تفريط ببرد. چنين انسان عزيزي داراي سلطه اي بر نفس است كه اجازه مي دهد در برابر فشارهاي بيروني مقاومت كند و نوعي سامانه دفاعي مقاومتي ضربه ناپذير و نفوذناپذير در خود ايجاد مي كند، به گونه اي كه اگر شياطين پس از ماه رمضان آزاد شده و بر او هجوم آورند راهي براي نفوذ در او نيابند و او را به بي تقوايي سوق ندهند. از اين رو خداوند كلاس ماه رمضان را كارگاهي عملي براي رسيدن به سلطه بر نفس تعبير مي كند كه فرصت شدن هاي كمالي را به او مي بخشد تا در ماه هاي ديگر در يك فضاي تقوايي حركت كرده و از هر گونه فشار و سلطه ابليس و شياطين در امان ماند. (بقره، آيه 183)
از پيامبر(ص) روايت است كه وقتي روزه دار روزه مي گيرد چهره ابليس و شيطان سياه مي شود؛ زيرا بر خلاف ادعائي كه داشته و سوگندي كه خورده بود نتوانسته است همه را بنده و برده خود ساخته و از راه خدا دور سازد و خلافت الهي را از ايشان سلب نمايد. از اين رو تقواي بندگان در شكل روزه داري، خشم ابليس را برمي انگيزد و چهره او را سياه مي سازد. پيامبر(ص) مي فرمايد: الصوم يسود وجه الشيطان؛ روزه روي شيطان را سياه مي كند.
آثار روزه داري در انسان
بي گمان نخستين اثري كه براي روزه مي توان به دست آورد، رسيدن به تقوا و قدرت سلطه بر نفس و خواسته هاي نفساني است. اين نكته اي است كه در آيات و روايات از جمله آيه 183 سوره بقره بيان شده است. اما براي روزه آثار ديگري است كه در اينجا به بخشي از آن اشاره مي شود.
يكي از آثار روزه داري، رشد متناسب براي بدن است. برخلاف تصوري كه براي اكثريت مردم است، روزه نه تنها به تن آسيبي نمي رساند بلكه موجب بهبود وضعيت بدن مي شود. انسان به سبب شناخت ناقص و علم و دانش محدود (اسراء آيه 58) گاه اموري را خير مي بيند، درحالي كه براي او جز شر و بدي نيست يا برعكس امري را شر و بد مي داند، درحالي كه خير او در آن است. (بقره، آيه 216)
مثلا انسان ها مثلا دادن زكات را هدر رفت سرمايه خود مي دانند و مي گويند كه اگر از سود كار خود چيزي را به ديگران بدهيم در حقيقت مالي از دست رفته است؛ درحالي كه از نظر خداوند كه عالم به همه چيز است، آنچه انسان ضرر و زيان مي داند، عين منفعت و سود براي اوست. از اين رو انفاق مالي خاص را زكات به معناي رشد و نمو دانسته است. به اين معنا كه اين گونه انفاقات مالي در راه خداوند به بندگان نيازمند، به معناي افزايش سود و بركت است.
شگفت اينكه انسان ها براساس همين علم ناقص و فقدان بصيرت و تشخيص كامل حق از باطل، بهره هاي ربوي و نزول خواري را عين سود و منفعت مي دانند درحالي كه از نظر خداوند عالم به حقايق، چنين بهره هايي عين ضرر و زيان و بي حركتي در مال و ثروت است و آنها جز آتش نمي خورند. از اين رو درهمين دنيا خود و فرزندان ايشان هيچ بهره اي از زندگي سالم و شاد نخواهند برد؛ زيرا اين مال هاي آتشين دريك فرآيندي سلول هاي سالمشان را از ميان مي برد و دچار نوعي سرطان مي كند كه روح و روان و بلكه جسمشان را مي سوزاند و خاندان آنها را بر باد مي دهد. (بقره، آيات 275 تا 278)
از جمله اموري كه موجب رشد انسان حتي رشد بدن اوست، روزه است، درحالي كه انسان گمان مي كند كه روزه مثلا به سلامت او ضربه مي زند و يا او را لاغر كرده و زمينه را براي ظهور بيماري و يا تسلط آن فراهم مي آورد، در حالي كه روزه گرفتن همان طور كه به روح و روان آدمي كمك مي كند تا به اعتدال و سلامت برسد، به تن آدمي هم كمك مي كند تا به سلامت دست يابد. از اين رو امام صادق(ع) روزه را همانند زكات دانسته است. به اين معنا كه اگر زكات مال موجب رشد و سلامت مال آدمي مي شود، روزه نيز همچون زكات به تن آدمي بهبودي و سلامتي مي بخشد. آن حضرت(ع) مي فرمايد: لكل شيء زكوه و زكوه الابدان الصيام، براي هر چيزي زكاتي است و زكات بدن ها روزه است.
آن حضرت(ع) همچنين براي روزه دو اثر دنيوي و اخروي قايل مي شود و مي فرمايد كه روزه عامل شادي انسان در زندگي دنيوي و اخروي خواهد بود. امام صادق(ع) مي فرمايد: للصائم فرحتان: فرحه عند افطاره و فرحه عند لقاء ربه، براي شخص روزه دار دو شادي هست: شادي هنگام افطار و شادي هنگام ملاقات با پروردگار.
اين شادي در هنگام افطار غير از انجام اطاعت، اجابت و تعظيم الهي و عمل به فرمان خداوندي و رسيدن به اخلاص و تقوا، به سبب سلامتي است كه تن به دست مي آورد، زيرا سلامت تن موجب شادي و بشاش شدن جسم و روان آدمي است. از سوي ديگر براي او در قيامت شادي را هم به دنبال دارد، زيرا وقتي با روزه، خود را از خشم و غضب الهي و دوزخ دور ساخته و سپري در برابر آن براي خود ساخته است و خود را در برابر جمال الهي مي يابد، خشنود و شاد مي شود.
بهره مندي از رحمت الهي
از ديگر آثار روزه داري مي توان به بهره مندي از عنايت خاص خداوند و رحمت او اشاره كرد. كسي كه روزه مي گيرد خداوند گناهان پيشين او را مي بخشد و او را دوباره پاك و پاكيزه مي گرداند. پيامبر اكرم(ص) مي فرمايند: من صام شهر رمضان ايمانا و احتسابا، غفرالله له ما تقدم من ذنبه، كسي كه از روي ايمان و در نظر داشتن خدا روزه بگيرد، خداوند گناهان گذشته اش را هرقدر كه باشد مي آمرزد.
روزه دار، مستجاب الدعوه است. هنگامي كه روزه دار بر سر سفره افطار مي نشيند هر دعائي مي كند اجابت مي شود و از زمان هايي كه دعا به اجابت مي رسد همين زمان افطار است. پس در اين زمان براي همگان از جمله مومنان و برادران ايماني خود در حال و گذشته دعا كنيد و حوايج دنيوي و اخروي را از خدا بخواهيد. هنگامي كه بر سر سفره افطاري نشسته ايد فورا به خوردن شروع نكنيد و از اين امتياز افطاري و پاداش خاص بهره بريد و براي خود و ديگران دعا كنيد كه مستجاب است. امام كاظم(ع) در اين باره مي فرمايند: ان لكل صائم عند فطوره دعوه مستجابه ، همانا هر روزه داري هنگام افطار دعايش مستجاب مي شود.
اگر همه دعاهاي شخص اجابت نشود شك نكند كه يك دعايش به طور قطع مورد اجابت خداوندي است، زيرا وقتي بنده اي دعوت الهي را اجابت كرد و روزه نگه داشت، خداوند نيز دعوت او را اجابت كند و دعايش را پاسخ مي دهد.
از ديگر آثار روزه آن است كه خواب و بيداري اش عبادت است. پيامبر اكرم(ص) مي فرمايند: الصائم في عباده و ان كان نائما علي فراشه ما لم يغتب مسلما؛روزه دار در حال عبادت مي باشد، حتي اگر بر بستر خوابيده باشد، البته تا زماني كه غيبت مسلماني را نكرده باشد. آن حضرت همچنين مي فرمايند: نوم الصائم عباده و صمته تسبيح، خواب روزه دار عبادت و سكوت وي تسبيح حق تعالي به شمار مي رود.
شكي نيست كه تسبيح گويي خداوند آثار و بركاتي بسيار دارد كه از جمله آنها رهايي از مشكلات (انبياء، آيه 78) و رسيدن به مقامات تجردي و معراجي است. (اسراء، 1 و آيات ديگر)
اينها تنها گوشه اي از آثار مادي و معنوي و نيز دنيوي و اخروي روزه در زندگي بشر است. باشد كه از اين فرصت روزه داري در ماه رمضان به درستي بهره بريم و از آثار آن استفاده كنيم.
 


نامه سرگشاده حجت الاسلام قرائتي در آستانه ماه نزول قرآن

قرآن در جامعه، مهجور است

حجت الاسلام قرائتي استاد اخلاق و معلم قرآن، در آستانه فرا رسيدن ماه مبارك رمضان و نزول قرآن، در نوشتاري به بيان جايگاه رفيع قرآن پرداخته و در ادامه از كم توجهي و بي مهري به اين كتاب آسماني انتقاد كرده است.
به گزارش خبرگزاري فارس، حجت الاسلام محسن قرائتي در نامه اي سرگشاده با اشاره به دلايل بيست و سه گانه جايگاه پرمنزلت قرآن كريم، از مهجوريت و كم توجهي نسبت به اين كتاب آسماني انتقاد كرده و در ادامه پيشنهادهايي براي رفع اين مشكل بيان مي كند.
¤¤¤
متن كامل اين نوشتار در پي مي آيد:
بسم الله الرحمن الرحيم
محضر مبارك علاقه مندان به قرآن كريم و مفاهيم بلند آن.
جايگاه قرآن بر كسي پوشيده نيست زيرا:
1. در بهترين شب تاريخ (شب قدر) نازل شده.
2. بر قلب بهترين انسان نازل شده.
3. قرآن نازل شد تا غافلان، هوشيارشوند و نشستگان، به پا خيزند و بپا خاستگان بروند و روندگان بدوند.
(خداي قرآن «قائما بالقسط»، هدف قرآن «ليقوم الناس بالقسط»، و به پيامبرش فرمان «قم» و به امتش «قوموا» و نمازش «اقيموا» و حجش «قياما للناس» و رهبرش «قائم» و رستاخيزش «قيامت» است.يعني قرآن كتاب تحرك و نشاط و رشد است.)
4. قرآن همچون دريا است كه نگاه به آن،شناي در آن، ماهيگيري از آن، كشتيراني در آن تا غواصي در آن، براي همه گروه ها، نوعي بهره دارد و انسان را به ساحل خوشبختي مي رساند و كساني كه عالم ترند، مثل غواصان، بهره بيشتري مي برند.
5. قرآن بزرگترين معجزه پيامبر است كه حفظ آن واجب است.
6. مأمور به تدبريم و از كساني كه در آن تدبر نمي كنند توبيخ شديد شده است: (افلا يتدبرون القران...).
7. قرآن نياز به سند ندارد، مورد قبول همه فرقه هاي اسلامي است و در هر خانه مسلمان حداقل يك نسخه از آن وجود دارد.
8. تنها كتاب آسماني است كه در آن تحريف صورت نگرفته و در آينده هم بيمه است: «انا نحن نزلنا الذكر و انا له لحافظون»، «لا يأتيه الباطل من بين يديه و لا من خلفه».
9. شفاعت انسان ها گاهي مفيد واقع نمي شود :«فما تنفعهم شفاعه الشافعين» ولي شفاعت قرآن قطعا مفيد است: «انه شافع مشفع».
10. اگر بناست عمري صرف خواندن و دقت بشود كتاب خالق بر كتاب مخلوق مقدم است.
11. هر چه علم توسعه پيدا مي كند عظمت قرآن شفافتر مي شود. هيچ آيه اي از آن، تاريخ مصرف ندارد؛ بلكه براي هميشه است.
12. دريايي است كه به قعر آن دسترسي نيست: «بحر لا يدرك قعره».
13. عجائب قرآن قابل شمارش نيست: «لا تحصي عجائبه».
14. قرآن، ميزان است و همه بايد خودمان را با آن بسنجيم؛ حتي روايات بايد با آن سنجيده شود و اگر حديثي ضد قرآن بود آن را كنار مي گذاريم.
15. به گفته روايات متعدد، «قرآن و اهل بيت (ع)» حتي براي يك لحظه از هم جدا نيستند: «لن يفترقا».
16. قرآن جامعيتي دارد كه در خداشناسي، حيوان و آسمان را كنار هم مي آورد: «افلا ينظرون الي الابل كيف خلقت و الي السماء كيف رفعت».
17. در سفارش به عدالت، تعادل كهكشان ها تا تعادل ترازوي ميوه فروشي را با هم مي بيند:«و السماء رفعها و وضع الميزان الا تطفوا في الميزان».
18. در سوگند، هم به خورشيد سوگند مي خورد و هم به انجير.
19. بزرگ ترين آيه آن آيه حقوقي است، همان گونه كه بزرگ ترين نامه حضرت علي (ع) نامه سياسي است.
20. در فرمان جهاد آن نيز توجه به عدالت شده است.
21. عدل و احسان قرآن از هم جدا نيست. دستور قتل قاتل را مي دهد ولي نام برادري را از او حذف نمي كند: «فمن عفي له من اخيه شيء ...» يعني حتي نسبت به قاتل كلمه عفو و برادر به كار مي رود.
22. در مسائل حقوقي و مديريتي و تربيتي و سياسي و نظامي و خانوادگي و اقتصادي هزاران دستور دارد كه در كتب ديگر نيست.
23. قرآن به اهل كتاب مي گويد اگر كتاب آسماني را به پا نداريد هيچ ارزشي نداريد و پوك هستيد: «يا اهل الكتاب لستم علي شيء حتي تقيموا التوراه و الانجيل و ما انزل اليكم من ربكم».
مهجوريت قرآن
اما اين قرآن مهجور است. تنها در حد سوگند به قرآن، رد كردن مسافر از زير آن، تجويد و ترتيل و حفظ و كاشي كاري و تابلو و امثال آن به آن پرداخته شده است.
سهم قرآن نه در حوزه ادا شد و نه در دانشگاه و نه در جامعه!
براي تفقه بحمدالله حوزه ها فعالند ولي براي تدبر يا راكدند يا فعاليت كمي دارند.
سال ها قبل اقرار بزرگاني از قبيل ملاصدرا، فيض كاشاني، امام خميني(ره) را كه در اواخر عمر ناله ها سر دادند، در جزوه هايي منتشر كردم.
به لطف خدا در اين سال ها حركت هاي خوبي در حوزه ها، سازمان و دفتر تبليغات، ارشاد، مساجد، دانشگاه ها و ستاد تفسير و رسانه هاي گروهي انجام شده است. گر چه كارهاي انجام شده حركت مقدسي است و كاري است مبارك ولي كافي نيست.
به آرزوي روزي كه ما براي نسل نو تفسيرهاي مناسب كه نيازهاي ويژه آنان را بر آورده كند نوشته باشيم.
به اميد روزي كه در هر منطقه اي دانشمندي قصه هاي قرآن را براي كودكان و بزرگان ما تحليل كند.
در انتظار روزي كه تفسير ساده، ولي پر محتوا، جزو دروس رسمي مدارس و دانشگاه ها شود.
به اميد روزي كه منبرهاي ما، به جاي نقل برخي مطالب ضعيف و ... مملو از انوار قرآن باشد.
به اميد روزي كه تفسير را نيز علم بدانيم و اسرار قرآن را كشف كرده و دلها را جذب كنيم.
به اميد روزي كه از هر طلبه اي بپرسند چه مي خواني؟ بگويد تفسير و مكاسب، تفسير و لمعه!
به اميد آنكه ما كتاب آسماني را به پا داريم كه آن نيز به پا داشتني است:«ولو انهم اقاموا التوره و الانجيل و ما انزل اليهم».
به اميد روزي كه بخشي از بودجه ها، مدارس، نيروها و درس هاي حوزوي صرف تربيت مفسر شود.
همانگونه كه براي روشني نبايد منتظر خورشيد باشيم، براي قرآن نيز نبايد منتظر ديگران باشيم. همان گونه كه هر طلبه خودش ساير كتاب ها را مي خواند و مباحثه مي كند، كتب تفسير را هم با مشورت برخي از بزرگان بخواند و مباحثه كند و از اساتيد خود بخواهد همانگونه كه ساير كتب را تدريس مي كنند، تفسير قرآن را نيز تدريس كنند.و تفسير قرآن را نيز (همان گونه كه مقام معظم رهبري خطاب به چند هزار روحاني در خراسان رضوي فرمودند) در همه سطوح درس اصلي خود قرار دهند.
والسلام عليكم و رحمه الله
محسن قرائتي
 


(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14