(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


يکشنبه 1 مرداد 1391 - شماره 20262

باز هواي سحرم آرزوست (شعر)
دست هايي مؤمن (شعر)
نياز هنر متعهد، آموزش متعهدانه است
سپيده اي در فجر
ادبيات و تفكر
گزارش تصويري از بخش رستاخيز قرآني بيستمين نمايشگاه بين المللي قرآن كريم
«قيامت» در نمايشگاه بين المللي قرآن كريم به تصوير كشيده شد


باز هواي سحرم آرزوست (شعر)

احمد عزيزي
بـاز هـواي سـحــرم آرزوســــت
خـلـوت و مـژگـان تـرم آرزوسـت

شـكـوه ي غـربـت نـبـرم ايـن زمـان
دسـت تـــو و روي تـو ام آرزوســت

خـسـتـه ام از ديـدن ايـن شـوره زار
چـشـم شـقـايـق نـگـرم آرزوســـت

واقـعـه ي ديـــدن روي تـــــو را
ثـانـيـه اي بـيـشـتـرم آرزوسـت

جـلـوه ي ايـن مـاه نـكـو را بـبـيـن
رنـگ و رخ و روي تـو ام آرزوسـت

ايـن شـب قـدر اسـت كـه مـا بـا هميـم؟
مـن شـب قـــــدري دگــــرم آرزوســـت

حـس ّ تـو را مـي كنم اي جـان مـن
عـزلـت بـيـتـي دگــــرم آرزوســــت

خـانـه ي عـشـاق مـهـاجـر كـجـاست؟
در سـفــــرت بـــال و پـرم آرزوســـت

حـسـرت دل بـارد از ايـن شـعـر مـن
جـام مـيـي در حـرمـــم آرزوســـــت
 


دست هايي مؤمن (شعر)

هادي سيه چهره
نفس هاي به شمارش افتاده ي دستي
در شن باد خواهش ها
خس خسي بيمارگون را سرفه كرد
¤
ترسيد؛ از تاريخ اساطير گمشده در مه
چونان پرنده اي در بدايت پرواز
ترسيده از ارتعاش شاخه ها
شاخه هايي گسيخته از جاذبه ي سقوط
¤
كهولت واژگان انگشت پرسلوكش
معجزه اي مطلق را، ورق زد
از براي پوستين ترك خورده ي دستي كه
چون بايري متروك
حيات نمناكي را، چله نشسته بود
¤
مي دانست، صبح، شهادت مي دهد
ايمانش را
در تكبير چلچله ها
 


نياز هنر متعهد، آموزش متعهدانه است

عليرضا قبادي
دهمين دوره جشنواره شعر و داستان جوان توسط حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي در شهرستان اروميه برگزار شد. درباره اين جشنواره موضوعاتي قابل ذكر است كه در اين مجمل به آن ها پرداخته مي شود.
1-ويژگي مهم اين جشنواره را بايد جوان گرايي آن دانست. جواناني كه به حق صاحبان آينده فرهنگ و هنر اين مرز و بوم خواهند بود و به ندرت هم در دستور كار متوليان فرهنگي جامعه قرار مي گيرند. در بسياري از جشنواره ها بخشي اختصاص داده مي شود به جوان ترها يا به اصطلاح «كار اولي ها» و اينكه يك جشنواره در اين قد و اندازه به شكلي حرفه اي به جوانان بها دهد قابل تقدير است. جوانان شركت كننده در دهمين جشنواره شعر و داستان جوان خود را صاحب يك هويت مستقل يافتند فضايي براي خوانش آثارشان و به بوته نقد سپردن آن، كه نقادان نيز هم سلك خودشان بودند و جامه جواني به تن داشتند.
2- در جشنواره ياد شده حضور شركت كنندگان از سراسر ميهن اسلامي مان قابل توجه بود. با نظر به تمركز امكانات و تسهيلات در پايتخت، ايجاد بستري مناسب براي بروز و ظهور توانمندي هاي جوانان ديگر نقاط كشور در يك عرصه حرفه اي قابل تقدير است. بوشهر، ايلام، يزد، اصفهان، قم، رشت، اردبيل و... نمايندگان مقتدري را براي شركت در اين رقابت ادبي گسيل كرده بودند.
آشنايي اهالي ادب اين شهرها با يكديگر نيز كه در يك فضاي صميمي شكل مي گرفت نيز از ويژگي هاي بارز اين جشنواره بود.
3-برنامه ريزي دقيق براي برگزاري منظم كارگاه هاي تخصصي شعر و داستان كه با استقبال شركت كنندگان نيز مواجه شد از نكات قوت اين جشنواره به حساب مي آيد. اين كارگاه ها كه با حضور استادان مربوط به هر يك از رشته ها برگزار مي شد فرصت مناسبي براي بروز استعدادهاي جوان و تعامل ميان جوانان و استادان پيشكسوت بود. بيان دغدغه هاي جوانان نويسنده و شاعر در يك فضاي صميمي قطعا به رفع بسياري از سؤالات و ابهامات مي انجامد.
4- مدتي است حوزه هنري داعيه دار بازگشت به اهداف اصلي خود شده است. اين رجوع به آرمانهاي غايي مجموعه اي كه زاده انقلاب اسلامي است و با هدف تشريح و بسط هنر و انديشه اسلامي شكل گرفته است مي تواند نويدبخش آينده اي روشن براي هنر و ادبيات انقلاب اسلامي باشد.
فراخوان اين جشنواره در بخش آزاد و انقلاب اسلامي طراحي شده بود كه بخش آزاد جشنواره هم داراي اولويت هايي همچون دفاع مقدس، بيداري اسلامي بود. اما همان طور كه در خلال جشنواره متوليان آن دريافتند صرفا با طرح موضوعاتي همچون انقلاب، دفاع مقدس و... در فراخوان جشنواره نمي توان هنرمند متعهد و انقلابي بوجود آورد. بنا به تجربه آنجا كه هنرمند خود قائل به آرمان هاي انقلاب و جنگ بوده است اثري با ارزش خلق كرده است تا آن وقت كه هنرمند به طور سفارشي به خلق اثر پرداخته است.
از آنجا كه حوزه هنري در تمام استان ها فعاليت آموزشي مي كند موثرترين قدم در جهت بازگشت به اهداف اصلي حوزه، شناسايي تربيت و آموزش هنرمند متعهد است. اما متاسفانه گويا مجموعه هاي آموزشي حوزه هنري درگير علم زدگي آن هم از نوع غربي آن شده اند و ارزش هاي هنرمند را در مجموعه اي از اطلاعات فني و علمي خلاصه مي كنند.
قطعا براي تربيت هنرمند متعهد بايد از مربي ها و استاداني استفاده شود كه داراي تعهد و تخصص توأمان باشند و هنرمند جوان بياموزد كه هدف از خلق اثر هنري ارتقاي روح معنوي جامعه است.
 


سپيده اي در فجر

علي خوشه چرخ آراني
نام و ياد هيچ انساني ناخواسته در ذهن و انديشه آيندگان وارد نمي شود و گذر زمان معيار و محك خوبي براي دوام و بقاي حيات نام انساني از يك سو و حذف و هدم نام ها از ديگر سوست. يكي از چهره هاي ماندگار ادبيات گران سنگ فارسي معاصر ما كه با شناخت صحيح شعر و ادب و عرضه دقيق و درست آن نه تنها مايه مباهات زنان شاعر، بلكه محور افتخارات مردان بزرگ و بسياري شد كه مي كوشند با تكيه بر اهرم هنر، شعر و ادب را درست به مخاطبان بازنمايند، بانوي شعر انقلاب و دفاع مقدس «سرور اعظم با كوچي» معروف به «سپيده كاشاني» است. شاعر بزرگواري كه در آغازين روزهاي مرداد 1313 در شهر ادب پرور كاشان ديده به جهان گشود. شهر من/ اي شهر خاطره ها/ آه... اي خفته به دامان كوير/ اي نگين تاريخ/ اي كاشان/ من شگفتم در تو/ در تو من روييدم/ سبز شدم/ و به اندازه يك قرن بهار/ در تو شادي كردم/ و به حجم همه باران ها/ گرييدم/ قلب من كوچه توست/ به صداي قلبم گوش بده/ و طنين گام خاطره هايت را در آن بشنو/
و در جاي ديگر مي نويسد:
از دامنه كوير برخاسته ام از كاشان، شهري كه تقدس و مذهب در هوايش موج مي زند و مردمي مهربان و اصيل دارد. خداوندا! محروم ترين خلايق در دامنه كويرند و مهمان نوازترين و گشاده ترين انسان ها نيز. چه رابطه اي است در وسعت كوير و گشاده دستي؟
سپيده به حق سپيده اي در فجر بود كه از ظلمت دوره هاي پهلوي و فرهنگ پست آن متنفر بود و با درك درست از حقايق و واقعيات در مراحل مختلف قلم و حنجره را در دفاع از دين، شرف، ميهن و انقلاب به كار برد و لطيف ترين عاشقانه ها و ظريف ترين ترانه ها و مهيج ترين رجزها و اشعار حماسي را سرود.(2)
سپيده يكي از ستارگان پرتلألو شعر معاصر است كه شعرش فاخر و محكم و تأثيرگذار بود. تأثير عاطفه در شعر او به حدي است كه گاهي مستقيم گويي هاي شاعرانه را تحت الشعاع قرار مي دهد، وزن اشعارش روان و ساده و بي آلايش است، متانت و وقار در سراسر اشعارش مشهود است و هر بيت از اشعارش دنيايي از لطافت ادبي است و به سان آيينه اي است كه از روحي لطيف منعكس شده است. در اشعارش تعاليم ديني و اسلامي، اشارات قرآني، نازك خيالي و رقت انديشه و طراوت احساس و تصويرسازي موج مي زند و خلاصه اين كه او با ذوق و قريحه سليم خود، سروده هاي دل نشين و نغزي را به شعر و شاعري دوره معاصر عرضه كرد كه سرشار از شور مذهبي و استحكام عقيدتي است و مصداق بارز، اين كه سپيده در دوران لجام گسيختگي نظام شاهنشاهي و با مشاهده ظلم و جور سخت محزون و دل زده شد و قلم و حنجره خود را در دفاع از دين و شرف و ميهن به كار گرفت و در اين مسير خود را همراه با انقلاب، امام، جبهه و دفاع مقدس قرار داد و راه را هم گم نكرد و نلرزيد و نلغزيد.
حضور او در صحنه هاي حساس انقلاب و در ميدان ادب و هنر متعهد با حفظ وقار و متانت و وزانت يك زن مسلمان با شعري در چكاد ادب و محتوا و ظرافت تعبير از ويژگي هاي ممتاز شعر او بود. سپيده از پيشقراولان و طلايه داراني است كه حتي قبل از انقلاب در عرصه شعر و شاعري، زلال و مقدس پاي به اين عرصه نهاد و با باورمندي و پويايي و پايايي كلام زمينه ساز و مانايي شعر انقلاب گرديد. ايشان به دور از هرگونه تكرار مكررات و تقيد و تكلف مضامين گذشته كلام خود را با ارزش هاي فرهنگي و اسلامي زمان خود پيوندي ناگسستني داد و در كسوت يك زن در ميدان دفاع از انقلاب و ارزش هاي والاي آن و پس از آن دوران دفاع مقدس مردانه وار ايستاد. بانوي پروانه ها در كنار ديگر مبارزان شعر و ادب و در صف قيام و انقلاب به سرودن اشعار و سروده هاي انقلابي همت گماشت كه در همان روزهاي نخستين از صداوسيما پخش شد و گرمابخش و هيجان آور به مردم روحيه داد.
كجا مي تواني زقلبم ربايي/ تو عشق ميان من و ميهن من/ من ايرانيم، آرمانم شهادت تجلي هستي است جان كندن من
استاد حميد سبزواري معتقدند كه «سپيده در حساس ترين شرايط به ياري انقلاب آمد و در سنگرهاي متنوع فرهنگي به انقلاب ياري رساند. سپيده سهم به سزايي در سروده هاي انقلاب داشت. زبان شعرش بسيار صميمي و ساده و عاطفي است. اعتقاد درشعرش مواج است، اعتقاد به خدا و پيامبر(ص) و اولياي خدا. تعهد در آثارش چشمگير و اشعارش هدفدار و موضع گيرانه است، او شعر را نوعي عبادت مي دانست و اين باور را نيز به ديگران توصيه مي كرد.» (ويژه نامه غروب سپيده، اسفند81)
سپيده هميشه آرزومند ظهور مهدي موعود(عج) بود و هرگز از ياد اين روز غافل نمي ماند. و ياران امام را نيز سپاهيان «مهدي»(عج) مي دانست و قيام امام خميني(ره) را مقدمه ظهور دولت حق...
برادر، شكفته گل آشنايي
فرو ريخت ديوارهاي جدايي
به ياران اسلام بادا مبارك
طلوع دگربار اين روشنايي
قيامي است قائم به آيات قرآن
عبادي است ملهم ز عشق خدايي
به ميدان درآييم بازو به بازو
بتازيم تا فجر صبح رهايي
اگر سپيده را شاعر انقلاب مي ناميم از آن جهت است كه سپيده سرمايه اصلي خود كه همان شعر بود را بي كم و كاست به انقلاب تقديم كرد. او زني مسلمان و انقلابي و با فرهنگ بود كه با تمامي وجودش از طاغوت و همه مظاهر دوران قبل از انقلاب نفرت داشت و با همه تلاش خود به نهضت امام پيوسته بود و در خدمت انقلاب. ايشان از ديرباز اهل انقلاب و عاشق امام بود و تفكرات و انديشه هاي ناب امام را تعقيب مي كرد.
چهارده قرن بسي گل وا شد
از يكي روح خدا پيدا شد
گل آزاده ز صحراي خمين
خوش آميخته با خون حسين(ع)
آمد و داروي بيماران شد
چلچراغ ره بيداران شد
شد ز آزادگي اش سرو خجل
چون به پا خاست، نگون شد باطل
با بهار آمدي اي رهبر ما
سايه ات باد همي بر سر ما
سپيده در دوران دفاع مقدس و در سراسر ايامي كه جنگ تحميلي در سرزمين ما جريان داشت، هرگز از مبارزه هاي شاعرانه و تهييج دست برنداشت و حتي با حضور در سنگرهاي مقدم جبهه و پشت جبهه و با خواندن شعر و سخنراني مبارزان ايران زمين را به دفاع و خلق حماسه هاي جاودان فراخواند. او در پيروزي هاي چشمگير همانند حصرآبادان، فتح المبين و... به جبهه ها سر مي زد و به رزمندگان تبريك مي گفت و بي شك او شجاعتي مردانه داشت.
«از خرمشهر هيچ گاه خداحافظي نكردم و تا بودم جاي جاي اين سرزمين پاك با من بود. وقتي افق دودگرفته شهر درمنظر نگاهم جاي گرفت، ناخودآگاه برخاستم و به اين افق سربي گفتم: سلام خرمشهر (بانوي پروانه ها، ص190)
بررسي اشعار سپيده درخصوص فتح خرمشهر و سروده هاي صحنه هاي اعزام سپاهان مهدي(عج) مجال و مقال بيشتري مي طلبد، زيرا بيشتر اشعار سپيده شعر جنگ و جبهه است و كمتر مضموني از ادبيات دفاع مقدس و كمتر نمادي از جبهه و جهاد و شهادت را مي توان يافت كه در شعر سپيده نباشد و بنابراين اگر اهم ويژگي هاي ادبيات دفاع مقدس را تهييج، درآميختگي فرهنگ ملي و اسلامي همراه با باورهاي ديني، شعر شعورمند، حضور فرهنگ عاشورا در قالبي جديد، فقدان مفاخره در شعر، تداعي خاطرات و يادآوري شكوهمندي هاي صدراسلام، تطبيق تاريخي حادثه ها و از همه مهم تر حضور و ورود فرهنگ ايثار و شهادت و... بدانيم، بنابراين تمامي اين اوصاف را در كنار ساير ويژگي هاي ديگر اعم از شعر اخلاقي، تعليمي و ارزشي و سرشار از انديشه هاي شهودي و... را مي توان در اشعار سپيده جست وجو كرد و يافت.
 


ادبيات و تفكر

اكبر خوردچشم
هر زمان سخن از ادبيات و تفكر به ميان مي آيد، عده اي تصور مي كنند كه اين دو، مقوله هايي جداي از هم هستند و نه تنها ربطي به هم ندارند، بلكه در تقابل و حتي ضديت با هم هستند. مي گويند هر چند در دوره اي از تاريخ ادبيات ايران، شاعراني چون فردوسي وناصرخسرو زبان به ستايش خرد و عقل و تفكر گشوده اند و آن هم به ضرورت زماني بوده است، اما مدتي بعد و در اوج ادبيات فارسي، شاعراني چون حافظ و سعدي و مولوي نه تنها با عقل و تفكر كاري نداشته اند، بلكه روي در روي آن ايستاده و زبان به نكوهش آن گشوده اند و شاهد مثال هم زياد است، چون «پاي استدلاليون، چوبين بود» و...
اين كه حق با اين دسته است يا نه، بحثي است كه در حوصله اين نوشتار نمي گنجد، اما لازم است براي رسيدن به يك نتيجه كلي و نهايي نيم نگاهي به دوران حاضر داشته باشيم، دوره اي كه علم با شتاب در حال حركت است و بسياري از امور نه تنها در تضاد با هم نيستند، بلكه در كنار هم هستند و براي رشد و تعالي هم بسيار تلاش مي كنند.
بي ترديد ادبيات هر دوره اي از تاريخ، به خصوص تاريخ حاضر يك قدم جلوتر از زمان حركت مي كند و اين يعني ادبيات و دستاوردهاي آن تفكر آينده را شكل مي دهد. آنچه در ادبيات امروز مطرح مي شود، درست كه چكيده حوادث و اتفاقات حال حاضر است، اما به نوعي هم نماينده آينده است و از فردا سخن مي گويد. اين از آينده سخن گفتن نوعي تفكر است؛ تفكري كه با مقوله هايي چون فلسفه و منطق تفاوت دارد، بلكه همراه با بيان احساسات و عواطف دروني است. به خاطر همين ويژگي است كه تفكر مطرح شده در ادبيات در نوع خودش بي نظير و حتي تأثيرگذار است. اين ادبيات پيشرو است. مي تواند نسبت به آينده بصيرت بدهد و جهت نماي بسياري از حركت ها باشد. از آن طرف همين ادبيات و گونه هاي مختلفش، خود بهترين وسيله براي ترويج تفكر است، يعني با ادبيات در توسل جستن به شيوه هاي ادبي مي توان استفاده از تفكر را نزد همگان بهينه ساخت. براي اين ادعا مي توان از جهات مختلف مثال هايي را آورد كه هر كدام از اين مثال ها درجات مختلفي دارند، في المثل جايگزين كردن اين طرز تفكر كه افراد مختلف مي توانند در موقعيت هاي مختلف از فكر يا احساس خود استفاده كنند، مقوله اي به اسم رمان خلق مي شود و حتي تأثيرگذاري اش بسيار خيره كننده است ، بايد دانست كه نفس ترويج و به كارگيري تفكر و درك از حوادث و اتفاقات مختلف نيازمند بكارگيري شيوه هاي ادبي است. يعني همين شيوه هاي ادبي به تفكر جهت مي دهد، آن را از لجام گسيختگي نجات مي دهد و باعث مي شود كه به سرانجامي برسد. پس به جرأت مي توان گفت اگر كسي ادبيات را خوب متوجه نشود، در مراحل مختلف زندگي و كاري اش اهل تفكر درست و حسابي نخواهد شد. زيرا خود ادبيات با كاركردها و اثرگذاري هاي مختلف خودش قدرت تجزيه و تحليل مي دهد و در سايه سار همين تجزيه و تحليل است كه مي توان تفكر را تقويت كرد و به آنچه كه مدنظر است، رسيد. پس بي دليل نيست برخي از بزرگان انديشه عقيده دارند كه اگر تفكر لباس ادبيات را به تن نمي كرد، در طول زمان هاي گذشته آن خاصيت و بهينه بودن خودش را از دست مي داد.
به هرحال رابطه ادبيات و تفكر يك ارتباط تنگاتنگ است و هيچ يك از آنها نمي تواند بدون آن ديگري به بقاي خود ادامه دهد، از يك طرف تفكر نيازمند ادبيات است، چون مي خواهد ظاهر و حتي باطني زيبا داشته باشد. بر مخاطب خودش اثر بگذارد و از همه مهم تر شيوه هاي بيان و اثرگذاري اش را پيدا كند. از آن طرف هم ادبيات نيازمند تفكر است، زيرا ادبياتي كه سرتاسر حس و حال است، ادبياتي است كه بر مخاطب اثرمي گذارد. اما او را به جايي كه مي خواهد، رهنمون نمي سازد. ادبياتي است كه پيام خاص را ندارد. سراسر شور است و اشتياق. ادبياتي است كه از هر دري سخن مي گويد. بين اجزاي كلام هيچ گونه رابطه منطقي برقرار نيست و هركس از اين نوع اثر برداشت خاص خودش را دارد. گاهي يك برداشت خوب و گاهي هم يك برداشت منفي. نمونه بارز اين نوع ادبيات را مي توان در آثار آن دسته از هنرمندان و نويسندگان ديد كه شعار كاري شان «هنر براي هنر» است؛ آثاري كه فاقد هرگونه تفكر است. در آن تشويش و هرج و مرج سخن و تفكر موج مي زند و جالب آن كه پديدآورندگان اين آثار هرجا سخن از نقد به ميان مي آيد، دائم فخر مي فروشند و مدعي مي شوند كه آثارشان به خاطر داشتن احساسات بسيار لطيف و هيجان و اشتياق نهفته در خود، براي اغلب افرادغيرقابل درك است. پس نقد كردن اين قبيل آثار چندان جوابي نمي دهد. البته گاهي در بازار كتاب خودمان هم شاهد اين قبيل آثار هستيم كه معمولاً با هزينه خود پديد آورنده به چاپ مي رسند؛ آثاري كه به عنوان مثال يك بند از شعر آن، تنها چند كلمه بي ارتباط با هم است. هر چقدر تلاش مي كنيم تا بين اين چند واژه كه تشكيل يك شعر داده اند، ارتباط برقرار كنيم، كار به جايي نمي بريم و سرآخر زماني كه مقدمه كتاب را مي خوانيم، متوجه مي شويم كه سراينده اين به ظاهر مجموعه شعر به قول خودش به اجبار(!) اين واژگان را كنار هم گذاشته است، البته به اجبار احساسات خودش.
 


گزارش تصويري از بخش رستاخيز قرآني بيستمين نمايشگاه بين المللي قرآن كريم «قيامت» در نمايشگاه بين المللي قرآن كريم به تصوير كشيده شد

بيستمين نمايشگاه بين المللي قرآن كريم ، بزرگترين رويداد قرآني كشور در بخش هاي مختلف نشر مكتوب و محصولات فرهنگي ، پژوهشي ، رسانه هاي ديجيتال ، عفاف و حجاب و... با استقبال مردم و بازديدكنندگان همراه بود. بخش رستاخيز قرآني يكي از بخش هايي است كه حاصل فعاليت هاي مركز تحقيقات رايانه اي حوزه علميه اصفهان است كه با استفاده از هنر نقاشي، صحنه هايي از برزخ و قيامت را به تصوير كشيده است . به گفته مسئول بخش «رستاخيز قرآني» بيستمين نمايشگاه بين المللي قرآن كريم ترجمه تصويري قرآن كريم با موضوع قيامت، امسال براي اولين بار در نمايشگاه بين المللي قرآن كريم به نمايش در آمده است . اين نمايشگاه در قالب 210 تابلوي رنگ روغن به نمايش گذاشته شده . از جمله موضوعات موجود در اين مجموعه نقاشي مي توان به پيدايش انسان ها، نيك و بد، مرگ، بر افروختگي آسمان ها و زمين و زنده شدن دوباره مردگان اشاره كرد. بيستمين نمايشگاه بين المللي قرآن كريم با شعار «قرآن، فرهنگ بيداري» در مصلاي بزرگ حضرت امام خميني (ره) تهران تا 25 مرداد براي بازديد گنندگان ادامه دارد.
 


(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14