(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


سه شنبه 3 مرداد 1391 - شماره 20264

سواد در عصر جديد
اهداي عضوآخرين اميد زندگي
اعتياد نوجوانان به اينترنت
به خودمان ظلم نكنيم!؟


سواد در عصر جديد

امروزه مفهوم سواد تنها در توانايي خواندن و نوشتن نيست. سواد عصر جديد شامل سواد رايانه اي، سواد فناوري، سواد اطلاعاتي... و سوادهاي مهم ديگري است. تاثير اينترنت و ديگر اشكال IT به گونه اي است كه ماهيت سواد دائماً نياز به تعريف مجدد دارد. همگام با ورود جوامع به محيط هاي اطلاعاتي ديجيتال، سواد اطلاعاتي به طرز روزافزوني به عنوان يك اولويت جهاني مطرح مي گردد. براي رسيدن به مفاهيم قابل درك در رابطه با سواد اطلاعاتي برداشتها و نظرات ديگران را در يك نگاه اجمالي مرور خواهيم كرد تا بتوانيم هرچه بهتر از اين دانش روز بهره مند شويم.
در فرهنگ كتابداري سواد اطلاعاتي اين گونه تعريف شده است: آگاهي از قابليت هاي محاسباتي و توانايي تشخيص و بيان روشن مسائلي كه به كمك فناوري رايانه اي قابل حل هستند. اين آگاهي شامل برنامه ريزي براي رايانه نمي شود.
از ديدگاه وبرو جانسون سواد اطلاعاتي به معناي توانايي در اتخاذ رفتار اطلاع يابي مناسب به منظور شناسايي اطلاعات مورد نياز براي تامين نيازهاي اطلاعاتي است. به طوري كه دسترسي به اطلاعات مورد نظر به استفاده صحيح اخلاقي و موثر از اطلاعات در جامعه منجر مي شود. اطلاعات مورد نياز ممكن است از طريق هر كانال يا رسانه اي كه ميسر باشد بدست آيد.
ساده ترين تعريف ها توسط گوست ارائه شده است. سواد اطلاعاتي توانايي دستيابي، ارزيابي و استفاده از اطلاعات از انواع گوناگون منابع است كه اين تعريف جامعيت لازم را ندارد و بيشتر بر مهارتهاي رفتاري و كاربردي تاكيد دارد.
دكتر پريرخ سواد اطلاعاتي را اين گونه شرح مي دهد: «سواد اطلاعاتي شامل شناخت نيازهاي اطلاعاتي خود، مهارت تشخيص، مكان يابي، سازماندهي، ارزيابي و استفاده موثر از اطلاعات است كه فرد براي حل مسائل و مشكلاتش مورد استفاده قرار مي دهد. اين مهارتها پيش نياز مشاركت موثر در جامعه اطلاعاتي و از جمله حقوق پايه افراد براي فراگيري مادام العمر بشمار مي آيد.» كه در اين تعريف ضمن اشاره به ويژگي هاي با سواد اطلاعاتي و تأكيد بر ارزش سواد اطلاعاتي در حل مشكلات ديدگاه وسيع تري را نيز مطرح مي سازد. يعني آن مهارت و روند فكري براي يادگيري مادام العمر است.
دكتر زماني معتقد است: «سواد اطلاعاتي به مهارتهاي فناوري اطلاعات وابسته است. فرد باسواد از نظر فناوري اطلاعات قادر است از رايانه ها، نرم افزارهاي كاربردي، پايگاه هاي داده و فناوري هاي ديگر براي انجام امور گوناگون مربوط به تحصيل، حرفه و امور شخصي خود استفاده كند. سواد اطلاعاتي شامل: محتوا، ارتباطات، تجزيه و تحليل، جست وجوي اطلاعات و ارزشيابي آن مي باشد و سواد اطلاعاتي كليد اصلي يادگيري مي باشد.»
پروفسور يحيي كمالي پور مي گويد: «سواد اطلاعاتي يكي از نيازهاي اصلي هر انسان در جامعه مي باشد. سواد اطلاعاتي پي بردن به اين واقعيت است كه دانش يعني قدرت كه پذيرش اين اهم به تنهايي كافي نيست. بلكه يك فرد بايد بداند كه در اقيانوس عميق و بسيار گسترده اطلاعات به عنوان مثال در اينترنت دنبال چه موضوعي مي گردد و چگونه آن را به دست آورد. امروز حجم اطلاعات آن قدر سرسام آور است كه حتي پي بردن به صحت و يا سقم يك موضوع براحتي امكان پذير نيست. اينجاست كه اهميت سواد اطلاعاتي مشخص مي شود.»
از ديدگاه انجمن كتابداران آمريكا سواد اطلاعاتي مختص يك قشر خاص نيست. بلكه همه رشته ها و نظام هاي آموزشي در هر سطحي به آن نياز دارند. همچنين سواد اطلاعاتي به زمان خاص محدود نمي شود بلكه هميشگي است و به همين دليل مبناي يادگيري مادام العمر بشمار مي آيد. از آنجايي كه مأموريت اصلي مؤسسات آموزش عالي، تربيت يادگيرندگان مادام العمر است و شاخه دانش اطلاع رساني به دليل حوزه كاري خود موجه ترين حرفه براي برنامه ريزي و اجراي برنامه هاي آموزش سواد اطلاعاتي است، لذا گنجانيدن درسي به عنوان اصول و روش هاي آموزش سواد اطلاعاتي بيش از پيش ضروري به نظر مي رسد. ويژگي هاي با سواد اطلاعاتي را مي توان اينطور توضيح داد:
فرد با سواد اطلاعاتي، ارزش اطلاعات را تشخيص مي دهد و تمايلي به يادگيري دارد. زماني كه براي حل مشكل، نيازمند اطلاعات است توانايي پيدا كردن و تحليل آن را دارد. قادر است محتواي اطلاعات را باديد انتقادي ارزيابي كند. همچنين استفاده از محتواي اطلاعاتي را بدرستي و با مهارت مي تواند انجام دهد و از طرفي توانايي ايجاد محتواي كيفي را دارد. توانايي هاي مورد استفاده در سواد اطلاعاتي عبارتند از: توانايي هاي فني (سواد رايانه اي)، توانايي هاي ذهني (سواد عمومي) و توانايي هاي ارتباطي است.
هفت اصل مهم در سواد اطلاعاتي وجود دارد:
1- توانايي تشخيص نياز اطلاعاتي
2- شناسايي روش هاي دسترسي به اطلاعات
3- تدوين استراتژي هاي لازم براي جست وجو
4- مهارت هاي جست وجو و دسترسي
5- توانايي مقايسه و ارزيابي منابع
6- سازماندهي، كاربرد و برقراري ارتباط
7- نمايش اطلاعات و مشاركت در ايجاد دانش جديد
براي سواد اطلاعاتي استانداردهايي در نظر گرفته شده است. كه مهم ترين آنها:
مي تواند به صورت مفيد و مؤثر به اطلاعات دسترسي داشته باشد.
قادر باشد اطلاعات را به صورت كامل و انتقادي ارزيابي نمايد.
از اطلاعات به طور دقيق و خلاق استفاده نمايد.
بنابراين سواد اطلاعاتي يكي از مشخصه هاي بارز جامعه اطلاعاتي است. سواد اطلاعاتي در مقايسه با سواد خواندن و نوشتن، توانايي دسترسي و استفاده از اطلاعات به هر شكل و در هر قالب اعم از چاپي يا الكترونيكي است. سود سواد اطلاعاتي ابزار ارتباط با دنيا در عصر حاضر است. دنيايي كه اطلاعات عنصر اوليه همه فعاليت هاي بشر و عامل راهبردي در رقابت هاي اقتصادي، سياسي و غيره است. سواد اطلاعاتي يكي از پنج مهارت اساسي مورد انتظار از كاركنان در محيط هاي كاري مي باشد. از اينرو ضروري است كه در جهت ارتقاء سواد اطلاعاتي و سواد رايانه اي خود بكوشيم و اين جمله را به خاطر داشته باشيم: «در عصر تغييرات مستمر تنها يادگيرندگان آينده را به ارث خواهند برد و مابقي خود را براي دنيايي تجهيز كرده اند كه ديگر وجود ندارد.»
فرهاد فرقه
منابع:
1- پريرخ، مهدي، آموزش سواد اطلاعاتي: مفاهيم، روشها و برنامه ها. تهران: كتابدار
2- زماني، عشرت، فصلنامه اطلاع رساني، دوره19، شماره اول و دوم، پاييز و زمستان.
3- سراج، شهناز، مجله الكترونيكي، دوره سوم، شماره سوم.
 


اهداي عضوآخرين اميد زندگي

عليرضا سزاوار
در حال حاضر پيوند عضو يكي از مهم ترين روش هاي پزشكي است كه براي بيماران لاعلاج و درمان ناپذير به كار برده مي شود. بيماراني كه به دليل ابتلا به بيماري هايي نظير نارسايي كليه، نارسايي كبد و يا نياز به پيوند قلب و ريه راهي درماني جز پيوند اعضاي سالم ديگري به جاي عضو ناسالم خود ندارند.
راه حل اجراي اين شيوه نوين پزشكي- درماني در برخي موارد انسان زنده و نيز اجساد انساني هستند كه حسب قابليت، كارايي و استفاده اعضاي مورد نياز، از هر يك از اين منابع بهره برداري مي شود. با اين همه، امروزه غالب پيوندهاي اعضا از افراد مبتلا به مرگ مغزي گرفته مي شود كه در اين وضعت مي توان از پانكراس (لوزالمعده)، كبد، قلب، كليه، قرنيه و... آنها استفاده كرد.
زمان اهداي عضو از 24 تا 48 ساعت بعد از مرگ مغزي است و سن، عدم وجود بيماري هاي پايه اي و مزمن مانند ديابت و سرطان از اهميت بالايي در اهداي عضو برخوردار است. همچنين سن فرد اهداكننده عضو نبايد بيشتر از 65 سال باشد.
پيوند عضو اقدامي حيات بخش به مبتلايان نارسايي پيشرفته اعضا بوده و يكي از تاثيرگذارترين و كاربردي ترين دستاوردهاي علم پزشكي است و از نشانه هاي مهم ارتقاء سطح دانش پزشكي و توانمندي هاي علمي و فني مراكز پزشكي تلقي مي شود. پيوند اعضا براي بعضي اعضا تنها روش جايگزين عضو نارساست و براي بعضي ديگر روش جايگزيني دياليز وجود دارد كه البته پيوند از لحاظ كيفيت زندگي ارجح بوده و علاوه بر آن از نظر اقتصادي باصرفه تر است.
نداشتن اطلاعات
از ماهيت مرگ مغزي
جالب اينكه اولين عمل پيوند كليه در ايران در سال 1347 در شيراز انجام شده است و البته در سال هاي اخير با پيشرفت هاي به وجود آمده شاهد موارد روزافزون پيوند كليه و ساير اعضا در ايران هستيم. اولين بخش پيوند كليه در تهران در سال 1363 تاسيس شد.
در بيشتر كشورها، نوعي فهرست انتظار از سوي مقامات مربوط تهيه مي شود. به نسبت نوع پيوند، عضو مربوط، وخامت حال بيمار و مدت زماني كه بيمار در فهرست انتظار قرار داشته، اولويت هاي واگذاري مورد بررسي قرار مي گيرد. گاهي اوقات، شخص قبل از فوت در وصيت نامه اش نام شخص خاصي را ذكر مي كند و مي خواهد عضوش را به او اهدا كنند.
متاسفانه خانواده هاي بيماران مرگ مغزي اطلاعات كمتري نسبت به مرگ مغزي و سطح هوشياري بيمار دارند و تصور مي كنند كه مرگ مغزي همان «كما» است.
نداشتن اطلاعات از ماهيت مرگ مغزي سبب شده است والدين افرادي كه دچار مرگ مغزي شده اند تصور كنند بيمار آنها مي تواند به زندگي بازگردد.
سالانه تعداد زيادي بر اثر حوادث مختلف دچار مرگ مغزي مي شوند و امكان بازگشت آنها به زندگي عادي وجود ندارد اما به دليل ممانعت والدين يا اعضاي خانواده شان امكان پيوند اعضاي آنها به بيماران وجود ندارد.
حتي دركشورهاي اتحاديه اروپا هم كه درپيوند اعضا منع قانوني ندارند، 20 درصد مردم حاضر به اهداي عضو نيستند و ريشه فرهنگي اين امر انزجار انسان ها از تكه شدن بدن افراد پس از مرگ است. مشكل ديگر در امر پيوند اعضا كه آن هم منشاء فرهنگي دارد؛ عدم رضايت اطرافيان متوفاست كه حتي اگر خود متوفي نيز رضايت خود را براي اهداي پس از مرگ اعلام داشته باشد در اكثر موارد اطرافيان اين اجازه را نمي دهند.
در مرگ مغزي، خونرساني و اكسيژن رساني به مغز متوقف مي شود و مغز تمام كاركرد خود را از دست مي دهد و دچار تخريب غيرقابل برگشت مي گردد. اگر چه پس از مرگ مغزي اعضاي ديگر از جمله قلب، كبد و كليه ها هنوز داراي عملكرد هستند، بتدريج در طي چند روز آينده از كار خواهند افتاد.
بيمار مرگ مغزي، صحبت نمي كند، نمي بيند، به هيچ يك از تحريكات خارجي پاسخي نمي دهد و بدون استفاده از دستگاه تنفس مصنوعي قادر به تنفس نخواهد بود. تصادفات رانندگي، وارد آمدن ضربه شديد به سر، سقوط از ارتفاع، غرق شدن در آب، مسموميت ها، خونريزي هاي داخلي مغز و همچنين سكته مغزي از علل شايع مرگ مغزي به شمار مي روند.
پزشكان تعيين كننده مرگ مغزي كه تكميل كننده برگه مخصوص تائيد هستند، شامل دو پزشك متخصص نورولوژي و يا يك متخصص نورولوژي و يك متخصص جراحي مرگ مغز و اعصاب است كه هر كدام جداگانه بيمار را معاينه و بررسي مي كنند و برگه مخصوص را تكميل و امضا مي كنند.
در انتظار اهداي عضو
جنگ جهاني اول با همه مصيبت هايي كه براي بشريت داشت، كمك زيادي به پيشرفت و موفقيت پيوند اعضا كرد. برجسته ترين چهره اين حوزه در آن زمان، هارولد گيليس بود كه دستيارش، آرچيبالد مكيندو همين راه را درجنگ جهاني دوم و با عنوان جراحي ترميمي ادامه داد.
در دهه 30 ميلادي، جراح اوكرايني يويو وورونوي اولين پيوند را از مرده به انسان انجام داد كه موفقيت آميز نبود. درسال 1954، اولين پيوند كليه بين دو دوقلوي همسان با موفقيت انجام شد. اگر چه در دهه 40 ميلادي، روي مفهوم پس زدن پيوند مطالعات ارزشمندي انجام شده اما درسال 1951 بود كه براي اولين بار استفاده از داروهاي سركوب كننده سيستم ايمني براي جلوگيري از رد پيوند توصيه شد.
درحال حاضر 18هزار بيمار در انتظار اهداي عضو درايران وجود دارد كه با وجود ظرفيت مناسب براي پيوند، متاسفانه به دليل عدم رضايت خانواده ها اكثر بيماران كه مي توانند اعضاي بدن خود را اهدا كنند فوت مي كنند.
همچنين بيش از 16هزار بيمار دركشور با هزينه اي معادل دو ميليون تومان براي هر فرد، دياليز مي شوند كه با فرهنگ سازي در زمينه اهدا عضو مي توان مشكل اين دسته از بيماران را به صورت كامل برطرف كرد. جالب اينكه سخت ترين پيوندها، پيوند ريه و پوست در سطح وسيع است و 16گروه پزشكي براي عمل يك پيوند ريه بايد حضور داشته باشند.
متاسفانه 96 درصد از بيماراني كه دچار مرگ مغزي مي شوند براثر آگاهي نداشتن خانواده ها فوت مي كنند و امكان اهداي عضو را نمي يابند و تنها چهار درصد از خانواده بيماران مرگ مغزي حاضر به پذيرش اهدا عضو اين بيماران مي شوند كه با فرهنگ سازي در زمينه پيوند عضو مي توان مشكلات بسياري از بيماران در انتظار پيوند را برطرف كرد.
با توجه به ميزان بالاي حوادث جاده اي و مرگ مغزي ناشي از آن، كشور از پتانسيل بالايي براي دريافت عضو از جسد برخوردار است. انتقال مصدومان ترافيكي درسال 83 فقط 9درصد بوده ولي اين آمار درسال 84 به 30 درصد افزايش داشته است.
ايران تنها كشوري است كه درجهان فهرست انتظار پيوند كليه ندارد. اين درحالي است كه آمريكا درسال اخير نزديك به 43 هزار بيمار در انتظار كليه دارد.
سالانه پنج ميليون ايراني به نارسايي قلب مبتلا مي شوند اما هرسال تنها 20 پيوند قلب در كشور صورت مي گيرد. عمل پيوند قلب از سال 1371 در ايران شروع شده و تا به حال بيش از 120پيوند قلب انجام شده اما به دليل برخوردار نبودن از تجهيزات لازم، تا به حال نتايج مطلوبي از اين جراحي ها به دست نيامده است.
سالانه 3 هزار و 175ايراني به پيوند كليه يا دياليز نياز دارند اما طي 12سال گذشته فقط 84 مورد يعني 8/0درصد همه پيوندهاي كليه در ايران از جسد بوده است. هرسال حدود 1000 تا 1700 مورد پيوند كليه در كشور انجام مي شود كه تنها حدود 200 مورد آن از بيماران مرگ مغزي است.
كمترين آمار پيوند عضو در كشور مربوط به پيوند ريه است. تاكنون دركل كشور تنها 9 پيوند ريه انجام شده است. 8 مورد در تهران و يك مورد در اصفهان. به طور ميانگين هرماه يك بيمار نيازمند به ريه در كشور فوت مي كند. هم اكنون 117 بيمار در بيمارستان مسيح دانشوري و تقريبا همين تعداد در برخي بيمارستان هاي دولتي و خصوصي ديگر، در فهرست انتظار پيوند ريه قرار دارند.
داروي جديد پيوندي (تاكروليموس) به فارماكوپه دارويي كشور وارد شده و امكان تحت پوشش بيمه قرار گرفتن اين دارو فراهم شده است.
تعداد مرگ هاي مغزي به دليل افزايش سوانح و تصادفات روبه افزايش است و براساس بررسي ها در صورتي كه آمادگي اهداي عضو در 20 درصد از خانواده هاي بيماران مرگ مغزي وجود داشته باشد نياز بيماران به پيوند عضو دركشور برطرف مي شود.متاسفانه تنها 30 تا 40درصد خانواده هاي بيمار مرگ مغزي به اهداي عضو بيمارانشان رضايت مي دهند.
حفظ كيفيت
ارگان هاي اعضاي بدن
اما اگر افراد در زمان حيات فرم رضايت پيوند عضو را پركرده باشند موضوع متفاوت و نياز به پيوند عضو در كشور برطرف مي شود. ارزيابي هاي تطبيقي كشورهاي جهان نشان مي دهد كه به چند دليل، ميزان رضايت بستگان بيماران مرگ مغزي در ديگر كشورها به ويژه كشورهاي درحال توسعه 70 تا 80 درصد است و با وجودي كه آمار بيماران مرگ مغزي در اين كشورها پايين تر است اما كمتر بيماري را در فهرست انتظار دريافت عضو مي توان يافت.
كارشناسان براي گسترش فرهنگ اهداي عضو توصيه مي كنند كه:
براي پرهيز از شبهه و
مشكل آفريني، بايد مرگ مغزي به طور مشخص تعريف شود.
وقتي درمان يك فرد بيمار و نيازمند از طريق اهدا عضو صورت مي پذيرد، بايد براي انجام آن چاره انديشي مناسب كرد براي جلب اعتماد مردم به مسئله پيوند اعضاء ضروري است كه مديران شهري و افراد سرشناس از طرح حمايت كنند.
براي فرهنگسازي پيوند اعضا در سطح جامعه، همه نگاهها و توقع ها از رسانه هاست. اما به زعم اين، براي برآورده سازي اين نگاه و توقع، به همدلي و همكاري همه سازمان هاي ذي ربط احتياج است.
به گفته متخصصان يكي از مشكلات بزرگي كه در زمينه اهداي عضو از فرد مرگ مغزي با آن روبه رو هستيم مربوط به پرسنل بيمارستان هاست زيرا آنان اين آگاهي را ندارند كه فرد مرگ مغزي بسيار ارزشمند است چرا كه اعضاي آن مي تواند جان انسان هاي ديگري را نجات دهد.
در زماني كه براي فرد مرگ مغزي شده ديگر هيچ اقدامي نمي توان انجام داد پرسنل بيمارستان اقدام به اعلام كد مي كنند مبني بر اينكه ديگر هيچ اقدام درماني و دارويي براي اين فرد مرگ مغزي انجام نشود. درحالي كه قطع دارو باعث پايين آمدن كيفيت ارگان هاي اعضاي بدن فرد مي شود و نبايد قطع شود.
اگر كيفيت ارگان هاي اعضاي بدن فرد مرگ مغزي شده با قطع دارو آسيب ببيند مسلما روند پيوند نيز تحت تأثير قرار مي گيرد زيرا بهترين زمان براي برخي اعضاي بدن از جمله ريه ساعات اوليه مرگ مغزي است و بايد افراد آگاه باشند كه اگر اعضاي فرد مرگ مغزي سريع اهدا شود هفت نفر از مرگ حتمي نجات مي يابند.
اهداي زندگي
به سبك سايبري
به تازگي برخي سايت هاي اينترنتي گزينه اي را به بخش تايم لاين خود اضافه كرده اند كه از طريق آن كاربران مي توانند وضعيت «اهداكننده» بودن خود را به دوستان شان اطلاع دهند. سايت هاي اجتماعي اميدوار هستند كه اين حركت بتواند افراد بيشتري را ترغيب به اهداي عضو كند.
اگر هم كاربري هنوز براي اهداي عضو ثبت نام نكرده باشد و به حال دوستان اهداكننده اش، غبطه مي خورد، اين سايت ها لينكي در اختيار وي مي گذارد كه او را به نزديكترين مركز ثبت نام پيوند اعضا راهنمايي مي كند. البته اين امكان به دلايل تفاوت فرهنگي جوامع و تكنولوژي مراكز درماني فعلا براي همه كاربران فعال نيست.
اما حركت جالبي است و هدف مديران اين سايت ها از اين كار هرچه كه باشد، مطمئنا به ترويج فرهنگ اهداي عضو كمك بيشتري خواهدكرد.
ضمن اينكه تشويق وگراميداشت افراد اهداكننده عضو از سوي برخي سايت هاي دولتي مرتبط با درمان بهترين راه براي ترويج اين كار است.
شهروندان با دريافت فرم اهداي عضو مي توانند رضايت خود را مبني بر اهداي اعضا در صورت مرگ مغزي شدن اعلام كنند و افرادي كه فرم اهداي عضو را پركرده اند در صورتي كه منصرف شوند، مي توانند رضايت خود را پس بگيرند.
گسترش فعاليت هاي فرهنگ سازي و ترويج باورهاي صحيح در بهبود اين امر تأثير شگفت آوري دارد. مثلا در كشور سوئد افرادي كه داوطلب اهداي عضوند گردنبندي به گردن دارند كه در صورت بروز حادثه يا مرگ درهمان بيمارستان محل بستري اعضاي مورد نياز بدن او را جهت پيوند خارج مي كنند كه حتي نيازي هم به كسب اجازه از خانواده ها نيست. پس مي توان با فرهنگ سازي و تكيه بر روحيه فداكاري و ايثار مردم در لحظه هاي بحراني حسي و عاطفي با ديالوگ و گفت وگو با همراهان بيمار، آنها را به اهداي عضو راضي كرد.
امروزه در كشورهاي مختلف با تصويب قوانين مربوط به مرگ مغزي و با تبليغات گسترده اي كه در خصوص اهداي عضو پس از مرگ انجام مي گيرد، اعضاي بيماران دچار مرگ مغزي به عنوان مهم ترين منبع تعيين كننده عضو به بيماران نيازمند اهداي عضو، پيوند زده مي شود.
در واقع هر كشوري با توجه به ارزش ها و هنجارها و بافت فرهنگي خود، به گونه اي با مسئله مرگ مغزي و پيوند اعضا برخورد نموده و اين مشكل را به شكل خاص و منطبق با فرهنگ حاكم بر جامعه حل نموده است.
پيوند اعضا مسئله اي است كه به صرف تكنولوژي و امكانات پزشكي منحصر نمي شود حتي در كشورهاي غربي هم هرساله تلاش ها از تصويب قوانين تسهيل كننده تا تلاش شركت هاي بيمه و خدماتي تمركز هرچه بيشتر بر فرهنگ سازي اهداي عضو وجود دارد.
پيوند برخي از ارگان ها حساسيت بيشتري دارد و اگر زمان طلايي پيوند بگذرد شانس موفقيت ممكن است از بين برود. پيوند اعضاي حياتي مانند قلب يا ريه از اين موارد است. اين زمان طلايي هم علاوه بر سرعت عمل كادر پزشكي به سرعت تصميم گيري و در اصل زمينه هاي قبلي اين تصميم در خانواده پيوند دهنده بستگي دارد بنابراين يك حركت آني نيست و نيازمند آگاهي رساني عمومي بيشتر است.
متاسفانه مرگ مغزي بيماران كه به دلايل مختلف روي مي دهد يك حقيقت است و بيمارنيز ديگر امكان حيات ندارد و همراهان بيمار نبايد آن را با موارد كما اشتباه بگيرند بلكه بايد با تصميم گيري به موقع در راستاي ايجاد امكاني براي ادامه حيات ساير بيماران گام بردارند.
از سوي ديگر در برخي شهرها مشكلات فراواني براي موضوع اهداء عضو از جمله اقوام و فرهنگ هاي گوناگون، نگرشها و ديدگاه هاي متفاوت مردم نسبت به اين موضوع وجود دارد كه بايد تبليغات و فرهنگ سازي در اين خصوص با ظرافت بيشتري صورت گيرد.
 


اعتياد نوجوانان به اينترنت

ورود تكنولوژيها و فناوريهاي نوين و همچنين افزايش استفاده از ماهواره، اينترنت ، موبايل و ...در ميان جوانان، نوجوانان و خانواده ها باعث بروز آسيبهاي اجتماعي زيادي در جامعه شده است به طوري كه ترويج خشونت، از بين رفتن ارزشها، رواج عشقهاي مجازي، روابط جنسي خطر آفرين و ... از جمله آسيبهاي ناشي از فضاي مجازي است. بر همين اساس نشستي با موضوع بررسي آسيبهاي اجتماعي نوپديد و ارائه راهكار براي مقابله با آنها در خبر گزاري مهر برگزار شد كه در آن دكتر فرهاد اقطار مدير كل پيشگيري از آسيبهاي اجتماعي سازمان بهزيستي، دكتر حسن موسوي چلك مدير كل آسيبهاي اجتماعي وزارت تعاون ، كار و رفاه اجتماعي و دكتر مجيد ابهري آسيب شناس و متخصص علوم رفتاري حضور يافتند.
دكتر فرهاد اقطار در نشستي كه در مورد آسيب هاي اجتماعي نوپديد برگزار شد، افزود: برخي از آسيب ها طي چندين سال قبل در كشورهاي ديگر اتفاق افتاده اما در ايران ظرف چند سال گذشته رشد پيدا كرده به همين دليل يك آسيب اجتماعي نوپديد محسوب مي شود مانند مواد صنعتي جديد آ مفتامين كه آسيبي در گذشته بوده اما تعداد افراد مصرف كننده آن قدر كم بوده كه جزو آسيب محسوب نمي شده اما در حال حاضر تواتر آن زياد شده به طوري كه براساس اعلام خط ملي اعتياد مصرف آن به 35 درصد رسيده به همين دليل مي توانيم بگوييم يك آسيب جديد به حساب مي آيد.
وي افزود: تعدادجرم در كشور ما به حدي بالاست كه بيش از 100 نوع جرم تعريف شده در حالي كه در دنيا فقط 20 تا 30 جرم تعريف شده است.
مديركل پيشگيري از آسيبهاي اجتماعي سازمان بهزيستي در پاسخ به اين سوال كه تعريف ما دچار مشكل است يا جرم هاي موجود در كشور زياد است، گفت: اين جرم ها بستگي به ارزش فرهنگ كشور ما دارد كه تعداد آنها زياد شده است. برخي از فناوري هاي جديد به تازگي وارد كشور شده در حالي كه در دنيا يكي دو دهه قبل از آ ن استفاده مي شده مانند نسل سوم موبايل كه تازه وارد ايران شده است.
اقطار گفت: كره جنوبي رتبه اول كاربر اينترنتي را در دنيا دارد در حالي كه ايران در خاورميانه داراي بيشترين كاربر اينترنتي است.
وي افزود: قبل از اينكه يك فناوري وارد كشور شود بايد فرهنگسازي استفاده از آن نيز انجام شده باشد و در دنيا نيز اين گونه است به همين دليل مشكلي پيش نمي آيد اما در كشور ما چون اين فرهنگ سازي در قبال توليد فناوري ها ايجاد نشده يك آسيب نوپديد محسوب مي شود و در مجموع مي توان گفت هر صنعت و فناوري كه وارد مي شود با خود آسيب هايي نيز به همراه دارد.
اعتياد 35 درصد جوانان و نوجوانا ن به اعتياد به اينترنت
وي تاكيد كرد: براساس آمارهاي موجود 15 تا 35 درصد جوانان و نوجوانان در دنيا دچار اعتياد به اينترنت هستند به طوري كه چين اولين بيمارستان اعتياد به اينترنت را تاسيس كرده است .
به گفته وي ، در شرايطي كه تهديدهاي زيادي از سوي شبكه هاي خارجي فارسي زبان مي شود وبا پخش فيلمها و سريالهايي ارزشهاي ما را تهديد مي كنند بايد پيوستهاي فرهنگي براي مقابله با آنها داشته باشيم.
مديركل دفتر پيشگيري از آسيب هاي سازمان بهزيستي با اشاره به اينكه در سريالهاي ايراني در اغلب موارد ارزشهايمان زير سوال برده مي شود، افزود: از سوي ديگر ميزان خشونت نيز در سريالهاي ما بسيار زياد است به طوري كه اغلب آنها پليسي و جنايي هستند و در اين شرايط ما چگونه انتظار داريم كه كودكان ما دزدي ، كار با اسلحه ، خشونت ، ازدواج دوم ، دوستيهاي خياباني و ... را ياد نگيرند.
وي گفت: علت اين موضوع نيز اين است كه در حوزه تصميم گيري مسائل اجتماعي دانشگاهها و نخبگان دخيل نشده اند. كپي برداري از سريالها و فيلمهاي خارجي با پيوست فرهنگي فرق مي كند و بايد به جاي اين كار، براساس ارزشها و باورهاي مذهبي و ملي خود توليداتي در كشور داشته باشيم. تمامي دستگاهها براي انجام اقدامات فرهنگي مانند صدا و سيما، دانشگاهها بايد وارد عمل شوند و براي 10 سال آينده برنامه ريزي كنند .
قبل از ورود تكنولوژي جديد
بايد فرهنگ سازي شود
در ادامه اين نشست سيد حسن موسوي چلك مديركل دفتر آسيب هاي اجتماعي وزارت تعاون، كار و رفاه اجتماعي نيز گفت: جامعه ما در حال حاضر از جامعه سنتي به سوي جامعه صنعتي پيش رفته و هم اكنون نيز به سمت جامعه الكترونيك در حال حركت است. بنابراين مي توان گفت كه فضاهاي مجازي نقش بسيار تعيين كننده اي دارند به همين دليل امروزه مديريت دانش و اطلاعات نيازمند يك سري تغييرات در تكنولوژي هاست به طوري كه بايد به سمتي حركت كنيم كه در حداقل زمان بتوانيم حداكثر اطلاعات را به افراد ارايه دهيم. براي حركت به اين سمت نيازمند بازنگري جدي در حوزه نرم افزار، سخت افزار و تكنولوژي هاي جديد هستيم به طوري كه كشورهاي پيشرفته براي تاثيرگذاري فرهنگي از اين فضاي مجازي استفاده كرده و برنامه هاي كوتاه مدت و بلندمدت در اين حوزه تدوين كرده اند.
مديركل دفتر آسيب هاي اجتماعي وزارت تعاون، كار و رفاه اجتماعي گفت: امكانات و تكنولوژي هاي جديد هم فرصت هستند و هم تهديد و چنانچه قبل از ورود اين كالاها و تكنولوژي ها نحوه درست استفاده از آن را ياد بگيريم تبعات منفي آن نيز كمتر خواهد شد.
به ازاي هر 100 نفر 130 تلفن همراه وجود دارد
به گفته وي، موبايل و ماهواره يك فرصت است ولي اينكه چگونه از آن استفاده مي شود جاي بحث زيادي دارد. در مجموع هيچ راهي جز تن دادن به تكنولوژي و فناوري هاي نوين نداريم و راهش نيز اين است كه تدابيري انجام دهيم تا عوارض منفي آن كمتر شود. اين موضوع لازمه اش آن است كه چنانچه كه تكنولوژي وارد كشور مي شود به همراهش پيوست فرهنگي و اجتماعي نيز آورده شود و در كنار آن به مردم هم آموزش استفاده صحيح از تكنولوژي داده شود و هم آثار مثبت و منفي آن گوشزد شود.
موسوي گفت: براساس اعلام مخابرات نفوذ تلفن همراه در ايران 130 است يعني به ازاي هر 100 نفر 130 تلفن همراه وجود دارد. اين موضوع از نظر سرعت انتقال اطلاعات خوب است اما چنانچه نحوه استفاده درست از آن را ياد نگيريم در خانه باعث اختلاف مي شود، در رانندگي تبعات منفي دارد و در سلامت فرد نيز تاثير منفي به دنبال خواهد داشت. همچنين بررسي روند تحولات تكنولوژي و امكانات نرم افزاري تلفن همراه در 10 سال اخير نشان مي دهد همه اين امكانات فرصت بهتري براي اطلاع رساني و همچنين تهديدي براي آسيب رساني محسوب خواهد شد چنانچه درست مديريت نشود.
نحوه صحيح استفاده از فناوريهاي جديد به مردم آموزش داده نمي شود
به گفته موسوي ، آموزش مجازي، كاهش هزينه، سرعت و يكسان سازي اطلاعات و استفاده از ويدئو كنفرانس از جمله مزيت هاي استفاده از اينترنت است اما در كشور ما استفاده درست از آن را مردم بلد نيستند و دليل آن نيز اين است كه اين موضوعات كالا ديده مي شوند و هيچ زماني بروشورهايي براي نحوه استفاده درست تلفن همراه، تلويزيون، ماهواره و يا اينترنت به مردم ارايه نمي شود.
مديركل دفتر آسيب هاي اجتماعي وزارت تعاون، كار و رفاه اجتماعي با اشاره به اينكه برخي از شركت ها تبليغات درستي براي فروش محصولات تكنولوژي هاي خود ندارند و فقط به فكر سود خود هستند، گفت: هنگامي كه اپراتور اول براي تبليغ خود عنوان مي كند از 12 شب تا 6 صبح تسهيلات به افراد ارائه مي شود هيچ فردي سوال نمي كند كه ممكن است در اين زمان كه همه مردم خوابند برخي افراد از اين تلفن به صورت نابجا استفاده كنند.
وي به جنگ نرم افزاري و ناتوي فرهنگي اشاره كرد و گفت: در حال حاضر درگير با تهاجم فرهنگي، شبيخون فرهنگي و ناتوي فرهنگي هستيم كه تمام اينها از طريق گسترش تكنولوژي ها و فضاي مجازي منتقل مي شوند. چنانچه به دنبال اين هستيم كه سلامت اجتماعي را افزايش دهيم بايد از تهاجم فرهنگي جلوگيري كرده و با ارايه راهكارهايي با جنگ نرم مقابله كنيم چون هرچه روي جوانان و نوجوانان كشورمان سرمايه گذاري كنيم آينده خود را تضمين كرده ايم.
جوانان در معرض آسيب ناشي از فضاي مجازي
وي تاكيد كرد: در فضاي مجازي بيشترين تهديد و آسيب متوجه جوانان و نوجوانان است و اين افراد هستند كه در معرض بيشترين خطاها قرار گرفتند و براساس تحقيقات انجام شده تهديد فضاي مجازي بر روي دختران بيشتر از پسران است و در آينده نيز بيشتر خواهد شد. با ابن همه هيچ مشكلي نيست كه راه حل نداشته باشد به طوري كه چند سال اخير نيز اين دغدغه در فضاي مجازي در حال ايجاد است و تشكيل شوراي عالي فضاي مجازي نيز كه امسال از سوي مقام معظم رهبري ابلاغ شد در اين خصوص و به منظور مبارزه با آسيب هاي ناشي از فضاي مجازي شكل گرفته است. نحوه استفاده بهينه از فضاهاي مجازي و حركت به سمتي كه واقع بينانه تر نگاه كنيم از جمله اقداماتي است در حال شكل گيري است كه البته بايد سرعت آن زياد شود.
موسوي افزود: هر زماني كه براي مديريت و كنترل آسيب هاي اجتماعي اقدام شود خوب است و لازمه اين كار نيز اين است كه در سياست گذاري هاي كلان به موضوع فرهنگي توجه زيادي شود. آسيب هاي اجتماعي و تهديدهاي ناشي از فضاي مجازي در سال هاي اخير بيشتر شده به طوري كه در قالب آسيب هاي اجتماعي نوپديد در جامعه شناخته شده اند و البته يك سري از آسيب ها نيز بازپديد هستند به طوري كه استفاده از آن در حال حاضر زياد شده مانند استفاده از الكل كه در حال افزايش است. در مجموع بايد به سمتي حركت كنيم كه باور كنيم كه فضاها و تكنولوژي ها و دسترسي به فناوري ها يك فرصت محسوب مي شوند و در صورت مديريت درست اين تهديدها از بين خواهند رفت.
وي در مورد همكاري ارگان هاي مختلف گفت: قوه قضائيه، نيروي انتظامي، سازمان هاي اجتماعي و فرهنگي همه بايد در اين خصوص همكاري هاي لازم را داشته باشند.
وي تاكيد كرد: لازمه مديريت تكنولوژي و فناوريها اين است كه عملكرد كشورهاي ديگر كه در اين خصوص خيلي از ايران جلوتر هستند بررسي شود و سپس با ايده گرفتن ازاقدامات آنان ، آنها را براي استفاده در كشورمان بومي كنيم و همچنين بايد گذشته خود را نيز آسيب شناسي كرده و با رويكرد به آينده، سياستهايي را تدوين و برمبناي آنها برنامه ريزي مناسبي انجام دهيم.
 


به خودمان ظلم نكنيم!؟

بياييد كمي بينديشيم، واقعاً درمورد مشكلات مطرح در كشور از جمله؛ گرانفروشي يا ترويج و رسوخ فساد اداري و اخلاقي در جامعه چه كسي مقصر است؟ دشمنان ايران اسلامي؟ دولت؟ مردم؟ مسئولين؟ يا...؟ واقعيت اين است كه هر يك از عوامل مورد اشاره عمداً يا سهواً و خواسته يا ناخواسته در بروز و ظهور ناهنجاري هاي موجود به سهم خود نقش و سهم دارند.
اگرچه برخي سعي دارند تا تمام نابساماني ها را متوجه دولت و ناشي از سوء مديريت مسئولين قلمداد كنند، و اگر چه بخشي از اين ادعا انكارناپذير است، اما به نظر مي رسد رفتار اجتماعي افراد جامعه بيش از هر عامل ديگري مي تواند در تشديد يا كاهش مشكلات و رفع معضلات نقش داشته باشد و به عبارت ديگر راز سرعت بخشيدن به روند پيشرفت همه جانبه و برون رفت از اين وضعيت را بايد در اصلاح رفتارهاي اجتماعي جست وجو كرد، بنابراين چند نكته را هرگز نبايد فراموش كرد:
1- فراموش نكنيم كه دنياي ماديگراي غرب و شرق تنها و تنها به منافع خود مي انديشد و اين ساده لوحي است كه با ديدن اين همه تناقض و دورويي از سوي بيگانگان، بپذيريم اين كشورها كه خود با هزاران مشكل مواجهند، حاضرند از آن سوي دنيا فقط براي رضاي خدا و كمك به آرمان هاي انساني، اين همه هزينه كنند تا مردم ساير كشورها در رفاه و آسايش باشند و لذا حداقل بايد اين حق را به خود بدهيم كه در حسن نيت كشورهاي مدعي دمكراسي براي كمك به بشريت ترديد كنيم.
2- اگرچه دستاوردهاي علمي بسياري از كشورهاي جهان انكارناپذير است، اما به ياد داشته باشيم كه صداي دهل از دور شنيدن خوش است، چرا كه همين كشورهاي به ظاهر پيشرفته همواره از تمدن انساني فاصله گرفته و هم اكنون گرفتار مشكلات متعدد و مختلف مي باشند و لذا ظواهر نبايد ما را فريب دهد.
3- براي قضاوت درست و نتيجه گيري صحيح درمورد مسائل مختلف از جمله مسائل اجتماعي، پيوسته بايد سفيد و سياه و به اصطلاح، مثبت و منفي را در كنار هم ببينيم و از افراط و تفريط در اظهارنظرها و قضاوت يكجانبه در امور مختلف پرهيز نماييم، مكنونات قلبي و خواسته و نيت واقعي معترضين و منتقدين را درنظر بگيريم و با عنايت به ضرب المثل معروف؛ «قطره قطره جمع گردد، وانگهي دريا شود» نقش خودمان در بروز نابساماني ها را هرچند ناچيز فراموش نكنيم.
4- اگرچه ظرفيت هاي كشور و لياقت مردم ايران اسلامي به مراتب بسيار بيشتر از دستاوردهاي كسب شده در سي و چند سال گذشته است و مي توانستيم و هم اكنون نيز مي توانيم، از وضعيت بهتري برخوردار باشيم، اما براي انجام قضاوتي منصفانه در مورد وضعيت فعلي و پيشرفتهاي كسب شده، بايد كاملا صادقانه و عادلانه و صرفنظر از حب و بغض هاي غيرمنطقي، سرعت و حجم اقدامات صورت گرفته و همچنين، وضعيت فعلي كشور را با قبل از انقلاب و نيز كشورهاي همسايه و همطراز خود مقايسه كنيم.
5-اگرچه انتقاد منصفانه مي تواند در بهبود وضعيت موثر واقع شود، اما بايد توجه داشته باشيم كه روح اميد و نشاط، نقش موثرتري در كسب موفقيتها خواهد داشت و لذا نبايد فقط به طرح مشكلات اكتفاء كنيم، بلكه اگر واقعاً در گفتار خويش صادق هستيم، بايد به دور از خوش بيني هاي ساده لوحانه يا بدبيني هاي مغرضانه، به سهم خود در رفع و حل مشكلات تلاش نماييم.
6-با اينكه سياست مدار بودن نشانه دانايي جوامع تلقي مي شود، اما براي جلوگيري از تحت الشعاع قرار گرفتن نيازهاي اصلي و اساسي، نبايد اجازه دهيم كه سياست بازي و سياسي كاري ما و بخصوص مسئولين ما را، از تلاش در مسير رشد و پيشرفت كشور منحرف نمايد و لذا بايد از پرداختن بيش از حد و دامن زدن به مسائل سياسي حاشيه اي و بزرگنمايي اين گونه موارد به شدت اجتناب نماييم.
و سخن آخر و مهم ترين كلام اينكه؛ چرا برخي از ما به رغم آگاهي از اين نكات، همچنان در دام دشمنان گرفتار و چشم بر روي همه واقعيات فرو مي بنديم و به جاي تلاش بيشتر و ايستادگي در برابر ظلم و ستم بيگانگان، جاهلانه همچون يك سرباز گوش به فرمان، با اقدامات خصمانه آنان همراهي مي كنيم؟
چرا بسياري از ما (اعم از خريدار و فروشنده يا صادركننده و واردكننده يا توليدكننده و توزيع كننده) هنگامي كه سخن از تهديد و تحريم به ميان مي آيد، به جاي آنكه با رفتار عاقلانه از سخت شدن شرايط و ايجاد تشنج در جامعه جلوگيري نماييم، بلافاصله با اعمالي مانند: جوسازي و شايعه پراكني، خريد و احتكار كالا، گرانفروشي و ساير رفتارهاي مشابه، به استقبال نيت دشمنان قسم خورده و جنگ با خود مي رويم و با رفتارهاي احمقانه، بيگانگان را همراهي و در حق خود ظلم روا مي داريم؟ آيا نبايد اين عملكرد ناصواب را خيانت به اسلام عزيز، مردم صبور و ايران سرافراز تلقي كرد؟ به راستي در اين گونه موارد چه كسي مقصر است؟ چه عاملي باعث مي شود تا به رغم تمام اين رفتارهاي نادرست، باز در جست وجوي مقصر ديگري جز خود باشيم؟
احمدرضا هدايتي
 


(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14