(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 15 مرداد 1391 - شماره 20274

حسن يوسف
حسن جان
بود و نبود...
گزارشي از بيستمين نمايشگاه بين المللي قرآن كريم
محفلي سرشار از معنويت و خلوص
دام سفارتخانه هاي خارجي براي جوانان!
دومين ستاره در قاب زرين سخن
يادگاري از فصل «بهشت همين جا بود»


حسن يوسف

سيد حميدرضا برقعي
زير پايش خدا غزل مي ريخت
غزلي را كه از ازل مي ريخت
آن امامي كه تا سحر امشب
روي لبهاي من غزل مي ريخت
شب شعر مرا چه شيرين كرد
بين هر واژه اي عسل مي ريخت
آن كه در جيب كودكان يتيم
قمر و زهره و زحل مي ريخت
آن كريمي كه در پياله دست
هر چه مي ريخت لم يزل مي ريخت
از هر آن كوچه اي كه رد مي شد
حسن يوسف در آن محل مي ريخت
تيغ خشمش ولي به وقت نبرد
رنگ از چهره اجل مي ريخت
شتر سرخ را به خون غلتاند
لرزه بر لشگر جمل مي ريخت
آن امامي كه روز عاشورا
از لب قاسمش عسل مي ريخت
 


حسن جان

صابر خراساني
گفتم غزلي در خور نامت بنويسم
اندازه ي وسعم ز مقامت بنويسم

اي محشر امروز چه تشبيه بيارم
از قد تو فرداي قيامت بنويسم

من قطره ام از عهده ي من بر نمي آيد
از حضرت درياي كرامت بنويسم

لطف تو مرا پشت در خانه ات آورد
تا اينكه عليكم به سلامت بنويسم

شان تو نگنجيد و از اين قاب در آمد
ديدم كه غزل مثنوي از آب در آمد

من ايل و تبارم سر اين سفره نشستند
جمع كس و كارم سر اين سفره نشستند

در باغ نگاه تو من كال رسيدم
پر سوخته بودم به پر و بال رسيدم

هم رنگ نگاه تو شده دامن دريا
آئينه زده ريسه به پيراهن دريا

اول نوه ي دختري خلق عظيمي
تو جلوه ي پيغمبري خلق عظيمي

مديون تو هستند همه مردم عالم
نان عمل توست سر سفره ي آدم

مضمون سخاوت ز تو الهام گرفته
از صندوق قرض الحسنت وام گرفته

حرف كرم تو همه جا ورد زبان است
چيزي كه عيان است چه حاجت به بيان است
 


بود و نبود...

كاظم رستمي
يكي بود
يكي نبود
يكي بايد مي بود
يكي نبايد مي بود
صرب بايد مي بود
كروات بايد مي بود
مسلمان نبايد مي بود
حالا... 1992 مي بود¤
حالا 1994 مي بود
حالا 2012 مي بود¤
بت پرست و بوديست بايد مي بود
مسلمان نبايد مي بود
روز از نو مي بود
سر از نو...خنجر از نو...حنجر از نو...دختر از نو...چتنيك؟ صيونيست؟ بوديست؟همان كه بود...
چهارده هزار مسلمان بي سر ... مي بود
چند ميليون مسلمان آواره مي بود
شصت هزار زن مسلمان ... بود و نبودش يكي بود...
مسلمان سوخته بايد مي بود
يكي بود
يكي نبود
مسلمان نمي بايد بود
صرب و سگ و خوك و بوديست و گاو مي بايد بود
بوسني بيچاره خواب مي بود...
خوابم گرفته است...
¤تاريخ دو نسل كشي بزرگ مسلمانان بوسني
¤تاريخ نسل كشي بزرگ مسلمانان ميانمار
 


گزارشي از بيستمين نمايشگاه بين المللي قرآن كريم

محفلي سرشار از معنويت و خلوص

فرهاد فرقه
بيستمين نمايشگاه بين المللي قرآن كريم به پرچم داري پيروان مكتب اهل بيت(ع)، بهترين گواه براي سنجش ميزان الفت مردم كشور با قرآن كريم است.
نمايشگاه بين المللي قرآن در واقع ميعادگاه معنوي براي بازديدكنندگان است و هر بازديد كننده مي تواند از برنامه ها و مطالبي كه برايش درنظر گرفته شده است، استفاده كند. نمايشگاه داراي 40 بخش است كه از اين ميان 36 بخش با مضامين نمايشي است و فقط چهار بخش جنبه فروش دارند. قرآن كريم با زيبايي و هنر خود و با آموزه هايش در هر مخاطب، نفوذ مي كند. لذا دو عامل هنر و آموزه هاي قرآني به عنوان رويكرد اصلي لحاظ شده است
يكي از مهم ترين بخش هاي نمايشگاه، بخش «دشمن شناسي» است. محتواي بخش دشمن شناسي دراين دوره از نمايشگاه بر چهار محور اصلي متمركز است؛ نخست «حكومت عليه خدا» كه در واقع جريان دشمني با خداي متعال را از منظر تاريخي در هفت مرحله و با استفاده از تابلو مقالات، پوستر و تصويرسازي مورد بررسي قرار مي دهد.
محور دوم به حكومت الله اشاره دارد و عصر «امام خميني(ره)» نام گرفته است، چرا كه ايشان بارزترين دشمن شناس قرن هستند. در ضمن با تصويرسازي ها و تابلو مقالات ارائه شده، سعي شده حكومت الله به مخاطبان شناسانده شود. سومين محوركاري در بخش دشمن شناسي، اختصاص به مفاهيم مرتبط با اين موضوع است كه بوسيله پوسترهاي گرافيكي و جعبه هاي نوراني خودنمايي مي كنند.
نكته مهم اينكه واكاوي مفهوم دشمن در نگاه قرآن كريم و نمايش تقابل عظيم و تاريخ ميان حكومت الله و حكومت عليه خدا مهم ترين محور اين بخش از نمايشگاه است.
از آنجا كه خانواده، اساسي ترين نهاد در جامعه اسلامي است و با توجه به اينكه دشمنان براي ضربه زدن به اسلام و معارف قرآن و مبارزه با حكومت اسلامي، نقشه هاي پليد خود را از خانواده شروع مي كنند تا تفكرات سكولار را از ريشه، جايگزين معارف ناب اسلامي و قرآن كنند، بخشي از نمايشگاه اختصاص به موضوع خانواده از نگاه آيات قرآن كريم است. معرفي و ارايه الگوي جامع شخصيت زن در اسلام بعنوان پايه و اساس يك خانواده متعال و متعالي از اهداف بخش زندگي قرآني است.
بخش هاي سبك زندگي ايراني اسلامي با موضوع آسيب هاي نگاه مادي غربي (فردگرايي، مصرف گرايي، تجمل گرايي، سودمحوري، لذت محوري) و نگاه الهي (خدا محوري، قناعت و مبارزه با اسراف، تكليف محوري، ساده زيستي) و عفاف و حجاب با محور بررسي فلسفه حكم قرآني حجاب و معرفي نگاه جامع اسلام به نحوه حضور اجتماعي زنان و نحوه پوشش و رفتار و مقايسه آن با نگاه مادي غرب در اين بخش فعال هستند كه هدف استقبال بي نظير بازديدكنندگان از نمايشگاه قرار گرفت.
بخش «استهلال و رصد اجرام آسماني» كه تلسكوپ هاي آن توجه هر مخاطب را جلب مي كرد درست در مقابل ورودي شبستان اصلي بود. در اينجا به منظور ارائه اطلاعات لازم در زمينه هاي صورفلكي، نحوه قبله يابي و سنجش اوقات شرعي از طريق رصد اجرام آسماني، آموزش هاي لازم به مخاطبان داده مي شود.
يكي از برنامه هاي جالب و پرمخاطب اين بخش، ايجاد قسمتي به نام «نجوم و كودك» است و در آن زمينه براي تفكر كودكان در سنين پايين درباره مباني علم نجوم و جايگاه آن نزد خداوند فراهم مي شود.
براي پاسخگويي به سؤالات نجومي بازديدكنندگان 12 كارشناس در بخش «استهلال و رصد اجرام آسماني» مستقر مي باشند كه كار آنها به ويژه در زمان رصد كه صف هاي طويل در كنار تلسكوپ ها شكل مي گيرد، بسيار پرحجم مي شود.
امسال در بيستمين نمايشگاه بين المللي قرآن كريم در شبستان اصلي مصلاي امام خميني(ره) بخشي با عنوان «نهادها و مؤسسات» فعال است. جالب توجه آنكه در گزينش موسسات شيوه اي اعمال شده تا در عرصه هاي مختلف آموزشي، پژوهشي و تبليغي- ترويجي، نماينده اي از نهادها و مؤسسات قرآني در نمايشگاه حاضر باشد تا عموم علاقه مندان به فراخور نياز خود بتوانند پاسخ هاي لازم را دريافت كنند.
بخش هاي هنري جزء اصلي ترين بخش هاي نمايشگاه هستند، زيرا بازديدكنندگان بسياري را جذب خود مي كنند از جمله هنر خوشنويسي، هنري كه به لحاظ كيفيت از قرنها پيش از افتخارات كشور عزيزمان بوده است.
از بخش هاي مهم ديگر، اتحاديه بين المللي امت واحده مستقر در نمايشگاه بود و مي كوشيد تا برنامه هاي خود را با محوريت فعاليت هاي بشردوستانه، ايجاد وحدت ميان مسلمانان شيعه و سني، همچنين كمك به مردم فلسطين در بزرگترين گردهمايي معنوي جهان اسلام ارائه دهد.
دراينجا لازم است توضيحي درباره اين اتحاديه و نحوه شكل گيري آن به خوانندگان گرامي ارائه دهم:
همزمان با حمله ناجوانمردانه رژيم صهيونيستي به نوارغزه، جمعي از دانشجويان و طلاب كشورمان اقدام به تحصن در فرودگاه هاي كشور نمودند. پس از پايان جنگ، هسته مركزي تحصن در فرودگاه مهرآباد با برگزاري جلسات متعدد و آسيب شناسي حركت هاي دانشجويي به اين نتيجه رسيد كه جنبش هاي دانشجويي درعين تاثيرگذاري و برخورداري از فوايد خاص، داراي آفت هايي نظير انفعالي و موقتي بودن نيز هستند. پس لازم بود تا در فضاي بين المللي، تشكل مردمي كه مزاياي حركت هاي دانشجويي- نظير برخورداري از روحيه انقلابي و پيشرو بودن- را دارا باشد و در ضمن، مستمر و فعال و سنجيده عمل كند و مصداق تحقق «عقلانيت انقلابي» در زمينه پي گيري آرمان هاي انقلاب اسلامي در حوزه برون مرزي سربرآورد چرا كه بي ترديد يكي از مهم ترين راهبردهاي تحقق آرمان هاي جهاني انقلاب اسلامي در سطح منطقه اي و بين المللي، بكارگيري توان گسترده نيروهاي مردمي كارآمد جهت تحقق مأموريت هاست و مي دانيم كه روابط مردم با مردم خيلي راحت تر از مردم با دولتها شكل مي گيرد. سرانجام «اتحاديه بين المللي امت واحده» با همايشي تحت عنوان «امت واحده؛ راهكار مقابله با استكبار جهاني» در اسفندماه سال 1388 اعلام موجوديت كرد.
غرفه اين اتحاديه در نمايشگاه بين المللي قرآن كريم، اين امكان را براي بازديدكنندگان فراهم كرده است تا به مردم مسلمان ميانمار كه مورد تجاوز وحشيانه گروه هاي قومي قرار گرفته اند، ياري برسانند. همچنين بازديدكنندگان مي توانند در طرح برگزاري افطاري در غزه و سرپرستي ايتام شهداي غزه شركت كنند و نيز علاقه مندان اين امكان را يافته اند كه دراين غرفه براي همكاري با اتحاديه بين المللي امت واحده ثبت نام كنند.بيستمين نمايشگاه بين المللي قرآن كريم بزرگ ترين رويداد فرهنگي و معنوي كشورمان است كه امسال باشكوه تر از سالهاي قبل برگزار شد و مي توان اذعان نمود نظير اين گردهمايي در هيچ يك از كشورهاي اسلامي برگزار نشده است. طبق گفته وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي، دكتر سيدمحمد حسيني: «اميدواريم بتوانيم اين نمايشگاه را خارج از ايران نيز برگزار كنيم تا ديگران از اين اقدام الگو بگيرند.»
 


دام سفارتخانه هاي خارجي براي جوانان!

عليرضا قبادي
برخي از سفارتخانه هاي خارجي در شهر تهران، سالهاست كه با برگزاري زبان مادري خود، تلاش مي كنند جمعي از جوانان ايراني را به داخل تورهاي اطلاعاتي كشورشان گرفتار كنند. درباره كلاس هاي يادشده با دو كارشناس سياسي و نماينده مجلس گفت وگو كرده ايم. بخوانيد:
يكي از نمايندگان مجلس در گفت وگو با خبرنگار كيهان هدف از برگزاري اين كلاس هاي به ظاهر آموزشي را آلوده كردن افراد دانست و افزود: طوري افراد را آلوده مي كنند كه راه فرار و بازگشت نداشته باشند و درنهايت تبديل به عامل و جاسوس بيگانگان شوند.
اسماعيل كوثري با بيان اينكه بيشتر كشورهاي اروپايي كه بعضا داراي جذابيت هايي هم براي جوانان هستند اقدام به برگزاري كلاس هايي مي كنند تا موقعيت هاي اطلاعاتي براي كشور متبوعشان فراهم كنند.
اين عضو كميسيون امنيت ملي با اشاره به ترور دانشمندان هسته اي يادآور شد عاملان ترور شهداي هسته اي نيز به وسيله همين واسطه ها جذب سرويس هاي امنيتي خارجي شدند.
وي از دستگاه هاي اطلاعاتي خواست نسبت به اين قبيل مسائل دقت و توجه بيشتري داشته باشند تا از به دام افتادن جوانان در سرويس هاي جاسوسي غرب جلوگيري شود.
جواد جهانگيرزاده هدف از برگزاري چنين كلاس هايي را ايجاد استحاله در نظام رفتاري جوانان و ايجاد گرايش جدي به غرب دانست و افزود: كشورهاي غربي از نيازهاي روز جامعه استفاده مي كنند تا بتوانند زمينه هاي جذب جوانان را به تفكرات متفاوت از حوزه انقلاب اسلامي فراهم كنند.
نماينده نهمين دوره مجلس شوراي اسلامي خاطرنشان كرد و گفت : جذب جوانان صرفا در موضوعات فرهنگي نيست بلكه پيامدهاي زيادي در پي دارد كه بهترين شان بهره برداري هاي امنيتي است.
عضو كميسيون امنيت ملي با بيان اينكه به راحتي نبايد از كنار چنين موضوعاتي عبور كرد، فعاليت مطبوعات را در اين حوزه ها بااهميت دانست و با اشاره به رفتار رسانه هاي غربي در جريان فتنه88 يادآورشد: در دوره فتنه رسانه هاي غربي به همراه همين جاسوسان تربيت شده سرويس هاي اطلاعاتي غرب مشكلات امنيتي زيادي براي جمهوري اسلامي بوجود آوردند.
وي وزارت امور خارجه را مسئول رسيدگي به اين پديده ها دانست و تصريح كرد: وظيفه سفارتخانه تنظيم روابط ديپلماتيك با كشور هدف است نه اينكه با هدف پيشبرد سياست هاي فرهنگي خاص خودشان با مردم ارتباط بگيرند.
جواد جهانگيرزاده خاطرنشان كرد: اين موضوعات خيلي جدي تر بايد مورد توجه قرار گيرد، چرا كه گسترش آن پيامدهاي خوبي نخواهد داشت.
 


دومين ستاره در قاب زرين سخن

علي خوشه چرخ آراني
سلام بر زلال رحمت و كريم آل صفا. سلام بر انيس جان ها و مونس انسان ها. سلام بر صبور بي قرينه و غريب دوم شهر مدينه. سلام بر زيباي آل يس و معناي الرحمن قرآن و تجلي... مرج البحرين يلتقيان، سلام بر تحقق سوره كوثر و ثاني حيدر حسن بن علي(ع) سبط اكبر نبي و تجلي صبر خدا و طلايه دار كرب و بلاست. حسن(ع) فرزند ارشد مرتضي و ميوه دل انسيه حورا(س) است كه حوري جبين است و شورآفرين. او گل دامن بتول است و كريم آل رسول(ص). حسن(ع) شمس ضحاست و سيدالنجباء. در ايام ميلاد شق القمر ماه خدا و افتخار شهر صيام، دومين امام همام بياييد ما نيز پنجره دل را به سوي نسيم كرامت و عطايش بگشاييم و پرنده دل را در آسمان زلال عنايتش به پرواز درآوريم و درنهايت ادب پيام و عرض ارادتمان را به ياد صبا به رسم امانت وديعه بسپاريم، تا در حلقه عشاق سلام مان را به قبر خاكي و بي ضريح ايشان در بقيع كه نماد مظلوميت هميشگي شيعه است به وديعت بسپاريم، چرا كه بعد منزل نبود در سفر روحاني. ادبيات گران قدر فارسي از ابتدا كه تاريخ آن را ضبط كرده اند و در دست است تا زمان حاضر، در مديحه سرايي آل رسول و ديگر اشعار عرفاني و اندرزي ها و اجتماعي بسيار غني و سرشار است و بسياري از شاعران و نويسندگان و خطبا كوشيده اند تا با درهم آميختن عواطف و احساسات و تخيل به مدح و منقبت خاندان نبوي پرداخته و آثار ارزشمندي را به ساحت مقدس ائمه(عليهم السلام) و مخاطبان و اهل ادب تقديم نمايند و منتهاي سعي شان اين بوده است كه عشق دروني خويش را در قالب اشعار و الفاظ ناب به شنوندگان عرضه نمايند؛ بنابراين مي توانيم ادعا كنيم كه عشق و مودت به خاندان نبوي در ادبيات ما پيشينه اي بسيار كهن دارد و طنين چنين عشقي در ادبيات ساير ملل، نسبت به پيشوايان ديني، آن گونه كه در ادبيات ارزشمند ما هست، كم تر يافت مي شود و لذا اين الفاظ چون از ژرفاي درون و باطن انسان هاي عاشق برمي خيزد بر ذهن و درون خواننده نيز تأثيري مضاعف و دوچندان دارد.
در اين مجال كوتاه، سيماي اين شخصيت عظيم در گستره شعر فارسي را با تورقي بر ديوان چند شاعر به نظاره مي نشينيم.
«حكيم ناصرخسرو»، از شاعران بزرگي است كه در اشعار خود عشق و ارادت به پيامبر اكرم(ص) و وصي بر حقش علي(ع) و امام مجتبي(ع) را به طور واضح بيان نموده است.
حسين و حسن را شناسم حقيقت
بدو جهان گل و ياسمين محمد
از اين حور عين و قرين گشته پيدا
حسين و حسن سين و شين محمد
در تورات نام امام مجتبي(ع) «شبر» است، زيرا كه «شبر» در لغت عبري «حسن» است و نام پسر بزرگ هارون نيز «شبر» بوده است. ناصرخسروبه جهت آشنايي با زبان عبري در چند مورد به جاي واژه... حسن... شبر به كار برده است.
من با تونيم كه شرم دارم
از فاطمه و شبير و شبر
اي ناصبي، اگر تو مقري بدين سخن
حيدر امام توست و شبر و آنگهي شبير
و يا در توضيح واقعه عظيم غدير خم مي سرايد كه:
بياويزد آن كس به عذر خداي
كه بگريزد از عهد روز غدير
چه گويي به محشر اگر پرسدت
از آن عهد محكم شبر يا شبير
«كمال الدين اسماعيل اصفهاني» در قصيده اي كه در نعت و منقبت پيامبر سروده، ضمن تلميح به حديث مشهور پيامبر(ص) كه «حسن و حسين دوگوشواره عرش الهي اند» مي سرايد:
از آن دو گوشواره زيبا كه از تو يافت
در گوش عرش حلقه منت كشيده اي
ضمن آن كه «سلمان ساوجي» هم در ديوان اشعارش به همين موضوع با بيت زير اشاره كرده است.
داراي دو گهر كه گوش عرش است
آن دسته از آن دو گوشوارت
«حكيم فريدالدين عطار نيشابوري» نيز در مثنوي زيبايي اين گونه به منقبت امام حسن مجتبي(ع) پرداخته است.
نور چشم مصطفي و مرتضي
شمع جمع انبيا و اوليا
جمع كرده حسن خلق و حسن ظن
جمله افعال چون فعلش حسن
روي او در گيسوي چون پرزاغ
همچو خورشيدي همه چشم و چراغ
در مروت چون جهان پرپيچ ديد
خواست تا جمله ببخشد، هيچ ديد
جد وي كزوي دو عالم بود پر
ساختي خود را براي اوشتر
در نمازش بر كتف بنشاندي
قره العين نمازش خواندي
جلال الدين محمد بلخي معروف به «مولانا» شاعر شيعي مذهب است كه عشق به پيامبر و خاندان منورش از جمله امام حسن(ع) و امام حسين(ع) مشهود است.
مولانا در دفتر اول مثنوي واژه «سبطين» يعني امام حسن و حسين(ع) را ذكر و آنان را گوشواره عرش الهي مي داند.
چون زرويش مرتضي شد درفشان
گشته او شيرخدا در برج جان
چون كه سبطين از سرش واقف بدند
گوشوار عرش رباني شدند
«حاج سليمان صباحي بيدگلي» از شاعران بزرگي است كه در مدح و منقبت امام مجتبي(ع) قصيده اي بسيار زيبا و مطول و سنگين سروده است.
در كنج غار بي صفا، مهد بلند مصطفي
با دوده هند دغا، چشم و چراغ دين حسن
مطفي نار حاطمه، نور دو چشم فاطمه
عرش برين را قائمه، كتف رسول او را وطن
آل عبا را چارمين، ماه فلك شمع زمين
مخدوم جبريل امين، مختار رب ذوالمنن
ماه سپهر انما، سرو رياض لافتي
شمع حريم هل اتي، قائم مقام بوالحسن
بي او نبي در جست و جو، با او مدامش گفت وگو
گه گرد افشاندش زمو، گه بوسه دادش بردهن
و نهايتا «محمدحسين صفير اصفهاني» از شعراي نادري است كه سروده هايش پخته و درحد استادي و مقبول طبع همه طبقات بوده و از پايه گذاران انجمن ادبي مكتب صائب محسوب مي گردد و در اشعار مذهبي و مدح و منقبت آل رسول اشعار فراواني سروده است. او دليل صلح امام مجتبي(ع) را اين گونه شرح مي دهد.
به خصم ارصلح كردي پاس دين بود
كه پاس دين به عهد وي چنين بود
حسن از صلح دين را شد نگهبان
حسين از جنگ رونق داد بر آن
دو دستند اين دو راحلم وشهادت
گرفته رايت دين تا قيامت
پس از پيروزي انقلاب اسلامي، در كشور عزيزمان و وزش عطر اهل بيت و معنويت در جامعه اسلامي، شاعران و نويسندگان فراواني در مدح و منقبت ائمه معصومين از جمله امام مظلوم مدينه و بقيع، حسن بن علي المجتبي، اشعار زياد و ارزش مندي سروده اند كه ذكر آن ها مجال و مقال بيشتري مي طلبد.
 


يادگاري از فصل «بهشت همين جا بود»

فرامرز محمدي پور
اشاره:
دوست ندارم/ در شعرم رد پايي از «تكريت» باشد/ سرفه هايت را/ به سازمان ملل بفرست/ تا شايد/ «انسانيت» رأي بياورد/ پايت كه جا ماند/ شاهد خوبي ست/ اين روزها/ سرفه يعني: خاطره ي بهاري/ و بهار يعني: /چه بچه هايي كه آسماني شدند/ و عصا يعني: /پايي كه اسطوره شد/ «اسماعيل»/ دلتنگ شلمچه ام/ ساك ات را ببند/ خلوت نشيني مي چسبد(1).
در فرصتي كه نم نم باران شمالي موسيقي همدلي را مي نواخت با شور و شوق لحظه ها به ديدار «اسماعيل يكتايي لنگرودي»، اين يادگار فصل «بهشت همين جا بود»(2) رفتم تا اين بيت آيينه شود كه:
از صداي سخن عشق نديدم خوش تر
يادگاري كه در اين گنبد دوار بماند
و اما- يكتايي يعني دلسوخته اي سرشار از «صداي ما را از بهشت مي شنويد»(3) آزاده، جانباز 70 درصد قطع پا و شيميايي از روزهاي عطر گل محمدي برايمان گفت روزهايي كه تشنه شبنم بودند و كنار چشم خدا، در آرزوي همين كه مي شود به خدا رسيد اگر ترانه باغ ارغوان را عاشقانه و مؤمنانه به زمزمه نشست.
اسماعيل يكتايي با سرفه هاي ممتد روزگار مي گذراند كه پرسيدن ندارد و چه نيكوست فصلي از كارنامه درخشان زندگي اش را به مرور و بازخواني بنشينيم تا تاريخ بداند بر نيلوفران عاشق دشت اشراق چه گذشت و گذشت...
¤ يك
آغاز بهار بود يعني سال 1348 و اسماعيل يكتايي در ولايت گيل ديلم، سرزمين باران و جنگل «لنگرود» هميشه سرسبز به اين دنيا سلام داد و مشق پويايي و بالندگي را نوشت تا انقلاب اسلامي درخشيد و فرزند بروبند ديار ميرزا كوچك جنگلي هم قافيه با «بسيج» شد و 14 بهار را پشت سر گذاشت و مقام همرزمي با مردان خاكي پوش جبهه ها را از آن خود نمود و پس از دو سال حضور داوطلبانه در عمليات «والفجر10» بر جانبازي بوسه زد و به ناگاه به اسارت نيروهاي دشمن درآمد. و پس از سالها سختي و مرارت يعني در بيست و دوم شهريور سال 1369 از اسارت رهايي يافت و زائر مزار خويش در زادگاهش شد كه اهالي شهيدپرور لنگرود به گمان شهادت وي بنا كرده بودند.
اين عاشق كوي دلبري در روزهاي فراق و در فصل رهايي عاشقانه، با جانبازي اش مردانه ساخت، ايستاد تا به دنيا بگويد؛ براي ثبت وقايع ايثار، احياي ارزش هاي ماندگار كوتاهي ممنوع! و بايد گفت، نوشت و فطرت آفتابي به دور از «عافيت طلبي» بود تا آينده بداند برگ هاي تاريخ را بايستي مومنانه ورق زد.
¤ دو
اين آزاده سرافراز با مدرك كارشناسي ارشد در رشته حقوق خصوصي فعاليت اجتماعي اش را همزمان با فرآيندهاي فرهنگي و هنري به گونه اي مي گذراند كه از نام آوران كشوري بشمار مي رود با آثاري چون: بازداشتگاه تكريت11/ مثل پرنده/ پرستوهاي مهاجر/ تشنه شبنم/ عطر گل محمدي/ زندگي ممنوع/ در اسارت يانكي ها/ نسيم شرقي/ خاطرات و فرهنگ آزادگان كه بر پيشاني ادبيات دفاع مقدس مي درخشند تلاشي كه امروزه به عنوان مرجع مي تواند پژوهش حفظ آثار و ارزش هاي دفاع مقدس را به روشني رقم زند و اينجاست كه بايد گفت: اين شاعر، پژوهشگر و نويسنده آزاده و جانباز تاكنون بالغ بر 160 مقاله و داستان در نشريات مختلف با موضوعات ادبي، هنري و سياسي به چاپ رسانيد و حضور فعال و پررنگ وي را در همايش هاي ادبي، كنگره هاي شعر، جشنواره هاي مختلف هنري، كانون شعراي جانبازان كشور و برنامه هاي گوناگون صدا و سيما هنوز كه هنوز است شاهد مي باشيم و اين خود افتخاري است كه اين يادگار روزهاي حماسه براي اشاعه فرهنگ دفاع مقدس جانانه مشق عشق مي نويسد و به زودي خاطرات كودكي تا روزهاي پس از اسارت وي به همت شاعر و نويسنده معاصر گيلاني «محمد پرحلم» گردآوري، تدوين و از سري حوزه هنري گيلان منتشر و روانه بازار نشر مي گردد.
¤ سه
از خاطرات دوران اسارت «يكتايي» اين خاطره حسن زيبايي دارد: «يك روز افسر عراقي از اسير مجروحي كه يك بسيجي 15 ساله بود پرسيد:
- تو تا چه اندازه پدر و مادرت را دوست داري؟
- به اندازه چشم هايم دوست شان دارم.
- خوب تو كه بسيجي هستي رهبرت خميني را چقدر دوست داري؟
- خميني قلب من است. او را به اندازه قلبم دوست دارم. انسان بدون چشم مي تواند زندگي كند اما زندگي بدون قلب ممكن نيست.
به هر رو «يكتايي»ها هر روز با خاطرات تلخ و شيرين مرور مي شوند تا غبار فراموشي نگيرند- و به حق دريايي از دست مريزاد و خسته نباشيد پيشكش روزگار آفتابي شان بادا . پايان اين دفتر را با آرزوي زيباي يكتايي قهرمان مي بنديم:
«بهاري از عمرم گذشت و در اين روزهاي پاييزي به اميد فرج مولايم با ديدار ياران شهيد روزگار مي گذرانم و آرزو دارم فرهنگ شگفت انسان ساز و غني روزهاي دفاع مقدس به مدد همه ايثارگران، هنرمندان و علاقه مندان براي هميشه باقي بماند و احياء شود».
ــــــــــــــــ
پي نوشت:
1- شعر خلوت نشيني/ از مجموعه ي پيشاني بهار/ فرامرز محمدي پور/ انتشارات رستگار/ 1387
2- بهشت همين جا بود/ دفاع مقدس در شعر شاعران گيلان/ به كوشش فرامرز محمدي پور/ ناشر حوزه هنري/ 1379
3- صداي ما را از بهشت مي شنويد/ دفاع مقدس در شعر شاعران گيلان/ به كوشش فرامرز محمدي پور/ ناشر نشر قو/ 1381
 


(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14