(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


دوشنبه 16 مرداد 1391 - شماره 20275

همه چي آرومه؟!
به بهانه سريال «خداحافظ بچه»
چرا سريال هاي مناسبتي دقيقه نودي اند..؟!
نگاهي به برنامه «ماه خدا»
جست وجوي حقيقت در سحرگاهان
رويدادها


همه چي آرومه؟!

بي تعارف. سينماي امروز ما حساب و كتاب ندارد. قاعده و قانون هم ندارد.
به سلامتي همه معطل «اسي نيك نژاد»يم كه سير آفاق و انفس اش او را از استوديوهاي فيلمسازي هاليوود به سرزمين كهن پارس بازگرداند و حاصل ذره بين دست گرفتن و بگرد و بجورش بشود كشف سوژه بتركاني مثل «لاله صديق» كه يهو همه حضرات مان را ذوق زده كند، كه يكهو تصميم بگيريم چند ميليارد پول پاي پروژه اش بريزيم، كه يكهو نگران قبض (و نه بسط) عملي خزانه بيت المال بشويم كه مبادا بودجه سينما در جاي خودش صرف نشود و زبان لال عالي، متعالي؛ آن دنيا گريبان مان را نگيرند كه چرا حق را به حق دارش نرسانده ايم...! تا... خلاصه، كار سامان بگيرد.
كسي هم وسط ميدان نمي آيد، كسي هم يقه نمي دراند، اگر هم بدراند، ملالي نيست. همه چيز همه آخرهاي همه اين ماجرا هم به خير و خوشي برگزار مي شوند؛ پول را هم مي دهيم. فيلم را هم مي سازيم، فرش قرمزش را هم مي اندازيم، اكرانش را هم حمايت مي كنيم... درنهايت همه دور هم خوشحاليم.
ديگران كه نگران نيستند. ما هم نگران هيچ كجاي هيچ قضيه اي نيستيم: مصاحبه نمي كنيم، كه نمي كنيم. بازديد پشت صحنه-با اعوان و انصار- نمي رويم، كه مي رويم. جشنواره برگزار نمي كنيم كه مي كنيم. به فيلم موردنظر مزبور جايزه نمي دهيم كه مي دهيم. داد سخن كه: «ايها الناس نامبروان هاي سي جي و چي و چي و... چي را از چين و ماچين و جابلقا و جابلساي جهان دور هم فراز آورده ايم، سرنمي دهيم، كه مي دهيم. به شانه هم دست «خسته-نباشيد» نمي زنيم، كه مي زنيم. به نخبگان امر پروبال نمي دهيم، كه مي دهيم. خلاصه ماجراييست...
فقط خدا نكند كه روزي سوژه كار فيلمسازي چيزي باشد غير از اينها و كسي و جايي ريسك كند و فيلمي بسازد كه به قول خودش ارزشي باشد و بي نشان از امتيازات فيلم هاي «خصوصي» و عمومي اين روزهايمان و تازه از «برف روي كاج ها» هم اثري نداشته باشد: حمايت نمي كنيم، كه هيچ. ببر و بيار كار را ماه ها طول مي دهيم، كه هيچ. براي كمترين كمك و كوچك ترين حمايت مادي چرتكه دست مي گيريم، كه هيچ. تازه وقت اكرانش هم كه مي شود، قصه از سرگرفته مي شود... داستان ما اين جوري است.
بله...! اين جوري هستيم. تا وقتي «لاله» داريم، به «شور شيرين» چه حاجت؟ به «راه بهشت» هم نمي رويم. خيال شما هم راحت. «همه چي آرومه».
امضاي ما هم محفوظ است.
 


به بهانه سريال «خداحافظ بچه»

چرا سريال هاي مناسبتي دقيقه نودي اند..؟!

سيدعلي تدين صدوقي
هرساله با نزديك شدن ماه مبارك رمضان تب ساخت سريال هاي مناسبتي بالا مي گيرد و دست اندركاران سيما شروع به فعاليتي مضاعف مي نمايند. اين تلاش معمولا در يك ماه مانده به ماه مبارك چند برابر مي شود. حالا آنكه 10تا 11ماه سال بدون برنامه ريزي خاصي براي ماه مبارك طي شده و حالا يك يا دوماه مانده به رمضان پنج شبكه ناگهان به صرافت ماه مبارك و تهيه برنامه ها و سريال هاي مناسبتي مي افتند. حال چرا اين گونه است؟ مگر نمي شود از فرداي عيدفطر شروع به برنامه ريزي براي ماه رمضان آينده كرد و با فراق بال از بين طرح هاي ارائه شده بهترين ها را برگزيد و با داشتن زمان كافي شروع به توليد كرد.
مي دانيم كه اكثر سريال هاي مناسبتي ماه رمضان در طول ماه مبارك هم مشغول فيلم برداري هستند و مثلا بخش هاي نهايي در طي ماه رمضان توليد و پخش مي شوند. حتي بعضا متن ها هم به همين ترتيب نوشته مي شوند. اين البته خود نوعي ترفند است. اينكه دوماه مانده طرحي ارائه دهي و به سرعت و با دستپاچگي تصويبي اش را بگيري و ... يكي از راهكارهاي برنامه سازان و تهيه كنندگان است. چرا چون در اين صورت مسئولان و شوراهاي تصميم گيري به علت نداشتن فرصت كافي بسياري از مسائل را درنظر نگرفته و از آن مي گذرند. دربخش توليد هم كيفيت فداي كميت و زمان پخش و ديگر مسائل مي شود. چون زمان محدود مي شود، ماه مبارك رسيده است و بايد براي شب اول سريالي آماده پخش شود. به همين دليل گاهي برخي شبكه ها به قابل پخش بودن برخي سريال ها راضي مي شوند. با اين سياست تهيه كنندگان، كارگردانان، نويسندگان و... به راحتي از سد شوراي بازبيني و بازخواني و... گذشته و ديگر كيفيت فراموش مي شود. چرا كه اصولا زماني براي خواندن متون و ديدن بخش هاي ضبط شده و بررسي سطوح كمي و كيفي و... نمي ماند. پس مديران به برنامه سازان اعتماد مي كنند، چرا كه سالهاست، اين گونه كرده اند و درنهايت زمان بعد از افطار شبكه هايشان را با سريال هاي اغلب آبكي پر مي نمايند. بعد هم آمار مي دهند كه مثلا فلان سريال بيش از 80 درصد بيننده داشته است. خب معلوم است در زمان افطار همه در خانه ها بر سر سفره افطاري هستند، تلويزيون روشن است و بلافاصله سريال پس از اذان و... پخش مي شود. هر چيز ديگري هم كه بجاي آن سريال بود با آماري اين چنيني مواجه مي شد. مردم افطار مي كنند و سريال هم پخش مي شود. اين گونه است كه آمار بيش از 80 درصدي استخراج مي شود. براي بينندگان هم فرقي نمي كند، آنان مشغول افطارند و تلويزيون هم روشن است. همين. مجال آن نيست كه اصول يك آمارگيري صحيح، متقن و قابل اعتماد و قابل ارائه را توضيح دهيم. باشد براي بعد.
پس اين شد دليل ساخت سريال هاي مناسبتي ماه مبارك رمضان در دقيقه نود. اينكه اصولا با وجود يك الي 11 ماه وقت چرا ساخت اين گونه سريال ها به دوماه آخر مي افتد. گاه براي دور زدن شوراهاي نظارتي و ارزشيابي هاي كيفي و كمي و تكنيكي و... است. و عجب راه گريزي است؛ ماهرانه و البته سخيف. مسئولين سيما بايد مثلا يك فرصت و زمان سه الي چهارماهه بگذارند و اعلام كنند كه متون سريال هاي مناسبتي ماه مبارك پس از اين زمان پذيرفته نخواهندشد. سپس با فرصت كافي در طول يك الي دوماه متون خوانده و بررسي شوند و از بين آنها بهترينشان انتخاب گردند بعد حداقل شش الي هفت ماه فرصت است براي ساخت. سپس پس از تأييد سريعا مراحل پيش توليد و توليد آغاز شود، آنگاه فرصت مناسبي براي ديدن و بخش هاي توليدشده توسط ناظران و ارزشيابان و شوراهاي بازبيني فراهم است تا به لحاظ كمي و كيفي و مسائل تكنيكي و فني سريال را مورد مداقه قرار دهد.
البته يك مورد حائز اهميت هم هست و آن استفاده از ايده هاي تازه و بكر است كه گاه در لابي هاي برنامه سازان تلويزيون راه به جايي نمي برند و بعضي اوقات يك تعداد از نويسندگان و كارگردانان خاص هستند كه سفارش ساخت سريال هاي مناسبتي را مي گيرند و اصولا طرح ها و متون آنان است كه پذيرفته مي شود و اين يكي از نقاط ضعف سيماست. يعني كم بود استفاده و استقبال از افكار ايده ها و طرح هاي تازه و بكر كه توسط هنرمندان و يا كساني ارائه مي شوند كه در اين لابي ها نيستند و در بين برنامه سازان جايي ندارند. از سويي بارها اتفاق افتاده كه طرح شان با اما و اگر پذيرفته شده و بعد از آنتن سر درآورده است و... شاهد مثال از اين دست اتفاقات بسيارند.
گاهي هم از آن سوي بام افتاده و نام افرادي را به عنوان نويسنده و كارگردان مي بينيم كه با توجه به اينكه نام آشنا هستند اما در مقوله نويسندگي و يا كارگرداني محلي از اعراب ندارند. از همين رو شاهد خروجي هاي ضعيفي هستيم. براي مثال به يكي از همين سريال ها نگاهي مختصر مي اندازيم. سريال «خداحافظ بچه». اولا اين سريال ربط چنداني به ماه مبارك ندارد. در اين سريال كه تمام اتفاقات آن به راحتي از پيش قابل حدس است روندي تكراري و سطحي را شاهد هستيم؛ زني كه بچه مي خواهد و هر بار براي بچه دار شدن دست به يك عمل مي زند، آن هم عملي قبيح. جالب است كه زن و شوهر هر دو قبح آن را مي دانند پس از يكي دو مورد، ديگر اين وضع تكراري مي شود. اما جالب تر آن كه نويسنده و كارگردان به خوبي در اين سريال انواع راه هاي بچه دزدي و خلاف را براي مخاطبان نشان داده و اين روش ها را به آنان ياد مي دهند. البته قرار است كه اين سريال يك سريال مناسبتي، آن هم در ماه مبارك باشد.
در همين چند قسمت ابتدايي كف گير سريال به ته ديگه خورده و مرتب يك موضوع را تكرار مي كند؛ بچه دار شدن به هر طريق ممكن و دزديدن مدام بچه. يك روز از پارك، يك روز از پرورشگاه، روز ديگر از بيمارستان و... حتي صحنه هاي مياني هم كه قرار است تنوعي در اين روند سطحي و تكراري ايجاد كند بسيار دم دستي و بدون فكر ساخته شده، اين ها از اصول اوليه درام هستند. مثلا مرد در پارك پس از بازگرداندن بچه با صاحبان آن درگير مي شود و بدون مقدمه با اينكه حق هم با او نيست مشت محكمي حواله صورت طرف مي كند! سپس با يك ديالوگ سر و ته قضيه هم مي آيد. جنبه هاي مختلف يك سكانس و كنش درون آن و منطق دراماتيك نهفته در آن و توالي دراماتيك و... اصولا در نظر گرفته نشده و رعايت نمي گردد. چرا؟ چون سازندگان بدين مقولات زياد اهميت نداده و يا خداي ناكرده وارد نيستند! باز چرا؟ چون كه در دقيقه نود ساخته شده و بايد هر طور كه شده روي آنتن برود. پس شوراهاي بازبيني كيفي و كمي و تكنيكي هم اصولا اين چيزها را در نظر نمي گيرند، چون وقت كافي ندارند، تصورشان اين است كه فقط به لحاظ مسايل مميزي اشكالي نداشته باشد كافي است! و اين گونه مي شود كه شاهد سريالي سطحي و در يك كلام آماتور هستيم.
حالا ضعف مسايل تكنيكي كه ديگر مقوله خاص خود را دارد. مثل بازي هاي تكراري و چهره گريان و عبوس بازيگر زن كه بچه مي خواهد و مدام يك جور رفتار مي كند و عكس العمل متقابل شوهر. دريغ از يك سكانس متحول كننده، دريغ از حركت و ميزانس هاي دراماتيك، دريغ از ديالوگ نويسي دراماتيزه، دريغ از حركت دوربين تكنيكي و دراماتيك و دريغ و دريغ و دريغ! حتي لوكيشن ها هم بنا به ارتباط ماهوي و دراماتيك بين خواست متن، شخصيت ها و... انتخاب نشده اند. مثلا پارك كه پر است از درختان و سبزه، رويش و روييدن با شخصيت اين زن و مرد جور درنمي آيد. تكنيك و شيوه كارگرداني هم ديگر در سريال هايي از اين دست شبيه هم است؛ يك شات مادر و بعد به نوبت حرف زدن و خرد كردن اين پلان ها در بين سكانس. اين شيوه جزء دروس اوليه رشته هاي فيلم سازي است.
به هر صورت بايد گفت سياستگذاري سريال هاي مناسبتي بايد بطور جدي بررسي مجدد و آسيب شناسي همه جانبه شود. والا شاهد همين روند هستيم؛ مشتي حرف كه تبديل به فيلم شده و از آن فيلم گرفته شده. بدآموزي ها، آموزش بچه دزدي، صادق نبودن با خانواده، دروغ گفتن به خانواده، تصويري غيرواقعي از خانواده ها و به ويژه پدر و مادر، بازي هاي تيپيك و تصاوير تيپيكال، طنز لوس و لوث آن هم از نوع كليشه اي و نخ نما شده عدم شخصيت پردازي و... بسياري موارد ديگر كه از نقاط ضعف سريال هاي اين چنيني است.
 


نگاهي به برنامه «ماه خدا»

جست وجوي حقيقت در سحرگاهان

علي پهلوان
حالا ديگر برنامه «ماه خدا» براي بسياري از علاقه مندان و روزه داران به برنامه اي آشنا و محبوب تبديل شده است كه خيلي ها را از يكي دو ساعت مانده به اذان صبح بيدار مي كند تا به بهانه گذران سحر و شب زنده داري در لحظات ناب سحرهاي ماه مبارك رمضان، براي ساعتي هم كه شده گم شده ديرينه خود را بيابند و حقيقت را جست وجو كنند.
اين گم شده خيل عظيم مشتاقان ماه خدا، معنويت است. اغراق نيست اگر بگوييم «ماه خدا» گل سرسبد برنامه هاي معنوي تلويزيون در ماه مبارك رمضان و حتي در تمام ايام سال است. برنامه اي كه حالا ديگر ماه رمضان را با برنامه «ماه خدا» مي شناسند و حتي در مناطقي كه فاصله زماني بسيار زيادي هم با اذان تهران دارند بينندگان ثابت و پرو و پا قرصي را همراه خود ساخته است.
اما اين چنين برنامه اي در عصر امروز چه اهميتي براي جامعه ما و چه تاثيرات شگرف فرهنگي دارد؟ پاسخ اين سوال را مي توان در بحران خلا معنويت در جامعه امروزي بشر و خطر سرايت آن به كشورمان با توجه به تهاجمات فرهنگي غرب داد. لزوم توجه به معنويت و دين در خانواده از سرفصل هاي اساسي و مهم در برنامه هاي فرهنگي و اجتماعي مسئولان بايد باشد كه نمود عيني پيوند خانواده ها با معنويت را در اين برنامه مي توان مشاهده نمود.
امروز بشر در سايه علم و تجربه به اين حقيقت يقيني رسيده است كه پايه هاي شخصيت هر انسان را وراثت، تربيت و فرهنگ تشكيل مي دهد و سعادت هر جامعه درگرو سلامت خانواده در آن جامعه است، اين مسئله به صورت يك اصل اساسي در مضامين آيات و نيز كلمات معصومان به وفور ديده مي شود و در لسان انبياي عظام و اوصياي آنان به وفور يافت مي گردد. اين خود دليل قدرت پاسخگويي و غناي اسلام تا روز قيامت است. لذا تاكيدات اسلام بر معنويت در خانواده جدي است.
اما فايده معنويت: دين و معنويت آدمي را در پندار، گفتار و رفتار متعادل مي كند به طوري كه انسان تلاش مي كند در جهت تامين مصالح همگاني و تضمين خانواده اي سالم بكوشد تا جامعه اي پاك و سعادت بخش ايجاد نمايد و هر فرد به حقوق طبيعي و مشروع خود به آساني دست يابد.
بسياري از انديشمندان و صاحب نظران معتقدند جهان امروز در بحران معنويت به سر مي برد اين بحران اخلاقي و معنوي سبب شده كه بشر معيارهايي براي خوبي و بدي نداشته باشد.
در اين رهگذر از جمله نهادهايي كه در عصر بحران معنويت دگرگون گرديده خانواده و قداست آن مي باشد كه مسلما جامعه اسلامي ما هم از اين آسيب در امان نيست و مي بايستي با برنامه هاي مخصوص به ويژه در مناسبت هايي همچون ماه مبارك رمضان از اين فرصت ها براي تحكيم پايه هاي اخلاقي و معنوي خانواده ها استفاده كرد. شايد به جرات بتوان گفت كه يكي از كاركردهاي مهم و اساسي برنامه اي همچون «ماه خدا» همين تزريق معنويت به خانواده هاست. چرا كه عموما سحرهاي ماه مبارك رمضان از آن دسته لحظاتي است كه خانواده هاي مسلمان را به يك اجتماع و دور هم نشيني واحد و مستمر براي يك ماه وامي دارد كه در نوع خود استثنايي و بي نظير است.
لذا حال كه مشخص شد امروز دينداري بدون معنويت و همين طور معنويت بدون دينداري عبث و بيهوده است، لازم است به چنين برنامه هايي احترام گذاشت و زحمات آن را ارج نهاد. چرا كه در «ماه خدا» هم از دينداري گفته مي شود و هم از معنويت. و اين الگويي زيبا و منحصر به فرد براي زندگي روزمره مردم محسوب مي گردد و اثرات اجتماعي و رفتاري و نيز فرهنگي و سياسي بسيار شگرف و بزرگي بر پيكره جامعه به جاي مي گذارد.
 


رويدادها

اسرائيل ؛ پشت صحنه سريال وهابي
نويسنده پايگاه مراكشي با اشاره به دشمني وهابيون سعودي با تفكر اسلامي ايران، پخش سريال «الفاروق عمر» را جنگ سريال ها بين ايران و عربستان مي داند و معتقد است كه اسرائيل پشت صحنه است.
به گزارش فارس، نويسنده پايگاه خبري «هسپرس» مراكش در مقاله اي با عنوان «جنگ سريال ها بين ايران و عربستان» مي نويسد: جدال بر سر به تصوير كشيدن صحابه در برنامه هاي نمايشي اين روزها با اقدام «mbc» درپخش سريال الفاروق عمر ادامه دارد اما گويا اين جدال از جدالي ديني تبديل به جدالي سياسي شده است.
نويسنده اين مقاله با اشاره به نوشته هاي روزنامه هاي سعودي هدف از ساخت و پخش سريال «الفاروق عمر» را تلاش وهابيون براي غلبه بر فكر شيعي [و اسلامي] كه توسط ايران دنبال مي شود مي داند و مي نويسد: از نظر سعودي ها ايراني ها دشمن تاريخي آنها هستند كه در جنگ قادسيه به رهبري سعد ابن ابي وقاص و عمر بن خطاب آنان را شكست دادند! و بايد از گذشته عبرت گرفت.
به نوشته مقاله نويس اين پايگاه مراكشي، عربستان به دنبال ايجاد جنگ رسانه اي بين ايران و عربستان است لذا پخش سريال الفاروق عمر از نظر او مقابله عربستان با خطر مفروضي به نام خطر ايراني گري يا فارسي گري است.وي در ادامه با اشاره به اينكه اين جنگ مذهبي بين شيعه و سني توسط آمريكا و اسرائيل هدايت مي شود، تاكيد مي كند: تلاش براي برافروختن اين جنگ تنها در عرصه سياسي، رسانه اي، تجاري و اطلاعاتي باقي نمانده و اكنون به سريال هاي تلويزيوني رسيده است.
 


(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14