(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


سه شنبه 17 مرداد 1391 - شماره 20276

اميرمؤمنان(ع) و نظارت مردمي
نماز شب در شب قدر گامي بلند تا مقام محمود


اميرمؤمنان(ع) و نظارت مردمي

علي صالحي
اميرمؤمنان علي(ع) همواره بر نقش مردم در تحقق اهداف دولت و امت تاكيد داشت؛ زيرا همه هدف وحي و پيامبران و اوصياء و اولياي الهي(ع) تعليم و تزكيه است تا مردم جايگاه والاي خويش را بشناسند و حقوق خود را بدانند و در مقام انسانيت و خلافت الهي، تكاليف خويش را در برابر خود و ديگر آفريده ها به درستي بجا آورند. پس مدار و محور دين و پيامبران، دولت اسلامي و رهبران ديني، مردم است.
براين اساس در آموزه هاي اسلامي مردم از برترين جايگاه برخوردار هستند و همه چيز در خدمت ايشان است. دانشمندان و عالمان و رهبران موظف هستند تا مردم را به حقوق خويش آگاه سازند تا آنان خود زمام امور را به دست گيرند و در چارچوب عقل و وحي و براساس آموزه ها و احكام عقل و دين، زندگي خود را سامان دهند و حقوق خود را مطالبه كنند. اينجاست كه مسئله ولايت و نظارت مردمي مطرح مي شود؛ زيرا اين مردم هستند كه ولي نعمت همه دولت و مسئولان هستند نه اينكه دولت و مسئولان ولي نعمت مردم باشند. به سخن ديگر، دولت و مسئولان و رهبران خادمان مردم هستند و اين مردم هستند كه صاحبان حقيقي دولتند.
نويسنده با مراجعه به آموزه هاي وحياني بر آن است تا نگرش اميرمؤمنان را درباره نظارت مردمي بر جامعه و دولت بيان كند.

مسئله ولايت به معناي سرپرستي مبتني بر محبت از اصطلاحات اسلامي و قرآني است. ولايت بيانگر نوعي رابطه عاطفي و عقلاني دو سويه است كه هر سو، حقوق و مسئوليتي در قبال سوي ديگر دارد. همه ما با ولايت والدين بر فرزندان آشنا هستيم. والدين سرپرستاني هستند كه از روي عقل و عاطفه، فرزندان را زير بال و پر خود مي گيرند و همه نيازهاي آنان را برآورده مي سازند. غير از تغذيه به تعليم و تربيت آنان اقدام مي كنند و عاشقانه و از روي مهر و صفا فرزندان را پرورش مي دهند تا به جايي برسند كه خودشان بتوانند مستقلا زندگي خود را به عهده گيرند.
نوعي رابطه ولايي ميان خدا و خلق وجود دارد كه خيلي فراتر از رابطه ميان والدين و فرزندان است. اينجاست كه اشخاصي به عنوان اولياي الهي مطرح مي شوند. (يونس، آيه 62؛ شوري، آيه 6) اين افراد به سبب نوعي همانندسازي ميان خود و خدا به اين مقام مي رسند. اينان در گام نخست زندگي خود، رنگ خدايي مي گيرند و سپس در ادامه با زندگي شريعت محور و عبوديت و عبادت به جايگاهي مي رسند كه از آن به مقام متالهين و ربانيون ياد مي شود. (آل عمران، آيه 79)
اولياي الهي به سبب رسيدن به اين مقام داراي درجات و مقاماتي هستند كه مختص و منحصر به آنان است به گونه اي كه از تسلط شياطين جني و انسي در امان هستند و خود نوعي ولايت نسبت به ديگران دارند كه ريشه در همان ولايت الهي دارد و به عنوان خليفه و جانشين خدا عمل مي كنند.
تكاليف و وظايف مومنان نسبت به هم
در مرتبه اي پايين تر ميان افراد مومن يك رابطه ولايي است كه آن نيز ادامه ولايت الهي است. در پايين ترين درجه و مرتبه، رابطه ولايي ميان مسلمانان برقرار است. هر مسلماني نسبت به مسلمان ديگر از ولايت برخوردار است. اين ولايت دو سويه، موجب مي شود تا حقوق و تكاليفي براي آنان مطرح شود. پيامبر گرامي(ص) در بيان اين ولايت مي فرمايد: كلكم راع و كلكم مسئول عن رعيته؛ هر يك از شما شبان و مسئول نسبت به ديگران است.
خداوند مي فرمايد: مردان و زنان با ايمان، دوستان يكديگرند كه به كارهاي پسنديده وا مي دارند و از كارهاي ناپسند باز مي دارند و نماز را برپا مي كنند و زكات مي دهند و از خدا و پيامبرش فرمان مي برند. آنانند كه خدا به زودي مشمول رحمتشان قرار خواهد داد كه خدا توانا و حكيم است. (توبه، آيه 71)
اين بدان معناست كه هر مسلمان و مومني داراي حقوق و تكاليفي نسبت به خود و ديگران است. شناخت اين حقوق و تكاليف است كه موجب رهايي انسان از خسران و زيان ابدي مي شود كه همگي در دنيا گرفتار آن هستند؛ چرا كه انسان ها تنها با شناخت اين تكاليف نسبت به خدا و خلق و حقوق خود و ديگران و انجام آنهاست كه مي توانند خوشبختي را دريابند و در دنيا و آخرت سعادتمند شوند. (سوره عصر)
البته از آن جايي كه شناخت اين حقوق و تكاليف از عهده عقل برنمي آيد؛ چرا كه عقل كليات را درك و اثبات مي كند ولي در بيان جزئيات و شناخت آن درمي ماند؛ وحي به مدد عقل آمده است تا تمام اين تكاليف و حقوق را بيان كند و حتي رهبراني را فرستاده و معرفي كرده كه براساس آن مردم، هم راه را بشناسند و هم چگونگي عمل را بدانند. اين افراد كه همان پيامبران و اولياي الهي هستند، به عنوان اسوه هاي نيك و الگوي برتر و كامل معرفي شده اند. (احزاب، آيه 21 و آيات ديگر)
از جمله اين اسوه هاي نيك و برتر قرآني حضرت مولي الموحدين اميرالمومنين علي(ع) است. (نساء آيه 59؛ آل عمران، آيه 61؛ مائده، آيات 3 و 54 و آيات ديگر) ايشان به سبب آنكه انسان كامل و معصوم و متاله و رباني است، خليفه الهي است و از همان ولايت كامل و مطلق الهي برخوردار است. ايشان براساس همان قاعده ولايت عمومي و همگاني كه در قرآن براي هر مسلمان و مومني بيان شده، خواهان نظارت كامل مردم است تاحقوق و تكاليف، چنان كه عقل و وحي بيان كرده، اجرا شود.
نظارت مردمي، ولايت الهي
انسان به هر دليلي چون استخدام چنانكه علامه طباطبايي معتقد است يا به سبب خلقت الهي كه زوج و جفت آفريده است يا هر دليل ديگر، موجودي اجتماعي است. همين مسئله موجب مي شود تا انسان ها از نظر روحي و عاطفي يا تعاون و همكاري به يكديگر نيازمند باشند و اجتماع را تشكيل دهند؛ چرا كه به تنهايي نمي توانند به كمال برسند و راه رشد را بپيمايند. دست كم هيچ مرد و زني به تنهايي كامل نيستند و به كمال نمي رسند و از بسياري جهات كمالي نياز دارند كه در كنار هم باشند تا بسياري از تجربيات كمالي از جمله عشق و مودت و ايثار و سكونت و آرامش را درك كنند. آرامش و عشق و محبت و مودتي كه از طريق زوجيت به دست مي آيد هرگز با عوامل ديگر به دست نمي آيد.
اميرمؤمنان علي(ع) در سخني نكته اي را مورد توجه قرار مي دهد و در آن معلوم مي دارد كه مثلاً قدرت واقعي جز از طريق جماعت به دست نمي آيد. آن حضرت(ع) مي فرمايد: الزموا السواد الاعظم، فان يدالله مع الجماعه و اياكم و الفرقه فان الشاذ من الناس للشيطان كما ان الشاذ من الغنم للذئب؛ همواره با جمعيت و اجتماع باشيد كه دست خدا همراه آن است. از جدايي و پراكندگي بپرهيزيد كه انسان تنها، اسير شيطان است، همان گونه كه گوسفند دور از گله، طعمه گرگ است. (نهج البلاغه، خطبه127)
البته همه اجتماعات انساني، موجب رسيدن به كمال نيست؛ بلكه تنها اجتماع خردمندان و اهل فطرت و عقل است كه اين گونه است؛ چراكه داراي يك نوع تقواي عقلاني است كه عقل نظري و عملي مستقل بدان رهنمون مي شود. از جمله اينكه عقل به حسن عدالت و قبح ظلم يا حسن وفاي به عقد و عهد و يا حسن امانت و قبح و زشتي بي وفايي و خيانت حكم مي كند. اينها بخشي از اصول اخلاقي عقل است كه شريعت و وحي نيز آن را تأييد و امضا كرده است.
پس هر اجتماعي ازنظر عقل و وحي، اجتماع رشدي و مناسب نيست، بلكه اجتماعي كه بر شرك كه ظلم بزرگ است (لقمان، آيه31) يا كفر فرمان مي دهد و يا براساس كارهاي ضداخلاقي و زشت چون فجور و هنجارشكني و منكرات مي رود (نوح، آيه27) اجتماعي است كه مي بايست از آن پرهيز كرد؛ چراكه چنين اجتماعي انسان را به شقاوت و بدبختي دنيا و آخرت گرفتار مي كند. (همان)
جامعه سالم ازنظر اميرمؤمنان علي(ع) جامعه اي است كه در آن مردم حقوق حكومت را ادا كنند و حكومت نيز حقوق مردم را رعايت كند. حق و عدالت در ميان آنها قوي و نيرومند و راه دين و دينداري استوار و جاودانه است و نشانه هاي تحقق عدالت اجتماعي نمايان است. امور زندگي فرد و جامعه در مجراي اصلي خود قرار گرفته و جامعه و زمانه اصلاح مي شود. (همان، خطبه 216)
جامعه آلوده و ناسالم جامعه اي است كه گوينده حق در آن اندك و زبان از گفتار راست ناتوان و گنگ و حق جويان در آن خوار و ذليل هستند. (نهج البلاغه، خطبه233) در چنين جامعه اي رعيت و ملت بر حكومت خويش چيره و يا حكومت و رهبر بر مردم ظلم روا مي دارد. نظم اجتماعي در آن فروپاشيده و نشانه هاي جور و ستم، آشكار و اعمال ناروا در امور دين در آن فراوان است. (همان، خطبه 216)
جامعه همان گونه كه هدف ها و روش هاي خاصي را به عنوان فلسفه و سبك زندگي انتخاب مي كند، ناچار به ايجاد دولت و حكومتي است كه آن اهداف را در چارچوب آن روش هاي خاص يعني سبك زندگي مخصوص به آن جامعه پيش مي برد. از اين رو اميرمؤمنان علي(ع) از لزوم برقراري حكومت در جوامع بشري سخن مي گويد و مي فرمايد: مردم نياز مبرم به حكومت و رهبري دارند؛ خواه نيكوكار باشد يا بدكار. مؤمنان در سايه حكومت و برقراري نظم اجتماعي به كار مفيد خويش سرگرم مي شوند و كافران نيز از زندگي مادي خود بهره مي برند. بايد حكومتي وجود داشته باشد تا مردم زندگي عادي خود را تداوم بخشند تا ماليات هاي كشور جمع آوري گردد و دشمنان مهاجم، دفع شود و امنيت در جاده هاي كشور حكم فرما باشد. (همان، خطبه40)
آن حضرت(ع) مي فرمايد: از ميان حقوق الهي، بزرگ ترين حقي كه واجب شده همان حق حكومت و رهبري اسلامي بر مردم و حق مردم بر حكومت و رهبر است. اين فريضه ارزشمند را بر هر كدام از زمامداران و رعايا قرار داده است؛ زيرا رعايت حقوق حكومت و مردم مايه الفت و پيوستگي آنان با يكديگر و عزت و نيرومندي دين شان است. (همان، خطبه216)
اما شكي نيست كه حكومت و قدرت مانند هر كار ديگري نيازمند نظارت دائمي است؛ البته در اسلام مسأله اي به نام قدرت معنايي ندارد و دولت از ولايت برخوردار است نه قدرت. ولايت به معناي سرپرستي از روي محبت است؛ بنابراين مانند سرپرستي والدين بر فرزندان است كه بيش از آنكه سرپرست سود برد فرزند سود مي برد و اينگونه است كه ولايت اولياي امور، نوعي خدمت گزاري عاشقانه است؛ زيرا هركسي كه در مرتبه بالاتري از ايمان قرار مي گيرد درمي يابد كه سعادت واقعي در خدمت به مردم و از مصاديق عبادت الهي است.
مردم باتوجه به كتاب و قانون و سنت ها و سيره پيشوايان دين از مسئولان مي خواهند كه همان گونه رفتار كنند و از دايره عدالت و انصاف بيرون نروند. اگر امت اسلام به سنت ها و سيره هاي پسنديده عقلاني و وحياني انس بگيرد و عادت كند، نسبت به هرگونه انحراف حساس مي شود و گوشزد مي كند و اجازه نمي دهد كه كاري به فساد و انحراف برود. (نهج البلاغه، نامه53)
البته اميرمومنان علي(ع) به اين نكته توجه مي دهد كه مردم همواره رهبران اجتماعي را الگوي رفتاري خود قرار مي دهند، زيرا آنان را انسان هاي موفق مي شمارند. پس از ايشان پيروي كرده و آنان را اسوه خود قرار مي دهند. اگر اولياي امور و مسئولان حكومتي افراد غيرصالح انتخاب شوند، در يك فرايند، سنت هاي پسنديده دگرگون مي شود و مردم به سنت ها و آن سبك زندگي خوي مي گيرند كه اولياي غيرصالح در پيش گرفتند. از اين رو حضرت بر انتخاب صالحان براي مصادر امور تاكيد كرده و مي فرمايد: مردم بدون اصلاح زمامداران و حاكمان، اصلاح نمي گردند و اولياي امور نيز جز با درستي و استقامت مردم يك جامعه اصلاح نمي شوند. (همان، خطبه 216)
پس شكي در اين نيست كه مردم و دولت در يكديگر تاثير دارند، هرگاه دولت فاسد شود ملت اگر با استقامت در دين و سبك زندگي خود دولتمردان را اصلاح نكند، خود نيز فاسد مي شود. پس مي بايست همواره بر كار اولياي امور نظارت داشته و آنان را در كوچك ترين انحراف به استقامت و اصلاح امور وادار سازند، زيرا تغييرات فرهنگي به كندي انجام مي گيرد و چنان مانند خوره و سلول هاي سرطاني رشد مي كند كه جامعه ناگهان با مرگ و فساد مواجه مي شود.
راه نظارت مردمي از نظر اميرمومنان(ع)
اميرمومنان علي(ع) همان گونه كه اصل كلي نظارت مردمي را بيان مي كند، راه هاي نظارت را نيز تشريح مي نمايد تا مردم در چارچوب آن بتوانند به اصلاح رفتار دولت بپردازند:
1-تقويت روح مسئوليت پذيري: مردم بايد به اين حد از بلوغ فكري برسند كه فعالانه در همه امور مشاركت داشته باشند و خود را كنار نكشند. رهبران الهي همواره بر اين مطلب توجه داده اند كه مردم، حقوق خويش را بشناسند و براي تحقق آن قيام كنند. (حديد، آيه 25) هدف ايشان ايجاد روحيه مسئوليت پذيري و دفاع از حق و حقوق خود و قيام حتي به شمشير بوده است. اميرمومنان علي(ع) نيز مي فرمايد: اي مردم از خدا بترسيد و پرهيزگار باشيد، زيرا از همه شما در روز قيامت بازخواست خواهد شد. شما مسئول امور آفريده هاي خدا حتي از شهرها و حيوانات خواهيد بود. خدا را اطاعت كنيد و از فرمانش سرپيچي نكنيد. هرگاه نيكي و خوبي ها را مشاهده كرديد، انتخاب كنيد و اگر بدي ديديد از آن اعراض كنيد. (خطبه آيه 127)
خلافت الهي انسان مقتضي اين معناست كه نسبت به آباداني زمين (هود، آيه 61) و حتي پرورش حيوانات و حمايت از آنان بكوشند. پس نقش ايشان در برابر مسئولان و رهبراني كه هدايت جامعه را به عهده گرفته اند بيش از هر كسي و هر چيز ديگري است و مي بايست كاملا رفتار و افكار آنان را ردگيري كنند و در صورت انحراف و كژي، به عدالت و استقامت وادار سازند و اصلاح نمايند.
2-تقويت اعتقاد به معاد: معاد نقش بسياري در تغيير و اصلاح رفتار آدمي دارد. اگر كسي دنيا را تنها دري به سوي جهاني ديگر بداند و اين كه هر كاري را مي بايست پاسخ گو باشد و خداوند از مثقال ذره هم نمي گذرد (زلزال) در اين صورت هم كارهاي خويش و هم كارهاي ديگران را زيرنظر مي گيرد تا براساس آموزه هاي عقلاني و وحياني باشد. اميرمومنان(ع) در بسياري از نامه ها مردم و دولتمردان و كارگزاران را به اين نكته توجه مي دهد تا كارهاي خويش را براساس معاد و بازخواست روز جزا هماهنگ سازند. (همان، خطبه27)
3- زنده كردن روح تعهد و وفاداري: انسان چنان كه اميرمؤمنان علي(ع) فرمود در برابر خود و بلكه همه موجودات هستي مسئول است؛ زيرا مقتضاي خلافت الهي اوست. از اين رو، ستم كردن بر مورچه را نيز ناروا و گناه مي شمارد و حاضر نيست تا در برابر همه عالم حق مورچه اي به ستم ستانده شود: سوگند به خدا اگر همه عوالم هفتگانه عالم هستي را به من بدهند تا پوست جويي را از دهان مورچه درآورم هرگز انجام نخواهم داد. (همان، خطبه 224) او حاضر نيست براي هوي و هوس خود غذاي لذيذ بخورد در حالي كه مي داند مردم در گوشه اي از حجاز و يمامه قرص ناني ندارند. (همان، نامه45)
4- تقويت روح تعاون و همكاري: اسلام بر تعاون و همكاري در كارهاي نيك و پسنديده تأكيد مي كند: تعاونوا علي البر و التقوي. بنابراين اگر جامعه اسلامي از چنين روحيه مشاركت در كارهاي خير و نيك برخوردار شود و همگي نسبت به كارهاي دولت حساس باشند تا به كارهاي نيك بپردازد، در آن صورت جامعه مطلوبي مي شود. امام علي(ع) مي فرمايد: از حقوق واجب الهي بر بندگان اين است كه به اندازه توانايي خود در خيرخواهي و نصيحت به ديگران بكوشند و براي برقراري حق و عدل همكاري و هماهنگي داشته باشند. (همان، خطبه 216)
5- اجراي امر به معروف و نهي از منكر: امر به معروف و نهي از منكر مهم ترين دستور و راهكار نظارتي است كه اسلام بيان كرده است. اين اصل بسيار مهم امام حسين(ع) را به قيام عليه دولت يزيدي وا مي دارد. امر به معروف و نهي از منكر از تمام خوبي ها برتر و بالاتر است: تمام اعمال نيك حتي جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهي از منكر همانند قطره اي در برابر درياست. (نهج البلاغه، حكمت 374) از نظر امام نظارت مردمي از مصاديق جهاد و جنگ مقدس است: جهاد در راه خدا چهار قسم است كه دو قسم آن بر امر به معروف و نهي از منكر تكيه دارد. (همان، حكمت31) امام علي(ع) مي فرمايد: آن دو از صفات الهي است كه نه اجل و مرگ را نزديك مي كند و نه از روزي مي كاهد (همان، خطبه156)
اينها نمونه هايي از راهكارهايي است كه امام علي(ع) براي نظارت مردمي بيان كرده است. به هر حال، در اسلام نظارت مردمي بر كاركرد مسئولان و رهبران جامعه امري ضروري و لازم است كه موجب رشد و بالندگي جامعه و افزايش مشاركت سياسي و اجتماعي مي شود و اهداف جامعه به شكل ساده تر و آسان تري تحقق مي يابد.
 


نماز شب در شب قدر گامي بلند تا مقام محمود

عليرضا شعاعي
نماز زيباترين و كامل ترين شكل عبادت و پرستش است. نماز ذكر كاملي است كه خداوند بارها از بندگان خويش خواسته تا ذكر كثير و بسيار داشته باشند. نماز دربردارنده كلمات قرآني، حركات و سكنات بندگي، نمايش اوج خضوع، خشوع، تضرع، ابتهال، استغفار، دعا، توبه و همه اعمال صالحي است كه بنده مي تواند در پيشگاه پروردگار و معبود خويش داشته باشد.
دراين ميان برخي از شرايط زماني و مكاني به اين عمل، ويژگي هاي برتر مي بخشد، چنان كه مساجد و از همه مهم تر مساجد چهارگانه و اوقات پنج گانه، به ويژه شب، سحرگاهان و شب قدر درماه رمضان، از اشرف مكان ها و زمان ها براي انجام اين عمل عبادي است. نماز شب در شب قدر، مهم ترين عمل عبادي است كه اگر با تمام خصوصيات آن انجام گيرد، اميد است نمازگزار درمقام محمود قرارگيرد.
نويسنده در اين مطلب با مراجعه به آموزه هاي اسلامي بر آن است تا جايگاه نمازشب را در رسيدن انسان به مقامات و كمالات الهي تبيين كند.
جايگاه شب در زندگي بشر
شب، فاصله زماني غروب خورشيد تا طلوع فجر است. (المصباح، ج1-2، ص561 «الليل») از نظر آموزه هاي وحياني قرآن، شب يكي از آيات بسيار مهم الهي است كه ارزش تفكر براي خداشناسي و هستي شناسي را داراست و در چنان جايگاه ارزشي است كه خداوند به اين آيت و نشانه خويش سوگند مي خورد تا عظمت شب درك شود. (انشقاق، آيه 16، تكوير، آيه 17؛ مجمع البيان، ج10-9، ص 677؛ الكشاف، ج4، ص711)
شب به عنوان يك آيت عظيم الهي فرصتي براي استراحت و آرامش، تفكر و تدبر است. در اين ميان بخشي از اوقات شب از برخي ديگر نيز ارزشمندتر است. شامگاهان، فرصتي مناسب براي سجده و خضوع (آل عمران، آيه 113، فرقان، آيه64، زمر آيه9) ذكر الهي (اعراف، آيه 205)، دعا و نيايش (اسراء، آيات 79 و 80؛ انعام، آيه 52؛ اعراف آيه205) و نيز حمد (روم، آيه18) و تسبيح خداوند از هر نقص و عيبي است. (آل عمران، آيه41؛ روم آيه17)
يكي از اوقات نمازهاي واجب، شامگاهان و اوايل شب است. (هود، آيه114؛ اسراء، آيه78) خداوند شب را به تسخير انسان درآورده تا رام انسان باشد. (ابراهيم، آيه33؛ نحل، آيه12).
با همه ارزشي كه شب براي انسان و رسيدن به كمالات و مقامات دارد، ولي دراين ميان برخي از شب ها از شب هاي ديگر برتر است؛ چنانكه شب هاي دهگانه، شب هايي است كه خداوند توجه ويژه اي به آن دارد و بدان سوگندي خاص مي خورد. (فجر، آيه2) از جمله شب هاي بافضيلت، شب هاي قدر است كه اين شب ها در فضيلت از همه شب ها برتر و يك شب آن اگر درك شود برابر با هزارماه است. (قدر، آيات 2 و 3) از اين رو خداوند شب قدر را شبي مبارك دانسته است. (دخان، آيه 3)
رسول خدا(ص) زمستان را بهار شب زنده داري مي داند و اين اوقات را به سبب طولاني بودن براي شب زنده داري مناسب تر مي بيند، چرا كه فرصت بيشتري را به شخص مي دهد تا تهجد داشته باشد. آن حضرت مي فرمايد: الشتاء ربيع المومن يطول فيه ليله فيستعين به علي قيامه و يقصر فيه نهاره فيستعين به علي صيامه؛ زمستان بهار مؤمن است، از شبهاي طولاني اش براي شب زنده داري و از روزهاي كوتاهش براي روزه داري بهره مي گيرد. (وسائل الشيعه، ج 7 ص 302، ح 3)
اهل ايمان شب را بسيار عزيز و گرامي مي دارند و آن را فرصتي گرانبها و ارزشمند براي تفكر و تدبر در خلقت آسمان و رسيدن به حكمت و اهداف آفرينش و درك رستاخيز و معاد مي دانند (بقره، آيه 164؛ آل عمران، آيه 190؛ نبا، آيات 2 تا 17) و مي كوشند تا همه شب را به شب زنده داري بگذرانند؛ چرا كه مي خواهند سيره و سلوك نبوي را به عنوان اسوه حسنه و الگوي برتر در پيش گيرند (احزاب، آيه 21)؛ زيرا اگر شب زنده داري براي آن حضرت(ص) واجب بوده براي مومنان مستحب است. (مزمل، آيه 20)
البته سيره پيامبران ديگر نيز اين بوده است. از اين رو خداوند ميعاد خود را با حضرت موسي(ع) در شب قرار مي دهد و ايشان به ميعاد چهل شبانه مي رود تا با خداوند خلوت كند و مناجات داشته باشد. (بقره، آيه 21؛ اعراف، آيه 142) پس هر كسي كه مي خواهد با محبوب خويش مناجات خاص داشته باشد و به عبادت و بندگي خالصانه بپردازد و صفا يابد، شب هنگام بهترين زمان براي اين كار است. (همان و نيز انعام، آيه 52؛ اسراء، آيه 79)
شبها، زمان ارتباط گيري مستقيم با خداوند و زمان دريافت وحي و نبوت است. (طه، آيات 10 تا 14؛ نمل، آيات 7 تا 9) پس انسان ها مي بايست به علل گوناگون از جمله اين امكان استثنايي نجوا و ارتباط باخداوند و رسيدن به مقامات و كمالات و نيز آرامش و سكونت و خواب (انعام، آيه 96؛ يونس، آيه 67؛ روم، آيه 23؛ نباء آيات 9 و 10) و قبض موقت روح و رفتن آن به ملكوت و نزد پروردگار (انعام، آيه 60) و امور ديگر، به عنوان يك نعمت بزرگ شكرگزار آن باشند. (فرقان، آيه 62؛ قصص، آيه 73)
البته ديگراني نيز شب زنده داري مي كنند، ولي اين فرصت استثنايي را به تباهي مي كشانند. خداوند در بيان خصوصيات مترفان و مرفهان بي درد مي فرمايد كه شب نشيني مرفهان مستكبر، با ياوه سرايي و بدگويي برضد قرآن و پيامبر(ص) و كارهاي لغو و بيهوده ديگر سپري مي شود و اين فرصت را به تهديد عليه خود تبديل مي كنند. (مومنون، آيات 64 تا 67)
مفهوم تهجد
اصطلاح تهجد در فرهنگ قرآني معنايي خاص دارد. تهجد در فرهنگ قرآن، به معناي بيدار شدن در شب براي نماز (ترتيب العين، ج 3، ص 1868) و ذكر خداست. (مجمع البيان، ج 5-6، ص 669)
خداوند به مومنان و مسلمانان توصيه مي كند به هر مقدار ممكن، تهجد و شب زنده داري داشته باشند. از اين رو تهجد براي مسلمانان يك امر مستحب دانسته شده است؛ (مزمل، آيه 20) زيرا تهجد و شب زنده داري آثار و بركات زيادي دارد كه ازجمله آنها رسيدن به مقام محمود است.
البته اين عمل از عهده همه كس برنمي آيد، چرا كه نيازمند صبر و شكيبايي بسيار (فرقان، آيات 64 و 75)، بيم و اميد به خدا (سجده، آيات 15 و 16؛ زمر، آيه 9) و توجه به خدا و ربوبيت و پروردگاري اش است. (همان و نيز فرقان، آيه 64)
شرايط تهجد و شب زنده داري
در بيان كيفيت و چگونگي رسيدن به مفهوم تهجد قرآني و شب زنده داري كمال بخش لازم است كه شرايط و آدابي فراهم آيد وگرنه همانند شب زنده داري مترفان و مرفهان مستكبر بي ارزش و حتي ضدارزش خواهد شد.
از مهم ترين شرايط و آداب تحقق تهجد مي توان به نيت و قصد خالصانه شب زنده دار اشاره كرد. متهجد كسي است كه براي اطاعت از امر هر چند مستحب خداوند بيدار مي شود و مي خواهد در طول شب تفكر و تدبر و تذكر و بندگي كند. (مزمل، آيه 20) پس براي رسيدن به اين مقصد و مقصود، به تسبيح و تحميد خداوند (طه، آيه 130؛ سجده، آيات 15 و 16؛ انسان، آيه 26)، استغفار (آل عمران، آيه 17؛ ذاريات، آيات 15 تا 18؛ مزمل، آيه 20)، تلاوت قرآن به مقدار ممكن و در حد توان (مزمل، آيات 2 و 4 و 20)، دعا و نيايش (اسراء، آيات 79 و 80؛ سجده، آيات 15 و 16)، ذكر و ياد خدا (مزمل، آيات 2 و 8)، سجده (فرقان، آيه 64؛ انسان، آيه 26) و نماز (زمر، آيه 9 و آيات ديگر؛ و نيز مجمع البيان، ج 7-8، ص 517) مشغول مي شود.
البته وقت تهجد و بهترين زمان آن از نيمه شب شرعي است. لذا براي تهجد در مقدار دو سوم شب يا كمتر و يا نيمي از آن توصيه شده است. (مزمل، آيه 20)
آثار شب زنده داري و نماز شب
كسي كه تهجد كند و نماز شب را به جا آورد، به مقامات بالايي مي رسد كه هر خردمندي آرزوي آن را دارد. انسان در شب مي تواند با ارتباط گيري و اتصال به خدا، از الهامات و وحي الهي برخوردار شود؛ هر چند كه به مقام پيامبري و رسالت تشريعي نمي رسد. از اين رو بر پيامبران و نيز پيامبر گرامي(ص) تهجد واجب بود تا امكان دريافت وحي با افزايش لطافت روحي و اتصال فراهم آيد. (مزمل، آيه 20؛ و نيز مجمع البيان، ج 9-10، ص 570)
از ديگر آثار تهجد مي توان به كسب حضور قلب (مزمل، آيه 6)، آرامش و رضايت (طه، آيه 130)، دستيابي به مقامات صالحان (آل عمران، آيات 113 و 114)، محسنان (ذاريات، آيات 16 و 17)، شفاعت از ديگران (طه، آيه 130؛ اسراء، آيه 79؛ و نيز مجمع البيان، ج 5-6، ص 671و نيز ج 7-8، ص 58) و مقام محمود و پسنديده (اسراء، آيه 79) اشاره كرد.
مقام محمود، مقامي است كه خداوند آن را ستوده و ارزشمند شمرده است. پس بايد مقامي بسيار بلند باشد كه بيرون از دسترس هر كسي است و به سادگي هم به دست نمي آيد و نيازمند تهجد با ويژگي ها و شرايط خاصي است.
مي دانيم كه براي هر چيزي چند سطح مي توان تعريف كرد؛ زيرا داراي مراتب و درجات است. به عنوان نمونه اخلاق پسنديده مي تواند در دو سطح مثلا محاسن و مكارم تعريف شود. يا صراط حق مي تواند صراط مستقيم يا صراط حميد باشد كه صراط حميد همان صراط مستقيم با يك درجه و مرتبه برتر است.
اين مقام محمود نيز در ميان مقاماتي چون مقام متقين، صالحين، محسنين و مانند آن از يك برجستگي بيشتري برخوردار است كه خداوند نيز آن را ستوده دانسته است.
برخي ها از اين مقام به مقام شفاعتي ياد مي كنند كه در يك درجه بالاتر در اوج و تماميت قرار گرفته و اين امكان را به شفاعت دهنده مي بخشد تا هر چه مي خواهد شفاعت كند تا راضي و خشنود شود. (طه، آيه 130؛ اسراء، آيه 79؛ و نيز مجمع البيان، ج66-5، ص 671 و نيز ج8-7، ص58)
پيامبر(ص) درباره آثار تهجد و نماز شب مي فرمايد: نماز شب، موجب رضايت پروردگار، دوستي فرشتگان، سنت پيامبران، نور معرفت، ريشه ايمان، آسايش بدن ها، مايه ناراحتي شيطان، سلاحي بر ضد دشمنان، مايه اجابت دعا، قبولي اعمال و بركت در روزي است. (ارشاد القلوب، ج1، ص191)
امام صادق(ع) نيز در بيان آثار شب زنده داري و نماز شب مي فرمايد: نماز شب، انسان را خوش سيما، خوش اخلاق و خوشبو مي كند و روزي را زياد و قرض را ادا مي نمايد و غم و اندوه را از بين مي برد و چشم را نوراني مي كند. (ثواب الاعمال، ص 42)
شب هاي قدر، زمان رسيدن به مقام محمود
در ميان شب ها، شب هاي ماه رمضان، در ميان شب هاي ماه رمضان، شب قدر و در ميان ساعات آن، سحرگاهان (ذاريات، آيه 18؛ آل عمران، آيه 17) و در ميان مساجد، مساجد چهارگانه يعني مسجدالحرام و مسجدالاقصي، مسجدالنبي(ص) و مسجد كوفه، بهترين زمان و مكان براي تهجد و احياء و نماز شب است؛ زيرا هر عمل در شب هاي قدر خود به اندازه عبادت هزار ماه مي ارزد و اگر همراه با ديگر كيفيات شود، اين ارزش فزوني مي يابد. به گونه اي كه انسان مي تواند با ادراك شب قدر، ره صد ساله را يك شبه بپيمايد و به مقام محمودي كه خداوند وعده داده نايل شود.
امام رضا(ع) درباره ارزش اعمال در ماه رمضان نسبت به ديگر ماه هاي سال مي فرمايد: من قرا في شهر رمضان آيه من كتاب الله كان كمن ختم القرآن في غيره من الشهور؛ هر كس در ماه رمضان يك آيه از كتاب خدا را قرائت كند مثل اين است كه در ماههاي ديگر تمام قرآن را بخواند. (بحارالانوار ج39، ص346)
از امام صادق(ع) سؤال شد: چگونه شب قدر از هزار ماه بهتر است؟ فرمود: كار نيك در آن شب از كار در هزار ماه كه در آنها شب قدر نباشد بهتر است. (وسائل الشيعه، ج7 ص256، ح2)
در سيره عملي امامان(ع) اين معنا بارها روايت شده كه ايشان شب هاي قدر تا بامدادان به عبادت مي پرداختند تا اين شب را ادراك كنند.
در سيره عملي امام باقر(ع) آمده كه ايشان در شب بيست و يكم و بيست و سوم ماه رمضان مشغول دعا مي شد تا شب به سر آيد و آنگاه كه شب به پايان مي رسيد نماز صبح را مي خواند. (وسائل الشيعه، ج7، ص260، ح4)
بيدار بودن شب قدر و احياي آن با دعا و نماز و قرآن، مورد سفارش پيامبر و اهل بيت آن حضرت بوده است و در ميان سه شب، بر شب بيست و سوم تأكيد بيشتري داشته اند. چنان كه شخصي به نام جهني از پيامبر پرسيد: منزل ما از مدينه دور است، يك شب را معين كن تا به شهر بيايم. حضرت فرمود: شب بيست و سوم به مدينه داخل شو.
امام صادق(ع) در حالي كه بيمار بودند، خواستند كه شب بيست و سوم ايشان را به مسجد ببرند و حضرت زهرا(س) در اين شب، با پاشيدن آب به صورت بچه ها، مانع خواب آنها مي شدند.
در روايات آمده است كه دهه آخر ماه رمضان، پيامبر بستر خواب خود را جمع مي كرد و ده شب را احيا مي داشت.
در حديثي از پيامبر اكرم(ص) مي خوانيم كه حضرت موسي(ع) به خدا عرض كرد: خدايا مقام قربت را خواهانم. پاسخ آمد: «قربي لمن استيقظ ليله القدر»، قرب من، در بيداري شب قدر است.
عرضه داشت: پروردگارا، رحمتت را خواستارم. پاسخ آمد: «رحمتي لمن رحم المساكين ليله القدر»، رحمت من در ترحم بر مساكين در شب قدر است.
گفت: خدايا، جواز عبور از صراط مي خواهم. پاسخ آمد: «ذلك لمن تصدق بصدقه ليله القدر»، رمز عبور از صراط، صدقه در شب قدر است.
عرض كرد: خدايا بهشت و نعمت هاي آن را مي طلبم. پاسخ آمد: «ذلك لمن سبح تسبيحه في ليله القدر»، دستيابي به آن، در گرو تسبيح گفتن در شب قدر است.
عرضه داشت: پروردگارا، خواهان نجات از آتش دوزخم. پاسخ آمد: «ذلك لمن استغفر في ليله القدر»، رمز نجات از دوزخ، استغفار در شب قدر است.
در پايان گفت: خدايا رضاي تو را مي طلبم. پاسخ آمد: «رضاي لمن صلي ركعتين في ليله القدر»، كسي مشمول رضاي من است كه در شب قدر، نماز بگذارد. (تفسير نور، قرائتي، سوره قدر)
بنابراين، شب هاي قدر در ميان شب هاي سال يك استثناست كه درك آن براي همگان بسيار سخت و دشوار است. از اين رو خداوند براي تشويق مومنان به انديشه و درك حقيقت شب قدر خطاب به پيامبرش(ص) مي فرمايد: توچه داني شب قدر چيست؟ سپس گوشه اي از ارزش شب قدر را در ميان شب هاي سال بيان مي كند و معلوم مي دارد كه آن، زمان نگارش تقدير هر چيزي بر جريده هستي است.
فلسفه نهان بودن شب قدر
به باور بسياري از مفسران، بدان دليل شب قدر در ميان شب هاي سال يا ماه و يا در شب هاي ماه رمضان نهان داشته شده كه مردم كمال طلب و خداجو در تلاش براي عبادت و شب زنده داري و در پرتو آن، تزكيه جان و پاكسازي دل از زنگارهاي گناه و كوشش براي آراستگي به ارزش ها و والايي ها به ره آورد ارزنده تر و موفقيت بيشتري برسند و بكوشند تا به اميد درك آن شب گرانقدر، شب هاي بسياري را با راز و نياز سپري كنند.
اين ظرافت در برنامه هاي ديگر نيز هست، براي نمونه خداي فرزانه در ميان نمازها، «صلاه وسطي و نماز ميانه» را نهان داشت تا از همه نمازها مراقبت بيشتر شود. در ميان نام هاي خود، اسم اعظم را نهان داشت و ساعت اجابت دعا را در ساعت ها و خشم خود را در ميان همه گناهان و نيز هنگامه فرا رسيدن مرگ را از انسان ها، تا بندگانش به موفقيت بيشتري در تقرب به خدا نايل آيند و از گناهان دوري جويند.
 


(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14