(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


سه شنبه 17 مرداد 1391 - شماره 20276

مثل حضرت علي(ع)
سلام خداجون
به اميد سالي پرباران
باران كه مي بارد
پيام يك حكايت
چگونه مايه افتخار جامعه باشيم؟
17 مرداد ماه؛ روز خبر نگار


مثل حضرت علي(ع)

ماه ، ماه روزه است
روز ، روز ضربت است
از مصيبت علي
در دلم قيامت است

روزهاي ماه را
گر چه روزه بوده ايم
ما به لقمه هاي چرب
روزه را گشوده ايم

هيچ شب نگشته ايم
با يكي دو رنگ ، سير
در كنان نان علي
لب نزد به ظرف شير

توي سفره اش علي
شربت خنك نداشت
در كنار نان جو
او به جز نمك نداشت

زرق و برق سفره ها
كم نمي شود ولي
كاش زندگي كنيم
مثل حضرت علي
افشين علا
 


سلام خداجون

خدايا! هرگناه كه مرتكب شده ام و هر خطايي از من سرزده، همه را ببخش.
اي خدا! من به ياد تو، به سوي تو تقرب مي جويم و از درگاه وجود و كرامتت مسئلت مي كنم كه مرا به مقام قرب خود برساني و شكر و سپاست را به من بياموزي و ذكر و توجه حضرتت را بر من الهام كني!
اي خدا! تو برطرف كننده غم و اندوه دل هايي؛ من از تو داد دلم را مي خواهم كه تويي دادخواه و تو خداي دنيا و آخرتي. باري! به داد ما برس اي فريادرس فريادخواهان. بندگان ضعيف بلا و ستم رسيده را درياب و آقاي آنها را براي شان ظاهر گردان!
خدايا! من از تو مانند سائلي درخواست مي كنم كه در شدت فقر و بيچارگي نيازمند تو باشم و تنها به درگاه تو در سختي هاي عالم عرض حاجت كنم و شوق و رغبتم به نعم ابدي كه حضورو توست، باشد!
بارالها! از تو درخواست مي كنم؛ كه كارهاي بد من را ناديده گيري و به حالم ترحم كني و مرا به قسمت مقدر خود خشنودي و قانع سازي و در هر حال مرا متواضع گرداني! ان شاءالله
اميدرضا عباسي / قم
پروردگارا، اكنون كه قلم را بر دست گرفته و شروع به نگاشتن مي كنم، آهنگ زيبا و دلنشين آخرين كتاب آسماني را با گوش جان مي شنوم. اين همان صوتي است كه همواره پس از اذان به گوش مي رسد و چه زيباست اين لحظات. لحظات بي تابي عاشق براي ملاقات با معشوق. چه زيباست لحظاتي كه با شنيدن نواي «الله اكبر» خود را براي ملاقاتت مهيا مي كنم. چه زيباست هنگامي كه نداي «اشهد ان لا اله الا الله» را مي شنوم و خود را آماده وضو مي كنم. و چه دلنشين است هنگامي كه با صداي «اشهد ان محمد رسول الله» بر محمد و آلش صلوات مي فرستم. چقدر لذت دارد وقتي بانگ «اشهد ان عليا ولي الله» را مي شنوي.
تمامي اين اذكار براي اين است كه با شنيدن «حي علي الصلاه » قدم به سوي خانه پروردگارت « مسجد» برداري و نداي «حي علي الفلاح» و «حي علي خيرالعمل» را با تمام وجود لبيك گويي و به شكرانه اين نعمت بزرگ الهي، پروردگارت را در نماز حمد و تسبيح گويي.
محمد ميلاد صادقي / تهران
از نشريه پلاك 107 ويژه نامه ي دبيرخانه ي كانون هاي فرهنگي و هنري مساجد استان قم
 


به اميد سالي پرباران

باران كه مي بارد

گلوله هاي بزرگ سفيد رنگ ابر در آسمان بود .
هوا بوي باران داشت .
بادي مي وزيد و ابرها را جابه جا مي كرد.
من به آسمان نگاه مي كردم .از ديدن قله هاي سفيد رنگ ابر خوشحال بودم .ابرها به سرعت به طرف جنوب مي رفتند.
خورشيد از زير تكه هاي بزرگ ابر سرك مي كشيد.
شمال يك تكه سياه شده بود .هروقت ابرهاي سياه در شمال پيدا شوند و به هم برسند باراني تند خواهد باريد .
كم كم ابرها جلوي نور خورشيد را گرفتند و هوا تاريك و تاريك تر شد .
هر وقت در روز روشن هوا رو به تاريكي برود و ابرها جلوي نور خورشيد را بگيرند حكايت از باران شديد دارد .
من باران را خيلي دوست دارم .
وقتي باران مي بارد از پنجره به حياط نگاه مي كنم .قطرات باران بر شاخه هاي درختان نخل مي خورد و آهنگ دلنشيني دارند.
بعضي از قطرات باران بر زمين مي خورند .
ناودانها يك ريز آب مي ريزند .
آب حياط را به سوي نخلهاي داخل حياط هدايت كرده ايم .وقتي باران شديد باشد پاي نخلها آب زيادي جمع مي شود و تصاوير نخلها در آب مي افتد و چقدر لذت بخش است ديدن آن همه آب زير نخلها و خوشحال مي شوم كه نخلها سيراب مي شوند و امسال محصول خوبي خواهيم داشت .
از روي پله ها به نخلستان نگاه مي كنم .باران كه ببارد نخلستان سبزتر ديده مي شود.
جشن باران در نخلستان است .نخل ها شاد مي شوند سر زنده مي شوند .غبار و گرما از تن بيرون مي كنند .آنها كه در فصل تابستان زير گرماي طاقت فرساي تابستان ايستاده اند و ثمر داده اند.
با باريدن باران نخل ها شادي مي كنند و با وزش باد ويا نسيمي شاخه هايشان راتكان مي دهند .
گنجشك ها نيز كه در فصل گرما به زور و با مشقت آب پيدا مي كردند با ديدن آن همه آب جيك جيك مي كنند و تن به آب مي زنند .در آب هاي كم عمق شنا مي كنند و شادند از اين باران.
باران كه ببارد كشاورزان دست شكر به سوي خدا بلند مي كنند .گندم زارها از خواب و كسالت بيدار مي شوند و سبزي و طراوت همه جا را فرا مي گيرد .كشت گندم شروع مي شود .كشاورزان با اميد بذر مي پاشند .زمين زير كشت مي رود.
گندم نعمت بزرگي است كه ما از آن استفاده مي كنيم و بايد خدا را شكر گزار باشيم .
باران كه ببارد رودخانه پر آب مي شود و مواج و خروشان مي شود و شادي كنان به سوي دريا مي رود .صحرا پر از علف مي شود و گله ها با شادي مي چرند .چوپان خوشحال مي شود و خدا را
شكر مي كند .
باران رحمت الهي است و نعمت بزرگي است .كودكان و نوجوانان در هر نماز براي باريدن باران در امسال دعا كنيد تا سالي پر باران داشته باشيم .باران كه ببارد كشور پر از نعمت مي شود و از كشورهاي خارجي بي نياز مي شويم .
محمد احمدي / كاكي بوشهر
 


پيام يك حكايت

چگونه مايه افتخار جامعه باشيم؟

حكايتي از راديو شنيدم كه در انتها مرا تكان داد. حكايت حاكي از آن بود كه مردي رهگذر، پسر بچه اي را كه در حال غرق شدن در درياي طوفاني بود را به سختي نجات داد و ممكن بود هر دو جان خود را از دست بدهند. پسر بچه وقتي نجات يافت از آن مرد بسيار تشكر كرد و گفت: دلم مي خواهد اين محبت شما را جبران كنم اما دستم خالي است و كاري نمي توانم انجام دهم.
مرد رو به پسرك كرد و گفت: نيازي به تشكر نيست و انتظار پاداشي هم ندارم فقط جوري زندگي كن كه ارزش نجات دادن داشته باشي.
پيام اين حكايت اين است كه ما بايد جوري زندگي كنيم كه مايه افتخار جامعه باشيم و زحمات والدين خود را در بزرگ كردن مان به هدر ندهيم، زحمات معلمانمان را در درس دادن به هدر ندهيم، زحمات مسئولان مختلف در ارائه خدمات را به هدر ندهيم و...
اين حكايت براي ما خبرنگاران و روزنامه نگاران نيز پيامهاي مهمي دارد. مطبوعاتي ها بايد به گونه اي قلم بزنند و فعاليت كنند كه ارزش سياه كردن اين كاغذها و ارزش صرف هزينه ها و عمر گرانبها را داشته باشد. اين حكايت مرا به اين فكر انداخت كه آيا ما اين زحماتي كه در راه روزنامه نگاري متحمل مي شويم ارزشمند بوده يا خير؟ اگر ما از اين طريق خدمتي به فرهنگ جامعه كرده باشيم ارزش وقت گذاشتن و تلف كردن عمر و سرمايه خود و كمكهاي مسئولان مربوطه را دارد زيرا يك روز همه ما با دست خالي از اين دنياي فاني بار سفر مي بنديم و فقط خدمتي كه به مردم و جامعه كرده ايم به يادگار خواهد ماند و همين براي ما و ديگران ارزشمند است.
حسين فريدوني
(شاعر و روزنامه نگار)
 


17 مرداد ماه؛ روز خبر نگار

صفحات تقويم را كه ورق مي زنيم مي رسيم به 17 مرداد ماه كه مصادف است با سال روز شهادت خبرنگار شهيد محمود صارمي.
اين روز بعد از شهادت آن خبرنگار عزيز به نام روز خبرنگار نامگذاري شد.
صفحه ي مدرسه اين روز را به تمام اهالي قلم به ويژه خبرنگاران محترم تبريك مي گويد.
 


(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14