(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه 16 شهریور 1391 - شماره 20300

اهداي دست نوشته رهبر انقلاب به نويسنده كتاب پايي كه جا ماند
فلسفه هنر در كلام اقبال لاهوري هويت، جانمايه اسرار خودي
اجلاس شانزدهم احياگر صنعت ترجمه ايران
وطن عشق
عرضه كتاب در غياب تكنيك هاي فروش
پرتيراژترين كتاب كودك و نوجوان ايران در نمايشگاه كتاب مسكو


اهداي دست نوشته رهبر انقلاب به نويسنده كتاب پايي كه جا ماند

طي مراسمي تقريظ رهبر انقلاب بر كتاب«پايي كه جا ماند» با حضور جمعي از مسئولين فرهنگي و لشكري به سيدناصر حسيني پور نويسنده كتاب «پايي كه جا ماند» اهدا شد.
به گزارش فارس،اين مراسم حجت الاسلام رحيميان نماينده ولي فقيه در بنياد شهيد، عليرضا مختارپور نويسنده و فعال فرهنگي، حجت الاسلام شيرازي نماينده ولي فقيه در نيروي دريايي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، مجتبي رحماندوست نويسنده و نماينده مردم تهران در مجلس شوراي اسلامي، حجت الاسلام ابوترابي فرد نايب اول مجلس شوراي اسلامي، سرلشكر رحيم صفوي دستيار و مشاور عالي فرمانده كل قوا و محسن مومني رئيس حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي حضور داشتند و سخناني را درباره اين اثر ابراز كردند.
متن مرقومه مقام معظم رهبري چنين است:
بسمه تعالي
تاكنون هيچ كتابي نخوانده و هيچ سخني نشنيده ام كه صحنه هاي اسارت مردان ما را در چنگال نامردمان بعثي عراق را، آنچنان كه در اين كتاب است به تصوير كشيده باشد. اين يك روايت استثنايي از حوادث تكان دهنده اي است كه از سويي صبر و پايداري و عظمت روحي جوانمردان ما را، و از سويي ديگر پستي و خباثت و قساوت نظاميان و گماشتگان صدام را، جزء به جزء و كلمه به كلمه در برابر چشم و دل خواننده مي گذارد و او را مبهوت مي كند. احساس خواننده از يك سو: شگفتي و تحسين و احساس عزت است، و از سوي ديگر: غم و خشم و نفرت. ... درود و سلام به خانواده هاي مجاهد و مقاوم حسيني.
2/6/91
سيدعلي خامنه اي
 


فلسفه هنر در كلام اقبال لاهوري هويت، جانمايه اسرار خودي

محمدحسن مقيسه
اقبال، از جمله متفكران مسلمان و نوانديش و زايشگر مفاهيم اصيل و عميقي است كه با ذهني شفاف و انديشه اي برنا و تازه، راه حل انسان مسلمان را در باور داشتن خويشتن خويش تعريف مي كرد. او كه به فلسفه هنر، عينيت بخشيده بود و توانسته بود از هنر شعر و جوهر سحرآميز آن براي بيان مؤلفه هاي فكري اش كمك بگيرد، دو مجموعه ارزشمند فكري- هنري از خويش به جاي گذاشته و در اين دو اثر- تمام حرفش اين است كه اگر انسان مسلمان، و خاصه هموطنان رنجيده و ستم كشيده اش، مي خواهند در جهاني كه همگان نمي خواهند ايشان بمانند، ببالند و بپايند و بپويند، چاره اي ندارند جز اينكه به خود و داشته هاي شگرف و معجزه آساي فرهنگ عريق خود كه اسلام و قرآن و سنت محمدي و جامعه اسلامي است، چنگ زنند.
اين نوشتار، برشي كوتاه از مثنوي اسرار خودي اقبال را، از منظره اي خاص، انتخاب كرده، تا انگيزه اي باشد براي جهش خوانندگان به دو مثنوي ارزشمند علامه محمد اقبال لاهوري؛ «اسرار خودي، رموز بي خودي».
¤¤¤
در جهان خورشيد نو زاييده ام
رسم و آيين فلك ناديده ام
بارزترين عنصر فكري كه شعر اقبال را از همترازان خود بالاتر مي ايستاند، مفهومي است كه اگرچه بر ساخته او به معني ابداع نيست، اما پروراننده اش اقبال است؛ اوست كه اين فربگي را بدين مفهوم، كه همواره در باريكه خيال متفكران پيش از خود به صورت مجرد و جداي از اجتماع حيات داشت؛ بخشيد و برداشتي تازه را از آن به دست داد.
مفهوم «خودي» در نظر اقبال «محور زندگي و جهان هستي است، به خرد قائم است و قيام همه مظاهر و شئون حيات بسته به اوست1»:
پيكر هستي ز آثار خودي است
هرچه مي بيني ز اسرار خودي است
خويشتن را چون خودي بيدار كرد
آشكارا عالم پندار كرد
صد جهان پوشيده اندر ذات او
غير او پيداست از اثبات او
جهاني كه اقبال از خودي به ما نشان مي دهد، جهان يكدست نيست، در اين جام، تضاد نيز هست و خودي ها با خود درجنگند. به نظر مي رسد اقبال از اين نگاه، مي خواسته حركت و پيشرفت را در تضادها و تقابل ها تعريف كند:
در جهان تخم خصومت كاشته است
خويشتن را غير خود پنداشته است
سازد از خود پيكر اغيار را
تا فزايد لذت پيكار را
اين خودي، همان گونه كه در بيت پيشاني مثنوي اش گفته، در پيكره هستي وجود دارد. او در ادامه به برخي از خودي ها پرداخته و ايشان را معرفي مي كند: قطره، باده، كوه، موج، نور، سبزه، شمع، كوه و... هر يك از اين اجرام اگر از خودي برخوردار باشند، اعتلا مي يابند و اگر خودي را از دست بدهند، بي مقدار و ناارجمندند:
قطره چون حرف خودي از بر كند
هستي اي بي مايه را گوهر كند
باده از ضعف خودي بي پيكر است
پيكرش منت پذير ساغر است
كوه چون از خود رود صحرا شود
شكوه سنج جوشش دريا شود
شمع هم خود را به خود زنجير كرد
خويش را از ذره ها تعمير كرد
هر يك از مفسران خودي در تعريف اين مفهوم به زعم خويش مطالبي بيان كرده اند. برخي آن را از مقوله، تشكيك دانسته اند؛ يعني يك مفهوم مشكك كه داراي شدت و ضعف است؛ بدين معني كه شدت و ضعف خودي در هر يك از موجودات عالم، تعيين كننده اندازه قوام و استواري آن موجود است2. ديگري، خودي را در عموميت بخشيدن به اعجازي دانسته و اينكه همه حرف اقبال اين است كه جهان سرشار از كارهاي تكراري است و اگر معجزه مي خواهيم، ناچار از اين هستيم كه انسان ها در راه شناسايي توانمندي هاي خويش گام بردارند3. استاد مطهري در تعريف نفس، آن را همان «خود» معرفي مي كند: «نفس در اصل معني، يعني «خود»؛ نفس آن خود انسان است.»4
آنچه در جمع بندي مي گنجد، جمعي است از همه آنچه كه آورده شد. اقبال در تعريف خودي هم به قواي بهين دروني انسان و بالاندن آن- كه همان اراده و توانايي و همت و حميت و غيرت آن، خليفه اللهي است- نظر داشته، هم خواسته اين عناصر قوي را فقط در موجوديت و فعاليت فردي و شخصي هر يك از افراد انساني خلاصه نكند، بلكه آن را به ميدان بازتري كه همان اجتماع است بكشاند، تا نتيجه عملي اين تعريف در ساختن جامعه تجلي يابد. اما چه عواملي او را بدين سوي كشانده، دو عامل: 1- جامعه اي كه در آن مي زيسته. 2- مردمي كه با ايشان زيسته است.
حال براي شناخت عميق تر از مفهوم خودي، چاره اي جز آن نيست كه نگاهي به وضعيت جامعه و مردم آن روز اقبال بيفكنيم:
اقبال متولد 1877 است؛ يعني 20 سال بعد از سركوب انقلاب مسلمان ها به وسيله انگليس ها در هندوستان. در سال 1857 انگليس ها آخرين ضربه را به دولت اسلامي در شبه قاره وارد كردند... بعد از آن كه انگليس ها هند را رسماً ملحق به بريتانيا كردند و كشور خودشان را امپراتوري بريتانيا و هند ناميدند- كه ديگر مسئله، مسئله مستعمره بودن نبود؛ بلكه استاني از استان هاي انگليس به حساب مي آمد- به فكر آينده خودشان افتادند؛ و آن اين بود كه زمينه هرگونه شورشي... را در آن كشور از بين ببرند. راهش هم اين بود كه مسلمان ها را به كلي قلع و قمع كنند؛ زيرا مي دانستند آن كساني كه در هند با آن ها مبارزه مي كنند، مسلمان هايند... يك برنامه بسيار قساوت آميز براي سركوب مطلق مسلمان ها در هند آغاز شد؛... از لحاظ مالي،... فرهنگي... شأن اجتماعي، اينها را مورد نهايت تحقير قرار دادند. انگليس ها اعلان مي كردند كه كساني كه مي خواهند استخدام بشوند، بايد مسلمان نباشند! بنابراين تمام مساجد و مدارس اسلامي را در هند... گرفتند. تجار هندو را تحريك و تشويق مي كردند كه به مسلمان ها وام هاي كلان بدهند تا املاكشان را بگيرند و ارتباط آنها را با زمين... و احساس صاحبخانه بودن را به كلي از آنها سلب كنند... اينها قسمت هاي خوبش بود؛ سخت ترش... اين بود كه بي دريغ مي كشتند؛ بي دريغ زندان مي كردند.5..
آنچه آورده شد، نمايي از همان جامعه اي است كه اقبال در آن مي زيسته است. اينك در جلوه اي ديگر، از مردم روزگار وي سخن رفته است:
براي توده مسلمان و روشنفكران مسلمان و تحصيل كرده هايي از مسلمان ها كه وارد ميدان اجتماع مي شدند، آگاهي و علم و معرفت و تحصيل و مقام مطرح بود، اما هويت اسلامي ديگر به هيچ وجه مطرح نبود. اين ها به تدريج در جامعه بزرگ مسلمان هند- كه بزرگ ترين جوامع مسلمان در همه دنيا بود و ما تا امروز هم هيچ كشوري را نداريم كه آن قدر مسلمان... در خود داشته باشد- ديگر احساس هويت اسلامي نمي كردند، ديگر براي خودشان شخصيت اسلامي قائل نبودند و اصلا اميدي به آينده در مسلمان ها ي هند نبود. از بس كه زجر كشيده بودند و توسري خورده بودند و تمام حوادث و پديده ها از نوميدي و تلخي و بدعاقبتي حكايت مي كرد، ديگر احساس حقارت جزو ذات مسلمان هندي شده بود... و اصلا فكر نمي كرد بشود كاري كرد و اقدامي كرد.
در آن زماني كه اقبال با دست پر از فرهنگ جديد از اروپا برگشته بود؛ روشنفكرهاي معاصر اقبال... چشم به تمدن غرب داشتند و اعتبار خودشان را... در اين مي ديدند كه خودشان را به تمدن غربي يك مقدار آميخته تر كنند و نظام ارزشي غرب را در عمل خودشان، در اداي خودشان، در لباس خودشان، در صحبت كردن خودشان، حتي در تفكرات خودشان و در ديد خودشان بيشتر تجلي ببخشند.6
بنابر مطالب فوق، خودي از دل ديرينگي فرهنگ و ادب، ايران زمين گرفته شده، به شكلي فلسفي كه تبيين گري در نهاد آن است، بيان شده- تا در مقام استدلال، پايه هاي محكم داشته باشد- و با برداشتي التقاطي- به درازناي تاريخ فرهنگ و انديشه و پيوستگي با آن و با نمود و بروزهاي امروزين- كه هم قدمت در آن هست و هم تازگي، به كارايي در صحنه اجتماع رسيده. هنر اقبال اين است كه آن مفهوم ذهني- و چه بسا وهمي- را كه در موزه ذهن ها و كتاب ها جاگير شده بود، به فعليت رساند و از آن تعريفي واحد و جامع به دست داد: هويت؛ خودشناسي، خودادراكي، خودانديشي، و جنبش و كوشش و پويش براي ساختن جامعه اي در حد قد و قامت آن.
اكنون به آساني مي توان به اين نتيجه رسيد كه چرا اقبال پس از خودي، بي خودي را مطرح كرده. او انسان را بعد از آن كه به هويت رساند و او را با گوهر ارزنده درون خويشتن آشنا گرداند، به جماعت مرتبط مي كند، تا از قوه به فعل درآيد؛ پس فرد جوهره اش در جمع شكل مي گيرد و جمع برآورنده آمال فرد است:
فرد و قوم آئينه يكديگرند
سلك و گوهر، كهكشان و اخترند
فرد مي گيرد زملت احترام
ملت از افراد مي يابد نظام

منابع
1- ديوان اقبال به كوشش فريد مرادي
2- نواي شاعر فردا، محمدحسين مشايخي
3- از هرگز تا هميشه، قدمعلي سرامي
4- فلسفه اخلاق، مرتضي مطهري
5- سخنراني رهبر معظم انقلاب اسلامي در كنگره بزرگداشت اقبال در 91/21/46 و زندگي نامه اقبال به كوشش جاويد اقبال
6- همان در 91/21/46.
 


اجلاس شانزدهم احياگر صنعت ترجمه ايران

برگزاري شانزدهمين اجلاس جنبش عدم تعهد در ايران، فرصتي است تا به فرصت هاي ناب و قابل توجهي از اين دست براي صنعت ترجمه نگاهي ديگر بيندازيم.
بي ترديد حركت به سمت جهاني شدن، البته با تعاريف و استانداردهاي ايدئولوژيك جمهوري اسلامي ايران، مي تواند از جنبه هاي گوناگوني مورد بحث و تبادل نظر قرار گيرد. اما يكي از اين جنبه ها كه چندان مورد توجه قرار نگرفته، فرصتي است كه اين پديده در حال رشد براي صنعت ترجمه در دنيا، و به طور خاص ايران، ايجاد مي نمايد.
برگزاري همايش ها، اجلاس ها و نشست هاي بين المللي همواره به عنوان يكي از منابع غني گردش مالي در صنعت ترجمه در كشورهاي گوناگون به حساب مي آيد. در اين مراسمات علاوه بر مترجمان شفاهي كه مسئوليت اصلي ترجمه و انتقال مفاهيم و پيام هاي مطروحه را برعهده دارند، مترجمان غير شفاهي نيز نقش مهم و قابل توجهي را برعهده دارند. كشور ميزبان نشست تلاش مي كند تا به هر طريق ممكن به واسطه حضور مهمانان خارجي و به بهانه اجلاس مربوطه، پيام و تفكرات خود را به گوش جهانيان برساند. شركت ها و سازمان هاي خصوصي نيز كه در عرصه بين الملل فعاليت دارند، نيز مي كوشند تا به گونه اي از اين فضاي تبليغاتي بين المللي براي معرفي محصولات و خدمات خود استفاده نمايند. حضور افراد متعدد از فرهنگ ها و زبان هاي مختلف ايجاب مي كند تا پيام ها و مفاهيم مورد نظر به زبان هاي گوناگوني ترجمه شوند. بيلبوردهاي فرهنگي يا تبليغاتي، بروشورهاي مختلف، كتب، وب سايت هاي داخلي و خارجي مختص اجلاس و غيره هر كدام بازاري مناسب براي مترجمان است تا بتوانند در اين فضا به كسب و كار پرداخته و كسب درآمد مطلوبي داشته باشند.
براي مثال، شانزدهمين اجلاس جنبش عدم تعهد كه با حضور نمايندگان 120 كشور از سراسر دنيا در شهريور ماه سال 91 برگزار شد، يكي از اين فرصت هاي ناب براي صنعت ترجمه ايران بود تا بتواند خود را از رخوت و ركودي كه در عرصه بين الملل دچار آن است خارج نمايد. حضور نمايندگاني از كشورهاي آفريقايي، آمريكايي، آسيايي و حتي اروپايي، محملي مناسب براي مترجمان زبان هاي غير انگليسي بود تا در فضاي مطلوب بوجود آمده خود را از انزوا خارج سازند. حضور حدود 7000 مهمان خارجي در اين اجلاس مي توانست بسياري از روياهاي صنعت ترجمه ايران را عينيت بخشد.
پيش بيني ها و برآوردها حاكي از اين است كه اجلاسي با اين مشخصات مي بايست گردش مالي بيش از 000ر000ر000ر1 تومان را براي صنعت ترجمه ايران ايجاد كند كه بيش از 75 درصد آن به ترجمه شفاهي و 25 درصد آن به ترجمه كتبي اختصاص مي يابد. حدود 65 درصد گردش مالي مترجمان شفاهي، به مترجمان همزماني اختصاص دارد كه مسئوليت ترجمه همزمان صحبت هاي سخنرانان اجلاس براي حاضرين را برعهده دارند. معمولاً حق الزحمه مترجمان همزمان در ايران بين 000ر200 الي 000ر300 تومان به ازاي هر ساعت است كه بيشترين حق الزحمه در ميان مترجمان مختلف به حساب مي آيد. مترجمان غير همزماني كه در جلسات و نشست هاي حاشيه اي اجلاس، مسئوليت ترجمه گفت وگوهاي بين سران را بر عهده دارند، حدود 25درصد از گردش مالي مترجمان شفاهي را به خود اختصاص مي دهند. گروه ديگري از مترجمان شفاهي نيز شامل مترجماني هستند كه مسئوليت راهنمايي حاضران در گردش هاي دوره اي را برعهده دارند.
اما در اين ميان نبايد از نقش مترجمان كتبي نيز غافل شد. ترجمه بيانيه ها، متن سخنراني ها، بيلبوردها، بروشورها، كتاب ها و ساير موارد مربوط به اجلاس توسط اين گروه از فعالان عرصه ترجمه انجام مي گيرد كه بخش قابل توجهي از گردش مالي صنعت ترجمه در اين مقطع زماني را در بر مي گيرد.
از مطالب فوق بر مي آيد كه برگزاري چنين همايش ها و نشست هايي مي تواند بهار صنعت ترجمه در ايران باشد. حجم بالاي كسب و كار و گردش مالي قابل توجه در اين مقاطع مي تواند رونق را به بازار ترجمه كشور هديه دهد.
اما سوال اينجاست كه آيا صنعت ترجمه كشور از اين ظرفيت به بهترين شكل ممكن استفاده مي نمايد.؟ چگونه مي توان بهره وري صنعت ترجمه را در اين مقطع به بالاترين حد خود رساند. در پاسخ به اين سوالات، بايد به دغدغه و نگراني نگارنده در مورد وضعيت صنعت ترجمه و نهادهاي ترجمه در كشور كه در مقالات و مطالب قبلي بارها مورد بحث قرار گرفته، اشاره كرد.
عدم سازماندهي مطلوب نهادهاي ترجمه، فقدان نظارت فني و كافي بر اين نهادها، نبود فضاي رقابتي بين نهادهاي ترجمه دولتي و خصوصي و همچنين عدم شفافيت كافي در بازار ترجمه عواملي چند از ناتواني صنعت ترجمه در ايران براي بهره برداري حداكثري از اين فرصت مطلوب است. وجود تك قطبي گري در كسب و كار ترجمه و عدم امكان رقابت جدي و عادلانه بين نهادهاي ترجمه، زمينه را براي حضور مترجمان انفرادي فراهم كرده است. البته اين امر في نفسه بد نبوده و خود بخشي از كسب و كار ترجمه است. اما همان طور كه پيش از اين نيز بيان شد، حضور قدرتمند و گسترده نهادهاي ترجمه به منظور پوشش دادن عملكرد مترجمان انفرادي، علاوه بر ايجاد زمينه اشتغال بخش عمده اي از افرادي توانمند دور از كار، ميزان پاسخگويي مناسب و مسئوليت پذيري را به واسطه حقوقي بودن اين نهادها، بالا مي برد.
& محمدرضا اربابي
كارشناس ارشد مطالعات ترجمه
 


وطن عشق

مهدي باقر
آن كيست كه من را برساند به من من؟
معناي تمام است براي سخن من

از فكر رخ توست چراغان شب تارم
اي زلف تو اندوه شكن در شكن من

در محفل ما بر لب رندان، سخن ازتوست
نام تو نيفتاده هنوز از دهن من

خوشحالي ام از توست، همه رنج من از توست
اي گم شده در ساختن و سوختن من

گل هاي وجودم همه از جنس بهار است
منت كش پاييز نباشد چمن من

جز درد، دگر كار ندارد دل عاشق
جز عشق، دگر نام ندارد وطن من

با اين همه در ماتم و اندوه نروييد
جز وصله لبخند تو بر پيرهن من

***

مفهوم عشق

راز دوام گلشن و ابر و بهار چيست
مفهوم عشق، معني قول و قرار چيست

هر روز روز حشر شد و شب شب فراق
ترسي ز روز واقعه و نور و نار چيست

بنگر! بدون سايه زلفت چه مي كشم
از من مپرس روز چه و روزگار چيست

يك چند عاشقانه كنار دلم بمان
جز عشق در جهان فنا ماندگار چيست

اي روزگار! مشكل من حل نشد هنوز
مرگم رسيد مرضي پروردگار چيست
 


عرضه كتاب در غياب تكنيك هاي فروش

علي الله سليمي
در شرايطي كه بسياري از فعالان بازار نشر در كشورمان از فروش ناموفق در اين عرصه گله دارند، بيشتر اين افراد از تكنيك هاي تقريبا استاندارد و پنج گانه فروش كتاب اطلاع چنداني ندارند و اغلب بدون پشتوانه هاي علمي لازم وارد اين بازار شده اند.
در دنياي امروز براي عرضه هر محصولي، روش هاي متفاوتي وجود دارد كه در هر يك از آنها به هر ميزان كه از تكنيك هاي به روز فروش بهره گرفته شود، به همان ميزان مي توان به كار آرايي آن روش اميدوار بود و در عرضه محصولات خود موفقيت هاي لازم را به دست آورد. از جمله، در حوزه فروش كتاب كه در دنياي امروز به جديدترين روش هاي فروش متكي است و اگر كسي نخواهد از تكنيك هاي تازه در اين زمينه كمك بگيرد، بي گمان توفيق چنداني در اين راه حاصل نخواهد كرد.
اين در حالي است كه در كشور ما، بسياري از ناشران هنوز از روش هاي استاندارد پيشين كه اكنون در مقابل شيوه هاي جديد فروش كار آرايي قبلي خود را از دست داده اند، استفاده نمي كنند و همچنان به همان روش هاي غير استاندارد فروش عمل مي كنند كه گاه ضرر و زيان هاي جبران ناپذيري را به پيكره بخشي از بازار نشر كشور وارد مي كند. براي آن گروه از ناشران كشور كه هنوز با تكنيك هاي مدرن فروش كتاب ميانه چنداني ندارد و گاه متحمل ضرر و زيان هايي در اين بازار مي شوند، كارشناسان فروش كتاب، تكنيك هاي پنج گانه اي را توصيه مي كنند كه بهره گيري از ظرفيت هاي آن مي تواند رونق قابل توجهي به اين بازار ملتهب بدهد. به اعتقاد اغلب كارشناسان، تكنيك هاي مديريت فروش كتاب هم مانند ساير محصولات دنياي اقتصاد، شامل پنج مرحله است كه گام اول آن در تعريف و ايجاد پايگاه اطلاعاتي براي جمع آوري اطلاعات فروش كتاب خلاصه مي شود. در اين مرحله پايگاه اطلاعاتي، با مطالعه داده هاي فروش كتاب هاي مختلف يك ناشر، تعريف و ايجاد مي شود. در اين پايگاه اطلاعات لازم ذخيره مي شود.
گام دوم، تحليل اطلاعات و به دست آوردن روندهاي مختلف در عرصه فروش كتاب است. در اين مرحله، با تحليل داده هاي فروش كتاب، روندهاي مختلف به دست مي آيد و از تكنيك هاي مختلف آماري براي تحليل اطلاعات استفاده مي شود. گام سوم، پيش بيني فروش هاي آتي بر اساس روندهاي قبلي است كه در اين مرحله، بر اساس روندهاي قبلي، ميزان فروش هاي آتي تخمين زده مي شود. اهداف بازاريابي ناشر هم در تعيين اين ميزان دخيل است. گام چهارم، تعيين سهميه و مناطق فروش كتاب است. در اين مرحله بازار هدف ناشر به مناطق مختلف تقسيم و سهميه فروش هر منطقه تعيين مي شود.
سرانجام در گام پنجم، تعداد فروشندگان و عاملان فروش كتاب تعيين مي شود. در اين مرحله تعداد فروشندگان و عاملان فروش، بر اساس سهميه هاي فروش، تعيين مي شود. اما به راستي! چه تعداد از ناشران كشور اين مراحل و تكنيك هاي پنج گانه فروش كتاب را رعايت مي كنند؟ پاسخ به اين سؤال چندان دشوار نيست و مي شود گفت ناشران معدود و انگشت شماري در كشور ما از چنين تكنيك هاي نوين فروش بهره مي گيرند، چرا كه زيرساخت هاي نشر در كشور ما به گونه اي نيست كه بشود چنين تكنيك هاي تقريباً استاندارد را در آن پياده كرد. اين موضوع دلايل گوناگوني دارد كه يكي از آنها نگاه غير حرفه اي بسياري از ناشران فعلي در كشور ما به كل مسئله نشر است.
به بيان ديگر، در كنار معدود ناشران حرفه اي و در مواردي هم نيمه حرفه اي، انبوه ناشران غير حرفه اي در بازار نشر ايران فعاليت مي كنند كه متاسفانه كمترين اطلاعي از علم نشر ندارند و تنها به واسطه روابط، آن هم از نوع ناسالم آن وارد حوزه نشر شده اند و اكنون بخش قابل توجهي از اين بازار فرهنگي را با نگاه هاي كاسبكارانه خود در اختيار دارند. طبيعي است كه اين گروه از ناشران دغدغه يادگيري علوم نشر از جمله راهكارهاي موثر در بخش فروش كتاب، براي پوياي و سلامت حوزه نشر را ندارند و معمولا به راهكارهاي مقطعي و اغلب غير اصولي روي مي آورد كه دستاورد چنداني براي بازار نشر كشور ندارد، چون كمكي به فراگير شدن اصول صحيح عرضه كتاب در بازار نشر ايران نمي كند و خيلي از فعالان اين عرصه بعد از مدتي به فعاليت هاي ديگر مي پردازد و معضل فروش ناموفق در بازار كتاب ايران را به كساني كه به تازگي پاي به اين عرصه گذاشته اند به يادگار
مي گذارند.
 


پرتيراژترين كتاب كودك و نوجوان ايران در نمايشگاه كتاب مسكو

رايزني فرهنگي جمهوري اسلامي در روسيه با ترجمه روسي «قصه هاي خوب براي بچه هاي خوب» پرتيراژترين كتاب كودك و نوجوان كشورمان و حدود 50 اثر ديگر در نمايشگاه كتاب مسكو شركت مي كند.
به گزارش مهر در مسكو، جمهوري اسلامي ايران، امسال نيز حضوري پررنگ در بيست و پنجمين نمايشگاه بين المللي كتاب مسكو خواهد داشت.
رايزني فرهنگي جمهوري اسلامي ايران در مسكو، موسسه نمايشگاههاي فرهنگي، انجمن آثار و مفاخر فرهنگي و بنياد مطالعات اسلامي، نمايندگان كشورمان در اين نمايشگاه و بازار بزرگ كتاب مسكو كه مهم ترين و معتبرترين رويداد در عرصه نشر و كتاب در روسيه محسوب مي شود، هستند.
اين نمايشگاه در محل دائمي نمايشگاه بين المللي كتاب مسكو برگزار مي شود و در آن بيش از 300 ناشر از 20 كشور مانند آلمان، فرانسه، اتريش، بريتانيا، ژاپن، ايتاليا، تركيه، عربستان، بلاروس و ... شركت خواهند كرد.
رايزني فرهنگي جمهوري اسلامي ايران در روسيه بيش از 50 اثر از منشورات خود به زبان روسي را در موضوعات مختلف در اين نمايشگاه در معرض ديد علاقه مندان قرار خواهد داد. از جمله آثار رايزني فرهنگي كه در اين نمايشگاه عرضه خواهد شد، ترجمه شش دفتر مثنوي، تفسير سوره حمد، عيسي و مريم در عرفان اسلامي، نامه امام علي (ع) به مالك اشتر، دو جلد از قصه هاي خوب براي بچه هاي خوب، داستان هاي معاصر در دو جلد، داستان هاي اخلاقي و چند اثر از استاد شهيد مطهري را مي توان نام برد.
 


(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14