علت رويكردهاي متناقض غرب در قبال ايران هسته اي چيست؟
فاطمه تفتيان
رابطه سلطه آميزي كه در آن رژيم شاهنشاهي ايران تنها مجري اوامر و تصميم هاي كشور
سلطه گر (آمريكا) بود. با وجود چنين رابطه اي چندان عجيب نيست كه آمريكا و غرب نه
تنها با برنامه هاي بلند پروازانه ي هسته اي پهلوي دوم مخالفت نكنند بلكه خود حامي
و مشوق آن نيز باشند. مسئله ي هسته اي ايران در سال هاي اخير از جمله مسائل چالش
برانگيز ميان غرب و ايران بوده است. مقايسه ي تاريخي برنامه ي هسته اي ايران در
2دوره ي زماني قبل و بعد از انقلاب اسلامي، حاكي از نگاه متفاوت جهان غرب در همكاري
با ايران هسته اي است. غرب كه به راحتي همكاري با حكومت پهلوي براي دست يابي به
انرژي هسته اي را آغاز كرد، با وقوع انقلاب اسلامي رويه اي كاملاً متفاوت در پيش
گرفت؛ به طوري كه ايالات متحده به عنوان نخستين كشور ترغيب كننده ي ايران پيش از
انقلاب به دست يابي به فناوري هسته اي، به سرسخت ترين مخالف مسئله ي هسته اي ايران
بعد از انقلاب مبدل شد.
اين نوع نگاه متفاوت غرب به مسئله ي حق دست يابي ايران به انرژي هسته اي كه درست در
نقطه ي مقابل رويكرد غرب نسبت به انرژي هسته اي ايران در دوران پهلوي قرار دارد،
نقطه ي تمركز پژوهش حاضر است. در واقع در اين پژوهش به دنبال پاسخ گويي به اين سؤال
هستيم كه رويكرد متفاوت غرب در زمينه ي مسئله ي هسته اي ايران قبل و بعد از انقلاب
چگونه قابل تحليل است؟
به منظور پاسخ گويي به اين پرسش سعي مي كنيم به 2 سؤال پاسخ دهيم:
الف) نحوه ي برخورد غرب با مسئله ي هسته اي ايران در دوره ي پهلوي چگونه بود؟
ب) نحوه ي برخورد غرب با مسئله ي هسته اي ايران در دوره ي جمهوري اسلامي به چه صورت
بوده است؟
براي پاسخ گويي به پرسش هاي ياد شده، اين نوشتار به 3 بهره تقسيم شده است؛ بهره ي
اول به رويكرد حمايتي غرب نسبت به مسئله ي هسته اي ايران در دوران پهلوي دوم اختصاص
يافته است؛ بهره ي دوم پرونده ي هسته اي ايران در ارتباط با غرب در دوره ي جمهوري
اسلامي را مورد بررسي قرار مي دهد و سرانجام در بهره ي آخر به نگاه متفاوت جمهوري
اسلامي و پهلوي دوم به عرصه ي روابط بين الملل به عنوان دليل نگاه تبعيض آميز غرب
به مسئله ي هسته اي ايران پرداخته مي شود.
بهره ي اول: رويكرد حمايتي غرب و مسئله ي هسته اي ايران در دوران پهلوي دوم
نخستين تلاش هاي ايران براي دست يابي به فناوري هسته اي به دهه ي1950م. باز مي
گردد. ايالات متحده ي آمريكا نخستين كشوري بود كه ايران را به دست يابي به فناوري
هسته اي ترغيب كرد. در همين راستا در 5 مارس 1957م. در چارچوب برنامه ي پيشنهادي
«آيزنهاور» موسوم به اتم براي صلح، قرارداد همكاري در زمينه هاي غيرنظامي اتمي بين
2 كشور به امضا رسيد كه بر پايه ي آن ايران چند كيلوگرم اورانيوم غني شده براي
مصارف پژوهشي از آمريكا دريافت مي كرد. [1]
به موازات اين موافقت نامه، انستيتو علوم هسته اي كه تحت نظارت سازمان پيمان مركزي
(پيمان سنتو) بود از بغداد به تهران منتقل شد و دانشگاه تهران، مركزي را تحت عنوان
مركز اتمي دانشگاه تهران براي آموزش و پژوهش هسته اي پايه گذاري نمود. [2] از اين
زمان به بعد غرب و به ويژه آمريكا اقدام هاي متعددي در جهت همكاري و حمايت از
برنامه هاي هسته اي ديكتاتور ايران انجام دادند.
ايالات متحده از سال 1957م. تا پيروزي انقلاب اسلامي اقدام هاي گوناگوني چون فروش
راكتورهاي هسته اي و اتاقك داغ، تحويل اورانيوم غني شده و پلوتونيوم، ملاقات مقام
هاي عالي رتبه و توافق هاي متعدد در خصوص تحويل نيروگاه هسته اي، تشكيل كميسيون
مشترك براي تقويت روابط به ويژه در زمينه ي انرژي اتمي و تبادل اطلاعات و تجهيزات و
از همه مهم تر انعقاد قراردادهاي مختلف در زمينه ي حمايت از انرژي هسته اي حكومت
پهلوي انجام داد؛ اقدام هايي كه باعث شد آمريكا در ميان حاميان غربي برنامه ي هسته
اي حكومت شاهنشاهي ايران، مقام نخست را از آن خود كند. [3]
آلمان و فرانسه از ديگر حاميان برنامه هاي اتمي ايران بودند كه از دهه ي 1970م. در
كمك به برنامه هاي هسته اي ايران، به آمريكا ملحق شدند. ايران در سال هاي 1974تا
1978م. قراردادهاي متعددي در زمينه ي همكاري هسته اي با آلمان و به خصوص شركت
«كرافت ورك اونيون»و همچنين با فرانسه و به ويژه شركت «فراماتوم» منعقد كرد.
اين قرادادها بيشتر در زمينه ي خريد نيروگاه براي نصب در بوشهر (با آلمان) و
بندرعباس (با فرانسه)، تأمين اورانيوم غني شده ي اين نيروگاه ها، ساخت نيروگاه هسته
اي و خريد راكتور بود. افزون بر اين حكومت ايران طي اين سال ها با كشورهاي ديگر از
جمله كانادا(1972م.)، آرژانتين (1974م.)، هند (1974م.)، انگلستان (1975م.)، آفريقاي
جنوبي (1976م.) و استراليا (1977م.) نيز قراردادهاي متعددي با هدف اكتشاف معادن،
تربيت نيروي انساني، تهيه ي تجهيزات و ساخت و توسعه ي تأسيسات و نيروگاه هاي هسته
اي و حتي خريد كيك زرد انعقاد كرد. [4]
بنابراين شاهد همكاري و رويكرد مثبت كشورهاي غربي به فناوري هسته اي حكومت شاهنشاهي
ايران هستيم. اين همكاري ها به ويژه در دهه ي 1970م. شكل جدي تري به خود گرفت.
لازم به ذكر است كه حمايت هاي مداوم غرب از برنامه هاي هسته اي ايران در حالي صورت
مي گرفت كه نام ايران در فهرست اداره كل تحقيق و توسعه ي انرژي آمريكا در مورد
كشورهايي كه احتمال دست يابي به سلاح هسته اي دارند، قرار داشت. بودجه ي سازمان
انرژي اتمي ايران از 30.8ميليون دلار در سال 1975م. به بيش از يك ميليارد دلار در
سال 1976م. افزايش يافته بود و پهلوي دوم (هرچند بسياري از تعهدنامه ها را مبني بر
عدم دست يابي به سلاح هسته اي به امضا رسانده بود) همواره مدعي ساخت سلاح هاي هسته
اي همچون ساير كشورها بود و حتي گاهي آن را آشكارا ابراز مي كرد:
«ايران بدون شك و زودتر از آنچه فكر كنيد به سلاح اتمي دست خواهد يافت.» [5]
با مشخص شدن رويكرد غرب نسبت به فناوري هسته اي ايران عصر پهلوي، در ادامه به بررسي
اين رويكرد در قبال ايران اسلامي مي پردازيم.
بهره ي دوم: پرونده ي هسته اي ايران در ارتباط با غرب در دوره ي جمهوري اسلامي
با پيروزي انقلاب اسلامي در سال 1979م. با نوع نگاه متفاوتي از جانب كشورهاي غربي
در خصوص مسئله ي هسته اي ايران مواجه ايم به طوري كه رويكرد حمايتي آن ها به رويكرد
تحريم تكنولوژيك ايران مبدل شد. نخستين حامي برنامه هاي هسته اي ايران پهلوي ضمن
قطع حمايت هاي خود، به بزرگ ترين مخالف برنامه ي هسته اي ايران اسلامي مبدل شد و
تمامي قراردادهايي كه در اين زمينه با ايران بسته شده بود به حالت تعليق درآمد؛
شركت هاي آلماني و فرانسوي نيز بدون آنكه به ايران غرامتي پرداخت كنند از انجام
تعهدهاي خود سرباز زدند و در نتيجه كار نيروگاه بوشهر ناتمام ماند. [6]
جنگ با عراق علاوه بر تحميل خسارت هاي فراوان به برخي از تأسيسات هسته اي، ايران را
با كمبود شديد منابع انرژي مواجه كرد بنابراين ايران در صدد تكميل نيروگاه اتمي
بوشهر برآمد و بدين منظور به اسپانيا و ژاپن روي آورد اما اين 2 كشور به علت
كارشكني ها و فشارهاي آمريكا از ادامه ي همكاري با ايران خودداري كردند. سفر معاون
وزير امور خارجه ي آمريكا به هند درست يك روز بعد از زماني كه دولت هند از تصميم
خود براي فروش يك راكتور هسته اي به ايران سخن گفت نيز در جهت منصرف ساختن هند از
تصميم مذكور صورت گرفت.(1991م.)، چين نيز تحت فشار آمريكا از فروش راكتور هسته اي
به ايران دست كشيد. با وجود اين همكاري هاي هسته اي ايران با هند و چين ادامه يافت.
[7]
طي دهه ي 90م. جمهوري اسلامي برنامه هاي متعددي را براي دست يابي به تكنولوژي هسته
اي دنبال كرد و با توجه به عدم تمايل همكاري كشورهاي غربي و فشارهاي آمريكا، زمينه
براي موافقت نامه ي همكاري هسته اي ميان ايران و روسيه در سال 1992م. فراهم شد. در
ادامه ي همكاري هاي 2 كشور، قراردادي براي تكميل نيروگاه هسته اي بوشهر بين سازمان
انرژي اتمي ايران و شركت اتم استوروي اكسپورت روسيه در سال 1995م. منعقد گرديد. [8]
در پي انعقاد اين قرارداد، آمريكا پرونده ي هسته اي ايران را به عنوان يكي از مواد
اصلي در دستور كار روابط خود با روسيه قرار داد واقدام هاي گوناگوني براي كارشكني
در مسئله ي هسته اي جمهوري اسلامي انجام داد. تحريم 10 شركت روسي به اتهام توزيع
مواد و دانش هسته اي به ايران، مذاكره هاي «كلينتون» و «يلتسين» در مسكو (مي
1995م.) كه در ادامه ي مذاكره هاي قبلي ونكور كانادا (آوريل 1993م.) و واشنگتن
(سپتامبر 1994م.) صورت گرفت. [9] و توافق «ال گور- چرنومردين» در جهت تشويق روسيه
به توقف همكاري هاي نظامي و هسته اي با ايران در دوران كلينتون، نمونه اي از
اقدامات آمريكا در اين زمينه است. [10]
مصاحبه ي مطبوعاتي گروه منافقين در هتل «ويلارد» واشنگتن و ادعاي فعاليت هاي پنهاني
هسته اي ايران به همراه تصاوير ماهواره اي تأسيسات نطنز و اراك مداركي بود كه در
هزاره ي سوم چالش هاي جديدي در روابط غرب و ايران بر سر مسئله ي هسته اي ايجاد كرد.
در فوريه ي 2003م. با اعلام رسمي دست يابي ايران به فناوري هسته اي توسط رئيس جمهور
ايران، موج جديدي از تبليغات عليه ايران شروع شد و آمريكايي ها فشار خود را بر
ايران افزايش دادند. [11]
آن ها با بهره برداري از گزارش مجاهدين خلق كوشيدند تا شركت كنندگان در نشست سران
گروه 8 را مجاب كنند كه بر ضد ايران موضعي سخت اتخاذ كنند. از آن پس همسويي بيشتري
بين اروپا و آمريكا در برابر برنامه ي هسته اي ايران پديد آمد. افزون بر اين،
تحريكات و رايزني هاي واشنگتن موجب صدور قطعنامه ي ضدايراني شوراي حكام آژانس بين
المللي انرژي اتمي، پشت پا زدن 3 كشور اروپايي به تعهدات خود در نشست تهران(2003م.)
و بروكسل(2004م.) و همسو شدن با آمريكا در صدور قطعنامه هاي بعدي شوراي حكام و در
نتيجه بحران اعتماد در روابط ايران و اتحاديه ي اروپا و آژانس شد.
در چنين فضايي جمهوري اسلامي قصد خود را براي از سرگيري غني سازي اعلام كرد
(2006م.) و به دنبال اين تصميم واشنگتن با همراهي اروپا موفق به فرستادن گزارش
پرونده ي هسته اي ايران به شوراي امنيت سازمان ملل شد. [12]
در ادامه، رايزني ها و تلاش هاي مستمر آمريكا براي جلوگيري از دست يابي ايران به
فناوري هسته اي، منجر به همراهي روسيه و چين با غرب در صدور قطعنامه هاي 1696و
1737م. (در سال 2006م.)، 1747 (در سال 2007م.)، 1803 و 1835 (در سال 2008م.)،
1887(در سال 2009م.) و 1929 (در سال 2010م.) شوراي امنيت براي اعمال فشار مضاعف
عليه ايران گرديد. [13]
لازم به ذكر است كه غرب در مخالفت با مسئله ي حق دست يابي ايران به انرژي هسته اي
علاوه بر فشارها و تحريم هاي متعددي كه از راه نهادهاي بين المللي بر ايران اسلامي
تحميل كرد از اقدام هاي غير رسمي ديگري چون ترور دانشمندان هسته اي ايران
(نوامبر2010م.) و استفاده از ويروس «استاكس نت» براي تخريب سيستم رايانه ي مركزي
تأسيسات هسته اي بوشهر نيز فروگذار نكرد. [14]
سطور بالا، حاكي از نگاه متفاوت جهان غرب در همكاري با ايران هسته اي قبل و بعد از
انقلاب است. در ادامه به بررسي دلايل اين نگاه تبعيض آميز مي پردازيم.
بهره ي سوم: دليل نگاه تبعيض آميز غرب به مسئله ي هسته اي ايران قبل و بعد از
انقلاب
با بررسي 2 مفهوم ماهيت حكومت و نوع رابطه با غرب در 2 برهه ي زماني قبل و بعد از
انقلاب، مي توان پاسخ روشني براي اين نگاه تبعيض آميز غرب يافت.
1. ماهيت حكومت و نوع رابطه با غرب قبل از انقلاب؛
نظام سياسي حاكم بر جامعه ي ايران عصر پهلوي براساس مداخله و حمايت بيگانگان بنيان
گرفت و بنابراين فاقد پايگاه توده اي بود. ناتواني اين نظام در برطرف كردن ضعف هاي
متعدد ساختاري و كاركردي خود، آن را با بحران مشروعيت دائمي مواجه ساخته بود. در
نتيجه حكومت كه در سياست هاي مختلف خود با واكنش منفي مردم مواجه مي شد، مجبور بود
براي حفظ بقاي خود هرچه بيشتر به قدرت هاي خارجي و به ويژه آمريكا نزديك شود، از
نظام بين الملل ياري جويد، روابط خود را در ابعاد مختلف و به ويژه نظامي با
بيگانگان افزايش داده و نقش يك دولت دست نشانده و مجري تصميمات غرب را بازي كند.
[15]
روابط غرب با اين دولت دست نشانده در چارچوب رابطه ي سلطه آميزي قرار مي گيرد كه
انعكاسي از رقابت هاي 2 بلوك شرق و غرب در ساختار دوقطبي نظام بين الملل آن روز
است. در رابطه ي سلطه آميز 2 كشور سلطه گر و سلطه پذير به دنبال يك هدف يعني امنيت
مي باشند، سلطه گر به دنبال امنيت منابع انرژي مورد نياز صنايع استراتژيك خود و
سلطه پذير به دنبال حفظ امنيت حكومت غير مردمي و نامشروع خود است. بدين ترتيب رابطه
ي سلطه بين يك قدرت بزرگ و يك كشور ضعيف اما با اهميت، شكل مي گيرد. [16]
با پايان جنگ جهاني دوم جهان سرمايه داري به رهبري آمريكا و جهان كمونيسم به رهبري
شوروي رو در روي يك ديگر قرار گرفتند. آن ها در رقابت با يك ديگر تلاش كردند مناطق
بيشتري از جهان را تحت نفوذ خود در آورند. بنابراين مسئله ي دولت هاي وابسته به
صورت وسيع در سراسر جهان مطرح شد. يكي از اين دولت ها، كشور ضعيف و با اهميت ايران
بود كه به دليل موقعيت ژئوپلتيكي و منابع غني انرژي مورد توجه آمريكا قرار گرفت.
از سوي ديگر حكومت ايران نيز به دلايل متعددي از جمله: نداشتن مشروعيت داخلي، كمبود
و محدوديت امكانات مالي، تلاش براي كسب پرستيژ از راه ارتباط با قدرت هاي بزرگ، كسب
حمايت غرب براي رويارويي با مخالفان داخلي و دشمن احتمالي خارجي (كمونيسم) و ...
مستعد پذيرش چنين رابطه ي سلطه آميزي بود.[17] كودتاي 28 مرداد1332ه.ش. نقطه ي عطفي
در روابط سلطه آميز آمريكا عليه ايران بود كه تا بهمن 57 ادامه يافت. در طول اين
مدت همكاري هاي نظامي و انتظامي آمريكا با ايران به شدت افزايش يافت.
در واقع تمامي كمك هاي آمريكا از كمك هاي مالي «ترومن» تا همكاري هاي نظامي و
امنيتي آيزنهاور و مطرح شدن ايران به عنوان ژاندارم منطقه در دكترين دوستوني
«نيكسون» در رقابت با شوروي و در چارچوب اين رابطه ي سلطه آميز مفهوم مي يابد.
رابطه ي سلطه آميزي كه در آن رژيم شاهنشاهي ايران تنها مجري اوامر و تصميم هاي كشور
سلطه گر (آمريكا) بود. با وجود چنين رابطه اي چندان عجيب نيست كه آمريكا و غرب نه
تنها با برنامه هاي بلند پروازانه ي هسته اي پهلوي دوم مخالفت نكنند بلكه خود حامي
و مشوق آن نيز باشند.
2. ماهيت حكومت و نوع رابطه با غرب بعد از انقلاب؛
بعد از پيروزي انقلاب اسلامي ايران در سال 1357ه.ش. تحولات و تغييرات اساسي و
بنياديني در ايران به خصوص در زمينه ي سياست خارجي و مناسبات اين كشور با ديگر
كشورهاي جهان به وجود آمد و بسياري از معادلات حاكم بر سياست خارجي ايران تحت تأثير
انقلاب اسلامي بازتعريف شد. در همين راستا روابط ايران با بسياري از هم پيمانان
رژيم قبل، از جمله آمريكا به شدت تحت تأثير تغييرات انقلابي واقع شد.
در واقع انقلاب اسلامي كه با شعار «نه شرقي، نه غربي، جمهوري اسلامي» و «استقلال،
آزادي، جمهوري اسلامي» به پيروزي رسيد، استقلال همه جانبه، نپذيرفتن تسلط قدرت هاي
سلطه گر و عدم تعهد نسبت به آنان را به عنوان اصول اساسي سياست خارجي خود قرار داد:
«سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران بر اساس نفي هر گونه سلطه جويي و سلطه پذيري ...
و عدم تعهد در برابر قدرت هاي سلطه گر استوار است.» [18]
رهبران انقلاب اسلامي در راستاي شعار استقلال گرايي انقلاب مخالف تداوم همكاري هاي
امنيتي ايران با كشورهاي غربي بودند و شوراي انقلاب به لغو قراردادهايي كه با
بيگانگان بسته شده بود، مبادرت نمود. اين اقدام نشان داد كه ايران در صدد ارائه ي
راه سوم در عرصه ي سياست خارجي است و به همين دليل مدل اصلي سياست خارجي جمهوري
اسلامي ايران بر مبناي شاخص هاي نه شرقي و نه غربي شكل گرفت.[19]
استقلال همه جانبه و سياست نه شرقي و نه غربي به اين معنا بود كه ايراني كه قبل از
انقلاب پيرو اوامر جهان غرب و آمريكا بوده و نقش ژاندارم منطقه را در راستاي منافع
آنان بازي مي كرده است، بعد از انقلاب موضعي ضد آمريكايي اتخاذ كرده و با هرگونه
سيستم امنيتي غرب در منطقه مخالفت مي نمايد. بديهي است كه تحمل از دست رفتن چنين
مهره ي با ارزشي براي كشورهاي غربي گران آمد بنابراين تلاش هاي زيادي براي بازگشت
ايران به جايگاه گذشته انجام دادند و از هر اقدامي براي نابودي و تسليم كردن ايران
اسلامي فروگذار نكردند. كارشكني ها و مخالفت آن ها با مسئله ي هسته اي جمهوري
اسلامي هم در همين چارچوب مفهوم مي يابد.
دليل ديگر مخالفت غرب با مسئله ي هسته اي جمهوري اسلامي، اين است كه ايران يك كشور
اسلامي و مخالف سياست هاي استعماري و يك جانبه گرايانه است. اضافه شدن اين كشور به
جمع معدود كشورهاي داراي فناوري غني سازي اورانيوم و توليد سوخت هسته اي، علي رغم
تحريم هاي شديد غرب، ايران را تبديل به يك الگو براي تمامي كشورهاي اسلامي، در حال
توسعه و جهان سوم مي كند. اين چيزي است كه به معناي به چالش كشيده شدن نظم موجود در
روابط بين الملل است و جهان غرب و به ويژه آمريكا نمي تواند آن را تحمل كند.[20]
نتيجه مسئله ي هسته اي ايران در سال هاي اخير از جمله مسائل چالش برانگيزي بوده است
كه ميان غرب و ايران وجود داشته و دارد. نگاهي تاريخي به مسئله ي هسته اي ايران
حاكي از آن است كه غرب به راحتي همكاري با حكومت پهلوي براي دست يابي به انرژي هسته
اي را آغاز كرد اما با وقوع انقلاب اسلامي تغيير رويه داده و موضع مخالف با آن را
در پيش گرفت.
دليل اين تغيير رويه را مي توان در ماهيت غير مستقل حكومت پهلوي و برقراري رابطه ي
سلطه آميز ميان آمريكا و ايران قبل از انقلاب كه در آن ايران به عنوان يك مجري
تصميم ايفاي نقش مي كرد در مقابل ايران دوره ي جمهوري اسلامي به عنوان كشوري با
ماهيت نه شرقي و نه غربي كه در تلاش براي دست يابي به استقلال سياسي نظم موجود در
روابط بين الملل را به چالش كشيده است، مشاهده كرد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پي نوشت ها:
1. Greg Bruno Iranشs Nuclear Program
http://www.cfr.org/iran/irans-nuclear-program/p16811 March 10 2010p1
2. Farhang Jahanpour chronology of Iranشs Nuclear Programme 1957-2007 http://www
.oxford researchgroup.org.uk/oxford_research_groupp1
3. Iran Nuclear Chronology James Martin Center for Nonproliferation Studies
www.nti.org May 2011 pp 557-570
4. كاظم غريب آبادي، نهضت ملي هسته اي، تهران، مركز چاپ و انتشارات وزارت
امورخارجه، 1387، ص 30
5. Iran Nuclear Chronology Ibid. p 567
6. كاظم غريب آبادي، برنامه ي هسته اي ايران (واقعيت هاي اساسي)، تهران، مركز چاپ و
انتشارات وزارت امورخارجه، پاييز 1387، صص 40-48
7. Iran Nuclear Chronology Ibid pp 500-505
8. محمدرضا حق شناس، روابط روسيه با آمريكا و رويكرد آن كشور در برابر رويكرد صلح
آميز هسته اي جمهوري اسلامي ايران، فصلنامه ي آسياي مركزي و قفقاز، شماره ي
74،تابستان 1390، ص 110
9. داود غراياق زندي، ايران و مسئله ي هسته اي، تهران، پژوهشكده ي مطالعات
راهبردي،1387، ص 87
10. محمدرضا حق شناس، همان، صص 127- 126
11. كاظم غريب آبادي، برنامه ي هسته اي ايران (واقعيت هاي اساسي)،ص237
12. همان، صص 177-160
13. همان، صص 268-257
14. Iran Nuclear Chronology Ibid p13
15. علي رضا ازغندي، روابط خارجي ايران 1357-1320، تهران، نشر قومس،1381، صص 22-18
16. نجف لك زايي، ليست سياه بيگانگان، ماهنامه ي انديشه و تاريخ سياسي معاصر، سال
سوم، شماره ي 22، تير 1383، صص 34-33
17. همان
18. جهانگير منصور، قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران، تهران، نشر دوران، 1384، ص 84
19. شعارهاي راهبردي انقلاب اسلامي، كتاب ماه علوم اجتماعي، شماره ي 11، بهمن 1387،
ص 94
20. كاظم غريب آبادي، برنامه ي هسته اي ايران (واقعيت هاي اساسي)، صص 235- 23
|