(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


چهارشنبه 29 شهریور 1391 - شماره 20310

جار و جنجال رسانه هاي معاند در حصار دستاوردهاي موفق اجلاس نم ( بخش پاياني)
اجلاس نم بستر بيداري ملت ها
 


جار و جنجال رسانه هاي معاند در حصار دستاوردهاي موفق اجلاس نم ( بخش پاياني) اجلاس نم بستر بيداري ملت ها

پريسا جلالي
گام نخست با «شعار اسرائيل بايد از صحنه روزگار محو شود» آغاز شد. اسرائيل غده اي سرطاني براي جهان انسانيت بود. اين سخني است كه امام راحل بر آن تأكيد داشتند. ايشان بيداري ملت ها را بستر لازم و البته ضروري براي نابودي اين رژيم غاصب قلمداد مي كردند. امروز اجلاس تهران با مشاركت حداكثري كشورهاي جهان به اين باور رسيد و با بيانيه اي ضدصهيونيستي كه در رسانه هاي جهان منعكس شد، گام ديگري را براي اثبات اين حقانيت برداشت.
شكست سرويس هاي تروريستي براي ايجاد ناامني در زمان برگزاري اجلاس نم اثبات ديگري بر فعاليت هاي تروريستي دول غربي به همراه رژيم صهيونيستي در ايران است. تا جايي كه سرويس هاي اطلاعاتي و تروريستي غرب در زمان برگزاري اجلاس نم بارها تلاش كردند از راه هاي مختلف در ايران ايجاد ناامني كنند كه تمامي اين تلاش ها با شكست مواجه شد. اين گروه ها از ماه ها قبل براي اجراي برنامه هاي خود تدابيري انديشيده بودند اما همه اين تلاش ها و برنامه هاي تدارك ديده با شكست مواجه شد.
در واقع دشمنان قسم خورده نظام تلاش داشتند چنان چه جنگ نرم رسانه اي كه به راه انداخته بودند، پاسخ نداد به اقدامات تروريستي دست بزنند و اجلاس تهران را با چالش مواجه كنند.
اما نه تنها چنين اتفاقي نيفتاد بلكه اجلاس تهران موجب صدور بيانيه ضدصهيونيستي در شانزدهمين اجلاس اعضاي جنبش عدم تعهد شد؛ تصوري كه هرگز به ذهن سران غربي خطور نمي كرد.
بيانيه ضدصهيونيستي يعني بيداري اسلامي
كشورهايي كه جرأت نمي كردند حرفي از اسرائيل بزنند امروز بيانيه ضدصهيونيستي صادر مي كنند و اين نشان دهنده بيداري ملت ها در برابر اين بيماري و غده سرطاني است.
سيداحمد عبودتيان، كارشناس سياسي در گفت وگو با گزارشگر كيهان بزرگ ترين خطاي غرب در قبال اجلاس تهران را رو كردن تمام نقشه هايش در ارتباط با بايكوت سياست خارجي ايران در اين اجلاس مي داند و مي گويد: «اگر استكبار جهاني هوشيارانه تر عمل مي كرد و همه جانبه براي عدم حضور مقامات ديگر كشورها اقدام نمي كرد و يا تلاش نمي كرد با طراحي اقدامات تروريستي تهران را ناامن جلوه دهد شايد امروز تا اين اندازه شاهد موفقيت اجلاس نمي بوديم.»
وي همچنين تصريح مي كند: «بعد از شكل گيري پرابهت اجلاس براي درمان نااميدي به مسائل حاشيه اي و كم اهميت نشان دادن ماهيت اجلاس از طريق رسانه ها پرداختند در صورتي كه خودشان هم به اين نتيجه رسيدند اين كه ادبيات ضدصهيونيستي جاافتاد و بستري فراهم شد تا سران عضو جنبش عدم تعهد كه در هيچ يك از جلسات سازمان ملل با ادبيات ضدسلطه صحبت نمي كردند، دست به اين كار بزنند و همين اتفاق عقب نشيني تاكتيكي رژيم صهيونيستي عليه ايران را موجب شد.»
ضعف رسانه اي را برطرف كنيم
طبيعي است وقتي جمهوري اسلامي ايران به اين توفيق رسيد رسانه هاي غربي چاره اي ندارند جز پرداختن به مسائل كم اهميت تر و حاشيه پردازي هايي كه البته از اصل كار كم نمي كند.
البته انعكاس منظم و به موقع اخبار اجلاس اين امكان را به همه مخاطبان و افكار عمومي جهان داد كه خود نسبت به آن قضاوت كنند.
عبودتيان به اين ضعف رسانه هاي داخل هم اشاره مي كند و مي گويد: «رسانه هاي ما بيش از اين ها بايد اساس جريان عدم تعهد را تحليل و بررسي كنند. ديدارهايي كه مسئولان كشورها طي سال هاي اخير با رهبر معظم انقلاب داشته اند هرگز در يك جمع بندي رسانه اي تفسير و تحليل نشده است و اين يك ضعف است.»
در صورتي كه حضور اين افراد يعني خودشان را با مواضع شخص اول حاكميت سياسي ايران هماهنگ مي كنند اما هرگز در رسانه هاي ما مطرح نشده است. مي بايست بيش از اين به حاشيه هاي اجلاس مي پرداختيم چرا كه اگر ما خودمان اين كار را نكرديم رسانه هاي بيگانه به عنوان نقطه ضعف اجلاس از آن بهره برداري كردند.
به راستي رياست ايران بر اجلاس سران عدم تعهد رشته هاي دشمنان را پنبه كرد.
اين نظري است كه بسياري از كارشناسان در حوزه هاي مختلف اقتصادي، سياسي و حتي حوزه بين الملل بر آن صحه مي گذارند.
ايرج نديمي نماينده مردم لاهيجان و سياهكل در مجلس شوراي اسلامي برگزاري اين اجلاس را حاوي دستاوردهاي بسيار ارزنده براي كشور مي داند و مي گويد: «بسياري از كشورهاي غربي و آمريكا تلاش زيادي كردند تا اين اجلاس در ايران برگزار نشود، اما توانستيم با تحريم شكني از لحاظ حضور،تمام رشته هاي مخالفان را پنبه كنيم.»
وي ادامه مي دهد: «در كشور دشمناني آگاه و ناآگاه حضور داشتند كه تمام تلاش خود را براي بدنام نشان دادن ايران در عرصه هاي جهاني انجام دادند و خوشبختانه تير آنها به سنگ خورد و به جهانيان ثابت شد كه ايران از عهده چنين مسئوليت هايي به خوبي برمي آيد.»
عباس انساني ديگر كارشناس سياسي هم مي گويد: «اجلاس تهران با مشاركت حداكثري كشورهاي عضو نشان دهنده اين است كه علي رغم ادعاي رسانه هاي غربي، ايران در انزوا نيست. آن چه مهم است اين كه افكار عمومي جهان به اين باور رسيده و واقعيت موجود را نمي شود سانسور كرد.»
به عقيده وي، دشمنان به دنبال تبديل اين اجلاس به جنگ ديپلماتيك بودند اما عملا در نبرد ديپلماتيك شكست مفتضحانه اي خوردند، چرا كه براي نخستين بار بيانيه عدم تعهد با مواضع ايران به ويژه در مورد جهان اسلام و مسئله فلسطين در سطح جهان مطرح شد. طبيعي است رسانه هاي غربي در جهت انحراف افكار مخاطبان از اخبار واقعي و موفقيت صددرصدي اجلاس گام بردارند. اما طبيعتا آن چه ملت هاي منطقه وجهان از نتايج اجلاس تهران برداشت مي كنند منطبق بر واقعيتي است كه به نفع جمهوري اسلامي ايران رقم خواهد خورد.
انزواي ايران استراتژي است، نه هدف
نفس برگزاري اجلاس در ايران از حيث سياسي پيشاپيش كشورهاي غربي را به عنوان بازنده در عرصه منازعات بين المللي در مقابل جمهوري اسلامي شناسانده است.
«مساله برگزاري اجلاس جنبش عدم تعهد فراتر از وجود يا عدم وجود برخي هم پيماني هاي سياسي ميان ايران و ساير كشورها بوده است. در واقع آنچه بيش از هر چيز براي كشورهاي غربي نگران كننده تلقي مي شود، هم پيماني هاي اقتصادي و نزديكي هاي ايجاد شده از حيث اقتصادي ميان ايران و ساير كشورها بوده است.»
سينا كمال خاني ،كارشناس سياسي با تاكيد بر مطالب فوق به گزارشگر كيهان مي گويد:«تغييرات معادلات فرامنطقه اي كه مركز ثقل، تمركز و هدف گيري آنها جمهوري اسلامي ايران است و تغيير در چينش نيروهاي بين المللي از خلال برگزاري جنبش عدم تعهد در ايران نتايج مستقيمي را در سياست هاي كشورهاي غربي در قبال ايران به همراه داشته است.
تاكيد آلمان، انگليس و فرانسه بر تشديد تحريم ها عليه ايران، درخواست انگليس براي قرارگيري شاخه نظامي حزب الله لبنان در زمره گروهك هاي تروريستي، فراهم آوردن زمينه هاي ورود نظامي فرانسه به مسئله سوريه و افزايش فشارها براي شكستن خط مقاومت در سوريه از سوي تركيه و سازمان ملل همه نشانگر ضربه سنگيني است كه اجلاس عدم تعهد بر پيكره سياست هاي غرب وارد كرده است. اما نكته مهمي كه شايد دستگاه سياست خارجي ما بايستي بيشتر به آن توجه مي كرد ايجاد زمينه هاي آمادگي در مقابل اين حملات همه جانبه عليه جمهوري اسلامي ايران پس از برگزاري اجلاس است.»
وي ادامه مي دهد: «آنچه اهداف بلندمدت اين كشورها را بيشتر هدف قرار داد، رشد و توسعه روابط اقتصادي ايران با اين كشورها در خلال اجلاس بوده است. اين امر در شرايطي كه كشورهاي غربي تلاش مي كنند ايران را به وسيله تحريم ها، هرچه بيشتر منزوي سازند، اهميت بيشتري مي يابد. اما بايد به اين نكته توجه كنيم كه انزواي جمهوري اسلامي براي كشورهاي غربي يك استراتژي است نه يك هدف. در واقع ورود هرچه بيشتر برخي كشورهاي حوزه خليج فارس به معادلات منطقه اي، افزايش قدرت اقتصادي كشورهايي مثل ليبي و عراق از خلال فروش نفت، توسعه نفوذ و روابط ديپلماتيك تركيه در حل بحران هاي منطقه اي و تلاش در جهت تشكيل مثلث اخواني ها در سوريه، تركيه و مصر، تمامي اين موارد تلاش دارند ايران را به عنوان يك قدرت منطقه اي زير سوال ببرند.»
به عقيده او ، هدف جنگ آمريكا با جمهوري اسلامي و تسلط بر خاورميانه بسيار فراتر از تسلط بر منابع نفتي اين منطقه به خاطر تامين سوخت است بلكه هدف اصلي حضور آمريكا در خليج فارس، تسلط بر منابع نفتي منطقه به عنوان يك اهرم قدرت و به معناي كنترل كردن اروپا و چين خواهد بود.
ايران سال هاست حقانيت را تعقيب مي كند
ايران اسلامي با انقلاب خود نشان داد بحث تغيير ساختار سازمان ملل را سال هاست پيگيري مي كند. بحث استقلال و صلح جهاني همچنين صلح عادلانه را در بحران هاي منطقه همواره دنبال كرده و حقانيت را سال هاست تعقيب مي كند.
روح الله زاد، تحليل گر مسائل خاورميانه هم با تاكيد بر اين واقعيات به گزارشگر كيهان مي گويد: «كشورها علي رغم فشارهايي كه به آنها وارد شد تمايل خود را براي شركت در اجلاس تهران نشان دادند. اجلاس شانزدهم عدم تعهد ثابت كرد ايران منزوي نيست بلكه كشوري پويا و پرتحرك در عرصه بين المللي است و علي رغم همه تلاش هاي آنها مشاهده مي كنيم مسائل خاصي كه به زعم آنها به عنوان خط قرمز مطرح بود، طرح شد.»
اين كارشناس سياسي رياست ايران بر اجلاس را فرصت مغتنمي مي داند كه اميد است جمهوري اسلامي ايران نقش موثرتري در آينده ايفا كند. همه اين اتفاقات موجب شده ساير قدرت ها ايران را به عنوان خطر آينده تلقي كنند كه مي تواند جنبش را در يك عرصه خاص فعال تر از برهه هاي پيش عليه قدرت هاي استكباري به حركت درآورد.
اين توانايي نه تنها در عرصه سياست بين الملل بلكه در حوزه اقتصادي نيز قابل بازيابي است. فراموش نكنيم كشورهاي عضو جنبش از لحاظ منابع انساني و طبيعي از غناي بالايي برخوردارند كه مي توانند بخش اعظم اقتصاد جهان را مديريت كرده و فضاي جديدي را در نظام بين الملل ايجاد كنند.
نگاهي به ظرفيت هاي اقتصادي كشورهاي عضو نشان مي دهد كه اعضاي جنبش عدم تعهد به راحتي مي توانند با نهادسازي هاي مالي، تجاري، ترانزيتي و صنعتي، گردش تجاري و اقتصادي قابل ملاحظه و چشمگيري را مستقل از ساير كشورها فراهم آورند.
بنابر آمارهاي موجود، مجموع توليد ناخالص داخلي كشورهاي عضو جنبش عدم تعهد به حدود 10 تريليون دلار مي رسد و به اين ترتيب يك هفتم ارزش اقتصاد جهان در اختيار كشورهاي عضو جنبش عدم تعهد است. از اين رو گسترش روابط اقتصادي با ديگر اعضاي جنبش مي تواند دستاوردهاي مهمي در اقتصاد كشور داشته باشد.
به عقيده سينا كمال خاني كشورهايي مثل تركيه، فرانسه، مصر و... پس از اجلاس جنبش عدم تعهد تلاش دارند نظام منافع اقتصادي و سياسي خود را در پس بحث هاي مرتبط با حقوق بشر در منازعات منطقه اي در مورد سوريه پنهان سازند. در واقع آنها از رهگذر اخلاقي نمودن اين منازعه سعي در ورود نظامي به اين منازعه سياسي دارند. بنابراين ايران با توجه به دستاوردهاي چشمگير اجلاس عدم تعهد بايستي در منازعه پيرامون بحران سوريه دو استراتژي مشخص را دنبال نمايد. از يكسو بر سياسي بودن اين منازعه و راه حل آن تاكيد نمايد و از سوي ديگر نظام منافع اقتصادي، سياسي پنهان در پشت اين ژست اخلاقي را برملا سازد.
وي اضافه مي كند: «جريان سازي سياست خارجي ايران از طريق اجلاس جنبش عدم تعهد 3 نقطه اصلي سياست خارجي كشورهاي غربي را هدف قرار داده است. اين امر را در بيشتر بندهاي بيانيه تهران مي توان مشاهده كرد. كاهش حاكميت ملي، افزايش وابستگي متقابل جهاني از طريق اقتصاد و بالا گرفتن كشمكش هاي بي نظم و هرج و مرج گونه، همگي اهدافي است كه مستقيما با منافع سياسي و بالاخص اقتصادي آمريكا مرتبط است و نفس وجود جنبش عدم تعهد و برگزاري باشكوه آن در تهران دقيقا اين اهداف را مورد حمله قرار داده است. دخالت هاي فرامنطقه اي و لشكركشي هاي نظامي به بهانه از ميان بردن بي نظمي دروني كشورها و مبارزه با تروريسم، توسعه وابستگي كشورهايي مثل عربستان، عراق و ليبي به فروش نفت (بالاخص فروش آن به كشورهاي غربي) و فرايند يكدست سازي كشورهاي عربي حوزه خليج فارس همگي مثال هايي است كه رودررويي هاي بزرگ تري را ميان ايران و كشورهاي غربي در آينده محتمل مي سازد.»
گزارش روز

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14