(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 2 مهر 1391 - شماره 20313

نقش «سرباز» در دفاع مقدس
در مقابل اهانت به مقدسات اسلامي چه بايد كرد؟
كميته خطر جاري و استراتژي براندازي نرم (قسمت اول )


نقش «سرباز» در دفاع مقدس

جعفر مسلمي خطير
«سرباز» واژه مقدسي كه 8 سال دفاع مقدس ما در برابر دنياي استكبار با نام و آوازه آن عجين گشته است. بي شك بخش اعظمي از دلاورمرديها و ايثارگريهاي دفاع جانانه ما در طول 8 سال جنگ تحميلي به همت و غيرت سربازان وطن مربوط مي شود كه مخلصانه قدم در وادي دفاع و حراست از اين مرز و بوم گذاشتن و در كنار ديگر رزمندگان با ايستادگي و مقاومت نستوه خود صحنه هاي زيبايي از رشادت و دليرمردي را خلق كردند و حماسه هاي جاويداني را آفريدند. پاسداشت و تكريم مقام اين سرافرازان تجليل از قهرماناني است كه در جايجاي جبهه هاي جنگ حضوري تاثيرگذار و نقشي بارز ايفا نمودند تا عزت و سربلندي و افتخار حاصل از اين جهاد ........برايمان به ارمغان آورده شود.
بي شك بخش اعظمي از تاريخ دفاع 8 ساله ما مديون رشادتها و از خودگذشتگي هاي سربازاني است كه بي نام و نشان و با انگيزه دفاع و حراست در اين وادي عشق گام نهادند و با فداكاري و سلحشوري خود در كسب موفقيتها و پيروزيهاي بي شمار جنگ تحميلي نقش بارز و بعضاً تعيين كننده اي را سهيم بودند.
نيروي زميني ارتش در هفته دفاع مقدس در راستاي تجليل از مقام شامخ سربازان دوران دفاع مقدس اقدام به برگزاري همايش سه روزه « سپاس سرباز» مي نمايد و در حركتي ارزشمند از صدها نفر از سربازان جان بر كف اين نيرو كه در 8 سال جنگ تحميلي در كنار ديگر رزمندگان در جبهه هاي حق عليه باطل حضور داشته اند تكريم وتقدير به عمل مي آورد. اين همايش هر ساله در ستاد نيروي زميني ارتش و با حضور خانواده هاي اين عزيزان در جمع فرماندهان، مسئولان و كاركنان اين نيرو برگزار مي گردد كه حاصل آن رضايتمندي و تجديد خاطرات سربازاني هست كه روزها و سالها در كنار يكديگر حضور بيگانه را در سرزمين مقدس كشور خود برنتافتند و به مقاومت و دفاع در برابر دشمن زبون همت گماشتند.
فضاي برگزاري همايش تداعي كننده جبهه هاي جنگ هست . در گوشه و كنار ادوات و تجهيزات به كار گرفته مي شود توسط رزمندگان در دوران دفاع مقدس چيده شده و در فضايي كاملاً صميمي و خودماني و به دور از تشريفات مرسوم نظامي خانواده ها و به ويژه فرزندان آنان در كنار هر يك از اين سلاحها و جنگ افزارها عكس يادگاري مي گيرند .
اين مراسم كه هرساله به همت فرماندهي نيروي زميني ارتش برگزار مي گردد؛ حاكي از آن است كه نيروي زميني ارتش ارزش و منزلت خاصي را براي سرباز و سربازي قائل است . دراين مراسم وقتي چهره هاي بزرگ مرداني رامي بينيد كه در گذشته نه چندان دور جوانان بانشاطي بودند كه با پيام رهبرشان كمر همت بستند و به مقابله با دشمن زبون رفته و در طول 8 سال دفاع مقدس سربلند بيرون آمدند و وقتي از آنها ، از روزهاي جنگ وخون سوال شود .متفق القول جوابشان اين است ، همزمان با جاري شدن اشك درچشمان و غبار غم نشسته بر چهره آنها ، به ياد همرزمان شهيدشان مي افتند ، در حالي كه در همان جواني سينه هاي آنها اماج گلوله هاي ناجوانمردانه دشمن قرار گرفت تا امروز همه ملت ايران و همرزمان عزيزشان در اين جمع و جلسه شركت نمايند و يادي از آنها شود . ياد باد آن روزگاران ياد باد .
اهميت و شخصيت و منش سرباز ما را بر آن داشت كه از فرماندهان دوران دفاع مقدس از اين قشر زحمتكش دوران جنگ جويا شويم .
امير سرتيپ كيومرث حيدري جانشين نيروي زميني ،اين فرمانده ارتش اسلام علاقه وافري به سربازان و به خصوص يادگاران 8 سال دفاع مقدس دارد. وي حضور مجدد در اين جمع را يك افتخاري بزرگ مي داند و اظهار دارد در جمع دلاورمردان دفاع مقدس ميهن قرار گرفتن و آن هم در اين شرايط سني كه همه اين جوانان ديروز جنگ امروز با چهره هاي غبار گرفته از روزگار پيري مايه مباهات . امير حيدري اين گونه اقدامات كوچك را در برابر همت والاي سربازان وطن بسيار ناچيز دانست و گفت: هفته دفاع مقدس يادآور روزهاي نوراني، خاطرات شيرين و فراموش نشدني است، روزهايي كه اقشار مختلف امت اسلامي ما در ركاب امام بزرگوارشان حماسه هايي را آفريدند كه براي هميشه در تاريخ اين كشور به عنوان سند افتخار به ثبت رسيده و جاودان ماند. جنگ تحميلي 8 ساله در واقع ترفند استكبار جهاني بود كه پس از سر خوردگي و شكست در برابر انقلاب عظيم ايران اسلامي بر عليه ما به وقوع پيوست. روزگاري كه انقلاب ما به تنهايي و با اتكاء به قدرت لايزال الهي و درايت و رهبري عالمانه امام فرزانه خود و همراهي و همگامي ملت شريف و ارتش سرافراز ، طاغوت را در هم پيچيدند و به حضور بيگانگان در اين كشور پايان دادند. دسيسه ها و توطئه ها نيز آغاز گرديد كه تحميل 8 سال جنگ نابرابر توسط يكي از دست نشانده هاي استكبار در منطقه با قاعده ها و ترفندهايي كه به راه انداختند به دنبال فروپاشي انقلاب نوپاي اسلامي بودند.
سرتيپ حيدري تصريح كرد: هجوم ناجوانمردانه دشمن تا بن دندان مسلح با پشتيباني و حمايت سردمداران شرق و غرب به سركردگي صدام به مرزهاي ميهن اسلامي در حالي كه خيل عظيمي از دلاورمردان ارتش در مبارزه با ضد انقلاب در كردستان مشغول بودند بيش از پيش مظلوميت و تنهايي ايران در ايستادگي در برابر ظلم و زياده خواهي را نمايان تر ساخت. اما حضور جوانمردانه و مخلصانه سربازان عزيز در جاي جاي جبهه ها و در كنار رزمندگان ارتش چنان صحنه هاي زيبايي از ايستادگي و مقاومت را رقم زد كه دشمن زبون تا به آن زمان صلابت و غيرتي اين چنين را نديده و نشنيده بود.
جانشين نيروي زميني ارتش خاطر نشان كرد: دشمن نيامده بود كه سرزمين ما را تصرف كند بلكه با حاميان بي شمار خود به دنبال سرنگوني نظام مقدس جمهوري اسلامي و سيطره مجدد غرب و شرق بر اين سرزمين بود كه سربازان ايثارگر وطن و مردم قدرشناس و فهيم ايران اسلامي به نداي رهبر و امام فرزانه خويش لبيك گفتند و آن هنگام بود كه شاهد حضور خيل عظيم فرزندان اين مرز و بوم در جبهه هاي جنگ حق عليه باطل بوديم كه پيشروي ارتش بعث عراق را متوقف ساختند.
سرتيپ كيومرث حيدري افزود : در آن روزهاي پر مخاطره نيروي زميني ارتش جانانه مقاومت كرد و با سازماندهي و تجهيز نيروهاي مردمي دشمن را زمينگير كرد و به جز پيشروي غافلگيرانه اي كه دشمن در روزهاي نخست داشت هرگونه تحرك و پيشروي را از دشمن گرفت و نيروهاي متجاوز را در مواضع و مناطق ناخواسته متوقف ساخت و از اين به بعد بود كه ابتكار عمل را در دست گرفته و با طراحي عمليات مهم و حائز اهميت شكست را به دشمن تحميل نمودند.
در روزهاي ابتدايي جنگ اين نيروي پر توان در كنار مقاومتهاي مردمي و ايثارگريهاي سربازان در اقصي نقاط مرزهاي جنوب با هدايتهاي حضرت امام(ره) و هماهنگي خوبي كه با ديگر نيروها به ويژه نيروي دريايي ارتش داشت ضربه هاي مهلكي بر نيروهاي متجاوز وارد ساخت.
ما امروز مفتخريم كه بيش از 5/2 ميليون سرباز در 8 سال دفاع مقدس داوطلبانه خدمت مقدس سربازي خود را در كنار جان بر كفان نيروي زميني ارتش گذراندند و امروزه با برگزاري اينگونه همايش ها بايد قدردان رشادتها و از خودگذشتگيها ي اين عزيزان باشيم . سرافرازاني كه در كنار ارتشيان دلاور عملياتهاي بزرگ و موفقيت آميزي چون ثامن الائمه، فتح المبين، بيت المقدس و بسياري از عملياتهاي پيروزمندانه ديگر را رقم زدند.
سرتيپ حيدري گفت : اين برنامه و همايش ها موجب مي شود ما سربازان دفاع مقدس فراموش نكنيم و به نسل جديد و فرزندان اين مرز و بوم بگوييم در هيچ جاي دنيا اين گونه سربازان را نخواهيم يافت و اين درس بزرگي است كه همه ما بايد آن را بياموزيم و در پايان نيز از تلاش مخلصانه اين سربازان و خانواده عزيزشان تشكر و قدر داني نمود .
 


در مقابل اهانت به مقدسات اسلامي چه بايد كرد؟

اهانت اخير دشمنان اسلام به ساحت نوراني رسول اعظم صلي الله عليه وآله وسلم واكنش هاي گسترده اي را در جهان اسلام در پي داشته است. رهبر معظم انقلاب اسلامي حضرت آيت الله خامنه اي در برهه هايي كه اين اهانت ها رخ داده، علاوه بر هشدار نسبت به اين روند خطرناك و تحليل اهداف پشت صحنه اين حوادث، راه كارهايي را براي مقابله با زنجيره پليد اهانت به اسلام و توقف آ ن مطرح كرده اند. پايگاه اطلاع رساني دفتر حفظ و نشر آثار آيت الله العظمي خامنه اي مهم ترين راه كارهاي مورد نظر رهبر انقلاب براي مقابله با اين زنجيره ي پليد را منتشر كرده است كه در پي مي آيد .
بازشناسي درس هاي قولي و فعلي پيامبر اسلام
صهيونيستها و دولتهائي كه زير نفوذ صهيونيسم هستند، دستگاه استكبار و در رأس آنها آمريكاي جنايتكار، وقتي مي خواهند با امت اسلامي دربيفتند و با اسلام معارضه كنند، آماج حمله ي خودشان را نبي معظم و مكرم اسلام قرار ميدهند. اين به چه معناست؟ اين به خاطر اين است كه ياد آن بزرگوار، نام آن بزرگوار، ولادت آن بزرگوار، هجرت آن بزرگوار، حكومت ده ساله ي آن بزرگوار در مدينه و يكايك اقدام و تعليم و آموزش آن بزرگوار، امروز براي مسلمانها، اگر تدبر بكنند و تأمل بكنند، يك درس است؛ گشايش يك در بازي به سوي زندگي است. پيغمبر الهام بخش است براي امت اسلامي. چون اين را ميدانند؛ چون از بيداري امت اسلامي مي ترسند؛ چون از قدرت جامعه ي يك ميليارد و پانصد ميليوني مسلمان در سرتاسر عالم وحشت دارند، در مقابل پيغمبر صف آرايي مي كنند. رحمه للعالمين را، منشأ عظيم ترين خيرات و بركات براي بشريت را در مطبوعاتشان، در زبان سياستمدارانشان، در كتاب نوشتنهايشان، به وسيله مزدورانشان مورد اهانت قرار مي دهند. اين بايد ما مسلمانها را بيدار كند؛ بفهميم كه در وجود پيامبر، در شخصيت پيامبر، در خاطرات زندگي پيامبر، در هجرت پيغمبر، در جهاد پيغمبر، در سيره ي پيغمبر، در درسهاي قولي و عملي پيغمبر، چه گنجينه ي عظيمي براي مسلمانها نهفته است. ما از اين گنجينه اگر استفاده كنيم، امت اسلامي به آنچنان موقعيتي خواهد رسيد كه نتوانند ديگر به او زور بگويند؛ نتوانند او را زير فشار قرار بدهند؛ نتوانند او را تهديد كنند؛ اين درس است براي ما.[1]
معرفي چهره بي پيرايه اسلام
مهم آن است كه چهره بي پيرايه اسلام، ديده و شناخته شود. دشمنان در طول چند قرن و دوستان نادان و غافل در زماني درازتر، چهره نوراني اسلام را زشت كرده و به غرض يا به سلايق جاهلانه، به آن افزوده يا از آن كاسته اند . امروز هم اگر چه كژ فهمي ها و سود طلبي ها از سوي خودي ها در كار تيره كردن تصوير اسلام است، ولي حقّاً تبليغات دشمنان در اين باره بسي بيش از آن است و آنان از راه هاي ظريف و موذيانه به اين كار مشغولند... برادران مسلمان! بر اين اساس، كار بزرگ ما شناسايي اسلام و شناساندن آن و نيز آشنايي بيشتر با يكديگر است.[2]
وحدت حول وجود رسول اعظم اسلام بر ضد دشمنان اسلام
وجود مقدس نبي مكرم و رسول اعظم اسلام، مهم ترين نقطه ي ايجاد وحدت است . قبلاً هم اين را عرض كرديم كه دنياي اسلامي مي تواند در اين نقطه به هم پيوند بخورد؛ اينجا، جايي است كه عواطف همه ي مسلمانها در آنجا متمركز مي شود؛ اين، كانون عشق و محبت و دنياي اسلام است. حالا شما ببينيد قلمهاي پول گرفته ي از صهيونيست ها، همين كانون را مورد توجه قرار مي دهند و به آن اهانت مي كنند؛ براي اينكه اهميت اهانت به امت اسلامي و تحقير دنياي اسلام، كم كم از بين برود. اين، نقطه ي اصلي است؛ سياستمداران، نخبگان علمي و فرهنگي، نويسندگان، شعرا و هنرمندان ما روي اين نقطه تكيه كنند و همه ي مسلمانها با اين شعار به هم نزديك شوند. موارد مورد اختلاف را در نظر نگيرند، يكديگر را متهم نكنند، يكديگر را تكفير نكنند و يكديگر را از حوزه ي دين خارج نكنند. دلها در سراسر امت اسلامي، به ياد پيامبر و به عشق پيغمبر طراوت پيدا مي كند؛ همه ي ما دلباخته و عاشق آن بزرگواريم.[3]
اين رفتارهاي نامعقول و كين توزانه بر ملتهاي مسلمان حجت را تمام كرده و به بيداري اسلامي كمك رسانده است. امروز چه بخواهند و چه نخواهند حركتي عميق و ريشه دار در دنياي اسلام آغاز شده است و همين حركت است كه در زمان متناسب خود به استقلال و عزت و حيات دوباره ي امت اسلامي خواهد انجاميد .
اين يك مقطع تاريخي تعيين كننده است. نخبگان و علماء و روشنفكران وظيفه ي سنگيني در اين مقطع بر دوش دارند. هرگونه ضعف و سست عنصري و غرضورزي و كوتاهي آنان مي تواند به فاجعه منتهي شود. علماي دين در برابر اختلاف افكني مذهبي ساكت ننشينند؛ روشنفكران در دميدن روح اميد در جوانان كوتاهي نكنند؛ سياستمداران و زمامداران، مردم خود را در صحنه نگهدارند و به آنان تكيه كنند؛ دولتهاي اسلامي همبستگي ميان خود را تقويت كنند و از اين قدرت حقيقي در برابر تهديد سلطه گران بهره مند شوند.[4]
توجه به پشت صحنه اهانت ها و اغراض عاملان آن
پشت صحنه ي اين حركات شرارت بار چيست و كيست؟ مطالعه ي اين روند شرارت كه در اين سال ها با عمليات جنايت بار در افغانستان و عراق و فلسطين و لبنان و پاكستان همراه بود، ترديدي باقي نمي گذارد كه طرّاحي و اتاق فرمان آن در دستان سران نظام سلطه و اتاق فكرهاي صهيونيستي است كه از بيشترين نفوذ بر دولت آمريكا و سازمان هاي امنيتي و نظامي آن و نيز بر دولت انگليس و برخي دولت هاي اروپائي برخوردارند .[5]
پشت صحنه ي اين حركت شرارت بار، سياست هاي خصمانه ي صهيونيسم و امريكا و ديگر سران استكبار جهاني است كه به خيال باطل خود مي خواهند مقدسات اسلامي را در چشم نسل هاي جوان در دنياي اسلام از جايگاه رفيع خود فروافكنده و احساسات ديني آنان را خاموش كنند. اگر از حلقه هاي قبلي اين زنجيره ي پليد، يعني سلمان رشدي و كاريكاتوريست دانماركي و كشيش هاي امريكايي آتش زننده ي قرآن حمايت نمي كردند و ده ها فيلم ضد اسلام را در بنگاه هاي وابسته به سرمايه داران صهيونيست سفارش نمي دادند، امروز كار به اين گناه عظيم و غير قابل بخشش نمي رسيد.[6]
پرهيز از درگيري اسلام با مسيحيت
ماجراي 11 سپتامبر بهانه ي حمله به افغانستان و عراق را به رئيس جمهور جنايت كار وقت آمريكا داد و او ا علان جنگ صليبي كرد و همان شخص بنابر گزارش ها، اعلام كرده است كه اين جنگ صليبي با ورود كليسا به صحنه، كامل شد . هدف از اقدام نفرت انگيز اخير (قرآن سوزي) آن است كه از سويي مقابله با اسلام و مسلمانان در جامعه ي مسيحي به سطوح همگاني مردم كشيده شود و با دخالت كليسا و كشيش، رنگ مذهبي گرفته و پشتوانه ئي از تعصبات و تعلقات ديني بيابد، و از سوي ديگر ملت هاي مسلمان را كه از اين جسارت بزرگ به خشم آمده و جريحه دار مي شوند از مسائل و تحولات دنياي اسلام و خاورميانه غافل سازد.[7]
همه بايد بدانيم كه حادثه ي اخير ربطي به كليسا و مسيحيت ندارد و حركات عروسكي چند كشيش ابله و مزدور را نبايد به پاي مسيحيان و مردان ديني آنان نوشت. ما مسلمانان هرگز به عمل مشابهي در مورد مقدسات اديان ديگر دست نخواهيم زد. نزاع ميان مسلمان و مسيحي در سطح عمومي، خواسته ي دشمنان و طراحان اين نمايش ديوانه وار است و درس قرآن به ما، در نقطه ي مقابل آن قرار دارد .[8]
مطالبه مجازات اهانت كنندگان از سران امريكا
طرف مطالبه ي همه ي مسلمانان، امروز دولت آمريكا و سياست مداران آنند. آنها اگر در ادعاي دخالت نداشتن خود صادقند بايد عوامل اصلي اين جنايت بزرگ و بازيگران ميداني آن را كه دل يك و نيم ميليارد مسلمان را به درد آورده اند، به گونه يي شايسته به مجازات برسانند.[9]
ما اصرار نداريم اثبات جرم براي كساني يا مسئولاني و دست اندركاراني بكنيم، امّا رفتار و شيوه ي سردمداران استكبار، سياستمداران امريكا و برخي كشورهاي اروپايي، موجب شده است كه انگشت اتّهام از سوي ملّتها به سمت آنها دراز بشود. بايد خودشان را تبرئه كنند. بايد ثابت كنند كه در اين جرم بزرگ شركت ندارند. اثبات هم با اين نمي شود كه به زبان چيزي بگويند، بايد عملاً اين را اثبات كنند، بايد جلوي اين تجاوزها را بگيرند؛ البتّه نخواهند گرفت . [10] متهم اول در اين جنايت، صهيونيسم و دولت امريكا است. سياستمداران امريكا اگر در ادعاي دخالت نداشتن خود صادقند، بايد عاملان اين جنايت شنيع و پشتيبانان مالي آن را كه دل ملت هاي مسلمان را به درد آورده اند، به مجازات متناسب با اين جرم بزرگ برسانند.
پي نوشت ها در دفتر روزنامه موجود است.
 


كميته خطر جاري و استراتژي براندازي نرم (قسمت اول )

مجتبي قلي پور
موسسات خصوصي و دولتي فراواني در امريكا درباره جمهوري اسلامي و ساير دول مخالف نظريه پردازي مي كنند و نتايج اقدامات خود را به دولت آمريكا ارئه مي دهند. كميته هاي ويژه اي هم در كاخ سفيد در اين زمينه فعال هستند يكي از اين كميته ها كميته خطر جاري (1) است كه معمولا در طول دوره خاصي دشمنان آمريكا را شناسايي و آخرين پيشنهادات خود براي برخورد با آنها را مطرح مي كند. در اين جا تلاش مي كنيم اطلاعاتي مختصر درباره اين كميته و اهداف و فعاليتهاي آن به دست دهيم.
تاريخچه: كميته خطر جاري يا خطر حاضركه اعضاي آن را برجسته ترين عناصر سياسي و نظامي آمريكا تشكيل مي دهند، بر اساس تاريخچه اي كه در وبسايت خود قرار داده، سه مرحله تاريخي اصلي راپشت سر گذاشته است:
مرحله اول: اولين بار اين كميته در سال 1950به عنوان يك سازمان آموزشي و حمايتي كه تحت حمايت هر دوحزب اصلي ايالات متحده آمريكا بود ظهوركرد. در اين مرحله اين كميته خويشتن را وقف ايجاد يك اجماع عمومي براي سياستهاي حكومت ترومن كه با هدف »محدودسازي« توسعه طلبي شوروي اتخاذ شده بودند نمود.
مرحله دوم: اين مرحله كميته در سال 1976 آغاز ميشود. در اين سال كميته خطر جاري با رهبري جنبش كارگري، نمايندگان دو حزب، برخي چهره هاي آكادميك و نيز برخي از اعضاي جامعه سياست خارجي امريكا، كه همه آنها درباره انحراف استراتژيك در سياست امنيتي ايالات متحده نگران بودند و تصميم داشتند كه از سياستهايي حمايت كنند كه منجر به موفقيت آمريكا در جنگ سرد شود، ظهوري دوباره داشت.
در هردوي اين مراحل مأموريت اين كميته روشن بود. اين مأموريت به بيان خود كميته عبارت بود از:«افزايش آگاهي نسبت به تهديدات عليه امنيت امريكا، اطلاع رساني در مورد خطرات ذاتي سازشكاري و خشنود سازي توتاليتاريانيسم، و ايجاد حمايت براي يك سياست قاطعانه به منظور ارتقاي امنيت ايالات متحده و دوستانش». با پيروزي در جنگ سرد، مأموريت كميته خطر جاري پايان يافته تلقي شد و در نتيجه اين كميته تا سال 2003 غير فعال شد.
مرحله سوم: مرحله سوم حيات كميته خطر جاري پس از حملات 11 سپتامبر 2011 اغاز شد. اما اين بار ديگر اين كابوس دشمني ديرين به نام شوروي نبود كه فعاليتهاي كميته حول آن شكل ميگرفت. در اين مرحله از حيات كميته خطر جاري يا آنگونه كه به اختصار مي گويند CPD، خطر جاري و تهديد اصلي چيزي بود كه كميته از آن تحت عنوان «اسلامگرايي جنگ طلب» (2) ياد مي كند. بنابراين سومين تجسد CPD در واقع جنگ عليه تروريسم را هدف خود قرار داده بود. پيتر هانافورد كه رئيس كميته ظهور يافته در سال 2004 است در اين زمينه چنين مي گويد: «ما بين تهديد شوروي و تهديد تروريسم مشابهت ها و هماننديهايي يافتيم. پيامي كه كميته از طريق لابي كردن، كار رسانه اي و كنفرانس ها انتقال خواهد داد اين است كه ما نيازمند آن هستيم كه در جنگ عليه تروريسم پيروز شويم».
درباره نام:
كشف علت نامگذاري اين موسسه به نام »كميته خطر جاري« چندان دشوار نيست. اين كميته مدعي است كه در هر دوره تاريخي چالشها، تهديدات و خطرات اساسي و جدي مطرح شده عليه ايالات متحده امريكا را تشخيص داده و با آموزش مردم و تلاش براي تأثيرگذاري بر قانونگذاري و سياستگذاري با آنها مقابله مي نمايد. بنابراين نام كميته خطر جاري در واقع بيان كننده همين توجه كميته به خطر زمان و تلاش براي شناسايي و مقابله با آن است.
در دو دوره پيشين فعاليت كميته همانطور كه گفتيم اين خطر جاري عبارت بود از «تهديد اتحاد جماهير شوروي سوسياليستي و به طور كلي مسائل مرتبط با جنگ سرد».به عنوان مثال هدف از بازتأسيس اين كميته در دهه 1970، خروج از بن بستي بود كه در دوران جنگ سرد ميان دو ابرقدرت آن زمان يعني ايالات متحده آمريكا و اتحاد جماهير شوروي در توازن هسته اي به وجود آمده بود. اعضاي اين كميته با منتفي دانستن «جنگ سخت» بين دو ابرقدرت، تنها راه به زانو درآوردن رقيب را در«جنگ نرم» و «فروپاشي از درون» طراحي و به مرحله اجرا درآوردند. براساس اين طرح «جنگ نرم» با اتخاذ راه كارهاي «دكترين مهار»، «نبرد رسانه اي» و «ساماندهي نافرماني مدني» همراه گرديد كه اين استراتژي زودتر از آنچه كه تصور مي شد، به ثمر نشست. (3) اما اين خطر در دور سوم ظهور كميته تغييري اساسي كرده است هر چند استراتژي كميته براي مقابله با ان همان تأكيد بر جنگ نرم است. (4) در تاريخچه كميته درباره خطر جاري اي كه كميته در سومين دوره فعاليت خود بر آن تمركز خواهد كرد آمده است:
«امروز اسلامگرايان راديكال امنيت مردم آمريكا و ميليون ها انساني كه آزادي را ارج مي نهند تهديد مي كنند. اين تهديد جهاني است. راديكالها از حفره هايي در كشورهاي مختلف عمل مي كنند. رژيم هاي چموش و شرور (5) با تعقيب انگيز هاي مشترك با گروههاي تروريست در جست وجوي قدرت هستند. انتظار مي رود كه اين تباني مرگ آور شامل سلاح هاي كشتار جمعي نيز باشد. همانند جنگ سرد، حفظ آزاديمان در مقابل تروريسم سازمان يافته يك مبارزه طولاني مدت است. مسير پيروزي با تشخيص روشن تهديد در حال تغيير و پيگيري نيرومند سياستهايي كه آن را محدود مي كنند و شكست مي دهند آغاز مي شود.»
مأموريت:
كميته خطر جاري آن گونه كه خود ادعا مي كند يك سازمان غيرحزبي است كه يك هدف دارد: تقويت راه حل آمريكايي براي مقابله با چالشهاي ايجاد شده توسط تروريسم و ايدئولوژيهاي محرك و توليدكننده آن.اين هدف انعكاس دهنده نقش مهمي است كه اي كميته در طول بيش از نيم قرن ايفا كرده است. همانطور كه گفتيم اين كميته در سال 1950 به عنوان يك سازمان آموزشي و حمايتي تحت حمايت هر دو حزب شكل گرفت و هدف از آن ايجاد يك اجماع ملي براي سياست «محدودسازي»پرزيدنت ترومن عليه توسعه طلبي اتحاد جاهير شوروي سوسياليستي بود. سپس CPD در سال 1976 يعني هنگامي كه رهبران اصلي آن و ديگران معتقد بودند كه اراده امريكا براي پيروزي در جنگ سرد در حال سست شدن بود مجددا ظهور كرد. اينان معتقد بودند كه ايالات متحده بايد سياستي را تعقيب كند كه اين جنگ (جنگ سرد) پايان موفقيت آميزي داشته باشد.
درباره مأموريت دور سوم فعاليت كميته يعني از سال 2004 به بعد نيز در وبسايت اين سازمان اين گونه آمده است:
«اكنون CPD بازگشته است تا با خطر جديد مقابله كند. اين خطر عبارت است از اسلام گرايي جنگ طلب و تروريسمي كه در حال گسترش است. اسلامگرايان جنگ طلب با انحراف از يكي از اديان بزرگ جهان، در جست وجوي آن هستند كه جهان را به سمت پندارها و تصورات خود منحرف كنند. آنها مشتاق حمله كردن- و در واقع كشتن- هر كسي هستند كه بر سر راه آنان قرار گيرد. در مواجهه با اين تهديد جهاني كه از مرزهاي كشور فراتر مي رود و هيچ قانوني را نمي شناسد، از خود خشنودي و ناداني و جهالت همان قدر خطرناك است كه ضعف نظامي».
در بخش ديگري از ابلاغ مأموريت اين سازمان آمده است:
«رهبران و اعضاي CPD - كه افرادي از زمينه ها و عقايد و نظريات سياسي مختلف هستند- گردهم آمده اند تا به مردمان آزاد درباره تهديدي كه اسلامگرايان جنگ طلب بر ايالات متحده و جهان آزاد تحميل مي كنند آموزش دهند، عليه دلجويي از تروريستها و دولتهايي كه از انها حمايت مي كنند رايزني نمايند، از سياستها و خط مشيهايي كه درراستاي مقابله با اين تهديد هستند حمايت كنند، و گسترش جامعه مدني و دموكراسي را در مناطقي كه تروريستها از آنجا برخاسته اند تشويق نمايند».
CPD در مقالات و تحليلهايش همواره تلاش مي كند چهره اي بسيار منفور و ارتجاعي از دشمن شماره يك خود يعني اسلامگرايي يا از نظر خود آنها اسلامگرايي جنگ طلب ارائه دهد. از نظر آنها اسلامگرايي در هر دو نوع شيعي و سني آن خطرناك است و در واقع ايدئولوژي پشتيبان حملات تروريستي 11 سپتامبر به خاك امريكا را تشكيل مي دهد:
«تروريسم در 11 سپتامبر 2001 به خانه آمريكايي ها وارد شد اما بيشتر مردم درباره ايدئولوژي پشتيبان آن بي اطلاع اند. اسلامگرايي جنگ طلب چه به شكل شيعه و چه سني آن به دنبال محدود كردن آزادي بيان و مذهب، تحت انقياد درآوردن زنان و قلع و قمع همجنس بازان مي باشد و جهاد خشونت آميز را عليه تمام كساني كه در مقابل اين اهداف مقاومت كنند توصيه مي كند(از جمله اكثرت بزرگي از مسلمانان، اصلاح طلبان مسلمان دلير در خاورميانه و جاهاي ديگر).»
از نظر CPD اسلامگرايان جنگ طلب براي نيل به اهداف خود از دوطريق اقدام مي كنند و كميته آموزش مردم درباره اين دوراه را رسالت خود مي داند:
ز CPD مردم را نه فقط درباره اين ايدئولوژي، بلكه همچنين درباره دو راه مختلف كه اسلامگرايان جنگ طلب از طريق آنها اهدافشان را دنبال مي كنند آموزش مي دهد. اول اينكه آنها از ابزارهاي تروريستي سنتي- همچون سلاحها، مواد منفجره، و همان طور كه آمريكايي ها خود ديدند ربايش هواپيماهاي مسافربري- استفاده ميكنند دوم اينكه آنها قوانين، آزاديها و حساسيتهاي آمريكايي را عليه خود ما وارونه مي كنند و خواهان احترام و به رسميت شناختن قانوني اعمالي هستند كه امنيت، ارزشها و سنتهاي ما را تهديد مي كنند.س
در بخش ديگري از وبسايت كميته خطر حاضر تحت عنوان « CPD امروز» اهداف و مأموريت كميته و روشهاي دستيابي به آن با جزئيات بيشتري بيان شده است:
»فعاليتهاي اصلي ما آموزشي و هواخواهانه و در حمايت از سياستها و قوانين مرتبط با مأموريت ماست. CPD از ابزارهاي مختلفي براي انجام مأموريتش استفاده ميكند. از جمله اين ابزارها عبارتند از: مقاله هاي مجلات و روزنامه ها، سخنراني ها، مصاحبه ها، مطالعات هدفمند، كنفرانسها و همايشها در موضوعات مختلف، مقالات موضعي و جزوه هاي آموزشي، كنفرانسهاي خبري، نظرسنجي افكار عمومي،شهادت دادنهاي كنگره اي و جلسات توجيهي با اعضاي كنگره. كميته در درجه اول اصول گسترده و اهداف سياست گذارانه را دغدغه خود قرار داده است. به اين معنا كه استراتژيها و اهداف براي كميته بر جزئيات اجرايي روزمره ارجحيت دارند. كميته چه به طور مستقيم و چه به طور غير مستقيم براي انتخاب شدن و يا مغلوب ساختن هيچ كانديدايي در هر سطحي از حكومت كه باشد تلاش نخواهد كرد. همچنين ما از هيچ مقام منصوبي حمايت نخواهيم كرد و هيچ نامزدي را تحميل نخواهيم نمود. در برخي از موقعيتها ما با برخي طرح هاي قانونگذاري مخالفت كرده و يا از آنها حمايت مي كنيم، اما ما اين حمايت يا مخالفت را به مثابه حكم قيمومت و دستور مافوق خود بر تمام قوانيني كه بر سياست گذاري خارجي و ملي ما تأثير مي گذارد، نمي دانيم.»
البته با توجه به اهداف و مواضع تند كميته خطر حاضر نسبت به اسلامگرايي بعيد مي نمايد اين كميته به ادعاهاي اعلامي خود وفادار بماند و در انتخاب و انتصاب مقامات سياسي و نظامي امريكايي مداخله و لابي نداشته باشد. اما آنچه مسلم است اين است كه اين كميته در مورد بسياري از سياستگذاريهاي كنگره و دولت ايالات متحده به ويژه نسبت به مسائل خارجي و بين المللي نقش يك گروه فشار قدرتمند و پرنفوذ را ايفا مي نمايد. فعاليتهاي اين كميته نيز حاكي از آن است كه در طول سه دوره فعاليت خود در دهه هاي 1950، 1970 و دهه اول قرن بيستم در امور اجرايي و اداري حكومتهاي دوايت آيزنهاور، جيمي كارتر، رونالد ريگان و جرج دبليو بوش تأثير گذار بوده اند و اكنون نيز در دوران رياست جمهوري باراك اوباما همچنان فعال و تأثيرگذار است.
عضويت و اعضا:
آنچه كه در درجه اول در برررسي نحوه عضويت و عضوگيري كميته خطر حاضر جلب توجه مي نمايد تأكيد كميته بر استقلال سازماني و مالي اعضاي آن از سازمانهاي رسمي امريكايي است:
«ما به عنوان يك سازمان غير انتفاعي (5) به هم پيوسته و ثبت شده ايم. عضويت ما محدود به اشخاصي است كه در زندگي خصوصي خود قرار دارند و شامل مقامات ايالتي يا فدرال منتخب يا منصوب تمام وقت يا نامزدهاي مقامات عمومي نمي شود. تمام اعضا در حد تواناييهاي فردي خود خدمت مي كنند و نه به عنوان نمايندگان رسمي هيچ گروه يا سازمان ديگري. ما همه شهرونداني مستقل هستيم. به عنوان يك كميته ما هيچ رابطه يا التزامي به هيچ اداره يا حزب سياسي نداريم همه فعاليتهاي كميته به وسيله اعانه هاي داوطلبانه تأمين مالي مي شوند. هدف ما اين است كه يك پايگاه حمايت عمومي گسترده داشته باشيم.»
كميته خطر جاري دايره عضويت خود را گسترده تعريف مي كند تا اشتراك در هدف (و نه گرايش فلسفي و سياسي و ...) تنها ملاك براي همكاري با گروه باشد:
ز CPD با ديگر گروه هايي كه علاقمند به مقاومت در مقابل تيراني و ترور هستند- گروههاي با انگيز هاي مختلف همچون آزادي بيان، حقوق زنان و استقلال انرژي- همكاري و مشاركت مي كند. CPD خود هيچ گرايش فلسفي ندارد و به منظور همكاري با گروه ها و افرادي كه داراي اهداف مشترك با آن هستند، خطوط سياسي مختلفي را دربرمي گيرد. در هنگامه هاي چالش هاي بزرگ، آمريكايي ها از گرايشها عقايد مختلف براي دفاع از منافع ايالات متحده گردهم آمده اند. كميته خطر حاضر مفتخر است كه دوباره توجه خود را بر »خطري جاري« (6) كه آمريكا با آن مواجه است متمركز مي كندز.
در هرحال امروز CPD بيش از 100 نفر از مقامات سابق كاخ سفيد، سفرا، وزيران كابينه، شخصيتهاي آكادميك،نويسندگان و ديگر كارشناسان و متخصصان سياست خارجي را در خود جاي داده است. از جمله معروف ترين اين چهره هاي كميته عبارتند از:
1. جرج پي. شولتز George P. Shultz
وي كه هم اكنون از اعضاي هيأت مديره كميته خطر جاري است، بين سالهاي 1982 تا 1989يعني در زمان رياست جمهوري رونالد ريگان وزير امور خارجه ايالات متحده امريكا بوده است. وي همچنين بين سالهاي 1972 تا 1974 وزير خزانه داري بوده و البته مناصب ديگري نيز داشته است.
2. آر. جيمز وولسي R. James Woolsey
وي به مدت 2 سال از سال 1993 تا 1995 يعني در زمان رياست جمهوري بيل كلينتون مديريت سازمان اطلاعات مركزي آمريكا ( CIA ) را برعهده داشته است. وي همچنين بين سالهاي 1977 تا 1979 سمت معاونت وزير نيروي دريايي امريكا را برعهده داشته است و از چهره هاي برجسته و البته راديكال كاخ سفيد شناخته مي شود. وولسي درسال 1383 در اظهار نظري صريح، مخالفت و دشمني خود را با اسلامگرايي به نمايش گذاشت: « امروز دنياي غرب به رهبري آمريكا درگير جنگ جهاني چهارم شده است و آن جنگ تمدنهاست و آمريكا قصد دارد در اين جنگ با 22 كشور جهان بر خورد كند كه 21 كشور آن اسلامي هستند». وي در جمله ديگري كه در وبسايت CPD نيز قرار داده شده است مي گويد: «ما در حال نبرد در جنگي طولاني در قرن بيست و يكم هستيم، جنگي كه در آن توسط چندين جنبش توتاليتري كه ريشه در خاورميانه دارند هدف گيري شده ايم، ما نمي توانيم از شركت در اين جنگ اجتناب كنيم و البته هرگز نبايد شكست بخوريم.»
3. سناتور جوزف ليبرمن Joseph lieberman
وي كه از سناتورهاي بسيار مشهور حزب دموكرات ايالات متحده است، در ميان سياسيون ايالات متحده چهره اي برجسته و شناخته شده مي باشد. وي نيز مواضع تندي در مخالفت با اسلامگرايي يا آنچه خود «تروريسم اسلامگرا» مي خواند، دارد:
«جنگ عليه تروريسم فقط جنگ سلاحها نيست، بلكه همچنين جنگ ارزشهاست. تهديد تروريسم اسلامگرا چالش نسل ماست، دقيقا همان طور كه فاشيسم و كمونيسم چالشهاي نسلهاي گذشته آمريكا بودند. ما آن دشمنان را شكست داديم و اين يكي را نيز شكست خواهيم داد، اگر بر هدفمان استوار و به ارزشهايمان وفادار باشيم. ارزشهايي كه ما آنها را گرامي مي داريم- يعني حق حيات، آزداي و شادي براي همگان- ما را به پيروزي رهنمون خواهند كرد».
ديگر اعضاي برجسته كميته خطر جاري عبارتند از: سناتور جان كيل، كنت آدلمن، موريس آميتي، خانم زينو باران و ده ها تن ديگر.
¤ پي نوشت ها در دفتر روزنامه موجود است
 


(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14