(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 2 مهر 1391 - شماره 20313

نقش بهائيت در پيدايش و استمرار رژيم پهلوي (12)
برخورد علما با بهائيت
علل و عوامل پذيرش قطعنامه 598 (5)
ترديد در ادامه جنگ پس از كربلاي 5

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir


نقش بهائيت در پيدايش و استمرار رژيم پهلوي (12)

برخورد علما با بهائيت

E-Mail:shayanfarkayhannews.ir
مريم صادقي
در شهريور 1320 دول متفق با وجود اعلام بي طرفي دولت ايران، به ايران حمله و كشور را تسخير كردند و رضاشاه پهلوي را كه در جريان جنگ طرفدار آلمان ها شده بود از سلطنت بركنار و محمدرضا پسر وي را جانشينش كردند، از اين تاريخ تا زمان كودتاي 28 مرداد 1332ش، به دليل تحولات اجتماعي و سياسي ايران و عدم پايداري و سامان گرفتن دولت ها و جابه جايي قدرت سلطه گر از انگليس به آمريكا و مهم تر از آن بروز جنگ جهاني دوم از يك سو و بيداري جريان هاي مذهبي و روحاني از سوي ديگر زمينه ي حضور بهائيت در جامعه كم رنگ و بعضاً بي رنگ مي شود تا قضيه ي كودتاي آمريكايي - انگليسي 28 مرداد 1332، كه بار ديگر حكومت قدرت استبدادي و مهم تر از آن استعماري خود را باز مي يابد و با سلطه ي جديد استعمار خصوصاً آمريكا سه جريان وابسته ي صهيونيسم و بهائيت و فراماسونري با سازمان دهي جديد در راستاي اهداف استعمار خصوصاً آمريكا فعّاليت هاي خود را آغاز مي كند و در درون قدرت (حكومت) براي آنها جايگاه و حوزه هاي فعّاليت باز مي شود. ضمن اينكه روابط دولت كودتا با حكومت اسرائيل وسعت و عمق بيشتري مي يابد كه نهايتاً به حضور مستشاران آمريكايي در اواخر دهه 30 مي انجامد.
گفتار اول: اقدامات بهائيان در عرصه سياسي و امنيتي
بهائيان همواره در جهت تحقّق اهداف استعمارگران تلاش مي كردند، بار ديگر با همكاري با كودتاچيان 28 مرداد، وفاداري خويش را به دول استعمارگر به خصوص آمريكا و حكومت پهلوي اعلام كردند. بعد از كودتا دور تازه اي از فعّاليت هاي آنان آغاز شد كه مقابله مردم و علما با آنان را به همراه داشت. همچنين از اين زمان استعمارگران كه خطر سقوط رژيم پهلوي را به خوبي حس كرده بودند براي حفاظت از اين رژيم، سازمان امنيت اطلاعات را در ايران راه اندازي كردند. در اين ميان بهائيان از مجريان اصلي اين سازمان بودند. در ذيل به بررسي نقش بهائيان در كودتاي 28 مرداد و حوادث پس از آن و سازمان امنيت مي پردازيم.
در اين دوران با توجه به نفوذ بيشتر آمريكا و اسرائيل، بهائيان تلاش فراواني براي رسميت بخشيدن به فرقه ي مزبور مي كردند، زيرا نقش موثري در تثبيت رژيم سلطنتي و حكومت شاه داشتند به گونه اي كه بسياري از نزديكان شاه و خاندان پهلوي و عده ي زيادي از كارگزاران و متوليان پست هاي حساس و كليدي كشور بهائي بودند.324
كودتاي 28 مرداد
در زمان كودتا بهائيان نيز در كنار ديگر عناصر وابسته به رژيم پهلوي به حمايت از آن برخاستند و از كمك كردن به كودتا كوتاهي نكردند. به طوري كه به پاس خدماتشان در زمان كودتا، مورد حمايت محمدرضا پهلوي، قرار گرفتند و توانستند به مقامات و منصب هاي بالا در دستگاه هاي اداري و دولتي دست يابند.
از عناصر بهايي كه نقش مؤثري را براي رژيم ايفا كرد، پرويز خسرواني325 را مي توان نام برد. وي در زمان حمله به خانه دكتر مصدق همراه شعبان جعفري شركت داشت. فردوست (مأمور اطلاعاتي رژيم پهلوي) در مورد نحوه ارتباط خسرواني با كودتاچيان 28 مرداد مي نويسد:
«خسرواني در زمان مصدق باشگاه ورزشي تاج را داشت و در آن تعدادي از ورزشكاران و باجگيران سرشناس تهران (مانند شعبان بي مخ) را جمع كرده بود. او هر طرف كه بادي مي آمد بدان سو مي رفت. در زمان مصدق (اگر اشتباه نكنم در 30 تير) ورزشكاران را به خيابان ريخته و به نفع مصدق شعار مي داد، ولي چندي بعد در 28 مرداد توسط اشرف اجير شد و همين ورزشكاران را به خيابان ريخت و عليه مصدق و به نفع محمدرضا شعار داد».326
دكتر باقر عاقلي، خسرواني را از مخالفان نهضت ملي و دكتر مصدق مي داند كه در اواخر حكومت ملي دكتر مصدق، همراه شعبان جعفري (مشهور به شعبان بي مخ) و جمعي از آشوبگران دستگير و محاكمه شد ولي قبل از صدور حكم، كودتاي 28 مرداد پيش آمد و درجه ي سرهنگي گرفت و آجودان مخصوص شاه شد و در دهه ي 1330 ش، چند سفر به آمريكا رفت.327
نمونه ي ديگري كه مي توان به آن اشاره كرد. كمك مهم حبيب ثابت328 به محمدرضا پهلوي در جريان كودتاي 28 مرداد مي باشد. كمكي كه پاداش آن پس از كودتا و در سال هاي تحكيم پايه هاي حكومت محمدرضا به صورت استفاده سرشار ثابت پاسال از تسهيلات و رانت هاي دولتي به حبيب ثابت اعطا شد در سندي از ساواك در اين مورد چنين آمده است كه: «يكي از بازرگانان بازار مي گفت در محافل اقتصادي تهران شهرت دارد كه در دوره زمامداري علم امور مربوط به اقتصاد كشور طبق نظر و به نفع حبيب ثابت پاسال تنظيم و اجرا مي شود و علت آن اين است كه در زمان حكومت مصدق موقعي كه ملكه مادر و عدّه اي از خاندان جليل سلطنت در اثر فشار حكومت وقت از ايران خارج شده و به خارج رفته بودند در آن كشور مورد بي مهري كاركنان سفارت ايران قرار گرفته ولي حبيب ثابت پاسال كه آن موقع در آمريكا داراي زندگي مجللي بوده اعضاء خانواده سلطنتي را به منزل خود برده و از آنان پذيرايي كامل نموده است و اكنون كه قدرت هاي كشور در دربار متمركز شده به پاس كمك هاي سابق وي ، وزارت اقتصاد به دستور شاهنشاهي به نفع پاسال قدم هاي متعددي برداشته و در موضوع منع ورود روغن ماشين يك قلم 24 ميليون تومان به حبيب پاسال سود رسانيده است».329
برخورد علما و فداييان اسلام با بهائيت
مبارزه بهائي سابقه طولاني دارد. از همان ابتداي پيدايش بابيه مبارزه با آنها آغاز شد و در سال ها و دهه هاي بعدي نيز ادامه يافت. با روي كار آمدن حكومت پهلوي و گسترش دامنه نفوذ فعاليت هاي بهائيان در ايران مصاف سختي براي مقابله علما با آنها شكل گرفت. از سال 1324ش، كه شوقي افندي مقرر كرد كه از اين به بعد پيروان بهائي به طور علني به تبليغ بپردازند. عصبانيت و اعتراض شديد محافل روحاني ايران را فراهم ساخت اما به علت تشنجات سياسي كه در آن دوران حاكم بود تصميمي در اين خصوص اتخاذ نگرديد.330
اعتراضات و مخالفت علما و روحانيون با بهائي ها زماني اوج گرفت كه از ولايت ها و شهرستان ها، مرتباً در خصوص فعّاليت شديد بهائيان و اهانت هاي آنها به مقدّسات اسلام، نامه هائي مي رسيد. در سال 1323ش، در مجله آئين اسلام مطالبي در خصوص اينكه بهائي ها در زاهدان كتاب هاي اسلامي را مي سوزانند و به جاي آن كتب «قصص خارجي و كتب ضاله» را در انظار منتشر مي كنند331، چاپ شد و نيز نامه اي از سوي برخي شخصيت هاي شهر قم درج گرديد كه در آن آمده بود: »چون عده اي از بهائيان در قم جدا مشغول تبليغات و توهين به مذهب مقدس اسلام شده اند و اين عمل موجب بغض و نگراني شديدي در روحيه اهالي شده، بديهي است كه اين موضوع مخالف با آرامش و باعث انقلاب مردم است.332»
نمونه ديگر شكايتي است كه اهالي نهاوند نوشته اند و ضمن آن از حضور چند نفر بهائي كه پست هاي مهم اداري را در شهر اشغال كرده اند سخن گفته اند.333 در اين شكايت اسم، مشخصات و نام بهائياني كه رئيس بانك ملي ، متصدي انحصار ترياك، بازرس دخانيات و معلم بوده اند درج شده است334. اتفاق ديگري در 17 مرداد 1323 ش، در شاهرود روي مي دهد كه به موجب فعّاليت و نفوذ بهائيان در ادارات دولتي اين شهر، ميان مخالفان و موافقان درگيري پيش مي آ يد و يك نفر از مسلمانان مجروح مي شود و پس از سه روز مي ميرد335.
طي سال هاي 25 به بعد سيل شكايات از شهرهاي مختلف درباره نفوذ بهائي ها به دست آيت الله بروجردي مي رسد. ايشان نيز تحت فشار افكار عمومي ناگزير شد كه وارد عمل شود و از طريق مكاتبه با مسئولان كشوري خطر بهائيان را يادآور شد و از آنها خواست از نفوذ آشوب آفريني بهائيان جلوگيري نمايند336. با گسترش نفوذ افراد بهائي در ادارات دولتي، آيت الله بروجردي به وسيله آيت الله سيد محمد بهبهاني (فرزند سيد عبدالله بهبهاني از رهبران نهضت مشروطه) از شاه تقاضا كردند، بهائي ها را كه در اغلب ادارات ريشه دوانيده و مشغول فعّاليت هستند، غيرقانوني اعلام كنند.337
در 13 ديماه 1328 ش، در ابرقو واقعه اي روي داد كه طي آن بهائيان يك خانواده مسلمان را قتل عام كردند، اين واقعه كه منجر به قتل يك زن و پنج كودك مسلمان گرديد، سبب برآشفتن و تنفر بيشتر مردم مسلمان ايران شد.338 همچنين شدّت فعّاليت بهائي ها و بي توجهي دولت و شاه نسبت به آنان، آيت الله بروجردي را نگران و متأثر ساخته بود. ايشان حجت الاسلام فلسفي را مأمور ابلاغ پيام هايشان به شاه و دولت در امر بهائيان كردند. مرحوم بروجردي طي ديدارهاي خصوصي و با ارسال نامه از آقاي فلسفي خواست كه در ملاقات با دولتمردان ذي ربط خطر بهائيان را گوشزد و از آنان بخواهد براي جلوگيري از آشوب در كشور، مانع تبليغات بهائيان شوند.339
تبليغات بهائيت در اين سال ها، با وجود وعده مثبت مسئولان، هم چنان ادامه داشته و موجب درگيري هاي خونين آنها با مسلمانان در اغلب شهرها مي شد. زيرا بسياري از مسئولان ذي ربط يا بهائي بودند و يا اينكه آشكار و نهان از بهائيان حمايت و يا دست كم، نسبت به فعّاليت آنها ساكت و بي تفاوت بودند.340 جسارت هاي بهائيان تا آنجا كشيد كه به گفته دكتر جزايري، وزير فرهنگ رزم آرا، احمد يزداني، مبلّغ بهائي و مؤلف كتاب نظر اجمالي در ديانت بهائي، طي نامه اي به آيت الله بروجردي، ايشان را دعوت به پذيرش بهائيت كرد341 .
اوج منازعات روحانيت و دولت بر سر موضوع بهائيت در سال 1334ش، روي داد كه افزون بر درگير شدن آيت الله بروجردي و آقاي فلسفي و همين طور سيدنور الدين شيرازي در اين ماجراها، بسياري از روحانيون و شخصيت هاي ديگر نيز وارد عرصه مبارزه عليه بهائيت شدند.342
در آن سال آيت الله فلسفي با توافق آيت الله بروجردي در ماه مبارك رمضان، مسئله بهائي ها را در سخنراني هاي مسجد شاه كه به طور مستقيم از راديو پخش مي شد، مطرح كردند .343
ايشان در يك سخنراني مي گويد:«اعليحضرت! مملكت ما اين همه طبيب مسلمان دارد، مردم ناراحت هستند از اين كه دكتر ايادي بهائي طبيب مخصوص شماست. او را عوض كنيد.» كه البته شاه ناراحت شده و حتّي اظهار مي دارد كه اينها به طبيب من چكار دارند.
با پخش سخنان مهيج و افشاگرانه ي فلسفي از راديو، مردم يكباره خروشيدند و تظاهرات پرشكوهي عليه بهائيان به راه انداختند.
رژيم شاه كه انتظار چنين واكنش گسترده اي را از سوي مردم نداشت. ناچار با آنان هم صدا شد و پيش از آنكه كنترل امور را از دست دهد، وارد عمل گرديد و مراكز بهائيان را قبل از تصرف از سوي مردم اشغال كرد. به عبارت ديگر، مأموران نظامي و انتظامي با اشغال مراكز بهائيان نظير حظيره القدس، از آنها در مقابل خشم ويرانگر مردم مسلمان حراست كردند.344 به دستور شاه، پزشك مخصوص بهائي او، سرلشكر عبدالكريم ايادي، مدت كوتاهي ايران را ترك كرد و در ايتاليا اقامت گزيد.345
در آن زمان حسين علاء، نخست وزير ايران به خارج از كشور مسافرت كرده بود. آمريكا و انگليس كه نگران در خطر افتادن عمال سرسپرده خود بودند، دست به كار شدند و روزولت رييس جمهور آمريكا، چرچيل نخست وزير وقت انگليس و نهرو نخست وزير هندوستان و ديگران طي تلگراف هايي از علاء خواستند كه جلو اين هيجان عمومي را بگيرند تا نگويند در ايران آزادي نيست. علاء از خارج با شاه تماس گرفت كه جلو اين كار را بگيرد.346
مخالفت تاكتيكي محمدرضا شاه را با بهائي ها نبايد به هيچ وجه جدّي تلقي كرد، زيرا پس از فروكش كردن شور و احساسات مردم مسلمان، ارتباط شاه با بهائيان بيش از پيش گرديد. دكتر ايادي نيز پس از نه ماه اقامت در ايتاليا به ايران بازگشت و قدرتش در دستگاه دولتي و دربار و ارتش بيشتر شد.347
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
324 - جواد منصوري، تاريخ قيام 15 خرداد به روايت اسناد ساواك، ج1، ص324.
325 - پرويز خسرواني، زماني كه دانشجوي دانشكده افسري بود با دختر عبدالحسين نعيمي بهائي سرشناس و بسيار متمول ازدواج مي كند. حسين فردوست، ظهور سقوط سلطنت پهلوي، ج 1، ص 269.
326 - حسين فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوي، ج1، ص 269.
327 - باقر عاقلي، شرح حال رجال سياسي و نظامي ايران، ج 1، ص 612.
328 - حبيب الله ثابت مشهور به ثابت پاسال، عضو مستمر كادر مركزي بهائيان ايران (موسوم به محفل ملي) در دهه هاي 30-50 ش؛ و سرمايه دار مشهور بهائي يهودي تبار در عصر پهلوي است كه صاحب پيشين تلويزيون ايران و مالك بيش از 70 شركت بزرگ تجاري و 20 كارخانه عظيم مونتاژ محصولات آمريكايي.
329 - فصلنامه مطالعات تاريخي، سال 5، ش 20، بهار 1387، ص 230.
330 - مجله خواندني ها، ش 67، س 15، 23 ارديبهشت 1334 ، ص 15و 46.
331 -آئين اسلام ،س1 ،ش13، خرداد 23،ص3.
332 - آئين اسلام ،س اول، ش 13، اسفند 23، ص7.
333 - رسول جعفريان، جريان ها و سازمان هاي مذهبي سياسي ايران، ص182.
334 -آئين اسلام، س3، ش 26، ص 11.
335 - رسول جعفريان، جريان ها و سازمان هاي مذهبي سياسي ايران، ص 183.
336 - سيد محمد حسين منظور الاجداد، مرجعيت در عرصه اجتماع و سياست ،ص 459.
337 - مجله خواندني ها ،ش 67، س 15، 23 ارديبهشت1334، صص 15 و 46.
338 - رسول جعفريان ها و سازمان هاي مذهبي-سياسي ايران، ص183.
339 - علي دواني، خاطرات و مبارزات حجت الاسلام فلسفي،صص188-189.
340 - سيد محمد حسين منظر الاجداد، مرجعيت در عرصه اجتماع و سياست، صص472-475
341 - نور الدين چهار دهي، بهائيت چگونه پديد آمد؟،ص290.
342 - رسول جعفريان، جريان ها و سازمان هاي مذهبي-سياسي ايران، ص 188.
343 - علي دواني، خاطرات حجت الاسلام فلسفي، ص 190.
344 - علي دواني، خاطرات حجت الاسلام فلسفي، صص 194-193.
345 - حسين فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوي، ج 1، ص 203.
346 - علي دواني، مفاخر اسلام، ج 12، صص 256-245.
347 - حسين فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوي، ج 1، ص 374.
پاورقي
 


علل و عوامل پذيرش قطعنامه 598 (5)

ترديد در ادامه جنگ پس از كربلاي 5

تأليف : كامران غضنفري
آقاي هاشمي در جاي ديگر اظهار مي دارد :
«شرايط پيش آمده در ماههاي اول سال 67 ، حضور نيروهاي داوطلب در جبهه ها را كم كرده بود و در مذاكرات ستادي ، معمولاً فرماندهان از كمي نيرو ابراز ناراحتي مي كردند و در مواردي ، با اعلان آماده بودن طرح عمليات ، به خاطر كمي نيرو اقدام به عمليات نمي كردند !» 39
آقاي هاشمي در ملاقات 27 خرداد 67 با امام خميني نيز به ايشان مي گويد : مردم به جبهه نمي آيند !
امام خميني (ره) نيز با اشاره به گزارش هاي مسئولين سياسي مي فرمايند : «مسئولين سياسي مي گويند از آنجا كه مردم فهميده اند پيروزي سريعي به دست نمي آيد ، شوق رفتن به جبهه در آنها كم شده است» .40
آقاي هاشمي در جاي ديگر دلايل پذيرش قطعنامه را به گونه ديگري روايت مي كند :
«دولت مير حسين موسوي در آن مقطع اعلام كرد ديگر قادر به تدارك مالي نيست ؛ از لحاظ ابزار جنگ هم آقاي محسن رضايي نامه اي به امام نوشت و تجهيزات متعددي از جمله چند صد هواپيما و تعداد زيادي توپ و تانك خواست ... مجموعه اين عوامل ما را به اين نتيجه رساند كه ادامه جنگ بيش از آن درست نيست». 41
ايشان در مصاحبه ديگري اظهار مي دارد :« پس از فرماندهي من و تغيير و تحولات سياسي منطقه و اوضاع اقتصادي ايران و وضعيت نفت و بالاتر از همه چراغ سبز قدرت هاي غربي به صدام براي ارتكاب هر نوع جنايت در ايران ، كم كم به اين نتيجه رسيديم كه ادامه جنگ به صلاح نيست (!!)» 42
آقاي هاشمي در يادداشت 23 تير 67 خود نيز مي نويسد : « قبلاً نخست وزير و وزير دارايي در گزارشي به خدمت امام گفته بودند كه حتي در سطح هزينه هاي موجود هم ، كشور قدرت تأمين هزينه جنگ را ندارد و از خط قرمز اقتصادي هم فراتر رفته ايم .» 43
و بالاخره ايشان در مصاحبه اي در سال 1385 اظهار مي دارد : «وضع اقتصادي ما بد شده بود و دنيا تصميم گرفته بود بدون رعايت مقررات جنگ ، اجازه بدهد صدام هر كاري مي خواهد انجام دهد ... ما نگذاشتيم اين شرايط حاد به وجود بيايد و با پذيرش قطعنامه و تحميل شرايط ، ما جنگ را به پايان رسانديم ».44
با توجه به موارد فوق ، علل پذيرش قطعنامه از ديدگاه آقاي هاشمي رفسنجاني - كه بعضاً توسط برخي افراد ديگر نيز عنوان مي شود - را مي توان به اين صورت خلاصه كرد : خستگي و بي انگيزه شدن نيروهاي رزمنده ، مسلح شدن صدام حسين به امكانات خطرناك ، ورود آمريكا به جنگ و حمله به كشتي هاي جنگي و سكوهاي نفتي و هواپيماي مسافربري ما ، تحريم هاي اقتصادي ، عدم استقبال نيروهاي مردمي از اعزام به جبهه ها ، اعلام عدم توان تأمين اقتصادي جنگ از سوي نخست وزير و وزير دارايي ، اعلام فرمانده سپاه مبني بر نياز به تعداد زيادي تانك و توپ و تسليحات ديگر براي ادامه جنگ .45
طبق اين ديدگاه ، پذيرش قطعنامه يا تقصير مردم بوده كه به جنگ نمي رفته اند ! يا تقصير رزمنده ها بوده كه خوب نمي جنگيده اند ! يا به خاطر شرارت هاي صدام حسين و آمريكا بوده ، يا به خاطر تسليم و اعلام ناتواني از ادامه جنگ توسط نخست وزير و فرمانده سپاه. در ادامه ، صحت و سقم مطالب مذكور را بررسي خواهيم كرد .
پاسخ اظهارات آقاي هاشمي رفسنجاني
1 - بايد توجه داشت كه مسائلي همچون بمباران و موشكباران شهرها ، استفاده گسترده رژيم صدام از سلاح هاي شيميايي ، حمايت همه جانبه آمريكا از صدام و همكاري با عراق در حمله به نيروهاي ايراني، حمله به هواپيماي مسافربري ايران و ... مسائل جديدي نبودند كه صرفاً در تيرماه 67 بروز كرده باشند و امام خميني (ره) به خاطر آنها مجبور به پذيرش قطعنامه 598 شده باشد . رژيم صدام از همان سال هاي اوليه جنگ نيز شهرها و روستاهاي ايران را مورد بمباران و موشكباران قرار مي داد ؛ از سلاح هاي شيميايي به صورت گسترده استفاده مي كرد ؛ آمريكا نيز با حمايت هاي همه جانبه اطلاعاتي - سياسي - مالي - تسليحاتي و نظامي خود از صدام ، به كشتي هاي نظامي و تجاري ايران حمله مي كرد ، سكوهاي نفتي ما را منهدم مي كرد و ... بنا بر اين ، چنين مسائلي چيزهايي نبودند كه امام خميني از آنها بي خبر باشد و نسبت به آنها موضع گيري نكرده باشد . امام خميني با علم به همه اين موارد ، دو هفته قبل از پذيرش قطعنامه طي پيامي فرموده بودند كه« ترديد به هر شكلي خيانت به اسلام است . غفلت از مسائل جنگ خيانت به اسلام است ». لذا چنين مسائلي به هيچ وجه باعث پذيرش قطعنامه نبودند.
2 - امام خميني (ره) مي فرمايند :
«اشتباهات در همين است كه خيال مي كنند زيادي جمعيت و زيادي اسلحه كار را انجام مي دهد و نمي دانند كه اين چيزي كه كار را انجام مي دهد ، بازوي قوي افراد است . افراد كم با بازوي قوي ، قلب مطمئن و قلب متوجه به خداي تبارك و تعالي و عشق به شهادت و عشق به لقاءالله ، اينهاست كه پيروزي مي آورد . پيروزي را شمشير نمي آورد ، پيروزي را خون مي آورد . پيروزي را افراد و جمعيت هاي زياد نمي آورد ، پيروزي را قدرت ايمان مي آورد». 46
اما اين كه چه كساني باعث بي انگيزه شدن برخي رزمندگان و فرماندهان جبهه ها شده بودند را سردار حسين همداني ( از فرماندهان ارشد سپاه ) پاسخ مي دهد :
«يكي از بزرگ ترين اشتباهات اين بود كه فرمانده جنگ [آقاي هاشمي] بعد از عمليات كربلاي پنج ، از پايان جنگ سخن گفت و رزمندگان احساس كردند نيازي به ادامه دادن جنگ نيست . اين فكر و تصميم به جبهه ها هم سرازير شده بود كه [در نتيجه] جبهه را خيلي تضعيف كرد . خبر اين كه مي خواهيم مذاكره كنيم و جنگ را تمام كنيم ، به جبهه ها رسيد و روحيه رزمندگان را به هم ريخت» . 47
دكتر حسين الله كرم ( از رزمندگان و فرماندهان دوران دفاع مقدس ) نيز در اين زمينه مي گويد :
«يكي از دلايل پذيرش قطعنامه 598 ، بازپس گيري جزاير مجنون و شرق بصره توسط عراق در فروردين 1367 بود كه در پي انتشار افكار ضد جنگ در ميان فرماندهان سپاه صورت گرفت».48
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
39. پايان دفاع ، آغاز بازسازي . پيشين ، ص 12
40. همان . ص 579
41. محمد حسن روزي طلب . « پذيرش جام زهر ». روزنامه ايران . ويژه نامه سالروز پذيرش قطعنامه 598 . 27 تير 1389 . ص 2
42. « دفتر خاطرات محرمانه آيت الله ». ماهنامه مهرنامه . مرداد 1390 . بخش بررسي كتاب، ص 25
43. پايان دفاع ، آغاز بازسازي . پيشين ، ص 18
44. پذيرش جام زهر . پيشين ، ص 2
45. زهره آقابابايي و علي احسان نيكجو.« نگرشي بر اصول و مباني مديريت نظامي جمهوري اسلامي ايران در هشت سال دفاع مقدس ». تهران: نقش بيان ، 1385 ، ص 373 الي 377
46. قاب قطعنامه 598 و زبان تفسير ما . پيشين ، ص 28
47. سيد صادق حسيني مقدم . « روحيه رزمندگان را در سال پاياني جنگ تضعيف كردند ». نشريه منّور . ويژه نامه روزنامه جوان . مهر 1390 . ص 15
48. « استراتژي هاشمي و رضايي ، جنگ كم شدت بود ». هفته نامه مثلث . 3 مهر 1390 . ص 81
پاورقي
 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14