(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


دوشنبه 3 مهر 1391 - شماره 20314

انتقال حقايق دفاع مقدس با ابزارهاي هنري (بخش نخست)
ضرورت روايت صادقانه از ارزش هاي دفاع مقدس




انتقال حقايق دفاع مقدس با ابزارهاي هنري (بخش نخست)

ضرورت روايت صادقانه از ارزش هاي دفاع مقدس

گاليا توانگر
يكي از كانال هاي ماندگاري ارزش ها و دستاوردهاي دفاع مقدس به ويژه دستاوردهاي فرهنگي آن دوره اين است كه تلاش كنيم حقيقت دفاع مقدس در آثار ادبي و هنري به نحو قابل تأملي منعكس شوند. اگر بتوانيم تنها حقيقت آن دوره را بي هيچ كم يا زيادي براي نسل هاي بعدي خود به ارث بگذاريم، مطمئناً رسالت عظيمي را به انجام رسانده ايم. شايد يكي از مهم ترين رسالت هاي هنرمندان، نويسندگان و فيلمسازان انقلابي همين است كه تاريخ و دستاوردهاي دفاع مقدس را كه يكي از مهم ترين برهه هاي انقلاب اسلامي بوده از تحريف نجات داده و پيش روي نسل هاي بعدي قرار دهند.
ما نمي خواهيم در هنر ارزشي دفاع مقدس محتوا به اسارت فرم در بيايد و با روايت و هنري فانتزي گونه اصل قضيه به حاشيه برود. ما مي خواهيم حقايق با زيبايي خاصي روايت شوند. شايد از همين منظر بوده كه روايت و خاطره نگاري در عرصه ادبيات دفاع مقدس يكي از قله هاي سترگ ادبيات امروز ما به حساب مي آيد. در وادي داستان كوتاه و رمان نيز كارهاي بسياري صورت گرفته كه هنوز هم جاي كار بسيار دارد. به هر جهت قلم به دست گرفتن با چنين نيت مخلصانه اي چيزي از جهاد كم ندارد و مي تواند يكي از خاكريزهاي جنگ نرم واقع شود.
بين ادبيات و هنر سينماي هر كشوري رابطه تنگاتنگي وجود دارد. اگر ضعفي در سينما ديده شود، مطمئناً بخش مهم اين چالش از ضعف در نوشتن فيلمنامه ها و داستان ها ناشي مي شود. چه بسيار فيلمسازاني بوده اند كه علي رغم نداشتن امكانات با تكيه بر داستاني قوي طيف وسيعي از مخاطبين را با خود همراه ساخته اند و از آن سو فيلمسازاني هم بوده اند كه همه چيز را فداي فرم و تكنيك كرده و از داستان و حقيقتي كه قصد انتقال آن را داشته اند، پرت افتاده اند.
بنابراين اگر در اين گزارش بيش از هر هنر ديگري كه مي تواند انعكاس دهنده حقيقت جنگ باشد، به هنر ادبيات تاكيد مي كنيم، عمده دليلش بر سر همين موضوعي است كه عنوان شد. داستان نويسي قالبي از ادبيات است كه در آن هم مجوز الگوگيري از حوادث پيرامون نويسنده صادر شده و هم مي توان براي توصيف شخصيت ها، صحنه ها و رخدادها از قوه خلاقانه تخيل بهره گرفت. بنابراين كار بسي دشوار مي شود كه بتوان حقيقت جنگ را در قالب داستاني به گونه اي روايت كرد كه به اصل آنچه رخ داده و حقيقت مي خوانيمش لطمه اي وارد نشود و در عين حال از چهارچوب هاي قالب داستاني نيز فاصله نگرفته و به دامن تخيل محض در نيفتيم. قالب داستاني هنر دفاع مقدس امروز يكي از حساسيت برانگيزترين قالب هاي انتقال ارزش ها به حساب مي آيد.
صداقت ، رمز بالندگي ادبيات دفاع مقدس
جهانگير خسروشاهي را در دفتر مدير انتشارات روايت فتح مي يابيم. وي مردي از جنس فيلم و ادبيات دفاع مقدس است كه چندين دوره داوري جشنواره فيلم دفاع مقدس و نيز كتاب دفاع مقدس دفتر ادبيات داستاني وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي را عهده دار بوده است. وي تاكنون آثار زيادي از جمله داستان كوتاه، زندگينامه داستاني و مقاله به چاپ رسانده است.
جهانگير خسروشاهي پيشتر در پانزدهمين جشنواره كتاب سال دفاع مقدس گفته بود: «كتاب هايي كه در زمينه دفاع مقدس منتشر شده اند، تنها گوشه اي از فداكاري ها را به تصوير كشيده اند و با كنار هم قرار دادن همه آثار خلق شده، هنوز نمي توانيم تصوير كاملي از جنگ تحميلي عراق عليه ايران را ببينيم.»
وي در گفت وگو با گزارشگر روزنامه كيهان درباره عمده ترين چالش هاي ادبيات دفاع مقدس مي گويد: «ما نويسندگان خوب و متعهد بسياري در وادي ادبيات دفاع مقدس داريم اما بايد با خودمان روراست باشيم. بعضي ها هم بين سلوك فردي شان و آنچه كه در حال نوشتنش براي نسل هاي بعدي هستند، هماهنگي وجود ندارد. اين شكاف باعث شده كه برد قلم كوتاه شود. اگر ظاهر و باطن يكي نباشد، بارش كلمات كند مي شود و يا نعوذ بالله به نفاق درمي افتيم!
الان رقابت براي بالا بردن آمار و ارقام آثار منتشر شده بين انتشاراتي ها بيداد مي كند. اين رقابت باعث شده كه جاذبه هايي براي جذب نويسندگان به عرصه ادبيات دفاع مقدس پديد آيد. اين روند به خودي خود خوب است در صورتي كه نويسندگان با تحقيق در وادي جنگ و باتجربه فراوان وارد اين عرصه شوند، نه اين كه با اندك تجربه و دانش بخواهند هرگونه اثري را به مجموعه آثار دفاع مقدس سنجاق كنند.
در گام اول نويسندگاني مي توانند موفق هاي اين عرصه باشند كه با ايمان و تعهدي راسخ از شهدا، امام، رهبري و انقلاب بنويسند. با عزمي جزم بروند پيرامون حقايق تحقيق كنند و ماحصل يافته هايشان را با قلمشان جاودانه سازند.»
اين نويسنده عرصه ادبيات دفاع مقدس نسبت به برخي فرم ها و سبك هاي جديد الظهوري كه كم كم وارد وادي رمان دفاع مقدس مي شوند، گله مند بوده و با اشاره به مصاديقي در بين رمان هاي تازه انتشار يافته مي گويد: «در رماني كه مملو از توصيف از فضاي طبيعي منطقه عمليات بود، آن قدر از فضاي طبيعي و حيوانات تالاب و منطقه توصيف وجود داشت كه مخاطب به جاي همذات پنداري با رزمنده و شخصيت اصلي داستان با حيوانات منطقه همذات پنداري مي كرد! الان مبارزه با عوامل دشوار طبيعي بيشتر از مبارزه عقيده با عقيده و جهاد في سبيل الله در رمان ها و داستان هاي دفاع مقدس باب شده است. من اسم رماني را نمي برم كه خداي نكرده دلخوري پيش بيايد، ولي تاكيد مي كنم كه ريل گذاري ناشران و نويسندگان عرصه دفاع مقدس بايد به گونه اي باشد كه مخاطب را به سوي درك حقيقت جهاد في سبيل الله بكشاند.»
خسروشاهي صراحتاً تاكيد مي كند: «اين عرصه مثل عرصه رمان هاي عشقي و پليسي نيست كه نويسنده بخواهد توان نويسندگي اش را به رخ بكشد و حقيقت را دستخوش تحريف كند. اولا بايد حواسمان جمع باشد كه چيزهايي را كه در دفاع مقدس اتفاق نيفتاده تصويرسازي نكنيم و در ثاني در بيان ريزه كاري ها مبالغه جايز نيست.»
كميت مهم نيست، اثرگذار بودن مهم است
اولين بار كه كتاب خاطرات «دا» در نمايشگاه بين المللي كتاب تهران ارائه شد، صف هاي طولاني خريداران اين اثر بي نظير گواه اين بود كه تا چه حد مردم از هر طيف و سليقه اي تشنه درك حقايق سال هاي جنگ هستند.
اين تجربه صراحتاً نشان داد كه يك اثر خوب دفاع مقدسي با تكيه بر صداقت در بيان مي تواند انقلابي در قلب سليقه هاي مختلف جامعه ايجاد كند.
محمد يزداني، دانشجوي سال چهارم ادبيات فارسي برايمان مي گويد: «الان روايت داستان گونه خاطره هاي دفاع مقدس روي بورس هستند و توانسته اند تا حد زيادي طيف هاي وسيعي از دوستداران ژانر دفاع مقدس را به سوي خود جلب كنند. متاسفانه در وادي رمان دفاع مقدس كمتر شاهد چنين اشتياقي از سوي مخاطبين هستيم.
دليل مهم اين است كه در روايت كمتر تخيل دخالت دارد و در داستان نويسنده مي تواند آنچه را كه نبوده خلق كند. با اين حال براي ارائه حقايق جنگ به مخاطب جهاني نيازمند تقويت بسترهاي رمان دفاع مقدس هستيم.
در بستر خاطره ها و ارزش هاي دفاع مقدس بي نهايت سوژه بكر وجود دارد كه به خودي خود پتانسيل خمير مايه قرار گرفتن براي رمان را دارند. كشف اين سوژه ها نيازمند اين است كه نويسندگان ما ابتدا تحقيقات كاملي در تاريخ و رخدادهاي دفاع مقدس داشته باشند.
متاسفانه يك طيف از نويسندگاني كه خود در زمان جنگ نبوده اند تلاش مي كنند بيشتر با توصيف و خيال پردازي اثري خلق كنند كه چون پايه و اساس منطبق بر واقعيت ندارد نه مي تواند ماندگاري داشته باشد و نه مي تواند اثري فاخر در ژانر دفاع مقدس محسوب شود.»
جهانگير خسروشاهي نويسنده در عرصه ادبيات دفاع مقدس نيز با بيان مصداق ديگري توضيح مي دهد: «در كتابي كه اخيراً در وادي رمان دفاع مقدس خواندم دو جوان از نسل امروز شخصيت پردازي شده بودند كه براي ديدن اعضاي فاميلشان به آبادان مي روند. در فصلي از رمان اين دو نفر بر سر مزار يكي از اعضاي فاميلشان حاضر مي شوند. در داستان با روايتي كه مي شود كاملا مشهود است اين فرد متوفي از خلق عرب بوده كه در زمان جنگ به سپاه دشمن پيوستند.
آنچنان توصيفات احساس برانگيزي از صحنه حضور اين دو بر بالاي مزار متوفي شده كه مخاطب كاملاً تحت تأثير قرار مي گيرد.
بعد اين دو نفر شخصيت اصلي رمان در فصل ديگري بالاي سر مزار شهيدي قرار مي گيرند و بدبختي هاي خاندان شان را مرور مي كنند!
در جاي جاي اين رمان هر وقت از حوادث خانوادگي اين دو نفر در قبل از سال57 صحبت به ميان مي آيد، همه اش شادي كنار شط كارون، ساز و دهل و آباداني است، اما وقتي حوادث بعد از 57 به تصوير كشيده مي شود گوياي بدبختي، آوارگي، بيكاري و هزار و يك مشكل اين خاندان است.
خلاصه در اين قبيل رمان ها توصيفات به گونه اي است كه جاي شك نمي گذارد خط و برنامه اي از سوي برخي ناشران و نويسندگان در جهت تحريف ارزش ها پيگيري مي شود.»
خسروشاهي در تكميل صحبت هايش مي گويد: «تنها راه انتقال ارزش هاي دفاع مقدس صداقت است. شما مي دانيد چند تا پايگاه راديويي در زمان جنگ بي كوچك ترين ادعايي زير خمپاره درحال فعاليت بودند؟ هيچ وقت از زحمات اين افراد صحبتي نشده است. اين ها سوژه هايي است بكر كه بايد كشف شوند و مورد پرداخت قرار گيرند. انتشاراتي ها همه اش نگران آمار آخر سال شان هستند. مثلاً آمار مي دهند كه صد كتاب 40صفحه اي از زندگي صد شهيد چاپ كرده اند، اما هيچ كس اثرگذار بودن و كيفي بودن كار را مورد ارزيابي قرار نمي دهد.»
وي در ادامه تأكيد مي كند: «ما بايد انتشاراتي ها، نويسندگان خوب، با صداقت و اثرگذار را مورد حمايت قرار دهيم.»
جاذبه هاي ساختگي و تحريف
در حقيقت رخدادها
مهدي نيرومنش، مستندساز جزو اولين افرادي است كه انعكاس خبر شيميايي شدن رزمندگان كشورمان را در جنگ تحميلي در رسانه هاي خارجي طي مستندي مورد واكاوي قرار داده است.
مهدي نيرومنش از جمله سينماگراني است كه دردها را از نزديك درك كرده، چالش ها را شناخته و براي رفع آنها راهكارهايي در ذهن دارد.
وي مي گويد: «در دفاع مقدس حقيقتي كه در آينه ارزش ها تجلي پيدا كرد اين بود كه يك عده خود را به خاطر مصلحت جمع فدا كردند و مصلحت امت اسلام را بر مصلحت فردي و آرامش خود ترجيح دادند. در سينماي دفاع مقدس نيز بايد انعكاس اين حقيقت پايه كار قرار گيرد.
در سينماي جنگ با نگاه جهاني تنها به جنبه هاي خشونت آميز جنگ توجه شده است، درحالي كه كشته شدن در سينماي دفاع مقدس براي هدفي والا رخ مي دهد، براي پاسداري اسلام و ساختن دنيا بر پايه ارزش هاي معنوي.
جنگ در مفهوم مرسوم خود بي نهايت تلخي دارد، آوارگي، غربت، از دست دادن عزيزان، محروم ماندن و... مفاهيمي هستند كه به همراه واژه جنگ در ذهن هر شنونده اي تداعي مي شود. وجود اين تلخي ها نبايد باعث شود كه ما براي كاستن از تلخي ها دست به تحريف رخدادها بزنيم.
متأسفانه درحال حاضر خيلي از كارگردانان سينماي دفاع مقدس در تلاشند با برگزيدن پوشش طنزگونه براي آثارشان از تلخي رخدادهاي جنگ پيش چشم مخاطب بكاهند. از سوي ديگر متأسفانه در اكثر اوقات به جاي ارائه طنز كه نقد سازنده را دربر مي گيرد به دامن هزل و هجو فرد افتاده اند. اين مسير به چيزي جز دره انحرافات ختم نمي شود و زنگ خطري براي سينماي دفاع مقدس به حساب مي آيد.»
مريم آستانه، جوان متعهدي است كه در سال هاي اخير در چندين كلاس فيلمنامه نويسي حضور داشته است. وي درمورد فيلمنامه هاي دفاع مقدس مي گويد: «يكي از نكات ريزي كه هميشه برايم سؤال بوده ادغام رخدادهاي جنگ با حوادث شخصي زندگي رزمندگان در فيلمنامه هاست. در اكثر فيلمنامه ها رزمندگان جواناني هستند كه از پاي سفره عقد به جنگ مي روند، درحالي كه كار پژوهشي نشان داده غالب رزمندگان نوجوانان و دانش آموزان خودساخته اي بوده اند كه در مكتب امام(ره) به آنچنان درجه معرفتي رسيدند كه توانستند در سنين نوجواني حقيقت را در آينه ارزش ها كشف كرده و راهي جهاد شوند. بنابراين بايد اين طيف را براي نوجوانان الگوسازي كرد نه اين كه با تحريف حقيقت درپي ايجاد جاذبه براي مخاطب امروز بود. اگر ما همان جاذبه هاي معنوي را كه وجود داشته پيش روي مخاطب قرار دهيم ديگر نيازي به ايجاد جاذبه هاي ساختگي نيست.»
چالش مديريت فرهنگي پيش روي
هنر دفاع مقدس
كامران شرفشاهي را با آثار دفاع مقدسي اش مي شناسيم. وي معتقد است با آن كه جنگ تحميلي تمام شده، شكل ديگري از جنگ بيش از هر زمان ديگري با تمام شدت در جبهه فرهنگ در جريان است و مؤثرترين سلاح در چنين جنگي، هنر و ادبيات است.
وي صراحتاً مي گويد: «علي رغم اين كه نهادها، ارگان ها، دستگاه ها و سازمان هاي متعددي خود را متولي فرهنگ، ادبيات و هنر جامعه مي دانند، اما در عمل بايد گفت كه در حوزه مديريت فرهنگي داراي نقايص و مشكلات فراوان هستيم.
به اين دليل آنچنان كه شايسته انتقال مفاهيم و تجربيات به نسل جوان بوده توفيق لازم حاصل نشده است.
در واقع مي توان گفت كه اگر مديريت فرهنگي ما به نحو هوشمندانه تر، پوياتر و فعال تري در اين حوزه ظاهر مي شد، امروز نتيجه كار شكل بسيار چشمگيرتري داشت و مي توانستيم با غرور و افتخار بيشتري در اين باره صحبت كنيم. در حقيقت حاصل امروز بيشتر حاصل تلاش اصحاب فرهنگ، شاعران، نويسندگان و كساني است كه دلسوزانه و متعهدانه بي هيچ گونه چشم داشتي در اين عرصه تلاش كرده اند و حتي عملكرد دلسردكننده و ناروا نيز نتوانسته است آنها را از تكاپو و تعهد به آرمان هاي مقدسي كه باور قلبي آنان است باز دارد.»
وي ادامه مي دهد: «گذشته از موضوع مديريت فرهنگي كه موجب شده تا مراكز و امكانات موجود به نحو مؤثر و قابل انتظار در اختيار اصحاب متعهد ادب و هنر قرار نگيرد مي توان اشاراتي داشت به عدم تخصيص بودجه اي مناسب براي گردآوري، چاپ و انتشار آثاري كه در اين زمينه خلق شده است. در واقع هم اكنون ما شاهد حجم عظيم آثاري هستيم كه در دوران جنگ تحميلي و پس از آن خلق شده است، اما به لحاظ اين كه اين آثار پراكنده اند، درك و دريافت درستي از عظمت اين آثار وجود ندارد. در برخي موارد لازم است كه به سراغ پديدآورندگان اين آثار كه هنوز در بين ما زندگي مي كنند برويم و خاطرات و ديدگاه هاي آنان را ثبت و ضبط كنيم كه اين مهم هنوز به انجام نرسيده است و جاي آن دارد كه از فرصت موجود براي انجام اين كار حداكثر استفاده به عمل آيد.»
گزارش روز
 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14