(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


سه شنبه 11 مهر 1391 - شماره 20321

دانشگاه در جبهه (41)
گام نخست تحول در علوم انساني
دانشجو
دردنامه يك دانشجو
حداقل دينداري دردانشگاه ها
كشوهاي همچنان بسته...
دريچه اي به دانشگاه


دانشگاه در جبهه (41)

دانشجوي شهيد حسين بسطامي
شهيد حاج غلامحسين بسطامي در سال 1338 در شهر شاهرود متولد و تحصيلات ابتدايي و متوسطه اش را در همان شهر گذراند. حسين در تمام طول دوران تحصيل شاگرد ممتاز بود و به همين علت جوايز متعددي را دريافت نمود.
شهيد بسطامي در امتحانات نهايي ششم متوسطه در رشته رياضي در شاهرود رتبه اول را حائز گرديد پس از اتمام دوران در رشته مهندسي راه و ساختمان دانشگاه پلي تكنيك (اميركبير كنوني) پذيرفته شد. ورود حسين به دانشگاه تقريبا مصادف با اوج گيري نهضت اسلامي ملت به رهبري حضرت امام خميني بود و حسين در اين تظاهرات و مبارزه عليه رژيم حضوري فعال داشت.
پس از پيروزي انقلاب اسلامي در تابستان سال 1358 و پس از صدور فرمان امام خميني مبني بر بسيج براي پاكسازي كردستان و خصوصا شهر پاوه از شر اشرار مسلح و ضد انقلاب، حسين با تعدادي از دوستانش به منطقه كردستان رفت. پس از آن در آبان ماه سال 1358 همراه با ساير دانشجويان مسلمان پيرو خط امام لانه جاسوسي آمريكا و منبع فساد و توطئه را تسخير مي كند.
در لانه جاسوسي حسين در واحد عمليات مسئول حفاظت از گروگانها بود. پس از اينكه تعدادي از گروگانها براي نگهداري و حفاظت بيشتر به شهرستانهاي مختلف انتقال داده شدند او حفاظت از گروگانها در شهرهاي شيراز و قم و محلات را به عهده داشت.
كمي قبل از آزاد شدن گروگانهاي جاسوس حسين بلافاصله از طريق سپاه پاسداران انقلاب اسلامي داوطلبانه عازم جبهه نبرد عليه متجاوزين بعثي شد، در آنجا مسئوليتهاي متعددي از جمله مسئوليت تداركات سپاه سوسنگرد را برعهده گرفت و در عمليات هاي متعدد شركت كرد از جمله عمليات 26 اسفند سال 1359 و نيز در عمليات 31 ارديبهشت 60 كه منجر به مجروح شدن وي از ناحيه دست گرديد.
پس از مرخصي از بيمارستان با وجودي كه دستش كاملا بهبود نيافته بود به سوسنگرد بازگشت و در عمليات 27 شهريور 1360 مسئوليت رساندن تداركات به خطوط عملياتي را عهده دار شد. پس از شركت فعال در عمليات طريق القدس، مسئوليت فرماندهي سپاه سوسنگرد به حسين واگذار شد.
پس از پايان عمليات و آزادسازي اطراف سوسنگرد (هويزه و...) حسين خود را براي عمليات رمضان آماده مي كرد. در اين عمليات با وجود اينكه مسئوليتهاي متفاوتي به او پيشنهاد شده بود، ولي مي خواست مانند يك رزمنده بسيجي در عمليات شركت كند. حسين در اين عمليات از ناحيه دست راست به سختي مجروح شد.
پزشك معالجش براي انجام اعمال جراحي توقف حداقل 6ماهه در تهران را براي او ضروري مي دانست و همين فرصتي شد تا با بازگشايي دانشگاه پس از ثبت نام و انتخاب واحد در كلاسهاي درس حاضر شود. ولي اين دوري از جبهه براي او قابل تحمل نبود و با شروع عمليات والفجر ديگر نتوانست طاقت بياورد و بلافاصله عازم جبهه شد. حسين پس از شنيدن خبر شروع عمليات والفجر مقدماتي به يكي از دوستان دانشجو گفته بود كه من بايد بروم ديگر نمي توانم طاقت بياورم، پس از اعزام به جبهه در واحد مهندسي رزمي قرارگاه خاتم الانبياء در قسمت راه سازي مشغول به خدمت و در جريان عمليات والفجر1 مسئوليت مهندسي رزمي تيپ سيدالشهدا را به عهده گرفت و پس از شروع حمله براي احداث جاده حساسي به منطقه تپه دوقلو (جنوب فكه) فرستاده شد.
آن شب، شب چهارشنبه 13 رجب، شب ولادت اميرمؤمنان حضرت علي(ع) بود. حسين چندين شب متوالي به اتفاق ديگر بسيجيان از سر شب تا طلوع فجر كار مي كردند و جاده تقريبا رو به اتمام بود. نزديك طلوع فجر و در حين بازگشت برادران ناگهان خمپاره اي هوا را شكافت، تركش خمپاره به چند نقطه از بدن حسين اصابت كرد و بدنش غرق خون بود. با اين حال مرتب زمزمه مي كرد: الحمدلله، الحمدلله، الهي رضا برضائك، تسليما بقضائك، مطيعا لامرك. سرانجام روح پاكش در بدن مجروحش قرار نيافت و غلامحسين بسطامي در سالروز تولد اميرالمؤمنين(ع)، يعني 13 رجب (7 ارديبهشت 1362) به آنچه همواره آرزويش بود نائل شد و به شهادت رسيد.
 


گام نخست تحول در علوم انساني

استاد رحيم پورازغدي
ابتداي انقلاب عده اي معتقد بودند هنر و سينما عرصه فساد است و نبايد به آن نزديك شد ولي در مقابل عده اي معتقد بودند كه اين عرصه را مي توان اسلامي كرد. آنها مي دانستند كه اين كار سخت است ولي معتقد بودند اين دريا عبور كردني و اسلامي شدن هنر شدني است. بعد از انقلاب عده اي براي اسلامي كردن انقلاب با دغدغه وارد عرصه هنر شدند و هنر انقلاب به عنوان مشعلي در تاريكي راه افتاد ولي برخي چون قدرت و توان فكري ديني نداشتند، خود اسير اين عرصه شدند.
عده اي از اول انقلاب مي گفتند هنر ربطي به ايدئولوژي و آرمان دارد در حالي كه هيچ هنر غيرمكتبي و غيرايدئولوژيك در دنيا وجود ندارد و اين را بچه مسلمان هاي ما بعد از انقلاب آزمودند و افشا كردند. هيچ هنري نداريم كه نگاه ويژه اي به اخلاق و حقوق و مسئوليت هاي انسان نداشته باشد.
يكي از نگراني هاي ما انقطاع نسل هنري اول انقلاب با بچه هاي نسل جديد كه تازه وارد عرصه هنر شده اند است و اين گسست نبايد به وجود بيايد. دغدغه هايي كه سي سال پيش در ميان جوانان انقلابي كشور ما مطرح بود، الان در كشورهايي كه بيداري اسلامي در آنها روي داده است مطرح است و اين كشورها به سراغ تجربه سي ساله ما خواهند آمد. عرصه هنر اسلامي جبهه اي است كه افرادش ممكن است تغيير كنند ولي اين پرچم روي زمين نخواهد ماند و با آمدن و رفتن آدم ها اين عرصه خالي نمي شود. بعضي ها با ظاهر حزب اللهي آمدند ولي از درون پاشيدند. ذات هنر و سينما مانند ذات سياست سكولار نيست البته ديني كردن هنر سخت است. توحيدي كردن همه عرصه ها سخت است. در دانشگاه هاي ما ترجمه ها هم گزينشي است و در هيچ كدام از دانشكده هاي ما، آثار افرادي مانند شهيد آويني و مرحوم مددپور تدريس نمي شود. مومن همان طور كه با شمشير خود جهاد مي كند با قلم خود هم مي تواند جهاد كند.
فيلمسازاني كه فيلم سياه و مبتذل مي سازند، به دليل نوع زندگي خود و نوع زيست خود چنين آثاري مي سازند.
بهترين راهكار براي اسلامي شدن سينما و هنر، كنار گذاشتن گفتمان ليبرال و چپ است.
تفكيك هنر از حكمت و اخلاق نادرست و غيرقابل دفاع است و دانشگاه هاي ما نبايد دست اين نوع تفكرات بيفتد.
اولين راه براي بهتر شدن و اسلامي شدن، اصلاح نظري و گفتماني است.
يكي از كارهايي كه حوزه هنري بايد بكند اين است كه كرسي آزادانديشي بگذارد و فيلمسازان بيايند و جواب بدهند كه اين همه هزينه كردند و فيلم ساختند، با چه هدفي بوده و چه چيزي عايد جامعه شده و چه تاثيري روي اخلاق جامعه گذاشته است؟
يك قداستي براي هنر ايجاد كرده اند كه كسي نمي تواند از آقايان سؤال هم بكند يا اعتراضي بكند. از طريق فيلم روي اخلاق جامعه تاثير مي گذارند ولي كسي نمي تواند سؤال كند كه چه كسي گفته شما اجازه داري معلم اخلاق ما باشيد؟
نمي توانيم امروزي باشيم و محكمات خود را نسبت به غرب تبيين نكنيم.
بايد تجربيات عملي اندوخته خود بعد از انقلاب را تبديل به متن آموزشي كنيم و نظريه پردازي كنيم. بايد اين جزميت موجود در دانشگاه ها شكسته شود و آثار شهيد آويني در دانشگاه ها تدريس شود.
 


دانشجو

اشاره: دانشجو بلاگ ستوني است براي سرك كشيدن به وبلاگ هاي دانشجويي
اشاره:
توهين بي شرمانه به ساحت مقدس پيامبر رحمت قلب امت اسلام را جريحه دار كرد. خروش جهاني مسلمانان در دفاع از حريم مقدس نبي مكرم و معظم اسلام بيانگر پايان روزگار تلخ سيطره و استيلاي غرب بر مقدرات عالم و جلوه اي پرشكوه از بيداري اسلامي است. در اين راه هر كس با هر وسيله به ساحت پاك رحمت للعالمين ارادت خويش را پيشكش نمود. شعر زير نمونه اي زيبا از اين عرض ادب هاست كه توسط شاعر متعهد و نام آشنا آقاي كاظم رستمي، دانشجوي ادبيات دانشگاه پيام نور براي صفحه دانشگاه ارسال شده است:
نوراحمدي هميشگي است
دور هم سه شر نشسته اند
چند موميايي كثيف
چنگ هاي خوني زمان
پوزه هاي زوزه سخيف

مي كشد سبيل سگ وشي
نقش نفرتي به آسمان
مرده گرگ وحشي قرون
پنجه مي كشد به جان جان

پاپ هاي كشتن مسيح
سوي ديگري به غيظ خون
طرح يك صليب روي ني
چون صليبيان به حيض خون

زوزه هاي ديوها بلند
لوسيفر چو از در آمده
مظهر تمام شيطنت
آتيكاي ديگر آمده

مصحفي به دست توله اش
شر زباني از صليبيون
فتنه جديد مذهبي
اين عروسك بني صيون

پايه هاي تخت او دو برج
تخت شاهيش نوين شده
مكرهاي واپسين اوست
برج هاي تيغ كين شده

با نقاب نحس نو شده
يك سياه مسخ بي وجود
او به ما به خنده مي زند
چشمكي كه خود وتو شده

عورتش محافظ تنش
عمرعاص شام هاويه
در كنار او نشسته است
يك سگي سرش معاويه

زد به طبل شيطنت همين
زاني پليد شهر شب
ناكشيشي از تبار سكر
مظهر جهالت و شغب

روبه روي او عروسكي
ماردوش وهم سينما
زهر مي چكد زچشم او
انعكاس كفر كينه ها

يلهثي سرشت ديگري
نامخواه زوزه و زغن
غرق نشئه حشيش و بنگ
خادم خدوم اهرمن

الغرض همه نشسته اند
گرگ هاي يك سگ بزرگ
آن رجيم رانده پليد
بچه هاي كفر ماده گرگ

طرح وهن نور مي زنند
سايه هاي سي نما شده
خادمان پست ديو كبر
پاي تخت او فنا شده

پشت پرده هاي شب ولي
نور حق دوباره تازه شد
تيغ شحنه هاي شب شكست
آسمان پر از گدازه شد

بحر او به سگ نجس نشد
خون به جان امتش دويد
نوراحمدي هميشگي است
سطوت سياه شب دريد

گرچه قلب عاشقان گرفت
شب نقاب شر ولي شكست
خواب از حياط خانه رفت
روز پشت حيله را شكست
وبلاگ نطع نمك
NateNamak.blogfa.com
 


دردنامه يك دانشجو

 اشاره:
نامه زير، توسط يكي از دانشجويان دانشگاه علوم پزشكي تبريز براي صفحه دانشگاه ارسال شده است. نظر به اينكه برخي مطالب مندرج در آن به ويژه اسامي ذكر شده با سياست هاي كلي روزنامه و قوانين مغايرت داشت، خلاصه اي از نامه مذكور ذيلا به چاپ مي رسد:
¤¤¤
چندي قبل در دانشگاه ما فيلمي از رفتار زننده و غير اخلاقي چند دانشجوي دختر منتشر شد و دست به دست و گوشي به گوشي مي چرخيد. اين فيلم كه اصل آن روي فضاي مجازي قرار داده شده بود! موجي از ناراحتي و بهت را در بين اساتيد و دانشجويان ارزشي به وجود آورد. اعتراضات و مراجعات دانشجويان سرانجام كارگر افتاد و مسئولين دانشگاه را كه تا پيش از اين اقدامي نمي كردند به واكنش واداشت و دانشجويان به كميته انضباطي احضار شدند. طبعا هر دانشجوي پاك و آزاده اي كه به دور از آلودگي هاي افراد ناباب در پي تحصيل علم است، از پالايش و پاكسازي دانشگاه خرسند مي شود اما حكم انضباطي دانشگاه آب سردي بود بر روي همه انتظارها! پس از مدت ها كش و قوس، دانشگاه دانشجويان خاطي را كه عمل زشت و شرم آورشان قابل بيان نيست، صرفا به يك نيمسال محروميت از تحصيل محكوم كرد! اين در حالي است كه عمل آنها و انتشارش در فضاي مجازي و نيز در بين دانشجويان، سبب بي آبرويي و بدنام شدن دانشگاه علوم پزشكي تبريز و نيز اساتيد و دانشجويان آن شده است. اعتراض اساتيد و دانشجويان ارزشي و پاكدامن دانشگاه بر آن حكم سبب شد كه ادعاي عجيبي از سوي مسئولين دانشگاه مطرح شود، كه براساس اين ادعا چنين وانمود مي شد كه دانشگاه مي خواهد با افراد فاسد و افرادي كه حيثيت علمي دانشجويان را آلوده كرده اند برخورد كند، اما برخي مراجع در بيرون دانشگاه با اين كار مخالفند!! يا للعجب! يعني در نظام جمهوري اسلامي افرادي هستند كه از مروجين فحشا و فساد دفاع مي كنند؟! يعني هستند كساني كه از چند دختر بدكاره كه باعث از بين رفتن آبروي دانشجويان ديگر شده اند، دفاع مي كنند؟! به نظر من و بسياري از دوستان هم كلاسي و هم خوابگاهي چنين نيست و اين فقط بهانه اي است براي مسئولين دانشگاه كه كوتاهي و ضعف خود را در پشت اين حرف ها پنهان كنند!
اما همين حرف ها براي دانشگاه گران تمام شده و خواهد شد. جمع زيادي از دانشجويان ارزشي اكنون معتقدند كه از اين پس نبايد منتظر اجراي احكام الهي توسط دانشگاه بود! بايد خودمان با هر تخلفي مستقيما برخورد كنيم و به مصداق وصيت نامه امام راحل وقتي مسئولين به وظيفه شان عمل نمي كنند، ما خود به آن وظيفه عمل كنيم. معني اين سخنان و نتايج حاصل از آن از همين حالا معلوم است. مي توان فهميد كه در سايه كوتاهي و به وظيفه عمل نكردن مسئولين دانشگاه و عدم اجراي احكام قانوني و احكام الهي، بايد شاهد هرج و مرج و برخوردهاي شخصي باشيم و اگر در اين ميان افرادي راه به خطا ببرند نيز نمي توان سره را از ناسره تميز داد! اين همه درحالي است كه براي همين رفتار بي شرمانه اين دانشجو نمايان، در وزارت علوم حكم قانوني براساس آئين نامه و شيوه نامه انضباطي (كه براي هر دو وزارت علوم و بهداشت مشترك است) تا مرز اخراج از دانشگاه اعمال مي شود و اين امركاملا مطابق قانون است. يادآوري اين نكته ضرور ي است كه از كل جمعيت چهار ميليوني دانشجويي كشور، كمتر از ده درصد زير مجموعه وزارت بهداشت است و مابقي به وزارت علوم وابسته اند. با اين حال مي بينيم كه دانشگاه ما، خود را تافته جدا بافته دانسته و از تن دادن به قانون حاكم بر تمامي دانشجويان سراسر كشور سرباز مي زند. يقينا مسئولين وزارت بهداشت و نيز مسئولين استاني- خصوصا دستگاهي كه نهي از برخورد با دانشجويان به آنها منتسب شده است- بايد پاسخگوي اين كوتاهي و مسائل بعدي دانشگاه علوم پزشكي تبريز باشند.
امضاء محفوظ
 


حداقل دينداري دردانشگاه ها

آيت الله جوادي آملي مفسر بزرگ قرآن و از مراجع عظام تقليد درحاشيه افتتاح پروژه هاي واحد دماوند دانشگاه آزاد اسلامي با بيان اينكه دانشگاهي مي تواند كشور را اداره كند كه اسلامي باشد، گفت:معناي اسلامي بودن اين نيست كه دانشگاه تنها مسجد داشته باشد، حرف اول در دانشگاه دانش است و بايد دانش را اسلامي كرد.
وي به بحث جداسازي دختران و پسران دردانشگاه ها اشاره كرد و تاكيد كرد: پيامبر(ص) فرمودند نگاه به نامحرم تير است، بنابراين كف و حداقل دينداري دانشگاه ها اين است كه دختران و پسران كنار هم نباشند.
پيش از اين نيز مراجع تقليدي چون حضرات آيات مكارم شيرازي، نوري همداني و صافي گلپايگاني درخصوص لزوم اجراي اين طرح و عدم اختلاط دختران و پسران در دانشگاه ها موضع گيري كرده بودند.
آيت الله مكارم شيرازي در پاسخ به استفتائي درباره تفكيك جنسيتي دختران و پسران دانشجو در دانشگاه ها اعلام كرده بود:«وظيفه مسئولان و دانشجويان اين است كه از چنين كاري به طور قطع استقبال كنند و آن را وظيفه شرعي خود بدانند.»
آيت الله نوري همداني دراين خصوص گفته بود:«اقدام بسيار خوبي است و مقدمه فوائد و محسنات بسياري خواهد بود.»
آيت الله صافي گلپايگاني نيز با بيان اينكه تفكيك جنسيتي از اهم مظاهر هويت نظام اسلامي و جامعه مسلمان است، گفت:«هزينه اجراي تفكيك جنسيتي هرچه هم سنگين باشد قابل تحمل است.»
تير ماه سال گذشته بود كه اظهار نظرها در خصوص اجراي طرح تفكيك جنسيتي در دانشگاه ها اوج گرفت.
14تير 90 بود كه كامران دانشجو وزير علوم، تحقيقات و فناوري درجمع روساي دانشگاه ها با بيان اينكه حركت به سمت اسلامي تر شدن دانشگاه ها ركن اصلي سياست هاي وزارت علوم است، گفت:«از حركت به سمت اسلامي تر شدن دانشگاه ها عقب نشيني نخواهيم كرد حال هر چه مي خواهند جو بسازند. ما با آن آقا بالاسر معامله كرده ايم و او بهترين تاجر است؛ قائل به اين هم نيستيم كه آخرت خود را به خاطر دنياي احدي بفروشيم.»
دانشجو در همان جلسه تاكيد كرد:«مي خواهيم كلاس هاي درسي دانشگاه را اگر امكانات برگزاري جداگانه كلاس هاي زن و مرد وجود ندارد به اين ترتيب برگزار كنيم كه دختران و پسران در دو رديف جداگانه بنشينند، اما اگر درجايي امكاناتش وجود دارد، كلاس هاي زن و مرد را جدا برگزار كنيم؛ و قانون مي گويد كه مسئول اجراي آن روساي دانشگاه ها هستند.»
روساي دانشگاه هاي دولتي حاضر در سالن برگزاري اين نشست با سردادن «تكبير» موافقت خود را براي اجراي قانون جلوگيري از اختلاط زن و مرد در دانشگاه ها ابرازكردند.
اما يك روز بعد، رئيس جمهور در نامه اي به وزراي علوم، تحقيقات و فناوري و بهداشت، درمان و آموزش پزشكي بر ضرورت خودداري از اقداماتي كه آن را «سطحي» و «غير عالمانه» ناميد، تاكيد كرد و مخالفت خود را با اجرا شدن طرح عدم اختلاط در دانشگاه ها اعلام كرد.
انتشار اين نامه موج جديدي از اظهار نظرها درخصوص سكوت محمود احمدي نژاد درباره اجراي اين طرح و اقدام يكباره او در منتشر كردن اين نامه آغاز شد.
برخي معتقدند اظهار نظر غيرمنتظره رئيس جمهور اين شائبه را ايجاد مي كند كه از ابتدا عده اي در وزارت علوم به دنبال طرح اين مسئله بوده اند تا بعد رئيس جمهور با موضع گيري هاي اين چنيني بهره برداري سياسي كند.
 


كشوهاي همچنان بسته...

مهدي تيماجي
اخيراً شاهد انتشار خبري متفاوت درباره اسلامي كردن دانشگاه ها بوديم. البته جنس اين خبر نه از نوع تفكيك جنسيتي و بومي گزيني بود و نه درباره تغييرات بنيادين در حوزه علوم انساني؛ بلكه خبر در مورد انتصاب آقاي عبدالله جعفرعلي جاسبي در شوراي اسلامي كردن دانشگاه ها بود! خبري كه تعجب همگان را به همراه داشت و ابهامات فراوان و تازه اي را در اذهان جامعه دانشگاهي پديد آورد. برخلاف تصور تشكل هاي دانشجويي كه منتظر بودند بعد از رفتن جاسبي از دانشگاه آزاد، فضاي رسانه اي براي پاسخ گويي وي در قبال عملكرد 30ساله خود در دانشگاه آزاد بوجود بيايد اكنون شاهد آنيم كه قرار است ايشان صاحب صندلي ها و عناوين تأثيرگذار در شوراي انقلاب فرهنگي و نهادهاي وابسته به آن شود! و ظاهراً قحط الرجال قوه مجريه به شوراي انقلاب فرهنگي هم سرايت كرده است!
همه مي دانيم كه جاسبي به مدت 30 سال مدير بزرگ ترين دانشگاه خاورميانه بوده است. قطعاً او در اين مدت تمامي نبوغ و توانايي خود را در حوزه هاي آموزشي و مديريتي به اجرا گذاشته و الحق در توسعه كمي و برخي امور ديگر، توفيقاتي هم به دست آورده است. حال اين پرسش مطرح است كه پس از سي سال مديريت دانشگاه آزاد، اكنون ايشان چه نوآوري و نگاه جديدي دارد كه قرار است با ارائه آن كمك حال شوراي اسلامي كردن دانشگاه ها باشد؟! آيا ايشان در دوره سي ساله اي كه به معني واقعي حاكم بلامنازع و فعال مايشاء در دانشگاه آزاد بودند، اقدامي درباره اسلامي كردن دانشگاه آزاد كردند؟ آيا در دوره ايشان متون درسي آن دانشگاه ذره اي به سوي اسلامي شدن يا بومي شدن متمايل شد؟ آيا فضاي فرهنگي و اخلاقي دانشگاه آزاد به سوي اسلامي شدن رفت يا نه شاهد اختلاط دختر و پسر و اخبار ناگوار اخلاقي بوديم؟
بررسي وضعيت عمومي دانشگاه آزاد در مدت حضور ايشان حاكي از حركت در مسير عكس اسلامي شدن دانشگاه و پرونده هاي ابهام آميز مالي و مديريتي سنگين هستيم و كار تا آنجا پيش رفت كه سر نخ بسياري از حوادث و وقايع انتخابات سال 88 و بعد از آن به دانشگاه آزاد و برخي مسئولان بلندپايه آن رسيد. اينهاست كه سبب تعجب دلسوزان و آگاهان و خصوصاً دانشجويان مطالبه گر شده است. شايد راز اين انتصاب بيماري مزمني باشد كه مدتي است گريبانگير دولت دهم شده است.
حقيقت است كه پشت كردن به گفتمان 4 تير 84 و گفتمان دولت عدالت محور، بيماري است كه دولت، مدتهاست به آن مبتلا شده و ظاهراً و علي رغم توصيه همه دلسوزان، قصد ندارد در جهت علاج آن اقدامي اساسي انجام دهند.
رئيس جمهور كه در اوايل آغاز به كار دولت نهم، منتقد جدي و قاطع مديريت دانشگاه آزاد بود و حتي قبل از انتخابات سال88 معتقد بود كه دانشگاه آزاد حامي مالي رقيب انتخاباتي و جريان فتنه است، به يك باره و در چرخشي 180 درجه اي تصميم به استفاده از رئيس دانشگاه آزاد در يكي از حساس ترين قسمت هاي شوراي انقلاب فرهنگي مي كند!
هنوز فراموش نكرده ايم كه رئيس جمهور چند سال پيش در جمع تشكل هاي دانشجويي اعلام كرد: «پرونده اين آقايان در كشوي ميز من است كاري نكنند كه كشوي ميز خود را باز كنم.» و اكنون معلوم نيست كه چه اتفاقي افتاده كه افراد پرونده دار، شايسته احراز چنين سمتي شده اند و دولت قصد كرده كشوي ميزش را همچنان بسته نگه دارد!؟ با اين اقدامات به نظر مي رسد كشوي ميز رئيس جمهور قرار است تا بعد از انتخابات رياست جمهوري يازدهم بسته باقي بماند!
شايد بتوان تغيير رويه دولت را به حساب يارگيري براي انتخابات رياست جمهوري سال آينده گذاشت و البته نبايد فشارها و لابي هاي برخي نمايندگان مجلس بر اين گونه انتصابات را ناديده گرفت. هر چند شاهد اعتراض برخي نمايندگان غيور مجلس به اين انتصاب هم بوديم ترديدي نيست كه اين انتصاب ستمي آشكار است بر بحث اسلامي كردن دانشگاه ها كه رهبر انقلاب آن را از نان شب براي دانشگاه ها واجب تر مي داند، اقدامي كه در خوش بينانه ترين وضع مي توان آن را فرصت سوزي در اين موضوع مهم و حساس ناميد.
گويا دولت قصد دارد تمامي پتانسيل هاي كشور را درگير معاملات و معادلات انتخاباتي خود كند و در اين مسير فضاي آموزشي و فرهنگي دانشگاهها را مستثني نكرده است! اين گونه اقدامات باعث مي شود تا دولت روزبه روز از ياران سال 84 خود دورتر و دورتر شود.
 


دريچه اي به دانشگاه

دانشگاه مفيد بودجه فرهنگي آري تشكل فرهنگي ممنوع!
مسئولان دانشگاه مفيد قم با نصب اطلاعيه اي در تابلو اعلانات اين دانشگاه، با استناد به مصوبه شوراي هماهنگي معاونان و مديران كل دانشجويي و فرهنگي وزارت علوم (به تاريخ 3/2/90) اقدام به دريافت مبلغ 216 هزار ريال از هر دانشجو تحت عنوان سرانه فرهنگي مي كنند.طبق مصوبه مورد استناد، دريافت اين مبلغ از دانشجويان منوط به ايجاد بسيج دانشجويي، كانون هاي قرآني و فرهنگي و انجمن علمي در راستاي ارائه خدمات ورزشي، فرهنگي و مشاوره است.
اين دانشگاه در حالي اقدام به اخذ اين مبلغ مي كند كه مسئولان دانشگاه علاوه بر مخالفت و سنگ اندازي در فعاليت هاي فرهنگي كانون هاي دانشجويي موجود، با درخواست جمع كثيري از دانشجويان براي ايجاد تشكل بسيج دانشجويي مخالفت كرده و مانع اين كار شده اند.پس از پيگيري هاي مجدانه دانشجويان اين دانشگاه، سرانجام مسئولان وزارت علوم با حضور در دانشگاه مفيد اقدام به برگزاري جلسه اي با قائم مقام دانشگاه نموده و تصميماتي را در اين راستا اتخاذ كردند.از جمله تصميمات اين جلسه تعهد دانشگاه به تشكيل نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري و نيز تشكيل بسيج دانشجويي همانند ساير دانشگاهها مي باشد.
اما با توجه به آغاز سال تحصيلي جديد، هنوز اقدام عملي در راستاي جلسه مذكور صورت نگرفته است.
هفته قبل مسئول نهاد مقام معظم رهبري در دانشگاه هاي قم در پاسخ به سوال خبرنگار خبرگزاري دانشجو مبني بر اينكه برقراري دفتر نهاد در دانشگاه مفيد در چه مرحله اي است، بيان داشت: تاكنون هيچ برنامه اي براي تشكيل نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاه مفيد قم انجام نشده است.
ملاحسني، مسئول ناحيه بسيج دانشجويي قم نيز در گفت وگو با خبرنگار خبرگزاري دانشجو با اشاره به اينكه بررسي ها و پيگيري ها براي تشكيل حوزه بسيج دانشجويي در دانشگاه مفيد قم از طرف دانشجويان اين دانشگاه صورت گرفته است، گفت: تاكنون هيچ پاسخي به درخواست هاي دانشجويان مبني بر تشكيل بسيج دانشجويي صورت نگرفته و همچنان برقراري اين تشكل دانشجويي در اين دانشگاه همچون سنوات گذشته در هاله اي از ابهام قرار دارد.
باتوجه به اينكه طبق مصوبه وزارت علوم مبلغي به عنوان هزينه راه اندازي تشكل هاي دانشجويي در دانشگاه ها توسط مسئولين از دانشجويان اخذ مي شود، با يك حساب سرانگشتي مشخص مي شود، دانشگاه مفيد با بيش از 2500 دانشجو، در هر ترم حداقل 54 ميليون تومان به عنوان تشكل هاي فرهنگي از دانشجويان اخذ و در ناكجاآباد هزينه مي كند!
علاوه بر آن يكي از تخلفات آشكار اين دانشگاه از مصوبه مذكور در رابطه با بند 2 اين مصوبه است كه دانشگاه را ملزم به افتتاح حساب مستقل مي كند.
مسئولان ذي ربط با تخلفي آشكار وجه دريافتي از دانشجويان را نه در حساب مستقل ديگر بلكه در همان حساب شهريه دانشگاه واريز كرده اند.
طي سال هاي اخير اين دانشگاه به پايگاه و محل امني براي برخي عوامل دست چندم جريان فتنه مبدل شده است و فتنه گران بعد از لغو مجوز مجمع محققين در دانشگاه مفيد گردهم آمده اند و حتي مسئوليت هايي نيز در اين دانشگاه دارند.
سال قبل نيز برخورد دانشگاه مفيد با جمعي از دانشجويان ارزشي، كه به سوء مديريت مسئولين دانشگاه و دعوت از حاميان فتنه معترض بودند، با حمايت مسئولين انقلابي وزارت علوم متوقف ماند.
 


(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14