(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


سه شنبه 11 مهر 1391 - شماره 20321

نقش بهائيت در پيدايش و استمرار رژيم پهلوي (21)
يك بهائي مشاور آستان قدس رضوي
علل و عوامل پذيرش قطعنامه 598 (13)
تعمد دولت در عدم حمايت از جنگ

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir


نقش بهائيت در پيدايش و استمرار رژيم پهلوي (21)

يك بهائي مشاور آستان قدس رضوي

E-Mail:shayanfarkayhannews.ir
مريم صادقي
ارتشبد سابق حسين فردوست درباره ي پيامدهاي واردات بي رويه فرآورده هاي كشاورزي مي نويسد: «اقلام مختلف به ويژه گندم و گوشت جزء واردات اصلي مي شود و هر سال آمريكا دو ميليون تن گندم به ايران صادر مي كند و صادرات گوشت يخ زده از استراليا و آرژانتين و غيره نيز رقم بزرگي را تشكيل مي داد... هميشه تعداد زيادي كشتي در بندرعباس در نوبت تخليه بودند... چون اكثر اجناس و محموله هاي فاسدشدني كشتي ها فاسد مي شدند و پس از پرداخت «دموراژ» به صاحب كشتي در موقع تخليه از او تقاضا مي شد كه جنس فاسد شده را در دريا تخليه كند و او براي تخليه نيز مزد خود را دريافت مي داشت457».
زدوبندها و سوء استفاده هاي روحاني در امور كشاورزي و منابع طبيعي باعث شد كه در سال هاي آخر رژيم پهلوي اعتراضات و شكوائيه هاي زيادي عليه او صورت گيرد. به طوري كه عنوان روحاني، نابودكننده ي كشاورزي و جنگل ايران، زينت بخش بسياري از مطبوعات كشور بود و بسياري از نمايندگان مجلس و اهل قلم به افشاگري پاره اي از مسائل پشت پرده پرداختند. در راستاي اين هدف عده اي از نمايندگان شكوائيه اي را تقديم مجلس كردند و روحاني را به بي كفايتي در امور اقتصادي متهم ساختند.458 پس از تغيير نخست وزيري از هويدا به آموزگار، روحاني مدير عامل شهرك غرب شد. در اين زمان هويدا كه به وزارت دربار رسيده بود،از آموزگار تقاضاي انتقال روحاني را به وزارت دربار كرد كه با درخواست وي موافقت شد. اما اين انتقال دوام چنداني نيافت. پس از سقوط دولت آموزگار در مرداد 1357 و روي كار آمدن جعفر شريف امامي، در حالي كه اعتراضات و اعتصابات مردمي عليه حكومت شاه فضاي جامعه را ملتهب كرده بود، نخست وزير جديد كه با شعار «آشتي ملي» مأمور جلوگيري از التهاب بيشتر جامعه بود، اقدام به دستگيري برخي از دولتمردان فاسد نظام شاهنشاهي كرد كه منصور روحاني يكي از آنها بود. روحاني طبق ماده 5 حكومت نظامي در شهريور 1357 دستگير شد و پس از پيروزي انقلاب اسلامي به عنوان مفسد في الارض در سحرگاه 22 فروردين اعدام گرديد.459
غلامعباس آرام
غلامعباس آرام، وزير امور خارجه ي ايران در فاصله ي سال هاي
1338-1345 و عضو هيئت امناي دانشگاه پهلوي شيراز در سال 1342 و شوراي مركزي جشن هاي شاهنشاهي در سال 1343، سناتور انتصابي تهران در دي ماه سال 1355 ش.460
غلامعباس آرام فرزند ملاعلي رضاچاي فروش از مبلّغان فعّال بهائيت در يزد و نيريز فارس است كه به همين علت از سوي مخالفان بهائيت به قتل رسيد.461 مادر وي كه از اهالي پاكستان بود پس از مرگ پدرش با يك هندي ازدواج كرد و چون شوهر او با غلامعباس رابطه خوبي نداشت، وي خانه را ترك كرد و به بمبئي رفت و در كنسولگري انگلستان به پادوئي مشغول شد و در همان جا بود كه از طرف مستر كنت(كنسول انگلستان در بمبئي)مورد توجه قرار گرفت و تحت تربيت او قرار گرفت به طوري كه در همه مأموريت هاي محوله همراه وي شد.
غلامعباس آرام، پس از جنگ اول جهاني، به ايران آمد و با قبول تابعيت ايران به استخدام وزارت امورخارجه درآمد و چون با زبان اردو آشنائي داشت به عنوان عضو محلي سفارت ايران به هند اعزام گرديد. آرام در سال 1324ش، دبير دوم سفارت ايران در آمريكا و با نزديكي با حسين علاء(از حاميان اصلي اعضاي بهائيت)توانست نظر او را جلب و از سال 1326ش، در وزارت خارجه ترقي كند.462
ليستي كه ساواك از 112 تن از بهائيان شاغل در دوائر كشوري و لشكري ايران عصر پهلوي در سال 1339ش، فراهم كرد، از عباس آرام صراحتاً به عنوان يكي از بهائيان شاغل در رژيم پهلوي ياد كرده است.463
شايد بتوان علت ترقي آرام را در وزارت خارجه پيوند او با تشكيلات بهائيت و لژهاي ماسوني نظير سحر و كيوان دانست. فاطمه معزي در مقاله خود در اين باره چنين بيان مي كند:
«يكي از دلايل ترقي او در وزارت امور خارجه شايعه ي بهائي بودن وي و حمايت محافل بهائي در مراكز قدرت بوده است كه البته با در نظر گرفتن فعّاليت هاي پدرش شايعه اي بي اساس نيست. او در بين اعضاي وزارت امور خارجه محبوبيتي نداشت و گمنامي وي و نداشتن تحصيلات كافي در وزارتخانه اي كه همگان از طريق نسبت هاي فاميلي در آن راه يافته بودند براي همگان جاي سؤال بود، خصوصاً اينكه او 5 دوره ي متوالي و طولاني برمسند وزارت امور خارجه جاي داشت»464.
در همين زمينه جواد صدر465 با اشاره به تحصيلات علمي پايين آرام مي نويسد: «غلامعباس آرام تنها وزير امور خارجه در تاريخ آن وزارتخانه بود كه بدون تحصيلات يا پشتيباني خانوادگي از تحصيلات از يايين ترين شغل اداري تا بالاترين مقام ديپلماسي وزارت را بدون وقفه ي طولاني طي كرده و پس از وزارت هم تا فرارسيدن انقلاب اسلامي سناتور بود.»
دكتر صدر در ادامه يكي از صفاتي را كه موجب ترقي آرام شد از قول نصرالله انتظام بهترين مجري منويات رئيس خود بودن مي داند.466 يا به قول مجيد مهران، آرام از عناصر مطيع و فرمانبردار شاه محسوب مي شد.467
غلامعباس آرام يكي از عناصري بود كه در برقراري ارتباط ايران با اسرائيل نقش فعّالي را ايفا كرد. مئير عزري (اولين سفير اسرائيل در ايران) در خاطراتش در اين مورد چنين مي نويسد:« پيرو نامه ي او در 21 مارس 1957م، به محمدرضا پهلوي، مبني بر لزوم افتتاح سفارت ايران در اسرائيل، شاه دستوري براي برخي بررسي هاي آغازين و رايزني هاي رهگشا دراين زمينه صادر كرد و تيمسار كيا و چندتن از سران ساواك نيز درجهت اجراي اين امر به فعّاليت برخاستند. اما چون علي اصغر حكمت، وزير خارجه ي وقت ايران با هر گونه پيوندي با اسرائيل ناسازگاري مي كرد، تيمسار كيا در ژوئن 1959 توانست با همكاري نخست وزير و دربار، حكمت را از كار بركنار كند كه عباس آرام به جاي وي برگزيده شد.468»
البته عزري از احتياط آرام در رابطه با استتار روابط ايران و اسرائيل خشنود نبود به نوشته ي عزري سپهبد بختيار و عباس آرام وزير خارجه مي كوشيدند برخلاف سپهبد كيا برپيوند ايران و اسرائيل پرده بكشند و آن را از چشم ها پنهان نگاه دارند.469
حسين فردوست(از تربيت يافتگان مكتب جاسوسي انگليس)پس از شرح چگونگي ارتباط مأموران اينتليجنس سرويس با همكاران ايراني خود، درباره جايگاه و موقعيت غلامعباس آرام در نزد آن سازمان مي نويسد:«عباس آرام از وابستگان انگليس، مدّت ها وزير خارجه بود. موقعي كه او سفير ايران در ژاپن شد، هوشنگ انصاري كارمند محلي سفارت ايران بود. آرام تشخيص داد كه انصاري فرد مناسبي است و او را به انگليسي ها معرفي كرد. به اين ترتيب انصاري ناگهان وزير اطلاعات، سفير ايران در آمريكاو...شد.»470
آرام در ارزيابي ساواك در تيرماه 1339، اهل مشروب و قمار معرفي شده بود، در ارديبهشت 1341 نيز در اسناد ساواك آمده:«بدنام نيست ولي به علت معروفيت به طرفداري جدي از سياست انگليس، بين مردم وجهه اي ندارد.»471
در اواخر سلطنت رژيم پهلوي، آرام به سمت مشاور اجتماعي يا فرهنگي آستان قدس رضوي تعيين گرديد. مجيد مهران در مورد اين انتصاب اظهار شگفتي مي كند و مي نويسد: «يعني شاه بدون توجه به احساسات مذهبي مردم، فردي را كه به بهائي بودن شهرت داشت در آستان مبارك حضرت امام رضا (ع) (آستان قدس رضوي) مشغول به كار مي كرد كه انسان از اين همه بي تفاوتي مبهوت مي شود472».
غلامعباس آرام كه پس از پيروزي انقلاب اسلامي، فرصت خارج شدن از كشور را نيافته بود، چندي در بازداشت بود و پس از آزادي در سال 1363، در گذشت.473
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
457 - حسين فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوي، ج1، ص 228.
458 - ثريا شهسواري، اسناد فعاليت بهائيان در دوره محمدرضا پهلوي، صص 134-133.
459 - هدايت الله بهبودي، بازخواني پرونده يك وزير، فصلنامه
460 - فاطمه معزي، رجال پهلوي، فصلنامه تاريخ معاصر ايران، سال 6، ش 24، زمستان 1381، ص 182.
461 - جواد منصوري، تاريخ قيام 15 خرداد به روايت اسناد، ج1، سند 82/م.
462 - مركز اسناد انقلاب اسلامي، امير عباس هويدا به روايت اسناد ساواك، ج1، ص129.
463 - فاطمه معزي، همان، ص 182.
464 - فاطمه معزي، رجال پهلوي، فصلنامه تاريخ معاصر ايران، سال 6، ش 24، زمستان 1381، ص 182.
465 - فرزند محسن صدر «صدرالاشرف» وزير كشور و دادگستري و نيز سفير و استاد دانشگاه در رژيم پهلوي.
466 - دكتر جواد صدر، نگاهي از درون، ص 356.
467 - مجيد مهران، در كريدورهاي وزارت خارجه چه خبر؟ ، ص 266.
468 - مئير عزري، كيست از شما از تمامي قوم او، ترجمه ابراهيم حاخامي، دفتر اول، ص 154.
469 - مئير عزري، كيست از شما از تمامي قوم او، ترجمه ابراهيم حاخامي، دفتر اول، ص 154.
470 - حسين فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوي، ج1، صص326-325.
471 - مركز اسناد انقلاب اسلامي، اميرعباس هويدا به روايت اسناد ساواك، ج1، ص129.
472 - مجيد مهران، در كريدورهاي وزارت خارجه چه خبر؟، ص270.
472 - حسين فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوي، ج1، صص326-325.
خبر؟، ص 270.
473 - مركز اسناد انقلاب اسلامي، اميرعباس هويدا به روايت اسناد ساواك، ج1، ص129.
474 - همايون گشت گر، ماه عسل رژيم پهلوي و بهائيان، فصلنامه تاريخ معاصر، شماره50، سال13، تابستان88، ص448.
475 - مركز اسناد انقلاب اسلامي، هوشنگ نهاوندي به روايت اسناد ساواك، ص نه.
پاورقي
 


علل و عوامل پذيرش قطعنامه 598 (13)

تعمد دولت در عدم حمايت از جنگ

تأليف : كامران غضنفري
محسن رضايي ( فرمانده وقت سپاه ) مي گويد :« در سال 64 با بررسي هايي كه انجام گرفت ، اين نتيجه حاصل شد كه براي ادامه جنگ ، بدون ورود كليه سازمان ها و امكانات كشور به جنگ ، امكان پشتيباني از جنگ وجود ندارد ... سپاه براي فائق آمدن بر معضلات ناشي از جنگ و فشارهاي وارده ، دو اقدام را در كنار طرح ريزي عمليات هاي گسترده و محدود ، به موازات هم انجام داد . نخست تشريح مسائل جنگ با ارسال نامه به امام خميني بود . در يكي از اين نامه ها آمده است : اين جنگ نابرابر به كجا كشيده مي شود؟ ما پيشنهادات را خدمت آقايان بيان كرديم و اينها باز هم معتقد به يك تغيير و دگرگوني اساسي در مملكت نيستند و مي خواهند جنگ را با همين وضعيت پيش ببرند». 138
رضايي در سال 65 نيز در يك مصاحبه مطبوعاتي مي گويد : « ما تا كنون تنها از 2 درصد از نيروهاي مردمي و 12 درصد از امكانات اقتصادي در جنگ استفاده كرده ايم و لازم است كه بر اساس اطلاعيه قرارگاه خاتم الانبياء جنگ كاملاً مردمي شود و از كليه امكانات دولت و مردم براي پيشبرد جنگ استفاده كنيم .» 139
عدم حمايت جدي دولت از جنگ آنچنان واضح مي شود كه آقاي هاشمي نيز در يادداشت 6 مهر 1365 خود از قول آقاي شمخاني نقل مي كند برخي از فرماندهان جبهه ، عدم پشتيباني [دولت] از يگان هاي عمل كننده را تعمدي مي دانند . 140
آقاي هاشمي در يادداشت مورخ 21 دي 1365 خود [ پس از موفقيت هاي مقدماتي عمليات كربلاي 5 ] مي نويسد :
«نزديك ظهر آقاي رضايي اطلاع داد كه پاتك دشمن دفع شده و در محور جنوب كه به سوي جزيره بوارين پيش مي رويم ، موفقيت هاي خوبي داشته ايم . از تأخير دو روزه عمليات ارتش ، اظهار شكوه كرد . به نخست وزير در جلسه هيئت دولت تلفني گفتم كه اعتبار سپاه را بدهند و خبر موفقيت هاي ديشب را دادم ». 141
پس معلوم مي شود كه پرداخت و يا عدم پرداخت بودجه جنگ از طرف ميرحسين موسوي ، با هماهنگي جناب آقاي هاشمي رفسنجاني انجام مي شده است !
محسن رضايي در يك سخنراني نيز اشاره مي كند كه از 180 ميليارد دلار درآمد نفتي در طي 8 سال جنگ ، فقط حدود 20 ميليارد دلار آن صرف جنگ شده است كه اين نشان از عدم پشتيباني جدي دولت و فرعي تلقي كردن امر جنگ مي باشد .
وي در جاي ديگر اظهار مي دارد :« در جنگ مي ديدم كه مديريت و اقتصاد كشور ، پشتيبان جنگ نيست ؛ كه اگر بود ، ما سال پنجم، جنگ را با پيروزي قاطع تمام مي كرديم .» 142
آقاي هاشمي نيز در يادداشت مورخ 27 بهمن 1365 خود اعتراف مي كند كه بودجه هاي مصوب سالانه ، بودجه غير جنگي بوده است . ايشان مي نويسد :« از ساعت نه و نيم اعضاي كميسيون هاي دفاع و برنامه و بودجه آمدند . در باره بودجه كل كشور بحث شد. يك نظر اين بود كه بودجه را جنگي كنيم و از اعتبارات عمراني بزنيم . بالاخره قرار شد بودجه جنگ را به اندازه مصرف سال گذشته بدهيم »(!) 143
معناي جملات فوق آن است كه آقايان ، اعتقادي به تصويب بودجه جنگي نداشتند ! مي توان حدس زد كه جناب آقاي هاشمي با داشتن پست رياست مجلس شوراي اسلامي و فرماندهي جنگ ، در اين ميان نقش اصلي و تعيين كننده را داشته است .
سردار محمد كرمي راد - فرمانده سابق لشكر اميرالمومنين (ع) - در مورد عدم پشتيباني جدي دولت از جنگ مي گويد :« بسياري از مردم نمي دانستند كه دولت توان خود را وارد جنگ نمي كند» .144
محسن رفيق دوست ( وزير وقت سپاه ) نيز در مصاحبه اي چنين مي گويد :« اگر اين شعاري كه امام مي فرمود جنگ جنگ تا پيروزي ، مورد قبول همه بود ، قضيه فرق مي كرد . يك روز در استانداري تهران جلسه اي گذاشتند ؛ از من نيز دعوت كردند . ديدم 25 نماينده مجلس و برخي وزراي كابينه آنجا بودند . من در جلسه مذكور گفتم شعار جنگ جنگ تا پيروزي ، فقط براي يك نفر اصل است و آن فرد امام است . به برخي بزرگان برخورد . مرا احضار كردند و من گفتم همه كار خود را دارند و جنگ را در كنار آن مي بينند . جنگ براي دولت اصل نيست .» 145
آقاي هاشمي نيز در يادداشت 21 ارديبهشت 1367 مي نويسد:«فرماندهان سپاه هم آمدند . در باره خطوط دفاعي از قرارگاه و واحدهاي در خط گزارش گرفتيم ... گله شديدي از كم بها دادن نظام به جنگ و ضعف امكانات دارند .» 146
محسن رفيق دوست در مصاحبه اي در سال 89 نيز اظهار مي دارد :«درست قبل از پذيرش قطعنامه ، ما احساس مي كرديم كه مملكت امكانات وسيع ندارد ولي اين مهم نبود ؛ مهم اين بود كه اين امكانات آن طور كه نظامي ها مي خواستند در خدمت جنگ قرار نمي گرفت . يعني اكثر اوقات در دولت با پيشنهادهايي كه براي جنگ مي شد ، مخالفت مي كردند و دائم مي گفتند : شما كه مي دانيد نمي توانيد بغداد را بگيريد چرا ول نمي كنيد ؟ چرا جنگ را تمام نمي كنيد ؟ اما اين حرف ها در درون دولت زده مي شد و بيرون كه صحبت مي كردند ، همه شعار جنگ مي دادند» !! 147
بهزاد نبوي يكي از بازيگران پنهان صحنه
يكي از كساني كه در دوران جنگ تحميلي نقش عمده اي در ممانعت دولت از حمايت همه جانبه از جبهه ها بازي مي كرد ، مهندس بهزاد نبوي (وزير صنايع سنگين و در اصل مغز منفصل ميرحسين موسوي) بود . براي شناخت چگونگي اقدامات وي ، ابتدا به بررسي سوابق وي مي پردازيم :
بهزاد نبوي به روايت خودش ، فرزند پدر و مادري لائيك و غير مقيد به احكام شرع مي باشد . 148
وي در مصاحبه با هفته نامه شاهد مي گويد :
«پدرم يك آدم غرب زده و روشنفكر مآب بود . پدر من به خاطر گرايشات روشنفكري نوع غربي ، نماز نمي خواند و مادرم هم با من در زمينه مسائل اعتقادي كار نمي كرد . محيط تحصيلي من نيز شمال شهري بود كه فرهنگ اسلامي در آن نفوذي نداشت» . 149
بهزاد نبوي در مصاحبه با روزنامه همشهري نيز مي گويد :
«پدرم در چند ميز گرد به اصطلاح علمي روزنامه رستاخيز - ارگان حزب رستاخيز شاه - شركت كرد . پس از پيروزي انقلاب ، پدرم را پاكسازي كردند . پاكسازي برايش خيلي گران آمد و تصميم به مهاجرت به فرانسه گرفت و جزو 6 نفري شد كه به قول بني صدر ، در اثر برخورد غلط جمهوري اسلامي (!!) فرار كرده اند» . 150
سيد رضا زواره اي ( نماينده سابق مجلس شوراي اسلامي ) نقل مي كند كه آيت الله خلخالي در حوالي سال 62 در كميسيون بودجه مجلس گفت كه پدر بهزاد چند صد ميليون تومان براي ضد انقلاب ، سرمايه جمع كرده است . 151
هفته نامه حريم در همين رابطه مي نويسد :
پدر و عموي بهزاد نبوي در تشكيلات فراماسونري باشگاه لاينز در سبزوار عضو بوده اند . هم چنين پدر و مادر وي با حزب رستاخيز در زمان شاه مرتبط بوده و با بنياد فرح نيز ارتباط داشته اند . 152
بهزاد نبوي پيشتردر مصاحبه با نشريه« شاهد» ارگان بنيادشهيد گفته بود:
مادرم خيلي دوندگي كرده بود و در اثر فعاليت هاي او ، محكوميت من كه در دادگاه اول حبس ابد بود ، در دادگاه دوم به 10 سال زندان كاهش مي يابد . 153
البته آقاي نبوي نمي گويد كه مادرش براي درخواست عفو وي به چه كسي متوسل شده است ، اما ظاهراً واسطه عفو و تخفيف مجازات بهزاد نبوي ، فرح پهلوي بوده است .154
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
138. آغاز تا پايان ؛ سيري در جنگ ايران و عراق . پيشين ، ص 142 - 141
139. محمد دروديان . « فاو تا شلمچه ». تهران: مركز مطالعات و تحقيقات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامي ، 1378 . ص 71
140. اوج دفاع . پيشين ، ص 283
141. همان . ص 420
142. عليرضا صلواتي . « سياستمداران جوان ». تهران : اطلاعات ، 1386 . ص 211
143. اوج دفاع . پيشين ، ص 470
144. مريم آريائي .« پيوند با امام ، پذيرش قطعنامه را براي مردم ممكن مي كرد» روزنامه ايران . ويژه نامه سالروز پذيرش قطعنامه 598 . 27 تير 1389 . ص 39
145. مي گفتند جنگ را رها كنيد . پيشين ، ص 21
146. پايان دفاع ، آغاز بازسازي . پيشين ، ص 116
147. خبرگزاري فارس . 28 تير 1389
148. حميد رسايي و كريم حجازي .« ناقوس انحطاط ». قم : پرتو ولايت ، 1381 . ص 222
149. سيد محسن صالح . « چريك هاي پشيمان ». جلد 16 از مجموعه كتابهاي «نيمه پنهان» تهران: كيهان ، 1382 . ص 131
150. ناقوس انحطاط . پيشين ، ص 246
151. . « شنود اشباح » . تهران: كليدر ، 1381 . ص 708
152. هفته نامه حريم ، 7 اسفند 1380
153. شنود اشباح
154. همان . ص 779
پاورقي
 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14