نقش بهائيت در پيدايش و استمرار رژيم پهلوي (21)
يك بهائي مشاور آستان قدس رضوي
E-Mail:shayanfarkayhannews.ir
مريم صادقي
ارتشبد سابق حسين فردوست درباره ي پيامدهاي واردات بي رويه فرآورده هاي كشاورزي مي
نويسد: «اقلام مختلف به ويژه گندم و گوشت جزء واردات اصلي مي شود و هر سال آمريكا
دو ميليون تن گندم به ايران صادر مي كند و صادرات گوشت يخ زده از استراليا و
آرژانتين و غيره نيز رقم بزرگي را تشكيل مي داد... هميشه تعداد زيادي كشتي در
بندرعباس در نوبت تخليه بودند... چون اكثر اجناس و محموله هاي فاسدشدني كشتي ها
فاسد مي شدند و پس از پرداخت «دموراژ» به صاحب كشتي در موقع تخليه از او تقاضا مي
شد كه جنس فاسد شده را در دريا تخليه كند و او براي تخليه نيز مزد خود را دريافت مي
داشت457».
زدوبندها و سوء استفاده هاي روحاني در امور كشاورزي و منابع طبيعي باعث شد كه در
سال هاي آخر رژيم پهلوي اعتراضات و شكوائيه هاي زيادي عليه او صورت گيرد. به طوري
كه عنوان روحاني، نابودكننده ي كشاورزي و جنگل ايران، زينت بخش بسياري از مطبوعات
كشور بود و بسياري از نمايندگان مجلس و اهل قلم به افشاگري پاره اي از مسائل پشت
پرده پرداختند. در راستاي اين هدف عده اي از نمايندگان شكوائيه اي را تقديم مجلس
كردند و روحاني را به بي كفايتي در امور اقتصادي متهم ساختند.458 پس از تغيير نخست
وزيري از هويدا به آموزگار، روحاني مدير عامل شهرك غرب شد. در اين زمان هويدا كه به
وزارت دربار رسيده بود،از آموزگار تقاضاي انتقال روحاني را به وزارت دربار كرد كه
با درخواست وي موافقت شد. اما اين انتقال دوام چنداني نيافت. پس از سقوط دولت
آموزگار در مرداد 1357 و روي كار آمدن جعفر شريف امامي، در حالي كه اعتراضات و
اعتصابات مردمي عليه حكومت شاه فضاي جامعه را ملتهب كرده بود، نخست وزير جديد كه با
شعار «آشتي ملي» مأمور جلوگيري از التهاب بيشتر جامعه بود، اقدام به دستگيري برخي
از دولتمردان فاسد نظام شاهنشاهي كرد كه منصور روحاني يكي از آنها بود. روحاني طبق
ماده 5 حكومت نظامي در شهريور 1357 دستگير شد و پس از پيروزي انقلاب اسلامي به
عنوان مفسد في الارض در سحرگاه 22 فروردين اعدام گرديد.459
غلامعباس آرام
غلامعباس آرام، وزير امور خارجه ي ايران در فاصله ي سال هاي
1338-1345 و عضو هيئت امناي دانشگاه پهلوي شيراز در سال 1342 و شوراي مركزي جشن هاي
شاهنشاهي در سال 1343، سناتور انتصابي تهران در دي ماه سال 1355 ش.460
غلامعباس آرام فرزند ملاعلي رضاچاي فروش از مبلّغان فعّال بهائيت در يزد و نيريز
فارس است كه به همين علت از سوي مخالفان بهائيت به قتل رسيد.461 مادر وي كه از
اهالي پاكستان بود پس از مرگ پدرش با يك هندي ازدواج كرد و چون شوهر او با غلامعباس
رابطه خوبي نداشت، وي خانه را ترك كرد و به بمبئي رفت و در كنسولگري انگلستان به
پادوئي مشغول شد و در همان جا بود كه از طرف مستر كنت(كنسول انگلستان در بمبئي)مورد
توجه قرار گرفت و تحت تربيت او قرار گرفت به طوري كه در همه مأموريت هاي محوله
همراه وي شد.
غلامعباس آرام، پس از جنگ اول جهاني، به ايران آمد و با قبول تابعيت ايران به
استخدام وزارت امورخارجه درآمد و چون با زبان اردو آشنائي داشت به عنوان عضو محلي
سفارت ايران به هند اعزام گرديد. آرام در سال 1324ش، دبير دوم سفارت ايران در
آمريكا و با نزديكي با حسين علاء(از حاميان اصلي اعضاي بهائيت)توانست نظر او را جلب
و از سال 1326ش، در وزارت خارجه ترقي كند.462
ليستي كه ساواك از 112 تن از بهائيان شاغل در دوائر كشوري و لشكري ايران عصر پهلوي
در سال 1339ش، فراهم كرد، از عباس آرام صراحتاً به عنوان يكي از بهائيان شاغل در
رژيم پهلوي ياد كرده است.463
شايد بتوان علت ترقي آرام را در وزارت خارجه پيوند او با تشكيلات بهائيت و لژهاي
ماسوني نظير سحر و كيوان دانست. فاطمه معزي در مقاله خود در اين باره چنين بيان مي
كند:
«يكي از دلايل ترقي او در وزارت امور خارجه شايعه ي بهائي بودن وي و حمايت محافل
بهائي در مراكز قدرت بوده است كه البته با در نظر گرفتن فعّاليت هاي پدرش شايعه اي
بي اساس نيست. او در بين اعضاي وزارت امور خارجه محبوبيتي نداشت و گمنامي وي و
نداشتن تحصيلات كافي در وزارتخانه اي كه همگان از طريق نسبت هاي فاميلي در آن راه
يافته بودند براي همگان جاي سؤال بود، خصوصاً اينكه او 5 دوره ي متوالي و طولاني
برمسند وزارت امور خارجه جاي داشت»464.
در همين زمينه جواد صدر465 با اشاره به تحصيلات علمي پايين آرام مي نويسد:
«غلامعباس آرام تنها وزير امور خارجه در تاريخ آن وزارتخانه بود كه بدون تحصيلات يا
پشتيباني خانوادگي از تحصيلات از يايين ترين شغل اداري تا بالاترين مقام ديپلماسي
وزارت را بدون وقفه ي طولاني طي كرده و پس از وزارت هم تا فرارسيدن انقلاب اسلامي
سناتور بود.»
دكتر صدر در ادامه يكي از صفاتي را كه موجب ترقي آرام شد از قول نصرالله انتظام
بهترين مجري منويات رئيس خود بودن مي داند.466 يا به قول مجيد مهران، آرام از عناصر
مطيع و فرمانبردار شاه محسوب مي شد.467
غلامعباس آرام يكي از عناصري بود كه در برقراري ارتباط ايران با اسرائيل نقش فعّالي
را ايفا كرد. مئير عزري (اولين سفير اسرائيل در ايران) در خاطراتش در اين مورد چنين
مي نويسد:« پيرو نامه ي او در 21 مارس 1957م، به محمدرضا پهلوي، مبني بر لزوم
افتتاح سفارت ايران در اسرائيل، شاه دستوري براي برخي بررسي هاي آغازين و رايزني
هاي رهگشا دراين زمينه صادر كرد و تيمسار كيا و چندتن از سران ساواك نيز درجهت
اجراي اين امر به فعّاليت برخاستند. اما چون علي اصغر حكمت، وزير خارجه ي وقت ايران
با هر گونه پيوندي با اسرائيل ناسازگاري مي كرد، تيمسار كيا در ژوئن 1959 توانست با
همكاري نخست وزير و دربار، حكمت را از كار بركنار كند كه عباس آرام به جاي وي
برگزيده شد.468»
البته عزري از احتياط آرام در رابطه با استتار روابط ايران و اسرائيل خشنود نبود به
نوشته ي عزري سپهبد بختيار و عباس آرام وزير خارجه مي كوشيدند برخلاف سپهبد كيا
برپيوند ايران و اسرائيل پرده بكشند و آن را از چشم ها پنهان نگاه دارند.469
حسين فردوست(از تربيت يافتگان مكتب جاسوسي انگليس)پس از شرح چگونگي ارتباط مأموران
اينتليجنس سرويس با همكاران ايراني خود، درباره جايگاه و موقعيت غلامعباس آرام در
نزد آن سازمان مي نويسد:«عباس آرام از وابستگان انگليس، مدّت ها وزير خارجه بود.
موقعي كه او سفير ايران در ژاپن شد، هوشنگ انصاري كارمند محلي سفارت ايران بود.
آرام تشخيص داد كه انصاري فرد مناسبي است و او را به انگليسي ها معرفي كرد. به اين
ترتيب انصاري ناگهان وزير اطلاعات، سفير ايران در آمريكاو...شد.»470
آرام در ارزيابي ساواك در تيرماه 1339، اهل مشروب و قمار معرفي شده بود، در
ارديبهشت 1341 نيز در اسناد ساواك آمده:«بدنام نيست ولي به علت معروفيت به طرفداري
جدي از سياست انگليس، بين مردم وجهه اي ندارد.»471
در اواخر سلطنت رژيم پهلوي، آرام به سمت مشاور اجتماعي يا فرهنگي آستان قدس رضوي
تعيين گرديد. مجيد مهران در مورد اين انتصاب اظهار شگفتي مي كند و مي نويسد: «يعني
شاه بدون توجه به احساسات مذهبي مردم، فردي را كه به بهائي بودن شهرت داشت در آستان
مبارك حضرت امام رضا (ع) (آستان قدس رضوي) مشغول به كار مي كرد كه انسان از اين همه
بي تفاوتي مبهوت مي شود472».
غلامعباس آرام كه پس از پيروزي انقلاب اسلامي، فرصت خارج شدن از كشور را نيافته
بود، چندي در بازداشت بود و پس از آزادي در سال 1363، در گذشت.473
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
457 - حسين فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوي، ج1، ص 228.
458 - ثريا شهسواري، اسناد فعاليت بهائيان در دوره محمدرضا پهلوي، صص 134-133.
459 - هدايت الله بهبودي، بازخواني پرونده يك وزير، فصلنامه
460 - فاطمه معزي، رجال پهلوي، فصلنامه تاريخ معاصر ايران، سال 6، ش 24، زمستان
1381، ص 182.
461 - جواد منصوري، تاريخ قيام 15 خرداد به روايت اسناد، ج1، سند 82/م.
462 - مركز اسناد انقلاب اسلامي، امير عباس هويدا به روايت اسناد ساواك، ج1، ص129.
463 - فاطمه معزي، همان، ص 182.
464 - فاطمه معزي، رجال پهلوي، فصلنامه تاريخ معاصر ايران، سال 6، ش 24، زمستان
1381، ص 182.
465 - فرزند محسن صدر «صدرالاشرف» وزير كشور و دادگستري و نيز سفير و استاد دانشگاه
در رژيم پهلوي.
466 - دكتر جواد صدر، نگاهي از درون، ص 356.
467 - مجيد مهران، در كريدورهاي وزارت خارجه چه خبر؟ ، ص 266.
468 - مئير عزري، كيست از شما از تمامي قوم او، ترجمه ابراهيم حاخامي، دفتر اول، ص
154.
469 - مئير عزري، كيست از شما از تمامي قوم او، ترجمه ابراهيم حاخامي، دفتر اول، ص
154.
470 - حسين فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوي، ج1، صص326-325.
471 - مركز اسناد انقلاب اسلامي، اميرعباس هويدا به روايت اسناد ساواك، ج1، ص129.
472 - مجيد مهران، در كريدورهاي وزارت خارجه چه خبر؟، ص270.
472 - حسين فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوي، ج1، صص326-325.
خبر؟، ص 270.
473 - مركز اسناد انقلاب اسلامي، اميرعباس هويدا به روايت اسناد ساواك، ج1، ص129.
474 - همايون گشت گر، ماه عسل رژيم پهلوي و بهائيان، فصلنامه تاريخ معاصر، شماره50،
سال13، تابستان88، ص448.
475 - مركز اسناد انقلاب اسلامي، هوشنگ نهاوندي به روايت اسناد ساواك، ص نه.
پاورقي
|