E-mail:shayanfar@kayhannews.ir

نقش بهائيت در پيدايش و استمرار رژيم پهلوي(22)
هوشنگ نهاوندي غلام حلقه به گوش رژيم صهيونيستي

E-Mail:shayanfar@kayhannews.ir
مريم صادقي
هوشنگ نهاوندي
هوشنگ نهاوندي از افراد ذي نفوذ، كشور در مناصب سياسي، فرهنگي و علمي بود كه در دولت منصور و هويدا و شريف امامي، منصب وزارت را برعهده داشت.474
در سند بيوگراف ساواك در شرح حال وي نوشته اند: «هوشنگ نهاوندي فرزند علي اكبر در سال 1312ش، به دنيا آمد. تحصيلات دانشگاهي را در رشته ي حقوق دانشگاه تهران آغاز كردو پس از دريافت مدرك ليسانس به فرانسه رفت و در رشته اقتصاد دكتراي دولتي گرفت. نهاوندي خواهر زاده ي دكتر فريدون كشاورز، عضو سابق رهبري حزب توده، است و سوابق فعّاليت هاي سياسي او در فرانسه در هاله اي از ابهام قرار دارد.475 ساواك وي را مشكوك به داشتن فعاليت هاي كمونيستي مي دانداما اسكندر دلدم از مورّخين معاصر معتقد است كه در همان زمان جذب دستگاه هاي اطلاعاتي غرب شده و ارتباط وي با گروه هاي اپوزيسيون نيز به منظور جمع آوري اطلاعات براي سازمان هاي غربي بوده است.476
با توجه به نقشي كه نهاوندي بعدها در صحنه ي سياسي و فرهنگي ايران ايفا كرد و ارتقاء سريعش در هرم ديوان سالاري پهلوي، اين گمانه، معقول به نظر مي رسد كه او از همان زمان تحصيل در پاريس مانند بسياري از عناصر مشابه به ارتباط ويژه با سرويس هاي اطلاعاتي غرب كشيده شد. سند بيوگرافيك ساواك نامبرده را «متهم به بهائيگري» نيز مي داند.477
نهاوندي پس از بازگشت به ايران مدتي كارمند بانك اعتبارات بود و ترقي وي زماني آغاز شد كه حسنعلي منصور در دولت منوچهر اقبال، به دبير كلي شوراي عالي اقتصاد و وزارت كار رسيد. بدين تريتب از مردادماه 1337 مشاغل عديده نهاوندي آغاز شد:
مشاور شوراي عالي اقتصاد ، مشاور وزارت كار، استاد دانشكده ي افسري، مشاور سفارت ايران در بروكسل، نائب رئيس نمايندگي ايران دراتحاديه ي اقتصادي اروپا، عضويت هيئت مديره باشگاه فردوسي، رئيس هيئت مديره و مدير عامل شركت معاملات خارجي، تدريس در دانشگاه تهران478.
هوشنگ نهاوندي از جمله عناصري بود كه در چارچوب سناريوي نخبگان آمريكايي فعّاليت خود را آغاز كرد و در دولت حسنعلي منصور در رأس وزارت نوبنياد آباداني و مسكن قرار گرفت و اين سمت را در دولت اميرعباس هويدا تا سال 1347 حفظ كرد. اسناد موجود در ساواك هوشنگ نهاوندي را در اين زمينه از اعضاي فعّال باند آمريكايي جمشيد آموزگار نشان مي دهد. هوشنگ نهاوندي در سال 1347 به عنوان آجودان كشوري شاه منصوب شد و به جاي اميرمتقي، رياست دانشگاه پهلوي (شيراز) را به دست گرفت. او در همين زمان عضو هيئت امناء دانشگاه هنر (1352) و دانشگاه گيلان (1353) و عضو عالي آموزش و پرورش (1351) نيز بود.479
نهاوندي در دولت «آشتي ملي!» در رأس وزارت علوم و آموزش عالي قرار گرفت. وي به عنوان يكي از چهره هاي بدنام رژيم، درچارچوب عقب نشيني ها و مانورهاي اين رژيم در قبال انقلاب، در تاريخ 15/11/57 دستگير و زنداني شد و در اثناي حوادث 22 بهمن از زندان گريخت و به خارج از كشور فرار كرد. نهاوندي عضو تشكيلات فراماسونري بود و در لژهاي آفتاب، فارابي، شيراز، ژاندارك بزرگ ايران، اميركبير، فروغي و ... عضويت داشت.480
ساواك در گزارشي مورخ 31/3/1344، با اعلام بهائي بودن نهاوندي در اين زمينه چنين هشدار مي دهد مي شود: «در محافل مذهبي شيعه، بهائي بودن چندتن از وزراي هويدا، از جمله وزير آباداني و مسكن (يعني هوشنگ نهاوندي)، بهترين و مؤثرترين وسيله ي تبيلغات براي پيشرفت منظور مخالفان و منتقدان رژيم را فراهم ساخته است».481
دركارنامه فعّاليت نهاوندي وابستگي به رژيم صهيونيستي نيز ديده مي شود. مئير عزري، نماينده ي اسرائيل در ايران در زمان محمدرضا پهلوي، در خاطراتش از نهاوندي به عنوان يكي از ياران و همكاران رژيم صهيونيستي ياد مي كند: «هوشنگ نهاوندي رئيس دفتر شهبانو فرح، از دانشگاه پاريس درجه ي دكتري در اقتصاد دريافت داشته بود و از اين پايگاه توانست به رياست دانشگاه هاي شيراز و تهران و وزارت برسد. نهاوندي زاده ي گيلان است، راه پيشرفت را پرشتاب پيمود و در سال 1965 كه هنوز دفتر شهبانو را سرپرستي مي كرد، كوشيد تا به ما در مناقصه ي برپاكردن برنامه ي ساختمان هاي دهقان ياري دهد كه به جايي نرسيد.482»
گفتار سوم: نفوذ بهائيان در عرصه ارتش
ارتش از زمان روي كارآمدن رضا شاه، يكي از اركان هاي مهم كشور به حساب مي آمد كه قسمت عظيمي از بودجه ي ايران به آن تعلق داشت. به علت اعتماد رضاشاه و محمدرضا پهلوي به بهائيان به سرعت در ارتش نفود كردند و توانستند به مقام هاي بالاي ارتش دست يابند.
سپهبد عبدالكريم ايادي
سپهبد ايادي فرزند ميرزا محمدتقي ابهري (ابن ابهر) از سران و مبلّغان طراز اول بهائيت و به اصطلاح از «ايادي امرالله» است.483
عبدالكريم ايادي، در484 فرانسه ابتدا دانشجوي دامپزشكي بود و سپس پزشكي را به طور ناقص خواند. با اين وجود در زماني كه سرهنگ ارتش بود پزشك مخصوص شاه و يكي از نزديكترين افراد او شد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
474 - همايون گشت گر، ماه عسل رژيم پهلوي و بهائيان، فصلنامه تاريخ معاصر، شماره50، سال13، تابستان88، ص448.
475 - مركز اسناد انقلاب اسلامي، هوشنگ نهاوندي به روايت اسناد ساواك، ص نه.
476 - اسكندر دلدم، زندگي و خاطرات امير عباس هويدا، ص133.
477 - مركز اسنادانقلاب اسلامي، امير عباس هويدا به روايت اسناد ساواك، ج1، صص225-224.
478 - مركز اسناد انقلاب اسلامي، هوشنگ نهاوندي به روايت اسناد ساواك، ص نه.
479 - عبدالله شهبازي، ظهور و سقوط سلطنت پهلوي، ج2، صص515-510.
480 - مركز اسناد انقلاب تاسلامي، اميرعباس هويدا به روايت اسناد ساواك، ج1، صص 325-324.
481 - ابراهيم ذوالفقاري، اولين زن كابينه، فصلنامه مطالعات تاريخي، شماره17، تابستان 1386، ص 250، به نقل از سند 414/303، 31/3/1344.
482 - مئير عزري، كيست از شما از تمامي قوم او، ترجمه ابراهيم حاخامي، دفتر اول، ص 236.
483 -عبدالحسين آيتي، كشف الحيل، ج3، ص 65.
484 - مركز اسناد انقلاب اسلامي، اميرعباس هويدا به روايت اسناد ساواك، ص296.
پاورقي
 

علل و عوامل پذيرش قطعنامه 598 (14)
ناراحتي چريك پير از شعار مرگ بر آمريكا

تأليف : كامران غضنفري
وي در جاي ديگر مي گويد :
«در بين فاميل مادري من ، يك تيپ هايي هم بودند كه با انجمن اسلامي كار مي كردند . از جمله دكتر [ابراهيم] يزدي كه شوهر دختر دايي من است و ما به ايشان كه سنش از ما بزرگ تر بود ، علاقه داشتيم .» 155
همكاري با گروههاي كمونيستي و مجاهدين خلق
بهزاد نبوي در مورد سابقه فعاليت هايش مي گويد : من در جبهه ملي در سال 1339 فعاليتم را شروع كردم و تا سال 43 ادامه دادم ... از آن به بعد با يك عده از بچه هايي كه در پلي تكنيك در جبهه ملي با هم فعاليت مي كرديم ، ارتباطات سياسي داشتيم ... در بين اين همكاران ، كساني بودند چون مصطفي شعاعيان و چند نفر ديگر كه از نظر فكري ماترياليست [ در حقيقت كمونيست ] بودند و چند نفر ديگر از برادرها كه مسلمان بودند ... من با اين عده در چارچوب فعاليت هاي جبهه اي ارتباط سياسي داشتم تا اين كه در سال 49 تصميم گرفتم اين كار را به يك كار گروهي و مسلحانه تبديل كنم ... گروه شروع به فعاليت كرد تا در اواخر سال 49 كه توانست با مجاهدين خلق و بعدها با چريك هاي فدايي ارتباط برقرار كند .156
اين گروه در سال 50 طرحي براي انفجار ذوب آهن اصفهان داشت كه طرح لو رفت و بهزاد نبوي بازداشت و شعاعيان مخفي شد . 157
بهزاد نبوي واقعاً مصطفي شعاعيان را به عنوان يك شخصيت برجسته قبول داشت . شعاعيان كه افكار مائوئيستي داشت ، با شوروي مخالفت مي كرد و كمونيست هاي طرفدار شوروي او را مرتد مي ناميدند . شعاعيان هم چنين داراي افكاري به شدت ضد اسلام بود . وي در كتاب«شوروي و نهضت جنگل» كينه خود نسبت به روحانيت را چنين آشكار مي كند : اگر بخواهند اين مملكت اصلاح شود ، بايد روحانيت را از بيخ و بن بكنند . 158
در واقع بهزاد نبوي با پيروي از چنين شخصي ، گروهي به نام جبهه دموكراتيك خلق را تشكيل داد . 159
حلقه مصطفي شعاعيان معتقد بودند كه طبقه كارگر بايد در نزاع بورژوازي و فئوداليسم يا در واقع آمريكا و انگليس ، جانب بورژوازي آمريكا را بگيرد كه نسبت به فئودال ها و انگليس ، مترقي تر هستند . اين تحليل باعث شد كه بيژن جزني ( از سران چريك هاي فدائي خلق ) به آنها لقب ماركسيست آمريكايي بدهد . 160
علي محمد بشارتي ( عضو اولين شوراي فرماندهي سپاه ) نيز در مورد سابقه نبوي مي گويد : آقاي بهزاد نبوي ، خانواده اش غير مذهبي اند و وي به اتهام مبارزه هاي ماركسيستي به زندان آمده بود و بعدها در زندان نمازخوان شد .161
بهزاد نبوي در مصاحبه اي اعتراف مي كند كه در دوران زندان ، مرجع تقليد وي ، سران منافقين بوده اند : در زندان تا سال 54 و حتي اوايل 55 ، رابطه فعالي با مجاهدين خلق داشتم . يك مدتي رابط من با سازمان ، موسي خياباني بود و مدتي هم پرويز يعقوبي ... من در آن زمان باصطلاح بيشتر يك مبارز مسلمان بودم نه يك مسلمان مبارز ، يعني مبارزه را اصل مي كردم . به رهبران سازمان از نظر ايدئولوژيك خيلي اعتقاد داشته و در موارد مختلف بعضاً حتي بجاي مراجعه به رساله ، به آنها مراجعه مي كردم و بسياري از مشكلات ايدئولوژيك را تلاش مي كردم از طريق سازمان حل كنم كه البته در بسياري موارد ، اين مشكلات حل نمي شد كه من آن را عيب خود مي دانستم و فكر مي كردم ناشي از ضعف خودم است . البته وقتي من افكار مجاهدين خلق را مطالعه مي كردم ، مي فهميدم كه اينها حرف هايي مي زنند كه ماركسيستي است . چرا كه مطالعات ماركس هم داشتم و با شعاعيان در زمينه هاي سياسي - اجتماعي و ماركسيستي خيلي بحث گفت وگو داشتم . ولي تصور مي كردم كه آنها به اسلام مسلط هستند و آنچه مي گويند ، منطبق بر اصول اسلاميت و حتي عين مفاهيم اسلامي است (!) 162
گرايش هاي آمريكايي بهزاد نبوي
بهزاد نبوي در مصاحبه اي در مورد رژيم محمد رضا پهلوي مي گويد : شعاعيان در تحليل نهايي اش از ايران ، نظام سياسي را نظامي فئودالي و وابسته به انگلستان مي دانست و ما هم همين تحليل را قبول داشتيم. حتي سازمان مجاهدين انقلاب اوليه هم اين تحليل را قبول داشت كه كودتاي 28 مرداد ، كودتاي انگليسي بود كه با چراغ سبز و كمك مالي آمريكا انجام شد . 163 وي در جاي ديگر براي كم رنگ جلوه دادن نقش آمريكا در ايران زمان شاه ، مي گويد : من خودم معتقدم كه تا 22 بهمن 57 ، انگلستان حاكم بر ايران بود (!)164 نبوي در ادامه تلاش هايش براي پاك كردن رد پاي آمريكا در جنايات و غارتگري هاي زمان شاه ، چنين مي گويد : به اعتقاد من ، پيش از پيروزي انقلاب ، موضع آمريكا در جهت مخالفت با رژيم شاهنشاهي موجود در ايران بود (!) دلايل اين نظر هم خيلي مفصل است . همين قدر به طور اجمال بايد بگويم كه من معتقدم آمريكا از رژيم شاه خشنود نبود و مايل به ايجاد تغييراتي در ايران بود (!) 165 وي در ادامه سخنانش براي مبرا كردن ژنرال هايزر از توطئه كودتاي خونيني كه قرار بود طي آن دهها هزار تن زن و مرد و كوچك و بزرگ اين سرزمين توسط امراي دست نشانده آمريكا با هدايت ژنرال هايزر به خاك و خون كشانده شوند ، اظهار مي دارد : بر خلاف خيلي ها ، من معتقد نيستم كه هايزر براي انجام كودتا به ايران آمده بود ؛ بلكه معتقدم وي به ايران آمده بود تا جلوي كودتا را بگيرد و نگذارد كار به كودتا بكشد (!!) 166
بهزاد نبوي در حالي سعي مي كند چهره كريه آمريكا را از سابقه جنايتكارانه اش پاك كند كه خود ژنرال هايزر ، كارتر (رئيس جمهور آمريكا ) ، برژينسكي (مشاور امنيت ملي رئيس جمهور آمريكا) ، سوليوان (سفير آمريكا در ايران) و ساير مقامات آمريكايي ، در كتاب هاي خود به طراحي اين توطئه و اقدام براي اجراي آن اعتراف كرده اند.
نبوي در آبان 1380 نيز در جمع اعضاي جبهه دوم خرداد قزوين ، در تشريح مواضع جبهه دوم خرداد نسبت به آمريكا ، خواهان برقراري رابطه با دولت آمريكا مي شود . وي مي گويد : عادي سازي روابط با همه دولت هاي دنيا غير از رژيم غاصب صهيونيستي ، خواست جبهه دوم خرداد است . امروز عادي سازي روابط با همه دولت هاي دنيا ، غير از اشغالگران فلسطين ، در جهت منافع كشور و نظام جمهوري اسلامي است (!)167
وي البته در سال 74 نيز اين تمايل قلبي خود را اين گونه بروز داده بود كه : ما در مقابل تهاجم آمريكا به كشور ، با هم موضع متحد داريم . منتهي ممكن است يك عده از ما معتقد باشيم براي اين كه جلوي اين تهاجم را بگيريم ، بايد برويم با آمريكا به يك شكلي بسازيم (!) تا حمله نكند . ممكن است بعضي ها در عين حال كه آمريكايي هم نيستند و مثل من و شما دلشان براي انقلاب و اسلام و نظام مي سوزد (!) ، فكر كنند تنها راه چاره براي مقابله با آمريكا اين است كه با آنها كنار بياييم (!) 168. نبوي هم چنين در مواقع گوناگون طي سخنان خود بارها از شعارهاي ضد آمريكايي مردم مسلمان ايران با عنوان« شعارهاي پوچ و بي محتوا » ياد مي كند . 169 . وي در فروردين 1381 نيز مي گويد : والله من اعتقادي به «مرگ بر آمريكا» ندارم . 170
نبوي كار را به جايي مي رساند كه در راهپيمايي نمايندگان مجلس در حمايت از مبارزان فلسطين در فروردين 81 به گونه اي كه اعجاب همگان را برانگيخت ، سعي نمود به هر نحو ممكن از سردادن شعار مرگ بر آمريكا توسط نمايندگان جلوگيري نمايد . يكي از اعضاي فراكسيون مشاركت ، روز بعد در اين باره گفت : به خاطر ديروز آن قدر ناراحتم كه امروز به مجلس نرفتم . ايشان [بهزاد نبوي] علناً از شعار مرگ بر آمريكا ابراز ناراحتي مي كرد و افرادي را مي فرستاد داخل جمعيت تا جلوي اين شعار را بگيرند . 171
نتيجه اين كرنش كردن ها در برابر آمريكا و مخالفت كردن ها با سياست هاي رسمي نظام ، آن مي شود كه رضا پهلوي (سركرده سلطنت طلبان) كه پس از انقلاب همواره مورد حمايت سازمان سيا بوده ، در مرداد 1381 در شبكه تلويزيوني پارس ، اين چنين از بهزاد نبوي تعريف مي كند : بهزاد نبوي و ميردامادي در خط مقدم جبهه مبارزه با جمهوري اسلامي ايران قرار دارند . 172
انگشت اتهام به سوي بهزاد نبوي
در تاريخ 8 شهريور 1360 در اثر انفجار بمب جاسازي شده در يك كيف دستي ، محمد علي رجائي ( رئيس جمهور ) و محمد جواد باهنر ( نخست وزير ) به همراه تعدادي ديگر از افراد حاضر در جلسه شوراي امنيت كشور ، به شهادت رسيدند . مسعود كشميري كه دبير شوراي امنيت كشور بود ، پس از گذاشتن كيف در زير ميز جلسه ، از اتاق خارج شد و گريخت .
گويا قرار بوده كه بهزاد نبوي نيز در اين جلسه حضور داشته باشد اما وي به جلسه مذكور نمي رود .173 بعدها مشخص مي شود كه عامل اين جنايت يعني كشميري ، قبل از انقلاب مدير عامل يك شركت انگليسي بوده و رفت و آمدهاي مشكوكي به جزاير خليج فارس داشته است ... برادر زن وي نيز در سال 58 از طرف منافقين ، كانديداي مجلس از شهر اسلام آباد غرب بوده است . كشميري در ابتداي انقلاب از طرف حليمي ( رئيس دفتر مهندس بازرگان ) به اداره دوم ارتش معرفي مي شود و در آنجا مشغول به كار مي شود . وي سپس از اداره دوم به نيروي هوايي مي رود ... 174
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
155. همان . ص 225
156. ناقوس انحطاط . پيشين ، ص 246
157. محمد قوچاني. « چريك تنها ؛ گزارش نزاع شعاعيان و فدائيان ». هفته نامه شهروند امروز . 7 مرداد 1386 . ص 68
158. چريك هاي پشيمان . پيشين ، ص 138
159. ناقوس انحطاط . پيشين ، ص 247
160. چريك تنها ؛ گزارش نزاع شعاعيان و فدائيان . پيشين ، ص 67
161. « دستور ترور شهيد آيت را بني صدر به منافقان داد ». هفته نامه پنجره . 22 مرداد 1390 . ص 67
162. چريك هاي پشيمان . پيشين ، ص 141
163. متين غفاريان . « از ميان نام ها ، سرتق ؛ خاطرات بهزاد نبوي از مصطفي شعاعيان ». هفته نامه شهروند امروز . 7 مرداد 1386 . ص 70
164. امير رضا ستوده و حميد كاوياني .« بحران 444 روزه در تهران ». تهران: ذكر ، 1379 . ص 40
165. همان . ص 58
166. همان . ص 59
167. روزنامه نوروز . 14 آبان 1380
168. «چهره به چهره ؛ ده گفتگوي صريح نشريه صبح با صاحبنظران ». تهران: كتاب صبح ، 1375 . ص 133
169. حسين سليمي . » كالبد شكافي ذهنيت اصلاح گرايان ». تهران: گام نو ، 1384 . ص 310 و 313
170. چريك هاي پشيمان . پيشين ، ص 289
171. همان . ص 289
172. محسن نعماء و محمد مهدي شكروي . « عروسك هاي غربي : جريان شناسي حمايت و پشتيباني آمريكا و غرب از جريان اصلاح طلبي در ايران» ( 1389 - 1376 ) ». قم : وثوق ، 1390 . ص 78
173. محمد رضا مهدوي كني . « خاطرات آيت الله مهدوي كني ». تدوين غلامرضا خواجه سروي . تهران: مركز اسناد انقلاب اسلامي ، 1385 . ص 313
174. شنود اشباح . پيشين ، ص 609 - 608
پاورقي