(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


چهار شنبه 12 مهر 1391 - شماره 20322

ابر دلتنگ (شعر)
تحقق امنيت، ريشه در طراحي صحيح معماري شهر اسلامي دارد
امنيت ضامن بقاي جامعه شهري (قسمت پاياني)


ابر دلتنگ (شعر)

سيد حسن حسيني
شاهد مرگ غم انگيز بهارم چه كنم؟
ابر دلتنگم اگر زار نبارم چه كنم؟

نيست از هيچ طرف راه برون شد زشبم
زلف افشان تو گرديده حصارم چه كنم؟

از ازل ايل وتبارم همه عاشق بودند
سخت دلبسته ي اين ايل وتبارم چه كنم؟

من كزين فاصله غارت شده ي چشم تو ام
چون به ديدار تو افتد سرو كارم چه كنم؟

يك به يك با مژه هايت دل من مشغول است
ميله هاي قفسم را نشمارم چه كنم؟

 


تحقق امنيت، ريشه در طراحي صحيح معماري شهر اسلامي دارد

امنيت ضامن بقاي جامعه شهري (قسمت پاياني)

عليرضا مالمير
امنيت براي تكوين واستقرار يك جامعه شهري ازنيازهاي اوليه و معماري اساسي به شمارمي رود.اهميت اين مسئله تا بدان جاست كه جد انبياء«ابراهيم خليل(ع)»درمقام دعا مي فرمايد:(رب اجعل هذاالبلد امنا وارزق اهله من الثمرات) پروردگارا اين شهررا امن گردان وروزي مردمانش رافراهم گردان .)بقره - آيه126
مقدم داشتن طلب امنيت بررزق دراين دعا ،نشانه تاكيد براهميت آن است.حصاركشي پيرامون شهرهاي تازه تاسيس شده به لحاظ حفظ امنيت ،توسعه ورشد آن ازديرباز امري الزامي وضروري به شمار مي رفته است.براي بناي يك شهر علل واسباب وشرايط متعددي مي بايست فراهم شود ولي داشتن موقعيت تجاري مناسب ازاهميت خاصي برخوردار بود زيراهمين موقعيت تجاري مناسب دررشد وپيشرفت شهر نقش به سزايي داشت وچون كسب و كار و تجارت خواه ناخواه باخطر غارت وسلب مواجه بود،ضرورت ساختن استحكاماتي دفاعي براي دفع خطر را ايجاب مي كرد.
درسال 6300ق.م درهمين راستا تغييراتي درساختار شهرسازي در«خاور نزديك» روي داد كه اين تغييرات درساختن پادگان هايي براي سربازان وعلاوه بر آن بناي استحكاماتي براي شهرها نمود پيداكرد.
آثار به جاي مانده ازاين سربازخانه ها ثابت مي كند كه طبقه متخصصي ازسربازان وجود داشته اند كه توانسته اند جنگ هاي بسيارشديد وخشونت باري رادرطي هزاران سال به راه اندازند.براي محافظت شهرها دربرابرحملات دشمنان اقدام به حصاركشي ،بناي استحكامات وحفر خندق ها كرده اند.
پيروي از چنين شيوه اي تاقرن دوازدهم ميلادي در اروپا مرسوم بود كه دربرخي نقاط تا به امروز نيز پابرجا مانده است. درراستاي تامين امنيت يك شهر ازطريق محصوركردن آن به وسيله استحكامات حفاظتي ،حصاركشي اطراف شهرنشانه تمدن وازامتيازات يك شهر به شمار مي آمد. اسلام نيز بناي حصارها ،برج ها،قلعه ها واستحكامات دريك شهررا ازاموري مي داند كه به حفظ جان،مال وعرض مردم كمك مي كند.
دين اسلام پرداختن به اين قبيل اموررا ازمقاصد واهداف خوددانسته است.به همين دليل فقها چنين مسائلي را ازنظر دور نداشته وازآنها به عنوان بناهاي واجب تعبير كرده اند.به ويژه اگر ساختن اين استحكامات براي حفظ حريم مسلمانان ضروري ومحسوس باشد.
درچنين مواردي علماي دين موقوفاتي رابراي تامين هزينه ،نگهداري وتقويت اين استحكامات درنظر مي گرفتند ومردم رامادامي كه به چنين استحكاماتي نياز داشتند وبه صلاحشان بود به مشاركت درساخت آنها فرمان مي دادند به خصوص اگردستگاه هاي حكومتي به تنهايي ازعهده اين امر برنمي آمده وشرايط ،لزوم همكاري مردم را ايجاب مي كرد.
احكام وفتواهايي كه ازسوي فقها صادرمي شد مردم راملزم مي كرد كه ازاين استحكامات دفاعي محافظت ونگهداري كنند هرچند دربرهه خاصي موردنياز نباشند.زيراامكان داشت درآينده نزديك به اين استحكامات احتياج پيدامي كردند.
اين احكام وفتواها به دقت تمام جزئيات مربوط به ديوارهاي مستقل اطراف شهروديوارهاي منازلي راكه درجواراين استحكامات قرارداشتندشامل
مي شدوبرلزوم صيانت ونگهداري وترميم اين ديوارها تاكيد مي ورزيد زيرا فقط باچنين احكام وفتواهايي هدف اصلي ازبناي چنين استحكاماتي تحقق
مي يافت وحصول هرگونه خلل ياعيب و نقصي دراين استحكامات باعث ضايع شدن هدف غايي بناي چنين استحكاماتي مي شد.
طراحي اصول مدون شهرسازي اسلامي براي ايجاد امنيت
نخستين مرحله براي استحكام بخشيدن به يك شهر ازديدگاه متفكران اسلامي ازانتخاب زميني مناسب براي ساختن آن شهرآغاز مي شود.براي مثال ساختن شهردربالاي زميني مرتفع وصعب العبور وحفر كانالي دراطراف شهروبرگرداندن وهدايت آب دريا و يا رودخانه اي به اين كانال به طوري كه جز ازطريق پل هايي كه برروي آن نصب شده نتوان وارد شهر شد. بدين ترتيب استحكام شهر مضاعف شده ودشمن قادرنمي شد كه به آساني درآن نفوذ كند.
«ابن خلدون» و«ابن ارزق »شرط استحكام شهرهاي ساحلي رابرخورداري ازراه هاي صعب العبور ومسكوني بودن حومه آن توسط قبايل وطوايف ذكر كرده اند تا درصورت حمله دشمن به شهر اين طوايف به دفاع ازآن برخيزند.باتوجه به اين موارد درمي يابيم كه انتخاب زمين هايي كه به طورطبيعي ازاستحكام كافي برخورداربودند براي شهرسازي مدنظر قرار مي گرفتند.
به طور كلي مصلحت زندگي متمدنانه ايجاب مي كرد تا براي شهرها ،حصارها وخندق ها وقلعه هايي ساخته شود اين بناهاي جنگي باتوجه به اختلاف موقعيت شهرها باهم متفاوت بودند.زيرا براي برخي ازاين شهرها مانند «حلب» به دليل واقع شدن درمحلي پست لازم بود تا برروي تپه اي نزديك به آن قلعه اي ساخته شود.موقعيت بعضي ديگرازشهرها ايجاب مي كرد تا پست هاي نگهباني وديده باني براي مراقبت از سواحل كه احتمال مي رفت دشمن ازآنجا به شهر حمله كند ساخته شود كه شهرهاي مرزي اسلامي درشام وتعدادي ازشهرهاي ساحلي شمال آفريقا بهترين مثال در اين مورد هستند.
غالبا حصارها ازجمله مهمترين تاسيسات نظامي به شمار مي رفتند كه ضمن متمايز كردن شهرهاي اسلامي دربرنامه ريزي شهري نيز اثري عميق داشتند.بربالاي اين حصارها ديوارهاي سنگي متعددي ساخته مي شد تا مدافعان خودرا درپشت آنها مخفي سازند.
اين ديوارها را«متاريس(سنگرها)»
مي ناميدندوبسيارنزديك به هم ساخته مي شدند تا مدافعان به راحتي قادرباشندجاي خودراعوض كرده ومهاجمان رازير رگبار تيرهاي خود قرار دهند.همچنين ضرورت داشت كه سربازان مدافع حصار به راحتي باهم رابطه برقرار كنند وفعاليتهاي جنگي خود راهماهنگ نمايند.
تحقق اين امر مستلزم آن بود كه طراحي واندازه ها وخصوصيات حصار به نحوي باشد كه اين خواسته را برآورده سازد.انتظاراتي ازاين قبيل برنحوه معماري وشيوه بناي حصار وعناصر تشكيل دهنده آن انعكاس يافت.
باتوجه به تجربيات به دست آمده وپيداكردن نقاط ضعف وتلاش براي رفع آنها دگرگوني ديگري درشيوه هاي حصاركشي پيرامون شهرها حاصل شد.زيرا تجربه به آنها ثابت كرده بود كه هرچه طول حصار زياد شود مي بايد به تناسب آن ازپايين مساحت بيشتري اززمين را اشغال كند ودراين صورت هرچه ارتفاع حصار افزايش يابد به همان نسبت هدف گيري مدافعان ازبالاي دژ درآن مساحت دشوارتر مي شد.
عناصر تشكيل دهنده تاسيسات نظامي به خوبي تكامل شيوه هاي دفاعي را به صورتي پياپي منعكس مي كنند واين مسئله به وضوح دربرجهاي مراقبت، قلعه هاي مرزي ،برجهاي ساحلي وعناصر تشكيل دهنده آنها ازقبيل بالكن ها،راه پله ها،راهروها،نوع مصالح ساختماني به كاررفته درآنها ونماسازي آنها ديده مي شود.
اين مهم خود بيانگر آن است كه معماران اسلامي تاچه حد مهارت ازخود نشان داده وچگونه درساختن باروها ،قلعه هاوبرج هايي كه همه ازلوازم استحكام وحفظ شهرهاي اسلامي ازتجاوز وتعدي ديگران به شمار مي روند استادي به خرج داده اند.
شهرهاي اسلامي ازهمان آغاز پيدايش ظاهري جنگي داشتند.زيرااين شهرها مانند پادگانهاي نظامي بودند تانيازهاي سربازان فاتح رابرآورده سازند.درانتخاب موقعيت بناي اين شهرها استراتژي ارتباط زميني با ستاد فرماندهي مستقر در«مدينه منوره» مد نظر قرار مي گرفت؛ به طوري كه لازم بود تاهيچ گونه مانع آبي آن را ازستاد فرماندهي جدانكند.ازهمين رو موقعيت شهر «قيروان» به گونه اي انتخاب شد كه از دريا به دور باشد تا درتيررس ناوگان هاي جنگي دشمنان قرار نگيرد.
درآن زمان مسلمانان به دليل نداشتن نيروي دريايي قادربه دفاع ازشهرهاي ساحلي نبودند ولي به محض اينكه چنين نيرويي فراهم شد وناوگانهاي دريايي اسلامي پابه عرصه وجود نهادند اين نظريه نيز تعديل يافت وشهرهاي ساحلي فراواني تاسيس شد.
بهترين دليل براين امر پيدايش شهرهاي ساحلي درشمال آفريقا وبلاد «اندلس» است كه بسيار هم ترقي كرده وشكوفا شدند وهمين امرخود بيانگر علاقه وتوجه مسلمانان به ايجاد شهرهاي ساحلي است.
درابتدا ساختن برج وبارو براي اين شهرهاي تازه تاسيس ضروري به نظر نمي رسيد به ويژه كه امنيت كامل برتمام اقليم هاي نوپاي حكومت اسلامي حكمفرما بود واز طرفي ساكنان اين شهرها ستون فقرات سپاهيان فاتح راتشكيل مي دادند.بعداز اين مرحله بود كه براي تامين امنيت ساكنان شهرها به فكر ساختن بارو افتادند.
انگيزه هايي كه باعث پيدايش حصار براي اين شهرها شد بسيار متعدد ومتفاوتند وبه شرايط وعلل پيدايش شهرها وهمچنين به شرايط وموقعيت آنها باز مي گردد.
ازجمله نخستين شهرهايي كه به حصار كشي آن اهميت داده شد شهر «واسط» است كه درطراحي ونقشه كشي و برنامه ريزي آن ازروشي پيروي شد كه اهميت حصار كشي آن را تاكيد مي كرد.ازاين رو پيرامون باروي آن خندقي حفر شد وچهار دروازه براي حصار آن درنظر گرفته شد كه فقط ازطريق اين دروازه ها رفت وآمد به بيرون ازحصار وبرعكس ممكن مي شدوبه هنگام بستن دروازه ها رابطه شهر بابيرون قطع مي شد.درامتداد هريك ازاين دروازه ها خياباني اصلي كشيده شده بود كه به مسجد جامع وقصر حكومتي درمركز شهر ختم مي شد اما انتخاب موقعيت شهر دروسط راه «بصره» و«كوفه» بدان دليل بود تاازاينجا آن دوكنترل شوند.
«بغداد» يكي از بهترين شهرهاي اسلامي است كه از همان آغاز تاسيس ودرمراحل برنامه ريزي به استحكامات دفاعي آن نيز توجه شده است.طراحي استحكامات اين شهر درقرن دوم هجري بيانگر پيشرفت مسلمانان درطراحي باروهاي دفاعي شهرها است.طراحي شهر بغداد ازهمان آغاز به صورت دايره اي بود.
اين مسئله خودمدافعان راقادر مي ساخت تا اهداف خودرابه وضوح ببينند.درحالي كه اگربارو مربع ويا مستطيل شكل بود چنين امكاناتي برايشان فراهم نمي شد وازطرفي اين طرح دايره اي به لحاظ اقتصادي نيز مقرون به صرفه بودوهزينه كمتري رادربر داشت زيرا محيط يك شكل دايره اي به مقدار 27/11درصدكمترازمحيط مربعي است كه مساحت آن معادل مساحت دايره است.
شكي وجود ندارد كه صرفه جويي درهزينه هاي ساختماني امر مطلوبي است وبه طور غير مستقيم مي تواند درموقعيتهاي جنگي كمكي به هزينه هاي جنگي به شمار آيد وعلاوه براين صرفه جويي يكي از اصولي است كه بايد درامور عمراني به معناي صحيح خود مورد توجه قرار گيرد.طراحي جنگي شهر بغداد اساسا برچند خط دفاعي متوالي استوار بود كه ضمن ايجاد مانع براي حركت مهاجمان ،مدافعان راقادر مي ساخت تاضربات خودرا بردشمن وارد سازند.
براي تحقق اين امر خندقي دراطراف شهر حفر شد كه شش متر عمق وشش متر عرض داشت ودورتا دور حصار شهر را فرا مي گرفت.
بعد از خندق «باروي» خارجي قرار داشت كه يك خط دفاعي بازدارنده به شمار مي رفت.اين باروچهار ورودي مورب داشت كه طراحي ويژه اي داشتند به طوري كه هركس وارد آنها مي شد ناگزير بايد به سمت چپ متمايل شود وهمين امر باعث مي شد تاسمت راست بدن او بي دفاع بماند اين نقطه ضعفي بود كه مدافعان ازخلال آن مي توانستند سربازان مهاجم را ازپاي درآورند.اين حصار 20 متر ارتفاع داشت وقطر قاعده آن 25 متر بودوعرض بالاي ديوار آن 10 متر بود.قطر قاعده آن ازيك طرف باعث استحكام آن مي شد وازطرف ديگر دشمن نمي توانست به آساني درآن شكاف ايجاد كند وازجهتي ديگر امكان رفت وآمد سربازان رابربالاي آن فراهم مي كرد.
محل هاي ورود به شهر دروازه هايي داشتند كه پاشنه هاي آن را ازآهن ساخته بودند تا اگر مهاجمان توانستند به آن برسند درمقابل ضربه هاي آنها مقاوم باشد.اين روش براي اكثر شهرهاي اسلامي ازجمله «قاهره» به كار برده مي شد.درفاصله حصار خارجي وداخلي شهر فضاي بازي وجود داشت كه مدافعان حصار داخلي را قادر مي ساخت به خوبي ازشهر دفاع كنند.اين فضاي خالي را «فيصل» مي ناميدند.
باروي بزرگ داخلي محكم ترين وقوي ترين خط دفاعي به شمار مي رفت وابعاد بناي آن مويد اين امر است.زيرا قطر اين حصار درقاعده به 35 متر و عرض آن دربالا به12 متر مي رسيد واز113 برج نيم دايره اي برخوردار بود.
دروازه هاي آن داراي راهروهاي پلكاني بودند كه به محوطه بازي دربالاي هردروازه ختم مي شدند وبه دليل ارتفاع زيادي كه دروازه ها داشتند به راحتي مي توانستند ازبالاي آن منطقه رازير نظر داشته باشند.
باتوجه به آنچه گذشت مي توان به اين نكته دست يافت كه درتمدن شهرسازي ،تبيين نقش امنيت در طراحي ومعماري يك شهر مهم جلوه مي كندواصولا شهر فاقد امنيت وايمني از هر جهت مطلوب سكونت نيست ؛ اصلي كه تمدن غني اسلام ازديرباز تا به امروز توجه مخصوصي درطراحي شهري بدان داشته وخواهد داشت.
 


(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14