(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


شنبه 15 مهر 1391 - شماره 20324

زمزمه محبت معلم در گوش دانش آموز الگوپذير

 

زمزمه محبت معلم در گوش دانش آموز الگوپذير

 
گاليا توانگر
ساعتي قبل از شروع كلاس ريز به ريز كتاب علوم را از سحر گوشه حياط مدرسه در فرصت زنگ تفريح سوال كرده بودم و به خوبي جواب داده بود. اما همين كه پايمان به كلاس مي رسيد و روبه روي بچه ها براي پاسخ دادن به سوالات معلممان قرار مي گرفت، نفس هايش به شماره مي افتاد، ناخن هايش را به دهان مي برد، از اضطراب چشم هايش به همه طرف مي چرخيد. مثل كبوتري بود كه به دام پنجه هاي شاهيني افتاده باشد! يك بار معلم به سختي عصباني شد و وقتي به شانه اش زد كه بگويد:«كجا سير مي كني؟ پاسخ بده!» كتفش محكم به تخته سياه خورد و تمام روز گريه كرد! معلم اول خيال مي كرد درسخوان نيست. دو، سه باري كه با نمره هيجده و نوزده از پس امتحانات كتبي كلاسي برآمد، معلممان شكش برد كه نكند تقلبي در كار باشد. بار ديگر به تنهايي از او امتحان گرفت و ديد روبه روي او به راحتي پاسخ سوالات را روي ورق مي نويسد و در حد يك دانش آموز زرنگ بر درس ها تسلط دارد.
بعدها فهميديم سحر بابايش را از دست داده، تك فرزند است و با مادرش زندگي مي كند.او از يك اضطراب شديد رواني و عدم اعتماد به نفس رنج مي برد. تازه فهميدم كه چرا سحر هر وقت پدرها را به انجمن اوليا و مربيان مدرسه دعوت مي كنند، گوشه نيمكت با بغض كز مي كند و هيچ نمي گويد!
سحر ناراحتي آسم هم داشت كه هر وقت در شرايط استرس زا قرار مي گرفت، تنفسش بدتر هم مي شد.
بعد از مدتها كه مشكل سحر براي كادر مدرسه روشن شد، مدير مدرسه مرا به دفتر فراخواند. خيلي از بابت همراهي و دوستي با سحر به من سفارش كرد.
او گفت: «براي سحر جاي خواهر نداشته اش باش. دلسوزي نكن با او مثل يك دوست واقعي و مهربان باش.»
هنوز هم سفارش زيباي مدير دبستانمان در گوشم است: «دلسوزي نكن با او مثل يك دوست واقعي باش.»
در سال هاي دهه 60 معلم ها زياد پي جو نيازهاي عاطفي و رواني دانش آموزان نبودند. لااقل الان بحث هاي زيادي در اين باب مطرح شده و مي شود، اما آن زمان مگر معدود معلمين و مديران باتجربه به اين چيزها كاري نداشتند.
در حال حاضر بهترين شيوه براي پاسخگويي به نيازهاي عاطفي دانش آموزان مهرباني و احترام با دانش آموزان و كشف استعدادهاي آنها تعريف مي شود.
اين دانش آموز از چه خانواده اي برخاسته است؟
وقتي صحبت از پاسخگويي به نيازهاي عاطفي دانش آموزان به ميان مي آيد، توجه به مباحث مشاوره اي به ويژه از نوع مشاوره در مدرسه بالا مي گيرد.
محمدعلي دشتي پور كه خود سال هاي سال است در انجمن هاي اوليا و مربيان مدارس و ادارات آموزش و پرورش استان تهران از رده عضو گرفته تا رياست فعاليت داشته صراحتا مي گويد: «چالش اقتصادي، چالش هاي ازدواج و چگونگي روند تشكيل خانواده، چالش پذيرفتن سلايق غربي در مديريت زندگي و نيز پايه هاي غربي علم روانشناسي و مشاوره از نظر بنده در اختلال رواني و عاطفي دانش آموزان تاثير مستقيم و غيرقابل انكاري داشته اند.
وقتي كودكي در دبستان با چندين مشكل رفتاري و عاطفي دست و پنجه نرم مي كند، بايد ريشه هاي اين اختلال را در رفتار و عملكرد والدين او جست وجو كرد.
چالش هاي اقتصادي سبب مي شود جوان ما در آستانه ورود به دانشگاه بيش از اين كه به علاقه مندي و استعدادش توجه داشته باشد، به دنبال يك رشته پول ساز برود و با انگيزه داشتن درآمد بهتر پا به دانشگاه بگذارد. در پله بعدي وقتي براي ازدواج اقدام مي كند ناگزير يك ازدواج مصلحتي تجاري بيشتر از يك ازدواج سازنده معنوي خواهان دارد.
شماقضاوت كنيد وقتي خانواده اي با چنين انتخاب هايي پايه گذاري مي شود، چطور مي توان انتظار داشت به نيازهاي عاطفي زن و يا مرد خانواده درست پاسخ داده شود؟ از آن سو وقتي تولد اولين فرزند رخ مي دهد، حباب فشارها بر والدين به بالاترين حد خود مي رسد و جدال ها آغاز مي شود.
در كشاكش اين عدم رضايت، كشمكش و درك نشدن هميشگي والدين مي توان حدس زد كه چه بلاهايي بر سر عاطفه و روان فرزند آوار خواهد شد!»
وي با اشاره به اين كه معلم هم يك انسان است و زندگي او از چالش هاي زندگي ساير اقشار جامعه مبرا نيست، مي گويد: «خيلي ها پيش از اين معلم را فرشته اي مي پنداشتند كه نياز به آب و نان ندارد. ولي معلم هم بايد تامين باشد تا هنر معلمي اش شكوفا شود. معلمي نبايد صرفا يك شغل ديده شود. اين مورد به كرات در احاديث ديني ما هم تذكر داده شده، چرا كه هرگاه معلمي صرفا يك شغل به حساب آمده، هنر معلمي به حاشيه رفته و جامعه سر زندگي اش را از دست مي دهد. متاسفانه الان برخي از معلمين از هشت صبح تا پاسي از شب در كلاس هاي درس مدرسه و نيز كلاس هاي آموزشگاه هاي خصوصي درگير كار هستند.»
وي با هشدار نسبت به اين كه اگر نتوانيم به چالش هاي رواني دانش آموزان به ويژه در دوره ابتدايي پاسخ مناسبي دهيم در آينده مجبور خواهيم بود براي درمان اين چالش ها كه در درون نيروي كار جامعه ريشه دوانده اند، از لحاظ اقتصادي ضررهاي كلاني را متحمل شويم، مي گويد: «خيلي از رفتارها را مي توان با هزينه ناچيزي در دوران مدرسه بين دانش آموزان جا انداخت و در آينده از سود اين رفتارهاي مثبت بين آحاد جامعه به نفع پيشرفت كشور بهره گرفت.»
تربيت اسلامي جايگزين ديكته غلط روانشناسي غرب
دشتي پور سومين دليل بروز چالش هاي عاطفي دانش آموزان را رويكرد جامعه به سمت شيوه زندگي غربي عنوان كرده و مي گويد: «غرب در تلاش است تا انسان را از طريق پرونده DNA معرفي كند. آنها در پاسخ به اين كه خصوصيات فلان شخص كدامند؟ نسخه هاي ژنتيكي او را روي ميز مي گذارند. اما در فرهنگ ما به شناخت انسان، معرفت جويي و خداشناسي تاكيد مي شود. ما در پاسخ به اين سوال كه خصوصيات فلاني چيست؟ از ويژگي هاي اخلاقي و رفتاري او نام مي بريم، در تعليم و تربيت اسلامي بر يافته هاي انسان از طريق جست وجوگري، آموزش و تفكر تاكيد شده است. ما مي گوييم يك انسان با تربيت صحيح مي تواند آينده اش را تضمين كند.
متاسفانه امروز به دليل پيروي از شيوه ها و سليقه هاي زندگي غربي در اداره كردن زندگي روزمره خود با ذهن هايي مصرف گرا و اشباع شده از چيزهاي بي حاصل روبه رويم كه اين مسئله پذيرش مسائل تربيتي صحيح را سخت كرده است.»
وي ادامه مي دهد: «براي آنچه كه در مقاطع سني مختلف وارد ذهن فرد مي شود معيارهاي آناليزي روشني نداريم. براي مثال ما در بازار كتاب عناوين متعددي كتاب كودك داريم، اما خانواده نمي داند كدام كتاب مناسب است و در بازار كتاب كودك براي انتخاب كتاب مناسب فرزندشان درگير و سردرگم باقي مي مانند!»
اين صاحب نظر تعليم و تربيت معتقد است كه روانشناسان دهه 60 غربي نيز با هدايت سي آي اي مكتب رفتارگرايي را به نفع پيشرفت ليبراليسم پيگيري كرده اند. اين قشر معتقدند براي هدايت ذهن بايد از طريق كنترل ذهن وارد عمل شد. دشتي پور مي گويد: «گرايش جامعه غربي به مواد مخدر، مشروبات الكلي و نيز شست و شوي مغزي مردم از طريق ايجاد شكاف در باورهاي معنوي آنها به گونه خزشي در همين راستا رخ داد.
سي آي اي تلاش كرد با كمك بسط نظرات روانشناساني چون فرويد و خواهرزاده اش ادوارد برنايز ذهن عموم جامعه را طوري شست وشو دهد كه انسان فقط و فقط براي لذت جويي پا به عرصه گيتي گذاشته و بايد به نحوي از فرصت زندگي بهره مند شد كه در هر مسئله اي انسان به نهايت لذت برسد. مفاهيم آزادي غربي نيز از همين منظر تعريف و ارائه شدند. اما در عين حال همين نگرش باعث محدوديت و سردرگمي انسان غربي شد، چرا كه ذهن آحاد جامعه نسبت به خيلي از لذت هاي زندگي به حد اشباع رسيد. همين گونه است كه آمار افسردگي ها و خودكشي ها لحظه به لحظه در غرب بالا مي گيرد.»
اين كارشناس تربيتي تأكيد دارد در جامعه اسلامي ما به ويژه در محيط هاي آموزشي بايد بر مسائل تربيتي اسلام تكيه زد، نه اين كه با علم وارداتي غربي- كه خيلي پيشتر نتايج منفي آزمون و خطاي خود را پس داده- در پي پاسخگويي به چالش هاي روحي و رواني دانش آموزانمان باشيم.
دشتي پور در تكميل صحبت هايش در پاسخ به اين سؤال كه آيا اسلام كنترل ذهن را جايز دانسته يا خير، مي گويد: «در اسلام كنترل ذهن جايز دانسته نشده، اما ارائه الگوهاي عملي در حوزه تربيت به وفور در جاي جاي دين ما ديده مي شود. ائمه اطهار با شيوه عملي زندگي شان آحاد جامعه را تربيت مي كردند. وقتي معيار اسلامي شد، وقتي سيره اهل بيت(ع) الگو قرار گرفت، ديگر خود فرد مي داند كه چه چيز مناسب تغذيه ذهن اوست؟»
حضور معلم با بصيرت در حوزه تربيتي مدرسه
علي سليماني يكي ديگر از دست اندركاران انجمن هاي اوليا و مربيان مدارس شهر تهران به درك الگوهاي تربيتي اسلامي در نظام آموزش و پرورش تأكيد داشته و مي گويد: «در حوزه تربيت اسلامي ما يادگارهاي باارزشي از حضرت محمد(ص) داريم كه يكي قرآن كريم است و ديگري عترت. بهترين زمينه عملي براي سازندگي روحي، رواني و اخلاقي دانش آموزان ما بايد توجه به درس هاي قرآن و سيره اهل بيت(ع) باشد.»
وي يكي از دلايل ناكارآمدي علم روانشناسي غربي در بحث هاي مشاوره اي مدرسه را عدم اثبات كارآمدي اين علوم دانسته و مي گويد: «در دستورات اخلاقي و تربيتي قرآن كريم چون توجه به فطرت انسان و خداجويي لحاظ شده است، نگران اين نيستيم كه در گذر زمان وارد پروسه هاي آزمون و خطا شده و نتيجه اي عكس حاصل شود. اما در علم هميشه آزمون و خطا وجود دارد. در علم روانشناسي چيزي كه امروز به تصويب عالمان رسيده، شايد فردا توسط همان ها رد شود!»
سليماني حضور معلم با بصيرت در كلاس درس را لازمه تربيت اسلامي و محل بروز و ظهور مهم ترين تحولات جهان دانسته و مي گويد: «به تجربه ثابت شده كه بسياري از دانش آموزان الگوبرداري مستقيم از رفتار و كردار معلم خود سر كلاس درس دارند تا آنجا كه اندك اندك شيوه استدلال و حرف زدنشان نيز مثل معلمشان مي شود. الگوي عملي معلم بايد رأفت اسلامي باشد. در مهر پيامبر اكرم(ص) نسبت به يارانشان نه مبالغه بود و نه كمبود. پيامبر اكرم(ص) با محبت دل ها را جذب مي كردند و با محبت و در عمل هدايتگر بودند. بنابراين محبتي سازنده، نه لوس كننده و بي حاصل بايد در دستور كار معلمين مدارس ما قرار گيرد تا تدابير تربيتي مدارس اسلامي ما محقق شود.
آنچه كه بايد دانش آموزان به جز درس در مدرسه ياد بگيرند
دانش آموزان نياز دارند مهارت هاي ضروري دريافت هاي خود از زندگي و دانش اقتصادي خويش را توسعه بخشند. براي رسيدن به اين هدف، بيشتر نيازمندند زير نظارت ديگران و متخصصان كار كنند و به همان خوبي آموزش ببينند كه در زمينه مهارت ها و دانش مربوط به حرفه هايشان آمادگي پيدا كنند.
اين قشر نياز دارند كه سلامتي و تناسب وضع جسماني خويش را حفظ نموده و توسعه بخشند. بايد با حقوق و وظايف خويش در زمينه شهروندي در يك جامعه سالم آشنا شوند.
نياز دارند تا معني و مقصود زندگي خانوادگي را از لحاظ فرد و جامعه درك نموده و با شرايطي كه براي يك زندگي خانوادگي موفق ضروري است، آشنا شوند.
بايد بدانند چگونه خريد كنند و چگونه كالاها را مورد استفاده قرار دهند؟ از خدمات به چه نحوي بهره ببرند؟ آنها همچنين نيازمند درك ارزش هاي مصرف كننده و نتايج اقتصادي خود هستند.
همه نوجوانان نياز دارند تا روش هاي عملي تأثير علم بر زندگي انسان و واقعيات اساسي علم را كه به ماهيت دنيا و انسان مربوط مي شود، خوب درك كنند.
نياز به فرصت هايي دارند تا ظرفيت هاي لازم را براي قدرشناسي از زيبايي، ادبيات، هنرها و طبيعت در خود پرورش و توسعه دهند.
بايد توانايي بهره گيري از اوقات فراغت را به خوبي پيدا كنند و خردمندانه برنامه زندگي خود را تنظيم كنند.
منزلت و احترام سايرين را حفظ نموده و اين توانايي را در خود پرورش دهند. احتياج دارند در بينش خود نسبت به اصول و ارزش هاي مذهبي، تحولي به وجود آورند و قادر به همكاري با ديگران در زندگي، كار و فعاليت باشند.
نوجوانان نياز دارند تا توانايي خود را در تفكر خردمندانه، بيان روشن افكار و انديشه ها، خوب انديشيدن، خوب خواندن و خوب درك كردن افزايش دهند.
استعدادهاي خود را كشف كنند و تجارب اساسي و بنيادين را براي كفايت شغلي و حرفه اي كسب كنند. در فعاليت هاي فوق برنامه مدرسه و امور اجتماعي مربوط به خويش مشاركت جويند و موقعيت خود را به وضعيتي كه بزرگسالان از حيث شهروندي دارند، نزديك سازند.
بايد متناسب سن خود تجربه و بينش لازم را كسب كرده و آن را توسعه بخشند، به گونه اي كه پايه اي براي زندگي خانوادگي و اجتماعي آنها محسوب شود.
احساس ارزش مربوط به اشياي مادي و حقوق مالكيت را به طور صحيح درك نموده و اين احساس را در خود توسعه دهند. همه نوجوانان نياز دارند تا در زمينه فراگيري دانش محيط زيست تلاش كنند و علاوه بر آن نسبت به عوامل مساعد حفاظت از محيط زيست آگاه شوند و نيز اثرات زيانبار آلاينده ها را بر چنين محيط هايي بررسي كنند. بايد فرصت هايي براي عملي كردن ديدگاه خود در حل مسائل داشته باشند.
سميرا سپه پور كارشناس حوزه تعليم و تربيت ضمن اشاره به نكات بالا مي گويد: «اين نيازها به نحو مطلوب پاسخ داده نخواهد شد مگر اين كه دانش آموز در جمع دوستان وارد شده و با سؤال از سوي معلم مواجه شود تا با همكاري همسالانش در تلاش براي پاسخ به سؤالات مطرح شده در زمينه هايي به غير از دروس مدرسه قرار گيرد.
همدلي و همزباني معلم با دانش آموز به جلب اعتماد دانش آموز مي انجامد و در گفت وگوهاي صميمانه و هدف دار خيلي از مسائل تربيتي راحت تر منتقل مي شوند. همه انسان ها نيازمند تكريم شخصيت شان هستند. دانش آموزان هم از اين قاعده مستثني نيستند. پس بايد دانش آموز دوست داشته شود تا معلم را دوست بدارد و الگوپذير شود.»
گزارش روز

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14