نقش بهائيت در پيدايش و استمرار رژيم پهلوي (24)
نقش بهائيان در تدوين طرح كاپيتالاسيون
|
|
علل و عوامل پذيرش قطعنامه 598 (16)
نظر امام در مورد بهزاد نبوي
|
|
E-mail:shayanfar@kayhannews.ir |
|
نقش بهائيت در پيدايش و استمرار رژيم پهلوي (24)
نقش بهائيان در تدوين طرح كاپيتالاسيون
مريم صادقي
سپهبد اسدالله صنيعي
سپهبد اسدالله صنيعي فرزند آقاجان در سال 1283ش، در همدان متولد شد و در سال 1305ش،
وارد ارتش شد و در سال 1307 دانشكده افسري را به پايان رساند. وي از بهائيان طراز
اولي است كه در مورد بهائي بودن او هيچ شك و شبهه اي وجود ندارد از وي در اسناد
ساواك كراراً فرد بهائي ياد شده است.499 در گزارش ساواك، مورخ 8/1/1344، تحت عنوان
روحانيون و دولت، به اين ملت اذعان شده است:«به قرار اطلاع به طور خصوصي در حزب
ايران نوين گفته شده است كه به زودي دولت با روحانيون سازش خواهد كرد و براي جلب
رضايت آنها آقايان دكتر كشفيان و مهندس روحاني و تيمسار صنيعي كه دو نفر اخير بهائي
مي باشند از كابينه كنار گذاشته خواهند شد...500»
صنيعي در دوران رضاخان، به عنوان آجودان مخصوص وليعهد انتخاب شد ودر زمان سلطنت
محمدرضا پهلوي به وزارت جنگ و وزارت خواروبار رسيد. وي از عوامل سه گانه ي تدوين
لايحه ي كاپيتولاسيون در دولت اسدالله علم بود كه امضاي آن به عنوان كفيل وزارت جنگ
به منظور تقديم جهت تصويب به مجلس سنا در تاريخ 26/8/1342 در زير آن مي باشد.501
آنچه كه موقعيت صنيعي را پس از ورود به ارتش و به طور كلي نظام پهلوي تثبيت كرد
بدون شك رابطه تنگاتنگ وي با شاه بود به طوري كه حتي هزينه ي تحصيلات فرزندانش به
فرمان شاه از سري اعتبارات مسدود پرداخت مي شد. به اتكاء همين روابط صنيعي دست با
اختلاس هاي گسترده و جنجال انگيز مي زد و دو اثر امنيتي و نظامي رژيم آن را ناديده
مي گرفتند.502
بنابر اسناد ساواك، وي در زمان پست معاونت وزارت جنگ با همكاري حاج اخوان (پيمان
كار برنج)، غلامرضا سميعي (حق العمل كاربرنج) و اخوان اصغري، به سوء استفاده هاي
مالي وسيعي دست زد و اين امر موجبات اعتراضات و شكايات متعددي را از سوي همكاران
تشكيلاتي وي فراهم آورد. اداره كل نهم ساواك اين شكايات را مورد بررسي قرار داد ولي
اين بررسي نه تنها تنزلي در وضع او به وجود نياورد بلكه دو ماه بعد در دولت علم به
وزارت جنگ رسيد.503
در اسناد ساواك راجع به صنيعي و تمايلات سياسي وي اين گونه سخن رفته است: «طرفدار
سياست غرب، و شهرت دارد كه با انگليسي ها نزديك است و به طور غيرمستقيم از حمايت
آنها برخوردار مي باشد504».
اسدالله صنيعي از چهره هاي طراز اول بهائيت محسوب مي شد كه به همراه عبدالكريم
ايادي، نقش مهمي در تحكيم مواضع اين فرقه در نهادهاي نظامي رژيم پهلوي داشت. در سال
1344ش، مركز بهائيت ظاهراً خواستار كناره گيري مشاراليه از وزارت جنگ شد و اين در
حالي بود كه علاوه بر دكتر ايادي عناصر بهائي بر دولت هويدا تسلط جدي داشتند. در
حقيقت مي خواستند با اين كار ميزان پاي بندي محمدرضا پهلوي را در به كارگيري افراد
بهائي در رژيم را به سنجش بگذارد و هم حكم بهاءالله در عدم دخالت در امور سياسي را
براي رده هاي پايين بهائيت توجيه كند.505
صنيعي در سال 1347ش، به همراه ايادي پزشك مخصوص و بهائي شاه سرباز وظيفه حيدر قره
قوزلو 56، گماشته منزلش را به قتل رساند و بدون اينكه پزشك قانوني متوجه شود سرباز
فوق را در حصارك كرج دفن نمود.
مشاغلي كه اسدالله صنيعي در دوران سلطنت محمدرضا پهلوي، برعهده گرفت به اين شرح مي
باشد: رياست بازرسي در اداره نظام وظيفه، عضويت در هيئت نظارت بانك سپه، بازرسي
بانك سپه، بازرسي درجه يك مالي و اداري، بازرسي كل ارتش، مدير عامل شركت تعاوني
مصرف ارتش و رئيس اداره سررشته داري ارتش، رئيس اداره بازرسي مالي، معاون اداري
وزارت جنگ، مديرعامل و رئيس هيئت مديره سازمان تعاون مصرف كادر نيروهاي انتظامي،
معاون نظامي وزارت جنگ، كفيل وزارت جنگ، وزير جنگ و وزير توليدات كشاورزي و مواد
مصرفي.
صنيعي از جمله مقامات ارتش و رژيم پهلوي است كه متهم به سوء استفاده از مقام و غارت
بيت المال مي باشد. براي نمونه صنيعي زماني كه وزارت توليدات كشاورزي و مواد مصرفي
را در اختيار داشت. بهترين و مرغوب ترين اراضي كشاورزي شهرهاي گرگان، گنبد و بجنورد
را در اختيار دوستان و آشنايان خود گذاشت و يا شخصاً آنها را به تملك گرفت.507
499 -اميرعباس هويدا به روايت اسناد ساواك، ج1، صص 194-541-540.
500 -اميرعباس هويدا به روايت اسناد ساواك، ج1، ص 258.
501 -دكتر مظفر بقايي، شناخت حقيقت، ص 61.
502 - فصلنامه تاريخ معاصر ايران، س 13، ش 50، تابستان 88،
ص 424.
503 - عبدالله شهبازي، ظهور و سقوط سلطنت پهلوي، ج 12،
صص 469-465.
504 - محمدرضا محمدي اهري، آجودان بهائي يا ساواك كور، مروري بر زندگي و فعاليت هاي
سپهبد اسدالله صنيعي، مجله زمانه، سال سوم، شماره25، مهر1383، ص46.
505 - مركز اسناد انقلاب اسلامي، كابينه حسنعلي منصور به روايت اسناد ساواك، ج1،
ص227.
506 - مركز اسناد انقلاب اسلامي، اميرعباس هويدا به روايت اسناد ساواك، ج1، ص194.
507 - نيمه پنهان، اميرعباس هويدا، ج 14، ص 83.
پاورقي |
|
|
علل و عوامل پذيرش قطعنامه 598 (16)
نظر امام در مورد بهزاد نبوي
تأليف : كامران غضنفري
سازگارا كه در دوران وزارت صنايع سنگين بهزاد نبوي در كابينه ميرحسين موسوي نيز
معاون نبوي بود ، نقش رابط ميان گروهك آمريكايي نهضت آزادي و جناح موسوم به چپ را
بر عهده داشت . وي چند سالي است كه به آمريكا پناهنده شده و تحت حمايت سازمان سيا
مشغول فعاليت عليه جمهوري اسلامي ايران مي باشد . در اين راستا ، سازگارا در
فروردين 1391 از يهوديان آمريكايي صاحب نفوذ در اين كشور خواست كه با اقدامات خود و
كمك به دولت اوباما ، برنامه هاي هسته اي جمهوري اسلامي ايران را از كار بيندازند .
وي هم چنين از سران آمريكا و رژيم صهيونيستي درخواست كرد تا با كمك به ضد انقلاب،
به تغيير حكومت ايران كمك كنند .198
سرانجام سيد رضا زواره اي طي مصاحبه اي در آذر 1379 در مورد نظر امام خميني در مورد
بهزاد نبوي ، مي گويد : «من يك بار در تاريخ 5مهر 1361 خدمت امام بودم . در مورد
مقايسه مشروطه با اوضاع بعد از انقلاب ، يك تحليل كلي خدمت امام عرض كردم . به وجود
خطوط نفوذي و نگراني از مسائل اقتصادي و سد راه توليد شدن توسط گرداننده هاي چپ
نماي دولت و ضرورت پيگيري آن ... خدا شاهد است تحليلم كلي بود . هيچ اسم خاص يا
اشاره به اسم خاصي هم نداشتم . پايان جلسه خواستم دست امام را ببوسم ، امام دستم را
جوري كه صورتم به ايشان بيفتد ، بالا بردند و فرمودند : آقاي زواره اي ، چرا مرحوم
رجائي ، بهزاد نبوي را در اين سطوح حساس ترين كارهاي مملكت بالا آورد ؟ چرا سري
ترين امور مملكتي در دست او قرار مي گرفت ؟ ... حتي فرمودند : من در مورد بهزاد
نبوي به جاهايي هم رسيده ام ؛ اما دلايل شرعي خيانت ندارم» .199
نبوي و سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي
سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي ، تشكيلاتي بود كه از ائتلاف هفت گروه در ابتداي سال
58 به وجود آمد. در بهار 58 بنا به درخواست اعضاي سازمان ، امام خميني ، آيت الله
مطهري و آيت الله راستي كاشاني را به عنوان نماينده خود و جهت رفع اختلافات معرفي
نمود . شهادت آيت الله مطهري در سال 58 و شروع جنگ تحميلي در سال 59 ، به تعميق
اختلافات در ميان اعضاي سازمان انجاميد و آنان به سه گروه تقسيم شدند . گروه اول
موافق نظرات نماينده امام بودند مانند محمد باقر ذوالقدر و حسين فدايي ؛ گروه دوم
مخالف نماينده امام بودند و دستورالعمل هاي حزبي را بر احكام فقهي ارجح مي دانستند
مانند بهزاد نبوي ، محسن آرمين ، سعيد حجاريان ، محمد سلامتي ، مصطفي تاج زاده و
هاشم آغاجري ؛ گروه سوم نيز ممتنع بودند مانند :مرتضي الويري و ... بالاخره امام در
پاييز سال 65 دستور انحلال سازمان را صادر كردند.200
محسن رضايي در شهريور 1360 از عضويت در سازمان استعفاء مي كند. وي در ذكر دلايل
استعفاي خود به مسائلي چون «تعصب سازماني پيدا كردن بعضي اعضا» ، «نفوذ مايه هاي
نهضت آزادي و تفكرات روشنفكري در بعضي برادران» ، «ترجيح مصالح سازماني بر مصالح
حكومتي» و «ايجاد اختلاف در خط امام» اشاره كرده بود . وي هم چنين در انتقاد از
سازمان نوشته بود كه سازمان مجاهدين انقلاب ، اعضاي خود را مجبور مي كند تا در هر
ارگاني كه فعاليت مي كنند ، گزارش كار خود را به سازمان نيز بدهند اگر چه مسائل
سرّي باشد .201
«نفوذ مايه هاي نهضت آزادي و تفكرات روشنفكري» ، «ايجاد اختلاف در خط امام» ، و
«جمع آوري اطلاعات سرّي ارگان هاي مختلف نظام» ، به خوبي نشان از چگونگي عملكرد و
گرايش هاي بهزاد نبوي در سازمان مجاهدين انقلاب مي باشد . در واقع بهزاد نبوي كه از
گردانندگان اصلي اين جمع بود ، از سازمان مجاهدين انقلاب به عنوان مركزي براي جمع
آوري اخبار و اطلاعات محرمانه نظام و سپس انتقال آنها به بيگانگان ، استفاده مي
كرده است .
بهزاد نبوي و ساير دوستانش در مهر سال 70 مجدداً سازمان مجاهدين انقلاب را راه
اندازي كردند . كساني كه محسن رضايي در استعفا نامه اش از عملكرد آنان گلايه كرده
بود ، همان كساني بودند كه در سال 70 مجدداً آن را راه اندازي كردند . رضايي در
بخشي از نامه اش گفته بود : بعضي از برادران كه مايه هاي نهضت آزادي و تفكر
روشنفكري دارند ، بهاي لازم را به روحانيت ، به منظور پيدا كردن پايگاه سياسي -
اجتماعي نمي دهند و در آينده اثرات اين مسئله روشن خواهد شد . زيرا كه رهبري انقلاب
بايد به دست روحانيت و مرجعيت باشد و حال آن كه افرادي قصد قبضه كردن اين پايگاه را
دارند .202
آقاي هاشمي نيز در يادداشت 10 اسفند 1360 مي نويسد : «عصر ، گروهي از اعضاي سازمان
مجاهدين انقلاب اسلامي آمدند . خبر از اختلاف شديد در درون سازمان و احتمال انحلال
يا انشعاب مي دادند . عده اي از جمله آقاي بهزاد نبوي متهمند كه ولايت فقيه را قبول
ندارند و در اقتصاد ، مواضع تند غير فقاهتي دارند ». 203
مي بينيم كه در همان سال 60 نيز بهزاد نبوي به داشتن مواضع ضد ولايت فقيه معروف
بوده است ولي متأسفانه اين مطلب نيز باعث هشياري آقاي رفسنجاني نمي شود . در اين
راستا ، چند سال بعد بهزاد نبوي به مخالفت با حكم امام خميني در مورد ارتداد سلمان
رشدي در سال 67 مي پردازد . نبوي در جلسه هيئت دولت ، ضمن مشاجره با آقاي شمخاني مي
گويد :«مگر ما مسلمان تنوري هستيم كه هر خميري را كه امام صاف كند ، توي تنور
بزنيم» ؟ 204
به اعتراف افراد نزديك به سازمان مجاهدين انقلاب ، تقريباً تمامي مواضع اعتقادي ،
سياسي و اقدامات عملياتي سازمان مجاهدين دوم ، متأثر از ديدگاه هاي بهزاد نبوي است
و اوست كه خط اصلي سازمان را ارائه مي كند . 205
براي بررسي تأثيرات نهضت آزادي بر سازمان مجاهدين انقلاب نيز بايد به رابطه نزديك
بهزاد نبوي با ابراهيم يزدي توجه داشت . مجتبي سلطاني ( پژوهشگر تاريخ معاصر ) در
اين رابطه اظهار مي دارد : «نبوي چه قبل و چه بعد از انقلاب ، متأثر از يزدي بود .
من معتقدم كه يك دست پنهان در گروه بهزاد نبوي ، در همان اوايل انقلاب و در شكل
مجاهدين انقلاب ، خود دكتر يزدي بوده كه البته حالا حمايت ها و ارتباطاتشان كاملاً
آشكار شده است . يزدي [در زمان حاكميت اصلاح طلبان] در كنگره مجاهدين انقلاب شركت
مي كند ؛ ولي آن موقع كسي اينها را نمي دانست . اين رابطه به شدت پنهان نگاه داشته
شده بود ».206
براي درك اهميت اين ارتباط بايد توجه داشت كه نهضت آزادي همان تشكيلاتي است كه
سازمان سيا با داشتن عناصري مانند حسن نزيه ، عباس امير انتظام ، ابراهيم يزدي ،
بهرام بهراميان و ... تا عمق لايه هاي مختلف آن نفوذ كرده بود .
عليرضا علوي تبار نيز در مورد شدت علاقه بهزاد نبوي به نهضت آزادي در مصاحبه اي
اشاره مي كند :«شبي كه روزنامه ميزان [ ارگان نهضت آزادي ] به دستور آقاي لاجوردي
بسته شده بود [ ارديبهشت 1360] ، بهزاد نبوي تا نيمه شب با تمام مراكز تماس گرفت و
تلاش كرد تا روزنامه ميزان را از تعطيلي نجات دهد».207
بهزاد نبوي در اسفندماه 1375 و در آستانه مقدمات انتخابات رياست جمهوري هفتم نيز
اظهار مي دارد : «اگر امروز نهضت آزادي بخواهد براي انتخابات رياست جمهوري نامزد
معرفي كند ، نه تنها من مخالف نيستم ، بلكه آن را بسيار مفيد مي دانم . اگر شوراي
نگهبان صلاحيت كانديداي نهضت آزادي را رد كند ، سخت در اشتباه است يعني عملاً بدون
اين كه خودشان متوجه شوند ، به ضرر نظام كار كرده اند» (!) 208
براي اين كه تأثير گرايش هاي آمريكايي در اين سازمان را بهتر متوجه شويم ، كافي است
بدانيم كه در تاريخ 10 آذر 1388 ، دو عضو شوراي مركزي سازمان به كشورهاي خارج
پناهنده شدند . محمد علي توفيقي (عضو شوراي مركزي ) با خانواده خود به سوئد ، و
مهتري ( عضو روابط عمومي سازمان ) به آمريكا پناهنده شدند . 209
¤ سيد رضا زواره اي طي مصاحبه اي در آذر 1379 در مورد نظر امام خميني در مورد بهزاد
نبوي ، مي گويد : «من يك بار در تاريخ 5 مهر 1361 خدمت امام بودم . پايان جلسه
خواستم دست امام را ببوسم ، امام دستم را جوري كه صورتم به ايشان بيفتد ، بالا
بردند و فرمودند : آقاي زواره اي ، چرا مرحوم رجائي ، بهزاد نبوي را در اين سطوح
حساس ترين كارهاي مملكت بالا آورد ؟ چرا سري ترين امور مملكتي در دست او قرار مي
گرفت ؟ ... حتي فرمودند : من در مورد بهزاد نبوي به جاهايي هم
رسيده ام ؛ اما دلايل شرعي خيانت ندارم».
198. ماهنامه كيهان فرهنگي . فروردين و ارديبهشت 1391 . ص 67
199. شنود اشباح . پيشين ، ص 709
200. همان . ص 721
201. رضا خجسته رحيمي . « محسن رضايي ؛ ورود و خروج پر حاشيه ». هفته نامه شهروند
امروز . 6 مرداد 1387 . ص 87
202. ناقوس انحطاط . پيشين ، ص 244
203. عبور از بحران . پيشين ، ص 497
204. رازهاي دهه شصت . پيشين ، ص 300
205. ناقوس انحطاط . پيشين ، ص 245
206. مجتبي سلطاني . « نفاق قديم و جديد ، ميراث خوار نهضت آزادي ». مجله جوان .
يادمان بيست و يكمين سالگرد ارتحال ملكوتي امام خميني (ره) . نيمه خرداد 1389 . ص
77
207. عليرضا علوي تبار . » ببخشيم ولي فراموش نكنيم ». مجموعه سخنراني هاي ايراد
شده در جامعه زنان انقلاب اسلامي . تهران : سرايي ، 1380 . ص 329
208. چريك هاي پشيمان . پيشين ، ص 311
هم چنين رك. به : روزنامه رسالت . 16 اسفند 1375
209. روزشمار هشت ماه نبرد مقدس . پيشين ، ص 475
پاورقي
|
|