(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


شنبه 15 مهر 1391 - شماره 20324

مرگ روزانه 378 ايراني به دليل بيماري هاي قلبي
جاي خالي آموزش فن بيان در دوره هاي تربيت معلم و دبير


مرگ روزانه 378 ايراني به دليل بيماري هاي قلبي

 
بيماري هاي قلبي عروقي اولين علت مرگ در دنيا هستند و پيش بيني مي شود همچنان در اين رتبه باقي بمانند. طبق اعلام سازمان جهاني بهداشت در سال 2005، بيماري هاي قلبي- عروقي 5/17 ميليون نفر قرباني داشته است كه 30 درصد كل مرگ هاي دنيا را شامل مي شود و پيش بيني مي شود اين رقم تا سال 2030 به23 ميليون نفر افزايش يابد.
بررسي هاي انجام شده درسال 83 و در 29 استان ايران نشان مي دهد كه بيماري هاي قلبي-عروقي 138 هزار قرباني گرفته است؛ يعني حدود 378 نفر در روز كه البته متوسط سن مرگ ناشي از اين بيماري ها حدود 69 سال بوده است. بر اين اساس بررسي ها حاكي از آن است كه اولين علت مرگ در كشور در سال 83، بيماري هاي قلبي- عروقي بوده است.
در حال حاضر بيماري هاي غيرواگير مهم ترين علت مرگ و بار بيماري در جهان هستند و تخمين زده مي شود 80 درصد از 35ميليون مرگ ناشي از بيماريهاي مزمن درسال 2005 در كشورهاي بادرآمد پايين يا متوسط رخ داده است.
پيش بيني علل عمده مرگ در سراسر جهان در تمام سنين درسال 2005 نشان مي دهد كه 61 درصد مرگ ها از بيماري هاي مزمن ناشي مي شود كه سهم بيماري هاي قلبي -عروقي در اين ميان، 30 درصد است. همچنين 48 درصد بار بيماري ها ناشي از بيماري هاي مزمن است كه 10 درصد آنها به علت بيماري هاي قلبي-عروقي است.
همچنين پيش بيني مي شود تا سال 2015 حدود 64 ميليون مرگ رخ دهد كه 20 ميليون آنها به علت بيماري هاي قلبي- عروقي و عمدتا ناشي از بيماري هاي قلبي و سكته مغزي خواهدبود.
همچنين در كشور ما، نسبت سال هاي از دست رفته عمر ناشي از بيماري هاي قلبي- عروقي حدود يك چهارم مجموع سال هاي از دست رفته عمر است و اين بيماري ها پس از حوادث و سرطان ها، سومين علت از دست رفتن سال هاي عمر هستند. در مجموع بيش از دو سوم سال هاي از دست رفته عمر به علت بيماري هاي قلبي- عروقي و ناشي از بروز سكته هاي قلبي و مغزي است.
شهرنشيني و شيوع بالاي عوامل خطر بيماري هاي قلبي- عروقي در ايران
عليه حجت زاده، كارشناس مسئول پيشگيري از بيماري هاي قلبي-عروقي وزارت بهداشت با تأكيد بر اهميت پيشگيري از عوامل خطر بروز اين بيماري ها مي گويد: مرگ هاي ناشي از بيماري هاي مزمن بين سال هاي 2005 تا 2015، 17 درصد يعني از 35 ميليون مرگ به 41 ميليون افزايش خواهد يافت و لازم است اقدام اساسي براي اين بيماري ها صورت گيرد.
وي معتقد است: شيوع عوامل خطر بيماري هاي قلبي- عروقي در ايران زياد است، به طوري كه در پنجمين دور بررسي نظام مراقبت عوامل خطر بيماري هاي غيرواگير در ايران در سال1388، در هر دو جنس و در گروه سني 15 تا44سال تنها 4 درصد و در گروه سني 45تا 64سال فقط يك درصد بدون عامل خطر بودند.
حجت زاده مي گويد: افزايش اميد به زندگي و شيوع بالاي عوامل خطر بيماري هاي قلبي- عروقي كه ناشي از شيوه زندگي شهرنشيني و تغييرات اقتصادي اجتماعي است، سبب افزايش بروز بيماري هاي قلبي- عروقي و به تبع آن افزايش مرگ شده است؛ بطوري كه بررسي هاي انجام شده در سال88 نشان مي دهد كه حدود 55درصد افراد 15 تا 65سال كشور داراي حداقل سه عامل خطرزاي قلبي- عروقي هستند.
وي بر اهميت خدمات پيش بيمارستاني و بيمارستاني فوريت هاي قلبي- عروقي در كاهش مرگ ناشي از اين بيماري ها تأكيد مي كند و مي گويد: به همين منظور بر تهيه و اجراي برنامه ثبت سكته هاي قلبي در بيمارستان هاي كشور تأكيد شده است تا از اطلاعات آن در ارتقاي ارائه خدمات استفاده شود.
حجت زاده، فشار خون بالا، كلسترول خون بالا، قند خون بالا، مصرف سيگار، مصرف كم ميوه و سبزي، اضافه وزن، چاقي و كم تحركي را از مهم ترين عوامل خطر بروز بيماري هاي قلبي و سكته مغزي عنوان مي كند و مي افزايد: نكته مهم آن است كه با كنترل عوامل خطر اصلي كه شامل مصرف دخانيات، رژيم غذايي ناسالم و كم تحركي هستند، مي توان از 80درصد اين مرگ هاي زودرس جلوگيري كرد.
قلبي سالم، خانه اي سالم، دنيايي سالم
براي پيشگيري از بيماري هاي قلبي- عروقي و مرگ ناشي از آن راهبردها و راهكارهاي زيادي انديشيده شده است؛ از جمله روز جهاني قلب (آخرين يك شنبه سپتامبر هر سال) كه توسط بنياد جهاني قلب در سال2000 پيشنهاد شد و هدف از بزرگداشت اين روز اطلاع رساني افراد درمورد بيماري هاي قلبي- عروقي به عنوان بزرگ ترين علت مرگ در دنيا است.
باتوجه به اهميت و نقش خانواده در سلامت قلب و عروق، شعار سال2012 روز جهاني قلب همان موضوع سال گذشته يعني «قلبي سالم، خانه اي سالم، دنيايي سالم» است و البته بر سلامت قلب زنان و كودكان تأكيد دارد.
به گفته حجت زاده، برخي تصور مي كنند بيماري قلبي و سكته مغزي بيماري سالمندان و همچنين بيماري مردان است، اما اين يك تصور اشتباه است. بيماري هاي قلبي- عروقي در زنان به اندازه مردان خطر ايجاد مي كند؛ اما اين خطر بطور جدي كمتر تخمين زده شده است. تقريباً نيمي از 5/17ميليون مرگ سالانه ناشي از بيماري هاي قلبي- عروقي دنيا در زنان رخ مي دهد. در حقيقت اين بيماري اولين عامل مرگ در زنان است كه يك مرگ از هر سه مرگ را شامل مي شود؛ يعني حدود يك مرگ در هر دقيقه است. بنابراين لازم است كه زنان درمورد خطر بيماري هاي قلبي- عروقي و اقدامات حفاظتي براي خود و افراد خانواده آگاهي داشته باشند.
وي با اشاره به اهميت بيماري هاي قلبي در كودكان مي گويد: كودكان هم به طور خاص در معرض خطر هستند؛ چراكه درمورد كنترل محيط خود و انتخاب شيوه هاي زندگي براي قلب سالم تصميم گيرنده نيستند و والدين آن ها اين مسئوليت را برعهده دارند. خطر بيماري قلبي قبل از تولد و از دوره جنيني شروع مي شود و در دوران كودكي با مواجهه با رژيم غذايي ناسالم، كم تحركي و مصرف دخانيات افزايش مي يابد. به اين ترتيب كودكان با خطر مضاعف ناشي از بيماري قلبي و سكته مغزي روبه رو مي شوند. آن ها از يك طرف ممكن است با عواقب احساسي مشاهده بيماري كساني كه دوستشان دارند روبه رو شوند و از طرف ديگر در معرض خطر ابتلا و عواقب جسمي بيماري قلبي و سكته مغزي قرار گيرند.
ذكر اين نكته مهم است كه زندگي مدرن، كودكان را در معرض خطر عوامل خطري مانند رژيم غذايي كم كالري و غني از چربي هاي مضر غذايي و قند، بازي هاي كامپيوتري كه خود مشوق كم تحركي هستند و همچنين تبليغات مشوق مصرف دخانيات در برخي كشورها، قرار مي دهد. براين اساس با نگاهي به دوران زندگي، كودكان در آينده در معرض افزايش خطر بيماري هاي قلبي- عروقي هستند.
پيشگيري از عوامل خطر بيماري هاي قلبي و كاهش 30 درصدي بروز اين بيماري ها
كارشناس مسئول پيشگيري از بيماري هاي قلبي وزارت بهداشت در ادامه به مقوله پيشگيري از اين بيماري ها اشاره مي كند و مي گويد: پيشگيري از بيماري هاي قلبي- عروقي در سطوح مختلف اعمال مي شود. انجام مداخلات و فعاليت هاي پيشگيرانه منجر به 20 تا 30 درصد كاهش در وقوع بيماري هاي قلبي-عروقي، سكته مغزي و مرگ و مير و نيز افزايش كيفيت زندگي مي شود.
برنامه هاي وزارت بهداشت براي «تغيير رفتارهاي خطرساز» و «اصلاح شيوه هاي زندگي»
وي با بيان اينكه براي پيشگيري از عوامل خطر بيماري هاي قلبي- عروقي، ارتقاي سلامت جامعه و كاهش بار بيماري ها بايد راهبردهاي موثر و قابل قبول به كار گرفته شود تا بتوان عوامل خطر اصلي و اساسي را كنترل كرد، ادامه مي دهد: مناسب ترين اقدامات نظام هاي سلامت برنامه هايي هستند كه در كنار تمهيد و تامين خدمات بهداشتي درماني سطح دوم و سوم با تمام توان موجود در راستاي «تغيير رفتارهاي خطرساز» و «اصلاح شيوه هاي زندگي» گام بردارند كه در اين زمينه نيز اداره قلب و عروق وزارت بهداشت به طور جد فعاليت داشته و برنامه هايي براي افزايش اطلاعات و آگاهي مردم اجرا كرده و اين برنامه ها ادامه دارد.
در پايان بايد گفت كه بنابر اعلام كارشناسان طي دو دهه اخير توزيع جغرافيايي بيماري هاي قلبي- عروقي تغيير كرده است بر همين اساس است كه سازمان جهاني بهداشت پيشگيري از اين بيماري ها را در كشورهاي در حال توسعه جزو اولويت هاي بهداشتي قرار داده است. به همين دليل لزوم اتخاذ تدابير و راهكارهاي مناسب براي مقابله با اين مشكل بهداشتي از اهميت ويژه اي برخوردار است. از طرف ديگر همانطور كه از شعار روز جهاني امسال برمي آيد، اقدامات مربوط به سلامت قلب، همه افراد يك خانواده، جامعه و بويژه سياستگزاران و برنامه ريزان كشورها را در برمي گيرد تا به اين ترتيب افراد براي انجام شيوه هاي برخورداري از قلب سالم توانمند شوند. بنابراين شايسته است كه بيش از پيش به سلامت قلب و عروق به عنوان مهم ترين علت مرگ كشور در برنامه هاي مراقبت هاي بهداشتي توجه شود؛ چرا كه باتوجه و تمركز بر اين بيماري، علاوه بر آنكه گامي جدي در بهره مندي از جامعه اي سالم برداشته مي شود، از هزينه هاي سنگين درمان بيماري هاي قلبي- عروقي نيز جلوگيري مي شود.
 

جاي خالي آموزش فن بيان در دوره هاي تربيت معلم و دبير


رضا بهنام فر
نگاهي به آموزش و پرورش كشور ما نشان مي دهد كه روش تدريس غالب، روش سخنراني است. در كتب روش تدريس به طور مبسوط به معايب و مزاياي اين روش پرداخته شده است. اينكه روش تدريس سخنراني تا چه اندازه مي تواند دانش آموزان خلاق و پرسشگر بار آورده و به تبع آن نظام آموزشي ما پژوهش محور باشد، مبحثي است كه خود نيازمند بحث و بررسي مفصل مي باشد؛ و آنچه مسلم است هر جامعه اي براي رسيدن به توسعه پايدار نيازمند توجه ويژه به توليد علم (پژوهش) است. اين نوشتار قصد پرداختن به موضوع رابطه روش هاي تدريس و پژوهش محوري يك نظام آموزشي را ندارد و پيش از اين، نويسنده مطلبي را پيرامون آن به چاپ رسانده است. قصد اين نوشتار اشاره به اهميت آموزش «فن بيان» در دوره هاي تربيت معلم و دبير مي باشد.
حال كه به هر صورت روش تدريس سخنراني، نقش اصلي را در نظام آموزشي ما بازي مي كند؛ مي بايست به دنبال افزايش كيفيت سخنراني معلمان در كلاس درس به منظور افزايش ميزان دريافت مطالب توسط دانش آموزان باشيم. همگان بر اين نكته وقوف دارند كه اگر مدرسي با معلومات بسيار بالا در زمينه تحصيلي خود، قادر به انتقال مناسب مطالب نباشد؛ به عنوان يك معلم اثربخش در نظر گرفته نخواهد شد. البته اين موضوع هم صادق است كه با گذشت زمان و افزايش سابقه تدريس و البته تكرار مطالب و در نتيجه «تسلط ناخودآگاه» معلم، كيفيت ارائه مطالب و «بيان» او بهبود مي يابد. اما بايد به يادداشت امروزه فن بيان را يك علم قلمداد مي كنند و در ارتباط با آن كتب بسياري به چاپ رسيده است. بنابراين به نظر نمي رسد كه صرف افزايش سابقه باعث افزايش علمي- و البته عملي در حد ايده آل «مهارت هاي بياني» معلمان گردد، زيرا معلم از ابتدا با اصول اين علم آشنا نشده است. اما سؤال اين است كه تا زمان رسيدن به همان بهبود تجربي، ناخودآگاه و البته ناكافي كيفيت بيان، دانش آموزاني كه در كلاس درس چنين مدرساني حاضرند، چه وضعيتي دارند؟ آيا بايد عده اي را «قرباني طبيعي» اين مسئله بدانيم و به عنوان يك پديده طبيعي، چشم بر روي آن ببنديم؟
نگاهي به كتب روش تدريس كه در دانشگاه ها و مراكز تربيت معلم تدريس مي گردند نشان مي دهد كه در اين كتب صرفا به معرفي روش هاي تدريس و بيان تئوريك نحوه اجراي آنها و مزايا و معايب پرداخته مي شود و البته از يك كتاب نيز جز بيان صحيح تئوري ها انتظاري نمي رود. اما در اصل، روش هاي تدريس رنگارنگي كه بيان شده در ميدان عمل عقيم مانده اند و تنها روش تدريسي كه در آموزش و پرورش به مرحله كاربردي شدن مي رسد، روش سخنراني است. با اين توصيف چندان بي ربط نيست اگر بگوييم كه واحد درسي روش تدريس در عمل غيركاربردي مي گردد و صرفا به لحاظ تئوري به اطلاعات دانشجويان مي افزايد. بي شك وظيفه دانشگاه ها و مراكز تربيت معلم اين نيست كه صرفا تئوري هاي روش تدريس را در قالب واحد درسي ارائه نمايند و معلم را روانه آموزش و پرورش نموده تا در آنجا ضمن كسب تجربه عملي به وظيفه معلمي خود نيز بپردازد؛ هرچند بايد اين را هم اضافه كرد كه آموزش عالي مسئول تجربه اندوزي معلمان نمي باشد. بنابراين اكنون كه پذيرفته ايم روش تدريس در آموزش و پرورش ما، سخنراني است و آموزش ساير روش هاي تدريس در جهت آشنايي تئوريك معلمان است و كاربرد چنداني ندارند، آيا بهتر نيست كه دانشگاه ها و مراكز تربيت معلم واحد درسي ديگري تحت عنوان «آموزش فن بيان» به برنامه درسي خود اضافه نمايند تا لااقل با ابتدايي ترين نياز سخنراني، يعني تكنيك هاي بيان شيوا آشنا گردند تا بتوانند در كلاس هاي درسشان مؤثرتر و كارآمدتر باشند؟ در واقع اين امر به حدي فراموش شده و يا بي اهميت قلمداد گرديده است كه حتي دوره هاي كوتاه مدت آموزشي هم براي آن در نظر گرفته نمي شود.
مجموع حرف ها، كلمه ها و كلا بافت ادبي جملات به مثابه جلد و جامه رويين گفتار است كه نسبت به زيبايي، نظم و دقت در انتخاب آنها، موجب ترغيب شنونده به شنيدن آن مي شود و مفاهيم را به سرعت بر دلش مي نشاند. شناخت هجاها و آواها و استفاده مناسب از آنها به «شنيده شدن معلم» كه همانا هدف سخنراني است، كمك مي كند و بيان نامناسب يك سخنران (معلم) سبب قطع ارتباطش با شنونده (دانش آموز) مي گردد و بدين ترتيب انتقالي كه بر پايه سخنراني بنا گرديده دچار مشكل شده و به درستي صورت نمي پذيرد و كيفيت تدريس و يادگيري كاهش مي يابد. پاره اي از مباحث مرتبط با فن بيان در كتب روش تدريس و در قالب مراحل سخنراني ذكر شده اند، اما هدف اين نوشتار تاكيد بر اهميت آن بخش از مباحث مرتبط با فن بيان است كه در عرصه سينما، تئاتر و گويندگي مطرح و تدريس مي گردند. زيرا به نظر نويسنده جاي خالي آموزش اين تكنيك ها به معلمان كه مهم ترين سخنرانان جامعه هستند احساس مي شود. معلم وظيفه انتقال مهم ترين مفاهيم را به مهم ترين شنوندگان جامعه برعهده دارد. آگاهي يك معلم از مباحثي همچون تن، ارتفاع و حجم صدا و شناخت او از هجاها و آواها و كاربرد و توجه به آنها در عرصه تدريس سبب خواهد شد تا وي همچون بازيگري كه در صحنه تئاتر با رعايت تكنيك هاي بيان، بيننده را محسور خود مي نمايد، سبب به وجد آمدن دانش آموز و دريافت بهتر مطالب توسط او گردد.
بايد به فكر افزايش كيفيت سخنراني معلمان در كلاس درس بود و اين تنها از طريق آموزش تئوري روش تدريس سخنراني در قالب چند صفحه از يك كتاب روش تدريس امكان پذير نيست. معلم بازيگر صحنه آموزش است. در اين صحنه معلمي موفق تر است كه آگاهي و دانش بيشتري داشته باشد و بتواند آنچه را كه مي داند با بياني شيوا و اثرگذار به مخاطبش ارائه نمايد.
¤كارشناس ارشد
مديريت آموزشي


(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14