(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنج شنبه 20 مهر 1391 - شماره 20329

دلايل هتك حرمت به پيامبر اسلام(ص) و راهكارهاي مقابله
بررسي عوامل ايجادي عزم و همت و آثار آن
همت سقف پرواز انسان


دلايل هتك حرمت به پيامبر اسلام(ص) و راهكارهاي مقابله

¤ خديجه احمد محرابي
در پي اسائه ادبي كه با ساختن فيلم موهن به ساحت پاك پيامبر اعظم(ص) صورت گرفت نويسنده در اين نوشتار كوشيده است با بررسي سير اهانت ها به ساحت مقدس رسول اكرم(ص) از صدر اسلام تاكنون به دلايل اين هتك حرمت ها بپردازد و درنهايت براي مقابله با اين هجمه هاي شيطاني عوامل استكبار و صهيونيست ها، راهكارهايي را نيز مطرح نموده است كه اينك بخش اول آن از نظر خوانندگان گرامي مي گذرد.
با تدبر در آيات اوليه نازل شده بر پيامبر اكرم (ص) 1معلوم مي شود كه به صراحت به رأفت خداوندي تأكيد شده و سنت افرينش انسان كه مصداق بارز رحمانيت و اكرام الهي است به عنوان پروردگاري كه همه چيز از آن اوست قلمداد شده است . همان آفرينشي كه نقطه پيدايش عشق ميان محب و محبوب حقيقي است . و از طرفي وجود مقدس نبي مكرم اسلام(ص) كه مخاطب خاص وحي الهي است و تنها پذيرنده بار سنگين وحي الهي است جز براي ابلاغ پيام رحمت عام و فراگير الهي مبعوث نشده است . قرآن كريم مي فرمايد : « و ما ارسلناك الا رحمه للعالمين » 2.
اگر همين يك آيه نازل مي شد كافي بود تا اثبات كند اسلام اين خاتم اديان و جامع آنان دين رحمت و رأفت است و روح و جوهر دين غير از محبت چيزي نيست .
در اين آيه كريمه خداوند مي فرمايد كه اي پيامبر، تو رحمت هستي براي عالميان ، و مي بيني اهل مخالفت با ايمان و كافران را كه در كفر خود به غايت رسيده اند و اگر تو رحمتي برايشان باشي همگي هدايت شده و از عذاب دوزخ رهايي مي يابند پس خداوند تبارك و تعالي تو را پيامبر رحمت براي عالميان قرار داده است 3. در اين آيه مراد همه جمعيتهاي بشري است زيرا عالميان را با الف و لام آورده است . و اين علاوه بر مقتضاي رسالت است كه بايد جهان شمول باشد . 4
سؤال اينجاست كه آيا پيامبري كه رحمت است براي عالميان و رحمت بودن آن اختصاص به مسلمانان ندارد ، شايسته است كه چنين مورد بي احترامي قرار گيرد ؟
« رحمت متقابل و بررسي آيه 108 سوره انعام «
دين اسلام بر مبناي احترام به ديگران بنا شده است . دليل قوي بر اين مدعي آيه 108 سوره انعام مي باشد كه حتي احترام در مقابل كافران و مشركان را نيز توصيه مي كند زيرا هر كس به ديگران احترام بگذارد متقابلا احترام مي بيند . در اين آيه آمده است :
« و لا تسبوا الذين يدعون من دون الله فيسبوا الله عدوا بغير علم «كذلك زينا لكل امه عملهم ثم الي ربهم مرجعهم فينبهم بما كانوا يعملون » 5در معجم الوسيط معناي « سب » چنين آمده است : « سب به معني شتم ، يعني قطع 6 »
در منجد الطلاب نيز «سب » به معناي دشنام داد و بند پاره كردن معني شده است . 7
در اين آيه خداوند به طور مطلق هرگونه دشنام دادن را منع كرده است خصوصا دشنام به الله و معبود را ممنوع كرده است ادب ديني اين آيه بيانگر آن است كه اسلام ، دين ارزشها است و بر اين نكته تأكيد مي كند كه بايد به ديگران احترام گذاشت زيرا هرگونه بي احترامي ، متقابلا بي احترامي به دنبال دارد و اين دقت در خصوص مقدسات و اعتقادات طرف مقابل بيشتر بايد رعايت شود و بايد دقت شود كه به اعتقادات فرد مقابل هتك حرمت نشود .
علامه طباطبايي صاحب الميزان نوشته است : « از عدم تعليل كه جمله كذلك زينا لكل امه عملهم » آن را افاده مي كند نهي از هر كلام زشتي نسبت به مقدسات ديني استفاده مي شود . » 8
و بدان جهت ناسزا گفتن به مقدسات كافران و بت پرستان در اين آيه نهي شده است كه ناسزا گفتن به ايشان و مقدساتشان باعث اقدام ايشان در سب خداوند رحمان و پيامبر گرامي اش مي گردد و باب ناداني را باز مي كند و موجب ايجاد نفرت از قبول دين مي گردد لذا از هرگونه سب نهي شده است . 9
توجه به اين نكته لازم است كه راستي چرا دشمنان اسلام ، براي رسيدن به هدف خود از راه دشنام دادن و هتك حرمت به ساحت مقدس حضرت رسول (ص) وارد مي شدند ؟ اسلامي كه دشنام دادن به مقدسات دين آنها را به پيروان خود اجازه نمي دهد و به طريق اولي هرگونه توهين به اديان الهي و پيامبران عظيم الشان در پيشگاه خداي متعال و مردم جهان مردود و عملي مطرود شمرده مي شود ؟
« پيامبر اسلام از ديدگاه دانشمندان معاصر »
چنانكه گفتيم پيامبر اكرم (ص) براي همه جهانيان ، پيامبر رحمت هستند و اين اختصاص به مسلمانان ندارد . جايگاه ويژه حضرتش در ميان اديان الهي و پيروان آن اديان چيزي نيست كه بتوان آن را انكار كرد.
در اين مجال هرچند به اختصار ، نظر دانشمندان غربي را در مورد حضرت رسول (ص) بيان مي كنيم و بر اين نكته اذعان داريم كه اين مختصر فقط مشتي است از خروار :
- آنيه بسانت ( يك مصلح اجتماعي و فيلسوف مشهور ايرلندي ) :در خصوص رسول اكرم (ص) چنين مي گويد : غير ممكن است كسي زندگي و شخصيت پيامبر بزرگ را مطالعه كند و او را تكريم نكند .
- هيوتسن اسميت (دانشمندي بزرگ كه به مطالعه اديان جهان و عرفان مشغول است ): پيامبر در دنياي اسلام بستر ظهور و تجلي وجود مطلق در زندگي بشر است . او الگويي الهي و آسماني است كه عقل و اراده مسلمانان را متوجه خود مي سازد .
- لوئي توماس ( نويسنده مشهور آمريكايي ) : محمد (ص) با قدرت و اعمال نفوذ در ميان عرب وحدت ايجاد نكرد بلكه بر اثر كلام شيرين و اخلاق نيك خود قلوب اين قوم را تسخير كرده تا آنان از روي ميل از او پيروي كرده و به گفته هايشان ايمان آورند .
- گوستاو لوبون ( خاورشناس فرانسوي ) : اگر بخواهيم ارزش اشخاص را به كردار و آثار نيك آنان بسنجيم به طور مسلم حضرت محمد (ص) بزرگ ترين مرد تاريخ است .
- تولستوي ( نويسنده روسي ) :در كتاب خود به نام « محمد » مي گويد : جاي هيچ گونه شبهه و ترديد نيست كه پيامبر اسلام از بزرگ ترين معلمين دنيا است . آن هم معلمي كه به جامعه بشريت خدمات شاياني كرده است .
- كانديس دنيز ( محقق آمريكايي و استاد دانشگاه جونزهاپكينز) : پيامبر اسلام حضرت محمد (ص) صاحب نخستين قانون شناخته شده در جهان بوده و اين قانون را در شهر مدينه تدوين كرده است . . . بايد توجه داشت كه در كنار ساير قوانين اين قانون وجود دارد كه بايد به همه اديان احترام گذاشته شود و حمايت از پيروان آنان واجب است .
- مستر هوبرت ويل (نويسنده مشهور ) : نويسنده كتاب« المعلم الاكبر» است . ويل چنين مي گويد : محمد (ص) 600 سال بعد از مسيح ظهور كرده و با نيرويي خدايي كه داشت توانست اوهام را برطرف سازد و بت پرستي را براندازد.
آنچه از بيان اين دانشمندان به نظر مي رسد اين است كه اخلاق و كردار پيامبر (ص) بيشتر تأثير را روي طرفداران ديگر اديان داشته است چنانكه اكثر آنها خردمندي و اخلاق حسنه ايشان را مثال مي زنند و متذكر مي شوند كه پيامبر اكرم (ص) با كمترين امكانات دست به بزرگ ترين اصلاحات زده است و ديني الهي به جهانيان معرفي كرده و قوانين اسلام را ارائه كرده است .
بررسي دلايل هتك حرمت به پيامبر اكرم (ص)
در پشت پرده اهانت به حضرت رسول اكرم (ص) دلايل گوناگوني وجود دارد كه دشمنان اسلام براي دست يافتن به اين اهداف دست به هرگونه هتك حرمتي مي زنند . در اين مجال به بررسي دلايل هتك حرمت به پيامبر اكرم (ص) مي پردازيم :
1- مبارزه با موج اسلام گرايي
مهم ترين دلايل براي اهانت به اسلام و مقدسات دين اسلام ، مبارزه با موج اسلامي گرايي در دنياي غرب است . بر اساس آمار در سال هاي اخير تعداد زيادي از اروپايي ها به اسلام مشرف شده اند كه اكثر اين افراد را بانوان تشكيل مي دهند . بر اين اساس موج اسلام گرايي در اروپا به حدي شديد است كه پيش بيني مي شود تا چند سال آينده مسلمانان اكثريت اروپا را تشكيل دهند . 10
2- ايجاد تفرقه ميان مسلمانان و مسيحيان
اين هتك حرمت توسط آمريكا و صهيونيست براي مرزبندي ميان تمدن اسلام و مسيحيت است و آنان به خوبي مي دانند كه نزديكي اسلام و مسيحيت ، قطعا به حذف صهيونيست منجر خواهد شد . لذا پس از حوادث 11 سپتامبر 2001 رسانه هاي غرب به ويژه رسانه هاي وابسته به صهيونيست ها تهاجم تبليغاتي گسترده اي را براي ترسيم يك چهره خشن از اسلام آغاز كردند كه اين اهداف پس از انفجارات لندن و مادريد جدي تر شد به طوري كه مسلمانان مقيم آمريكا و اروپا به شدت تحت فشار قرار گرفتند و حملات گسترده اي به مساجد مسلمانان در آمريكا و اروپا صورت گرفت . بنابراين هدف آنها تروريسم جلوه دادن اسلام بدان جهت كه ميان اسلام و مسيحيت تفرقه ايجاد كنند .
3- بالا بردن پرچم آزادي انديشه هرچند به ناحق
هدف ديگري كه در هتك حرمت به ساحت مقدس نبوي دنبال مي شود بالا بردن پرچم آزادي انديشه است . چنان كه سفيران 11 كشور اسلامي از جمله مصر ، فلسطين ، تركيه ، پاكستان ، ايران ، بوسني ، هرزگوين و اندونزي طي نامه اي به نخست وزير دانمارك اعتراض خود را اعلام كرده و خواستار عذرخواهي شدند . « آندرسن فوك راهموسن» نخست وزير دانمارك در پاسخي مكتوب اظهار داشت در اين امور به علت آزادي بيان دخالت نمي كند ! حتي 5 ماه پس از انتشار كاريكاتور هاي توهين آميز روزنامه دانماركي اين مجموعه مجددا چاپ شد و به دنبال آن در مجلات و روزنامه هاي سوئد ، فرانسه ، آلمان و ديگر كشورهاي اروپايي نيز به چاپ رسيد و حتي روزنامه هاي دانماركي با دفاع از اقدام توهين آميز به بهانه آزادي بيان مسابقه اي را با عنوان « از محمد (ص) چه تصويري داريد آن را بكشيد و جايزه بگيريد » برگزار كرد كه البته اين توهين مجددا خشم مسلمانان را دوچندان كرد .
4- اندازه گيري ميزان حساسيت مسلمانان
غربي ها مي خواستند با اين كار ميزان حساسيت و واكنش مسلمانان را اندازه گيري كنند تا از اين طريق براي توطئه هاي بعدي خود برنامه ريزي كنند .
به هر حال غربي ها باهر هدفي كه اقدام به توهين به ساحت مقدس پيامبر اكرم (ص) كرده باشند هيچ يك از اهدافشان بدست نيامده است و تكرار اين اهانتها خود دليل محكمي است براي اينكه آنها به اهداف خود نرسيده اند زيرا اگر به هدفشان رسيده بودند دست از تكرار بر مي داشتند .
« سبقه تاريخي هتك حرمت به پيامبر اكرم (ص) »
اهانت به ساحت مقدس انبياء الهي ريشه اي تاريخي دارد . چنانكه با مرور اجمالي بر احوالات انبياء الهي در مي يابيم كه همه آنها مورد اهانت و هتك حرمت واقع شده اند . وقتي كفار خود را از مقابله با ايشان ناتوان مي ديدند دست به تخريب شخصيت ايشان مي زدند و نسبتهاي ناروايي را به ايشان مي دادند تا جايي كه مي گفتند كه اين فرستادگان الهي ساحر و مجنون هستند . قرآن كريم مي فرمايد : « كذلك مآ أتي الذين من قبلهم من رسول الا قالوا ساحرا و مجنون » 11
پس اين اهانتها و هتك حرمت ها در زمان نبي مكرم اسلام نيز رواج داشته است . نمونه هاي تاريخي زيادي وجود دارد كه قرآن كريم به برخي از اين موارد اشاره مي كند :
1- سوره كوثر
هنگامي كه عبدالله بن رسول الله (ص) كه از خديجه بود از دنيا رفت . عاص بن وائل سهمي (پدر عمرو عاص ) پيامبر اكرم را به هنگام خروج از مسجد ديد و در آنجا با هم صحبت كردند . عده اي از بزرگان قريش در مسجد الحرام نشسته بودند چون عاص پيش آمد گفتند : با چه كسي صحبت مي كردي ؟ گفت با آن ابتر .12
پاسخ اين اهانت به ساحت مقدس نبوي را قرآن كريم به زيبايي بيان مي دارد و به صورتي اعجازگونه مي فرمايد : « ان شانئك هو الابتر » . 13 چنان كه مي بينيم در اين گونه اهانتهاي لفظي خداوند خود عهده دار پاسخگويي مي شود و جواب دشمنان را مي دهد . ناگفته نماند كه اين وعده يك اعجاز است كه اكنون مشاهده مي شود وعده خدا عملي شده ، اسلام گسترش پيدا كرده و نسل آن حضرت از فاطمه زهرا (س) همه جا را پر كرده است . 14
2- سوره همزه
در شأن نزول اين سوره مباركه آمده است كه اين سوره درباره برخي سران قريش نازل شده است كه به عيب جويي از پيامبر (ص) و مسلمانان مي پرداختند و البته برخي نيز نزول اين سوره را در خصوص يكي از سران كفار دانسته اند كه پشت سر پيامبر (ص) غيبت مي كردند و در پيش روي آن حضرت تعريف مي كردند . در اين سوره به صراحت بيان مي گردد كه آتش عذاب براي عيب جويان ابتدا در دلهاي ايشان افكنده مي شود . يكي از ويژگي هاي مهم اين سوره تنبيه و توبيخ عيب جويان است و عبارت « همزه لمزه » 15 اشاره به اين موضوع دارد .
اساسي موضوعات مطرح شده در اين سوره عبارت ست از :
¤ در اين سوره به دو ويژگي از افراد عيب جو اشاره مي شود اول اينكه ايشان با اعمال فشارهاي رواني سعي مي كنند تا ايشان را آزاردهند و اين درست خلاف دستور اسلام است كه هيچ كس حق ندارد ديگري را تحت فشار قرار دهد و دوم اينكه اين افراد ثروت اندوزي مي كنند و گمان مي كنند كه اين ثروت جاودانه است .
¤ نام اصلي اين سوره همزه است و همزه به معناي شكستن مي باشد ، از آنجا كه افراد عيب جو و غيبت كننده شخصيت ديگران را در هم مي شكنند از عيب جويي به همزه تعبير شده است .
¤ نام ديگر اين سوره حطمه مي باشد و به معناي آتش عظيمي است كه عيب جويان در آن افكنده مي شوند .
3- سوره حجرات
در آيات سوره حجرات ادب حضور در محضر نبوي به مسلمانان يادآوري مي شود و آنان را از هرگونه بي احترامي برحذر مي دارد . در مورد شأن نزول آيه دوم از سوره حجرات گفته اند كه : گروهي از طايفه بني تميم و اشراف آنها وارد مدينه شدند هنگامي كه داخل مسجد پيامبر (ص) شدند صدا را بلند كرده و از پشت حجره هايي كه منزل پيامبر (ص) بود فرياد زدند : يا محمد اخرج الينا ! اين سر و صدا و تعبيرات غير مؤدبانه پيامبر (ص) را ناراحت كرد . 16
چنان كه گفتيم سوره حجرات يك سري از مباحث اخلاقي و دستورات انضباطي نازل شده در خصوص نبي مكرم اسلام را بيان مي كند كه به طور اختصار عبارتند از : نخست تقدم نيافتن بر خدا و پيامبر (ص) و دوم در محضر پيامبر (ص) سر و صدا و قال و غوغا راه نينداختن . 17 و عدم رعايت ادب در حضور نبي اكرم اسلام را از علل حبط اعمال بر مي شمارد يعني رعايت ادب در برابر ساحت مقدس نبوي آن قدر مهم است كه هرگونه بي احترامي باعث حبط اعمال مي گردد .
و در مقابل نيز بيان مي دارد كه آنهايي كه ادب را در محضر حضرت رسول (ص) رعايت مي كنند خداوند قلوبشان را براي تقوا خالص و گسترده ساخته و براي آنها آمرزش و پاداش عظيمي را فراهم ساخته است . 18
جنگهاي صليبي
از ديرباز كارشناسان غربي هميشه بر اين باور بودند كه پيروي از تفكر اسلام ناب براي دنياي غرب خطر دارد اگر در يكصد سال اخير تاريخ دنيا را ورق بزنيم جنگهاي صليبي اوج كشمكش دول غربي با مسلمانان بوده است كه البته در نهايت به ضرر مسلمانان تمام شد و از همان زمان اذهان عمومي بسوي بدنام كردن مسلمانان و در نهايت دين اسلام معطوف شد . 19
راه هاي هتك حرمت در جهان كنوني
در جهان كنوني طرق هتك حرمت با قديم متفاوت است . در حال حاضر به زبان بسيار ساده و در مدتي بسيار كوتاه و با توجه به زمان محدود مردم براي مطالعه و با توجه به مشغله هاي انقلاب صنعتي راههايي را در پيش مي گيرند كه در كمترين زمان و هزينه ، بيشترين تأثير را داشته باشد . برخي از اين راهها عبارتند از :
1- كتاب
¤ الف : تدوين كتاب آيات شيطاني توسط سلمان رشدي نويسنده هندي تبار مقيم انگليس در سال 1988 نمونه بارز اين نوع از اهانت است . اين نويسنده مرتد و محدور الدم در سال گذشته قبل از چاپ كاريكاتورها در روزنامه هاي اروپايي ، رماني با عنوان شاليمار دلقك به چاپ رسانده كه داستان يك نوجوان مسلمان است كه يك روحاني تندرو او را تحت آموزش هايي قرار مي دهد تا به اقدامات تروريستي دست بزند . اين كتاب در بازارهاي غربي با 35% تخفيف و با قيمت 21 يورو و 69 سنت عرضه شده است .20 اين كتاب دين اسلام را ديني آميخته با سحر ، جادو مارگيري ، قتل ، غارت ، ترور ، جنگ و خشونتهاي جنسي نشان مي دهد و بر روح و جان خواننده تاثيري شگرف مي گذارد .21
با توجه به آنكه چاپ كتاب اخير سلمان رشدي دقيقا چند ماه قبل از چاپ كاريكاتورها است به نظر مي رسد جهان اسلام با حركتي كاملا برنامه ريزي شده روبه رو است .
ب. كتاب هاي «خشم و غرور » و « قدرت تعقل »
اوريانا فالاچي ، معروف ترين خبرنگار ايتاليايي كه به دليل فعاليتهاي روزنامه نگاري جهاني اش مشهور است بعد از 11 سپتامبر 2001 اتهاماتي را بر مسلمانان وارد كرد كه مورد اعتراض مسلمانان نيز واقع شد. برخي از اظهار نظرهاي وي در كتاب « خشم و غرور» توهين مستقيم به مسلمانان محسوب شده و در كتاب « قدرت تعقل » نيز كليساي كاتوليك را متهم مي كند كه در برابر جهان اسلام ضعف نشان مي دهند .
يك سازمان مخالف نژاد پرستي در فرانسه خواستار منع انتشار اين كتاب شد اما درخواست وي مورد موافقت قرار نگرفت .
2-نمايشنامه
ولتر نويسنده فرانسوي در سال 1763 ميلادي تحت تاثير نوشته هاي مغرضانه مسيحيان قرار گرفته و نمايشنامه « فناتيسم » كه يك اثر ضد اسلامي بود را به تصوير كشيد ولي او چند سال بعد در سال 1776 ميلادي در حالي كه از كرده خود پشيمان بود ، همه كتابهايي كه مسيحيان درباره مسلمانان نوشته بودند را در خانه آتش زد و گفت كه بي گمان محمد مرد بسيار بزرگي بوده است و مردان بزرگي نيز در دامان خود پرورش داده است
3-فيلم
نمايش فيلم هاي ضد اسلامي امروزه و در دنياي كنوني بسيار رواج دارد در ادامه به چند نمونه اشاره مي كنيم :
الف- فيلم تسليم
5 سال پيش يك كارگردان هندي با استفاده از يك دختر هنرپيشه مسلمان مراكشي فيلم ضد اسلامي تسليم را ساخته است اما به علت انكه گسترش چنداني نداشت پيامدهاي محسوسي نيز نداشت . در اين فيلم دختر مسلمان نماز را به زبان انگليسي و به عنوان درد دل با خدا به جاي مي آورد و در اين درد دل تمامي آيات قرآن را زيرسؤال مي برد .
ب- فيلم اسامه
اين فيلم متأسفانه به علت جهل برخي از افراد در ايران نيز تبليغ شده است در حالي كه در اين فيلم با وجود اينكه طالبان را زير سؤال مي برد اما در حقيقت اصل و ريشه اسلام را مي زند
ج- كارتون پارك جنوبي متعلق به شركت كمدي سنترال در اين فيلم هم به ساحت پيامبر اعظم توهين شده بود و هم به حضرت مسيح
د - فيلم تئوون گوگ فيلم ساز هلندي (در سال 2004 در يكي از خيابانهاي آمستردام به قتل رسيد)
ه - فيلم «معصوميت مسلمانان» : سم باسيل نويسنده و كارگردان يهودي آمريكايي كه اهل كاليفرنيا و شاغل در بخش مستغلات است در اين فيلم دو ساعته شخصيت پيامبر اكرم (ص) به طنز گرفته شده است . سم باسيل كه هم اينك در مخفيگاه به سر مي برد به «وال استريت جورنال» گفته است كه «بيش از 100 يهودي با اعطاي 5 ميليون دلار» در تأمين مالي اين فيلم كمك كرده اند . اين فيلم با شركت 60 هنرپيشه و 45 نفر پشت صحنه در سه ماه ساخته شده است .
4-كاريكاتور
12 كاريكاتورهاي توهين آميز نخستين بار در روزنامه يولندپستن دانمارك در ماه سپتامبر منتشر شد و پس از آن چندين روزنامه در سراسر اروپا اقدام به چاپ مجدد اين تصاوير موهن كرده و موجبات خشم مسلمانان سراسر جهان را فراهم آوردند . روزنامه جيلاندزبوستن دانمارك در 30 سپتامبر ميلادي مجددا اين 12 كاريكاتور را به چاپ رساند و با موج جديدي از اعتراضات روبه رو گرديد .
5-زير سؤال بردن دين اسلام توسط بزرگان اديان الهي
در تاريخ شهريور ماه 1385 پاپ در سفر خود به آلمان طي سخناني اسلام را دين خشونت معرفي كرد . اين سخنان آن قدر غير معمول بود كه دوباره موجي از اعتراضات جهاني را به دنبال آورد . گفتني است چنان كه مطرح خواهيم كرد بزرگان اديان الهي و سران اروپايي هرگونه اهانت به دين مقدس اسلام را محكوم كرده بودند .
6-تبليغات
همان طور كه ديديم بسياري از هتك حرمتها به علت اينكه نمود زيادي ندارد و اسلام از آنها نيز برحذر نيست ، چنانكه اروپائيان در بسياري از تبليغات خود مسلمانان را تروريسم بيان مي كنند ، و امام زمان (عج) را فردي معرفي مي كنند كه جنگ و خونريزي را در جهان به پا مي كند و از اسلام ديني خشن ترسيم مي كنند و به صورت منفي در تبليغات خود اسلام را معرفي مي نمايند . مثلا براي تبليغ استحكام يك ماشين فرد مسلماني كه خودروي خود را كنار يك رستوران پر از جمعيت پارك كرده نشان مي دهند اتومبيل آتش مي گيرد و آن فرد مسلمان درون اتومبيل مي سوزد بدون آنكه خسارتي متوجه اتومبيل شود . خلاصه هرجا تصوير از جنگ و خونريزي است پرچم اسلام در حال حركت است .
منابع در دفتر روزنامه موجود است
 


بررسي عوامل ايجادي عزم و همت و آثار آن

همت سقف پرواز انسان

خليل آقاخاني
همت، عزم جدي و قصد و اراده قوي براي انجام كاري است. انسان ها وقتي متوجه چيزي مي شوند كه مطلوب آنان است و تصوري هرچند اجمالي از آن دارند، آرزوئي درايشان ايجاد مي شود تا بدان دست يابند.اينجاست كه قصد و آهنگ دركنار اشتياق، موتور محركه اي مي شود تا انسان اراده اي كند و آن چيز را بخواهد و براي رسيدن به آن هركاري را كه لازم است انجام دهد. هرچه متعلق همت و عزم، ارزشي تر و مهم تر باشد، شوق و اشتياق در آدمي فزون تر مي شود و هرچه اشتياق افزايش يابد عزم و اراده، قوي تر مي گردد تا بدان برسد.
نويسنده در اين مطلب بر آن است تا براساس آموزه هاي قرآني، جايگاه ارزشي همت و عزم را در زندگي انسان تبيين كند و عوامل و آثار چنين حالتي را در زندگي انسان مشخص سازد.
مفهوم شناسي همت
همت واژه اي عربي از رشته همم به معناي آرزو، قصد، آهنگ، اراده و قصد قوي است. (عميد، حسن، فرهنگ فارسي عميد، ص 1120، نيز لغت نامه دهخدا ذيل واژه همت)
در اصطلاح به معناي ثبات و پايداري درانجام كاري است كه اراده شده است. درحقيقت حالت همت درآدمي همانند حالت اشتياق، حالتي است كه شخص با تصور و تصديق چيزي، آرزوي دست يابي به آن را داشته و قصد و آهنگ آن مي كند. درآيات قرآني واژه همت درمعناي آهنگ و قصد انجام كاري به كار رفته است. اين واژه در آياتي از جمله 122 و 154 سوره آل عمران، 113 سوره نساء، 74 سوره توبه، 24 سوره يوسف، 5 سوره غافر در همين معناي قصد قوي و آهنگ انجام كاري آمده است.
از نظر علامه طباطبايي واژه همت برخلاف واژه عزم و قصد در زماني به كار مي رود كه در آدمي قصد قوي وجود داشته باشد، ولي انجام كار همراه با مانعي باشد. درحقيقت واژه همت زماني به كار مي رود كه انسان قصد قوي انجام كاري را دارد ولي در برابر انجام كار، مانع يا موانعي است كه انجام آن را سخت ودشوار مي سازد و از همين رو تحقق خواسته و آرزو، تنها با پايداري و ثبات قدم و صبر و استقامت شدني است. علامه طباطبايي در ذيل آيه 24سوره يوسف مي نويسند: كلمه (هم) به طوري كه مي گويند جز درمواردي كه مقرون به مانع است استعمال نمي شود؛ مانند آيه 74 سوره توبه: و هموا بما لم ينالوا؛ و آيه 122 سوره آل عمران: اذ همت طائفتان منكم ان تفشلا.
پس بايد گفت از خصوصيات كاربردي واژه همت و جود مانع در برابر قصدي است كه شخص دارد. اگر جايي مانعي وجود نداشته باشد مي توان واژه هاي ديگري چون عزم و قصد را به كار برد، ولي وقتي كاري سخت و دشوار باشد و مانع جدي در انجام آن وجود داشته باشد كه مي بايست آن را برداشت تا به مقصود و هدف رسيد و شخص نيز در انجام آن كوتاه نمي آيد و مي خواهد به هر شكلي شده آن چيز تحقق يابد و به مقصود و هدفش برسد، آن گاه است كه واژه همت ومعادل هاي آن مانند اهتمام به كار مي رود.
لوازم تحقق همت
چنانكه گفته شد همت به معناي قصد قوي و عزم جدي براي انجام كاري است كه مانع و يا موانعي دريپش روي آن قرارگرفته و شخص بر آن است تا هر طوري شده آن را انجام دهد و به مقصود خود برسد. بر اين اساس مي توان گفت كه از لوازم چنين امر و حالتي، انگيزه قوي، صبر و شكيبايي، عزم جدي، استقامت، مقابله با موانع و مانع زدايي و مانند آن است.
اميرالمؤمنين (ع) در بيان نقش عوامل ايجادي همت به دو امرمهم يكي بردباري و ديگري تامل و درنگ همراه با تعقل اشاره مي كند و مي فرمايند:«الحلم والاناه توأمان ينتجهما علو الهمه؛ بردباري و درنگ هم آهنگند و نتيجه آن بلند همتي است. (نهج البلاغه، دشتي، حكمت 460،ص 738)
درنگ و عدم شتاب ورزي از آن رو مهم است كه انسان بايد تمامي جوانب كار را بسنجد و تنها به تصور مقصود و آرزوي دست يافتن آن بسنده نكند؛ چرا كه اين شوق و اشتياق كه تنها از تصور مقصود به انسان دست مي دهد گاه بسيار زيانبار است. مثلا به وسوسه ابليسي، آدم (ع) اشتياق به خلود و ملك و سلطنت جاودانه يافت (طه، آيه 120) ولي به جوانب كار نينديشيد كه خوردن از ميوه درخت ممنوع نمي تواند راهي درست براي رسيدن به اين مقصود و خواسته باشد. بنابراين، درنگ همراه تعقل و سنجش جوانب مهم است. تعبير حلم در فرهنگ و ادبيات قرآني تنها به معناي شكيبايي و صبر و استقامت نيست؛ چرا كه انسان حليم انسان عاقل و خردورزي است كه با انگيزه استقامت و صبراو، ريشه در تعقل و خردورزي دارد. از اين رو انسان حليم را بردبار خردورزي مي دانند كه از روي تعقل و سنجش جوانب عمل، كاري را انجام مي دهد. پس هيچ شكي نيست كه صبر و بردباري و درنگ همراه با تعقل و خردورزي ميوه بلند همتي را به بار خواهد نشاند. اما انسان هاي ناشكيبا و عجول با شتاب زدگي نشان مي دهند كه خردورز نيستند و به جاي آنكه كارها را به سامان برسانند درآن ايجاد فساد و اختلال مي كنند. انسان صبور در برخورد با مشكلات و سختي ها احساس عجز و ناتواني نمي كند و با صبر و استقامت موانع پيش رو را برطرف مي كند. از طرفي درنگ و تأمل نيز به عنوان لازمه ديگر بلند همت، امكان برنامه ريزي وشناخت دقيق هدف، بررسي موانع موجود در مسير و ارائه راه حل مناسب در مواجهه با آنها را فراهم مي آورد.
به سبب تاثيرات منفي و زيانبار عجله و شتاب زدگي در زندگي و فساد و تباهي دركارهاست كه اينگونه رفتار در نزد شرع و عقل ناپسند بوده و هميشه مورد نهي واقع شده است. شتاب زدگي جلوي درك صحيح از واقعيات را گرفته و موجب بروز اشتباه و برداشت غلط و اتفاقات و مسائل موجود مي گردد. امام علي (ع) درنهي از عجله و شتابزدگي فرموده اند: اياك و العجل فائه عنوان الفوت و الندم؛ از شتاب زدگي بپرهيزيد؛ زيرا آن، شاه بيت از دست رفتن فرصت ها و موجب پشيماني است. (تميمي آمدي، غررالحكم و دررالكلم، ص 267، حكمت 5800)
از ديگر عوامل و لوازم تحقق همت، خودداري از كار و دست برداشتن از تلاش است. چنانكه در بيان مولفه هاي حالت همت درنفس آدمي گفته شد، انسان مي بايست براي برداشتن موانع، هيچ گاه عقب نشيني نكند و تا به مقصود خود نرسيده دست از تلاش بر ندارد. اگر انساني امري را مطلوب دانست و خواهان دست يابي به آن شد، بايد تلاش خويش را تا پايان داشته باشد و در ميانه راه به سبب مشكلات جا نزند و كوتاه نيايد. اميرمومنان (ع) علي مي فرمايد: لا يدرك الحق الا بالجد و الصبر؛ حقيقت مگر به كوشش و جديت درك نمي شود. (نوري، حسين، مستدرك الوسائل ج 13، ص 220). در اين ميان نبايد به نتيجه بينديشد و تنها بخواهد مانع را بردارد؛ چرا كه چنين حالتي همواره مقرون به پيروزي است.
اميرمومنان (ع) مي فرمايد: عليك بالسعي وليس عليك بالنجح؛ به كوشش بينديش و به نتيجه فكر مكن.(تميمي آمدي، پيشين، ص 443، حكمت 10116)
انساني كه داراي همت بلند است مي خواهد آرزوي خود را محقق كند و هيچ چيزي مانع او نمي شود. از كار كردن ملول و خسته نمي شود و تا مي تواند تلاش مي كند و تا دم آخر از تلاش و كوشش باز نمي ايستد. با نگاهي به همت زليخا مي توان دريافت كه وقتي همت واقعي باشد، حتي از تعقيب و گريز دست بر نمي دارد و تا آخرين دم مي خواهد مقصود خود را به دست آورد و بدان برسد.
اشتياقي كه درحالت همت پديد مي آيد انگيزه بسيار قوي در شخص ايجاد مي كند كه همه موانع را مي زدايد و هيچ چيزي نمي تواند شوق را بكاهد و يا او را از مقصود و خواسته و آرزويش دور سازد. اشتياق و انگيزه در انجام امور باعث استمرار و كيفيت انجام كار خواهد شد. انگيزه و شوق رسيدن به هدف، خود وسيله اي براي تقويت همت و محركي براي جديت و عزم قوي و نيز تداوم بخش حركت روبه جلو در امور است.
نشانه ها و آثار همت
اگر حالت همت در شخصي پديدار شود، آن شخص در آن كارش به مقصود خواهد رسيد، چرا كه اشتياق و آرزوي به مقصود و مقصد رسيدن موجب مي شود تا عزم جدي و قوي داشته باشد و همه موانع را از سر راه بردارد و هرگز نوميد و ملول نشود.
اصولا داشتن همت هاي خوب و پسنديده به انسان و زندگي اش معناي واقعي مي بخشد. از اين رو بايد شرافت را در همت هاي انسان ها جست نه در حسب و نسب ايشان. امام علي(ع) در بيان اهميت و ارزش همت و كاركردهاي مثبت آن در زندگي آدمي مي فرمايد: الشرف بالهمم العاليه لا بالرمم الباليه ؛ شرافت به همت هاي بلند است نه به استخوان هاي پوسيده (و افتخار به نياكان) (غرر الحكم، ج 2، ص 106، ح 1991)
اگر بخواهيم دريابيم چه كسي واقعا داراي همت است بايد به عملكردهايش بويژه در شرايط سخت و بحراني نگريست؛ چرا كه در اين زمان است كه معلوم مي شود شخص تا چه اندازه از همت عالي و بلند برخوردار است و در مسير درست زندگي گام برمي دارد و مي خواهد به اهداف متعالي و بلندش برسد. امام علي(ع) در بيان يكي از نشانه هاي علو همت در شخص به كارهاي نيك و زيبايي اشاره مي كند كه از شخص صادر مي شود. ايشان مي فرمايد: الفعل الجميل ينبي عن علو الهمه ؛ كردار زيبا از بلندي همت خبر مي دهد. (غررالحكم، ج 1، ص 365، ح 1388)
در حقيقت صاحبان همت هاي بلند جز به كارهاي خير و نيك و زيبا روي نمي آورند؛ چرا كه ايشان حقيقت هستي و آفرينش و فلسفه آن را درك و فهم كرده و مي خواهند خود را به اوج كمالي برساند كه خود جلوه اي از جمال و زيبايي هاست.
امير مومنان(ع) اطاعت از خداوند و آموزه هاي وحياني اسلام را عين همت زيركان مي داند؛ چرا كه انسان كيس و زيرك با نگاهي به هستي و آيات تكوين و تشريع در مي يابد كه مقصد و مقصود نهايي كمال، همان خداوند است كه از طريق عبوديت و اطاعت به دست مي آيد. آن حضرت(ع) مي فرمايد: الطاعه همه الكيس؛ فرمانبري از خداوند همت زيركان است. (غررالحكم، ج 1، ص 162، ح 616)
پس انسان زيرك و خردورز مي داند كه اطاعت عقل و دين و اخلاق تنها راه رسيدن به كمالي است كه آن را مقصود نهايي خود مي شناسد و براي آن تلاش مي كند و شوق و اشتياقي فراوان براي دست يابي به آن دارد. پس هر آنچه را عقل مي پسندد پسند اوست و هر آنچه عقل و عقلا ناپسند مي شمارد از آن پرهيز مي كند، چرا كه مي خواهد به فضايل كمالي دست يابد و از پستي ها در امان باشد. اگر بخواهيم همت داران را دسته بندي كرده و براي آنان درجات و مراتبي تعيين كنيم، بايد شريف ترين دارندگان همت راكساني بدانيم كه بر پايه عقل و احكام عقلاني رفتار مي كنند و مي كوشند تا به اين وسيله طريق اطاعت و وصول به حق و كمال را به دست آورند و در مسير درست زندگي حركت كنند.
پس كسي همت بلند دارد كه در مسير عقل گام بردارد كه همان مسير شريعت نيز هست، چرا كه عقل و شرع يكديگر را تاييد و امضا مي كنند و اصولا انسان دين دار و با اخلاق همان انسان عاقل و خردورز است (اصول كافي، ج1، كتاب عقل و جهل) اميرمومنان علي(ع) نيز در همين رابطه بلند همتي را در اموري قرار مي دهد كه خود از فضايل اخلاقي و عقلاني و عقلايي است. ايشان در بيان نشانه ها و متعلق همت بلند مي فرمايد: الكف عما في ايدي الناس عقه و كبر همه ؛ طمع نداشتن به آنچه در نزد مردم است، (نشان) عزت نفس و بلند همتي است. (غرر الحكم، ج1، ص 365، ح1387)
آن حضرت وقتي به مسايل همت توجه مي دهد، بر آن است كه متعلق همت را در چارچوب عقل و دين سامان دهد. به اين معنا كه انسان مي تواند همت خويش را مصروف امور دنيوي و شهواني و پست كند، چنان كه مي تواند متعلق همت را امور مهم و اساسي زندگي و خوشبختي قرار دهد. از اين رو مي كوشد تا جهت گيري همت را درست كند تا انسان به سمت كمالات حركت كند. بنابراين در بيان همت هاي مثبت و مفيد، به قناعت در زندگي اشاره مي كند و مي فرمايد: من شرف الهمه لزوم القناعه ؛ پايبندي به قناعت، از والايي همت است.(غررالحكم،ج6، ص 44، ح 9435)
پس مي توان گفت كه انسان هايي كه در زندگي اقتصادي اهل قناعت هستند اهل همت والا و بلند هستند؛ چرا كه خود را خوار نمي سازند و مي كوشند تا مانع جدي بر سر راه رشد كمالي خود را با قناعت و صرفه جويي بردارند و خود را گرفتار ذلت و پستي خواهش و تمناي ديگري يا دنيا نسازند.
از اين دسته روايات اين معنا نيز به دست مي آيد كه همت به طور مطلق يك امر ارزشي و مثبت نيست؛ بلكه بسته به متعلق آن ارزشي و گاه ضدارزشي مي شود. از اين رو به همت شريف و همت بلند و عالي اشاره مي كند تا از همت هاي پست شهواني و دنيوي جدا سازد كه امري مذموم و ناپسند است. آن حضرت(ع) مي فرمايد: ما ابعد الخير ممن همته بطنه و فرجه؛ چه دور است خير و خوبي از كسي كه هم و غمش شكم و شرمگاه اوست.(غررالحكم، ج6، ص 93، ح9642)
پس همتي ارزشي است كه در مسير كمالي باشد. اين همت اگر در امور ديني و اجراي احكام و اطاعت از قوانين كمال ساز و كمال گراي اسلام و عقل باشد، بسيار خوب و ارزشمند است. پيامبر(ص) در اين باره مي فرمايد: ان المومن همته في الصلاه و الصيام و العباده و المنافق همته في الطعام و الشراب كالبهيمه ؛ همت مؤمن در نماز و روزه و عبادت است و همت منافق در خوردن و نوشيدن؛ مانند حيوانات. (تنبيه الخواطر، ج1، ص 94)
در زندگي بايد همت را مصروف اموري داشت كه كمالي و خوب و كمال افزاست و از هر آنچه كه مانع رشد آدمي مي شود بايد پرهيز داشت و اجازه نداد كه اشتياق و شوق آدمي به سوي آن هدايت و تلاش و كوشش جدي و عزم قوي مصروف آن گردد. در زندگي بايد به فلسفه آفرينش و خوشبختي در سايه آن انديشيد و همت خود را مصروف دست يابي به خوشبختي واقعي كرد؛ نه اينكه تمام توش و توان را مصروف امور بيهوده اي كرد كه براي آدمي جز حسرت و ندامت نتيجه اي ندارد. اميرمومنان(ع) از مردم مي خواهد تا جهت گيري همت خويش را به سمت امور و مقاصدي بگيرند كه براي آدمي مفيد و سازنده و سعادت آور باشد. ايشان در بيان جهت گيري كلي همت خوب و ارزشي از همت بد و ضد ارزشي مي فرمايد: همت خود را صرف چيزهايي كن كه به آن نياز داري و آنچه را به كار تو نمي آيد پي گيري مكن.(غررالحكم، ج2، ص 182، ح 2303)
آن حضرت همچنين با نگاه به تاثير منفي و خطرناك معصيت در زندگي و دور شدن از اهداف كمالي آفرينش مي فرمايد: المعصيه همه الرجاس؛ نافرماني از خدا همت پليدان است.(غررالحكم، ج1، ص 162، ح617)
 


(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14