(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنج شنبه 20 مهر 1391 - شماره 20329

تجليل وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي از استاد حميد سبزواري :
نفسش براي انقلاب تا ديرينه در سينه گرم باد
مهمانان خارجي دهمين جشنواره رضوي تاكيد كردند :
جشنواره رضوي گامي در جهت گسترش فرهنگ رضوي
به مناسبت بيستم مهر روز جهاني حافظ
در نمازم خم ابروي تو با ياد آمد


تجليل وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي از استاد حميد سبزواري :

نفسش براي انقلاب تا ديرينه در سينه گرم باد

مراسم تجليل از شاعر متعهد استاد حميد سبزواري، روز سه شنبه با حضور وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي، معاون استاندار، نمايندگان استان در مجلس و شوراي اسلامي، مسوولان استاني، هنرمندان، شاعران و علاقمندان به شعر و ادب استان خراسان رضوي و شهرستان سبزوار در دانشگاه علامه حكيم سبزواري برگزار شد.
دكتر سيد محمد حسيني وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي در اين مراسم درباره شهر و شخصيت استاد سبزواري سخنراني كرد كه متن آن در پي مي آيد:
«ا نّ م ن البيان لس حراً و ا نّ م ن الش ّعر لح كماً»
اين كوه و درّه ها چو اسير سكوت گشــت
فرياد خامشي است كه مرگش رسيده است
يك صيحه عقــــاب نويد حيات شــــد
خاكسترش دوباره به آتش كشـــيده است
اين موج هاي جانب ساحل ، گزارشي است
صياد، ماهيـان به كم و بيش ديده اســـت
شـاعر چو حسن يوســف باور، نظاره كرد
زنـدان تهمتش به دل و جان خريـده است
شعري كه زلف بســت به گيسوي اعتقاد
از ش كوه هاي شانه نشـان، دل بريـده است
شاعر شرافتش شــده كشتار نفس خويش
از كشتن اي عجـب كه حيات آفريده است
داده عنـان واد يهيمـون به دســــت دين
اين گرگ و ميش، طلعت روي سپيده است
مــوي سپيد و قــد كمان، از كمال نيست
در زير بار عشـــق و تعهّد، خميده اســـت
اسـمي خوش است تا كه مسـمّي كند ترا
آري حميــد صاحب خلقي حميـــده اسـت
گاه به بيتي، بيت ها حاصل گردد و گاه از بيتي، بيت ها زايل گردد! شعر تيغ است گاه قتّال است و گاه جرّاح! ن شتر است؛ زخم مي زند و درمان مي كند. «الش ّعر ب منزله الكلام فحسنه حسن الكلام و قبيحه قبيح الكلام» رسول گرامي اسلام (ص) فرمود : شعر نيز مانند سخن است؛ خوبش خوب است و بدش بد! شعر آتش است؛ زورش همان قدر كه بر لطيف مي چربد، بر خشن نيز هم ! هم بر كاه و خرمن، هم بر پولاد و آهن! شايد بتوان گفت كه اثرش بر سخت بنيانان مؤثرتر است كه اگر خرمن را مي سوزاند، آهــن را نرم مي كند.
حاكمي از حكّام جنوب ايران را آورده اند كه از باربري به فرمانداري رسيده بود! چگونگي اين ارتقاء را از او جويا شدند گفت مرا سروده اي از حنظله بادغيسي متحول كرد كه چنين است :
زندگي گر به كام شير در است
شو خطر كن ز كام شير بجوي
يا بزرگي و عزّ و دولـت و جاه
يا چو مــردان، مرگ روياروي
كدامين جادّه كس را به مقصد جاودانگي مي رساند، هموارتر و كوتاه تر از جاده هنر و آن هم سرآمد طرق يعني شعر و به شيوه قرق يعني خدا محوري؛ كه جاودانگي در پيوستگي با حقيقت است و سرسپردگي بر حضرت حق، سبحانه و تعالي !
سرور كائنات و مفخر موجودات كه بر او و آلش صلوات فرمود : «اشعر كلمه تكلّم بها العرب كلمه لبيد : الا كلّ شيء ما خلا الله باطل» بهترين شعر عرب، شعر لبيد است كه گفتـــه اسـت «آگاه باشـــيد كه همه چيز جز خدا باطل است.»
پس آنان كه در اين مسير قدم مي گذارند و گام برمي دارند و دل مي سپارند به تبسير معرفت، اوج مي گيرند و ابر مي شوند و بر سينه آسمان تعهد، نقش مي پذيرند و غيرت مي بارند و بذر مي كارند و ثمر مي آرند و بر پايه هاي نقش حضور، بنايي از رشد مي گذارند.
حبذا بر اين غيرت، مرحبا بر اين سطرت !
در اين طايفه «والسابقون السابقون اولئك المقربون» اند. هنوز طراوت ترانه هاي زيباي سبزواري از فضاي موسيقي انقلاب تراوش دارد، آن گونه كه حال انقلابيــون را خوش دارد. سروده ماندگار خميني اي امام و يا اين بانگ آزادي است كز خاوران خيزد.
آن جاودانه سروده اش، شعر سر به حماسه سوده اش، همپاي جلودار:
تنگ است ما را خانه، تنگ است اي برادر
بر جاي ما بيگانه، ننگ است اي برادر
هنوز هم بوي نياز به مشام مجاهدان جانباز از اين سروده غيرتباز دلنواز مي رسد.
ننگ است ما را خانه بر دشمن نهادن
تاراج و باج و فتنه را گردن نهادن
و يا آن تصنيف بي بديل در رثاي آن حكيم نبيل :
اي مجاهد شهيد مطهر
مرتضي را چو آيينه مظهر
از گذشته تا حال، ا بدال در باورش نمي بيني . سروده هايش اگر از ابتهال است و اگر از ابتهاج، به جز به دين و دين، باج نمي دهد.
شعر عاصي و حماسي اش در تاريك روزگار ستم شاهي اينچنين است :
بر فلك يك نقطه روشــن نمي بينم چرا
زان همه روشنگران يك تن نمي بينم چرا
در ديار من مگر شيطان حكومت مي كند
واي من جــز نقش اهريمن نمي بينم چرا
و در انقلاب و در دفاع مقدس و زان پس همه و همه، تعهد است تعهد است تعهد !
از خون شقايق ها گلگون شده دامانها
وقت است بيفشانيم خونابه ز مژگانها
و زيبايي اميدش به فرداهاي سپيد:
چه باك از دشمنان دارم چو ياري مي شود پيدا
ز بحر غم چه پروا تا گذاري مي شود پيدا
پريشـــاني نيــابد راه در جمعيـــت رنــدان
كه آنجا مردم اميدواري مي شــود پيدا
ترنمش سبزه زار است و سبزه وار ! نفسش براي انقلاب تا ديرينه در سينه گرم باد.
خاطرش بر حافظه تاريخ اين نهضت عاطر است كه آنچه خلق كرده، فاخر است و بر لوح تاريخ انقلاب در عداد مفاخر است.
حيف است كه سبزوار مكتوم شود
ســياره از اين ستاره محروم شود
اين خادم اگر دوباره مخـدوم شود
تاريـخ به ظلم رفته، محكوم شـود
سبزوار شايسته اعتلاست و سبزواريان را اين خواسته بوته ابتلاست. اين قوم سربدار به تاريخ گذاري اگر كنند از ميان سران سر بركنند كه جوهر آن را به گواهي تاريخ دارند و حلاج وار در عرصه معرفت حامل دارند !
سروده هاي حميد سبزواري گواه اين خصلت است و چيزي كه عيان است، بيش از اينش چه حاجب به بيان است. سايه اش ماندگار و عمرش برقرار و سروده هايش سبزه وار باد.
 


مهمانان خارجي دهمين جشنواره رضوي تاكيد كردند :

جشنواره رضوي گامي در جهت گسترش فرهنگ رضوي

ليلا كريمي
دهمين جشنواره بين المللي امام رضا(ع) در ايران و 186 نقطه از جهان در مشهد مقدس برگزار شد . در حاشيه دهم جشنواره رضوي (ع) فرصت شد با چند نفر از مهمانان خارجي جشنواره گفت و گوي كوتاهي انجام دهيم .
اين گفت و گو ها بايد زودتر منتشر مي شد كه فرصت آن تا امروز فراهم نشد .
¤ ¤ ¤ ¤ ¤ ¤
روبرت يسه (آلماني)
Robert Paul cardt jesse
¤ چرا درجشنواره رضوي شركت كرديد؟
مرا به جشنواره رضوي دعوت كردند و چون سال پيش هم در جشنواره حضور داشتم، خوشحال شدم كه به ايران دعوت شده ام.
در واقع بخش كميته بين الملل كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان من را متقاعد كرد كه همه چيز به خوبي پيش مي رود و من مي توانم با خيال راحت به ايران سفر كنم.
¤ در چه بخشي از جشنواره و چه موضوعي شركت كرديد؟
دربخش كودك و نوجوان و مسابقه قصه گويي شركت كرده ام.
¤ موضوع «قصه» چيست؟
درباره الگوي اخلاقي امام رضا(ع) است. موضوع و پيام اخلاقي داستان اين است كه انسان اعمال حسنه انجام دهد. انسان بدون ثروت هم ارزشمند است و مي تواند انسان بودنش را نشان دهد و اين امكان وجود دارد كه بتواند خوبي ها را بين خودش و ديگران تقسيم كند.
¤ در آلمان چگونه فرهنگ رضوي را گسترش مي دهيد؟
من يك اسلام شناس هستم و در زمينه فرهنگ رضوي فعاليت مي كنم.
¤ در مورد فيلم موهني كه درباره پيامبراسلام(ص) ساختند، نظرتان چيست؟
من اصولا با هرگونه هتك حرمت مخالف هستم و فرق نمي كند اين عمل به گروه ها، اشخاص و... مربوط شود و يا مشخصه هايي چون مذهب و رنگ پوست. بدين لحاظ اين هتك حرمت را محكوم مي كنم.
¤ چگونه مي توان با اين گونه هتك حرمت ها به ساحت پيامبراكرم(ص) مقابله كرد؟
به نظرمن عاقلانه ترين كار در اين شرايط آگاهي دادن به افراد است و ذهنيت هاي اشتباهي كه شكل گرفته را تصحيح كنيم.
¤ اين كار چگونه محقق مي شود؟
يك مثال مي زنم؛ كساني كه در آلمان زندگي مي كنند، امكان اين كه يك تصوير كاملي از يك مذهب داشته باشند، ندارند. در مورد كشورها هم همين موضوع صدق مي كند.
بايد به گونه اي عمل كرد كه از نزديك افراد فضا را لمس كنند و كشورهاي ديگر را چون ايران ببينند و خودشان قضاوت كنند. راه ديگر استفاده از منابع مكتوب است. بايد منابع مكتوب را از تمام جوانب بررسي كنند و در نهايت با تجزيه و تحليل و مشاهده يك تصوير كلي از موضوع به دست آورند. در حقيقت بين سياه و سفيد رنگ هاي مختلفي وجود دارد.
¤ ارزيابي شما از جشنواره امام رضا(ع) چيست؟
خوشبختانه اين امكان را داشتم كه بخش كوچكي از جشنواره باشم و اين مرا خيلي خوشحال كرد، مخصوصا اينكه به بچه ها انگيزه دادند كه خودشان اجرا كنند و مسئوليت پذير باشند و موضوعات زيادي از جشنواره نظر مرا جلب كرد.
با توجه به آنچه كه ديدم و درباره جشنواره هاي ديگر شنيدم، مي توانم قضاوت كنم كه جشنواره خوبي برگزار شد.جشنواره رضوي براي من الهام بخش بود و به ايده هاي جديدي دست يافتم كه مي توان براي پروژه هايي در چارچوب بين المللي پيش گرفت.
¤ از فعاليت هاي فرهنگي ايران در خارج از كشور اطلاع داريد؟
متاسفانه خيلي كم.
¤ شما دوبار به ايران سفر كرديد، ايران را چگونه ديديد؟
از مهمان نوازي ايرانيان شگفت زده شدم. چيزهايي را كه ديدم نشان از يك فرهنگ غني و تاريخ كهن است.قبل از اينكه به ايران بيايم، دوستان مي گفتند مي روي ايران مواظب خودت باش و من از خودم سوال مي كردم، چرا. من به ايران مي روم.
¤ صباح الدين ترك ايلماز (آلمان، شهر برلين)، مدير مسئول مركز اسلامي
امام رضا(ع)
¤ در دهمين جشنواره امام رضا(ع) با چه موضوعي شركت كرده ايد؟
مركز اسلامي امام رضا(ع) در آلمان جزو آستان قدس رضوي محسوب مي شود و به لحاظ فعاليت هايي كه در اين مركز انجام داده ايم، به اين جشنواره به عنوان خادم افتخاري دعوت شدم. در اين مركز كتاب هايي را به زبان آلماني ترجمه مي كنيم.
¤ ارزيابي شما از جشنواره رضوي چيست؟
برگزاري اين گونه جشنواره ها ضروري است. به هر حال ما مسلمانان هر چه داريم از ائمه معصومين(ع) است. اين جشنواره عالي است و هر سال بايد جشنواره رضوي را گسترش دهيم و جهاني تر برگزار شود.
به نظر من جشنواره رضوي دچار كمبودها و اشكالاتي است. از جمله اينكه وقتي مي گوييم جشنواره بين المللي، بايد با زبان ها و مليت هاي مختلف برگزار شود و نه فقط زبان فارسي.
¤ نظر شما درباره فعاليت هاي فرهنگي كه در ايران (تئاتر، سينما، كتاب و...) انجام مي شود، چيست؟
درباره تئاتر ايران اطلاعات زيادي ندارم، چون در اينجا زندگي نمي كنم. اما در مورد فيلم هاي ايراني بايد بگويم بعد از هاليوود از نظر كيفيت بهترين فيلم ها در ايران ساخته مي شود و فيلم هاي ايراني در كشورهاي اسلامي و خصوصا در اروپا خيلي طرفدار و محبوبيت دارد. اما متاسفانه در اين زمينه كمبوهايي هم ديده مي شود. فيلم هاي ايراني در خارج از كشور با زيرنويس غيرفارسي به نمايش درمي آيد كه اين خوب نيست. بلكه بايد اين فيلم ها به زبان هاي آلماني، فرانسه و انگليسي ترجمه شود.
كيفيت و محتواي فيلم هاي ايران با بقيه فيلم هاي ديگر كشورها قابل مقايسه نيست. ساخت فيلم يك هنر است و بايد براي مخاطب پيام داشته باشد فيلم هاي غربي پيام و فرهنگ غربي را نشان مي دهد. اما پيام فيلم هاي ايراني «فطرت انساني» است و به يك قشر خاص (ايراني) اشاره ندارد. فيلم ها و سريال هاي ايراني تاثير بسياري بر روي مردم غرب دارد. فيلم هايي كه به فطرت انسان اشاره دارد در غرب ساخته نمي شود. كتاب هم در ايران جايگاه مخصوصي دارد. در اروپا كتاب ها مثل ايران در شمارگان بالا چاپ نمي شود. تيراژ در آلمان دو هزار يا پنچ هزار جلد است اما در ايران به 20 هزار جلد تا 100 هزار جلد هم مي رسد.در اروپا (آلمان) مگر كتاب از نويسنده معروفي باشد تا در شمارگان بالايي چاپ شود و اين هم استثنا است.
¤ نظر شما درباره فيلم موهني كه درباره پيامبر اكرم(ص) ساخته اند چيست؟
اين فيلم به نوعي تحريك كننده مسلمانان است. اما فقط اين نيست بلكه بخشي از آن است. صهيونيست ها اين فيلم را ساختند تا صراحتا دشمني خودشان را با اسلام نشان دهند. نه اسلامي كه در اروپا و بقيه كشورها ديده مي شود بلكه اسلام شيعي و ولايت فقيه در ايران. آنان حساسيت ايرانيان را مي دانند. كشورهاي ديگر با تظاهرات و اعتراض خودشان را نشان مي دهند و بعد خاموش مي شوند ولي ايران اين مسئله را تا سازمان ملل از نظر قانوني و بين المللي دنبال مي كند.
¤ براي مقابله با اين حركت موهن با چه شيوه اي مي توانيم؛ نيت زشت و پليد آنان را نشان دهيم؟
كتاب در اين زمينه بسيار چاپ و منتشر شده است. اما در مرحله اول بايد فيلم هاي كوتاهي در زمينه معرفي چهره واقعي اسلام و پيامبر اكرم(ص) بسازيم.
و بعد با ساختن فيلم هاي بلندتري به مسلمانان و غيرمسلمانان چهره پيامبر(ص) را بشناسانيم. شايد خداوند مي خواهد به وسيله اين كافران، مردم بيشتر پيامبر اكرم(ص) را بشناسند.
¤ عدو شود سبب خير اگر خدا خواهد!
بله، البته در اين مسير بايد به خوبي از عهده اين كار برآييم و چهره و شخصيت پيامبر(ص) را آن گونه كه هست به مردم بشناسانيم.
¤ نظرتان در مورد ايران چيست؟
درباره كشور ايران بايد بگويم، كشور حضرت مهدي (عج) است، قدر آن را بدانيد!
¤ رامين داداش اف (جمهوري آذربايجان، شهر باكو)- امام جماعت و سرپرست مجلات قرآني و ويژه نامه هاي مخصوص
امام رضا(ع).
¤ درباره فعاليت هاي فرهنگي دارالقرآن در آذربايجان و... بگوييد.
در زمينه مجلات قرآني براي جوانان و نوجوانان آذربايجاني فعاليت مي كنم. آنان را با معارف اسلامي آشنا كرده و در حال حاضر كتابي نوشته ام با عنوان «اسلام را آنچنان كه هست بشناسيم». اين كتاب از الفباي اسلام شروع و تا فروع دين جوانان و نوجوانان را با دين اسلام و ائمه اطهار(ع) آشنا مي كند.
دارالقرآن از 10 سال پيش تأسيس شد و كل فعاليت هاي قرآني چون روان خواني قرآن، تجويد، صوت و لحن، تدريس قرآن، مسابقات قرآني كشوري در دارالقرآن انجام مي شود.
¤ با فعاليت هاي فرهنگي ايران چون ساخت فيلم، كتاب و... آشنايي داريد؟
سريال هاي خوبي از جمله «امام علي(ع)، امام رضا(ع) »در ايران ساخته شده است كه از كارگردان هاي آثار ديني مخصوصا مهدي فخيم زاده و سلحشور تشكر مي كنم.
فيلم «حضرت يوسف(ع)» خيلي تأثيرگذار بود و كساني كه دين دار هم نبودند اين فيلم را بارها تماشا كردند.
در فيلم هاي ايراني حجاب اسلامي و يك خانواده مسلمان و فرهنگ ايراني تبليغ مي شود.
در دنيا عليه ايران جوسازي هاي زيادي است. شما از راه فرهنگي مي توانيد بر آنان غلبه كنيد و به مردم جهان ايران را بشناسانيد. با ساخت و ترجمه فيلم ها به ديگران مي گوييد كه ايراني يك مسلمان واقعي است و قصد ايران دشمني با جهان نيست.
¤ نظرتان در مورد جشنواره دهم رضوي چيست؟
جشنواره امام رضا(ع) يك كار فرهنگي بزرگ است. اين جشنواره با ترويج مكتب رضوي، مردم جهان را مي تواند با ائمه اطهار(ع) و حضرت ثامن الائمه(ع) آشنا كند. اين يك راه و هدف مهمي است و از اين طريق مي توان راه مكتب تشيع را به واسطه امام رضا(ع) به همه جهان نمايان كرد.
در جشنواره امام رضا 40 كشور شركت كرده اند و من امسال با آثاري در زمينه چاپ و نشر و مقاله در رابطه با امام رضا(ع) شركت كرده ام. فكر مي كنم اين جشنواره بهترين راه براي آشنا كردن مردم دنيا با امام رضا(ع) و مكتب اسلام است.
اين جشنواره را بايد هر سال تقويت كرد و از كشورهاي بيشتري در جهت كيفيت بهتر جشنواره دعوت كرد.
سيدعلي باقر (سوئد)
¤ چرا تصميم گرفتيد در جشنواره رضوي شركت كنيد؟
وقتي بزرگ تر مي شوي، همه چيز را بهتر مي فهمي. دين اسلام درست ترين دين است. سال قبل يكي از دوستانم در جشنواره قصه گويي رضوي شركت كرده بود. دوستم به من گفت: با من از طرف كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان ايران تماس گرفتند و به من گفتند شخص ديگري هم مي تواند؛ در جشنواره امام رضا(ع) شركت كند. بنابراين تصميم گرفتم در جشنواره حضور يابم. در واقع هدف اصلي من زيارت امام رضا(ع) بود.
¤ نظر شما درباره فيلم موهن پيامبر اكرم(ص) چيست؟
من فكر مي كنم آنها، اين فيلم را ساختند؛ تا بگويند مسلمانان داراي تمدن و فرهنگ نيستند.
آنان هرازگاهي به دين اسلام توهين مي كنند تا ذهن مردم را از مشكلات و بحران هاي غرب منحرف كنند.
¤ براي مقابله با ساخت چنين فيلم هايي و براي اشاعه فرهنگ اسلام چه بايد كرد؟
اولين كار آشنا كردن مردم با اهل بيت(ع) است. مردم علايق فراوان و مختلفي دارند؛ بعضي با كتاب، انيميشن، فيلم و... ارتباط برقرار مي كنند. بايد از همه رسانه ها چون كتاب، فيلم، اينترنت و... در اين راه بهره ببريم.
¤در چه بخش از جشنواره شركت كرديد؟
با قصه اي در مورد مادر امام رضا(ع) كه چطور ايشان به همسري امام موسي كاظم(ع) درمي آيند.
¤ از چه منابعي براي نوشتن اين قصه استفاده كرديد؟
از منابع مختلفي مي توان استفاده كرد، داستان بسيار زيبا است، به خاطر اينكه مادر امام احساس خودش را در مقام مادري امام رضا(ع) نشان مي دهد و داستان اين گونه آغاز مي شود.در اسلام جايگاه مادر والاست، به خصوص اگر اين مادر، مادر امام باشد. داستان به زبان ساده براي كودكان گفته شده است.
¤ ايران را چگونه ديديد؟
عاشق ايرانم مثل خانه خودم است.
¤ در آخر؛
¤فقط مي خواهم بگويم من از حضورم در ايران خوشحال هستم و به من خوش گذشت؛ به شهرهاي ساري، مشهد، تهران و گنبد رفتم.
محمد حمو (اسپانيايي)
(نويسنده، مترجم، شاعر و قصه گو)
¤ در چه بخشي از جشنواره رضوي شركت كرده ايد؟
در بخش قصه گويي جشنواره رضوي شركت كرده ام. قصه اي راجع به امام رضا(ع) نوشته ام.
¤ چگونه درباره امام رضا(ع) داستان نوشتيد؟
در اسپانيا امام رضا(ع) شناخته شده نيست و در اين زمينه كتاب و تحقيقات و... وجود ندارد. اين جشنواره رضوي موقعيت بزرگي بود كه با اين شخصيت آشنا شويم و امام رضا(ع) تنها متعلق به ايران نيست بلكه متعلق به همه جهان است.
¤ به كدام بعد شخصيتي و اخلاقي امام رضا(ع) در اين داستان پرداخته ايد؟
معمولا بسياري از انسان ها فكر مي كنند شخصيت هاي مذهبي آن قدر به خدا نزديك هستند كه انسان نيستند؛ و من در اين داستان برعكس تصور بسياري امام رضا(ع) را انسان بزرگي به خاطر انسانيتش نشان داده ام. امام رضا(ع) در جايگاهي است كه همه دنيا مي خواهند از وجود ايشان آگاه باشند و ايشان قابل شناخته شدن است.
¤ درباره داستان بگوييد؟
داستان از زبان پيرمردي براي گروهي از بچه ها تعريف مي شود. اين داستان برگرفته از داستان كتابي به نام «شهرآشوب» (جلد چهارم) روايتي از امام رضا(ع) است كه پيرمردي براي استحمام به حمام مي رود و نمي تواند پشتش را بشويد و بعد از امام(ع) مي خواهد به او كمك كند و بعد از اينكه متوجه مي شود ايشان امام رضا(ع) است شرمنده مي شود و عذرخواهي مي كند.
¤ چه حس و حالي در نوشتن داستان امام رضا(ع) داشتيد؟
نوشتن داستان درباره امام رضا(ع) براي من تجربه بسيار جالب و جديدي بود به اين دليل كه يك كار مذهبي و فرهنگي بود. مي توانم بگويم اين يك تجربه بسيار اسرارآميز بود.
من فكر مي كنم اين حس هيچ وقت از وجود من خارج نخواهد شد. داستان را پيرمردي تعريف مي كند كه در سن و سال و حالت آرامشي بسر مي برد و از تجربه خودش با امام رضا(ع) مي گويد. و از تجربه اش با حالتي مشتاقانه اتفاق را براي بچه ها تعريف مي كند.
¤ تصميم نداريد اين داستان را به شكل تئاتر در جشنواره بعدي ارائه دهيد؟
اين داستان از لحاظ معنايي عميق تر از آن است كه بخواهد به صورت تئاتر اجرا شود.زيبايي و جنبه خوب اين داستان زماني است كه هرجايي نمي توان آن را پيدا كرد و در هر جايي بتوان آن را شنيد.
¤ از تجربه حضور در جشنواره رضوي بگوييد؟
با تجربه اي كه از جشنواره رضوي كسب كردم باعث شد به من اعتماد به نفس بدهد و تصميم گرفتم امام رضا(ع) را آن طرف قاره اروپا و همچنين كشورهاي آمريكاي لاتين معرفي كنم. با آقاي جعفر گونزالس (محقق اسلامي) در اين جشنواره آشنا شدم و تصميم گرفتم بيشتر در مورد اسلام مطالعه كنم.
¤ چگونه تصميم به مسلمان شدن گرفتيد؟
پدر و مادرم مسلمان بودند و در خانواده اي مسلمان بزرگ شدم. من فقط يك مسلمان بودم و چيزي در مورد اسلام نمي دانستم. و پدر و مادرم در مورد اسلام و حقايق واقعي آن برايم مي گفتند اما من بعدا حرف هاي آنها را تجربه كردم.
¤ ارزيابي شما از جشنواره دهم رضوي؟
نيروي انساني در جشنواره بسيار عالي عمل كردند. مردم ايران افرادي خاص هستند و مهمان نوازي خوبي از ما انجام دادند. آنان علاقه دارند بسيار بدانند و راجع به هر چيزي مي پرسند در رابطه با فرهنگ و اشخاص خارجي بسيار مشتاقانه سؤال مي كنند.
جشنواره دهم رضوي از تمام مهمانان خارجي جشنواره بسيار استقبال كردند و اهميت دادند. زماني كه از ايران بروم، در دلم درد احساس مي كنم. در اين جشنواره با افراد زيادي دوست شدم و اين موضوع در اروپا اتفاق نمي افتد و اين مهرباني و دوستي به خاطر وجود دين اسلام است.
¤ در جشنواره سال بعد شركت مي كنيد؟
نه فقط شركت مي كنم بلكه مي خواهم زماني بيشتر در ايران بمانم.
¤ در اين بخش از صحبت هايمان در مورد بحران اروپا بگوييد؟
در تلويزيون ايران چندان اخباري از بحران اروپا گفته نمي شود. يك بحران بزرگ اقتصادي در اروپا و آمريكا وجود دارد. اين بحران نه تنها اقتصادي است بلكه معنوي و اخلاقي هم است. چرا كه در زندگي شهروندان اروپايي جنبه هاي معنوي خالي و تهي است و اين چيزي است كه در جامعه ايراني با آن روبرو نمي شويد.
يك فردگرايي عجيبي در اروپا حاكم است و آنچه كه مهم جلوه مي كند شخص است و نه جامعه و توده. و بدين لحاظ هيچ گاه نمي توان انقلابي به وجود آورد. بنابراين بحران تنها به اقتصاد ختم نمي شود بلكه بحران شخصيتي و اخلاقي وجود دارد.
¤ نظر و واكنش شما نسبت به ساخت فيلم موهني درباره پيامبر(ص) چيست؟
يك ديوانگي است. ساخت اين فيلم از ذهن بيمار كارگرداني برمي خيزد كه خودش را بالاتر از عده اي فرض مي كرده است. و مي خواهد عملي عليه جامعه جهاني مسلمانان انجام دهد. اين نوع جديدي از استثمار فرهنگي است. اين طور بيان مي شود كه يك قسمت از دنيا داراي تمدن و فرهنگ است و از منظر همين ديدگاه جامعه اسلامي غيرفرهنگي است.
¤ در برابر توهين به پيامبر(ص) و امثال آن با چه رسانه اي مي توانيم مقابله كنيم؟
در گام اول اين فيلم را بايد فراموش كنيم و نبايد اين فيلم را داراي اهميت نشان دهيم و در مورد آن صحبت كنيم. در عوض آن تلاش كنيم اسلام را بشناسانيم. چون در سمت ديگر دنيا كساني هستند كه هنوز اسلام را درست نمي شناسند. و بايد به گونه اي كار كنيم كه نشان دهيم مسلمانان داراي انسانيت و جنبه هاي مثبتي هستند كه نتوانند با ساخت اين گونه فيلم ها ما را به تمسخر بگيرند.
 


به مناسبت بيستم مهر روز جهاني حافظ

در نمازم خم ابروي تو با ياد آمد

بيستم مهر روزي است كه به نام حافظ بزرگ ترين شاعر ايراني گذاشته شده است.گوته شاعر بزرگ آلماني حافظ را سرآمد شاعران جهان مي داند و مي توان جايگاه وي را نه تنها در ادبيات ايران كه در ادبيات جهان نيز مهم قلمداد كرد.ويژگي هاي زباني و مضموني كه در اشعار اين شاعر بزرگ ديده مي شود از مهم ترين سبك سازي ها در ادبيات فارسي است كه پيروان و علاقه مندان خاص خود را دارد.حافظ به دليل غني بودن اشعار و برداشت هاي يكسر معنايي از آثارش همواره مورد نقل قول هاي بزرگان قرار مي گيرد.
رهبر انقلاب اسلامي نيز با درك بيكران خود از شعر فارسي به تحليل معنايي و فرمي از اشعار حافظ پرداخته اند .
برخي از خصوصيّات شعر حافظ را من عرض مي كنم:
1- قدرت تصوير
يكي از خصوصيات شعر حافظ، قدرت تصويرهاست و اين از چيزهايي است كه كمتر به آن پرداخته شده است.
تصوير در مثنوي چيز آسان و ممكني است. لذا شما تصويرگري فردوسي را در شاهنامه و مخصوصا نظامي را در كتاب هاي مثنويش مشاهده مي كنيد، كه طبيعت را چه زيبا تصوير مي كند. اين كار در غزل كار آساني نيست، به خصوص وقتي كه غزل بايد داراي محتوا هم باشد. تصوير با آن زبان محكم و با لطافت هاي ويژه شعر حافظ و با مفاهيم خاصش چيزي نزديك به اعجاز است، چند نمونه اي از تصويرهاي شعري حافظ را من مي خوانم. چون روي اين قسمت تصويرگري حافظ گمان مي كنم كمتر كار شده است ببينيد چقدر زيبا و قوي به بيان و توصيف و توصيف مي پردازد:
در سراي مغان رفته بود و آب زده
نشسته پير و صلايي به شيخ و شاب زده
سبوكشان همه در بندگيش بسته كمر
ولي زترك كله چتر بر سحاب زده
شعاع جام و قدح نور ماه پوشيده
عذار مغبچگان راه آفتاب زده
گرفته ساغر عشرت فرشته رحمت
زجرعه بر رخ حور و پري گلاب زده
تا مي رسد به اينجا كه :
سلام كردم و با من به روي خندان گفت
كه اي خماركش مفلس شراب زده
چه كسي هستي و چكاره اي و چگونه اي، سوال مي كند تا مي رسد به اينجا :
وصال دولت بيدار ترسمت ندهند
كه خفته اي تو در آغوش بخت خواب زده
پيام شعر را ببينيد چقدر زيبا و بلند است و شعر چقدر برخوردار از استحكام لفظي كه حقيقتا كم نظير است هم از لحاظ استحكام لفظي و هم در عين حال، اينگونه تصويرگري سراي مغان و پير و مغبچگان را نشان مي دهد و حال خودش را تصوير مي كند، تصويري كه انسان در اين غزل مشاهده مي كند چيز عجيبي است و نظاير اين در ديوان حافظ زياد است. همين غزل معروف :
دوش ديدم كه ملائك در ميخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پيمانه زدند
ساكنان حرم ستر و عفاف ملكوت
به من راه نشين باده مستانه زدند
يك ترسيم بسيار روشن از آن چيزي است كه در يك مكاشفه يا در يك الهام ذهني يا در يك بينش عرفاني به شاعر دست داده است و احساس مي كند كه اين را به بهترين زبان ذكر مي كند و اگر ما قبول كنيم - كه قبول هم داريم- كه اين پيام عرفاني است و بيان معرفتي از معارف عرفاني، شايد حقيقتا آن را به بهتر از اين زبان به هيچ زباني نشود بيان كرد.
تصويرگري حافظ يكي از برجسته ترين خصوصيات اوست، برخي از نويسندگان و گويندگان نيز ابهام بيان حافظ را بزرگ داشته اند و چون درباره اش زياد بحث شده من تكرار نمي كنم.
2- شورآفريني
از خصوصيات ديگر زبان حافظ شور آفريني آن است. شعر حافظ شعري پر شور است و شورانگيز. با اينكه در برخي از اشكالش كه شايد صبغه غالب هم داشته باشد. شعر رخوت و بي حالي است، اما شعر حافظ شعر شور انگيز و شورآفرين است.
سخن درست بگويم نمي توانم ديد
كه مي خورند حريفان و من نظاره كنم
¤ ¤ ¤ ¤
در نمازم خم ابروي تو با ياد آمد
حالتي رفت كه محراب به فرياد آمد
¤ ¤ ¤ ¤
ما در پياله عكس رخ يار ديده ايم
اي بي خبر ز لذت شرب مدام ما
¤ ¤ ¤ ¤
حاشا كه من به موسم گل ترك مي كنم
من لاف عقل مي زنم اين كار كي كنم
اين شعار، سراسر شعر و حركت و هيجان است و هيچ شباهتي به شعر يك انسان بي حال افتاده و تارك دنيا ندارد. همين شعر معروفي كه اول ديوان حافظ است و سرآغاز ديوان او نيز مي باشد :
الا يا ايهاالساقي ادر كاسا وناولها
كه عشق آسان نمود اول ولي افتاد مشكل ها
نمونه بارزي از همين شور آفريني و ولوله آفريني است و اين يكي از خصوصيات شعر حافظ است.
3- استفاده ي گسترده از مضامين
خصوصيت ديگرش اين است كه شعر حافظ سرشار از مضامين و آن هم مضامين ابتكاري است. خواجه مضامين شعراي گذشته را با بهترين بيان و غالبا بهتراز بيان خودشان ادا كرده است. چه مضامين شعراي عرب و چه شعراي فارسي زبان پيش از خودش مثل سعدي و چه شعراي معاصر خودش مثل خواجو و سلمان ساوجي كه گاهي مضموني را از آنها گرفته و به زيباتر از بيان خود آنها، آن را ادا كرده است. اينكه گفته مي شود در شعر حافظ مضمون نيست، ناشي از دو علت است : يكي اينكه مضامين حافظ آنقدر بعد از او تكرار و تقليد شده است كه امروز وقتي ما آن را مي خوانيم به گوشمان تازه نمي آيد. اين گناه حافظ نيست. در واقع اين مدح حافظ است كه شعر و سخن و مضمون او آنقدر دست به دست گشته و همه آن را تكرار كرده اند و گرفته اند و تقليد كرده اند كه امروز حرفي تازه به گوش نمي آيد، دوم اينكه زيبايي و صفاي سخن خواجه آنچنان است كه مضمون در آن گم مي شود، بر خلاف بسياري از سرايندگان سبك هندي كه مضامين عالي را به كيفيتي بيان مي كنند كه زيبايي شعرلطمه مي بيند البته اين نقص آن سبك نيز نيست. آن هم در جاي خود بحث دارد و نظر هست كه اين خود يكي از كمالات سبك هندي است. به هر حال مضمون در شعر حافظ آنچنان هموار و آرام بيان شده كه خود مضمون گويي به چشم نمي آيد.
4- كم گويي و گزيده گويي
كم گويي و گزيده گويي خصوصيت ديگر شعر حافظ است، يعني حقيقتا جز برخي از ابيات يا بعضي از غزليات و قصايدي كه غالبا هم معلوم مي شود كه مربوط به اوضاع و احوال خاص خودش يا مدح اين و آن مي باشد، در بقيه ديوان نمي شود جايي را پيدا كرد كه انسان بگويد در اين غزل اگر اين بيت نبود بهتر بود، كاري كه با ديوان خيلي از شعرا مي شود كرد.
انسان ديوان هاي بسيار خوب را از شعراي بزرگ مي خواند و مي بيند در قصيده اي به اين قشنگي با غزلي به اين شيوايي بيت بدي وجود دارد و اگر شعر يك دست تر بود، بهتر بود. انسان در شعر حافظ چنين چيزي را نمي تواند پيدا كند.
5- شيريني بيان
رواني و صيقل زدگي الفاظ، تركيبات بسيار جذاب و لحن شيرين زبان يكي از خصوصيات اصلي شعر حافظ است. بيان او بسيار شبيه به خواجو است. گاه انسان وقتي شعر خواجوي كرماني را مي خواند، مي بيند كه خيلي شبيه به شعر حافظ است و قابل اشتباه با او. اما قرينه بيان حافظ در هيچ ديوان ديگري از دواوين شعر فارسي تاآنجايي كه بنده ديده ام و احساس كرده ام مشاهده نمي شود.
بعضي حافظ را متهم به تكرار كرده اند، بايد عرض كنم تكرار حافظ، تكرار مضمون نيست، تكرار ايده ها و مفاهيم است. يك مفهوم را به زبان هاي گوناگون تكرار مي كند، نمي شود اين را تكرار مضمون ناميد.
6- موسيقي گوش نواز
موسيقي الفاظ حافظ و گوش نوازي كلمات آن نيز يكي ديگر از خصوصيات برجسته شعر اوست. شعر او هنگامي كه به طرز معمولي خوانده مي شود گوش نواز است. چيزي كه در شعر فارسي نظيرش انصافا كم است. بعضي از غزليات ديگر هم البته همين گونه است. در معاصرين و خواجو نيز همين طور است. بسياري از غزليات سعدي بر همين سياق است. بعضي از مثنويات نيز چنين اند، اما در حافظ اين يك صبغه كلي است و كثرت ظرافت ها و ريزه كاري هاي لفظي از قبيل جناس ها و مراعات نظيرها و ايهام و تضادها، الي ماشاءالله. شايد كمتر بتوان غزلي يافت كه در آن چند مورد از اين ظرافت ها و ريزه كاري ها و ترسيم ها و صنايع لفظي وجود نداشته باشد:
جگر چون نافه ام خون گشت و كم زينم نمي بايد
جزاي آنكه با زلفت سخن از چين خطا گفتم
7- رسايي بيان
يكي ديگر از خصوصيات شعر حافظ رواني و رسايي آن است كه هر كسي با زبان فارسي آشنا باشد شعر حافظ را مي فهمد. وقتي كه شما شعر حافظ را براي كسي كه هيچ سواد نداشته باشد بخوانيد راحت مي فهمد:
پرسشي دارم زدانشمند مجلس بازپرس
توبه فرمايان چرا خود توبه كمتر مي كنند
هيچ ابهامي و نكته اي كه پيچ و خمي در آن باشد مشاهده نمي شود. نو ماندن زبان غزل به قول يكي از ادبا و نويسندگان معاصر مديون حافظ است و همين هم درست است. يعني امروز شيواترين غزل ما آن غزلي است كه شباهتي به حافظ مي رساند، نمي گويم اگر كسي درست نسخه حافظ را تقليد كند اين بهترين غزل خواهد بود نه، زبان و تحول سبك ها و پيشرفت شعر يقينا ما را به جاهاي جديدي رسانده و حق هم همين است. اما در همين غزل ناب پيشرفته امروز آنجايي كه شباهتي به حافظ و زبان حافظ در آن هست، انسان احساس شيوايي مي كند.
8- به كاربردن كنايه
خصوصيت ديگر به كار بردن معاني رمزي و كنايي است كه اين هيچ شكي درش نيست. يعني حتي كساني كه شعر حافظ را يكسره شعر عاشقانه و به قول خودشان رندانه مي دانند و هيچ معتقد به گرايش عرفاني در حافظ نيستند (واقعا اين جفاي به حافظ است) هم در مواردي نمي توانند انكار كنند كه سخن حافظ سخن رمزي است يعني كاملا روشن است كه سخن حافظ اينجا به كنايه و رمز است:
نقد صوفي نه همه صافي بي غش باشد
اي بسا خرقه كه مستوجب آتش باشد
9- استفاده از لهجه ي شيرازي
خصوصيات لفظي بسياري در شعر خواجه وجود دارد، از جمله چيزهاي ديگري كه به نظرم رسيد و جا دارد پيرامون آن كار بشود، استفاده شجاعانه و باظرافت او از لهجه محلي است، يعني از لهجه شيرازي. حافظ در شعرهاي بسيار باعظمت خود از اين موضوع استفاده كرده است و موارد زيادي از اين نمونه رامي توان در ميان اشعار او مشاهده كرد. براي مثال استفاده «به» به جاي «با» :
اگر غم لشكر انگيزد كه خون عاشقان ريزد
من و ساقي به هم سازيم و بنيادش براندازيم
كه تا امروز هم اين «به» در لهجه شيرازي موجود است.
يا در اين بيت:
در خرابات طريقت ما به هم منزل شويم
كاين چنين رفته است از عهد ازل تقدير ما
و موارد ديگري هم از اين قبيل وجود دارد. مثلا در اين غزل معروف حافظ:« صلاح كار كجا و من خراب كجا» كه كجا در اينجا رديف است و «ب» قبل از رديف كه حرف روي است بايد ساكن باشد. در حالي كه در مصرع بعد مي گويد:
«ببين تفاوت ره از كجاست تا به كجا» الان هم وقتي شيرازي ها حرف مي زنند همين طور مي گويند، يعني از لهجه شيرازي كه لهجه محلي است استفاده كرده و آن را در قافيه به كار برده است، استفاده از اصطلاحات روزمره معمولي و از اين قبيل چيزها بسيار است كه اگر بخواهم باز هم در اين زمينه حرف بزنم نيز بحث بسيار است.
منبع : سايت راسخون
 


(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14