(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه 27 مهر 1391 - شماره 20335

ترس، خجالت و ناامني را به نوجوانتان القا نكنيد
زندگي در كنار سلامتي
راه هاي درمان چاقي
سرماخوردگي؛ نگراني والدين با شروع فصل سرما
جواناني كه در كنكور قبول نشده ايد؛ خود را بازنده زندگي ندانيد.
ويتامينC از مسموميت ناشي ازسرب جلوگيري مي كند


ترس، خجالت و ناامني را به نوجوانتان القا نكنيد

 
عليرضا صدقي
اكثر افرادي كه جواناني پرخاشگر و عصبي هرچند به ظاهر سالم تحويل اجتماع مي دهند خودشان به هيچ وجه باور ندارند كه خانواده اي ناسالم را سرپرستي كرده اند.
تربيت و پرورش يك جوان سالم كه بتواند در جامعه نقشي داشته و موفق باشد، نيازمند والديني سالم و خانواده اي فعال است اما والدين ناموفق نظر ديگري درباره خانواده شان دارند.
آنها تصور مي كنند خانواده اي خوب و كار آمد دارند. در حالي كه جوانان اين خانواده قرباني تربيت اشتباه پدر و مادرهايشان هستند و در زندگي شان موجب آزار همسرشان هم مي شوند. در جامعه اي كه خانواده ها از تنبيه بدني براي كنترل رفتار اعضاي خود استفاده مي كنند، كتك زدن عملي عادي است، چرا كه در خانواده هاي آن جامعه، تنبيه بدني عمومي و همگاني است.
توصيف خانواده هايي كه به نظر اعضاي آنها وظايف خود را به خوبي انجام مي دهند، نمي تواند به معني سالم بودن آن خانواده باشد.
وقتي مي گوييم خانواده خوب وكارايي داريم اغلب منظور اين است كه: ما هميشه جايي براي خوابيدن، سقفي روي سر و غذايي براي خوردن داشته ايم، مدرسه رفته يا مي رويم و در فرصت هاي خاصي در كنار والدين خود بوده ايم. بدون شك، وجود چنين شرايطي در خانواده ضروري است؛ اما براي يك خانواده سالم اين شرايط كافي نيست.
به صداقت نياز داريم تا خودمان را آشكار كنيم
خانواده نيازهايي فراتر از مسكن، غذا، مدرسه وحتي امنيت اعضاي خود را برآورده مي سازد. اعضاي خانواده به خصوص به آموزش مذهبي،نوازش، در آغوش گرفتن و به خصوص در مورد جوانان به شنيده شدن و مورد توجه قرارگرفتن نيز نياز دارند.
ما احساس هايي داريم كه لازم است به آنها اجازه داده شود تا ابراز شده و پذيرفته شوند، چيزهايي را از دست داده و مي دهيم كه نياز داريم براي آنها سوگواري كنيم، ما به صداقت نياز داريم تا بتوانيم خود حقيقي مان را آشكار كنيم و خلاقانه زندگي خوبي داشته باشيم.
خانواده اي كه آشكارا غيرطبيعي، بد و ناكار آمد باشد، بلكه برعكس خانواده هاي ناسالم اغلب طبيعي و خوب به نظر مي رسند.
اين خانواده ها در ظاهر خود را خوب جلوه مي دهند. آنها براي تظاهر، دروغ و فريب كاري كه از آن به عنوان زيركي ياد مي كنند بيشتر از صداقت، ارزش قائل مي شوند.
در اين خانواده ها بددهني، پرخاشگري، تنبيه و سرزنش عادي است. آنها به داشتن و به دست آوردن وبه طور كلي به جذب و تصاحب بي قيد و شرط هر آنچه در دنياي بيرون از خود فرد است بيشتر از بودن و هماني كه در واقع هستند اهميت مي دهند.
فرزندان و اعضاي چنين خانواده هايي به لحاظ جسمي به شكل بزرگسالاني در مي آيند كه فقط، نقش آدم بزرگ را بازي مي كنند.
بنابراين آنها كودكان بزرگسالان و به عبارتي وابسته مي شوند. يعني كساني كه از درون احساس خلأ و پوچي مي كنند و به سختي در تلاشند اين خلأ را به طريقي ناسالم پر كنند.
رفتار جوانان مطابق خصوصيات سني شان معمولا در خانواده هاي غيرعادي كه والدين و سرپرست خانواده، خود كودكان بزرگسال خانواده هاي ناسالم هستند، قوانين تقريبا پنهان و ناگفته اي به اجرا درمي آيند كه بيشتر در خدمت برآورده ساختن نيازهاي محقق نشده والدين است تا فرزندان آنها.
برخي والدين حتي ناخواسته به نوجوانانشان مي آموزند كه احساسات خود را نبايد ابراز كنيد. بروز احساساتي از قبيل شادي و شعف، آرامش، رنج، نشاط و لذت، حسادت، غرور، ترس، شهامت، عشق و تنفر در اين خانواده ها ممنوع است. تنها احساساتي كه در چنين خانواده اي اجازه بروز دارند غم و عصبانيت يا پرخاشگري است.
جوانان مجبورند مطابق گفته هاي والدين يا سرپرست خانواده رفتار كنند نه مطابق رفتار خصوصيات سني شان. به عبارتي با اين قانون چنين پيامي به اعضاي خانواده داده مي شود: اگر ما دروغ مي گوييم شما نگوييد. دروغ خوب نيست.
در چنين خانواده اي بايد كامل و بي عيب و نقص بود. كمال، دست يافتني است و اشتباه نابخشودني. بنابر اين فرزندان براي جلب حمايت، دريافت توجه و تاييد، در حد كمال تلاش مي كنند. تلاشي كه براي آنها جز رنج، نااميدي و شكست چيزي به همراه ندارند. در نتيجه با هر اشتباه و شكستي، سراسر وجود آنها را احساس گناه و بي ارزشي فرامي گيرد.
جواناني كه قادر به بخشيدن نيستند
در چنين خانواده هايي «خودخواه نباش» يعني خودت نباش، خودي باش كه ما و ديگران مي خواهيم. آن وقت ما شما را به عشق مشروط و تاييد خود، پاداش مي دهيم. به عبارت ديگر، اين خانواده با قانون خودخواه نباش، به اعضاي خانواده ياد مي دهد كه نيازهايشان را به طور مستقيم و با درخواست صادقانه مطرح نكنند؛ بلكه به طور غيرمستقيم و با مراقبت كردن از ديگران و برآوردن نيازهاي آنها، به نيازهاي خود پاسخ دهند. عجيب اين كه چنين افرادي در بزرگسالي قادر به بخشيدن نيستند و واقعا خودخواه خواهند شد.
بايد به قوانين خانواده وفادار بود و درباره مشكلات خانواده هرگز با كسي گفت وگو نكرد اين نوعي انكار است كه خانواده آن را به كار مي برد تا اعضا با حقايق مربوط به فقدان صميميت و شادي در خانواده مواجه نشوند و خانواده ناسالم بتواند به اصطلاح به طور سالم به بقاي خود ادامه دهد.
قوانين ديگري هم وجود دارد از قبيل: «هميشه خودت را خوب جلوه بده، حق با ماست و ديگران هميشه اشتباه مي كنند، زيادي سؤال نكن و غيره در نتيجه رشد كردن و بزرگ شدن در اين خانواده ها تقريبا سه نوع احساس را در ما پايدار مي سازد: ترس، خجالت و ناامني. حتي پس از ترك خانواده اوليه خود و تشكيل خانواده جديد، ما اين احساس ها را با خود خواهيم داشت.
چرا كه تنها احساس هايي هستند كه ما ياد گرفته ايم. چنين وضعيتي بستر پيدايش انواع مشكلات و اختلالات رفتاري، روحي و رواني را فراهم خواهد ساخت. اما جوان سالم در خانواده اي است كه به طور بنيادين از سلامت و آرامش رواني و معنوي هر يك از اعضاي خانواده حمايت مي كند.
در اين نوع خانواده فضاي مقتدرانه اي وجود دارد اما اين اقتدار انعطاف پذير نيز هست. بدين معني كه قبل از اين كه تصميمي گرفته شود كه بر تمامي اعضاي خانواده تأثيرگذار باشد نظر ديگران شنيده مي شود و هر عضو احساس خود را كه بر تصميم گيري تأثيرگذار است، بيان مي كند.
در خانواده عادي براي هر عضو خانواده فرصت مناسبي وجود دارد كه بتواند دور هم جمع شوند و زماني را با يكديگر سپري كنند. اعضاي خانواده با مشاركت در اين لحظه ها، احساس مي كنند عضو خاص و پذيرفته شده خانواده هستند. البته فقط با هم بودن، آن هم به مدت طولاني به معني ارزشمند بودن آن زمان نيست بلكه والدين و فرزندان در آن لحظه به تبادل فكرها، احساس ها و عقايد خود مي پردازند.
احساس هاي يكديگر را بپذيريد
در چنين خانواده هايي به فعاليت هاي تفريحي شادي بخش، بازي و سرگرمي، به اندازه فعاليت هاي مسئولانه اي از قبيل امور روزمره خانه داري، وظايف خانوادگي ، كارهاي مدرسه و مشاغل خارج ازخانه، اهميت و ارزش داده مي شود.
در اين خانواده احساس هاي يكديگر را مي پذيرند و نه تنها اجاره مي دهند كه اين احساسها ابراز شوند بلكه يكديگر را تشويق مي كنند تا افزون بر بروز احساسهاي غم و خشم، دامنه وسيعي از احساس ها، نشان داده شوند.
بروز اين احساس ها فقط محدود به كلام و صحبت كردن درباره آنها نيست، بلكه خانواده پذيراي احساس هايي مانند گريه كردن، در آغوش گرفتن يا حتي فرياد اعتراض سردادن نيز هست.
بنابراين احساسات رنج آور از قبيل ترس، خجالت، خشم، غم، تنفر و...براي مدت طولاني دوام نمي يابند. اگرچه اعضاي خانواده تشويق مي شوند كه احساسات خود را بروز دهند ولي اين ابراز احساسات در جهت كاركردن بر روي احساس هاي مزبور و رهايي از آنهاست.
اين بدين معني است كه آنها براي مثال ضمن اين كه مي آموزند خشم خود را به شكل مناسب ابراز نمايند، بخشيدن را هم ياد مي گيرند.
در خانواده ها براي برآوردن نيازهايي از قبيل مورد تاييد واقع شدن ، جلب توجه و محبت ، صميميت و... از امكانات مادي استفاده نمي شود، از طرفي كمبود امكانات مادي مانع جدي براي برآوردن نيازهاي معنوي نيز محسوب نمي شود.
بايد امكان رشد و بالندگي داده شود
افراد در خانواده سالم به شكل آشكار و صادقانه اي با يكديگر در ارتباط هستند. دروغ و پنهان كاري در روابط آنها جايي ندارند، فرزندان يا اعضاي خانواده ياد مي گيرند كه طبق دستور پيشوايان ديني خود حقيقت را بگويند، بدون توجه به اينكه راستگويي تا چه اندازه ممكن است براي آنها دردناك و دردسرآفرين باشد.
معمولا موارد حساسيت برانگيزي وجود دارد كه حرف زدن درباره آنها بسيار مهم است. در خانواده هاي سالم با اعضا به روشني در اين خصوص صحبت مي شود حتي اگر مطرح كردن آنها برايشان دشوار باشد. مواردي از قبيل: وضعيت مالي خانواده، بيكاري و از دست دادن شغل، سوابق جزايي، خاطرات لطيف و شيرين ، مسائل جنسي، وجود بيماري مزمن، مرگ يا نقص عضو اطرافيان و غيره.
جوان در خانواده سالم خود را مانند گروهي از افراد مي بيند كه لازم است اعضاي آن براي زندگي و رشدي موثر و مفيد همانند مجموعه اي واحد با يكديگر همكاري كنند.
به هريك از اعضا بايد امكان رشد و بالندگي داده شود. بنابراين تا حد امكان، شرايط مادي و وسايل رفاهي هر عضو خانواده در فضايي ازتشويق، حمايت، عشق و محبت كه لازمه رشد و موفقيت هستند فراهم مي شود و جالب اين كه اعضاي خانواده تا حد امكان اين را درك مي كنند و بيش از توان مالي خانواده انتظاري ندارند.
اما به طور كلي به سرزنش و انتقاد از خانواده ناسالم نيازي نيست. خانواده همانند جامعه اي است كه فقط با تغيير هريك از اعضاي آن به تغيير بنيادي دست خواهد يافت. اگر تمايل داريد خانواده خود را به منظور كمك به آنها تغيير دهيد، لازم است بدانيد فقط و فقط با ايجاد تغيير در خود، مي توانيد امكان اين تغيير را فراهم آوريد.
كمك به تصميم گيري و مشاركت جوانان
خانواده اساسي ترين نهاد جامعه است كه سلامت يا بيماري آن مي تواند تاثيرات عميق و همه جانبه اي بر ابعاد مختلف حيات اجتماعي داشته باشد.
بستگي هاي خانوادگي مهمترين ركن روابط اجتماعي را تشكيل مي دهد. خانواده كانون گرم عشق و عاطفه، همبستگي، تعاون و همفكري و همكاري است. جوانان در دامان خانواده بزرگ و تربيت مي شوند و هنجارها و ارزش هاي اجتماعي را دروني مي كنند. اما جايگاه رفيع نهاد خانواده هم هيچگاه آن را درمقابل خطرات و آسيب هاي پيش رو مصون نخواهدكرد. از اين رو درمقابل عوامل تضعيف كننده آن بايد هوشيار بود.
الگوهاي جديد اجتماعي كردن چون رسانه ها، مدارس و گروه همسالان نقش آموزش و تربيتي خانواده را هر روز كمرنگ تر مي كند. قهرمانان ورزش و چهره هاي هنري و سينمايي تاثير بسزايي در شكل دهي به الگوهاي نوجواني و جواني دارند.
همچنين فشارهاي اقتصادي و معيشتي و اشتغال چندگانه زن و شوهر امكان روابط عاطفي و صميمي خانواده ها را هر روز كمتر مي كند و بيم آن مي رود كه كاهش ميزان و سطح روابط به نوعي طلاق عاطفي بينجامد.
مشكلات اقتصادي همچنين الگوي خانواده هاي كوچك و هسته اي را هر روز در كلانشهرها بيشتر اشاعه مي دهد و روابط خانوادگي را سرد و تضعيف مي كند. آنچه ذكر شد بيشتر مسائل كلان و ساختاري است كه نهاد خانواده و كاركردهاي مثبت آن را تضعيف مي كند.
بخشي ديگر از عوامل تضعيف كننده جنبه محتوايي و نرم افزاري دارد مثل سطح دانش و بينش اعضاي خانواده، نوع روابط آنها با هم، تقسيم نقش ها و وظايف در خانواده، چگونگي تصميم گيري و ميزان مشاركت جوانان در تصميمات مهم و... همه در صورت عدم تناسب با مقتضيات زمان و مكان و بسترهاي اجتماعي و فرهنگي مي تواند به تضعيف جايگاه جوانان در جامعه منجر شود. برعكس چنانچه با تدبير، درايت و آينده نگري با اين مسائل روبرو شويم به حفظ و صيانت و تقويت آنها كمك كرده ايم.


زندگي در كنار سلامتي

راه هاي درمان چاقي

 
عزيزخاني
اكثرا اولين سؤالي كه ما از خودمان مي پرسيم اين است كه چگونه چاقي به وجود مي آيد؟ بهتر است مطالب خود را با اين حديث آغاز كنم.
امير مؤمنان علي(ع) در غررالحكم (فصل 61 صفحه 536 حديث 37) مي فرمايند: كم اتفاق مي افتد كه كسي پرخور باشد و بيمار نشود.
اگر مقدار انرژي كه روزانه به انسان مي رسد از مقدار مصرف انرژي روزانه بدن تجاوز نمايد، مقدار معيني بر ميزان انرژي ذخيره افزوده شده و وزن شخص نيز به ميزان معيني بالا خواهد رفت. لذا مطالعه اين موضوع لازم است كه براي برقراري تعادل بدن، انرژي روزانه به مقدار لازم وارد شود.
بعضي ها اين گذشت را ندارند كه چشم از خوردن بپوشند مي خورند تا هست، اين افراد لااقل بايد ورزش و فعاليت كنند تا آن چه خورده اند در بدنشان بسوزد و تبديل به انرژي شود.
انساني كه حد و مرزي براي خوردن ندارد مسلما ارزش و اهميتي به سلامتي خود نمي گذارد و عمر خود را كوتاه مي كند اينجاست كه رسول گرامي اسلام حضرت محمد مصطفي(ص) مي فرمايند: «يكي از اقسام اسراف اين است كه آدمي هرچه مي خواهد بخورد.»
به علت اهميت اين موضوع ايشان در جاي ديگر نزد اصحاب دوباره تأكيد بر اين دارند كه: بخوريد، بنوشيد، صدقه دهيد، بپوشيد، ولي اسراف و تكبر نكنيد.
تا اينجاي مطالب به اين نتيجه رسيدم كه اولين عامل و مهمترين علت چاقي پرخوري است و نكته دوم نداشتن فعاليت فيزيكي باعث مي شود كه انرژي وارده به بدن انباشته شده و در طول زمان كوتاه تبديل به بافتهاي چربي شود كه اين اولين گام شكل گيري بيماري در بدن است. فراموش نكنيم كه دروازه ورودي تمام دردها و امراض شكم است. با بررسي هاي به عمل آمده محققان اين موضوع را مورد تأييد قرار داده اند، پرخوري و كم تحركي باعث چاقي و تشكيل بافت چربي در قسمتهاي بي تحرك بدن و نارسائي سخت اكسيژن به علت تغيير شكل ظاهري رگهاي خوني به بافتهاي عضلاني بدن مي شود، كه نتيجه آن چيزي جز مرگ زودرس اين قسمتهاي با ارزش بدن نيست. انتقال كند خون قسمتهاي مختلف بدن سبب پيري زودرس و مرگ زودرس ماهيچه ها، افتادگي اسكلت بدني و در پايان مرگ زودرس مي شود.
اين نكته را فراموش نكنيم پرخوري براي ورزش كاران نيز خالي از خطر نيست، زيرا در درازمدت انرژي انباشته شده در بدن آنها تبديل به چربي مي شود. در جمع بندي نهايي به اين نتيجه مي رسيم كه درست خوردن بايد به اندازه انرژي مصرفي غذاي هر فرد باشد. درست خوردن و صحيح خوردن غذا آداب مخصوص خود را دارد كه بارها پيامبر اكرم(ص) در احاديث گوناگون تذكر داده اند، ايشان مي فرمايند: معده خانه بيماري زايي است، پرهيز و بهداشت سره داروها است. به بدن آنچه را كه احتياج دارند بدهيد. بايد خورد اما ساده و سالم. به خاطر بسپاريم آخرين بررسي هاي علمي نشان مي دهد مهمترين عامل طول عمر منحصرا يك رژيم توأم با امساك و كم خوري است.


سرماخوردگي؛ نگراني والدين با شروع فصل سرما

 
سرماخوردگي يكي از رايج ترين بيماري هاي كودكان در فصل سرما به حساب مي آيد. تا سن 5 سالگي ابتلا به سرماخوردگي 5تا7 بار در سال كاملا طبيعي است.
گر چه سرماي هوا يكي از مهم ترين عوامل زمينه ساز بيماري هاي اين فصل است اما نبايد همه تقصيرها را هم به گردن آن انداخت. به عنوان مثال خستگي مربوط به تغيير فصل در كنار بازگشايي مدرسه و مهدكودك موجب تغيير ريتم زندگي شده و زمينه بروز بيماري ها را تشديد مي كند. بچه هاي كوچك در برابر ويروس ها بسيار حساس هستند. ويروس ها مهم ترين عامل بيماري سرماخوردگي محسوب مي شوند و باكتري ها چندان نقشي ندارند و از آنجا كه ويروس ها بسيار زياد و مسري هستند مصون ماندن از بيماري مشكل است. بچه ها مكرر مبتلا به سرماخوردگي مي شوند زيرا نه مانند دوران جنيني آنتي كورها را از بدن مادر دريافت مي كنند و نه سيستم ايمني بدن خودشان عملكرد كامل پيدا كرده است. در نتيجه ويروس ها از طريق تنفس به راحتي از يك كودك به ديگري منتقل مي شود و به علاوه دست هاي آلوده، ترشحات بيني و... نيز براي انتقال بيماري كمك مي كنند. سيستم ايمني بدن كودك در نتيجه مقابله با اين عوامل بيماري زا تقويت مي شود. گفته مي شود سيستم ايمني بدن هر فردي پس از50 بار سرماخوردگي و مواجه شدن با ويروس ها كاملا تقويت مي شود. سيستم دفاعي بدن در برابر ميكروب ها نيز خيلي به تدريج تا سن 6-5 سالگي در بچه ها كامل مي شود.
البته اگر كودك بيش از6 بار در سال مبتلا به آنژين يا عفونت هاي مكرر زمينه ساز اختلالات تنفسي يا كاهش رشد شود، عمل لوزه توصيه و مفيد خواهدبود.
سوال ديگري كه در رابطه با سرماخوردگي براي والدين پيش مي آيد اين است كه آيا رويش دندان ها ممكن است سرماخوردگي به دنبال داشته باشد؟ معمولا در مورد بچه هاي خيلي كوچك آبريزش بيني، قرمزي و سوختگي باسن و مجراي ادراري ، ريزش آب دهان و... علايم رويش دندان هستند و همين مسئله بيشتر از ويروس ها منشا سرماخوردگي به حساب مي آيد.
اگر فرزندتان طي يك سال بيش از يك بار در ماه دچار سرماخوردگي مي شود بايد علل پزشكي آن را بررسي كرد. آلرژي تنفسي يا رفلاكس معده به مري ممكن است علت مشكل باشد و لازم است با انجام آزمايشات تخصصي، تشخيص و درمان شود.
اقدامات مؤثر در پيشگيري از سرماخوردگي
در مواقعي كه سرماخوردگي همه گير مي شود بايد بسيار مراقب نوزادان و شيرخوران بود تا بيمار نشوند. يكي از ويروس هاي ناقل سرماخوردگي در بزرگسالان كه از طريق تنفس انتقال مي يابد عامل بيماري برونشيت در كودكان زير 2سال است. خوب است بدانيد كه ويروس از طريق بزاق دهان، عطسه، سرفه، دست ها و وسايل سرايت مي كند. از همين رو توصيه مي شود نكات بهداشتي زيرا را حتما رعايت كنيد:
-قبل از در آغوش گرفتن فرزندتان حتما دست ها را با دقت با آب و صابون بشوييد.
-در صورت ابتلا به بيماري به هيچ وجه او را نبوسيد.
-بهداشت شيشه و پستانك او را كاملا رعايت كنيد و اصلا به دهانتان نزنيد.
-فرزندتان را به محل هاي شلوغ و دربسته خصوصا اگر سيگار هم در آنجا كشيده مي شود، نبريد.
-در منزل نيز مرتبا در و پنجره ها را باز كنيد تا هواي تميز جريان داشته باشد.
-دماي اتاق نبايد خيلي گرم و بيشتر از 20درجه سانتي گراد باشد.
-با استفاده از دستگاه بخور يا گذاشتن ظرف آبي روي بخاري حتما رطوبت محيط را تامين كنيد.
تميز كردن بيني
ويروس ها از طريق بيني به راحتي وارد گوش ها و حلق مي شوند و بيني قبل از نايژك هاي مشترك بين اين اعضاء آلوده مي شود. اگر مژك هاي مخاط بيني به خاطر دود سيگار يا قليان از كار افتاده باشند و يا مجراي بيني كثيف باقي بماند، ويروس ها به راحتي تكثير مي يابند؛ خصوصا اگر بدن از نظر سيستم ايمني ضعيف باشد. هنگامي كه احساس مي كنيد بيني كودك گرفته است با استفاده از سرم هاي بهداشتي آن را شستشو دهيد. براي از بين بردن ويروس هايي كه در مجراهاي تنفسي مانده اند بيني را به خوبي تميز كنيد. اين كار شيوه اي مؤثر و مطمئن براي درمان سرماخوردگي است. شستشوي مجراي بيني با سرم هاي بهداشتي موجب مي شود تا جريان هوا و تنفس به خوبي انجام شود. البته هنگام استفاده از سرم مراقب باشيد كه مقدار زيادي از مايع را داخل سوراخ بيني نريزيد چون امكان دارد مخاط رقيق تر شده و به مجراي تنفسي برگردد و باعث التهاب گوش شود.براي بهتر تميز كردن بيني كودك را به پهلو بخوابانيد. سراسپري يا قطره را در سوراخ بيني در جهت بالاي حفره بيني وارد كنيد. سركودك را صاف بلند كرده و محلول را كم كم در بيني بچكانيد. زماني كه مايع از سوراخ ديگر بيني خارج شود مي توان مطمئن بود مجراي بيني تميز شده است. كار كمي مشكل است اما از نظر تميز كردن بهداشت بيني كاملا مؤثر است.
براي كمك به باز شدن مجراي تنفسي كودك گذاشتن دسته اي از گياهان دارويي مانند اكاليپتوس در بالشت يا ريختن چند قطره از روغن هاي گياهي معطر در دستگاه بخور مي تواند مؤثر باشد.
چه زماني بايد به پزشك مراجعه كرد؟
-طول كشيدن سرماخوردگي بيش از 10روز
-درد گوش يا ريزش آب يا چرك از گوش
-درد شديد در صورت يا پيشاني
-سرفه هاي شديد
-شبيه بودن علائم سرماخوردگي به گريپ
-همراه شدن سرماخوردگي با علائم ديگري مانند اسهال و استفراغ، تغييرات پوستي، سردرد و... و يا رفتارهاي غيرعادي مانند بي حالي و تغيير در هوشياري...
-در صورتي كه كودك بيشتر از 5/38 درجه تب داشته باشد و پس از 48ساعت كم نشود.
-آبريزش بيني مداوم، تب خفيف و سرفه شديد كه تنفس بچه را دچار مشكل مي كند تا قبل از دوسالگي مي تواند علائم برونشيت باشد. نايژك ها بسيار نازك تر از نايژه ها هستند و به همين خاطر وقتي كه مخاط ترشح خيلي زيادي داشته باشد، بسته مي شوند. اگر نوزاد تا 6هفته اول تولد دچار اين مشكل شود بايد فورا در بيمارستان بستري شود خصوصا اگر زودتر از موقع به دنيا آمده باشد. اگر كودك شيشه شير يا پستان مادر را قبول نمي كند، بي قرار است و نمي تواند آرام بخوابد، گريه مي كند و نفس هايش تند تند و با صدا باشد بهتر است توسط پزشك معاينه شود.
درمان خودسرانه؛ هرگز
در صورتي كه فرزندتان به هر كدام از بيماري هاي فصل سرما مبتلا شد هيچ دارويي را بدون مشورت با پزشك به او ندهيد؛ حتي اگر قبلا همان دارو براي اين بيماريها تجويز شده باشد. جانشين متخصص اطفال شدن مي تواند خطرات جدي براي كودك دلبندتان در پي داشته باشد حتي اگر بيماري او يك سرماخوردگي ساده باشد.
مريم سادات كاظمي


جواناني كه در كنكور قبول نشده ايد؛ خود را بازنده زندگي ندانيد.

 
مدتي از اعلام نهايي نتايج بزرگترين آزمون علمي كشور مي گذرد. بسياري از جوانان سخت كوش و پرتلاش، اين مرحله از آزمون زندگي خود را با موفقيت پشت سر گذاشته اند و الان قدم به دانشگاه گذاشته اند.
اما در اين ميان برخي از داوطلبان عزيز به دلايل مختلف قبول نشده اند. نااميدي و احساس دلزدگي از درس خواندن عموما اولين واكنش آنها به اين مسئله است. ما در اين جا نمي خواهيم بار ديگر فقط همان حرف هاي كليشه اي كه «كنكور آخر راه نيست، سال ديگه حتما قبول مي شوي و...» را تكرار مي كنيم، بلكه قصد داريم تا راهكارهايي اساسي براي آنها كه قصد دارند تا مجددا در اين آزمون شركت كنند داشته باشيم.
جواني فرصتي مغتنم است و نبايد اين لحظات گرانبها را با بي هدفي و اتلاف وقت گذراند. والدين عزيز در اين باره خصوصا در سال آخر دوران دبيرستان و دوره پيش دانشگاهي از فرزندان تا ممكن حمايت مي كنند. از ثبت نام بچه ها در كلاس هاي كنكور و آزمون هاي آمادگي گرفته تا محدود كردن ديد و بازديدها و آرام نگه داشتن محيط منزل و واقعا از هيچ كوششي دريغ نمي كنند. حتي برخي از آنها حاضرند براي تامين اين هزينه، پول هم قرض بگيرند. به همين خاطر غالبا انتظار دارند كه نتيجه زحماتشان را با موفقيت فرزندشان در كنكور ببينند. اما به هرحال بايد پذيرفت كه بعضي از داوطلبان نمره قبولي لازم براي ورود به دانشگاه را كسب نمي كنند.
اولين و مهم ترين توصيه به والدين عزيز در اين شرايط اين است كه به هيچ وجه فرزندانتان را تحقير نكنيد و او را با ديگر همسالانش خصوصا كساني كه در نگاه شما كمتر تلاش كرده اند اما موفق شده اند، مقايسه نكنيد. فرزند شما در اين شرايط دغدغه فكري زيادي دارد و بسيار ناراحت است، سركوفت زدن هاي شما نه تنها كمكي نمي كند بلكه مي تواند منشا مشكلات جسماني نيز شود. البته به اين معنا نيست كه كنكور را خيلي بي ارزش و پيش پا افتاده نشان دهيد و با گفتن جملاتي نظير: فداي سرت، حالا قبول نشدي مهم نيست، فلاني كه چند درس خوند بيكاره و... انگيزه و هدف دانش آموز را كمرنگ كنيد.
آنها را ترغيب كنيد تا نسبت به عملكرد و رفتار يك سال گذشته خود تعمق داشته باشند. اگر روش تست زني مناسب نبوده، مشكل اساسي در دروس داشته، تمركز حواس نداشته و... علت عدم موفقيت را بررسي كند. در اين صورت داوطلب با آمادگي بيشتر و بهتر براي آزمون آينده آماده مي شود.
داوطلبان بايد توجه داشته باشند كه كنكور شبيه مسابقه ماراتون است؛ كساني برنده مي شوند كه تسلط، مهارت و تلاش بيشتري دارند. درواقع افرادي كه در هر زمينه قوي تر باشند، موفق تر هستند.
اين گروه از داوطلبان بايد مسئوليت اعمال خود را بپذيرند. من شانس ندارم، سوالات خيلي سخت بود، شرايط محيط منزل خوب نيست و... تنها توجيهاتي است كه مي تواند آنها را از هدف دور كند. اگر نگرشي واقع بينانه داشته باشد مي تواند مسائل آينده را با هدف و انگيزه بهتري روبرو شود.
نكته بسيار مهم ديگر اين كه بچه ها نبايد تابع تفكر دو قطبي بسته يا همه و هيچ باشند. بعضي از داوطلبان معتقدند كه يا در كنكور قبول مي شوم و خوشبختم در غير اين صورت شكست خورده ام. آنها بايد آگاه باشند كه مسلما آنها هم استعدادهاي خاص و منحصر به فردي دارند كه مي توانند در سايه آن هم به پيروزي برسند.
بچه هاي كنكوري اگر مي خواهند قبول شوند بايد رفتاري مادر گونه نسبت به كنكور داشته باشند. همان طور كه مادر در همه حال به فكر فرزندش و بهبود شرايط زندگي اوست، داوطلب هم نبايد لحظه اي از كنكور جدا شود. تمام تلاشش را در اين زمينه به كار گيرد و در يك كلمه بايد حس و حال كنكور داشته باشد. استراحت، غذا خوردن، مهماني رفتن، گردش و ديگر امور روزمره او بايد در قالب كنكور باشد. طوري كه هر كس او را مي بيند، متوجه شود كه خود را براي اين آزمون آماده مي كند.
هدف، انگيزه، برنامه ريزي و تقسيم انرژي را به خاطر داشته باشيد. همان طور كه گفتيم كنكور مانند مسابقه دو است و كساني كه در آن شركت مي كنند بايد توان خود را سنجيده و سرعت را متناسب با آن تنظيم كنند. مطالعه فشرده از ابتداي سال تحصيلي خوب است اما براي همه بچه ها كاربردي نيست و در نيمه راه خسته مي شوند. داوطلب بايد از ابتدا برنامه دقيق داشته باشد، مطالعه و يادداشت برداري منظم و همچنين مرور مناسب مي تواند بسيار موثر باشد. شركت در آزمون هاي آزمايشي نيز به خاطر تقويت مهارت تست زني اهميت بالايي پيدا مي كند. تمركز حواس نيز در مدت مطالعه بسيار مهم است.
طي اين زمان همچنين بايد تغذيه بچه ها كاملا حساب شده باشد. مواد غذايي با تركيبات خاص به يادگيري و يادآوري مطلب كمك مي كند.
خانواده هاي عزيز لطفا چشم و هم چشمي و جبران آرزوهاي از دست رفته خود را كنار بگذاريد، چرا كه بعضي از والدين به خاطر چنين دلايلي به فرزندشان فشار مي آورند كه بايد حتما در كنكور قبول شود. به او اعتماد داشته باشيد، نصيحت، سركوفت و تحقير را كنار بگذاريد و توجه داشته باشيد كه بچه ها چه قبل و چه بعد از كنكور دغدغه زيادي دارند و اگر اين حالت را درنظر نگيريد، اعتماد او براي شركت در آزمون هاي بعدي از بين مي رود. طوري با او رفتار كنيد كه انگيزه اش بيشتر شود نه اينكه دچار ياس و نااميدي شود.
در آخر بار ديگر به بچه هايي كه در كنكور قبول نشده اند توصيه مي كنيم در عملكرد يك ساله خود تعمق كنند، از اشتباهات خود پند بگيرند، از تجربه افراد موفق استفاده كنند، به توانمندي خود اعتماد داشته باشند و تفكر مثبت را فراموش نكنند.
اميدواريم سال آينده شما جزء برترين هاي كنكور باشيد!
 


ويتامينC از مسموميت ناشي ازسرب جلوگيري مي كند

تحقيقات جديد نشان مي دهد كه مصرف كافي ويتامينC بدن انسان را از مسموميت ناشي از تركيبات سرب محافظت مي كند.
محققان درتحقيقات جديد خود دريافتند كه مصرف مقادير كافي ويتامين C بدن انسان را از مسموميت ناشي از تركيبات سرب محافظت مي كند و سطح سرب موجود درخون را نيز كاهش مي دهد.
مجدي بدران عضو جمعيت حساسيت و ايمني مصر و اسناد دانشكده اطفال دانشگاه عين الشمس اين كشور گفت: ويتامين C فوايد زيادي دارد زيرا يك آنتي اكسيدان است كه از ابتلا به سرطان و تاثيرات زيان بار اشعه ماوراء بنفشه خورشيد پيشگيري مي كند.
وي افزود: اين ويتامين همچنين با بالا بردن ايمني بدن، بيماري را بهبود مي بخشد.
بدران گفت: ويتامين C همچنين باعث جلوگيري از آثار زيانبار نيكوتين بر نوزاد شده و به بهبود زخم ها كمك كرده و ايمني را افزايش مي دهد و رگ هاي خوبي را باز مي كند و از بيماري هاي قلبي پيشگيري و از زيبايي چشم محافظت مي كند.
تحقيقات پزشكي همچنين نشان مي دهد كه ويتامين C مي تواند احتمال ابتلاي مردان به بيماري نقرس را كاهش مي دهد.
به گفته محققان، ويتامين C همچنين عملكرد ريه كودكان مادران سيگاري را بهبود مي بخشد.
ويتامين C درگروه ويتامين ها قرار دارد و به شكل قرص هاي 100 و 250 ميلي گرمي و قرص جوشان 1000 ميلي گرمي، پودر 500ميلي گرمي و آمپول 500 ميلي گرمي درداروخانه ها موجود است اما قرص جوشان آن به ويژه در فصول سرد سال طرفدار بيشتري پيدا مي كند.
مصرف اين ويتامين تقويت دستگاه ايمني و افزايش سرعت بهبود زخم شده و از تشكيل نيتروزآمين ها ونيتروزاوره هاي سرطان را جلوگيري مي كند.
 


(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14