(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه 27 مهر 1391 - شماره 20335

نقش بهائيت در پيدايش و استمرار رژيم پهلوي (34)
اجراي منويات صهيونيستي درحوزه تعليم و تربيت
علل و عوامل پذيرش قطعنامه 598 (26)
مهره چيني براي پذيرش قطعنامه

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir


نقش بهائيت در پيدايش و استمرار رژيم پهلوي (34)

اجراي منويات صهيونيستي درحوزه تعليم و تربيت

 
مريم صادقي
فروتن نويسنده كتب تربيتي بوده و جزوات تربيتي جهت كودكان، نوجوانان و جوانان و مبتديان تهيه در اختيار محفل گذاشته است.590
بهائيان كه درتمام حوزه هاي فرهنگي نفوذ كرده بودند، با كمك مسئولان دانشگاه ها سعي در تبليغ و جذب جوانان مسلمان به بهائيت داشتند. از بهائياني كه نفوذ فراواني در دانشگاه ها داشتند مي توان به دكتر ذبيح الله قربان، هوشنگ سيحون، مهندس قاسم اشراقي، دكتر هوشنگ نهاوندي، پرويز تسليمي و ... اشاره كرد كه به معرفي بعضي از اين عناصر بهائي مي پردازيم.
دكتر ذبيح الله قربان، بهائي يهودي تبار و تحصيلكرده دانشگاه آمريكايي بيروت بود. در بخش كشف حجاب دكتر قربان را به عنوان يكي از مروجين كشف حجاب معرفي كرديم.
دكتر قربان قدرتمندترين فرد استان فارس، رئيس دانشگاه شيراز بود كه حتي استانداران فارس كه از ميان نزديكان دربار انتخاب مي شدند، توان مقابله با او را نداشتند. وي غير از رياست دانشگاه شيراز پنجاه شغل و پست كليدي اين استان را نيز در اختيار داشت.591
وي در سال 1323ش، تلاش هايي را براي ايجاد يك لژماسوني فارسي زبان در شيراز انجام داد و از فعال ترين اعضاي مؤسس لژهاي ماسوني در شيراز بودو عضويت لژهاي پاسارگاد و پرسپوليس و حافظ، رئيس باشگاه لاينز استان فارس، عضو مؤسس كلوب روتاري شيراز و رئيس اين كلوپ در سال هاي 1353-1352ش، و بالاخره به گفته ارتشبد حسين فردوست، عامل سازمان اينتليجنس سرويس بريتانيا در ايران.592
دكتر قربان به عنوان يك بهائي عضو فعال شبكه فراماسونري و روتاري نظرات عناصر بيگانه و محافل استعماري مخصوصاً صهيونيست ها را در حوزه ي تعليم و تربيت جوانان ايران اجرا مي كرد و شدت وابستگي او به حدي بود كه نام وي در ليست اعضاي تمام انجمن ها و محافل وابسته همچون باشگاه لاينز و جمعيت تسليح اخلاقي و بنياد كارنگي و انجمن دوستداران، آمريكا و نظاير آن ديده مي شود.593
دكتر ذبيح الله قربان در تمام دوران رياست خود در دانشگاه شيراز جز به اهداف استعماري انديشه نكرد و به جز تلاش براي جلب رضايت محافل صهيونيستي و بهايي كار ديگري انجام نداد. يكي از اقدامات او كه به همدستي مسترشارپ انگليسي (جاسوس معروف كه ظاهراً كشيش كليساي شمعون غيور شيراز بود) انجام شد، انتخاب آرم دانشگاه شيراز بود. اين آرم تقليد كامل از نقش پسرعيسويان در جنگ هاي صليبي بود.594
بهائي ديگر فعال در عرصه فرهنگ، استاد دانشكده اقتصاد تهران و عضو لژ فراماسونري فارابي، دكتر هوشنگ نهاوندي بود. به معرفي هوشنگ نهاوندي در بخش بهائيان و فعاليت در عرصه سياست پرداختيم. نهاوندي در سال 1347ش، به توصيه ي علم (وزير دربار) رئيس دانشگاه شيراز شد و نيز به دعوت دكتر احسان نراقي استاد دانشكده ي علوم اجتماعي به گروه انديشمندان كه به توصيه فرح پهلوي تشكيل شده بود، پيوست.595
دكتر محمد باهري يكي ديگر از بهائياني بود كه در دوران حكومت پهلوي از فعّالان صحنه سياست و فرهنگ بود. وي در سال 1295ش، در شيراز به دنيا آمد. پدر بهائي وي معتضد الشريعه بود كه به علت جعل سند به مفتضح الشريعه لقب يافته بود.596او پس از اخذ ديپلم متوسطه در شيراز به دانشگاه تهران راه يافت و در رشته حقوق قضايي فارغ التحصيل شد. باهري فعاليت سياسي خود را بعد از شهريور 1320ش، با عضويت در جمعيت آزادگان و در سال 1324ش، در حزب توده آغاز كرد. در سال 1325ش، مسئوليت امور مالي كميته حزب توده را در شيراز عهده دار شد و سال بعد با دستبرد به صندوق حزب به تهران فرار كرد597و با اين اقدام جدايي خود را از حزب توده رقم زد. او با همين پشتوانه مالي براي ادامه تحصيل راهي فرانسه شد و چند سال بعد با دريافت مدرك دكترا در رشته حقوق جزا از دانشگاه دولتي پاريس به تهران بازگشت و مدّت 20 سال استاد دانشكده حقوق تهران بود.598
باهري پس از بازگشت به ايران، براي آن كه سابقه خود را در حزب توده و مخالفت با رژيم تصحيح نمايد، با دعوت اسدالله علم به حزب مردم رفت و از اعضاي اصلي آن شد.599علم در راستاي هدف حزب براي جذب مخالفان رژيم و تعديل فعاليت هاي آن ها تعداد زيادي از اعضاي حزب منحله توده را به عضويت حزب درآورد . دكترباهري از جمله اين افراد بود.600
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
590 - مركز اسناد انقلاب اسلامي، امير عباس هويدا به روايت اسناد ساواك، ج1، صص298-297.
591 -دفتر موسسه پژوهش هاي كيهان، معماران تباهي، ج 3، ص 76.
592 - حسين فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوي، ج2، ص 423.
593 - دفتر موسسه پژوهش هاي كيهان، معماران تباهي، ج3، ص 78.
594 -همايون گشت گر، ماه عسل رژيم پهلوي و بهائيان، فصلنامه تاريخ معاصر، س 13، ش 49، بهار 88، ص 471.
595 - ناصر عجمي، بازيگران عصر پهلوي، ص 421.
596 - مركز اسناد انقلاب اسلامي، دكتر محمد معتضد باهري به روايت اسناد ساواك، ص هفت.
597 - همان، ص نه.
598 - باقر عاقلي، شرح حال رجال سياسي و نظامي ايران، ج1، صص271-270.
599 - مركز اسناد انقلاب اسلامي، امير عباس هويدا به روايت اسنادساواك، ج1، صص276-275.
600 - مركز اسناد انقلاب اسلامي، دكتر محمد معتضد باهري به روايت اسناد ساواك، ص دوازده.
پاورقي
 


علل و عوامل پذيرش قطعنامه 598 (26)

مهره چيني براي پذيرش قطعنامه


تأليف : كامران غضنفري
ايشان در يادداشت 9 خرداد 67 خود مي نويسد : «در باره ستاد جديد فرماندهي كل قوا بحث كرديم و به اين نتيجه رسيديم كه مناسب ترين فرد [براي رياست ستاد] فعلاً آقاي نخست وزير است ». 333
آقاي هاشمي ، محسن رضايي و علي شمخاني در حالي ميرحسين موسوي را مناسب ترين فرد براي رياست ستاد فرماندهي كل قوا اعلام مي كنند كه وي دو روز قبل از آن ، از نخست وزيري استعفاء كرده ولي امام با استعفاي وي مخالفت نموده بود.334
چنين فردي كه از زير بار مسئوليت نخست وزيري مي خواهد شانه خالي كند - آن هم در شرايط حساس جنگي - آيا حاضر است كه مسئوليت جديدي را نيز بپذيرد ؟ البته چنين فردي با آن سابقه كارشكني هاي متعدد در پشتيباني از جبهه ، حقيقتاً براي برنامه ريزي آقاي هاشمي فردي كاملاً مناسب بشمار مي رود !!
امام خميني (ره) كه گويا به اين طرح شك برده بود ، با رياست موسوي مخالفت كردند . آقاي هاشمي در يادداشت 11 خرداد 67 خود مي نويسد : «شب براي مشورت در باره رياست ستاد ، خدمت امام رفتم . ايشان با رياست نخست وزير با كيفيت ارائه شده موافقت نكردند» .335
اما با هر ترفندي بود ، آقاي هاشمي بالاخره طرح خود را پياده كرد . ماجرا را محسن رفيق دوست ( وزير وقت سپاه ) در مصاحبه اي چنين بيان مي كند : «آقاي هاشمي مرا خواستند و گفتند : من مي خواهم توپ جنگ را در زمين دولت بيندازم ... تو برو و در وزارتخانه ات بنشين . اصلاً ديگر وقتي سپاه درخواستي مي كند چيزي نگو ! بعد حكم دادند و آقاي نخست وزير را رئيس ستاد فرماندهي جنگ كردند و تعدادي از اعضاي هيئت دولت نيز سمتي در ستاد فرماندهي داشتند . آقاي خاتمي مسئول تبليغات جنگ شد ، آقاي بهزاد نبوي را هم مسئول لجستيك جنگ كردند و همين طوري احكام را دادند كه همان باعث پذيرش قطعنامه شد» .336
تركيب فوق را ملاحظه مي كنيد ؟ ميرحسين موسوي با آن سابقه سياهش مي شود رئيس ستاد فرماندهي كل قوا ، بهزاد نبوي - كه روسها ارتباط وي با سازمان سيا را فاش كرده بودند - مي شود مسئول لجستيك ستاد كل ، سيد محمد خاتمي ( روشنفكر غربزده اي كه در دوران جنگ دل امثال شهيد آويني از دست او خون بود ) مي شود مسئول تبليغات ستاد كل و ... !! يعني دقيقاً همان تركيبي كه هاشمي براي دستيابي به اهدافش به آنها نياز دارد .
جالب است كه همين تركيب را در فتنه 88 يا به تعبير دقيق تر مقام معظم رهبري «توطئه براندازي 8 8 » ، تحت حمايت سازمان سيا و سازمان جاسوسي انگليس و در كنار هم ملاحظه مي كنيم !
سردار علايي در مورد سخنان آقاي هاشمي در تاريخ 31 خرداد 67 در كرمانشاه در جمع فرماندهان نظامي مي گويد كه آقاي هاشمي اشاره كرد كه در روز 27 خرداد به نزد امام خميني رفته و امام همچنان بر موضع خود مبني بر پيگيري قاطع جنگ تأكيد داشتند . آقاي رفسنجاني مي گويد : «ما هم به اين نتيجه رسيده بوديم كه يا بايد جنگ را تمام كرد و يا بسيج نيرو و امكانات بدهيم و كشور را وارد جنگ كنيم ». 337
البته كه عملكرد آقاي هاشمي رفسنجاني از سال 61 به بعد نشان مي داد كه ايشان هيچ گونه اعتقادي به بسيج همه جانبه امكانات كشور براي جنگ ندارد . پس مشخص است كه همه مقدمه چيني هاي ايشان صرفاً در جهت خاتمه جنگ است .
آقاي اسدالله بيات (معاون آقاي هاشمي در مجلس شوراي اسلامي ) در مورد اين نقشه آقاي هاشمي ، اين گونه اعتراف مي كند : «با همراهي آقاي هاشمي رفسنجاني موفق شديم آقاي ميرحسين موسوي را به عنوان رئيس ستاد جنگ معرفي كنيم . البته اين طرح مخالفيني هم داشت كه در نهايت تصميم ما اجرايي شد ... پس از آن بود كه شيخ عبدالله نوري مسئول برنامه ريزي ستاد و آقاي خاتمي مسئول ستاد تبليغات شدند . از آن تاريخ به بعد بود كه مجلس به واسطه مهندس موسوي در جريان ستاد جنگ قرار گرفت و از آن پس فضا به آرامي به سوي پذيرش قطعنامه رفت . از اين رو بنده معتقدم مهندس موسوي و آقاي هاشمي ( به عنوان جانشين فرماندهي كل قوا ) در اتمام جنگ نقش مؤثري داشتند» . 338
از مطالب فوق به خوبي مشخص مي گردد تركيب جديدي كه آقاي هاشمي تحت پوشش ظاهري« بسيج امكانات كشور براي پشتيباني از جنگ» ، در ستاد فرماندهي كل قوا ايجاد مي كند ، از ابتدا با هدف خاتمه دادن به جنگ طراحي شده بود و اين نقشه خود را هم ظرف مدت حدود يك ماه عملي كرده ، كاري مي كنند كه امام خميني وادار به سركشيدن جام زهر قبول قطعنامه شود .
خودباختگي در برابر آمريكا
در سال 66 ، پس از آن كه آمريكا از شكست ايران توسط نوكر دست نشانده اش يعني رژيم صدام حسين نااميد مي شود و مشاهده مي كند كه شرايط جنگ به نفع رزمندگان اسلام است ، تصميم مي گيرد كه خود به صورت علني به نفع عراق وارد صحنه شود . لذا دولت آمريكا اعلام مي كند كه قصد دارد ناوهاي جنگي خود را وارد خليج فارس كند . همين مسئله باعث مي شود كه برخي افراد دست و پاي خود را گم كنند !
سردار محمد كرمي راد ( فرمانده سابق لشكر 11 اميرالمومنين ) در اين باره مي گويد : «آنها [برخي مسئولين جنگ] ترسيده بودند و مي گفتند كه آمريكا با ما وارد جنگ شده است . اما امام به اينها فرمودند كه من اگر جاي شما بودم ، در تنگه هرمز جلوي اينها را مي گرفتم . اما آنها نگرفتند ؛ در حالي كه امكان پذير بود ». 339
البته اين ماجرا ريشه قبلي نيز داشته است . طبق يادداشت مورخ 31 ارديبهشت 1363 آقاي رفسنجاني ، امام خميني در سال 63 نيز آماده درگيري با آمريكا در خليج فارس بوده است . اما آقاي هاشمي اين را به صلاح نمي داند ! وي مي نويسد : « به زيارت امام رفتم . در خدمت امام در باره وضع بحراني خليج فارس و احتمال دخالت قدرت هاي بزرگ مذاكره كرديم . امام هم نگران عواقب آن بودند و بيشتر در صورت تفاهم آمريكا و شوروي ، احتمال خطر مي دادند . البته اين را هم درست نمي دانستند كه دست روي دست بگذاريم و صدور نفت ما قطع شود و معتقد بودند در اين صورت ، تا حد درگيري با آمريكا را هم ، بايد پذيرفت و مي فرمودند : «ما كه از افغانها كمتر نيستيم ». اما ترجيح مي دهند كه اين وضع پيش نيايد . اينجا مطرح شد كه آتش بس در خليج فارس را بپذيريم ... فرمودند با ديگران مشورت كنيد و اگر صلاح دانستيد ، بپذيريد . قرار شد فردا در جلسه شوراي عالي دفاع مطرح شود .» 340
آقاي هاشمي هر جا كه نمي خواهد مطلبي را كه خودش بيان كرده ، به طور مستقيم اشاره كند ، از افعال مجهول استفاده مي كند ! هم چنان كه در ماجراي فوق ، جمله « اينجا مطرح شد كه آتش بس در خليج فارس را بپذيريم » ؛ را خود ايشان مطرح كرده اما آن را به صورت مجهول مي آورد ! يعني در واقع اين خود جناب آقاي هاشمي است كه از درگيري با آمريكا در خليج فارس نگران بوده و به دنبال آتش بس مي باشد . ايشان تا حدود دو هفته بعد از آن جلسه نيز هر چه تلاش مي كند تا ديگران را با خود هم عقيده كند ، به نتيجه اي نمي رسد . بالاخره ايشان در يادداشت 16 خرداد 63 خود چنين مي آورد : « قبل از افطار ، به منزل آيت الله خامنه اي رفتم. جلسه سران قوا آنجا بود . در باره جنگ و بحران خليج فارس و خيلي چيزهاي ديگر ، بحث و تصميم گيري شد . وضع خليج فارس نگراني آور است . قرار شد از امام اجازه بگيريم كه در خليج فارس و شهرها ، پيشنهاد آتش بس را قبول كنيم ».
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
333. پايان دفاع ، آغاز بازسازي . ص 146
334. همان . ص 144
335. همان . ص 148
336. محمد مهدي اسلامي .« هاشمي توپ جنگ را به زمين دولت موسوي انداخت ». روزنامه ايران . ويژه نامه سالروز پذيرش قطعنامه 598 . 27 تير 1389 . ص 18
هم چنين رك. به: مي گفتند جنگ را رها كنيد . پيشين ، ص 22
در مورد سابقه سيد محمد خاتمي بايد گفت كه وي در سال 57 داوطلب مي شود كه به عنوان امام جماعت مسجد هامبورگ به آلمان برود ؛ اما شهيد مطهري با توجه به شناختي كه از او داشت به او مي گويد : چون شما در مقابل غرب يك حالت انفعال داريد ، بهتر است كه نرويد چون بدتر مي شويد .
اميد كرماني ها . «اشتباه استراتژيك 30 خرداد» . هفته نامه مثلث . 6 شهريور 1390 . ص 49
اما علي رغم اين مخالفت آيت الله مطهري ، خاتمي با حمايت آقاي هاشمي رفسنجاني ، نظر موافق شهيد بهشتي را نيز جلب كرده و به آلمان مي رود .
سيد ياسر جبرائيلي . «سوداي سكولاريسم ؛ رمز گشايي از زندگي و كارنامه سيد محمد خاتمي» . تهران: خبرگزاري فارس ، 1390 . ص 57
وي كه در زمان رأي اعتماد مجلس به نخست وزيري موسوي در آبان 60 ، با درج مقالاتي در روزنامه كيهان از موسوي حمايت كرده بود ، شايد به پاس اين حمايت ها ، در سال 61 و پس از استعفاي عبدالمجيد معاديخواه از وزارت ارشاد ، با پيشنهاد و سفارش آقاي هاشمي ، به عنوان وزير ارشاد كابينه موسوي معرفي شد .
همان . ص 95 - 94
هنگامي كه آيت الله خزعلي و جمعي ديگر به نزد آيت الله خاتمي مي روند تا وزير شدن فرزندش را به او تبريك بگويند ، با ناراحتي وي مواجه مي شوند . آيت الله خاتمي به آنها مي گويد : خطرناك است ؛ پسر من غرب زده است .
همان . ص 99
هم چنين رك. به :« جا به جايي چپ و راست ». رمز عبور 2 . ويژه نامه سياسي روزنامه ايران . خرداد 1389 . ص 188
اين همان خاتمي است كه بعدها در مصاحبه با شبكه تلويزيوني سي.ان.ان آمريكا اظهار مي دارد : من به هيچ وجه خواستار نابودي اسرائيل نبوده و نيستم .
عروسك هاي غربي : جريان شناسي حمايت و پشتيباني آمريكا و غرب از جريان اصلاح طلبي در ايران . پيشين ، ص 155
هم چنين بنا بر اظهار سردار جعفري ( فرمانده كل سپاه پاسداران ) ، آقاي خاتمي در بهمن 1387 در يك جمع توطئه گران مي گويد : اگر به هر قيمتي و به هر شكلي اصلاحات دوباره به قوه اجرائي بازگردد ، ديگر رهبري اقتداري در جامعه نخواهد داشت . سقوط اصولگرايي به معناي پايان اقتدار رهبري تلقي مي شود و با شكست اصولگرايان ، بايد قدرت رهبري را مهار كرد .
« اظهارات صريح سردار » . روزنامه تهران امروز. 12 شهريور 1388
حجت الاسلام سيد علي محمد بزرگواري ( نماينده مجلس ) نيز در گفت وگويي در بهمن 89 اظهار مي دارد : آقاي خاتمي در جريان حاكميت اصلاح طلبان و مخصوصاً در راه اندازي فتنه سال 88 ، به عنوان يك ستون پنجم نظام سلطه عمل كرد و در جلسات سري و محرمانه در خط دهي براي براندازي نظام ولايت فقيه ، نقش اول را ايفاء مي كرد .
صبا همتي .« فتنه گران در كار انتقام گيري از مردمند » . روزنامه جوان . 28 بهمن 1389
337. نگاهي به روند پايان جنگ و پذيرش قطعنامه 598 . روزنامه جمهوري اسلامي . 27 تير 1390
338. حسين سخنور .« از آقاي آذري قمي سوء استفاده شد ». هفته نامه شهروند امروز . 12 اسفند 1386 . ص 55
339. پيوند با امام ، پذيرش قطعنامه را براي مردم ممكن مي كرد . پيشين ، ص 39
340. اكبر هاشمي رفسنجاني .«به سوي سرنوشت ؛ كارنامه و خاطرات سال 1363 ». تهران: دفتر نشر معارف انقلاب ، 1385 . ص 116
پاورقي
 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14