(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 30 مهر 1391 - شماره 20337

پروژه بهسازي خيابان 17 شهريور تهران از نگاه مردم و مسئولان (بخش نخست)
شهرداري به دنبال كار فرهنگي




پروژه بهسازي خيابان 17 شهريور تهران از نگاه مردم و مسئولان (بخش نخست)

شهرداري به دنبال كار فرهنگي

كمال احمدي
آفتاب هنوز درست و حسابي بالا نيامده بود و رفت وآمد عابران جدي نشده بود كه يك دفعه ماموران شهرداري ريختند تو خيابان و سر تمام كوچه هاي فرعي منتهي به خيابان اصلي را با ميلگرد و انواع و اقسام آهن آلات جوش دادند و بعد هم دو سر خيابان اصلي منطقه را بستند و شروع به كندن آن كردند.
مردم منطقه كه تازه چشم باز كرده بودند و مي خواستند به سر كسب و كارشان بروند ناگهان با صحنه عجيبي روبه رو شدند؛ گردوخاك و سروصداي كندوكاري ماشين آلات و كارگرهاي شهرداري از يك طرف و ترافيك سرسام آور خيابان هاي پيرامون خيابان اصلي كه حالا مسدود شده بود از طرف ديگر مردم را واقعا گيج و سرگردان كرده بود.
تازه اين همه ماجرا نيست بلكه بسياري از كسبه و صاحبان مشاغل خيابان اصلي وقتي وضعيت را اين گونه ديدند ابتدا چند روزي دست از كار كشيدند و بعد هم يكي يكي عذر كارگرهاي شان را خواستند و گفتند ما با اين وضعيت نان خودمان را نمي توانيم تأمين كنيم چه برسد به شما!
ماجراي فوق، شرح حال اين روزهاي خيابان 17شهريور تهران از ميدان امام حسين(ع) تا ميدان شهداست.
اين خيابان كه تقريبا در جنوب شرقي تهران واقع شده اصلي ترين محور عبوري مردم منطقه و به عبارتي بهترين راه براي اتصال جنوب به شمال شهر مي باشد. البته معدود راه هاي ديگري نيز در اطراف اين خيابان براي اتصال جنوب به شمال وجود دارد اما همه آنها به دليل عرض كم و باريك خيابان ها هرگز نمي توانند رقيب مناسبي براي خيابان 17 شهريور باشند. با اين وصف شهرداري تهران كه ماه ها پيش پروژه بهسازي ميدان امام حسين(ع) را كليد زده بود و اين پروژه را تا بخشي از خيابان 17 شهريور هم ادامه داده بود ناگهان از حدود سه هفته قبل تصميم گرفت كه كل اين خيابان را در حد فاصل ميدان هاي شهدا تا امام حسين(ع) مسدود كرده و به پياده راه سازي بپردازد.
اين تصميم ناگهاني كه سروصداي زيادي هم به پا كرد ما را بر آن داشت تا براي تهيه گزارش به سراغ پروژه بهسازي مذكور برويم و ضمن ديدن و شنيدن مشكلات مردم، دلايل اتخاذ چنين تصميمي را هم از زبان مسئولان شهرداري بشنويم.
حال و روز خيابان ها و مردم
براي رسيدن به ميدان شهدا از خيابان مجاهدين اسلام كه در غرب اين ميدان واقع شده عبور مي كنيم.نخستين نكته اي كه در خيابان مجاهدين جلب توجه مي كند بلوك هاي بتني است كه در وسط خيابان قرار گرفته و مسيرهاي رفت و برگشت را به دو قسمت مساوي تقسيم كرده است. البته اين تقسيم خيابان باعث شده تا اولا به علت عرض كم خيابان، با هر توقف وسيله نقليه، حجم انبوهي از ماشين و موتور پشت آن بايستند و ترافيك خاصي ايجاد شود، ثانيا دور زدن وسايل نقليه هم براي تغيير مسير به علت وجود اين بلوك هاي بتني با مشكل مواجه شده است.
به هرحال به ميدان شهدا كه مي رسي اتوبوس هاي شهري خالي از مسافر را مي بيني كه مسافران آنها ظاهرا بايد ادامه مسير را تا ميدان امام حسين(ع) پياده طي كنند چون راه شمال بسته است و چاره اي ندارند!
من و همكار عكاسم كه با ماشين روزنامه آمده ايم فعلا خوشحاليم كه لازم نيست اين مسير طولاني را پياده گز كنيم به راننده مي گوييم از خيابان هاي اطراف ما را به ميدان امام حسين(ع) ببرد.
خلاصه پس از گذر از چند خيابان فرعي به خيابان دماوند در شرق ميدان امام حسين(ع) مي رسيم.
اينجاست كه درمي يابيم ما همه بايد همچون ساير مردم تاكسي خط يازده سوار شويم! و بقيه راه را پياده برويم. اطراف ميدان تا شعاع حداقل 100 متري از هر دو سوي غرب و شرق مسدود است و راه ماشين رو وجود ندارد.
رهگذران با احتياط از كنار سنگ و شن و ساير مصالح عبور مي كنند و خود را به آن سوي ميدان مي رسانند. آرامش خاصي در ميدان حاكم است و ديگر از آن شلوغي و ترافيك ماشين ها خبري نيست.
البته اين وضعيت چندان به مذاق كسبه حاشيه ميدان خوش نيامده و مي گويند حدود يك سال است كه كار و كاسبي نداريم چون مشتري هايمان بسيار كم شده است.
حاتمي يكي از همين افراد است كه مغازه لوازم صوتي و تصويري در شمالي ترين نقطه ميدان امام حسين(ع) دارد.
او كه بيرون مغازه ايستاده و به قول معروف مگس مي پراند در پاسخ به سؤال ما كه مي پرسيم نظر شما درباره طرح بهسازي چيست، مي گويد: «با اين طرح كاسبي ما از بين رفته حتي به اداره ماليات هم اعتراض كرديم و گفتيم به علت اجراي طرح مشتري هاي ما خيلي كم شده و فروش مان كاهش يافته است البته فعلا به هيچ نتيجه اي نرسيده ايم و مانده ايم چه كنيم.
- مسئولان شهرداري گفته اند قبل از اجراي پروژه با كسبه صحبت كرده اند، آيا اين صحت دارد؟
- خير، كسي با ما صحبت نكرده است. براي اينكه مطمئن شويد مي توانيد با ساير مغازه داران هم صحبت كنيد.
اسراف شهرداري در كندن موزائيك ها
سراغ مغازه ديگري كه او هم لوازم صوتي و تصويري مي فروشد، مي روم و درباره طرح بهسازي ميدان مي پرسم . بلافاصله و با لحن تندي مي گويد: «ما را بدبخت كرده اند. مدتهاست كه علاوه بر اينكه گردوخاك مي خوريم ميزان درآمدمان هم به شدت افت كرده است.»
او سپس با تاكيد بر اينكه هيچ مسئولي از شهرداري درباره اين پروژه با كسبه حرفي نزده است به موزائيك هاي جديد حاشيه ميدان اشاره كرده و مي افزايد: «اين موزائيك ها را جديد كار گذاشته اند ولي جالب است به شما بگويم كه 9-8 ماه پيش موزائيك هاي بسيار عالي نصب شده بود ولي به بهانه اجراي اين طرح مجددا آن ها را كندند و پس از مدتي گرد و خاك دوباره موزائيك هاي جديد را كار گذاشتند، آيا اين اسراف نيست؟!
كارگر اين مغازه هم از مسدود شدن مسير خيابان 17 شهريور تا ميدان شهدا گلايه مند است و مي گويد: هر روز بايد تا ميدان شهدا پياده برويم و از آنجا به بعد تازه ماشين سوار شويم و ادامه مسير دهيم، اين وضعيت ما را خسته و كلافه كرده است.
جنوب ميدان شهدا
از آنها جدا مي شوم و به سمت جنوب ميدان مي آيم. زيبايي ميدان و آرامش آن قابل انكار نيست اما انتقادها و گلايه ها نيز تمامي ندارند.
مثلا خانم خانه داري كه از لابه لاي مصالح وسط ميدان در حال عبور است، مي گويد:«من ساكن خيابان ايرانمهر (در اطراف ميدان امام حسين«ع») هستم با انجام اين طرح ترافيك خيابان ما خيلي زياد شده، البته اقدام شهرداري باعث خلوتي ميدان و كاهش آلودگي هواي منطقه شده است ولي ظاهرا ترافيك اين ميدان به خيابان هاي اطراف منتقل شده است.»
در حين صحبت با اين خانم خانه دار، مرد ميانسالي هم به جمع ما اضافه مي شود.ا و خودش را فرشيد خوشرو معرفي كرده و مي گويد: «مي خواهم ميدان خراسان بروم ولي مجبورم تا ميدان شهدا پياده بروم.»
او با بيان اينكه ساكن خيابان شهرستاني در اطراف ميدان هستم، مي گويد: «ميدان امام حسين(ع) خيلي زيبا شده ولي مشكل ترافيك خيابان هاي اطراف همچنان باقي است. مسيرهاي موازي خيابان 17 شهريور جواب گوي سيل عظيم وسايل نقليه نيست. مسئولان بهتر است براي حل اين مشكل فكري بكنند.»
وارد خيابان 17 شهريور كه مي شوم چشمم به پيرمرد عصا به دستي مي افتد كه به سختي راه مي رود و تلاش مي كند تا پايش به مصالح برخورد نكند.
خودش را حسين ميرزابيگي معرفي كرده و مي گويد: «82 سال دارم كه 70 سالش را در خيابان 17شهريور و محله امام حسين گذرانده ام.»
او كه صاحب مغازه فرش فروشي است مي افزايد: «مدتهاست كاسبي نداريم مردم ديگر كمتر به اين خيابان مي آيند و همين امر باعث بي رونقي كارمان شده است.»
مغازه هاي نيمه تعطيل
از او هم جدا مي شوم و به حركت در مسير جنوب خيابان ادامه مي دهم. هرچه بيشتر مي روم تعداد مغازه هاي تعطيل و نيمه تعطيل، بيشتر به چشم مي خورد.
نمايشگاه هاي فروش ماشين و موتور و تعميرگاه هاي مربوط كه در اين خيابان به وفور وجود دارند تا قبل از عمليات بهسازي كسب و كار خوبي داشته اند اما اينك به چهار ديواري هاي خالي و گردوخاك گرفته تبديل شده اند.
ظاهرا صاحبان نمايشگاه هاي ماشيني كه زرنگ تر بوده اند توانسته اند تا قبل از بسته شدن خيابان و كوچه هاي فرعي، اتومبيل هاي فروشي شان را از مخمصه نجات دهند و بيرون ببرند ولي عده اي هم در اين ميان عقب مانده اند و الان ماشين هايشان يا در داخل مغازه ها گردوخاك مي خورد يا اينكه در لابلاي سنگ و شن و ماسه محصور شده است.
به سراغ صاحب يكي از اين نمايشگاه ها مي روم كه به همراه دوستانش بيرون از مغازه ايستاده است و گپ مي زند.
پرويز عظيمي مي گويد: «ما چهار نفر شريك هستيم كه اين نمايشگاه را اداره مي كرديم و 15 نفر كارگر هم از ناحيه كار در اين نمايشگاه روزي مي خوردند اما از زماني كه طرح بهسازي خيابان 17شهريور آغاز شد همه ما بيكار شديم و ما هم به تدريج عذر كارگرها را خواستيم و همه 15 كارگر كه متأهل هم بودند الان بيكارند.»
او ادامه مي دهد: «اين چه وضعي است كه ما بايد هم ماليات بدهيم و هم عوارض شهرداري را بپردازيم و هم بيكار باشيم و به خاطر كارهاي شهرداري فروش نداشته باشيم.»
تغيير كاربري براي كار فرهنگي
از عظيمي مي پرسم: آيا شهرداري قبل از اجراي طرح با شما صحبت كرده بود؟ پاسخ مي دهد: «هرگز با ما صحبت نكرده بودند و هر كي گفته با كسبه صحبت شده دروغ گفته است. البته حالا كه خيابان را خراب كرده و تبديل به پياده راه كرده اند به ما مي گويند بايد تغيير كاربري بدهيد! سؤال من از مسئولان شهرداري اين است كه ما 30 سال است كارمان فروش ماشين است آيا مي توانيم تغيير كاربري بدهيم و كار فرهنگي بكنيم؟»
قمصري يكي ديگر از صاحبان نمايشگاه ماشين هم در تأييد سخنان همكارش مي گويد: «هر كسي بايد در كاري كه تبحر دارد كار كند. من كه ماشين فروشم نمي توانم به يكباره كار فرهنگي كنم.»
او با اظهار نااميدي نسبت به نتيجه گزارش ما تصريح مي كند: «اين گزارش ها ديگر فايده اي ندارد مسئولان شهرداري تصميم خودشان را گرفتند و به يكباره همه را غافلگير كردند و ما را هم بيكار!»
صاحب نمايشگاه «اتو گالري سيد» هم كه ديگر مغازه اش خالي از ماشين است مي گويد: «بسياري از نمايشگاه داران خالي كرده اند و مي خواهند مغازه شان را اجاره دهند ولي با اين وضعيت كسي اجاره نمي كند.»
آيا طرح شهرداري به نفع كسبه است؟
به وي مي گويم شهرداري مدعي است كه طرح بهسازي مسير خيابان 17شهريور هم مثل منطقه بازار به نفع كسبه خواهد بود؟
او بلافاصله پاسخ مي دهد: «اولا مغازه هاي بازار پس از انجام طرح بهسازي دوباره به همان كار سابقشان ادامه دادند و به هيچ كدامشان گفته نشد تغيير كاربري بدهيد ثانيا مسير بهسازي منطقه بازار بسيار كوتاه است و قابل مقايسه با طول خيابان 17شهريور نيست ثالثا در منطقه بازار منازل مسكوني وجود ندارد و تمامي منطقه محل كسب و تجارت است ولي اينجا در تمام خيابان و كوچه هاي اطراف منازل مسكوني و خانه هاي مردم واقع است و الان با بسته شدن كوچه هاي فرعي رفت وآمد مردم بسيار مشكل است.»
در حين صحبت ما با اين نمايشگاه دار، جمع كثيري از كسبه و اهالي محل دورمان حلقه زده اند و هر يك به نوعي نارضايتي از اجراي طرح را ابراز مي كنند.
يكي مي گويد: «آقاي شوشتري رئيس سازمان زيباسازي شهرداري تهران چند روز پيش اينجا آمده بود و مي گفت فقط 8 نفر ناراضي اند اما در عرض چند دقيقه بسياري از اهالي محل و كسبه در مقابل او جمع شدند و گفتند همه ما از اين طرح ناراضي هستيم و او در نهايت پذيرفت كه بسياري از مردم ناراضي اند.»
سعي مي كنم از حلقه اين افراد خارج شوم اما باز هم تعدادي از آنان به دنبالم مي آيند و همان حرف ها را تكرار مي كنند.
قدري كه از اين جماعت فاصله مي گيرم، سعي مي كنم تندتر گام بردارم تا زودتر به ميدان شهدا برسم و خودم را از اين همه حرف و حديث خلاص كنم اما مگر مي شود.
حميدرضا رجبي پس از چند دقيقه از پشت سر خودش را به ما مي رساند و با التماس درخواست مي كند تا حرفهايش را در روزنامه بنويسيم بلكه گوش شنوايي از سوي مسئولان پيدا شود.
او كه خودش را صاحب بنگاه معاملات مسكن معرفي مي كند تأكيد مي كند به خدا 2 ماه است كه هيچ درآمدي نداريم به هر كدام از مسئولاني هم كه اينجا مي آيند مي گوييم فايده اي ندارد.
وقتي متوجه مي شوم رجبي معاملات مسكن انجام مي دهد ياد اظهارات يكي از مسئولان شهرداري مي افتم كه گفته بود با اجراي طرح بهسازي، قيمت خانه هاي 17شهريور افزايش يافته است. لذا فرصت را مغتنم مي شمارم و از اين بنگاه دار مي پرسم: آيا با اجراي اين طرح قيمت منازل مسكوني افزايش يافته است؟ مي گويد: «قيمت خانه هاي اين منطقه اصلا ربطي به اين طرح ندارد اين طرح فقط مشكلات رفت و آمد مردم محل را زياد كرده است.»
در حين صحبت با او، ناگهان پيرمردي با چهره برافروخته كه ظاهرا از پياده روي مسير هم خسته شده است بدون مقدمه وارد گفت وگوي ما مي شود و مي گويد: تا قبل از اجراي طرح در ميدان امام حسين، چندين ايستگاه اتوبوس براي خطوط مختلف شركت واحد وجود داشت ولي الان همه آنها را جمع كرده اند و روزانه هزاران نفر از مردم بايد با پاي پياده به شهدا بيايند و تازه از اينجا ماشين سوار شوند.
او بدون اينكه منتظر سؤال من شود ادامه مي دهد: شهرداري اگر واقعا به فكر مردم جنوب شهر است كوچه ها و خيابان هاي باريك اين منطقه را گشاد كند چرا مي آيد تنها خيابان نسبتا عريض منطقه را هم مسدود مي كند و مردم را آواره مي سازد؟
وي تأكيد مي كند: اين همه مردمي كه مجبورند به خاطر طرح هاي ناهماهنگ جناب شهردار پياده راه بروند را چه كسي بايد راضي كند؟ چرا شهردار نمي رود خيابان هاي بالاي شهر تهران را يك شبه ببندد و آنها را تبديل به مركز فرهنگي كند؟
او با اشاره به شايعه ساخت بين الحرمين در حد فاصل ميدان هاي امام حسين تا شهدا مي گويد: آيا واقعا امام حسين و حضرت عباس(ع) با بيكار كردن مردم و ايجاد دردسر براي آنها موافقند؟ چرا شهرداري به نام ائمه و عزاداري براي آنها براي مردم مشكل درست مي كند؟
پيرمرد با فرياد از من مي خواهد تا براي گزارشم تيتر درشتي بزنم تا همه بفهمند كه مردم از اين طرح شهرداري ناراضي اند!
گزارش روز
 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14