(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 30 مهر 1391 - شماره 20337

نقش بهائيت در پيدايش و استمرار رژيم پهلوي (36)
نقش هوشنگ سيحون در ترويج ابتذال بين دانشجويان
علل و عوامل پذيرش قطعنامه 598 (28)
بازي در زمين هاشمي

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir


نقش بهائيت در پيدايش و استمرار رژيم پهلوي (36)

نقش هوشنگ سيحون در ترويج ابتذال بين دانشجويان

مريم صادقي
E-Mail:shayanfar@kayhannews.ir
از ديگر عناصر بهائي كه در اين عرصه نفوذ گسترده اي داشت، مهندس هوشنگ سيحون، بهائي يهودي تبار، رئيس دانشكده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران و عضو كلوب روتاري شمال، بود.
سيحون در سال 1299ش، در تهران و در يك خانواده بهائي به دنيا آمد پس از اخذ ليسانس در سال 1323ش، در رشته معماري از دانشگاه تهران با بورس اعطاي دولت فرانسه براي ادامه تحصيل به اين كشور رفت. در اين زمان دولت فرانسه با هدف نفوذ دادن هر چه بيشتر فرهنگ و هنر يهود و تأثيرگذاري بر ايرانيان اين دانشكده و دانشجويان آن را تحت كنترل داشت و استادان فرانسوي بدون دريافت دستمزد از دولت ايران تدريس مي كردند و در هر دوره عده اي از دانشجويان را با بورس تحصيلي اعطايي دولت فرانسه به كشور مي فرستادند.
مهندس هوشنگ سيحون پس از اتمام تحصيلات خود در سال 1328ش، به ايران آمد و بلافاصله با درجه ي دانشياري به استخدام دانشگاه تهران درآمد و به تدريس پرداخت و تا سال 1341ش، به عنوان استاد به فعاليت آموزشي و تدريس مشغول بود.
در سال 1341ش، پس از بركناري محسن فروغي (پسر محمدعلي فروغي) ، به خاطر اختلاس و سوء استفاده ي كلان دركار ساختمان مجلس سنا از رياست دانشكده هنرهاي زيبا هوشنگ سيحون، براساس دستور دكتر فرهاد (رئيس دانشگاه تهران) به رياست دانشكده فوق منصوب شد.608
سيحون در زمان رياست اين دانشگاه به دانشجويان آزادي هاي زيادي داده بود كه بتوانند هر گونه كه بخواهند رفتار كنند. دانشكده ي هنرهاي زيبا در زمان سرپرستي او به سمت ابتذال حركت مي كرد و بدون شك در جهت رواج فرهنگ و آموزه هاي غربي و دامن زدن به
بي بندوباري و كشاندن جوانان و هنرمندان به از خود بيگانگي بود. در دوران رياست او نابهنجاري هاي فراواني در تمام اركان دانشكده مشاهده شد. اين نابهنجاري هاي غيراخلاقي متاثر از فرهنگ و رفتار غربي، در بسياري از دانشجويان و محيط دانشكده و حتي مسئولان و استادان آن به وفور مشاهده مي شد. به عنوان نمونه، ريختن رنگ بر روي سر و لباس دانشجويان تازه وارد، انداختن دانشجويان در حوض آب دانشكده، اعتياد به مواد مخدر به گونه اي كه مرگ چند دانشجو را در محوطه دانشگاه به همراه داشت.609
هدف اصلي او از برگزاري اين برنامه ها، دورنگه داشتن دانشجويان اين دانشكده از مسائل سياسي و اجتماعي بود. وي در راستاي دامن زدن به اين وضع، فضايي ايجاد مي كرد تا دانشجو احترام استاد را نگه ندارد. خود دراين باره چنين مي گويد: «من از دانشجويان مي خواستم كه اداي استادان را درآورند.»
يكي ديگر از اقدامات سيحون، در دوره ي رياست دانشكده ي هنرهاي زيبا، استفاده از مدل هاي زنده و عريان در كلاس هاي درس بود.610
هوشنگ سيحون در سال 1347ش، از رياست دانشكده هنرهاي زيبا كناره گرفت و به عضويت انجمن شهر تهران انتخاب شد و همزمان عهده دار مقام رياست شوراي شهرسازي و نوسازي تهران گرديد.
يكي از چهره هاي معروف بهائي در عرصه فرهنگ در روزگار اقتدار محمدرضا پهلوي، احسان يار شاطر بود. وي متهم به ارتباط پنهاني و آشكار با
آژانس هاي جاسوسي غرب و كانون هاي قدرت وابسته به جريان جهاني سلطه داشت و هنوز هم در سال هاي پاياني عمر، در خدمت اين مجامع و محافل است. او بسياري از
سال هاي عمرش را در خدمت تحكيم صورت بندي اجتماعي-سياسي و فرهنگي رژيم پهلوي گذاشت و به عنوان دستيار در كنار افرادي همچون ابراهيم پورداود611، به عنوان نظريه پرداز، مفاهيم مرتبط با سلطنت و شاهنشاهي و مقولاتي چون ناسيوناليسم و باستان گرايي را تئوريزه مي كرد.612
وي متولد سال 1298ش، بود. دوران تحصيلش را در دبيرستان شرف و تربيت و دانشكده ادبيات سپري كرد. در همين ايام با افرادي چون نعمت نصيري ( رئيس ساواك محمدرضا شاه) و عده اي ديگر از افرادي كه بعدها از صاحب منصبان در زمان حاكميت محمدرضا پهلوي مبدل شدند آشنا شد و پايه و اساس بسياري از ارتباطات وي با كانون هاي قدرت وابسته به بيگانه و رشد او در تشكيلات اداري و ديوانسالاري پهلوي، توسط همين افراد صورت مي گرفت.
پس از گرفتن درجه دكتراي دانشگاه تهران به عنوان عضو هيات علمي و دانشيار دانشكده مشغول به كار شد. البته اشتغال يار شاطر و ديگر افراد بهائي در دانشگاه هاي كشور از نكات قابل تعمق مي باشد.
پس از كودتاي 1299ش و روي كار آمدن حكومت رضاخان، ترويج باستان گري با تأكيد عظمت شاهنشاهي ايران همراه با ضديت و كين توزي تبليغات مغرب عليه زبان عربي و آداب و سنن اسلامي، از سوي رژيم دنبال و تقويت مي گرديد. يار شاطر يكي از عناصر رژيم در جهت تئوريزه كردن مفاهيم مرتبط با شاهنشاهي ايران بود.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
608 - دفتر موسسه پژوهش هاي كيهان، معماران تباهي، ج4، ص 76.
609 - دفتر پژوهش هاي مؤسسه كيهان، معماران تباهي، ج4، ص 58.
610 - محمدحسن طباطبايي، نفوذ فراماسونري در مديريت نهادهاي فرهنگي ايران، ص 136.
611 - پورداود متولد 1264ش، در رشت، زرتشتي مذهب مي باشد. بنيانگذار تحصيلات دانشگاهي در زمينه ايران باستان و اولين استاد رشته زبان هاي اوستايي بود. او در دانشگاه تهران افزون بر دوره ليسانس، در دوره هاي فوق ليسانس و دكترا نيز تدريس مي كرد.دفتر موسسه پژوهش هاي كيهان، نيمه پنهان، ج 12، ص 19.
612 - عبدالله شهبازي، نظريه توطئه، ص 153.
پاورقي
 


علل و عوامل پذيرش قطعنامه 598 (28)

بازي در زمين هاشمي

تأليف : كامران غضنفري
سردار احمد سوداگر نيز در اين مورد چنين نقل مي كند : «آقاي هاشمي گفت : من به آقاي محسن رضايي گفتم كه ليست امكانات مورد نياز خود را براي عمليات هاي بعدي تهيه كند كه منجر به آن نامه معروف آقاي رضايي شد» . 355
محسن رضايي بعدها اظهار مي دارد در حالي كه آن نامه را خطاب به آقاي هاشمي نوشته بوده ، اما آقاي هاشمي آن نامه را به امام خميني مي دهد . 356
اما طبق اظهار دكتر محمد تولايي ، محسن رضايي معتقد است كه آقاي هاشمي ايشان را فريب داده اند زيرا آقاي هاشمي گفته بود كه پيشنهاد مذكور بايد در شوراي عالي دفاع به بحث كارشناسي گذاشته شود و قرار نبود كه پيش حضرت امام (ره) برده شود . 357
امام خميني در نامه اي كه براي مسئولين كشور در مورد علل پذيرش قطعنامه 598 نوشتند ، چنين آوردند: «در مورد اتخاذ اين تصميم تلخ ، به نكاتي از نامه فرمانده سپاه كه در تاريخ
2/4/67 نگاشته است اشاره مي شود . فرمانده مزبور نوشته است كه تا پنج سال ديگر ما هيچ پيروزي نداريم ، ممكن است در صورت داشتن وسايلي كه در طول پنج سال به دست مي آوريم ، قدرت عمليات انهدامي و يا مقابله به مثل را داشته باشيم و بعد از پايان سال 71 اگر ما داراي 350 تيپ پياده و 2500 تانك و 3000 توپ و 300 هواپيماي جنگي و 300 هلي كوپتر و ... - كه از ضرورت هاي جنگ در آن موقع است - داشته باشيم ، مي توان گفت به اميد خدا عمليات آفندي داشته باشيم . وي مي گويد قابل ذكر است كه بايد توسعه نيروي سپاه به هفت برابر و ارتش به دو برابر و نيم افزايش پيدا كند . او آورده است البته آمريكا را هم بايد از خليج فارس بيرون كنيم والّا موفق نخواهيم بود . اين فرمانده ، مهم ترين قسمت موفقيت طرح خود را تهيه بموقع بودجه و امكانات دانسته است و آورده است كه بعيد به نظر مي رسد دولت و ستاد فرماندهي كل قوا بتوانند به تعهد عمل كنند . البته با ذكر اين مطالب مي گويد بايد بازهم جنگيد ، كه اين ديگر شعاري بيش نيست ». 358
اما آقاي هاشمي وقايع را به گونه اي نقل مي كند كه گويا محسن رضايي خود مستقيماً نامه اي خطاب به امام خميني نوشته است . وي مي گويد : «سپاه هم نامه اي به امام نوشت كه اگر مي خواهيد ما بجنگيم و عمليات موفق داشته باشيم ، نيازهاي ما را تأمين كنيد . نيازمندي هايشان را دادند كه فوق العاده بزرگ بود» ! 359
آقاي هاشمي در جاي ديگري نيز براي اين كه هيچ گونه مسئوليتي دراين كار متوجه وي نباشد ، مدعي مي شود كه : در جلسه 23 تير 1367 ، در گزارش كارشناسانه به امام ، عدم امكان دستيابي به پيروزي ، قطعي قلمداد شده بود. اين گزارش را مسئولان نظامي ، اقتصادي و تبليغي جنگ تهيه كرده بودند . 360
يعني كه ايشان در تهيه اين گزارش ها هيچ گونه نقشي نداشته اند ! اما سردار غلامعلي رشيد در توضيح نامه نخست وزير و فرمانده سپاه مي گويد : «اين كار ( يعني نوشتن هر دو نامه ) بنا به خواست آقاي هاشمي نوشته شد براي پايان دادن به جنگ». 361
البته آقاي محسن رضايي بعدها در يك مصاحبه به طور تلويحي به بازي در زمين چيده شده توسط آقاي هاشمي اعتراف كرده ، مي گويد :«بعضي ها به خاطر اين كه ما واقعيت ها را منتقل مي كرديم ، اين طور تحليل يا فضا سازي كردند كه نامه فلاني در پايان دادن به جنگ مؤثر بوده است. اين را من انكار نمي كنم ، چرا كه اگر نامه من به آقاي هاشمي نبود ، شايد جنگ تمام نمي شد ؛ اما من در آن نامه نگفته بودم و اين خواست را نداشتم كه از نظر سياسي چه تصميمي براي جنگ گرفته شود»(!!) 362
حجت الاسلام محمد مهدي بهداروند در اين رابطه مي نويسد : «ضروري است كه آقاي محسن رضايي در مورد دلائل نوشتن نامه اش براي جامعه و دوستداران دفاع مقدس توضيح دهد كه تغيير 180 درجه اي از شعار پيروزي خون بر شمشير ، به چه دليل بوده ؟ آيا مبناي فرهنگي داشته يا سياسي ؟ خود به اين جمع بندي رسيده بوده يا ديگران او را مجاب كرده بودند ؟» 363
به نظر مي رسد كه آقاي رضايي نيز توسط آقاي هاشمي بازي خورده و در زميني بازي كرده بود كه از چند سال قبل شرايط آن توسط آقاي هاشمي فراهم شده بود .
نامه هاي مسئولين اقتصادي و سياسي
آقاي هاشمي در مورد نامه مسئولين اقتصادي به امام خميني مي گويد : «مشكل ما از اينجا شروع شد كه دولت به امام نامه نوشت و رسماً اعلام كرد كه ما ديگر نمي توانيم هزينه جنگ را بدهيم« (!) 364
ايشان در جاي ديگر مي گويد : «دولت رسماً نامه نوشت به امام، يعني وزراي اقتصادي نامه نوشتند به امام كه ديگر نمي توانيم از لحاظ اقتصادي جنگ را پشتيباني كنيم ». 365
اما در پژوهشي كه بعدها توسط سازمان برنامه و بودجه صورت مي گيرد ، مشخص مي شود كه سهم بودجه دفاعي از بودجه عمومي كشور در طول جنگ ، هيچ گاه از 15 درصد فراتر نرفته و همواره بين 12 تا 15 درصد نوسان داشته است و تخصيص بودجه 15 درصدي نيز تنها در سال 1361 و فتح خرمشهر محقق شده است . 366
يعني همواره بين 85 الي 88 درصد از بودجه كشور صرف اموري غير از جنگ مي شده است . مسعود روغني زنجاني ( وزير برنامه و بودجه ) نيز علي رغم واقعيت فوق ، در اين باره مي گويد: «تحليل ها و گزارش هايي كه در سال هاي پاياني عمر دولت آقاي موسوي به امام داده شد مبني بر اين كه استراتژي ادامه جنگ ، با منابع ملي سازگار نيست ، باعث پذيرش قطعنامه 598 شد». 367
البته روغني زنجاني در جاي ديگري اشاره مي كند كه در سال 67 ، ميرحسين موسوي از وي خواسته بود تا نامه اي براي امام خميني بنويسد و عدم توان تأمين مالي جبهه ها را عنوان كند .368
اما ميرحسين موسوي بعدها ادعا مي كند كه اين نظر دولت نبوده است ! يعني در واقع اذعان به دروغ بودن اين گزارش مي كند. 369
وزير اقتصاد نيزكه قبلاً اشاره كرديم بعدها طي مصاحبه اي اظهار مي دارد كه ما از نظر اقتصادي توان ادامه دفاع را داشتيم .370
خود ميرحسين موسوي نيز در يك سخنراني در سال 76 اظهار داشته بود كه كشور از نظر اقتصادي توان ادامه مقاومت را داشته است . 371
حال اين سؤال پيش مي آيد كه چرا دولت ميرحسين موسوي در باره وضعيت اقتصادي كشور، گزارش خلاف واقع به امام خميني (ره) مي دهد و چه كسي آنها را تحريك به اين كار كرده است ؟
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
355. استراتژي هاي سياسي در جنگ ، موفق نبود . پيشين ، ص 169
356. محمد تولايي.« اين گونه 598 را پذيرفتيم ». رمز عبور 2 . ويژه نامه سياسي روزنامه ايران . خرداد 1389 . ص 175
357. قاب قطعنامه 598 و زبان تفسير ما . پيشين ، ص 29
358. روند پايان جنگ . پيشين ، ص 29
359. « دو لشكر ، يك جبهه ». ماهنامه مهرنامه . تير ماه 1390 . بخش بررسي كتاب، ص 4
360. روند پايان جنگ . پيشين ، ص 28
361. نبايد به سياسيون اعتماد مي كرديم . پيشين ، ص 110
362. قاب قطعنامه 598 و زبان تفسير ما . پيشين ، ص 29
363. روند پايان جنگ . پيشين ، ص 267
364. همان . ص 29
365. امام موافق برخورد با سازمان برنامه نبود . پيشين ، ص 66
366. محسن رضايي ميرقائد .« جنگ به روايت فرمانده » . تهران : بنياد حفظ آثار و نشر ارزش هاي دفاع مقدس ، 1390 . ص 206
367. نبايد به سياسيون اعتماد مي كرديم . پيشين ، ص 110
368. مهدي مهرپور .« اوضاع بد بود يا مديران دولت موسوي خود را باخته بودند ؟!» . هفته نامه 9 دي . 8 مهر 1391 . ص 10
369. سال 67 از نظر اقتصادي توان اداره جنگ را داشتيم . پيشين ، ص 27
370. شش گفتار در باره امام ، انقلاب ، جامعه ، جنگ ، اقتصاد و فرهنگ . پيشين ، ص 81
371. « در باره رابطه هاشمي و موسوي ». هفته نامه مثلث . 26 مهر 1388 . ص 19
پاورقي
 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14