(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


سه شنبه 9  آبان  1391 - شماره 20345

دشمن شناسي وارونه !؟
نقش بهائيت در پيدايش و استمرار رژيم پهلوي (44)
كمك بهائيان ايران به رژيم صهيونيستي

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir


دشمن شناسي وارونه !؟

دكتر موسي نجفي
موضوع اول: از دشمن شناسي تا دشمن ستيزي
عصر ميرزاي شيرازي، دوران هجوم اقتصادي استعمار، خاصه انگلستان است و پايه استعمار اقتصادي بر اين چارچوب اساسي قرار دارد كه مستعمرات بايد به منبع مواد اوليه و مركز فروش فرآورده ها تبديل شوند. فتواي ميرزاي شيرازي اصولاً جهت مقابله با بازار خريد ساختن ايران براي كشورهاي غربي و اجانب صادر شده است و جاي هيچ شكي نيست كه از زمان صدور اين فتوا از سوي بزرگ ترين مرجع ديني زمان و انتشار آن در سراسر ايران (از سوي آيت الله شهيد نوري) يعني از سه سال قبل از ظهور تحريم، زمينه بحث و بررسي آثار شوم اقتصادي بازار مصرف شدن، در همه اديان سكه استعماري به انحصار درآوردن بازار مصرف مصنوعات است، طبيعي است بحث درباره هر كدام از اين دو موضوع، موجب به وجود آمدن سابقه ذهني و پيدايش آمادگي لازم براي تداعي معاني و سرعت انتقال به موضوع دوم است. و بررسي و بازشناسي هر يك از اين دو ركن قانون استعمار اقتصادي، درك عميق تر خطر استيلاجويي اقتصادي اجانب و وجوب مبارزه با مصرف اجناس وارده از بلاد كفر به محروسه ايران، به روشني براي همه مؤمنان به اسلام و تشيع در ايران مطرح مي شود، در حقيقت موجبات افزايش رشد ادراك عمومي از خطر استيلاي اقتصادي اجنبي را فراهم كرده و انگيزه پايدار و مناسبي براي انديشيدن مردم به وجود آورده است؛ بدين صورت كه اين مباحث، نخست در مجالس و محافل خاص علما و سپس به شكل روشن تر در منازل و مجالس عمومي ايشان مطرح و سرانجام نقل مساجد و محافل مؤمنين و دستمايه جنبه هاي اجتماعي و سياسي سخنرانيهاي مذهبي خطبا و وعاظ شده است. تقريباً در همين مرحله، دو دستخط از ناصرالدين شاه در دست است كه در يكي از آنها، به نايب السلطنه خويش، كامران ميرزا، مي نويسد:
اين حاجي ملا فيض الله دربندي و مرديكه سفيه و بي معني است، تمام اوقات رمضان و محرم و غيره را در منبر، بجز فضولي و حرف مفت زدن كار ديگري ندارد و تكليف وعظ خود را به نامربوط گفتن و حرفهاي دولتي زدن قرار داده است. فوراً او را از طهران اخراج كرده به همان دربند قفقاز كه وطن اصلي اوست، برود!11
و درباره واعظ ديگري به نام ملاباقر واعظ در دستخط ديگري با كلمات مستهجني كه نمودار عصبانيت آميخته با بي فرهنگي شاه است، باز هم به نايب السلطنه خود مي نويسد: «به او بگو: اي مرتيكه خر! تو واعظ هستي. روي منبر روضه بخوان. چه كار داري از
تكيه دولت حرفي بزني؟ اگر يك دفعه ديگر شنيده شود غير از وعظ و روضه خواني، در مجلس حرفي زده اي، پدرت را آتش زده، از ايران خارجت خواهند كرد!!12»
و جالب تر از اين دو اقرار مؤدبانه شاه(!)، مطلبي است كه يك انگليسي در تاريخ 29 آوريل سال 1891م. برابر با بيستم رمضان سال 1308ه . ق يعني در رمضان قبل از انتشار فتواي تحريم تنباكوي ميرزاي شيرازي، طي نامه اي براي انگليسي ديگري به ساليسبوري نوشته است. اين نامه ، سندي است ارزنده از ظهور جو مقابله با سلطه اقتصادي اجنبي در جريان وعظ و خطابه روحانيون و مجالس مذهبي مردم ايران. او مي نويسد: «ملايان متعصب همه جا عليه تسليم مسلمانان به كفار وعظ مي كنند و مي گويند تجارت، معدن، بانك، جاده و دخانيات را به اروپاييان فروخته اند؛ چه ديدي كشتزارهاي غله و زنان مسلمان را هم ببرند.13»
نكته قابل تأمل در اين نامه، تاريخ آن است؛ فتواي تحريم تنباكو، در روز اول جمادي الاول سال 1309ه . ق در مجالس علماي تهران انتشار يافته و روز دوم آن ماه، دربار از مردم و در روز شنبه سوم جمادي الاول، همه مردم ايران از آن اطلاع يافته و به شدت به هيجان آمدند اما نامه مذكور در تاريخ بيستم ماه رمضان سنه 1398، ارسال شده است؛ يعني از هشت ماه پيش از اوجگيري نهايي نهضت، اقدام روحانيون در روشنگري مردم ايران به اوج خود رسيده بود. و بر صاحبنظران روشن است كه انتشار امواج آگاهي و مسئوليت، آن هم در اين حد از تأثير، بدون تكيه بر يك نقطه اتكاي قوي و آسيب ناپذير، امكان نداشته است چنان گسترش يابد كه از سويي خاطر ملوكانه را چنين برنجاند و از سوي ديگر عمله استعمار و ايادي انگليس در ايران را اينچنين حساس كند.
موضوع دوم: افزايش برائت
موضوع ديگري كه پس از افزايش شناخت مردم بررسي آن ضروري است، مسئله رسوخ در قلبهاي مردم و همراه ساختن عواطف و احساسات آنان است، چرا كه در تحقق يك انقلاب بزرگ، اهميت برانگيختن احساسات كمتر از رساندن اطلاعات لازم به مردم نيست. حتي اطلاعات صحيح ممكن است طوري در اختيار مردم گذاشته شود كه بر دل و قلب آنان ننشيند و هيجان و شور حركت را در آنها نيافريند. بر عكس، اخبار را مي توان طوري تنظيم و به مردم عرضه كرد كه عامل برانگيختن و به راه انداختن و بالاتر از آن ثبات و استحكام عواطف شود. بنابراين بايد با يك بررسي عميق و تجزيه و تحليل علمي، عمق و قوت يافتن عواطف مردم را جداگانه ملاحظه كرد. بر اين اساس، ما، مرحله دوم از مساعي روحانيت در امتداد خط حركت ميرزاي مجدد را افزايش روحيه احساس دشمني با دشمنان خدا و خلق خدا مي دانيم و معتقديم كه اگر در يك حركت اجتماعي، بعد از مرحله شناخت، به جانمايه ولايت دست نيابيم، تلاش ما ابتر (بي سرانجام) خواهد بود؛ چرا كه بدون تبري و تولي هيچ تحولي صورت نمي گيرد. بايد از دشمن متنفر بود و خالصانه به دوست محبت كرد تا بتوان وارد ميدان عمل و حركت اجتماعي شد. روحانيت شيعه در ادامه آنچه از مفاهيم اساسي تشيع به جان خريده و به دل نشانده است، حقيقت ياد شده را به خوبي مي فهمد.
مروجان ميرزاي شيرازي، بعد از آنكه ايشان پايه و اساس جريان شناساندن دشمن را با فتواي ارزنده خود درباره ترتب مفاسد بر حمل اجناس، از بلاد كفر صادر كردند و به اطلاع مقلدان خود رساندند و فرمودند كه اين امر مايه خرابي دين و دنياي مسلمين است، بلكه موضوع را براي مردم بلاد معرفي كردند، ضمن به راه انداختن جرياني سالم از افزايش مستمر معرفت و شناخت در مردم، تخم كينه و نفرت به اجنبي مهاجم را نيز در دل مسلمين كاشتند و روشن است كه اين بذر را دينداران زمان همه ساله بلكه در هر فرصت مناسب آبياري كرده و پرورش داده اند.
اين بذر، خيلي زود در مرحله به ثمر رسيدن نهضت تنباكو، محور اصلي عواطف ملي قرار گرفته است. روشن است كه با بازگويي مسائلي درباره سلطه جويي ظالمانه اجنبي و هجوم اقتصادي دشمن براي مردم، احساس نفرتي عميق و سرشار در آنان پيدا شود كه نه تنها دربار بلكه هر شخصيت وجيه المله اي هم كه بخواهد در برابر اين موج نفرت و برائت قرار گيرد، خرد و نابود مي شود. آنگاه كه زمان و استبداد فهميدند كه با چه سيل بنيان كني روبه رو هستند؛ و راستي كه رهبري حكيمانه مجدد حيات اجتماعي مسلمانان و همراهي و تقواي سياسي پيروان خاص و عامش، يك حكمت ديني بود.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
11. ابراهيم صفايي، همان.
12. همان.
13. علي دواني. نهضت روحانيون ايران. تهران، بنياد فرهنگي امام رضا(ع)، بي تا. ج 1، ص 106.
پاورقي
 


نقش بهائيت در پيدايش و استمرار رژيم پهلوي (44)

كمك بهائيان ايران به رژيم صهيونيستي


E-Mail:shayanfarkayhannews.ir
ثابت پاسال كمك هاي نقدي بسياري به رژيم اشغالگر اسرائيل مي كرد به طور نمونه مي توان به كمك هنگفت وي به بيت العدل بهائيان در تابستان 1346ش، (چندي پس از جنگ شش روزه اعراب و اسرائيل) اشاره كرد كه طبق گزارش ساواك، علي الظاهر براي بيت العدل بهائيت در حيفا فرستاده شد، اما مقصود اصلي از ارسال آن، كمك به ارتش اسرائيل بود .در سند ساواك، مورخ 10مرداد 1346ش، آمده است: ... مبلغي كه حدود 120 ميليون به وسيله ي بهائيان ايران جمع آوري گرديده و تصميم دارند اين مبلغ را در ظاهر به بيت العدل در حيفا ارسال نمايند، ولي منظور اصلي آنان از ارسال اين مبلغ كمك به ارتش اسرائيل مي باشد. مقدار قابل ملاحظه اي از اين پول به وسيله ي حبيب ثابت تعهد و پرداخت شده است...680»
به نوشته ي پژوهشگران، ثابت مراتب وفاداري خود را به صهيونيسم بين الملل اثبات كرده بود، به طوري كه رژيم اشغالگر قدس پس از مرگش، يكي از خيابان هاي شهر تل آويو را به نام او نامگذاري كرد و راديو اسرائيل در بخش خبر خود، مرگ او را ضايعه بزرگ ناميد.681
ثابت پاسال در اواخر دهه ي 1340ش، خود را از شركت امنا بازنشسته كرد و فعاليت در عرصه ي اقتصاد را به هژبر يزداني سپرد. يزداني عهده دار فعاليت هاي تجاري و اقتصادي بهائيت شد.
هژبر يزداني فرزند رضاقلي، متولد 1313ش، در سنگسر از توابع سمنان، از جمله عناصر مهم و كليدي در صحنه ي اقتصادي رژيم پهلوي بود كه با حمايت بهائيان و دربار پهلوي به ثروتي مثال زدني و بي مانند رسيد. پدر هژبر يزداني گله داري ساده بود و هژبر نيز مانند پدرش، كارخود را با گله داري در سنگسر آغاز نمود و كم كم با خريد دام و ازدياد آن، كار در كشتارگاه تهران و به دست آوردن نفوذ در اين محل و بهره گيري از حمايت و پشتيباني بي دريغ جامعه بهائيت و طرفداري و حمايت دربار پهلوي و جانبداري همه جانبه ي عبدالكريم ايادي (پزشك مخصوص شاه) و هويدا از او، اقدام به خريد سهام كارخانه ها و شركت هاي مختلف به ثروتي افسانه اي و بي مانند دست يافت.682
حسين فردوست (مأمور امنيتي رژيم محمدرضا شاه) حمايت ايادي از هژبر يزداني را از عوامل مهم و مؤثر در رسيدن به قدرت اقتصادي بر مي شمارد و در خاطرات خود مي نويسد: «هژبر يزداني با حمايت ايادي به قدرتي تبديل شد و اراضي وسيعي را در باختران و مازندران و اصفهان و غيره در اختيار گرفت و براي من معلوم شد كه تمام اين وجوه متعلق به بهائيت است و اين معاملات را يزداني براي آنها ولي به نام خود انجام مي دهد.»683
فردوست همچنين در مورد چگونگي و ميزان قدرت وي در معاملات مي نويسد: «چندمورد از معاملات يزداني را شخصا شنيدم، يك روز ابتهاج، مديرعامل بانك ايرانيان، به من تلفن كرد كه از اين پس در بانك ايرانيان سمتي ندارد و تمام سهام بانك و ساختمان و وسايل آن به هژبر يزداني فروخته شده است. يك روز هم سميعي رئيس بانك توسعه كشاورزي، به من شكايت كرد كه فرد بي تربيتي با دو گارد مسلح به مسلسل بدون اجازه وارد دفتر كارم شده و گفته كه نامش يزداني است و مي خواهد سهام بانك با ساختمان و وسايل به او واگذار شود! سميعي پاسخ داده كه اين امر منوط به اجازه وزارت كشاورزي و تصويب دولت است. يزداني با خشونت جواب داده كه ترتيب آن را مي دهم.»
در جاي ديگر فردوست در مورد حمايت بي دريغ دربار پهلوي از هژبر چنين مي نويسد: «در حوالي سال 1354 شكايتي از معينيان رئيس دفتر مخصوص شاه به دستم رسيد، مبني بر اين كه هژبر يزداني در سنگسر به مراتع چوپان ها تجاوز كرده و براي آنان مزاحمت ايجاد مي كند، محمدرضا دستور داده بود كه تحقيق و گزارش شود. دو افسر خود را به همراه عكاس ساواك به منطقه اعزام كردم. در مراجعت گزارش آنان حاكي از اين بود كه اهالي ده مرزن آبان در ارتفاعات سنگسر همه بهائي هستند و رئيس آنها هژبر يزداني است و آنها همه مراتع ده مجاور را، كه مسلمان نشين است به زور تصرف كرده اند. مدارك مستند جمع آوري شد و آلبومي نيز تهيه و ضميمه گزارش شد و مستقيماً به اطلاع محمدرضا رسيد. فرداي آن روز سپهبد ايادي تلفن كردو گفت شاه گزارش را به من نشان داده، گزارش سراپا مغرضانه است و به شاه گفتم و ايشان دستور داد كه مجدداً هيئت بي غرضي را اعزام داريد! پاسخ دادم كه گزارش هيئت مستند است و اعزام مجدد لزومي ندارد و افزودم كه شاه مي خواهد يزداني به مناطق چراي ديگران تجاوز كند من كه مدعي نيستم. به هر حال يزداني به كار خود ادامه داد.684»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
680 - جواد منصوري، تاريخ قيام 15 خرداد به روايت اسناد، ص 322، سند 96/2.
681 - دفتر پژوهش هاي موسسه كيهان، معماران تباهي، ج 3، ص 45.
682 - مركز اسنادانقلاب اسلامي، رجال عصر پهلوي به روايت اسناد ساواك، هژبر يزداني، صص 12-11.
683 - حسين فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوي، ج1،
صص 376-375.
684 - حسين فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوي، ج1،
صص 376-375.
پاورقي
 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14