(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 21  آبان  1391 - شماره 20354

آيا در معاشرت هاي روزانه هميشه به هم راست مي گوييم؟ ( بخش نخست)
تخريب اعتماد عمومي با پيكان دروغ!




آيا در معاشرت هاي روزانه هميشه به هم راست مي گوييم؟ ( بخش نخست)

تخريب اعتماد عمومي با پيكان دروغ!

صديقه توانا
از بچگي مدام در گوشمان زمزمه مي كنند «دروغگو دشمن خداست»، خدا بندگان دروغگو را دوست ندارد، دروغگو به جهنم مي رود، و خلاصه هميشه از دروغ گفتن برحذر داشته شده ايم، اما كمتر از آسيب هايي كه دروغگويي به فرد و زندگي فردي و اجتماعي وارد مي آورده سخن به ميان آمده است و چه بسا برخي هر جا منافع شخصي خود را در خطر ديدند به حربه دروغ متوسل مي شوند و دنبال منفعت طلبي ها مي روند.
حضرت آيت الله خامنه اي رهبر معظم انقلاب در سفر به خراسان شمالي در بياناتي كليدي به آسيب هاي اجتماعي كه جامعه با آن دست به گريبان است اظهار داشته و خواستار رفع اين آسيب ها از طريق فرهنگسازي و آموزه هاي درست اخلاقي، اسلامي شدند. ايشان با طرح سؤالاتي از جمله اينكه آيا در معاشرت هاي روزانه هميشه به هم راست مي گوييم و دروغ چقدر در جامعه رواج دارد؟ مردم، مسئولان و همه اقشار مختلف جامعه را به اين موضوع و موضوعات مهم ديگري رهنمون شدند كه روي اين مسائل آسيب شناسي دقيقي صورت گيرد تا جامعه با تمسك به دستورات اسلامي از اين آفت ها مصون بماند .
يكي از مهم ترين و اساسي ترين سرمايه هاي زندگي اجتماعي انسان ها كه موجبات آسايش و آرامش فردي و اجتماعي آنها را فراهم مي آورد، حس اعتماد و اطمينان به يكديگر است. اين سرمايه اي است كه بدون آن، حيات توام با آرامش و نشاط براي نوع بشر غيرممكن مي شود. اگر اين سرمايه پربها از دست برود يا آسيبي بدان وارد شود، زندگي در جامعه اي كه افراد در آن به گفتار و رفتار يكديگر با بدبيني و سوءظن نگريسته و هر لحظه بيم آن مي رود كه از ناحيه رفتار و گفتار توام با مكر اطرافيان، آسيبي به هر فرد ي برسد و حادثه اي ناگوار اتفاق افتد بسيار پرمشقت خواهد بود. از همين رو فرهيختگان و مربيان جوامع بشري، از ديرباز به منظور حفظ و صيانت اين سرمايه و دستاورد گرانبها، به مقابله با عوامل تهديدكننده آن پرداخته و راهكارهاي مقابله با اين عوامل را شناخته و معرفي نموده اند.
دروغ، بنيان اعتماد عمومي را تخريب مي كند
انديشمندان جهان از گذشته هاي دور تاكنون در اين موضوع متفق القولند كه هيچ عاملي همچون دروغ و دروغگويي در تخريب بنيان هاي اعتماد عمومي مؤثر نبوده و نيست. محتشم مؤمني، كارشناس مسائل تربيتي و فرهنگي در گفت وگو با گزارشگر كيهان با اشاره به اينكه دروغگويي در تخريب بنيان هاي اعتماد عمومي بسيار تاثيرگذار است، مي گويد: «دروغگويي به تنهايي قادر است بنيان هاي مستحكم حيات فردي و اجتماعي را ويران نموده و همچون سيلي بنيان كن، تمامي بنيان هاي فكري و فرهنگي را نابود كند. بنابراين در شرايطي كه شاهد ترويج كم دروغ در اشكال گوناگونش باشيم و اين گناه عظيم در لباس يك ارزش! جلوه گري نمايد و دروغگويان بر دروغ هاي كوچك و بزرگ خود نام هاي عامه پسند نظير «زرنگي» و «زيركي» نهند و در مواردي آن را ضرورت زندگي امروزي و به مصلحت خود و جامعه بدانند بررسي راهكارهاي رهايي از اين ناهنجاري ضرورت دوچندان مي يابد.»
مؤمني با بيان اين نكته كه دروغ ويران كننده ايمان، كليد هر بدي و موجب روسياهي آدمي و غضب پروردگار، همچنين عامل محروميت از خيرات و بركات است دروغ را موجب بي اعتباري آدمي در نزد مردمان برمي شمارد و مي گويد: «يكي از نيازهاي روحي و عاطفي هر انساني آن است كه دوست مي دارد در نزد همنوعان خود مورد اعتماد قرار گرفته و ديگران او و سخن و رفتارش را با ديده احترام بنگرند.»
اين كارشناس فرهنگي اضافه مي كند: «هرگاه فرد بداند كه اطرافيان به او اعتماد نداشته و مورد وثوق و اطمينان آنها نمي باشد، زندگي بر او تنگ شده و به انواع و اقسام راه ها متوسل مي گردد تا بلكه اطمينان آنها را جلب كند و يكي از مهم ترين عواملي كه باعث بي اعتباري آدمي در ميان جامعه مي گردد، دروغگويي است.»
وي مي گويد: «به جرات مي توان گفت كه در طول تاريخ و در ميان تمامي جوامع بشري هيچ انساني را بي اعتبارتر از دروغگو نمي توان پيدا كرد و به همين دليل چنين انساني همواره منزوي بوده و از زندگي ناگواري برخوردار است.»
حضرت امام خميني(س) در اين باره مي فرمايند: «... گاهي مي شود كه به واسطه كشف يك دروغ، انسان به طوري از درجه اعتبار پيش مردم ساقط مي شود كه تا آخر عمر جبرانش را نتوان كرد. خدا نكند كسي معروف شود به دروغگويي كه هيچ چيز شايد بيشتر از اين به حيثيت انسان لطمه نمي زند.»
دروغ هاي مصلحتي و بدآموزي هاي رفتاري
روي صندلي مترو به همراه دو فرزندش نشسته و مشغول پيامك بازي است. بچه ها هم با عروسك هايي كه در دست دارند سرشان گرم است. مادر دستش چنان تند و تند روي دكمه ها حركت مي كند كه انگار نمي خواهد از مسابقه بازي با كلمات عقب بماند. خيلي حرفه اي است. دقايقي مي گذرد و صداي زنگي از گوشي ديگري كه در كيفش است بلند مي شود چون فاصله زيادي با او ندارم مكالماتش به راحتي شنيده مي شود. مي گويد: «در تاكسي هستيم و تو ترافيك مانده ايم، با انگشت اشاره به بچه ها علامت مي دهد كه هيس! يعني چيزي به پدرتان نگوييد. مكالمه كوتاه است و زود ارتباط قطع مي شود و مادر دوباره به بچه ها تاكيد مي كند چون در بازار خيلي معطل شديم مجبور شدم به پدرتان بگويم توي ترافيك مانده ايم، رفتيم خانه چيزي نگوييد ها!»
به راستي اين مادر كه در حال تربيت دو فرزند پاك و معصوم است، با اين روش چگونه مي تواند الگوي درستي براي بچه هاي خود باشد و چگونه مي تواند انتظار داشته باشد كه بچه هايش فردا كه بزرگ تر شدند به او راست بگويند.
شايد در وهله اول اين دروغ ها را مصلحتي و براي جلوگيري از دعوا و نزاع بدانيم، اما اگر همين دروغ هاي مصلحتي روزبه روز بيشتر شود و قبح آن بريزد، ناخواسته به چوپان دروغگويي تبديل مي شويم كه ديگر نزد هيچ كس اعتبار و اطميناني نخواهيم داشت.»
كاسبي كردن يا نان دروغ خوردن!
مهران عليزاده در يك فروشگاه پوشاك فروشندگي مي كند. وقتي نظرش را در مورد سوژه گزارشم مي پرسم مي خندد و مي گويد: «اي خانم چه دل خوشي داريد، اگر اين روزها در بازار كاسبي دروغ نگويي كار و بارت از سكه مي افتد.»
او كه مشغول پهن كردن چند بلوز بچگانه روي پيشخوان مغازه است براي جلب نظر مشتريان خود مي گويد: «تمام اين تي شرتها كار كره و جديدترين مد روز است. همين چند روز قبل آنها را آورديم.»
مشتريان كه ظاهراً گوششان از اين تبليغات فريبنده پر است نيش خندي به اين فروشنده تازه كار مي زنند و با تشكر از مغازه خارج مي شوند. در فرصتي مناسب به او مي گويم واقعاً اين لباس ها را خودتان از كره مي آوريد، سريع مي گويد: «معلومه كه نه. اكثر لباس هاي توي بازار كارچين است!» مي گويم: به همين راحتي در روز روشن؟ در جوابم مي گويد: «همه مصلحتي و صرفاً براي كسب و كار است از ته دل كه دروغ نمي گوييم. اين يك نوع تبليغات است!»
وقتي قبح دروغ بشكند
چه موقع دروغ گفتن در جامعه عادي مي شود و قبح آن از بين مي رود؟ سؤالي است كه حميد جعفرنژاد، يك كارشناس امور اجتماعي در پاسخ به آن مي گويد: «عادي شدن دروغ در جامعه ، ناشي از آن است كه مردم هنوز دروغ گويي را يك حركت غيراخلاقي بزرگ نمي دانند. در واقع حس گرهاي جامعه نسبت به مسئله دروغ كارايي ضعيفي دارد و دروغگويي به امري بديهي و معمولي در معادلات روزمره تبديل شده است.»
وي با بيان اينكه جامعه ما سيستم تنبيه درستي براي دروغ ندارد، اضافه مي كند: «در برخي از بخش هاي اقتصادي، دروغگويي يك امر رايج است و ما نه تنها با افرادي كه با دروغ اجناس شان را با قيمت هاي غيرواقعي يا كيفيتي پايين مي فروشند برخورد نمي كنيم، بلكه با خريد از آنها دروغگويي را به طور ناخواسته تشويق مي كنيم.»
دروغ را بايد از ريشه خشكاند
جامعه اي سالم است كه سرچشمه و همه منابع ايجادكننده دروغ در آن خشكيده شوند.
حجت الاسلام رضا طاهريان، استاد حوزه و دانشگاه در گفت وگو با گزارشگر كيهان با تاكيد بر اين نكته كه دروغ زدايي از روابط روزمره اجتماعي بايد از بنيان هاي جامعه به ويژه خانواده، سازمان هاي آموزشي و رسانه هاي همگاني آغاز شود، خاطر نشان مي كند: «والدين بايد بدانند كه راستگويي ابعاد مختلفي دارد كه شامل راست گفتاري، راست كرداري و راست پنداري در همه زمينه هاي زندگي است. چنانچه در رفتار آنها ميان اين جنبه هاي مختلف تناقضي آشكار شود، دروغگويي زاده مي شود و يا فريب و ريا تركيب شده و در شخصيت كودكان نهادينه مي گردد.»
اين استاد دانشگاه مي گويد: «والدين بايد بدانند به همان اندازه كه فرزندان خود را به پيتزافروشي و ساندويچي مي برند، دست كم به همان اندازه نيز مي بايد آنها را به كتابخانه و تئاتر و كتابفروشي و مراكز فرهنگي ببرند، چرا كه اين تنها روح سالم و شخصيت رشد يافته و متعالي است كه ماواي رفتار سالم است و شخصيت رشد نيافته و نامتعالي و روح حقارت يافته به ناگزير به دامان دروغ و ساير آسيب هاي رفتاري و شخصيتي درمي افتد.»
حق را بگوييد ولو اينكه به ضررتان باشد
حضرت علي«ع» مي فرمايد: «حق را بگوييد هرچند به ضرر شما باشد.» بديهي است ما به عنوان شيعيان آن حضرت در اين باره از ايشان سرمشق مي گيريم و به طور كلي در جامعه اسلامي مردم صديق و راستگو هستند در عين حال در تعداد به نسبت اندكي از مردم دروغگويي وجه غالب شخصيت آنان است. اين گروه با متزلزل كردن اعتماد در سطح فردي و اجتماعي مشكلات فراواني پديد مي آورند. از اين رو بايد بدانيم چرا دروغ گفته مي شود و چگونه مي توان در مورد آن پيشگيري يا درمان انجام داد.»
دكتر فربد فدايي، عضو هيئت مديره انجمن علمي روانپزشكان ايران در پاسخ به اين سؤال به گزارشگر كيهان مي گويد: «در مورد كودكان تا 6 سالگي لازم است گفته شود، از آنجا كه قادر به درك تفاوت بين ذهنيات خود يا واقعيات نيستند، بنابراين ممكن است دروغ به نظر برسد درحالي كه آنان به عمد اين كار را نمي كنند. پسر 4 ساله اي كه مي گويد پدرم مي تواند با دستش يك اتوبوس را بلند كند، فكر مي كند پدرش كه از نظر او قوي ترين فرد است، واقعاً مي تواند چنين كاري كند. در دنياي خردسالان همه چيز امكان وقوع دارد، زيرا از اصل عليت بي خبر هستند.»
دكتر فدايي با اشاره به اين نكته كه به هر حال از آغاز، اين پدر و مادر هستند كه با رويه خود مي توانند آموزنده راستگويي يا دروغگويي به كودك باشند، خاطر نشان مي كند: «كودكان گفته هاي پدر و مادر، و خيلي بيشتر از گفته ها، رفتار پدر و مادر را ملاك رفتار خود قرار مي دهند. اگر پدر و مادر راستگو باشند فرزند نيز چنين خواهد شد اما اگر توصيه به راستگويي كنند ولي خود دروغ بگويند كودك نيز دروغ را خواهد آموخت و در اين مورد سعدي فرموده است: «دو صد گفته چون نيم كردار نيست.»
اين روانپزشك اضافه مي كند: «تاثيرات مدرسه، اعضاي جامعه و رسانه ها را نيز در مورد تشويق فرد به راستگويي بايد مورد توجه قرار داد. براي نمونه، فيلم هاي سينمايي يا مجموعه هاي تلويزيوني كه فردي دروغگو را به عنوان شخصي بانمك و محبوب جلوه دهند در تشويق كودكان و نوجوانان به تقليد اين رفتار مؤثر هستند.»
وي مي گويد: «همه كساني كه مطالب نادرست را به زبان مي آورند به عمد اين كار را نمي كنند. گاهي كمبود اطلاعات باعث مي شود شخصي درباره موضوعي سخني نادرست بگويد. گاهي نيز فرد بدون آنكه عمدي داشته باشد دروغ مي گويد يا حقيقتي را انكار مي كند، اما در بعضي موارد شخص آگاهانه دروغ مي گويد تا به خواسته خود از جمله نفع مادي يا فرار از مجازات برسد اين موضوع نوعي رفتار ضداخلاقي است كه در صورت تكرار جنبه صفت ضداجتماعي به خود مي گيرد و اگر همراه با بي مسئوليتي، عدم وفاي به عهد، خشم و پرخاشگري مكرر، ناتواني در برنامه ريزي ، رفتارهاي ناگهاني، بي توجهي به امنيت خود و ديگران شود حاكي از نابساماني شخصيتي خطرناكي است كه ضداجتماعي نام دارد. عموماً در سابقه اين افراد درگيري با قانون ملاحظه مي شود و همان كساني هستند كه مرتكب انواع جرايم مي شوند.»
عمل بهتر از نصيحت
باتوجه به اينكه مضرات دروغگويي در جامعه بسيار زياد است بنابر اين والدين، مربيان و معلمان آموزش و پرورش و متوليان امور تربيتي و در راس همه مسئولان اخلاق اجتماعي و رسانه هاي جمعي بايد بيش از پيش به ترويج راستگويي و صداقت در جامعه پرداخته و با رفتار و گفتار صحيح خود از شيوع اين پديده ضداخلاقي جلوگيري به عمل آورند.
حجت الاسلام طاهريان، استاد حوزه و دانشگاه در اين خصوص مي گويد: «مربيان كودكان در مهدهاي كودك و دبستان ها بايد بدانند كه روح و خمير مايه شخصيت كودكان در دست آنهاست و رفتار و گفتار و آموزه هاي تربيتي و آموزشي و واكنش ها و روابط ايجادي و دغدغه هاي جاري آنها شخصيت كودكان را مي سازد و هرگونه تناقض و ناهماهنگي ميان وجوه مختلف تربيتي و رفتاري آنها سبب بروز شخصيت نامتعادل و نامتعالي در كودكان مي شود و دروغگويي از جمله محصول مناسبات و الگوهاي ناسالم در فرآيند آموزش در دوره هاي آغازين زندگي است.»
وي مي گويد: «معلمين بايد بدانند كه بار آوردن افراد راستگو تنها از مسير پند و اندرز نمي گذرد بلكه كلام و رفتار و منش آنها و مناسباتي كه در كلاس جاري مي سازند و واكنشي كه در موارد مختلف از خود نشان مي دهند به الگوهاي پايداري در شخصيت فرزندان اين جامعه مبدل مي گردند.»
اين استاد دانشگاه خطاب به متوليان اخلاق اجتماعي و مسئولان مي گويد: «بايد بدانيم كه اگر تحصيل رفاه از طريق راستگويي ميسر نشود و دروغ به رهايي از فقر كمك نمايد، دروغگويي رواج مي يابد. جامعه اي سالم است كه سرچشمه و همه منابع ايجادكننده دروغ در آن خشكيده شوند، دروغ را مي بايد از ريشه خشكاند وگرنه بدنه و شاخه و برگ و ميوه روابط و مناسبات اجتماعي درخت جامعه آغشته به سم دروغ مي شود.»
گزارش روز
 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14