به مناسبت سالروز ارتحال و برگزاري كنگره فقيه آگاه
شخصيت آيت الله العظمي گلپايگاني از نگاه بزرگان
رهبر معظم انقلاب اسلامي
مرحوم آيت الله العظمي آقاي گلپايگاني در شمار برجسته ترين مراجع تشيع در نيم قرن
اخيرند، دوران مرجعيت طولاني 32 ساله ايشان مشحون از فعاليت ها و اقداماتي است كه
از يك مرجع ذي نفوذ و عظيم الشان مورد انتظار است.
احداث مدارس و مساجد و بيمارستان و نمايندگي در خارج از كشور و ورود در عرصه نوآوري
هاي خدماتي از قبيل كارهاي رايانه اي و ساختن مدرس مخصوص تدريس از جمله مجموعه
كارهاي برجسته آن مرحوم است.
به جز علم و تقوا كه شرط اصلي مرجعيت شيعه است آن بزرگوار از خصلت ها و خصوصيات
برجسته اي برخوردار بود كه بارزترين آن صلابت در امر دين و ايستادگي بر سر مواضعي
است كه بر اساس تشخيص دين اتخاذ مي نمودند.
رحمت خدا بر اين عالم بزرگوار و جزاه الله عن العلم و اهله خيرالجزاء«
آيت الله صافي گلپايگاني
بايد خصوصيات و ويژگي هايي كه در شخصيت آيت الله العظمي گلپايگاني جمع بود به مردم
معرفي شود تا همگان اين خط را دنبال كنند و براي آنان پند و موعظه باشد.
در هر مجمعي كه نام آيت الله العظمي گلپايگاني برده مي شود، رحمت و بركات خداوند
نازل مي شود چرا كه ايشان مخلص امام زمان (عج) بودند و در عمر خود راهي جز راه اهل
بيت (ع) و ترويج شعائر دين را انتخاب نكردند و تمام تلاششان اين بود كه اين راه
محقق شود.
ايشان در زمان رضاخان تلاش كردند كه مردم از مسير ائمه (ع) خارج نشوند؛ به طوري كه
شخصا مجالس اهل بيت (ع) را بر پا مي كردند و منبر مي رفتند و به مردم يادآوري مي
كردند.
اين مرجع فقيد همكاري بسياري خوبي با آيت الله العظمي عبدالكريم حائري، موسس حوزه
علميه داشتند و استقامت خوبي در برابر هجوم كذايي رضاخان داشتند؛ دانستن اين مسائل
براي همه و لازم است تا در تاريخ ذكر و بيان شود.
ايشان هيچ وقت از خط مستقيم منحرف نشد و هميشه در برابر مشكلات استقامت داشتند و
منافع شخصي را فداي رضايت امام زمان (عج) كردند.
آيه الله مكارم شيرازي
ايشان يك فقيه بسيار بزرگ بودند بايد عرض كنم در عصر و زمان ما بسيار كم نظير بود
كساني كه در فقاهت قابل مقايسه با ايشان باشند در عصر و زمان انگشت شمار بودند. در
مكتب فقهي ايشان سه تا مطلب خيلي جلب توجه مي كرد. اول عمق نظر ايشان بود. براي پي
بردن به عمق نظر ايشان علاوه بر تقريراتي كه از جمله كتاب «الدرّالمنثور» در احكام
حدود از ايشان منتشر شده به عقيده من ملاحظه حواشي ا يشان بر عروه و بر وسيله
النجاه خيلي راهنماست. يعني وقتي نگاه مي كنيم به فتاواي ايشان در ريزه كاري ها مي
بينيم ايشان خيلي دقت مي كنند. من شباهت زيادي ميان مكتب فقهي ايشان و مكتب فقهي
آيه العظمي آقاي بروجردي مي بينم و مي ديدم هر دو در بحث ها با نهايت دقت وارد مي
شوند.
مطلب دوم مساله استقلال فكري ايشان مي باشد.
و اما بعد سوم احاطه ايشان بر فقه بود. در فقه مساله احاطه مهم است كسي كه مساله را
ازش سوال كنند برود همان جا را مطالعه كند جوابي آماده كند با كسي كه با مباني
مختلف فقه آشنا باشد و حضور ذهن و احاطه داشته باشد خيلي فرق دارد ايشان به حق حضور
ذهن داشتند و احاطه داشتند و يك مساله را كه مي گفت با مسائل ديگر مي سنجيد و تمام
شقوق مساله را مطرح مي كرد.
ايشان مصداق آن حديث معروف امام صادق (ع) بود كه فرمودند: العالم بزمانه لا تهجم
عليه اللوابس. كسي كه عالم به زمانش باشد مسائل گمراه كننده بر او غلبه نمي كند. او
مردي بود كه با اين كه بقيه السلف بود ولي در عين حال آگاه به نظر و مسائل زمان بود
و در مسائل سياسي در مسايل انقلابي و در مسائل اجتماعي در حمايت از امام (قدس سرّه)
و همكاري با مردم در مسايل مهم اجتماعي كوتاه نمي آمدند و بسيار خوب درخشيدند.
آيت الله جوادي آملي
اين مرجع فقيد داراي مقام والاي شخصيتي در همه ابعاد بودند ولي آنچه به عنوان يكي
از ويژگي بارز ايشان مشهود است مديريت منحصر به فرد اين عالم رباني در زمان بحران
حوزه بود.
اين مرجع فقيد در زماني مديريت حوزه ها را عهده دار بودند كه كشور در تلاطم بود و
حوزه هاي علميه در بحران اساسي به سر مي بردند؛ آن زمان ازهاري كه فردي ارتشي و
مقيد به كشتار مردم بود درمنصب نخست وزير وجود داشت ؛ در آن شرايط بحراني كه كشور
دچار تلاطم بود اين فقيه آگاه با صدور اطلاعيه اي وضعيت كشور را آرام كردند.
در آن زمان بنده نيز به دليل اينكه عده اي در آمل قيام كرده و شهيد شده بودند لذا
ما نيز وصيت نامه را نوشته وبه خيل اين مردم پيوسته بوديم؛ با صدور اين اعلاميه
بنده يك نسخه آن را از طريق پسرم به فرماندار اين شهر داده و گفتم حرف آخر ما اين
است.
اداره كشور درآن زماني كه امام خميني هم در كشور حضور نداشتند كار آساني نبود لذا
بنده هر وقت ياد آن دوران و مديريت اين عالم وارسته مي افتم از خدا مي خواهم تا او
را با انبياء محشور نمايد.
آيت الله شيخ جعفر سبحاني
انسان اگر بخواهد شخصيت يك انساني را بيان كند بايد نتايج كارهاي او را ببيند نتايج
كار بهترين معرّف شخصيت يك انسان است نتايج شخص يا نتايج اجتماعي مي باشد كه جامعه
از آن بهره مي گيرد و يا نتايج علمي است كه دانشمندان و انديشمندان از آن بهره مي
گيرند و يا پرورش شاگردان بزرگيست كه مي تواند بعد از او راه را براي مسلمين باز
كند. مرحوم آيت الله العظمي گلپايگاني از همين گروه است كه هم خدمات اجتماعي انجام
داد. بيمارستاني سا خت و براي طلاب جوان مدارس روزانه اي را تاسيس كرد. كه تا آن
روز مدارس روزانه اي به اين شكل نبود.
در مقام موقعيت علمي ايشان بايد عرض كنم مرحوم آيت الله حاج شيخ عبدالكريم حائري
(اعلي الله مقامه) شاگرداني برجسته را تربيت كرد كه در ميان آن ها مرحوم آيت الله
گلپايگاني جزء رديف اول بود. البته مرحوم آيت الله حائري براي ده ها و صدها تن درس
مي گفته. اما آن چنان نبود كه تا حد عالي برسند و درجه يك باشند. ايشان در ميان
شاگردان آيت الله حائري به عنوان فرد شاخص در حوزه علميه قم بودند.
مرحوم آيت الله العظمي گلپايگاني يك فرد موفق بود يعني در مساله مو شكافي مي كرد و
دقت بيشتر مي كرد. براي شناخت مراتب دقت نظر او كافي است كه حواشي و تعليقات ايشان
را ملاحظه نمود، كه از جمله عروه الوثقي كه يك رساله عمليه بزرگي است براي شيعه از
همان زماني كه اين كتاب درآمده الي يومنا هذا علماء بر اين كتاب تعليقه نوشته اند
اما از ميان همه اين تعاليق و حواشي، با احترام نسبت به همه تعاليق و حواشي دو
تعليقه فوق العاده است.
1- تعليقه مرحوم آيت الله بروجردي كه عمق نظر و دقت بيشتر او را مي رسانيد.
2- تعليقه مرحوم آيت الله العظمي گلپايگاني است.
اما خدمات حوزوي معظم له در اين سي سال اخير، يعني بعد از فوت مرحوم آيت الله
بروجردي كه بخشي از زعامت حوزه يا اكثريتش بر دوش او بود - نسبت به حوزه فوق العاده
كوشش مي كرد كه حوزه بايد علمي باشد يعني: 1- عمقي باشد. 2- حوزه مستقل باشد. 3-
علاوه بر اين در اين حوزه عشق به اهل بيت و اوامر اهل بيت (ع) حاكم باشد. گاه گاهي
در مجالس خصوصي براي مدرسين و براي كساني كه در محضر ايشان حضور داشتند صحبت از
حضرت ولي عصر (عج) و صحبت از اهل بيت (ع) مي كرد همه اش اشك در چشم هاي او حلقه مي
زد، پيداست كه چه علاقه اي نسبت به اهل بيت داشت، علاقه خدادادي و وافري داشت.
خصوصاً كتاب هايي كه در مسير اهل بيت (ع) بود، در نشر آن ها كوشا بود و نسبت به آن
ها علاقه اي داشت. مرحوم آيت الله العظمي گلپايگاني مرد سحرخيزي بود كه از همان
دوران جواني سحرخيز بود اين براي ما طلاب درس بزرگيست. نماز شبش ترك نمي شد بعد از
اقامه نماز شب در منزل، وقت اذان يا قبل از اذان مشرف به حرم مطهر مي شدند، زيارت
مي كردند بعد تا طليعه آفتاب مشغول تعقيبات بودند. دعاي صباح او ترك نمي شد و اين
خود براي ما درس است، يك آدمي كه بايد تدريس كند و تاليف كند و حوائج مردم را جواب
گويد، نسبت به نماز و تعقيبات نماز و مناجات اين همه علاقه مند باشد. همه اين ها را
مي ديديدم نه تنها من ديگران هم پيش از من مي دانند.
آيت الله مصباح يزدي
من از چهل سال قبل كه وارد حوزه علميه قم شدم ايشان از چهره هاي شاخص و مشهور حوزه
بودند. و از كساني كه نامزد مرجعيت بعد از مرحوم آقاي بروجردي بودند به شمار مي
رفتند، مجلس درس خارج پرباري داشتند، كه همواره ادامه داشت و بسيار درس پربار و
نافعي بود. بعد از درس مرحوم آقاي بروجردي عده اي از فضلاي برجسته آن روز كه الان
از شخصيت هاي بزرگ و آيات عظام هستند در درس آن بزرگوار شركت مي كردند... همين طور
نماز جماعتي كه در مسجد بالاسر مرقد مطهر حضرت مطهر حضرت معصومه (سلام الله عليها)
صبح ها داشتند يك مركز تجمعي براي اوتاد و مقدسين و بزرگان بود، نماز جماعتشان
بسيار با روح و با معنويت بود، و او يكي از معدود كساني بودند كه انتظار مي رفت بعد
از حضرت آيه الله العظمي بروجردي (رضوان الله تعالي عليه) پرچم مرجعيت شيعه را به
دوش بگيرند. آن چه از ويژگي هاي شخصيت ايشان مي شود نام برد چند ويژگي برجسته هست
كه ايشان را در ميان ساير اقرانش ممتاز مي كرد.
از آن جمله؛ مراتب تقوي پارسائي، اخلاص وارستگي، بي تكلّفي، سادگي، بي آلايشي، او
بود. هر كس با ايشان چند دقيقه اي معاشرت و مجالست مي كرد به خوبي اين ها را لمس مي
كرد. قيافه نوراني و معنوي ايشان الهام بخش اخلاص و تقوي بود وقتي سخن مي گفتند
محور فرمايشاتشان همين مسائل بود.
از جمله ويژگي هاي بارز ايشان، ارادت شديد به اهل بيت مخصوصأ وجود مقدس حضرت
سيدالشهداء (صلوات الله عليه) بود. ايشان به محض اين كه نامي از خاندان پيامبر اكرم
(ص) برده مي شد حال خاصي پيدا مي كردند و اگر اشاره به مصيبتي مي شد چشمانشان پر از
اشك مي شد. مقيّد بودند مجالس بزرگداشت اهل بيت به خصوص مجالس عزاداري را به موقع
خودش برگزار كنند و خودشان شركت فعال داشته باشند. ..
از ويژگي هاي ايشان علاقه عجيب به ترويج مذهب تشيع در سراسر جهان بود. ايشان اين را
وظيفه براي خودشان مي دانستند و يك جهاد بزرگي مي دانستند كه هيچ چيز مانع انجام
اين وظيفه نمي شد. در هر فرصتي به صورتي ميّسر بود كوشش مي كردند - چه در داخل كشور
و چه در خارج - زمينه اي براي ترويج اسلام و تشيع فراهم كنند.
بهترين نمونه اين كار مركز اسلامي لندن هست كه با همت ايشان آن مركز تاسيس و
بازسازي شد. و امروز پناهگاه شيعيان آن سامان مي باشد. و مركز با بركتي است كه
مسلمان ها در ايام عاشورا، ايام ماه مبارك رمضان و ساير ايام متبركه در آن جا
اجتماع مي كنند. و اين نشانه اي از حرص ايشان براي ترويج تشيّع در همه اقطار عالم
بود. در داخل كشور هم هر جا دسترسي داشتند، مدرسه اي تاسيس مي كردند، عالمي مي
فرستادند و ترغيب و تشويق مي كردند به اين كه شعائر تشيّع ترويج شود و علوم اهل بيت
منتشر شود. از ويژگي هاي ايشان اهتمامي بود كه به خدمات اجتماعي براي جامعه به خصوص
اقشار ضعيف و مستضعف داشتند، به صورت هاي مختلفي دستور مي دادند كه به اين قشرهاي
محروم رسيدگي و كمك شايسته شود يك نمونه بارزش بيمارستان آبرومندي است كه در شهر قم
تاسيس كردند...
موضوع ديگري كه در زندگي ايشان قابل تعمق و دقت و بررسي است دخالت ايشان در مسائل
سياسي بود ايشان علي رغم آن مرتبه والاي قداست و معنويتي كه داشتند. و غرق در مسائل
و تدريس و رسيدگي به مسائل حوزه و ساير نيازهاي جامعه بودند. اما مسائل سياسي جامعه
را هم از نظر دور نمي دانستند، و در هر مناسبتي آن چه وظيفه خودشان تشخيص مي دادند
با كمال شجاعت و شهامت و بدون هيچ پروايي از پيامدهاي اقدامتشان انجام مي دادند،
بهترين نمونه اش همكاري جدي و صميمانه بود كه از آغاز نهضت روحانيت با حضرت امام
خميني (رضوان الله عليه) داشتند و در صادر كردن اعلاميه ها و انجام مجالس و تشكيل
سخنراني و مقابله با دستگاه پيشقدم بودند. همه به خاطر دارند كه اولين حركتي كه
رژيم عليه روحانيت و حوزه شروع كرد جسارتي بود كه به مجلس عزاداري ايشان در مدرسه
فيضيه انجام داد...
به هر حال شخص ايشان از ميان اساتيد و بزرگان كه بنده در خدمتشان شرفياب شدم از
امتيازات خاصي برخوردار بودند كه مجموعه آن ها را در كمتر كسي يافتم. البته بزرگاني
هميشه بودند كه كه هم از لحاظ علم و هم از لحاظ تقوي ممتاز بودند اما مجموع اين
خصال در همه كس حتي در همه مراجع جمع نمي شود.
آيت الله خزعلي
آيه الله سيد محمدرضا گلپايگاني يكي از وزنه هاي بزرگ حوزه عظيم قم است كسي كه در
مدت عمر پر بركش خدمات ارزنده اي به عالم تشيع داشت. اين مرد در مدت تدريس درس خارج
آن صفاي روحي خود را تؤام با درس به كساني كه كسب فيض مي كردند ارمغان و ارزاني مي
داشت. از حواشي عروه معظم له آقايان اهل فضل و اهل دقت مي توانند دريابند كه نظر
دقيق و تيزي داشته اند. در پي بردن به باريكي هاي فقه.
و ايشان در دوران قبل از آمدن آيت الله العظمي بروجردي به قم از محضر استاد بزرگوار
خودشان آيت الله العظمي حائري بهره مند بودند و بعد از آيت الله حائري دنيال آن
تحقيقات بودند. اما فكر جوال ايشان و آزاد بودن در انديشه اين بركت را به ايشان عطا
كرد، كه وقتي فكر جديدي از مرحوم آيت الله العظمي بروجردي ديد در روي ايشان اثر
گذشت. و اين آزادي و جولان فكري ايشان را مي رسانيد، كه هر جا حق مي ديد و دليل
تازه اي مي ديد دنبال آن حركت مي كرد و در نظرات خويش تجديد نظر مي نمود.
فقيهي بود كه مرتب مشغول كار بود نه آن كه به تحقيق سابق خود بسنده كند. و از آن چه
الان در محيط حوزه و در محيط فقه واقع مي شود از افكار جديد، به آن ها بي اعتنا
باشد. يا از كنارش به طور غير دقيق رد شود. لذا بنده يكي از امتيازات ايشان را در
فقه در اين ميدانم.
ديگر ذهن صاف ايشان بود. يعني ذهني كه با اصطلاحات مشوب نشده باشد و بتواند ذهن
خويش را از آن چه در اصطلاحات علمي است خالي كند. كه براي فقيه در فهم حكم خيلي
موثر است. چون تا موضوع كامل و درست شناخته نشود حكم واقعي كشف نمي شود در موقعي كه
مي خواهد تشخيص بدهد ذهن بايد خيلي ساده باشد آن گونه كه در ذهن مردم است، بي
پيرايه در ذهن ايشان بيايد، منتها موضوعات مستنبطه را بايد با دقت نظر بيابد، كه
ديگر اين مال عوام مردم نيست.
يكي از كارهاي مهم تشخيص موضوع است و ذهن بايد از پيرايه اصطلاحات برهنه شود ولي در
خود موضوع دقت بكند.
ايشان پدري بود براي حوزه، حوزه را ترويج كرد و امكانات طلاب را زياد كرد، تكيه بر
فقه سنتي داشتند همان گونه كه امام خميني (ره) هم تكيه داشتند. حتي در اواخر عمر
آقايان مدرسين حوزه توصيه هايي دراين باره از ايشان خواسته بودند. فرموده بودند:
مواظب باشيد حوزه به همان حالت سابق باقي بماند يعني مردمي، يعني حوزه به همان طرز
سنتي باقي بماند. در كنترل دستگاه ها واقع نشود، بلكه همان طور آزادانه كار بكند.
(وابسته به هيچ گروه و حزب سياسي نباشد.)
هر جائي شيعه گرفتاري پيدا مي كرد. ايشان به كمكش مي شتابيد و نصرت مي كرد كه در
مقابل ديگران خداي نكرده شيعه گمنام نماند.
آيت الله سيد محسن خرازي
رحلت مردان بزرگان عالم اسلام ثلمه اي ايجاد مي كند بر پيكر اسلام كه به اين زودي
ها اين ثلمه جبران نمي پذيرد. مرحوم آيت الله العظمي گلپايگاني يك شخصيتي بود كه
تمام جنبه هاي مختلفي را كه در زعامت و مرجعيت لازم است را به طور كامل داشت
محورهاي اساسي مرجعيت و زعامت اسلام در ايشان جمع بود. ما مي توانيم اين محورها را
خلاصه كنيم. در چند امر كه لازم است در مرجعيت، كه اين محورها در ان وجود مبارك جمع
بود.
محور اول:
حضور علمي و فقاهت تام. مرجع بايد نسبت به مطالب فقهي زياد كار كرده باشد. يعني يك
عمري را بايد صرف مسائل فقهي كرده باشد. مرحوم آيت الله العظمي گلپايگاني 98 سال
عمر شريفشان بود از اين 98 سال حدود 85 سال مشغول فقه و كتاب و سنت بودند و مي
دانيم اين مدت طولاني ممتد براي انسان، آن هم انساني كه از نظر استعداد و حافظه از
سطح عالي مردم بالاتر بود چقدر موقعيت بالايي به وجود مي آورد اين محور اول در
ايشان به طور كامل وجود داشت كه واقعا مي شود گفت كه فقيه بود و مصداق روشني از
براي كلمه فقيه اهل بيت (ع) بود.
من يادم مي آيد كه وقتي با مرحوم آيت الله العظمي آقاي حاج سيد احمد خوانساري صحبت
از آيت الله العظمي گلپايگاني شد ايشان فرمودند: (آيت الله العظمي گلپايگاني) «فقيه
خوبي است در فقاهت كاملاً واردند».
محور دوم:
مساله عدالت و تقوي.
وارستگي و صيانت نفس و امثال اين ها است كه اين ها ظهور و بروز داشت. در حضرت آيت
الله العظمي گلپايگاني و به حق از مصاديق بارز و روشن اين حديث شريف بود كه »من كان
من الفقهاء صائنا لنفسه، حافظاً لدينه مخالفا لهواه و مطيعاً لامر مولاه...»
در مساله صيانت نفس، حفظ دين، مخالفت هواي نفس اطاعت از اوامر الهي ايشان شاخص و
اسوه بودند. فضايل اخلاقي ايشان در حد زياد بود كه جزو اسوه هاي معروف حوزه هاي
علميه بودند، كه توصيف فضايل اخلاقي ايشان مي تواند حوزات علميه را به طرف خودش جلب
و جذب كند، و اقتدا كنند به ايشان در آن فضائل و اخلاقيات عالي و مكارمي كه ايشان
داشتند.
محور سوم:
مرجع بايد در مسائل سياسي و اجتماعي حاضر در صحنه باشد و ايشان يكي از مراجع بزرگ
عالم اسلام بود كه در مسائل سياسي و مسائل اجتماعي حضور داشت، از همان آغاز كه نهضت
اسلامي ايران در قصه انجمن هاي ايالتي و ولايتي آغاز شد ايشان با حضرت امام همگام و
همقدم بودند، و اعلاميه هاي بسيار غني و پر محتوا و كوبنده اي ايشان مي دادند. به
مناسبت هاي مختلفي در صحنه هاي سياسي حضور داشتند و پشتيباني از حضرت امام مي
كردند. من خودم ياد مي آيد موقعي كه حضرت امام را تبعيد كردند. ايشان در مجلس كه
تدريس حضور پيدا كردند، و مقداري گريه كردند و اظهار تاثر كردند از اين كه امام
رضوان الله تعالي عليه از حوزه علميه قم تبعيد شدند. به هر مناسبتي كه مي رسيد در
مقاطع حساس ايشان آن تكليف الهي خودشان را در مسائل سياسي انجام مي دادند. بعد از
انقلاب هم همگام و همراه با حضرت امام بودند نسبت به نظام اسلامي بسيار اهتمام
داشتند توصيه هاي اكيدي نسبت به حفظ نظام داشتند.
محور چهارم:
محو.ر مديريت ايشان بود، حدود 30 سال مرجعيت و زعامت ايشان طول كشيد و در مدت اين
30 سال ايشان به اداره حوزات علميه به خصوص حوزه علميه قم پرداختند، و كاملا مواظب
بودند كه هجوم هاي انحرافي بيروني يا هجمه هاي انحرافي، اغراض داخلي حوزه را به طرف
خودش نبرد. و حوزه از آن قداست كه دارد و مصونيتي كه دارد هيچ گاه به طرف انحراف
كشيده نشود. در طول زعامتشان موسس نظم و انظباط در حوزه مقدسه قم بودند. اولين
مدرسه كه با نظم و انضباط در قم به وجود آمد توسط ايشان تاسيس شد.
مرحوم آيت الله العظمي گلپايگاني نسبت به حفظ حوزه هاي علميه به خصوص حوزه علميه قم
اهتمام بسيار داشتند و هميشه تلاش داشتند كه حوزه از هم متلاشي نشود و مكرر مي
فرمود: خداوند مقدّر كرد كه ما بتوانيم در داخل كشور از اين حوزه دفاع كنيم و حوزه
را حفظ كنيم و روزي استقلال حوزه.
محور پنجم:
جنبه هاي عملي ايشان بود. كه خيلي جاذبه داشت. خيلي تاكيد داشتند روي توسلات به اهل
بيت (ع). خشيت الهي و خوف از خدا در وجود ايشان نمايان بود. و به حق مي شود گفت كه
ايشان مصداق بارز اين آيه مباركه بودند كه خداوند مي فرمايد: «انّما يخشي الله من
عباده العلماء»
منبع : سايت كنگره فقيه آگاه
|