(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 21  آبان  1391 - شماره 20354

تحريم و تزلزل در اركان سلطنت قاجار
جهانگير بهروز جاسوس بدون مرز (2)
منبع خبري سفارتخانه هاي خارجي

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir


تحريم و تزلزل در اركان سلطنت قاجار

دكتر موسي نجفي
در مورد نفوذ حكم تحريم در ساير اقشار مي خوانيم كه:
بالجمله تحريم تنباكو به جايي رسيد كه در نظر همه كس از همه مناهي اسلام به مراتب عظيم تر گرديد بلكه در تحقيق، از هرگونه ننگ و عاري در انظار ننگين تر شد. قلندر مسكيني در گوشه خلوتي مشغول كشيدن حشيش بود كه سرزده جمعي وارد شدند بيچاره ابتدائاً مضطرب شد ولي بعد گفت به مولا چرس است، آن عده قانع نشدند، تا سرقليان را سرازير كردند، مشاهده كردند كه چرس است و مردم به همين تنباكو نبودن و چرس بودن از او راضي شدند و او را به حال خود گذاشتند.51
و باز مي خوانيم كه:
داش مشتي ها و اوباش و از اين طبقه مردمي كه از هيچ مناهي و معاصي روگردان نيستند و در منظر خاص و عام مرتكب هرنوع گناه وكار زشتي مي شوند همگي چپقهاي خود را شكسته و خرده و تكه هاي آن را در جلو عمارت كمپاني انباشتند و با ناسزا گفتن به كمپاني رژي فرياد مي كردند، من شراب را برملا مي خورم و از هيچ باكي ندارم ولي چپق را تا آقاي ميرزا حلال نكند دم هم نخواهم زد.52
اما پرده جالب ماجرا زماني است كه شاه از مقام الهي تنزل و به لقب شاه باجي سبيلو خوانده مي شود و اين نيست جز اولين انعكاس مردمي تقابل امامت با سلطنت:
جمعيت زنان كه در هنگامه جويي پيشاهنگ شورشيان بودند، نخست شاه را به اسم شاه باجي و شاه باجي سبيلو مخاطب ساختند.
بناي هرزه گويي گذاشتند به صداهاي خيلي بلند و صاف و صريح گفتند و شمردند. در مقام هتك عرض و ناموس به زنده و مرده شاه از هر رقم فحش و دشنام و نفرين و بدگوئي ابداً خودداري نداشته تا آنجا كه به تصورشان مي رسيد از هيچ رو فروگذاري نكردند...53
تحريم و تزلزل در اركان سلطنت قاجار (شمارش زوال قاجار)
با شكستن مشروعيت دولت، آن هم دولتي كه در اصل نه در اثر استقبال عام مردم بلكه در اثر نوعي عصبيت قبيله اي در ايل قجر روي كارآمده بود، تنها وسيله حفظ حاكميت قاجار با قدرت و زور ميسر مي گردد. استفاده از شمشير برهنه آن هم در پايتخت از زمان تنباكو آشكارتر خود را نشان مي دهد:
معين نظام از چاكران مخصوص... سربازان ترك را فرمان مي دهد كه جمعيت مردم را هدف فشنگهاي مارتيني قرار داده رو به طرف اين همه جمعيت زن و مرد كه در ارك و اطراف ايستادند، شليك كنند. فوج تركان دولتخواه دولت پرست ننگ اين چنين حركت وخيم العاقبه را بر خود و دولت روا نداشته فرمان او را اطاعت نكرده سهل است كه به اقتضاي فطرت پاك رقت آورده در انديشه ممانعت ساير افواج بودند. معين نظام همين كه فوج تركان را متقاعد ديد سربازان خود نايب السلطنه را كه مخصوصاً به نام بي پدران معروفند فرمان داد برجمعيت مردم شليك كنند اين گروه بي پدران نيز بي باكانه يك دفعه رو به همه اين جمعيت زن و مرد و بزرگ و كوچك شليك كردند. مسلمان مانند برگ خزان فرو ريختند. شماره كشتگان كه از نكبت و محنت اين زندگاني آسايش جستند علي التحقيق به دست نيامد. همين كه جمعيت پراكنده شدند بدين ملاحظه هرگاه كه اين كشتگان را مردم از اينجا حركت داده از ارك بيرون ببرند البته همگي خلق به هيجان آمد..»54.
در جاي ديگر تيموري به نقل از دوستعلي خان معيرالممالك مي نويسد:
هر دقيقه جسارت شورشيان زياد مي گشت تا آنكه به صداي بلند فرياد كردند: با اين وضع ما شاه را نمي خواهيم . شاه به توسط نايب السلطنه پيامي به مردم فرستادند ولي مفيد نيفتاد و خلق به يك حمله در ارك ريختند به شاه خبر دادند كه عنقريب وارد ديوانخانه خواهند شد ديگر چاره اي براي آرامش آنها نبود ناچار شاه چندين تفنگدار در دوطرفش بازداشته خود نيز تفنگي به دست گرفت و گفت: حال كه به ناحق كشته مي شويم ما هم خواهيم كشت.55
تحريم و آغاز اولين نغمه جمهوري خواهي در ايران
سيرحوادث و وقايع در دوران تحريم دخانيه به حدي سريع و عجيب است كه انسان كمتر مي تواند اين شتاب و خود آگاهي ملي و شعور اجتماعي را پي گيري و تحليل نمايد. نفي مشروعيت سلطنت و به فاصله كوتاهي از آن تزلزل پايه هاي سلطنت. اين فكر در مردم و افراد حكومت شكل مي گيرد كه در مقابل اين جدايي ملت از دولت، اقدام بعدي چه خواهد بود و در نهايت ملت به چه چيز رضايت خواهند داد. شيخ حسن كربلائي انعكاس ذهنيت كار به دستان دربار ناصري را در همان روزها اين گونه گزارش مي دهد:
امر اين شورش و آشوب را در نظر دولت بدين صورت وانمود كرده بود كه اين جماعت علماء از هواخواهان جمهوري و در باطن جمهوري طلبند. از قراري كه معلوم مي شود اين جماعت سالها در پي جويي اين چنين فرصت بوده اند كه به يك وسيله و دستاويزي مردم مملكت را بر دولت بشورانند. اكنون كه اين امتياز به ميان آمد اين مسئله را براي پيشرفت مقاصد خودشان وسيله خوبي يافتند بدين بهانه و دست آويز مردم را بر دولت شورانيده اند. مسئله امتياز تنباكو بهانه است طرف مدعاي اين جماعت در حقيقت خصومت با سلطنت و منظور اصلي ايشان در تهييج اين فتنه و آشوب همان تنها، ستيزگي با شخص سلطان است.56
تحريم و تقابل ملت با دولت و تفوق ملت بر دولت
در قيام تنباكو نه تنها مشروعيت سلطنت در اولين گام زيرسؤال رفته، در مقابل امامت قرار گرفت و نه تنها پايه هاي سلطنت متزلزل گشت، بلكه تحريم، مرز و خط جدايي ملت از دولت را به طور كامل در پي داشت. هرچند در قبل از واقعه تنباكو هم دولت و ملت همبسته و يكپارچه نبودند و افتراقي بينشان بوده ولي به غير از مواردي استثنايي مثل واقعه قيام و تصرف سفارت روس و قتل گريبايدوف، دولت هيچ گاه ملت را در مقابل خود نديده بود.
براي آگاهي دادن از اوضاع آن حادثه عظمي و تغيير وضع و حالي كه عموم مردم دارالخلافه را در آن هنگامه دهشت خيز كبري دست داد همين قدر مي نگارم كه از مشهده آن وضع و حال ناگوار فزع انگيز كشتگان، عموم مردم را چنان جوش و خروش فرا گرفت كه در آن حال هيچ كس را از مباشرت جنگ و مصادمت توپ و تفنگ اصلاً انديشه و پروايي نبود، سهل است كه از بزرگ و كوچك، زن و مرد هيچ كسي را به جز كشته شدن آرزويي و به جز هجوم آوردن به ارك گفت وگويي نبود. يقيناً هر گاه در آن حال يك نفر از علماي اعلام دارالخلافه پيش افتاده رو به ارك روانه مي شد تمامي اين همه مخلوق، سرها را بر كف گرفته، مانند سيل شهر آشوب به دنبال او داخل حرامسراها مي تاختند.57
قطع رابطه ملت با دولت در روزهاي قيام تحريم چنان مشهود و ملموس بود كه عضدالملك قاجار در منزل مرحوم ميرزاي آشتياني در مقابل علما اعلام مي كند كه: «آقايان اين رشته مواصلت و اتحادي را كه در ساليان درازي فيمابين ملت و دولت بسته و پيوسته است مي پسندند كه اكنون بالمره از هم گسسته گردد.»58
اما مطلب فقط به قطع رابطه و انفصال دولت و ملت ختم نمي شود بلكه تفوق و سلطه رواني ـ اجتماعي ملت بر دولت را نيز به وجود مي آورد. اينكه ادعا مي نماييم كه تحريم تنباكو نقطه عطف تاريخ سياسي ايران و مقطع شمارش معكوس سقوط قاجارهاست در واقع مطلب دقيق و حساسي است. صحنه هاي اجتماعي تهران و بروز هيجان ملي در همان روزهاي تحريم، نويد خيزش هاي تاريخي ديگري را در ايران مي دهد: «تمامي مرد و زن به خروش و جوش درآمده، همگي زن و مرد، كوچك و بزرگ، اين همه مخلوق يك مرتبه چنان ضجه بلند شد كه گويي شهر به اين عظمت را زلزله سختي فرو گرفته. هرچند پاي كميت بيان از تقرير گزارش اين حادثه عظمي لنگ و صفحات كوچك اين مختصر رساله در نگارش تمامي وضع و حال تنگ است.59»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
51. تاريخ دخانيه. 52. تاريخ دخانيه.
53. تاريخ دخانيه. 54. تاريخ دخانيه.
55. ابراهيم تيموري. تحريم تنباكو. تهران، جيبي، 1361. ص 159.
56. تاريخ دخانيه. 57. همان.
58. تاريخ دخانيه. 59. تاريخ دخانيه.
پاورقي
 


جهانگير بهروز جاسوس بدون مرز (2)

منبع خبري سفارتخانه هاي خارجي

سيد علي ابراهيمي
E-Mail:shayanfar@kayhannews.ir
در سال 1332بهروز مؤسسه اكو را تأسيس كرد. اولين نشريه اين مؤسسه اكو آف ايران ( Echo Of Iran ) نام داشت. اكو، در برگيرنده بولتن هايي بودكه مهم ترين اخبار و مطالب روزنامه هاي ايران را به زبان انگليسي ترجمه مي كرد و فقط براي مشتركان ويژه يعني سفارتخانه ها، شركت هاي خارجي و برخي از دانشجويان ارسال مي شد. با اين اقدام، سفارتخانه ها ديگر نيازي به مترجم نداشتند. ساواك در يك گزارش خيلي محرمانه در باره فعاليت هاي مطبوعاتي بهروز در آن سالها نوشته است:
پس از آزادي، او مدتي به عنوان مدير مجله «كبوتر صلح» بود و سپس نشريه «اكو آف ايران» را تأسيس كرد. از بدو تأسيس اين مؤسسه بهروز چهار بار از طرف سازمان هاي مختلف مملكتي من جمله آخرين بار از طرف ضداطلاعات و جاسوسي سازمان امنيت، دستگير و زنداني شد. چون همكاري او با اين سازمان ها انجام شد، به كارش ادامه داد. 11
ساواك در اين گزارش به سابقه امنيتي جهانگير بهروز از هنگام تأسيس مؤسسه اكو اشاره مي كند و خبر از 4 بار بازداشت او به اتهامات امنيتي - پس از بازداشت به جرم جاسوسي براي شوروي در سال 1327- مي دهد. با اين حال، شواهد حاكي از آن است كه بهروز مانند يك«جاسوس بدون مرز» و عامل چند جانبه عمل مي كرد، چون بر اساس گزارش ساواك، او از دهه 1330 به همكاري با سيستم امنيتي رژيم پهلوي نيز پرداخت. حاصل ارتباطات امنيتي بهروز با ساواك، حمايت ويژه رژيم پهلوي از او براي ادامه انتشار نشريه اكو آف ايران بود. سال 1334 وقتي اسدالله علم (وزير كشوركابينه حسين علاء) طرح گسترده اي را براي محدوديت نشريات ايراني به اجرا گذاشت،12 مجله متعلق به بهروز از اين محدوديت ها معاف شد.
پس از كودتاي 28 مرداد 1332 مؤسسه انتشارات فرانكلين13( Frankline Book Programs Ins ) كه بودجه آن مستقيماً توسط دولت آمريكا تأمين مي شد، در تهران آغاز به كار كرد و «همايون صنعتي زاده» از جاسوسان برجسته انگليس و آمريكا به رياست آن رسيد.14 فرانكلين يك مؤسسه پوششي براي عمليات فرهنگي« CIA » در دوره جنگ سرد بود كه در نقاط مختلف جهان شعبه داشت.15 از عمده فعاليت هاي مؤسسه فرانكلين در ايران مي توان به اصلاح متون كتاب هاي درسي مقطع دبستان، ترجمه و نشر كتب علمي، فلسفي و تاريخي اشاره كرد16 كه همگي به گسترش علوم انساني سكولار مدد مي رساند. «جهانگير بهروز حقوق بگير مؤسسه فرانكلين بود»؛17 مؤسسه اي كه حتي ساواك در يكي از گزارش هاي خبري خود آن را وابسته به « CIA» مي داند و مي نويسد:
مؤسسه فرانكلين...در ظاهر به نشر و انتشار كتب علمي اجتماعي و غيره مبادرت مي ورزد لكن در باطن فعاليت هايي در جهت سياست هاي دول خارجي به عمل مي آورد. اين مؤسسه به ظاهر فرهنگي در حال حاضر از جانب سياست هاي خارجي حمايت و پشتيباني مي شود و رؤساي آن همگي جيره خوار سازمان آمريكا هستند...عده اي از افراد اين مؤسسه مستقيماً از طرف سازمان سيا حمايت مي شوند. عده اي بدون سر و صدا از طرف فرانكلين و با خرج اين مؤسسه به اروپا و آمريكا مي روند و بدون اينكه كسي آگاهي پيدا كند تمام مخارجشان از طرف فرانكلين پرداخت مي گردد.18
پس از ارتباطات چشمگير بهروز با سفارتخانه ها، از ابتداي دهه 1340 سفرهاي او به كشورهاي خارجي شتاب گرفت. در ارديبهشت ماه سال 1342 براي شركت در كنفرانس مطبوعاتي كشورهاي آسيايي- آفريقايي به اندونزي رفت. اندونزي در آن سالها دستخوش بحران و حوادث شومي بود.كودتاي حزب كمونيست و سوداي دست يافتن به قدرت، كشور اندونزي را درگير يك منازعه تمام عيار ساخت. غرب كه هم زمان سركوبي كمونيسم و سقوط دولت ضدآمريكايي اندونزي را آرزو داشت، با يك كودتاي نظامي نرم، دكتر احمد سوكارنو (باني استقلال اندونزي) را از قدرت بركنار كرد و ژنرال سوهارتو را به قدرت رساند. طبق اسناد منتشر شده از سوي ساواك، آمريكا در اين سالها جاسوسان خود را در پوشش روزنامه نگاري به اندونزي اعزام مي كرد.19 دو سال بعد و در سال 1344 وقتي ابعاد موضوع فاش شد؛ روزنامه اطلاعات به نقل از خبرگزاري هاي خارجي نوشت: «در سقوط سوكارنو 480 مأمور جاسوس آمريكا شركت داشتند.»20
پنجاه روز بعد از قيام خونين پانزده خرداد و آغاز مبارزات حضرت امام(ره)، جهانگير بهروز در مرداد ماه سال 1342 به دعوت دولت بريتانيا راهي كشورهاي اتريش، ايتاليا و انگلستان شد. سفرهاي خارجي بهروز و فعاليت هاي جديد وي بازهم حساسيت ساواك را برانگيخت. مقامات امنيتي رژيم گرچه در سال هاي قبل همكاري او را با ساواك جلب كرده بودند، اما بازهم چاره اي جز دستگيري جهانگير بهروز نداشتند. او براي ششمين بار به اتهام جاسوسي و نيز ارتباطات غيرمجاز با ديپلمات هاي خارجي بازداشت شد و به بند زندانيان امنيتي رفت. بازداشتي كه به عضويت رسمي بهروز در سازمان اطلاعات و امنيت رژيم پهلوي (ساواك) ختم شد.21
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
11 . رجال عصر پهلوي به روايت اسناد ساواك(داريوش همايون). تهران: مركز بررسي اسناد تاريخي وزارت اطلاعات ، 1378، صفحه 112.
12 . اسدالله علم كيست ؟. سايت مؤسسه مطالعات و پژوهش هاي سياسي، از:
http://www.ir-psri.com/Show.php?Page=ViewArticleArticleID=72SP=Farsi
13 . يك سازمان فرهنگي غيرانتفاعي آمريكايي است كه در سال 1352 ميلادي در نيويورك تأسيس و به خاطر بزرگداشت بنجمين فرانكلين نويسنده آمريكايي بدين نام خوانده شد. اين مؤسسه را همايون صنعتي زاده در تهران تأسيس كرد كه با لژهاي فراماسونري پيوندهاي استواري برقرار ساخت. اساسنامه فرانكلين نيز صراحتاً وظيفه اصلي آن را «گسترش فلسفه و ادبيات آمريكايي در ايران» ذكر كرده بود.منوچهر انور، يكي از پيروان فرقه ضاله بهائيت، سردبيري انتشارات را برعهده داشت و كريم امامي و نجف دريابندري سرويراستاران آن به شمار مي رفتند.
14 . فضلي نژاد، پيام. ارتش سري روشنفكران(تاريخ انديشه سياسي معاصر1)، دفتر پژوهش هاي مؤسسه كيهان، 1391، صص 186 و 216.
15 . رجال عصر پهلوي به روايت اسناد ساواك(داريوش همايون). تهران: مركز بررسي اسناد تاريخي وزارت اطلاعات ، 1378، ص 22.
16 . تبراييان، صفاءالدين. وزير خاكستري(بازشناسي نقش داريوش همايون در حاكميت پهلوي دوم)، مؤسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران ، 1383، ص 281.
17 . آرشيو دفتر پژوهش هاي مؤسسه كيهان.
18 . رجال عصر پهلوي به روايت اسناد ساواك(داريوش همايون). تهران: مركز بررسي اسناد تاريخي وزارت اطلاعات ، 1378، صص 23 و 24.
19 . پيشين.
20 . پيشين.
21 . مطبوعات عصر پهلوي به روايت اسناد ساواك( كتاب ششم). تهران: مركز بررسي اسناد تاريخي وزارت اطلاعات، 1382، ص10.
پاورقي
 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14