(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


دوشنبه 22  آبان  1391 - شماره 20355

نقد بر فيلم «سلام بر فرشتگان»
جلوه هاي بصري بي دليل!
نكاتي پيرامون فيلم «محمد(ص)» اثر مجيد مجيدي
تلألو نور ناب رسالت در آسمان هنر هفتم ايران
سيما چگونه مي تواند به تقويت اميد و نشاط در جامعه كمك كند؟
سيگنال هاي نشاط روي فركانس تلويزيون
بال هاي كاغذي عاطفه
نگاهي به طرح «كتابخانه صبا» در سيما
گزارشي از هشتمين جشنواره دانش آموزي فيلم دفاع مقدس
همراهي هنرمندان و دانش آموزان در پاسداشت يك منجي


نقد بر فيلم «سلام بر فرشتگان»

جلوه هاي بصري بي دليل!

محمد قمي
شاهكار كودكانه (؟!) سلام بر فرشتگان فيلمي است به كارگرداني و نويسندگي فرزاد اژدري و تهيه كنندگي حسين عليمرداني، اين فيلم درباره دختربچه اي به نام شادي است كه براي زنده نگه داشتن مادربزرگ بيمار خود دست به كارهاي عجيبي مي زند.
از عجايب سينماي كشور ما يكي هم اين است كه گاهي پيش مي آيد كه چند سال مي گذرد و هيچ فيلم كودكي روي پرده نمي رود و گاه هم پيش مي آيد كه - مثلا الان- يكمرتبه چهار فيلم كودك همزمان به نمايش درمي آيد!
واقعا چه اوضاع نابسامان و درهم و برهمي!
حالا ببينيم اين شاهكارهاي كودك چه هستند؟ و براي كه؟ و چگونه؟ و اصلا چرا؟!
فيلم «سلام بر فرشتگان» را نمي توان در يك جمع بندي تحليل كرد و مجبوريم به شيوه اي خاص كه ناشي از غيراستانداردبودن شمايل اين فيلم است و برهم ريختگي مباني محتوايي اش، آن را در يك تقسيم بندي ناخواسته بررسي كنيم.
به عبارت ديگر بايد گفت اين فيلم در اجرا خيلي شلوغ و پرجلوه و فخرفروشانه است. به نحوي كه انبوهي از دستاويزهاي بصري و جلوه هاي صوري با يك رنگ و لعاب فريبنده و زرورقي به خورد مخاطب داده مي شود. اين همه «هجمه» در شمايل جلوه هاي ويژه بصري در معجوني كه قرار است نام فيلم را بر خود بگذارد ولي در اصل چيزي جز الصاق چند كليپ موسيقيايي و رقص و فانتزي هاي كامپيوتري نيست واقعا جاي تعجب دارد!
ازجهت محتوايي هم فيلم «سلام بر فرشتگان» موضوع مرگ و زندگي را همان طور كه گفتيم در قالب يك اثر فانتزي و موزيكال با جلوه هاي ويژه اي خاص و متراكم براي مخاطب كودك و نوجوان روايت مي كند. فيلم داستان بيماري و مرگ مادربزرگ كودك فيلم را بستري قرار مي دهد براي پرورش دادن و القاي موضوع مرگ و زندگي و فلسفه حاكم برهستي انسان و ساير موجودات جهان، اما اين نحوه پرداخت به چنين موضوعي در فيلم «سلام بر فرشتگان» متاسفانه اصلا از روش هاي اصولي و حرفه اي و روانشناسانه در زمينه تعامل فكري و آموزش براي كودكان بهره نبرده و در عين همه ويژگي هاي ساختاري بديع اش- و از آن جمله استفاده از جلوه هاي ويژه كه تراكم كم نظيري در سينماي ايران تا پيش از اين داشته-اثري هدر رفته از آب درآمده است.
اينكه اساسا مسئله اي همچون «مرگ و زندگي» با تمام ظرايف و ويژگي هاي پيدا و پنهانش، اصلا قابليت عرضه و القاي موضوع، به مخاطب كودك را دارد يا نه، محل سوال اصلي است و ازاين گذشته، بر فرض قبول لزوم و قابليت طرح چنين مسئله اي، نكته بعدي اين است كه راه و شيوه و ميزان و نحوه طرح و بيان بحث ، بايد چگونه باشد و تا چه حد مي توان به اصل بحث نزديك شد و تا چه ميزان مي شود موضوع را براي مخاطب كودك بازكرد و او چقدر قابليت فهم فكري مفهوم موردنظر فيلمساز را داراست.
اين ها مواردي است كه در فيلم «سلام بر فرشتگان» كمتر توجهي بدان شده و به همين دليل هم فيلم به شدت دچار نقض غرض و لكنت بيان و ثقيل گشتن روايت شده و چه بسا اصلا نتواند با مخاطب هدفش يعني كودكان ارتباط چنداني برقرار كند و شايد هم فيلمساز چنين روند نتيجه اي را حدس مي زده كه مقادير معتنابه و بي دليلي، رقص و آواز و موسيقي محلي و مقامي و پاپ و راك و رپ و ... بدان افزوده، آن هم بي هيچ مناسبت و دليل و زمينه اي.
فيلم «سلام بر فرشتگان» پيش از آنكه فيلمي «براي» كودكان باشد، فيلمي است «به نام» كودكان و به كام ديگران و اصلا نمي توان تناسبي ميان مضمون و اجرا و ساختار و مخاطب هدفش يافت. فيلمساز محترم حتي اين مسئله ساده و ابتدايي هم به ذهنش خطور نكرده كه طرح هر مسئله اي براي هر طيف مخاطبي نيازمند اين است كه زمينه هاي فهم و تلقي نسبي از آن مسئله يا در او وجود داشته باشد و مفروض گرفته شود و يا در طي فيلم مورد توليد و پرورش و تنقيح و تبيين قرارگيرد و وقتي هيچ يك از اين موارد در فيلم و مخاطب هدفش لحاظ نشده باشد به اين معناست كه ساخت آن فيلم در فضا و با مقدماتي جعلي و غيراستاندارد و بي مبنا و هويت شكل گرفته است.
سينماي كودك يكي از گونه هاي مغفول مانده و مرده سينماي ايران است و تا زماني كه در شرايطي استاندارد و با رعايت مولفه هاي اصولي و سينماورزانه مورد توجه و احياي دوباره قرار نگيرد صرفا بايد هر از چندي شاهد همين محصولات نازل و ضعيف و باري به هر جهت باشد كه تنها به اتلاف هزينه و انرژي و وقت همگان منجر مي شود و بس!
خلاصه اش بخواهيم بكنيم «سلام بر فرشتگان» فيلم جلوه هاي رنگارنگ بصري و رقاصي هاي بي دليل عليرضا خمسه است كه هيچ ربط و نسبتي با طفل معصوم هاي ما ندارد و نخواهد داشت!
 


نكاتي پيرامون فيلم «محمد(ص)» اثر مجيد مجيدي

تلألو نور ناب رسالت در آسمان هنر هفتم ايران

سعيد رضايي
حالا ديگر اثر جديد در حال ساخت مجيد مجيدي ابعادي فراتر از يك اثر سينمايي صرف به خود گرفته است. حكايتي دلنواز و اميدآفرين كه هاله اي از شور و نور و سرور، گرداگردش را فراگرفته و عاشقان حضرت رسول(ص) را شربت انتظار مي نوشاند و چشمان خيره به افق هاي ناديده و مغفول مانده در سينماي ايران را به سوي خود مي خواند.
باري؛ فيلم محمد(ص) كه به كارگرداني مجيد مجيدي كارگردان خوش سابقه ايراني مراحل فيلمبرداري اش را در ايران به پايان رسانده و گروه آماده عزيمت به آفريقا جهت ادامه فيلمبرداري هستند يكي از بارقه هاي درخشان و اتفاقات اميدوار كننده و نويدبخش در حوزه توليد آثار سينمايي عزيز و عظيم و قابل ستايش در ميدان عرضه آثاري در توصيف و دفاع از شأن بلند و مرتبه عظيم پيامبر اكرم(ص) به عنوان والاترين و بلندمرتبه ترين شخصيت جهان خلقت است.
اين فيلم خصوصا در زمان و زمانه اي توليد شده است كه اسلام و به ويژه شخصيت نبي مكرم(ص) از هر طرف مورد هجمه و حمله معاندان و ايادي شيطان و تاريك انديشان و مزدوران غرب و صهيونيسم جهاني قرار گرفت است.
گرچه نور تابناك و آفتاب عالم تاب حقيقت سرمدي و شميم عطر محمدي هرگز با غبار ابرهاي بادآورده و نازل و حقير اهالي دنياي دون خللي نخواهد يافت و اينان تنها با مشت هاي حقيرشان به سمت خورشيد خاك مي پاشند، اما وظيفه ما در قبال اين نور عظيم و خلق كريم و رحمت واسع و پيامبر نور و تلاش براي هرچه بيشتر بازتاباندن و معرفي شخصيت مهربان و پررأفت ايشان، انكار ناشدني و قابل توجه و تامل است.
اقدام مجيد مجيدي و گروه سازنده فيلم محمد(ص) تلاشي در همين جهت و در همين راستاست و بسيار قابل قدرگذاري و ستايش.
خبر ساخت فيلمي بر اساس زندگي حضرت رسول اكرم محمد مصطفي(ص) كه بناست در سه قسمت به بخش هاي مختلف زندگي حضرت بپردازد از همان ابتدا موجبات سرور و بهجت قلبي را براي علاقه مندان به سينماي هويتمند تاريخي و اسلامي پديدآورد.
فيلم از محاصره مسلمانان در شعب ابي طالب آغاز مي شود و به پيش از تولد پيامبر اسلام بازمي گردد. در اين فيلم مخاطب شاهد وقايعي است كه از پيش از تولد پيامبر اسلام تا 12سالگي ايشان را در برمي گيرد. لشگركشي ابرهه به مكه و حمله پرندگان به سپاه او يكي از بخش هاي فيلم است كه جلوه هاي تصويري مورد نياز براي بازسازي آن فراتر از استانداردهاي موجود در سينماي ايران است.
مجيدي در مورد انتخاب اين مقطع از زندگي پيامبر اسلام با اشاره به اين موضوع كه دنبال بهانه و بستري بودم براي آشنايي با آن مقطع زماني و شرايط ظهور يك پيامبر و تبيين مسئله خاتميت، گفته بود: «اين همان چيزي است كه امروزه ما را نيازمند توجه جدي به اسلام مي كند. ضمن آنكه درباره اين مقطع از زندگي پيامبر(ص) اتفاق نظر بيشتري در جهان اسلام وجود دارد.»
گروه سازنده اين فيلم به گفته مجيدي تلاش كرده اند با بهره گيري از مستندات مورد وفاق شيعه و اهل سنت دوران و شرايطي را به تصوير بكشد كه نياز به وجود يك پيامبر و پيام جهاني آن مشهود باشد تا فيلم از يك روايت تاريخي صرف فاصله بگيرد و براي شرايط و مخاطبين امروز دنيا حرفي براي گفتن داشته باشد.
اما اين فيلم واكنش هاي تندي نيز از سوي مخالفان تشيع و به ويژه وهابيون دربر داشته است.
محمدالعنزي تهيه كننده سريال «الحسن والحسين» كه خود در اين سريال از سوي الازهر و شيعيان به تحريف متهم شد گفته است: فيلم هاي ايراني كه در آن پيامبران به تصوير كشيده مي شوند مورد حمايت دولت ايران است و براساس داستان هاي نادرستي شكل مي گيرد كه خود ايراني ها آنها را توجيه مي كنند.
العنزي كه خود در هاليوود به دنبال ساخت فيلمي درباره حضرت محمد(ص) است افزوده است: من در اخبار كميته اي شرعي درباره توليد فيلم مجيدي نديدم و همه علما بر تحريم به تصويركشيدن حضرت محمد(ص) تاكيد دارند.
گزارش رسانه هاي عربي حاوي مخالفت اخير شيخ الازهر با ساخت فيلم محمد(ص) مجيد مجيدي بوده و از تلاش ها براي تحريم فيلم كامل مجيد مجيدي در پايگاه هاي اجتماعي و... خبر داده اند.
و اين همه در حالي اتفاق افتاده و مژده ساخت فيلمي درباره پيامبر(ص) از سوي مجيد مجيدي به توليد آن رسيده و روي دادنش به مخاطبان سينماي ايران جان و اميد تازه اي بخشيده است كه كارنامه اين سينما در طول بيش ازسه دهه كه از وقوع انقلاب اسلامي گذشته در عرصه آثار فاخر تاريخ اسلام چندان كارنامه پر و پيماني نيست و نه چندان قابل دفاع.
در واقع سينماي ايران طي اين سه دهه نتوانسته-و يا نخواسته؟!- در ميدان عظيم و عرصه متبرك و پربركت بازنمايي آثار مربوط به تاريخ پرافتخار صدراسلام به ويژه زندگي حضرات معصومين-عليهم السلام-به موفقيت چنداني نايل آيد و اين مسئله قطعا يكي از دلايل عدم تمايل مخاطبان مسلمان در ايران و جهان نسبت به اين سينماست.
اينك كه بحران مخاطب و فاصله مردم از سينماي ايران يكي از مهم ترين دغدغه هاي اهالي هنر هفتم است بي ترديد يكي از راهكارهاي جدي و تاثيرگذار در اين زمينه توجه و رجوع به آثار و مضاميني است كه از پتانسيل جذب مخاطب بهره مند باشند و چه مضمون و مقوله اي جذاب تر و گيراتر و پرمخاطب تر از زندگي حضرات معصومين(ع) كه مردم مسلمان در ايران و جهان عاشقانه به آنها ارادت مي ورزند و دلباخته آنهايند.
قطعا اين روند مي تواند به جهاني شدن سينماي ايران هم كمك شاياني كند و ازهر جهت موجبات رونق هنر هفتم كشورمان را پديد آورد.
آري اينك سينماي ايران و جهان بي تاب و اميدوار چشم انتظار «محمد(ص)» است... و همان طور كه گفتيم در اثري كه ابعادي فراتر از يك فيلم سينمايي را به خود گرفته است. حكايتي دلنواز و اميدآفرين كه هاله اي از شور و نور و سرور، گرداگردش را فرا گرفته و عاشقان حضرت رسول(ص) را شربت انتظار مي نوشاند و چشمان خيره به افق هاي ناديده و مغفول مانده در سينماي ايران را به سوي خود مي خواند...
 


سيما چگونه مي تواند به تقويت اميد و نشاط در جامعه كمك كند؟

سيگنال هاي نشاط روي فركانس تلويزيون

رضا فرخي
يكي از دغدغه هاي جديدي كه كارشناسان ارتباطات روي آن تاكيد ويژه اي دارند بحث افزايش نشاط اجتماعي به ويژه از طريق رسانه ملي است. اين دغدغه اين روزها بيش از هر زمان ديگري سبب شده تا ارتباط ميان رسانه و طراوت اجتماعي مورد توجه قرار گيرد.
در واقع اين مسئله از آن نظر اهميت دارد كه طراوت اجتماعي باعث گسترش وفاق و اتحاد ميان جامعه و افزايش قدرت شهروندي و اجتماعي مي شود. در اين بين رسانه هاي فراگير همچون رسانه ملي مي توانند نقش تاثيرگذاري در افزايش اين نشاط اجتماعي آن هم به صورت كم هزينه داشته باشند. چنان كه يك محصول بصري مي تواند براي جامعه انرژي زا باشد كه همين روحيه بخشي، باعث شكوفايي هرچه بيشتر جامعه خواهد شد.
تدوين راهكارهاي كلان، راه حل امروز و فردا
پيام بخشي، كارشناس ارتباطات در اين زمينه مي گويد: بايد براي تقويت روحيه شهروندان به سمت راهكارهاي كلان خيز برداشت. اين كار نيازمند يك برنامه مدون و اجرايي است. يعني به طور مشخص از يك سو بايد راهبردها در عرصه كلان تدوين شود و از سوي ديگر بايد تاكتيك ها به صورت جزئي تري مورد توجه قرار گيرد.
اين استاد دانشگاه ادامه مي دهد: به عنوان نمونه درباره مسئله اي مانند تورم، رسانه ملي بايد مخاطب را در اصطلاح فعال در نظر گيرد و در يك عرصه تعاملي هم به قضاوت صحيح در اين باره بپردازد و هم با وجود خبررساني، پالس هاي منفي براي مخاطبش نفرستد. اين هنر يك رسانه است كه چگونه در عين پايبندي به صداقت خبري و صحبت درباره مسائل اجتماعي مخاطب خود را نااميد نكند.
صحبت هاي اين استاد دانشگاه در حالي است كه برخي ديگر از كارشناسان بر موضوع «رويكرد راهكاري» به عنوان يك مسئله اساسي در حفظ طراوت اجتماعي تاكيد مي كنند. به باور پيام بخشي «رويكرد راهكاري» به معني اين است كه در همه محصولات رسانه اي كه درباره مشكلات اجتماعي توليد مي شود، راهكار به صورت آشكار و يا پنهان گفته شود تا مخاطب اين موضوع اجتماعي را يك بن بست تصور نكند. بلكه توسط همان محصول متوجه شود كه اين مشكل راهكاري مشخص دارد كه در صورت اعتنا به آن قابل حل است.
در واقع تز «رويكرد راهكاري» مي تواند به شكل بارزي در محصولات اجتماعي رسانه ملي تجلي پيدا كند. در اينجا رسانه ملي با دو بعد از محصولات رسانه اي روبه رو است: 1-آن دسته از محصولاتي كه طنز هستند و به نوعي خود تم كمدي دارند كه در شرايط فعلي روي اين گونه محصولات تاكيد مي شود. يعني در اين محصولات مشكلات از زاويه طنز مطرح مي شوند.
2-محصولاتي كه در مايه هاي جدي ساخته مي شوند و از زاويه يك درام اجتماعي به مسائل جامعه مي پردازند.
طنزهاي با راهكار، درام هاي بي تراژدي
پيام بخشي در اين زمينه خاطر نشان مي كند: بخش اول اين محصولات كه طنز هستند بايد تقويت شوند و تا حد ممكن بايد از افتادن به دام لودگي بپرهيزند. در اين محصولات بايد در پايان و يا حتي لابه لاي داستان اصلي راهكارهاي مسائل اجتماعي بيان شود تا مخاطب تنها با يك طنز صرف كه فقط مشكلات اجتماعي را بيان مي كند روبه رو نباشد. به عنوان مثال مي توان سريال هايي توليد كرد كه در آن ها به مسائلي مانند ازدواج و يا خدمت سربازي نگاهي طنز داشت، اما در كنار اين رويكرد، راهكارهاي رفع دغدغه جوانان در اين زمينه ها نيز بيان شود.
به نظر مي رسد كه در اين زمينه اتخاذ چنين رويكردي باعث مي شود كه مخاطب برنامه اي را مشاهده كند كه علاوه بر طنز بودن راهكار ارائه مي دهد.
اما در دسته دوم محصولاتي هستند كه جدي محسوب مي شوند. پيام بخشي در اين زمينه اين مسئله را يادآورد شد: به طور طبيعي در فيلم ها و سريال هايي كه از زاويه جدي به موضوعات اجتماعي نگاه مي كنند خطر افتادن به دام سياه نمايي و يا نااميدسازي وجود دارد. چرا كه از يك سو كارگردان سعي دارد تا مخاطب را جلب كند و از سوي ديگر به باور خويش ارائه تصويري واقعي از مسائل اجتماعي دارد. در اين چنين محصولاتي كارگردانان بايد براي مدنظر قرار دادن روحيه جامعه به طرح مسائل از ديدي نقادانه همراه با ارائه راه حل بپردازد. ضمن اينكه نبايد براي جذاب سازي، فيلم، درام به تراژدي تبديل كند. چرا كه تراژدي گرايي در مباحث اجتماعي مي تواند بحران فكري براي مخاطب به وجود آورد كه تنها حاصل آن كاهش روحيه و خود را در بن بست ديدن مخاطب است.
وقتي رسانه خود بحران ساز شود
اما در سوي ديگر اين موضوع، بحث بايد و نبايدهايي وجود دارد كه بايد در فضاي كلي رسانه ها مدنظر قرار گيرد. اين دست از مسائل شامل موضوعاتي مي شوند كه به شيوه هاي زندگي شهروندان اختصاص دارند. پيام بخشي، كارشناس ارتباطات در اين باره مي افزايد: به عنوان مثال وقتي رسانه هاي تصويري به سمت تبليغ تجمل گرايي رفتند و براي مردم زندگي را در گرو ماديات تعريف كردند آن گاه است كه جامعه در اثر يك شوك فكري كه از سوي رسانه ها ايجاد شده به سمت افكار مادي گرايانه بيشتر سوق پيدا مي كند. اين گرايش باعث مي شود تا فرد هميشه احساس محروميت داشته باشد و در نتيجه احساس شادابي كم كم از زندگي او ناپديد شود. يعني به طور مشخص رسانه در اين شرايط مخاطب را به ورطه اي مي اندازد كه انتهاي اين ورطه نارضايتي از زندگي و نااميدي است.
در همين راستا برخي ديگر از كارشناسان بر اين باورند كه رسانه ملي بايد يك زندگي متوسط را براي همه جامعه به تصوير بكشد كه در اين تصوير به جامعه اين موضوع انتقال داده شود كه رضايت از زندگي در گرو قناعت است. سريال ها بايد به گونه اي باشند كه اقشار مختلف جامعه با تماشاي آن ها از وضعيت اجتماعي خود ناراضي نشوند. چرا كه به هر صورت لوكس گرايي محض در سريال ها مي تواند منجر به ايجاد تشويشي ذهني براي مخاطب شود و اين آشفتگي ياس را به دنبال خواهد داشت.
اهميت رسانه بايد درك شود
پيام بخشي با اشاره به اهميت درك تاثير رسانه ها از سوي صاحبان رسانه تصويري در كشور بر اين مسئله تاكيد مي كند كه سرمايه گذاران در عرصه رسانه هاي تصويري بايد اين مسئله را درك كنند كه محتواي اين محصولات در ذهن همه شهروندان جامعه كم يا زياد تاثيرگذار است و به همين دليل بايد دقت كنند كه پيام هاي ياس آور و نااميدكننده به ذهن مخاطب مخابره نكنند.
در اين ميان نبايد از اين مسئله هم به آساني عبور كرد كه ترويج بي اخلاقي هم در سريال ها و محصولات رسانه اي مي تواند در تناقض با طراوت اجتماعي باشد. يعني به طور مشخص اگر در رسانه ها اين موضوع تبليغ شود كه جامعه مملو از بي اخلاقي هاست و حتي شهروندان با توسل به اين بي اخلاقي ها موفق به پيشرفت در جامعه مي شوند رفته رفته نسل جوان جامعه دچار افسردگي مي گردد و اين يعني شكل گيري بن بست اجتماعي!
پرتگاه ابتذال و بي مايگي
اما در كنار تمام اين مسائل به نظر مي رسد كه سريال ها و حتي فيلم هاي سينمايي طنز در شرايط فعلي جامعه ايران يكي از مهم ترين كانون هاي مورد توجه كارشناسان است. در اين زمينه بسياري از صاحب نظران رسانه و ارتباطات بر اين باورند كه روند ساخت سريال هاي طنز بايد شدت گيرد. اما در كنار اين افزايش شتاب بايد به كيفيت آن هم توجه كرد. چرا كه هميشه سريال هاي طنز در پرتگاه ابتذال هستند و در صورت عدم توجه كافي نويسنده و كارگردان اين سريال ها به دام ابتذال و خروج از عرف هاي جامعه خواهند افتاد.
پيام بخشي، كارشناس ارتباطات، در اين زمينه خاطرنشان مي كند: در شرايط امروز جامعه ايران، سريال هاي طنز مي توانند نقش موثري در جلب بيشتر نظر بينندگان به رسانه ملي داشته باشند. منتها اين سريال ها بايد مشكلات اجتماعي را با زباني طنز و به معني يك كمدي واقعي به مخاطب ارائه دهند. در اكثر موارد ديده مي شود كه نويسندگان و كارگردانان سريال هاي طنز فارغ از دغدغه هاي مردم فيلم مي سازند كه اين موضوع اصلا مورد توجه بيننده قرار نمي گيرد و اين يعني اتلاف هزينه! اين استاد دانشگاه با اشاره به برخي نمونه هاي سال هاي پيش افزود: در سال پيش برخي سريال هاي طنز در فضايي ساخته شده بودند كه گويي اصلا ربطي به جامعه ايراني نداشت. به طوري كه انگار سازندگان اين سريال ها در خيالات خود سريال مي ساختند و تلاش مي كردند تا تمام ضعف هاي آن را با طنز موقعيت كه شامل حركت هاي لوس و مضحك مي شد بپوشانند. درواقع ضعف هاي گسترده در اين زمينه باعث شد كه مخاطبان در يكي دو سال اخير شاهد سريال طنزي كه بتواند همه را به سوي خود جذب كند نباشند كه اين موضوع به تدريج مي تواند به حيثيت رسانه ملي ضربه بزند.
بخشي در پاسخ به اينكه علت اصلي اين ضعف ها در محصولات طنز چيست؟ پاسخ داد: بايد علت هاي اصلي را در فيلمنامه هاي آنان جست وجو كرد. اشكال از فيلمنامه در بسياري از محصولات قابل لمس است. آن چنان كه در اكثر اين گونه سريال ها مخاطب به جاي طنز كلام مناسب، شاهد حركت هاي بيهوده است كه اصلا شادي آور نيست. گويي كه عوامل ساخت سريال تنها مي خواهند زمان برنامه را پر كنند و اصلا به اينكه در طنز كلام چقدر موفق باشند اهميتي نمي دهند. طنز موقعيت هم بسيار ضعيف بوده و اصلا در جاي خود به كار گرفته نمي شود. در اكثر مواقع مخاطبان شاهد بالا و پريدن هاي بي مورد كاراكترهاي طنز هستند كه اين مسئله براي مخاطب امروز معنا و مفهومي ندارد. هر جا كه اين دست از سريال ها به تنگ آمده، فيلمساز آن به بازيگران اشاره مي كند تا كمي از خود فعاليت هاي بدني نشان دهند تا وقت سريال پر شود.
 


بال هاي كاغذي عاطفه

نگاهي به طرح «كتابخانه صبا» در سيما

مارشال مك لوهان در جايي گفته است: اكنون در دنيايي زندگي مي كنيم كه وسايل ارتباطي، آن را براي ما ساخته اند.
حالا ديگر حضور رسانه ها در زندگي بشر آنچنان پررنگ و پيوسته است كه اغلب مردم حتي تصور دنياي بدون رسانه ها و بويژه بدون تلويزيون را دشوار و غيرممكن مي دانند. شايد يكي از دلايل اين باور را بتوان در اين نظر مك لوهان يافت كه مي گويد: وسايل ارتباطي، رابطه و نسبت حواس ما را با يكديگر برهم زده و فرهنگ ديگري را با خود به ارمغان آورده اند.
از همين رو، يكي از ويژگي هاي مهم اين وسايل ارتباطي، فرهنگ سازي و آگاه ساختن مخاطبان آنها از جنبه هاي مختلف ضروريات زندگي است كه در ارتباط با مقوله آموزش قرار مي گيرد و اگرچه همه رسانه ها داراي ظرفيت فرهنگ سازي هستند و از آنها مي توان در نضج و نشر انديشه و اطلاعات، ايجاد انگيزه و راهنمايي و سرگرمي بهره برد، اما بايد گفت دايره تاثير و رسوخ همه آنها به يك اندازه و در يك مقياس و جايگاه واحد و مشابه نيست و هر اندازه كه رسانه اي بتواند حس هاي بيشتري از مخاطب را در خدمت و عرصه حضور خود داشته باشد، در انتقال پيام امتيازات بيشتري كسب مي كند.
نقشي كه تلويزيون در فرهنگ سازي امور مختلف داراست، به دليل در اختيار داشتن حواس بيشتري از مخاطب خود، و به دليل اينكه به عنوان نمونه و در مقايسه با راديو، به حافظه سپردن پديده ها و دريافته هاي بصري، سه برابر بيشتر از اطلاعات شفاهي و شنيداري است، نقشي بي بديل شمرده مي شود.
البته همچون ديگر رسانه ها، تلويزيون نيز در همين راستا، در مقياس هسته فرهنگ، از ظرفيت آموزشي و تثبيتي در زمينه فرهنگ پذيري بينندگان خود بهره مند است ودر دايره پوسته فرهنگ نيز، قدرت تغيير رفتارها و الگوهاي اجتماعي در جهت فرهنگ گرايي را به رخ مي كشد، اما جادوي تصوير، جادوي ديگري است.
تلويزيون تغييرات مهمي را در جنبه هاي گوناگون زندگي انسان ها پديد آورده و زندگي فردي، خانوادگي و اجتماعي مخاطبان خود را دستخوش تاثيرات انكارپذير خود ساخته است؛ اين نكته اي است كه نمي توان انكار كرد و نبايد نيز از خاطر دور داشت كه استفاده صحيح، بهنگام و واجد ابعاد زيبايي شناسانه موثردر پيام برنامه هاي تلويزيوني، ابزاري گران بها را در اختيار متوليان امر فرهنگ سازي در موارد گوناگون قرار مي دهد.
اتفاقي كه از تيرماه سال جاري در شبكه يك سيما و برنامه «صبح بخيرايران» در وجهه فرهنگ سازي اهداي كتاب و ترويج فرهنگ كتابخواني در برآيند آن، شكل گرفته است، گوشه اي از اغتنام فرصت طلايي رسانه اي مثل تلويزيون براي فرهنگ سازي را نشان مي دهد.
«كتابخانه صبا» عنوان طرحي است كه اين برنامه، در حالي كه پيش از اين سابقه چنين حركتي در اين حوزه وجود نداشت، به عنوان نخستين تجربه، دست به كار اجراي آن شد و از بينندگان خود درخواست كرد با ارسال كتاب هاي خوانده شده خود براي تشكيل كتابخانه اي با همين عنوان در جزيره تنب بزرگ، بار كارواني را كه در ايام نزديك به هفته كتاب و كتابخواني از تهران تا تنب بزرگ سفر خواهد كرد، غنا بخشند.
حالا سفر «كتابخانه صبا» در شهرهاي مسير تهران تا جزيره، در جريان است .
اجراي طرح «كتابخانه صبا» از زواياي مختلفي مويد توفيق در امر فرهنگ سازي به شمار مي رود.
بي شك، همكاري به وجود آمده و روحيه و انگيزه اي كه از شور و نشاط مراجعه كنندگان به كاروان «كتابخانه صبا» در شهرهاي مختلف، براي يك نهاد درگير با موضوع كتاب و كتابخواني ايجاد شده در جزيره تنب بزرگ محدود نخواهد ماند و اگر يك عزم قوي در پس اين حركت باشد، تبديل شدن طرح «كتابخانه صبا» به پديده اي اجتماعي همچون «جشن عاطفه ها» اما در افقي فرهنگي دور از ذهن نخواهد بود.
توجه به هويت و ارزش هاي ملي
همين كه از ميان اين همه مقاصد قابل تصور ديگر در ايران، جزيره تنب بزرگ به عنوان نقطه پايان سفر «كتابخانه صبا» انتخاب شده، به خودي خود توجه طراحان و مجريان طرح به برجسته كردن هويت و ارزش هاي ملي را اثبات مي كند.
مجاورت اهداف فرهنگي عام اين طرح يعني ترويج فرهنگ اهداي كتاب و نشر آگاهي، با هدف ملي ديگري كه از رهگذر اهميت دادن به جايگاه و هويت ايراني جزيره هاي مورد ادعاي نارواي بيگانگان، حاصل مي شود؛ در موفقيت طرح و قوت بيشتر آن در جذب مشاركت هاي ملي سهمي بزرگ داشته است.
جريان سازي در بطن رسانه
همانطور كه اگر رسانه ملي، در هر حركتي كه آغاز مي كند، از جانب بخش ها و نهادهاي مرتبط با موضوع در جامعه پشتيباني نشود، به نتيجه غايي و شايسته نمي رسد و نمود عملي و تاثير كاربردي و ملموس فعاليت هاي رسانه، نيازمند هم افزايي نهادهاي اجتماعي است و اين رابطه كاملا متقابل و دوسويه است، پشتيباني و حركت همسوي بخش هاي گوناگون رسانه را در دستيابي به اهداف آن نبايد از ياد برد.
همه مراحل سفر «كتابخانه صبا» از روز نخست در برنامه هاي شبكه يك سيما در معرض ديد بينندگان قرار مي گيرد و اين موضوع، برنامه ريزي هدفمند و انديشيده شده براساس اهتمام رسانه براي ترويج امر كتابخواني را تاييد مي كند.
حركتي در مقياس ملي
همان گونه كه ماموريت اين برنامه نيز، آن را در چارچوب تهران و مشاركت طلبي ازتهراني ها محدود نمي كند، طراحي صورت گرفته براي فرهنگ سازي اهداي كتاب در دل برنامه «صبح بخير ايران» نيز، پا را از دايره تهران و يا گروه خاصي از مخاطبان رسانه فراتر گذاشت.
با گذر و توقف كاروان «كتابخانه صبا» در شهرهاي قم، كاشان، اصفهان، يزد، رفسنجان، كرمان ، بندرعباس و نهايتا تنب بزرگ و ارتباط چهره به چهره اعضاي گروه با مردمان اين شهرها، ذوق و علاقه هميشگي ساكنان جاي جاي كشور به موضوعات ملي و همگاني كه با متن اجتماع سر و كار دارند، دستمايه قرار گرفت و مشاركت ايشان جلب شد.
اين موضوع نشان داد كه كافي است تا تعامل و مشاركت مردمي از چشم اندازي صحيح و در چارچوب انگيزشي صادقانه اي نگريسته شود تا مسيرهاي ارتباطي رسانه با مخاطبان آن، هدف مورد نظر سياستگزارانش منتهي شود.
 


گزارشي از هشتمين جشنواره دانش آموزي فيلم دفاع مقدس

همراهي هنرمندان و دانش آموزان در پاسداشت يك منجي

پاسداشت ورود حماسه شهيد درياقلي به كتاب هاي درسي با حضور جمعي از هنرمندان سينما برگزار شد.
به مناسبت قرار گرفتن حماسه9 آبان سال59 كوي ذوالفقاري آبادان و فداكاري شهيد درياقلي سوراني در كتاب فارسي ششم دبستان، هشتمين دوره جشنواره دانش آموزي فيلم دفاع مقدس از تاريخ 9تا 18 آبان با حضور بيش از سي و يك هزار نفر از دانش آموزان و معلمان مقاطع تحصيلي ابتدايي و راهنمايي شهرهاي آبادان، اروندكنار و چوئبده با هنرنمايي و همراهي خودجوش هنرمندان و نويسندگان جنگ برگزار شد.
در اين مجموعه برنامه ها كه در سالن17 شهريور آبادان شركت ملي پخش و پالايش نفت آبادان و سالن آموزش و پرورش اروندكنار برگزار شد با هماهنگي صورت گرفته شده با تمامي مدارس، دانش آموزان اين دو مقطع تحصيلي به خواندن دسته جمعي سرودهاي شاد ملي و ديدن فيلم طنز دفاع مقدسي (تخم مرغ جنگي) و كارتون (شكرستان) و آشنايي با قهرمانان زنده دوران دفاع مقدس شهرشان پرداختند.
از نكات قابل توجه، حضور مهماناني همچون سيده اعظم حسيني راوي كتاب معروف (دا) و هنرمنداني از سينماي ايران همچون پرويز پرستويي، كيومرث پوراحمد، پريوش نظريه، مالك سراج، سيدعلي صالحي، فرشيد تربيت و بهنام تشكر و همچنين راويان كتاب هاي خاطرات دفاع مقدس همچون عبدالحسن بنادري (سرباز سال هاي ابري) مكي يازع (بچه هاي كفيشه) و پروين سوراني (دختر شهيد درياقلي) و جوشي و ماهرخ باستان در كنار هم بود. پرويز پرستويي و كيومرث پوراحمد به معرفي اين كتاب ها براي دانش آموزان و معلمان مي پرداختند و پس از انتهاي هر مراسم اين كتاب ها و همچنين كتاب مرحوم آيت الله جمي «نوشتم تا بماند» و كتاب «دختري كنار شط» درباره شهيده مريم فرهانيان به معلمان حاضر در جشن هديه داده مي شد.
در اين جشنواره براي معرفي حماسه 9آبان ذوالفقاري آبادان و حركت شجاعانه و تاريخ ساز شهيد درياقلي سوراني با زبان متناسب و كودكانه، ابتدا كليپي از عموپورنگ در جشن پخش شد كه در آن عموپورنگ و همراه هميشگي او امير محمد به معرفي شهيد درياقلي و ماجراي عجيب او پرداختند و سپس به صورت زنده پرويز پرستويي و كيومرث پوراحمد و سيده اعظم حسيني، اطلاعات بيشتري را به حضار در اين مورد ارائه مي كردند تا با اين شيوه جذاب، نسل آينده ساز حاضر در جشن با كلماتي همچون حماسه ذوالفقاري و شهيد درياقلي و مفهوم واقعي دفاع مقدس بهتر و بيشتر آشنا شوند.
از ديگر برنامه هاي اين جشنواره، طراحي سوال و اجراي مسابقه از موضوعات مطرح شده در زمان جشن، با اهداء جوائز توامان كتاب هاي دفاع مقدسي همچون «شوكران» و عروسك هاي كارتون «شكرستان» توسط هنرمندان و نويسندگان جنگ به بچه ها بود تا در كنار لذت و شعف ناشي از گرفتن هدايايي همچون عروسك، به خواندن كتاب هاي دفاع مقدس نيز بپردازند.
شعرخواني و خواندن دعاي فرج و سرود ملي به صورت دسته جمعي كودكان و با همراهي هنرمندان سينما و نويسندگان جنگ از نكات به يادماندني اين جشنواره بود.
بنابراين گزارش، در تاريخ 9آبان سال1359 و پس از سقوط مظلومانه خرمشهر در جنگ، نيروهاي بعثي سرتاپا مسلح صدام حسين به صورت غافلگير كننده و برخلاف انتظار نيروهاي مردمي مدافع آبادان، شهر را شبانه دور زده و با زدن پل برروي رودخانه بهمنشير وارد نخلستان هاي كوي ذوالفقاري آبادان شدند كه شهيد درياقلي سوراني به محض اطلاع از ماجرا خود را به نيروهاي مردمي و سپاه آبادان رسانده و با اين حركت تاريخ ساز، دشمن را از رسيدن به مطامع ارضي خود در تسخير اروندرود براي هميشه محروم و سرنوشت جنگ را تغيير مي دهد. شش دوره پيشين اين جشنواره مردمي به صورت نذر فرهنگي در مناطق محروم و مرزي فاقد امكانات پخش فيلم استان هاي خوزستان و ايلام به انجام رسيده و دوره هفتم آن نيز در ماه گذشته در مناطق زلزله زده ارسباران آذربايجان شرقي برگزار شد.
اين جشنواره همچون دوره هاي قبل با دبيري جانباز جنگ تحميلي سعيد سياح طاهري و با مديريت حبيب احمدزاده و همكاري بدون انتظار تعدادي ديگر از يادگاران دفاع مقدس و هنرمندان سينماي كشور و نيز دانشجويان فارغ التحصيل دانشگاه هنر تهران به اجرا درآمد.
 


(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14