(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


چهارشنبه 24  آبان  1391 - شماره 20357

تجليل سيد جمال از لغو امتياز تنباكو
دكتر موسي نجفي
جهانگير بهروز جاسوس بدون مرز ـ بخش پاياني
«خائن مطبوعات» با روتوش «اطلاعات»

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir


تجليل سيد جمال از لغو امتياز تنباكو

دكتر موسي نجفي

سيد جمال الدين اسدآبادي در نامه دوم خطاب به علما، ضمن تمجيد از آنان به قسمتي از آرمانها كه مي توان به آن تحقق داد اشاره مي كند:
شما به نيروي حقيقت، شاخ اين فرعون را شكستيد و با شمشير دين، بيني اش را بريديد ولي او منتظر است، فرصتي يافته و انتقام خود را از شما بكشد. از اين رو نبايد يك روز مهلتش بدهيد، نبايد بگذاريد زمام كار ر ا به دست بگيرد. پيش از اينكه جراحتش بهبود پذيرد او را خلع كنيد. اي مردان علم مبادا در خلع اين مرد ترديد داشته باشيد مردي كه غاصبانه سلطنت يافته، مردي كه كارش فسق و فرمانش ستم است مردي كه از فرط ناداني در صدد برآمده است نام كفر را بلند ساخته و زير پرچم شرك درآيد.71
تحريم: نقطه عطف بازگشت ديانت به صحنه سياست
ديانت و عامل مذهب هميشه در تحولات اجتماعي وسياسي از جمله عوامل اصلي بوده است. در دوره قاجاريه علاوه بر دستگاه سلطنتي، كه هميشه خواهان محدود نمودن قدرت عامل ديني بود بخصوص در دهه هاي آخر حيات اين سلسله ــ دو عامل ديگر نيز همگام با دستگاه استبدادي، خواهان تحديد قدرت دين در سياست شدند يك عامل استعمار و عامل دوم برخي روشنفكران از فرنگ برگشته بودند كه افكار جديد را در نهايت، معارض با فرهنگ سنتي و ديني جامعه مي ديدند.
قبل از تحريم تنباكو مي توان نمونه هايي از دخالت علما در سياست را شاهد بود ولي اين دخالتها و آميختگي ها بيشتر از آنكه به صورت يك نظام سياسي و مبارزاتي مداوم بوده باشد ناشي از نفوذ شخصيتهاي مذهبي و مراجع بزرگ بوده است (البته مسئله فتاوي جهاديه علما در جنگ ايران و روس و هيجان و قيام عمومي اشغال سفارت روس و قتل گريبايدوف خودبحثي ديگر مي طلبد) و بيشتر در ازمنه بحران خيز و يا در مواقعي بوده است كه آن مراجع و علماي بزرگ، اساس و حيثيت اسلام در ايران را در خطر مي ديدند. البته چنان كه گفته شد تفاوت دخالت علما در سياست را در قبل وبعد از قيام تحريم مي توان با سه مشخصه متمايز نمود:
اول: نفوذ كلام ميرزا و تداوم مبارزه و قيام در تمام ابعاد سياسي، اقتصادي و فرهنگي در دهه هاي قبل از تحريم تنباكو، به آن نحو گسترده مشاهده نمي شود.
دوم: امتزاج دين در مسائل سياسي قبل از تنباكو بيشتر به صورت دفع خطر و رفع بحران بوده در صورتي كه قيام تحريم، در مرحله اول، دفع خطر اجنبي و در مراحل بعدي تداوم يك سنت سياسي صحيح بوده است.
سوم: رابطه مرجع، مردم و دولت در قيام تنباكو، با حربه فرهنگي ــ سياسي تحريم صورت گرفته در حالي كه رابطه بين طرفين معادله سياسي در ازمنه قبلي نه با تحريم بلكه به صور ديگري بوده است.
اگر نامه كوبنده و تاريخي مرحوم حاج ملا علي كني مجتهد متنفذ پايتخت را به ناصرالدين شاه مرور نماييم مي توانيم رگه هايي از اين تحليل را بيابيم و حكايت تاريخي ـ سياسي نحوه نفوذ علما در سياست را قبل از قيام تحريم بررسي كنيم:
در ازمنه غياب آن حضرت خداوند متعال براي هر منصب و مقامي از مقامات آن جناب، نايب و مظهري مقرر فرمودند. علماي اعلام را نايب و مظهر علم و تكميل نفوس و تطهير اموال و انصاب مقرر فرمودند كه بيان طريق آنها را از معاملات و مناكحات و غير ذلك بفرمايند و سلاطين اسلام را در هر عصري از اعصار مصدر و مظهر تنظيم امور عباد و رفع تقلب متقلبين و امنيت طرق و بلاد مقرر داشتند تا ايادي اقويا از سر ضعفا كوتاه فرمايند و ساكن بلاد اسلام را از... و يا به طريق خدعه و تزوير مخفي از انظار محفوظ دارند... به هيچ وجه دولت و ملت را از يكديگر جدا نمي توان نمود چه في الحقيقه هر دو يكي و از جانب يكي مي باشند اگرچه كافل و حامل هر مقامي متعدد باشند. در معني باري است كه هر يك به قدر قوه خودكناري از آن بار گرفته به منزل مي كشند و مي برند پس از اختصار اين مقدمه... عرض مي شود اگر علماي اعلام در مسائل دولتيه اختلالي خداي نخواسته مشاهده فرمايند و به خاك پاي مبارك بر حسب رضاي آقا مخدوم عرض كنند فضولي نكرده بلكه فضول بايد كسي باشد كه اين را فضولي بنامد. بر علماء و غيرعلماء لازم است عرض كنند پسند خاطر مبارك بشود يا نشود در مقام اصلاح آن برآيند يا نيايند.72
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
71. نامه دوم سيد جمال الدين به مناسبت پيروزي در لغو امتياز تنباكو خطاب به علماي ايران.
72. نامه حاج ملا علي كني به ناصرالدين شاه به نقل از كتاب عصر بي خبري، نوشته ابراهيم تيموري، ص 124.
پاورقي
 


جهانگير بهروز جاسوس بدون مرز ـ بخش پاياني

«خائن مطبوعات» با روتوش «اطلاعات»

E-Mail:shayanfar@kayhannews.ir
سيد علي ابراهيمي
مرداد ماه سال 1346 كميسيون مطبوعات رژيم با موافقت ساواك امتياز روزنامه آيندگان را ابلاغ كرد.42 داريوش همايون و جهانگير بهروز گردانندگان اصلي روزنامه بودند؛ اولي با 150 سهم به عنوان مديرعامل و دومي، با 100 سهم عضو مؤسس و رئيس هيأت تحريريه آيندگان به شمار مي رفتند.43 وابستگي روزنامه آيندگان به صهيونيست ها چنان بود كه زنده ياد جلال آل احمد از آن به عنوان سفارت اسراييل ياد مي كرد.44
«خائن مطبوعات» با روتوش «اطلاعات»
جهانگير بهروز در سال هاي آغازين انقلاب اسلامي بين ايران و انگلستان رفت و آمد مي كرد و پاي ثابت مصاحبه با محافل ضد انقلاب و ميزگرد راديوهاي بيگانه مانند BBC و صداي آمريكا بود. اگرچه چاپ نشريه اكو آف ايران چند سالي متوقف شد، اما نقطه نظرات و ديدگاه هاي او همچنان در ميان اپوزيسيون منتشر مي شد.45 بهروز پس از انتصاب حجت الاسلام سيدمحمود دعايي به سرپرستي روزنامه اطلاعات، به ديدار او رفت. شرح اين ملاقات را بهروز در روزنامه اعتماد نوشت و در مقاله اي با عنوان «كتابي كوچك با پيامي بزرگ» به تجليل از مدير مسئول روزنامه اطلاعات پرداخت.46 او در اين مقاله مي گويد «دعايي من را به عنوان يك خادم قديمي مطبوعات مي شناخت.»47 بهروز مي نويسد وقتي انقلاب پيروز شد اولين پرسشي كه به ذهن من آمد اين بود كه نظام جديد با مطبوعاتچي هاي آن دوران چه خواهد كرد؟ پاسخي كه به دست آوردم بسيار تكان دهنده بود:
به دستور رهبر انقلاب سرپرستان جديد دو موسسه بزرگ مطبوعاتي اجازه نداشتند هيچ فردي را به خاطر خدماتش در رژيم گذشته اخراج يا تنبيه كنند و اگر كسي خود خواستار كناره گيري است يا به سن بازنشستگي رسيده است مي تواند با برخورداري كامل از حقوقش از خدمت معاف شود.48
ادعاي بهروز درباره دستور امام خميني(ره)، در حالي است كه امام(ره) در سخنراني اي با موضوع «هشدار به احزاب و گروه هاي فاسد و توطئه گر» در روز قدس سال 1358 درباره شكستن قلم تمام مطبوعات مزدور و محاكمه مديران آن ها فرمودند:
و اما اشتباهي كه ما كرديم اين بود كه به طور انقلابي عمل نكرديم و مهلت داديم به اين قشرهاي فاسد... اگر ما از اول كه رژيم فاسد را شكستيم و اين سد بسيار فاسد را خراب كرديم، به طور انقلابي عمل كرده بوديم، قلم تمام مطبوعات را شكسته بوديم و تمام مجلات فاسد و مطبوعات فاسد را تعطيل كرده بوديم، و رؤساي آن ها را به محاكمه كشيده بوديم و حزب هاي فاسد را ممنوع اعلام كرده بوديم، و رؤساي آنها را به سزاي خودشان رسانده بوديم و چوبه هاي دار را در ميدان هاي بزرگ برپا كرده بوديم و مفسدين و فاسدين را درو كرده بوديم، اين زحمت ها پيش نمي آمد.49
از ديگر سو، برخورد امام(ره) با روزنامه آيندگان كه بهروز از مؤسسان آن بود، مستند تاريخي مهمي براي اثبات دروغ پردازي هاي وي است. در ارديبهشت سال 1358روزنامه آيندگان عملكرد سياه خود را در مقابله با خط اصيل انقلاب اسلامي به اوج رساند و با درج خبري درباره شهادت آيت الله مرتضي مطهري و عوامل ترور ايشان به تبرئه گروهك هاي ضدانقلاب پرداخت. شيوه چينش خبر به نحوي بود كه منجر به يك بحران مطبوعاتي بزرگ شد. بيست ارديبهشت ماه همان سال، دفتر حضرت امام(ره) در واكنش به خبر روزنامه آيندگان اطلاعيه اي منتشر كرد كه در آن آمده بود:
آنچه روزنامه آيندگان درباره عوامل دست اندركار شهادت استاد مطهري نوشته است، دروغ محض است. اين روزنامه كه از اول انقلاب تاكنون هميشه نقش انحرافي داشته است، برخلاف مصلحت مسلمانان بوده، مورد تأييد مسلمانان متدين و انقلابي نبوده و نيست و امام فرموده اند كه اين روزنامه را از اين پس هرگز نمي خوانند.50
بهروز پس از دوره اي طولاني، از خرداد 1391 با انتشار خاطراتش در روزنامه اطلاعات سكوت خود را شكست و در آستانه 86 سالگي كوشيد تا به تطهير سوابق امنيتي و مواضع سياسي اش بپردازد. انتشار اين خاطرات كه با تحريف تاريخ سياسي معاصر همراه بود، با واكنش روزنامه كيهان مواجه گشت و بحث هايي را ميان اين دو روزنامه موجب شد.51 گفتني است سايت ها و نشريات زنجيره اي موسوم به اصلاح طلبان در يك پروژه هدفمند و همسو با خط رسانه اي غرب ضمن مصاحبه و انتشار خاطرات برخي از روزنامه نگاران عصر طاغوت و چهره هاي وابسته به سرويس هاي جاسوسي، به جعل وقايع كليدي تاريخ معاصر پرداخته و بيش از آنكه روايتگر تاريخ ايران و انقلاب اسلامي باشند؛ سعي در تطهير شخصيت هاي مخدوش و وارونه سازي رخدادهايي دارند كه به صورت مكتوب، موجود و غيرقابل تحريف است. بايد مراقب بود، زيرا مطرح شدن عوامل وابسته اي چون جهانگير بهروز، جان گرفتن و احياي دوباره انديشه هاي منحط شاهنشاهي است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
42 . پيشين. ص 25.
43 . پيشين. صص 77 و111.
44 . سيماي كارگزاران فرهنگ و سياست(مجموعه نيمه پنهان). جلد اول. چاپ ششم. تهران: دفتر پژوهشهاي مؤسسه كيهان، 1378، ص10.
45 . براي نمونه، بهروز مي كوشيد تا در مجامع خبري دنيا خود را نماينده روشنفكران ايراني معرفي كند و در صف نويسندگان معارض با جمهوري اسلامي بايستد. او در مصاحبه با رسانه هاي خارجي پيرامون تمام مسائل ريز و درشت نظر مي داد. بهمن ماه سال 1367 و در ماجراي عزل قائم مقام رهبري توسط امام خميني(ره)، بهروز طي مصاحبه اي با راديو لندن درباره قانون آزادي احزاب به بزرگنمايي نقش آقاي منتظري پرداخت و گفت: «آيت الله منتظري هميشه مدافع آزادي بيان و تبادل افكار بوده است اما هميشه به نظرات ايشان كمتر توجه شده است. ايشان يك روش مستقلي دارند كه به هيچ وجه نمي توان با هيچ كدام از دو جناح كاملاً همراه دانست. شايد بشود گفت نقش ايشان يك نقش متعادل كننده است...از يك طرف مقابله قاطع با گروه هاي ضدانقلاب را توصيه مي كنند و از سويي ديگر بر شيوه دادگاه انقلاب و طرز اداره زندان ها اعتراض دارند. در مورد مطبوعات هم توصيه كردند كه اگر مطبوعات به سرعت مردم را در جريان واقع امور قرار ندهند آنها ناچار به راديوهاي بيگانه روي مي آورند. فكر هم نمي كنم قانون احزاب با امر ولايت فقيه مغايرتي داشته باشد؛ در جايي ديگر بعضي مسئولان گفته اند كساني كه با ولايت فقيه مخالفند، مي توانند نظرات خودشان را ابراز كنند. ولي اين حرف ها چه جور و به چه شكل عملي بشود من دچار ترديد هستم»...
بهروز، حسينعلي منتظري را «وجدان جمهوري اسلامي» خواند و بر اساس سياست رسانه اي بلوك غرب، به سياه نمايي عرصه سياسي ايران پرداخت و از نبود فضاي فعاليت براي احزاب سياسي سخن گفت. او در مصاحبه خود وليّ فقيه را عامل اصلي فقدان آزادي سياسي دركشور خواند و به شكل تلويحي خواهان صدور مجوز فعاليت سياسي براي براندازان، حتّي گروهك هاي كمونيستي شد.
گفت وگوي جهانگير بهروز با راديو لندن، مورخه 4/11/1367، ساعت 19:30.
46 . روزنامه اعتماد، 31 فروردين 1388. شماره 1930، ص1.
47 . پيشين.
48 . پيشين.
49 . «سخنراني در جمع اقشار مردم». 26 مرداد 1358. صحيفه امام، جلد 9، صص 281 و282.
50 . روزنامه اطلاعات، 20 ارديبهشت 1358.
51 . روزنامه كيهان، 9 خرداد 1391. شماره 20221، ص 2.
پاورقي
 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14