(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


يكشنبه 24  مرداد 1389- شماره 19717

زاينده رود، مي سي سي پي و عزت ملي
پيوند بهاييان با انگليس
سراب: كتابي در باب كودتاهاي رنگي بازي رنگ ها
تراژدي-كمدي تحريم هاي ايران



زاينده رود، مي سي سي پي و عزت ملي

درباره همايش ايرانيان خارج نشين كه با حضور رئيس جمهور و عده اي از مسئولين كشور در سالن اجلاس سران برگزار شد، حرف و حديث هاي بسياري نقل شده است. دراين مراسم افراد مختلفي باگرايش هاي مختلف صحبت كردند و تنها وجه اشتراك همگي آنها «ايران» بود. ايران و ايران دوستي.
از بين تمامي سخنرانان، صحبت هاي پروفسور آمريكايي ايراندوست، ريچارد فراي از جهاتي پر رنگ تر به نظر مي رسيد. اول اينكه ايشان به زبان فارسي صحبت مي كرد. دوم اينكه علاقه و عشق خود را به سرزمين ايران ابراز نمود و سوم درخواست وي از رئيس جمهور ايران براي دفن دركنار زاينده رود پس از مرگش.
از اين در خواست جالب تر، پاسخ آقاي احمدي نژاد به درخواست اين آمريكايي بود. رئيس جمهور با هديه كردن يكدستگاه آپارتمان در اصفهان به وي به اين درخواست پاسخ داد و همه حضار و حتي خود اين آمريكايي خوشبخت را متعجب كرد!
حال سؤال اينكه آيا اگر يك ايراني از رئيس جمهور آمريكا درخواست كند كه پيكرش پس از مرگ بطور مثال در كنار رود «مي سي سي پي» درآمريكا دفن شود، رئيس جمهور آمريكا يك آپارتمان دريكي از شهرهاي آمريكا به او هديه مي دهد؟
مطمئنا پاسخ اين سوال منفي است. همين مسئله به ظاهر كوچك، عزت ملي ايرانيان را دچار خدشه مي كند. برخورد بد و تبعيض آميز دولت آمريكا با خبرنگاران ايراني درآمريكا و درعوض برخورد محترمانه و عالي دولت ايران با خبرنگاران آمريكايي درايران. نمونه ديگري از اين تبعيض هاست كه عزت ملي ايرانيان را دچار خدشه مي كند. البته نمونه هاي زيادي را مانند برخورد زننده دولت آمريكا با ايرانيان در فرودگاه هاي آمريكا و درعوض برخورد محترمانه و ميهمان نوازانه دولت ايران با اتباع آمريكا در فرودگاههاي ايران و غيره... مي توان نام برد كه همگي از احساس سرافرازي ايرانيان خواهد كاست.
اين برخوردها براي كشورهاي كوچك تر مانند امارات كه اثري درمعادلات جهاني و حتي منطقه اي ندارند و هم سوء تفاهم ايجاد كرده و باعث تقليد كوركورانه آنها از اين رفتارهاي زننده با اتباع ايراني شده است!
با توجه به مطالب ياد شده از مسئولين و دولتمردان انتظار مي رود كه سرافرازي و عزت ملي و اسلامي ايرانيان را در اولويت سياست ها و روابط ديپلماتيك خويش قرار دهند و در برخورد با مسائل اين مهم را اكيداً درنظر بگيرند.
عليرضا خدائي

 



پيوند بهاييان با انگليس

جواد تقوايي
رسانه ها براي تاثير گذاري بيشتر بر مخاطبان و القاي منويات خود از روش هاي گوناگوني بهره مي گيرند. روش هايي اغلب زيركانه و گاهي موذيانه كه شناخت آنها و نيفتادن در دامشان بصيرتي عميق مي طلبد. يكي از اين روش ها كه امروزه در صدر ليست شعبده بازي رسانه هاي استكباري قرار دارد، استفاده از «زبان ديگران» است. در اين روش رسانه مورد نظر مطالب و حرف هاي خود را مستقيماً بيان نمي كند، بلكه با ترتيب دادن قالب هاي گوناگون اين مطالب و حرف ها را از زبان ديگراني كه مي توانند كارشناسان و يا مردم عادي باشند به مخاطب منتقل مي كنند. استفاده از زبان مردم در اين شيوه بسيار موثر و كاراست چرا كه رسانه مورد نظر مدعي است اين حرف ها و نظرات و خواسته هاي مردم است و او تنها تريبوني براي انعكاس آنهاست. البته با كمي تامل مشخص است كه اين مردم حتي اگر مردم واقعي باشند نيز بايد از فيلتر رسانه مذكور رد شوند تا نظرشان منعكس شود. نكته بعدي اينكه اين رسانه ها در هر قالبي نظرات تعداد بسيار معدودي را منعكس مي كنند. آيا نظر 10 يا 20 يا 100 و يا حتي 1000 نفر را مي توان نظر مردم خواند؟ نمونه بارز اين انحراف در اينترنت قابل پيگيري است. در اينترنت معمولاً يك فرد
مي تواند با هويت جعلي به جاي
ده ها نفر اظهار نظر كند. موضوع بعدي ميزان دسترسي و استفاده از اينترنت است. دامي كه در دوره اي خاص برخي از ته مانده هاي فتنه سبز را نيز گرفتار خود كرد و آنها دچار بيماري «خود بي شمار بيني» شدند.
يكي از پيشرو و پرسابقه ترين رسانه ها در استفاده از روش «زبان ديگران» بنگاه خبرپراكني بريتانيا يا همان «بي بي سي» است. سابقه سياه بي بي سي در ايران چنان است -مخصوصاً پخش دستور اجراي كودتاي 28 مرداد- كه نياز به توضيح فراواني احساس نمي شود. يكي از برنامه هاي ثابت بي بي سي فارسي «نوبت شما» است. در اين برنامه موضوعي از سوي اين رسانه مشخص مي شود و از مردم
مي خواهند از طرق مختلف نظرات خود (واقعاً نظرات مردم؟!) را پيرامون آن اعلام كنند. موضوع اخيري كه توسط بي بي سي فارسي انتخاب شده، بهائيت و بهائيان در ايران است. بهانه انتخاب اين موضوع نيز اعلام حكم هفت تن از سران اين فرقه از سوي مراجع قضايي است. بي بي سي طبق روال هميشگي و براي زمينه سازي و آشنايي و البته القاي نظرات خاص خود كار را با يك گزارش شروع مي كند. گزارش به نحوي زيركانه سعي مي كند خود را بي طرف و صرفاً در مقام ارائه دهنده خبر نشان دهد. اما آنچه بايد گفته شود از زبان ديگري گفته
مي شود و طبق معمول آن ديگري كسي نيست جز شيرين عبادي كه رد پايش در پرونده منافقين، همجنس بازان، بهائيان و... ديده مي شود.
نقش شيرين عبادي در گزارش بي بي سي اينگونه است: « شيرين عبادي، يكي از وكلاي اين هفت نفر، به بي بي سي فارسي گفت قاضي مقيسه، رئيس شعبه 28 دادگاه انقلاب تهران، هر كدام از آنها را به 20 سال زندان محكوم كرده است.
خانم عبادي حكم صادر شده را سياسي دانست و گفت براي لغو اين حكم درخواست تجديدنظر خواهد كرد و تقاضاي صدور حكم تبرئه براي موكلانش خواهد داشت.»
چنين اظهاراتي از سوي عبادي كاملاً قابل درك است، چرا كه بنا بر گزارش رسمي كميته صلح نوبل، اساساً يكي از اصلي ترين دلايل انتخاب وي براي دريافت اين جايزه حمايت بي دريغ وي از بهائيان ذكر شده است.
بي بي سي پس از ارائه اين گزارش از مخاطبان خواسته است، نظر خود را در اين مورد بيان كنند. اين نظرات كه تعداد آنها چند ده نظر است، در سايت بي بي سي منتشر شده است. مرور و تحليل اين نظرات از جهات گوناگون جالب و قابل توجه است. مخاطبين عادي در اولين برخورد و مرور ممكن است دچار اين چند ذهنيت عمده شوند؛ بهايي ها خيلي زياد هستند،
بهايي ها صلح طلب و بسيار شريف هستند، بهايي ها در ايران بسيار مظلوم و تحت سنگين ترين فشارها قرار دارند.
براي نمونه چند مورد از اين نظرات را مرور مي كنيم. ارسلان از برلين به خاطره اي از دوران
كودكي اش اشاره مي كند و مي گويد دوست بهايي اش كه خيلي هم آرام بوده، هميشه نمره انظباطش 15 مي شده است. چون بهايي بوده است!
نظر اميد از ارمنستان نيز خواندني است. او كه از قضا بهايي هم نيست و با اين حساب ظاهراً مسلمان است، بهائيت را ديني كامل و جامع معرفي و البته در پايان به نكته اي مهم نيز اشاره مي كند. خصوصيتي كه بهائيت را اينچنين مورد پسند غرب و رژيم صهيونيستي ساخته است. او مي گويد؛ « من بهايي نيستم. اما در مورد اين دين تحقيقات زيادي كردم و دوستان بهايي زيادي هم دارم كه از درستكارترين و مهربان ترين انسانهايي هستند كه مي شناسم.
مباني آئين بهايي آنچنان دقيق، منظم و فكر شده است كه در هيچ دين ديگري مشابه ندارد. بهائيت ديني است كاملا منطبق بر اصول حقوق بشر، حق آزادي بيان و آزادي انديشه را گرامي مي دارد، براي زنان و مردان حق برابر قايل است و جنگ و جهاد را نفي مي كند.»
نظر امير حسين از لس آنجلس هم خواندني است. او بهائيان را اصلاح طلبان 150 سال قبل
مي داند و مي گويد؛ « بهترين دوستان من بهائي هستند. من از دين و خدا و پيغمبر و اينها زياد خوشم نمي آيد ولي بهائيها حرفهاي خوبي مي زنند و مذهبشان زياد آخوندي نيست. در جلساتشان گرمي خاصي وجود دارد. فكر مي كنم دليل زنداني شدنشان عقايد ضد آخونديشان باشد. بهائيان را بايد اصلاح طلبان 150 سال قبل دانست.»
نظر احمد ضيأ يوسفزي از سانفرانسيسكو اينگونه است: «از قديم بزرگان گفته اند عيسي به دين خود موسي به دين خود چه كار دارين به دين وباور هاي مردم؟ بخاطر همين ميگم كه شاه بهترين آدم در ايران بود كه حد اقل به دين و مذهب ريش و سبيل و لباس و باور هاي مردم كاري نداشت فقط با طبقه اوباش كار داشت كه ايران را خراب نكنند كه بالاخره كردند.»
اما در اين ميان شايد بتوان بهترين نمره را به شاپور از لندن داد. او در چند خط تمام آنچه را بايد بگويد مي گويد و البته مگر شاپور از لندن جز اين هم مي تواند بگويد؛
« بي بي سي عزيز!
از اينكه شجاعت كرده به اين بحث پرداخته اي سپاسگزارم.كاش سر سوزني از اين شهامت در ميان روشنفكران و مصلحان اجتماعي تاريخ مدرن ايران بود تا از آنچه بر سر اين هموطنان مظلوم و بيدفاع مي رود اندكي خجالت زده مي شديم.
به جز شيرين عبادي و معدودي از فعالان حقوقي و سياسي اخير كسي به حمايت از آنها برنخاسته است و از اميركبير گرفته تا زمامداران كنوني دولتمردي در حقّ آنها نيكي نكرده است.حبس ناعادلانه هفت تن اخير خود برگ تيره ديگري از رفتار حكومت با اين شهروندان صلح طلب و خردمند خود است.»
البته بي بي سي آنقدرها هم ساده نيست. يكي از مضحك ترين شعارهاي اين رسانه بي طرفي بوده است. براي اثبات اين ادعا كه مرغ پخته را هم به خنده وا مي دارد، بايد چند نظر مخالف هم منتشر شود تا ژست احمقانه دموكراسي بهم نخورد. اينجاست كه روزبه و بهمن از تهران فرصت اظهار نظر مي يابند.
روزبه مي گويد: « آيا بهاييان و شبكه بي بي سي، به جهت محدوديت هاي متعددي كه براي تحصيل مسلمانان در كشورهاي غربي وجود دارد، تا كنون ابراز نگراني كرده اند يا تنها نگران تحصيلات عاليه ي بهاييان در ايران هستند؟ راستي آيا مي دانيم كه براي دختران مسلمان محجبه در كشورهاي مدّعي حقوق بشر، چه تضييقاتي براي ادامه تحصيل در مدارس و دانشگاه ها وجود دارد؟ آيا جلوگيري از ادامه تحصيل به دليل داشتن ديني مخالف دين رسمي و رايج در كشور، تنها در ايران مخالف حقوق بشر است؟»
نظري كاملاً درست و منطقي! اما بياييد كمي عميق تر نگاه كنيم. انتشار چنين نظراتي چند ويژگي مهم دارد. اول آنكه تعدادشان كاملاً كنترل شده و فوق العاده محدود است. دوم آنكه اعتماد مخاطب را جلب مي كند. اعتماد در ذهن مخاطب مي ماند اما اين نظر ميان ده ها نظر ديگر گم مي شود. پس نه تنها ضربه اي به هدف بي بي سي
نمي زند، بلكه در افقي وسيع تر به تحقق آن كمك هم مي كند.
در همين راستا نظر بهمن هم خواندني است: « من يك بهايي بوده و مشكلي اصلي ما بهاييان را در دو چيز مي بينم. اول اينكه ما بايد هر چه سزيعتر همون مركزي خود را از حيفاي اسراييلي متجاوز و دشمني مسلمانان به جاهي ديگري و يا كشوري دوستي مسلمانان انتقال بديم. چون اين نزديكي بيش از حدي مون با اسراييل باعث شده كه متأسفانه بيعضي مون بيشتر به اسراييل وفاه داري نشون بديمتا ايران عزيز و دوماً و يا بهمين خاطر براي بعضي نوعهي انگيز ه جاسوسي نيز ايجاد مي كند. و ارقام متأسفانه اينران را نيز در مقايسه با ديگر فرقه هاي مذهبي صابت مي كند.اي كاش بهايي نبودم.»
از غلط هاي بچگانه املايي اين نظر اگر بگذريم خواننده دچار نوعي حس مثبت و ترحم برانگيز نسبت به بهائيان مي شود. يك بهايي از خودشان انتقاد مي كند، وطن پرست است و آرزو مي كند بهايي نباشد! البته علتش را واضح نمي گويد اما به هرحال مشكلي ندارد. اين علت يا ظلم هايي است كه در ايران به او مي شود (مظلوم نمايي) و يا ناراحتي از جاسوسي هم مسلكان خود (وطن پرستي)!
حال با چند پرسش اساسي روبرو هستيم. آيا حمايت بي دريغ بي بي سي از بهائيان در طول ده ها سال تصادفي و صرفاً ناشي از حس انسان دوستي انگليسي هاست؟ چرا بهائيان براي انگليسي ها مهم هستند؟ تاريخ درباره ارتباط بهائيت و انگليسي ها چه مي گويد؟
در مورد ارتباط بهائيت و انگليس مقالات و منابع متعددي وجود دارد كه به تفصيل در اين باره سخن گفته اند. البته بدون شك هر چه زمان بگذرد ابعاد بيشتري از اين ارتباط عميق روشن خواهد شد. در اين نوشتار سعي مي شود بصورت مجمل به اين چند پرسش اساسي پاسخ داده شود. دانستن اين نكات ريز اما بسيار مهم كه لابلاي صفحات قطور تاريخ ايران آرميده اند، باعث مي شود مخاطب در برخورد با چنين شگردهاي عوام فريبانه اي منفعل نبوده و خواسته و ناخواسته گرفتار عمليات رواني بي بي سي، اين شيپور روباه پير نشود.
از دامن روس به آغوش انگليس
فرقه بهائيت ريشه در فرقه ضاله ديگري به نام باب دارد. مدتي پس از اعدام محمد علي باب به دستور امير كبير، بابي ها دچار اختلاف و انشعاب شدند. حاصل اين اختلاف دو فرقه به نام هاي ازلي -به رياست صبح ازل- و بهائيت -به رياست حسينعلي بها- بود. بهايي ها مانند بابي ها هنوز تحت حمايت روس بودند و ازلي ها حمايت انگليس را داشتند. صبح ازل در قبرس رسماً از دولت انگليس حقوق دريافت مي كرد و جالب آن است كه در متون بهايي به اين دليل مورد هجمه و سوال بود. عباس افندي كه يدطولايي در نوكري انگليس دارد، پيش از انگليسي شدن و آن هنگامي كه هنوز نوكر روس بود صبح ازل را عامل انگليس و حقوق بگير لندن خطاب مي كرد!
اين دو فرقه در واقع بازوهاي اجرايي و داخلي دو استعمار روس و انگليس بودند. در قضيه مشروطه ازلي ها به دليل وابستگي به انگليس، مدافع آن و بهايي ها به دليل وابستگي به روس مخالف مشروطه بودند.
بهايي ها تا زماني كه روسيه تزاري پابرجا بود، زير چتر اين استعمارگر بودند و با فروپاشي آن در چرخشي 180 درجه اي به آغوش انگليس درافتادند كه البته با استقبال گرم و بي نظير لندن نيز همراه بود.
در اين ايام اولين سركرده بهايي مرده و رياست فرقه به پسرش عباس افندي معروف به عبد البهاء رسيده بود. عباس افندي كه به حالت تبعيد در منطقه فلسطين ساكن بود، پس از بركناري سلطان عبدالحميد توسط يهوديان عثماني، آزادي يافت و سفرهايش را آغاز كرد. مقصد اين سفرها اروپا و بخصوص انگليس بود. در انگليس بلندپايه ترين مقامات لندن از وي استقبال كردند.
گورستان بهايي و سياست انگليسي
تاريخ در دل خود ماجراهاي عبرت انگيز و قابل توجهي دارد. يكي از اين ماجراها مربوط به بهائيان هند در دوراني است كه هنوز بهائيت زير سايه روس ها بود. بهتر است ماجرا را از زبان خودشان بخوانيم.
اسدالله مازندراني مبلغ مشهور بهايي، در كتاب ظهورالحق بخش مربوط به بهائيان هندوستان مي نويسد: بهائيان در بمبئي، به علت اندك بودنشان گورستان مخصوص نداشتند و مسلمانان نيز مانع دفن مردگان آنها در قبرستان خود مي شدند، لذا ناچار مي شدند جنازه امواتشان را به محل دفن اموات بي وارث و احياناً به خارج از هند منتقل سازند. روي همين حساب «آحاد اهل بهاء كوشيدند كه قطعه زميني از دولت ]انگليسي هند[ به دست آرند ولي حكومت ]انگليس آنها را[ به رسميت نشناخته زمين نداد...» و اين در حالي بود كه بهائيان حاضر بودند بهاي زمين و عوارض مربوط به آن را كاملاً به دولت بپردازند، اما شهرداري از قبول خواسته آنها خودداري مي كرد و درخواست مكررشان در اين زمينه را بي پاسخ مي گذاشت. در همين حال ناگهان به شكلي غيرمنتظره برخورد دولت انگليسي هند با اين موضوع عوض شد و انگليسي ها حتي زمين مجاني براي گورستان در اختيار بهائيان بمبئي گذاشتند. مازندراني در اين مورد مي نويسد:
« ...از جمله واقعات حسنه كه موجب شگفت مومنين ]بهائيان[ گرديد آنكه پس از چند سال سختي و تعب از حيث نداشتند قبرستان خصوصي با وجود تاديه قيمت و اباء بلديه و با وعده گذراندن در باب زمين، براي مدفن اهل بهاء، ناگهان روزي از جانب بلديه خبر رسيد كه بهائيان بيايند و از مابين چند قطعه زمين، يكي را بپسندند، لاجرم...]تعدادي از بهائيان[ رفتند زمين را پسنديده برگشتند و بلديه ذكري از مطالبه قيمت زمين نكرد و طولي نكشيد كه خبر رسيد قطعه زمين مذكور را حصار كشيده، دروازه گذاشته، مهيا كردند كه بهائيان بروند و امضا داده تصرف نمايند و اهل بها چنين نمودند...»
آري سياست انگليس چنين است. دولتي كه بدليل منافع استعماري اش روزي حاضر نبود گوري به بهائيان مرده بدهد، امروز همان منافع ايجاب مي كند سينه چاك آنان باشد!
ادامه دارد

 



سراب: كتابي در باب كودتاهاي رنگي بازي رنگ ها

وقايع پس از انتخابات رياست جمهوري سال88 تاكنون دستمايه نگارش كتاب هاي متعددي شده است. آثاري كه عمدتا سعي دارند به شرح ماوقع و زمينه هاي اين ماجرا بپردازند. بابك اسماعيلي نيز در كتاب «سراب»- نبرد نرم در بسته دموكراسي- از اين منظر به تحليل حوادث پس از انتخابات سال گذشته پرداخته است.
اين كتاب در هشت فصل تنظيم شده و محورهاي ذيل را شامل مي شود:
1- انقلاب مخملي؛ تئوري جديد مبتني بر «براندازي نرم»
2- سيمايي از انقلاب هاي رنگي در سال هاي اخير
3- طراحي «نبرد نرم» در ايران
4- پروژه آژاكس2
5- شباهت هاي ناگزير (بررسي تطبيقي كودتاي مخملي در ايران و ساير نقاط جهان)
6- تغذيه ايدئولوژيك و تجهيز فكري كودتاگران ايراني
7- نقش كارگزاران رسانه اي كودتاي مخملي در ايران
8- ناكامي كودتاي سبز در ايران
مرور اين كتاب با ارائه كد هاي متعدد و فراواني كه دارد، براي كساني كه به دنبال فهم بهتر وقايع سال 1388 هستند مفيد خواهد بود.
كتاب «سراب» كه اكنون به چاپ چهارم رسيده در حجمي حدود 200صفحه توسط انتشارات «درك نو» منتشر شده است. هر چند غلط هاي فاحش ويرايشي در چاپ نخست يك كتاب قابل اغماض نيست اما تكرار آنها در چاپ هاي بعدي بيشتر آزار دهنده است.
يكي از بخش هاي خواندني و جالب كتاب مقايسه آنچه در ايران رخ داد با موارد مشابه در جهان است كه در قالب جدول ارائه شده است و نشان از شباهت هاي جالب توجه و قابل تأملي دارد.

 



تراژدي-كمدي تحريم هاي ايران

منبع: الجزيره
مترجم: محمد جعفري
مذاكرات حول محور ايران و برنامه هسته اي اين كشور اخيراً نتايج دور از انتظار و چشمگيري را دربرداشت.
در بيانيه اي مشترك ميان ايران، تركيه و برزيل اعلام شد كه ايران 1200 كيلوگرم اورانيوم غني شده با غلظت پايين را در قبال سوخت هسته اي با غلظت بالا براي راكتور تحقيقاتي پزشكي از طريق كشتي تحويل تركيه خواهد داد.
اين بيانيه اولين گام واقعي در جهت احقاق پيشنهادي بود كه يك سال پيش از سوي محمد البرادعي، رئيس سابق آژانس انرژي اتمي، IAEA، ارائه شد و شش ماه پيش مورد حمايت شوراي امنيت سازمان ملل قرارگرفت.
شكست در آستانه پيروزي
اما اين موفقيت شيرين در تبادل تكنولوژي كه پس از مدتها مذاكرات ناموفق به رهبري آمريكا و بين اين دو كشور در حال توسعه حاصل شده بود به سرعلت به تلخي گرويد.
تنها دو روز پس از اين بيانيه هيلاري كلينتون، وزير امور خارجه آمريكا اعلام كرد كه اين كشور قطعنامه اي را به شوراي امنيت سازمان ملل تحويل خواهد داد با اين مضمون كه دور چهارم تحريم ها عليه ايران را شروع كنند، كه البته با مخالفت چين و روسيه مواجه شد، كشورهايي كه قبلا نيز با شروع دور جديد تحريم ها مخالف بودند.
اين قطعنامه، در صورت تصويب، تحريم هايي وسيع را در حمل تسليحات توسط كشتي و همچنين عليه بخش بانكداري ايران و ممنوعيت در فعاليت هاي بين المللي مانند استخراج اورانيوم را بدنبال داشت.
علاقه وافر كلينتون به افزايش تحريم ها نيازي به توضيح ندارد. چيزي كه علاوه بر اين حائز اهميت مي باشد اين است كه در پاسخ به حركت خيرخواهانه ايران نشستي در سازمان ملل به طول يك ماه برگزار شد كه هدف آن احياي قرارداد منع گسترش سلاح هاي اتمي بود.
اين نوع «رهبري» بين المللي است كه در آستانه پيروزي شكست مي خورد و همچنين تأكيدي است بر ترس هاي بسياري از جمله مقاصد آمريكا: وزارت باراك اوباما، رئيس جمهور آمريكا، همچون جورج بوش از سياست «تك روي» تبعيت مي كند و با وجود لفاظي هاي جديد، پيرو همان بي توجهي و تحقير مذاكرات چند جانبه است.
اينطور كه پيداست گزينه اي به نام «صلح» براي برنده جايزه نوبل واژه اي بسيار غريب است. و با چنين رهبري بايد گفت كه شوراي امنيت سازمان ملل بيشتر و بيشتر به سمت خود ويرانگري پيش مي رود.
«محاصره» اقتصادي
بيست ودوم ماه مي انتخاب مناسبي است، ايران اين روز را بعنوان سالگرد محاصره اقتصادي توسط آمريكا تعيين مي كند.
پس از حمله به سفارت آمريكا در تهران، سال 1979، جيمي كارتر با تحميل تحريم ها بر ايران 12ميليون دلار از دارايي هاي ايران را در خارج مسدود كرد.
با توجه با تلاقي آن با تحولات انقلابي در ايران و كمي قبل از جنگ ايران- عراق، اين تحريم ها در ابتدا براي كشوري كه در آن زمان با مسائل مهمتري دست و پنجه نرم مي كرد، چندان آزار دهنده نبود.
در اكثر مواقع محصولات توليدي آمريكا با اندكي هزينه معامله توسط اشخاص ثالث خريداري مي شد و صادرات ايراني، اقلام با ارزشي همچون نفت يا محصولات با كيفيت مانند فرش، خاويار و يا پسته، وابسته به هيچ چيزي نبود.
در سال 1995 رئيس جمهور آمريكا بيل كلينتون دامنه تحريم ها را گسترش داد كه شامل نفت، گاز و تجارت مي شد. در همان سال كنگره آمريكا همچنين براي شركت هاي خارجي كه بيش از 20ميليون دلار در سال در بخش انرژي ايران سرمايه گذاري مي كردند اقدامات تنبيهي تدارك ديد.
اگرچه اين تحريم ها تا حدودي در سال 2000 فروكش كرد اما در سال 2007 واشنگتن تحريم هاي سنگيني را بر بانك هاي ايراني تحميل كرد و توجه خود را بر روي نيروي نظامي ايران متمركز كرد. اين اقدام با همكاري سازمان ملل همراه و هدف آن تكنولوژي هسته اي اين كشور بود.
عايق
با اين وجود تكنولوژي هسته اي ايران با سرعتي بيش از حد تصور پيشرفت كرد و بنا به گزارشي كه توسط اداره حسابرسي دولتي آمريكا (GAO) در سال 2007 تهيه شد «كشور ايران از سال 2003 حدود 20بيليون دلار قرارداد با شركت هاي خارجي با هدف توسعه منابع انرژي خود امضا كرده است. بعلاوه بانكهاي تحريم شده ايراني امكان دارد فعاليت هاي خود را با پول رايجي بجز دلار انجام دهند.
چيزي كه گزارش GAO نتوانست پيش بيني كند اين بود كه تحريم هاي سال 2007 آمريكا بطور شگفت انگيزي بانك هاي ايران را از بحران مالي جهاني مصون داشت. ايران از جمله معدود كشورهايي بود كه مورد اصابت توپ بحران واقع نشد.
بانك هاي كوچك اقتصادهاي در حال توسعه، بانكداري اسلامي و راه هاي غيررسمي براي پرداخت هاي بين مرزي از جمله پول نقد و حواله، براي كشورهايي كه بعنوان تنبيه از سيستم بانكداري مريض غربي محروم بودند! نقش يك عايق بسيار مستحكم را بازي كرد.
گزارش مذكور همچنين خبر از رشد صادرات اين كشور از 5/8 بيليون دلار در سال 1987 به 70 بيليون دلار در سال 2006 مي دهد كه نشان دهنده رشد 824 درصدي اين كشور است.
صادرات ايران درحال رشد است و واحد اطلاعات اقتصادي (EIU) انتظار دارد اين رشد امسال به 82 بيليون دلار در سال برسد. بزرگ ترين بازار صادرات ايران، پس ازچين، عراق است.
جالب توجه است كه تجارت ايران با هر دوي كشورها از هنگامي كه آمريكا در سال 2003 به عراق حمله كرده است افزايش يافته.
با وجود تحريم ها جريان سرمايه گذاري مستقيم اينترنتي ( FDI) به سوي كشور ايران رشدي يكنواخت و پيوسته داشته است EIU. تخمين مي زند كه FDIي اينترنتي ايران تا چهار سال آينده به ميزان 100درصد رشد كند.
اين امر تا حدودي مي تواند به دليل اعتماد موفق و روزافزون تجارت «جنوب- جنوب» ايران باشد كه مي توان گفت به گونه اي تحريم ايران عليه غرب محسوب مي شود.
به عنوان مثال شركت پتروليوم ملي چين (CNPC) در آستانه آغاز حفاري در پارس جنوب مي باشد كه بخش كوچكي از پروژه 5 بيليون دلاري امضا شده سال گذشته مي باشد CNPC. شريك جديدي است كه به جاي شركت مردد نفتي «Totalس فرانسه انتخاب شده است.
فرصت هاي از دست رفته
و اما اين تحريمات بيش از همه براي مسافران خط هوايي داخلي ايران گران تمام شد- صدها نفر از كساني كه جان خود را در طي چند دهه اخير در سوانحي از دست دادند كه به طور مستقيم يا غيرمستقيم با هواپيماهاي بويينگ سالخورده ايران مرتبط است و يا حداقل چنين تصور مي شود. امنيت هوايي ايران به سختي مورد تأثير تحريم هاي آمريكا واقع شد كه طبق استانداردهاي CAA با بند 44 قرارداد شيكاگو، قوانيني كه براي امنيت هوايي و هواپيمايي تصويب شده است، مغايرت دارد.
علاوه بر اين فرصت هايي نيز به همراه اين تحريمات از دست رفتند. با وجود اينكه رشد واقعي پنج درصدي ايران در هر سال، به مدت حدود يك دهه، از اقتصاد غرب پيشي گرفت اما از اقتصادهاي درحال رشد سريع دنيا مانند چين، برزيل، هند و ويتنام عقب ماند.
در ضمن و با توجه به تحريم هاي گسترده تعدادي از شركت هاي نفتي چندمليتي اخيرا عرضه پتروليوم تصفيه شده را به ايران متوقف كرده اند.
دسترسي به تكنولوژي خارجي متوقف شده است و همكاري علمي با برخي كشورهاي غربي نيز مورد تأثير واقع شده اند.
امارات متحده عربي و سنگاپور به عنوان دو شريك تجاري و سرمايه گذار بزرگ براي ايران محسوب مي شوند كه البته كشورهاي اروپايي نيز روي هم رفته شريكي خوبي تلقي مي شوند.
دولت ايران با كاهش ديگر هزينه هاي مبادلاتي براي صادرات خود سعي كرده است تا به هزينه هاي رو به رشد پاسخ دهد. اين هزينه ها شامل هزينه حمل كشتي و ماليات براي اجناس خاص و همچنين استفاده بيشتر از مناطق آزاد تجاري و مناطق مقرون به صرفه خاص مي باشد.
طبق گزارش صندوق بين المللي پول (IMF) ايران به عنوان شانزدهمين كشور بزرگ اقتصادي دنيا محسوب مي شود كه از نرخ رشد و تراز تجاري خوبي برخوردار است و بار قرضه ملي كمي را به دوش مي كشد.
با وجود داشتن جوانترين جمعيت در طي دو دهه گذشته، نرخ بيكاري در ايران از حدود يك دهه پيش در 12درصد ثابت مانده است. اقتصاد اين كشور نيز يكي از متنوع ترين ها در منطقه به حساب مي آيد، كه پس از تركيه دوم است.
صادرات پتروشيمي ايران از سال 2000 پانزده برابر رشد كرده است و داراي بزرگ ترين صنايع استيل و ماشين در منطقه است كه در چندين كشور سرمايه گذاري هاي خارجي دارد.
از همه مهمتر ايران در بين معدود كشورهايي است كه در فناوري مدرن به اوج رسيده است، همچون نانو تكنولوژي، تكنولوژي هسته اي و اكتشافات فضايي.
به علاوه اين كشور با وجود داشتن بودجه بسيار پايين نظامي، مجهز به يكي از پيشرفته ترين صنايع نظامي در منطقه است.
نظام جديد جهاني
برقراري ارتباطات موفق به خصوص با برزيل و تركيه چيزي بيش از يك جستجو براي پيدا كردن راه گريز از محاصره اقتصادي غرب به نظر مي رسد. آنها با يك حركت نه تنها در مقابل ناسازگاري سياسي اوباما واقع نشدند بلكه نشان دادند كه با عقيده و نظر جهاني همگون و همرنگ هستند. آنها با رويارويي با آمريكا نظامي جديد را براي جهان طرح ريزي كردند. اين حركت فراخواني بود براي انجام بهتر تجارت با يكديگر در نسل جديدي از ارتباطات و در اين ميان آنها براي بهبود شوراي امنيت سازمان ملل خواستار اصلاح آن نيز شدند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
¤ اين مقاله پيش از تصويب تحريم هاي جديد عليه ايران از سوي آمريكا در پايگاه اينترنتي الجزيره منتشر شده است.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14