خيال خام (يادداشت روز)

در اين ترديدي نيست كه حوادث سال 88 مناسبات و مرزهاي جامعه سياسي ايران را به نحو اساسي دگرگون كرده است. «سياست داخلي» در ايران اكنون هيچ شباهتي به آنچه مثلا در اواخر سال 87 مي شد ديد، ندارد. چهره هايي از ميدان به در شده اند، چهره هاي جديدي ظهور كرده اند و برخي گروه ها و احزاب اگرچه همان موقع هم تلاش مي كردند نقش اپوزيسيون درون نظام را بازي كنند ولي حالا ديگر رسما به جرگه ضد انقلاب پيوسته اند و ولو به صد زبان ادعا كنند هنوز خود را بخشي از نظام مي دانند نظام به اندازه كافي حجت و بينه دارد كه اين ادعا را از آنها نپذيرد. مهم تر از همه اينها اما تحولات گفتماني است كه درون جامعه سياسي ايران رخ داده است. واضح است كه گفتمان سياسي در ايران هم تفاوت هايي اساسي با زمان آغاز مبارزات انتخاباتي سال 88 كرده است. در اينجا منظور از گفتمان مجموعه مفاهيم (يعني اصطلاحات و كلماتي كه سياستمداران براي بيان مقاصد خود آنها را به كار مي گيرند)، گزاره ها (به معناي تركيب مفاهيم با يكديگر و توليد الگوهايي براي فعاليت سياسي) و شكل هاي استدلال (يعني شيوه اي كه گروه هاي سياسي از خود دفاع يا ديگران را با آن نقد مي كنند) در بر مي گيرد.
در سياست داخلي ايران، اكنون اصطلاحاتي به كار مي رود كه عمري طولاني ندارد اما چنان جا افتاده كه گويي سالها به كار برده مي شده است. مثلا اصطلاح فتنه را در نظر بگيريد. تا پيش از حوادث سال 88 اين اصطلاح، واژه اي با درونمايه ديني-تاريخي بود كه اغلب براي توصيف وضعيتي در گذشته يا وضعيت هايي محتمل در آينده -كه احتمال وقوعشان بسيار ضعيف است- به كار برده مي شد كه تشخيص حق از باطل در آن بسيار دشوار است. اكنون اما اصطلاح فتنه مستقيما توصيفي است از عمل واقعي و مستمر يك جريان سياسي خاص كه هر روز مصداق هايي جديد پيدا مي كند. اصلاح وحدت هم مورد جالبي است. تا پيش از حوادث سال 88 وحدت يك ارزش اجتماعي و سياسي تلقي مي شد كه بايد براي وقوع آن تلاش كرد و تلقي رايج اين بود كه در هر حال امري پسنديده است. در حالي كه در اوضاع و احوال كنوني روشن است كه لااقل در ميان بخش هايي از جامعه سياسي، وحدت معنايي جز ناديده گرفتن جرائم و جنايات جماعتي خاص و باز كردن دوباره راه براي ورود آنها به ساخت سياسي كشور ندارد. نمونه هايي از اين دست فراوان مي توان آورد (و در جاي خود بايد اين بحث را تدقيق كرد) اما نتيجه بحث مهم تر از محتواي آن است و آن نتيجه اين است كه اين روند آشفته سازي گفتماني فضاي سياسي، يك پروژه است نه يك پروسه؛ به اين معنا كه اين روند برنامه ريزي شده واز جانب محافل و جريان هاي خاصي هدايت مي شود و مخاطباني خاص را هم هدف گرفته است.
به دلايلي كه اين نوشته جاي بحث از آنها نيست، اصلي ترين جرياني كه محتمل است قرباني اين روند باشد يا به عبارت بهتر جرياني كه طراحان اين پروژه تلفات گرفتن از آن را هدف خود قرار داده، همان جرياني است كه اصولگرايي خوانده مي شود و در حدود 6 سال گذشته بيش از هر گروه و گفتمان سياسي ديگري مورد اقبال و محل رجوع مردم بوده است. در واقع كاملا بجا و دقيق است اگر بگوييم پروژه اي جديد براي ضربه زدن به هويت و پرچمي به نام اصولگرايي آغاز شده كه هر روز از روزني جديد و با شكل و ادبياتي خاص ظاهر مي شود اما اهداف آن در همه موارد يكسان است. اين نوشته تلاش مي كند اهداف كلان خفته در پس اين پروژه را كه ماه ها رصد شده اجمالا فهرست كند. دلايلي وجود دارد كه نشان مي دهد برخي اتاق فكر خاص در داخل و خارج كشور تصميم گرفته اند با طراحي يك پروژه ويژه،- به زعم خود- ايجاد شكاف در ميان اصولگرايان را دنبال كنند. رئوس اين پروژه اجمالا چنين است:
اول- جنگ قدرت. اين پروژه بر آن استوار است كه افكار عمومي در يك بازه زماني طولاني -كه بتوان آن را نشان دهنده يك رويه دانست نه يك اتفاق- اين پيام را دريافت كند كه اصولگرايان براي به دست آوردن سهمي بيشتر از كيك قدرت حاضرند با يكديگر به مثابه دشمن برخورد كنند و از به كار بردن هيچ ابزار و روشي براي حذف يا ضربه زدن به هم ابا ندارند. يكي از روش هاي اجراي اين پروژه آن است كه كساني دوستان اصولگراي خود را به صرف يك يا چند خطا به خروج از دايره اصولگرايي متهم كنند.
دوم- محور دوم پروژه اي كه جريان اصولگرا را هدف خود قرار داده، ايجاد بحران ارزشي دراين جريان است. اصولگرايي تا امروز بر مباني استوار بوده كه همه حاضران در اين خيمه تصور مي كرده اند اجمالا درك روشني از آن دارند. اسلام، امام، انقلاب و رهبري رئوس آن مباني را تشكيل مي داده است. حال تصور كنيد موجي آغاز شود كه مي گويد اين ارزش ها از ابتدا درست فهميده نشده و بايد در فهمي كه عموما از آنها وجود دارد تجديد نظر كرد. اين تجديد نظرطلبي جديد از جمله مي تواند به اين منجر شود كه ارتباط گيري با خرده فرهنگ هاي خاص با اين استدلال كه آنها تا امروز بيهوده مورد بي مهري قرار گرفته اند و همه اصولگرا هستند مگر اينكه خلاف آن ثابت شود، جايگزين ارتباط با توده هاي مردم مومن و انقلابي شود. مرحله بعدي مي تواند اين باشد كه ادبيات لازم براي جذب اين خرده فرهنگ ها تبديل به ادبيات غالب شود و جاي ادبيات استاندارد اصولگرايي را بگيرد.
سوم- محور سوم اين پروژه كه مي توان ديد دشمن سعي مي كند اصولگرايان را به سمت آن سوق دهد، جايگزين كردن گفتمان و برنامه خدمت با گفتمان ها و برنامه هاي ديگر است. تا آنجا كه به توده هاي مردم مربوط مي شود مهم ترين عامل گرايش آنها به اصولگرايان و ايستادگي بر موضع خود درباره آنها اين بوده است كه اين جريان ثابت كرد دولت خادم مردم است. درگير شدن با ويژه خواران و مراعات نكردن آنها به هيچ قيمت و در مقابل قائل شدن اين حق براي مردم كه بر خادمان خود سخت بگيرند و از آنها انتظارات و توقعات بزرگ داشته باشند، فضايي است كه دولت اصولگرا در اين كشور به آن عينيت بخشيد. حال تصور كنيد اين گفتمان تبديل به گفتماني شود كه در آن خدمت به مردم به هدفي درجه 2 و 3 تبديل شده و جاي آن را نوعي پز روشنفكري گرفته كه نه اصل و نسبش معلوم است و نه اساسا جدي گرفته مي شود. آن وقت است كه مردم مومن احساس خواهند كرد برخي افراد كار به دست، براي نظام ارزشي آنها و توقع و تعريفي كه از«مسئول مطلوب» دارند احترامي قائل نيستند.
چهارم- محور بعدي آن است كه جريان اصولگرا ولو اندكي نسبت به اصلي ترين و مهم ترين عامل انسجام و قوت خود يعني تبعيت محض و بي چون چرا در تصميم و تحليل از رهبري، و مقدم داشتن امر ولي بر خواست و تشخيص خود كاهلي كند. يكي از مهم ترين درس هايي كه دشمن از فتنه 88 آموخته اين است كه اگر بتواند در اين فرايند يعني فرايند تبعيت از ولايت اختلال ايجاد كند خواهد توانست در صف متحد و يكپارچه ملت شكاف بيندازد.
مجموعه اهداف ياد شده را مي توان در تحرك آشكار و پنهان دشمن مشاهده كرد بنابراين بديهي است كه اصولگرايان مانند هميشه با دقت و بصيرت مي توانند نقشه شوم دشمنان بيروني و دنباله هاي داخلي آنها را ناكام و عقيم بگذارند كه خوشبختانه شواهد موجود حكايت از اين بصيرت دارد.
مهدي محمدي

ساعت 3 تا 6 بعد از ظهر: 33110065
تمام ساعات شبانه روز:33916546
سامانه پیام کوتاه: 30002323
كيهان و خوانندگان
¤ از طريق اين ستون از آقاي محسني اژه اي سخنگوي محترم قوه قضائيه بابت اعلام مواضع متعدد پيرامون مسائل و حوادث گوناگون كشور تقدير و تشكر مي كنيم. ايشان با مصاحبه خويش آب پاكي را روي دست بعضي از فتنه گران ريختند.
عليمرداني
¤ ضمن تشكر ازمدير مسئول كيهان به خاطر نگارش يادداشت روز خطاب به همسران شهيدان حميد باكري و همت، از آن دو بانو انتظار مي رود كه نظرات و سلايق شخصي خود را به آن دو شهيد بزرگوار مرتبط نسازند. چون براي همه واضح است كه فتنه گران در تضاد كامل با اهداف و آرمان هاي شهيداني چون همت و باكري هستند.
يك هموطن
¤ دانشگاه آزاد در حالي اعلام كرده مهدي هاشمي با حكم ماموريت اين دانشگاه به خارج نرفته كه سال گذشته اطلاعيه رسمي صادر كردند كه هاشمي براي سركشي به واحدهاي اداري دانشگاه آزاد به انگليس رفته است. دم خروس را باور كنيم يا قسم...؟
محمد پورسعيد
¤ آذربايجان متعلق به تمام مردم ايران زمين است. تعدادي افراد جاهل قصد دارند مسائل قوميتي بوجود بياورند ولي مردم با غيرت و با ايمان منطقه اين اجازه را به آنها نخواهند داد و ناكامشان مي گذارند.
2773---0913
¤ با پرداخت معوقات و مطالبات بازنشسته هاي قبل از سال 79 آيا نوبت رسيدگي به مشكلات و مطالبات بازنشسته هاي سال 80 به بعد نرسيده است؟
3212---0917
¤ بانك... شعبه انديشه به خاطر ديركرد در پرداخت فقط يك قسط بنده را تهديد به كسر حقوق كرده است. اين در حالي است كه با بدهكاران ميلياردي بانك ها هيچ برخوردي صورت نمي گيرد و متأسفانه فقط افراد ضعيف جامعه بازخواست مي شوند.
5212---0919
¤ عكس هاي مندرج بر كيف هاي دانش آموزان و لوازم التحرير، بعضاً بسيار ناپسند هستند. از دستگاه هاي مربوطه خواهشمند است براي جمع آوري آن ها اقدام شود.
يك شهروند
¤ ضمن تشكر از صدا و سيما به خاطر تهيه مجموعه مختارنامه كه قرار است از اين هفته پخش شود، خواهشمند است در حين نمايش اين سريال از پخش پيام هاي بازرگاني خودداري شود.
صحرايي
¤ حدود سه ماه است كه براي تعويض خودروي فرسوده اقدام نموده ايم. اما هنوز هيچ اقدامي از سوي مراكز مربوطه نشده است. لطفاً رسيدگي شود.
فاطمه عبدي از تهران
¤ در طرح تعويض خودروهاي فرسوده، خودروي خود را در تاريخ 31 تير ماه به يك پاركينگ تحويل دادم. اما هنوز هيچ اقدامي نشده و هر بار كه پيگيري مي كنم پاسخ مي دهند كه كارشناس نيروي انتظامي نيامده است. با توجه به اين كه اين خودرو منبع درآمد بنده بوده است. در اين شرايط زندگي ام فلج شده است. از مسئولان مربوطه تقاضا دارم كه به اين مشكل رسيدگي شود.
محمدي از اصفهان
¤ مبلغ عوارض خودرو در شهرداري تهران بدون هيچ تعرفه مشخص 60 درصد افزايش يافته است. با توجه به اين كه اين كار از سوي پست الكترونيك انجام مي شود، در كنار دريافت مبلغ افزايش يافته، پول اضافه اي هم گرفته مي شود. اين مسئله در حق مردم يك اجحاف است. لطفاً رسيدگي شود.
توكلي
¤ عده اي هستيم كه زيرنظر شهرداري تهران به عنوان پليس محله در بازار مشغول به كار هستيم و حدود 5 ماه است كه حقوق نگرفته ايم. لطفاً رسيدگي شود.
ولي الله عابدي ها
¤ بيمارستان رسالت براي ارائه خدمات به بيماران فاقد بيمه است و هزينه آزاد از مردم مي گيرند. لطفاً رسيدگي شود.
پيكر
¤ برخي كارخانه هاي چاي سازي وام دريافت مي كنند اما كارخانه خود را فعال نمي كنند. اين مسئله بسياري از چاي كاران را دچار مشكل كرده است. لطفاً رسيدگي شود.
كوچك پور از استان گيلان
¤از مسئولان محترم شهرداري تهران به خاطر چاپ پوسترهاي دفاع مقدس كه حاوي دلاوري ها و حماسه هاي رزمندگان اسلام است و توزيع آن ها در مراكز و ادارات نهايت تشكر را دارم. اميدوارم اين گونه اقدامات ارزشمند توسط ساير ارگان ها نيز ادامه يابد.
سليمان بلغار
¤ كارمند شركتي اداره بيمه خدمات درماني ميناب هستم. بعد از گذشت 6 سال هنوز استخدام رسمي نشده ام و با حقوق بسيار پايين كار مي كنم. از مسئولين امر مي خواهم ما را از بلاتكليفي نجات بدهند.
8017---0917
¤در ورزشگاه جيحون تهران تا 12 شب به جوانان و نوجوانان اجازه داده ميشود كه در زمين چمن ورزشگاه فوتبال بازي كنند اين كار چون با سر و صدا و جيغ كشيدن همراه است ما ساكنين محل بخاطر اين مزاحمت آسايش نداريم تقاضا داريم مسئولين امر به شكايت اهالي محل در اين مورد رسيدگي كنند.
محمدي
¤ تنها راه تردد از متروي جوانمردقصاب به محله 13 آبان يك پل هوايي است كه آن هم به شدت غيراستاندارد است و پله هاي فراواني دارد. لطفاً رسيدگي شود.
از طرف اهالي 13 آبان
¤ كوي كروشات واقع در اهواز سه راه خرمشهر فاقد آسفالت مي باشد و معابر آن نيز بهسازي نشده است. مكاتبات زيادي با شهرداري كرده ايم ولي متاسفانه تاكنون ترتيب اثر نداده اند. اميدواريم از اين طريق اقدامي شود.
9716---0916
¤ فاضلاب كوچه مسافري در شهرستان بندرانزلي مدت هاست كه براي اهالي اين منطقه مشكل ساز شده است. متأسفانه به رغم اطلاع به مسئولان مربوطه، هيچ اقدامي براي رفع اين مشكل صورت نگرفته است.
رضا عيوضي از بندرانزلي
¤ خيابان شهيد رجايي، حد فاصل پل آزادگان تا 13 آبان، شب ها دچار مشكل روشنايي است. لطفا رسيدگي شود.
شمس

سوزن نخ (گفت و شنود)

گفت: يك مقام آگاه در وزارت دارايي و سازمان مالياتي كشور اعلام كرد يكي از طلافروشان عمده كه براي اخلال در پرداخت ماليات نقش زيادي داشته است، ساليانه فقط 150هزار تومان ماليات پرداخت مي كند!
گفتم: ولي يك كارمند معمولي فقط طي دو ماه مبلغ 150هزار تومان ماليات مي دهد.
گفت: تازه اين طلافروش عمده براي تحريك ديگران به اخلال در پرداخت ماليات تلاش فراواني هم داشته است كه تقلاي او با هوشياري افراد متعهد، ناكام مانده است.
گفتم: اين يارو خجالت نمي كشد كه با آنهمه درآمد هنگفت و ثروت انبوه، از مالياتي كه مردم عادي و كارمندان و كارگران و هم صنفي هاي متعهد خود او مي پردازند، استفاده مي كند؟!
گفت: چه عرض كنم؟!
گفتم: شخص پرخوري در يك ميهماني مشغول خوردن بود و آنقدر خورد و خورد و خورد كه تركيد... صاحبخانه كه نگران حال او شده بود گفت؛ هركس براي دوختن شكم او سوزن و نخ بياورد، خوراك يك ماه او را تضمين مي كنم. در اين هنگام، شخص پرخور با صداي ضعيفي گفت؛ در جيب كت خودم، سوزن نخ هست!

نامه فرزند شهيد برونسي به كيهان
اولين و آخرين پيام شهدا اين بود كه نگذاريد ولايت فقيه تنها بماند

در پي يادداشت روز برادر عزيز جناب آقاي حسين شريعتمداري مديرمسئول محترم روزنامه كيهان در مورخه 5/7/89 مبني بر استفاده ابزاري سران فتنه از همسران شهداي بزرگوار و در عين بي توجهي اين خانواده ها به تخلفات و انحرافات من الشمس فتنه گران از مسير امام و رهبري و ولايت فقيه و آرمان هاي انقلاب، ما خانواده شهيد برونسي بار ديگر ضمن بيعت با رهبري و اعلام وفاداري به آرمان هاي انقلاب و امام راحل(ره) اعلام مي داريم كه همانا خواسته و انتظار واقعي همه شهيدان، اطاعت از رهبري و پشتيباني از ولايت فقيه و تبري جستن از نفاق و فتنه گران و منحرفين از رهنمودات رهبرمعظم انقلاب و ولي امر مسلمين جهان حضرت آيت ا... العظمي خامنه اي است.
ليكن امروز بر خود فرض دانستيم تا با پاسداشت خون شهيدانمان و تداوم راه آنان همه را به وحدت حول اصول و مباني انقلاب و جدايي از تفرقه و نفاق دعوت نمائيم.
مهدي برونسي فرزند شهيد برونسي
كيهان: شهيد عبدالحسين برونسي فرمانده تيپ جوادالائمه -عليه السلام- و از سرداران بلند آوازه سپاه اسلام است. آوازه رشادت ها، پاكبازي ها و اخلاص و خداجويي اين سردار بزرگ بعد از شهادتش همه جا پيچيد و هر صاحبدلي كه شمه اي از آن را شنيد انگشت حسرت به دندان گزيد كه كاش او را ديده بودم. درباره اين سردار بزرگوار سپاه اسلام، كتابي با عنوان «خاك هاي نرم كوشك» نوشته شده كه رهبر معظم انقلاب مطالعه آن را به همگان توصيه فرموده اند. اين كتاب تاكنون به چاپ يكصد و هفتم رسيده- 350 هزار نسخه- و نجواي خلوت و زمزمه جلوت دلباختگان است.

نكونام خبر داد
احتمال بازگشت طرح نظارت بر نمايندگان به صحن مجلس

رئيس كميسيون اصل نود قانون اساسي از احتمال بازگشت طرح نظارت مجلس بر نمايندگان به صحن مجلس خبر داد.
حجت الاسلام «محمد ابراهيم نكونام» رئيس كميسيون اصل نود قانون اساسي در گفت وگو با فارس، از احتمال بازگشت طرح نظارت مجلس بر نمايندگان بعد از موعد مقرر جهت بررسي فوريت آن خبر داد.
وي افزود: اين طرح بعد از گذشت مدت زمان قانوني كه در آئين نامه ذكر شده است، احتمالا با امضاي حداقل 50 نماينده به صحن علني مجلس شوراي اسلامي بازمي گردد.
طرح نظارت مجلس بر نمايندگان با امضاي 150نماينده به صحن علني مجلس شوراي اسلامي آمد اما فوريت آن با 81 راي مخالف به تصويب نرسيد.
پيش از اين، برخي از نمايندگان از جمله حسين فدايي و علي اصغر زارعي گفته بودند كه علت عدم تصويب فوريت اين طرح در مجلس، مطرح شدن آن در زمان نامناسب بود.

برائت دير هنگام از يك مهره سوخته! (خبر ويژه)

رسول منتجب نيا قائم مقام حزب اعتماد از اظهارات ضدديني و ارتدادآميز اكبر گنجي اعلام برائت كرد.
وي در گفت وگو با سايت شفاف، درباره اظهارات گنجي در زمينه انكار امام عصر(عج) و آيات قرآن گفت: او در ايران كه بود حرف هايي مي زد كه ارتباطي با تفكر امام(ره) و اصلاح طلبان نداشت و از زماني كه به خارج از ايران رفته، حرف هاي نامربوط، نسنجيده و برخلاف نظام، انقلاب و امام مي زند و جريان اصلاحات بايد از اين سخنان تبري بجويد. بنده به عنوان كسي كه از ابتدا در اين جريان حضور داشتم، از اين نوع تفكرات برائت مي جويم و اعلام بيزاري مي كنم. ما حرف هاي گنجي را كه مغاير با اصول و مباني دين، تشيع، اسلام و امام(ره) است رد مي كنيم و از او خواهش مي كنيم خود را از جرگه اصلاح طلبان خارج بداند و خود را به اين جريان نچسباند. جريان اصلاحات از او تبري مي جويد.
ضمن تقدير از موضع ديرهنگام آقاي منتجب نيا بايد يادآور شد كه اولا؛ گنجي جزو 5 نفري- به همراه مهاجراني، سروش، كديور و بازرگان- است كه خود را اتاق فكر جنبش سبز و ابوذرهاي اين جريان(!) در خارج كشور معرفي كردند و هم اينك سايت و حلقه راه اندازي شده توسط اين طيف در همكاري كامل با موسوي و كروبي و سايت هاي آنها (كلمه و سحام نيوز) فعاليت مي كند. مهاجراني و سروش هم جزو حاميان كروبي در انتخابات و فتنه پس از آن بودند. ثانياً ؛ گنجي خود را به مدعيان اصلاح طلبي نمي چسباند بلكه اكبرپونز معروف به كله پوك تروريست ها از روزگار دولت اصلاحات بود كه توسط آمران امنيتي نظير حجاريان به عرصه ترور شخصيت گسيل شد و نهايتاً كار را به اهانت عليه حضرت امام كشاند كه هيچ يك از مدعيان خط امام در جبهه اصلاحات متعرض وي نشدند. بنابراين شرط برائت از گنجي برائت از طيف هايي است كه او را مديريت كردند و در ادامه مسير با جريان خارجي حامي وي همراه شدند كه كروبي و موسوي از آن جمله اند. ثالثاً؛ گنجي به عنوان يك مهره سوخته و پياده نظام، اساساً قابل اعتنا نيست. او در خارج از كشور براي امرار معاش و گذراندن زندگي نكبت بار مجبور است مدام دوز فحاشي ها عليه انقلاب و اسلام را بالا ببرد. بنابراين برائت حقيقي مشروط به برائت از فتنه گران داخلي نظير موسوي و كروبي است كه همان خط هجمه به خط امام و ارزش هاي انقلاب را ادامه مي دهند و از جمله از موضع افرادي شرمنده و واداده، نامه هاي ذلت بار به كساني چون شيخ مطرود امام و آلت دست منافقين (منتظري) نوشتند و يا با گروهك هاي ضددين و ضدانقلاب نظير بهائيت، منافقين و... هم پيمان شدند.
براستي به زعم امثال آقاي منتجب نيا- كه اميد مي رود از سر حسن نيت و اعتقاد ابراز برائت از امثال گنجي كرده باشند- چه نسبتي ميان امثال سروش و گنجي و كديور با بازيگران داخلي فتنه است كه از آشوب و فتنه گري سال گذشته در هماهنگي كامل با هم عمل كردند؟!

يك زنجيره اي ديگر هم گريخت (خبر ويژه)

يك همكار جريان فتنه و براندازي كه در برخي رسانه ها و نشريات نفوذ كرده بود، پس از احضار و بازجويي از كشور گريخت.
سايت آفتاب (وابسته به مركز تحقيقات استراتژيك مجمع تشخيص) ديروز بدون اينكه به خبر فرار احمد جلالي فراهاني اشاره كند، از احضار نامبرده به وزارت اطلاعات و دادسراي اوين به اتهام جاسوسي و اقدام عليه امنيت ملي خبر داد. وي بهمن ماه سال گذشته به همراه چند نفر از روزنامه نگاران فعال در تحريك به آشوب بازداشت و مدتي بعد آزاد شده بود.
آفتاب در معرفي نامبرده مي نويسد: «فراهاني دبير سرويس اجتماعي خبرگزاري مهر بود كه سابقه همكاري با روزنامه هاي تهران امروز (به عنوان دبير سرويس اجتماعي)، روزنامه همشهري (دبير سرويس حوادث)، خبرگزاري سي اچ ان ]ميراث فرهنگي[، روزنامه جام جم، روزنامه اعتماد، روزنامه اعتماد ملي و شرق را دارد. او از خبرنگاران روزنامه ايران در دوره اصلاحات بود كه در مديريت جديد اين روزنامه اخراج شد.»
هرچند آفتاب به كتمان فرار نامبرده پرداخت اما همزمان سايت ضدانقلابي روزنت از خروج وي از كشور خبر داد و با وي مصاحبه كرد. نامبرده از دوستان حسين درخشان است.
يادآور مي شود عناصر زنجيره اي از اين دست طي چند سال اخير جذب برخي نشريات شبه اصولگرا شده اند. اين طيف از نشريات بيشتر با هدفگذاري رقابت هاي انتخاباتي و سياسي و حزبي تأسيس مي شوند و چون موسسان تخصص يا فرصت كافي براي نظارت بر آنها ندارند عملاً توسط تيم هاي اجاره اي كه توسط برخي دلالان معرفي و پيشنهاد مي شوند، مديريت مي شوند. اين طيف نشريات و سايت ها نقش وسيعي در اختلاف افكني ميان دولت، مجلس، شهرداري و ديگر دستگاه ها ايفا مي كنند.
احمد جلالي در مصاحبه با روزنت گفته است «80 درصد خبرهاي انتخاباتي خبرگزاري مهر، به نفع ميرحسين موسوي بود. استراتژي، حمايت حداكثري از موسوي بود». وي همچنين مي گويد «اگر من خبري را تهيه مي كردم كه ضد آقاي قاليباف و مصالح او بود، آن خبر نمي رفت روي خط حتي اگر مستند بود و عكس و فيلم داشتيم... اين را اضافه كنم كه شهرداري تهران سالانه 300 ميليون بابت اداره سايت سما كه متعلق به شهرداري است، به خبرگزاري مهر پول مي دهد. به همين خاطر مديران شهرداري تهران هر دخالتي كه مي خواستند در خبرها مي كردند]...[»
وي درباره دلايل فرار از كشور گفت: من نمي خواستم در مورد همكارانم تك نويسي كنم. نمي خواستم بنويسم مثلاً فلان كسي كه توي روزنامه همكار من بوده، الان در راديو يا تلويزيون بي بي سي است، در راديو فردا است، كيست؟ زنش چه كاره است؟ نمي خواستم همكاري كنم... الان هم ]در خارج كشور[ برنامه ام اين است كه در يك رسانه خوب و حرفه اي كار كنم ضمن اينكه مي خواهم دوره دكتري را هم بخوانم و تمام كنم.
گفتني است روزنامه «ت»، «خ»،«م» (جديدالتأسيس) «ف» و «ه» در زمره نشرياتي هستند كه در كنار سايت هايي نظير «ع»، «ت»، «ف» و «ش» با بي مبالاتي نسبت به جلب همكاري برخي عناصر زنجيره اي تمايل نشان داده و آنها را در تحريريه خود مستقر كرده اند. اتفاق مشابهي پيش از اين براي روزنامه تعطيل شده خورشيد (مدعي حمايت از دولت) رخ داد و از اين جهت عناصر نفوذي براي نزديكي به نشريات حامي دولت يا شهرداري و مجلس و... تفاوت چنداني قائل نيستند.

روزنامه نگار نبودند، اما جايزه بين المللي گرفتند! (خبر ويژه)

ماجراي جمع آوري امضاهاي قلابي به نام روزنامه نگاران و فعالان و مبارزان حقوق بشري تبعيدي! همچنان در محافل ضدانقلاب بازتاب دارد.
اخيرا نامه اي تحت عنوان نامه 67 روزنامه نگار تبعيدي! منتشر شد كه بعدها معلوم شد فقط 20نفر آنها در ايران در روزنامه ها فعاليت مي كرده اند و بقيه بدون هيچ تعلقي به عالم روزنامه نگاري، مشغول كلاهبرداري هستند. همين امر باعث شد حتي سايت هاي بي آبرويي نظير بالاترين هم وارد ماجرا شوند و درصدد ممانعت از بي حساب و كتاب بودن اين كلاهبرداري برآيند. پس از آن هم يكي از همكاران فراري روزنامه جامعه كه اكنون براي بي بي سي كار مي كند، موارد مشابهي از اين فرصت طلبي ها را برشمرد.
در ادامه اين روند، «ژيلا-ب» از همكاران روزنامه هاي زنجيره اي با اشاره به نامه كذايي مي نويسد: اين درد امروز و ديروز ما روزنامه نگاران نيست. سالهاست كه خيلي ها مي گويند روزنامه نگارند اما نيستند.
وي با برشمردن مواردي كه كساني صرفا 20سال پيش، 10سال پيش و چند ماه پيش يك مقاله اي نوشته يا وبلاگي باز كرده اند و خود را روزنامه نگار معرفي مي كنند، نوشت: ما سالهاست با اين موضوع روبرو هستيم. مثلا وقتي چند نفر از نمايندگان مجلس ششم عضو هيئت مديره انجمن صنفي روزنامه نگاران شدند. كساني بارها اعتراض كردند كه مگر اينها روزنامه نگارند؟ الان نيستند و قبلا هم نبودند. مدير اجرايي بودند و حالا نماينده مجلس. و پاسخ مي شنيديم كه گاهي مقاله اي مي نويسند. ماجرا به همين جا ختم نمي شود حتي كساني جايزه هاي روزنامه نگاري از مجامع بين المللي دريافت كرده اند كه- البته اغلب انسانهاي ارزشمندي هستند اما خب- روزنامه نگار نيستند درست مثل اين است كه به يك روزنامه نگار به عنوان پزشك سال جايزه بدهيم!
وي اضافه كرده است: من به عنوان كسي كه سالهاست روزنامه نگار است، بيش از نيمي از امضاكنندگان آن نامه 67 نفره را نمي شناسم و هرگز نامشان را به عنوان روزنامه نگار نشنيده ام. كاش كساني كه براي اين نامه امضا جمع مي كردند، اصراري نداشتند تعداد امضا را بالا ببرند.
يادآور مي شود سايت بالاترين با اشاره به سوابق برخي از امضاكنندگان تصريح كرده بود كه همه جريان هاي اپوزيسيون به خاطر «خريت مصلحتي» درباره اين افراد فرصت طلب كه باعث بي اعتباري اپوزيسيون مي شوند سكوت كرده اند.

رئيس جديد ميز ايران اولين گل را به دروازه كلينتون زد! (خبر ويژه)

رئيس جديد ميز ايران در وزارت خارجه آمريكا تاكيد كرد: اين اشتباه است كه تصور كنيم دولت ايران دولتي كارآمد و توانا نيست.
فايلو ديبل كه پس از ناكامي و كناره گيري جان ليمبرت جانشين وي در سمت معاون دستيار وزير خارجه در امور ايران شده، در گفت وگو با سايت وزارت خارجه آمريكا شركت كرد. او از 30 سال پيش در وزارت خارجه فعاليت مي كند و در سوابق خود «معاون دستيار وزير خارجه در امور خاور نزديك، مدير اداره امور خليج شمالي، معاون سفير در دمشق» را در كنار دوره هاي حضور در عربستان و لبنان و تونس و ايتاليا و پاكستان دارد.
خبرنگار سايت وزارت خارجه آمريكا از وي پرسيد «تلاش براي كار كردن با دولتي مثل ايران كه به نظر مي رسد در آن شكاف ايجاد شده، بايد به شكل ويژه اي مشكل باشد» و ديبل در پاسخ با رد شكاف در حاكميت ايران گفت: فكر مي كنم «ستيزه جو» يا «درگير چندجناحي» كلمه بهتري باشد. به نظر من اشتباه است كه تصور كنيم دولت ايران يك دولت كارآمد يا حكومت توانا نيست. اما سياسي كاري در امور آشكار است و رقابت هاي شديدي در ميان شخصيت هاي مختلف داخل حكومت وجود دارد.
وي همچنين درباره «خوش بيني به اين كه بخشي از حكومت ايران علاقمند به كنار آمدن با آمريكاست»، گفت: فكر مي كنم اين، كمي دور از واقعيت باشد. اگر بخشي از حكومت سارا شورد را آزاد كرد جنسيت ]زن بودن[ و وضعيت سلامتي او بود. اما من فكر مي كنم تعبير اين امر به علامتي كه داير بر اين باشد كه آنها مي خواهند با ما كار كنند، دور از واقعيت باشد. خيلي خوب بود اگر چنين مي شد اما من آنقدرها خوش بين نيستم.
رئيس جديد ميز ايران در وزارت خارجه آمريكا در اين مصاحبه ادعاها و اتهامات هميشگي مقامات وزارت خارجه و دولت متبوع خود را عليه برنامه هسته اي كشورمان تكرار كرد و مدعي شد اين برنامه اتمي نظامي و نگران كننده است. وي مي گويد: چون ما به برنامه اتمي ايران اعتماد نداريم، اين كشور نمي تواند از همه حقوق پيش بيني شده در معاهده ان پي تي برخوردار باشد(!)
جان ليمبرت رئيس پيشين ميز ايران به عنوان ديپلماتي كاركشته، پس از آن كه نتوانست از عهده مديريت دشوار اين مسئوليت برآيد و با هيلاري كلينتون و اوباما به بن بست رسيد، مجبور به كناره گيري شد. او از گروگان هاي لانه جاسوسي بود و جانشين وي نيز از عناصر نزديك به سازمان سيا محسوب مي شود.
تاكيد رئيس جديد ميز ايران بر قدرتمندي و كارآمدي حاكميت جمهوري اسلامي، در حالي است كه كساني چون هيلاري كلينتون و باراك اوباما در راستاي جنگ نرم گسترده كوشيده اند تصويري ضعيف و ناتوان از ايران القا كنند. اين روند تبليغاتي با از بين رفتن حباب آشوب و كودتاي مخملي در ايران، كم فروغ شد.

موشك هاي اس-300 هم روس ها را روسياه مي كند؟! (خبر ويژه)

اظهارات آشفته مقامات روسي به ويژه وزير خارجه اين كشور در زمينه علت تعلل در اجراي قرارداد فروش موشك هاي اس-300 باعث زير سؤال رفتن اعتبار اين كشور در محافل سياسي و رسانه اي جهان شده است.
سرگئي لاوروف وزير خارجه روسيه روز دوشنبه ادعا كرد: تحويل موشك هاي اس-300 به ايران مشمول تحريم هاي مندرج در قطعنامه 1929 مي شود و اين مورد، موردي فورس ماژور (اضطراري) است.
وي افزود: تحويل ندادن اين موشك ها، تحريم يكجانبه عليه ايران نيست بلكه دستور مدودف در راستاي اجراي قطعنامه شوراي امنيت است كه فروش فناوري مربوط به موشك بالستيك به ايران را ممنوع مي كند.
برخلاف ادعاي تازه لاوروف، دولت ها از فروش موشك هاي دوربرد «تهاجمي» منع شده اند و موشك هاي اس-300، سامانه دفاع ضدهوايي ذاتاً موشك دفاعي در برابر حملات هوايي و موشكي است. قرارداد 800 ميليون دلاري فروش اين موشك ها به ايران در سال 2005 امضا شد و روس ها طبق تعهد بايد 7 ماه پيش به تعهد خود عمل مي كردند.
اظهارات بي پايه وزير خارجه روسيه در حالي است كه وي چندي پيش برخلاف سخنان اخير تصريح كرده بود: تحريم هاي مندرج در قطعنامه 1929، فروش موشك هاي اس-300 را منع نمي كند و اين سيستم صرفاً جنبه دفاعي دارد در حالي كه قطعنامه متوجه موشك هاي تهاجمي است.
درست به همين دليل هم بود كه سخنگوي وزارت خارجه آمريكا موضع قبلي روسيه را مبني بر اينكه قطعنامه شامل موشك هاي مذكور نمي شود، تاييد كرده و گفته بود ما از خويشتنداري روسيه در عدم تحويل موشك ها به ايران تشكر مي كنيم.
برخي محافل معتقدند دولت روسيه به قيمت بدنام و بي اعتبار كردن خود مي كوشد امتيازاتي از آمريكا بگيرد اما طيفي ديگر از تحليل گران معتقدند رفتار غيرقانوني و پيمان شكنانه روسيه بيش از آن كه متأثر از فرصت طلبي و طمع آنها باشد، ناشي از انفعال و ضعف و ترس از فشارهاي آمريكاست. اما علت هر چه باشد قطعاً در نتيجه نقض تعهدات- غيرقابل اعتماد معرفي كردن روسيه در افكار عمومي جهان- تفاوتي ايجاد نمي كند.
روس ها در ماجراي راه اندازي نيروگاه بوشهر و تزريق سوخت به آن نيز سال ها تعلل كردند اما سرانجام برخلاف ميل آمريكا مجبور به انجام اين كار شدند. اين اقدام روس ها ايران را مجاب كرد كه در مبادله سوخت اتمي و توليد سوخت 20 درصدي منتظر و معطل بيگانگان و از جمله روسها نماند و خود رأساً به غني سازي پيشرفته و توليد سوخت 20درصدي مورد نياز رآكتور تهران بپردازد كه خسارتي استراتژيك هم براي آمريكا و هم روسيه اي بود كه در پي سود و تجارت اقتصادي مي گشت. ايران هم اكنون حدود 25كيلوگرم سوخت 20درصد توليد كرده است.
وزير دفاع جمهوري اسلامي ايران اعلام كرده كه اين وزارتخانه به دنبال مشاهده برخي بدقولي ها، رأساً پروژه توليد موشك هاي اس-300 را در دستور كار قرار داده است. حالا بايد ديد روس ها قبل از اينكه روسياهي اين ماجرا را هم به جان بخرند و با سورپرايز توليد موشك هاي ياد شده در ايران مواجه شوند، به جبران اشتباه خود مي پردازند يا منتظر مي مانند تا روسياهي موشك هاي اس-300 هم براي آنها بماند.

«زنداني خوري» مديران فتنه بعد از شكست پروژه «مرده خوري» (خبر ويژه)

يك شبكه سازمان يافته از خارج كشور به همراه برخي عناصر پشت صحنه فتنه در داخل، اقدام به جعل و انتشار نامه به اسم برخي عناصر بازداشت شده مي كنند.
بنابر گزارش منابع آگاه، در موارد متعدد، نامه هايي به نام بازداشت شدگان منتشر شده كه اساساً ارتباطي به افراد مذكور نداشته و خود آن افراد در جريان ماجرا نبوده اند. گفته مي شود برخي از اين افراد اساساً امكان چنين اقدامي را ندارند و برخي ديگر چون با مقامات امنيتي همكاري كرده و برخي شبكه ها را لو داده اند، عمداً هدف و سوژه جاعلان نامه قرار مي گيرند تا امكان همكاري آنها با مسئولان پرونده ها مختل گردد. در اين ميان اعضاي خانواده چند تن از بازداشت شدگان، با دور زدن فرد بازداشت شده تلاش مي كنند از اين طريق براي خود پرستيژ و موقعيت سوءاستفاده در خارج فراهم كنند چندان كه فرزندان چند تن از اين عناصر هم اكنون متواري و در خارج كشور هستند و به نحوي «زنداني خوري»! مي كنند!
يادآور مي شود شبكه جعل و انتشار نامه هاي كذايي، گروهي شامل حلقه جرس در لندن (با مديريت مشترك مهاجراني و هاشمي)، برخي اطرافيان موسوي و گردانندگان سايت كلمه (از جمله مسئول دفتر وي كه به تازگي بازداشت شد و برخي ارتباطات را لو داده)، شماري از افراطيون مشاركتي و چند عضو يا همكار فراري اين حزب را شامل مي شود. اين حلقه چند لايه مي كوشد با اقدام فريبكارانه خود به بقاياي نااميد فتنه روحيه بدهد و در عين حال چنين القا كند كه هيچ وابستگي و خيانتي در كار نبوده و اعترافات بازداشت شدگان به خاطر شكنجه بوده است.
پيش از اين به هنگام انتشار برخي بيانيه هاي جعلي به نام حزب مشاركت، كيهان خبر داده بود كه بيانيه هاي كذايي در غياب دبيركل و اغلب اعضاي شوراي مركزي اين حزب، توسط چند نفر جعل و به نام حزب منتشر مي شود. اكنون كساني چون صيف مزروعي، حسين باستاني، يزدان پناه، توفيقي (مجاهدين)، سازگارا و... متواري اند و در خارج كشور در خدمت سرويس هاي خارجي به اين شيوه لو رفته و نخ نماي جنگ رواني مبادرت مي كنند.
گفتني است، سران و مديران بيروني فتنه پيش از اين براي متهم كردن نظام، از كشته شدن افرادي خبر مي دادند كه بعدها معلوم مي شد افرادي عادي و مشغول به كار و زندگي معمولي خود هستند. برخي عوامل بازداشت شده فتنه از اين اقدام با عنوان «پروژه مرده خوري» ياد مي كردند.

مديران CNN وسط برنامه زنده سيم را كشيدند! (خبر ويژه)

شبكه آمريكايي پخش مستقيم سخنراني رئيس جمهور اسلامي ايران در مجمع عمومي سازمان ملل را ناگهان قطع كرد.
گزارش ها حاكي از آن است كه شبكه سي ان ان به خاطر فشار انبوه مخاطبان كنجكاو خود، امسال مجبور شده بود سخنراني دكتر احمدي نژاد در مجمع عمومي سازمان را به طور مستقيم پخش كند اما هنگامي كه وي شوك اصلي را با به چالش گرفتن ماجراي 11 سپتامبر و پيش كشيدن پاي دولت آمريكا در اين ماجراي ساختگي وارد كرد، گردانندگان سي ان ان به شكلي دستپاچه اقدام به قطع پخش اين سخنراني كردند. گفته مي شود اين اقدام با پرسش و اعتراض شديد بسياري از مخاطبان CNN مواجه شده است و به اعتبار حرفه اي اين رسانه بزرگ آمريكايي لطمه وارد كرده است.
طبيعي است كه اقدام مذكور در عين حال باعث كنجكاوي بيشتر مخاطبان و پيگيري ماجرا از مجاري و رسانه هاي ديگر شود.