يك بار ديگر نگاه كنيد (يادداشت روز)

مراجعه مكرر رهبر معظم انقلاب اسلامي به فتنه 88 و بازخواني ابعاد مختلف آن در هفته ها و ماه هاي گذشته نشان مي دهد ولو اين فتنه مرده باشد فرايند درس آموختن از آن پايان نيافته است. از مرده ها هم درس هايي مي توان آموخت. اين درس آموختن بويژه از آن رو ضرورت دارد كه دست هاي توطئه گر و فتنه افروز هنوز از كار نايستاده اند و وقتي آزمون هاي بعدي از راه برسد كساني سربلند خواهند بود كه درس خود از حوادث پيشين را خوب آموخته باشند. فتنه 88 بدون شك لااقل محصول يك برنامه ريزي 20 ساله بوده است. بسياري كينه ها كه ظرف سال هاي طولاني شكل گرفته بود، انبوهي از نقشه ها كه سرفرصت و طي ساليان انديشيده شده بود و حجم عظيمي از امكانات و شبكه ها كه در زماني دراز ساخته شده بود تحت يك سناريوي واحد گردآمدند و فتنه 88 را ساختند. پديده اي با اين درجه از پيچيدگي قطعا نمي توانست يك شبه و در اثر مثلا يك شوك انتخاباتي بوجود آمده باشد. انتخابات فقط به عنوان يك «فرصت» عمل كرد و مجالي فراهم آورد تا پروژه هايي كه در وضعيت عادي هرگز نمي توانست عملي شود، به يكباره و مسلسل وار به صحنه سياسي و اجتماعي ايران تزريق شود.
از پيش از انتخابات البته علائمي وجود داشت كه اين بار قضيه از ديد بعضي ها فرق مي كند و مي آيند كه كاري غير از «مبارزه انتخاباتي» بكنند، اما متاسفانه تعداد كساني كه هوشياري كافي براي درك ابعاد نقشه مهيب دشمن و طراحي مقابله با آن را داشته باشند، فراوان نبود. برخي علائم واقعا هشدار دهنده بود اما جز از جانب برخي چشم هاي تيزبين كه مسلما رهبر بصير انقلاب در صدر آن قرار داشت، به درستي ديده نشد.
يك نمونه اين بود كه غربي ها گفت وگوهايي مهم با ايران را كه اميد به دستيابي به راه حل در آن از هر زمان ديگري در طول تاريخ مذاكرات هسته اي ايران و 1+5 بيشتر بود تقريبا به يكباره و بي هيچ دليل روشني ترك كردند. وقتي به اين نكته توجه كنيم كه طرف غربي به دليل حاد شدن مشكلات منطقه اي اش، تا چه حد در آن مقطع به توافق با ايران و جلب همكاري آن محتاج بود، مسئله عجيب تر مي شود. چرا بايد مذاكراتي كه به نتيجه رسيدن آن حتي مي توانست سرنوشت جمهوري خواهان در انتخابات رياست جمهوري آمريكا را دگرگون كند به يك باره متوقف شود؟ لابد آمريكايي ها به اين نتيجه رسيده بودند كه چيزي هست كه ارزش آن خيلي بيشتر از اين حرف هاست و تداوم مذاكرات با ايران مي تواند به آن لطمه بزند. مذاكرات ژنو1، قرباني طراحي شد كه آمريكايي ها براي ايام انتخابات ايران كرده بودند. سيا، همانطور كه برخي از تحليلگران مرتبط با آن بعدها گفتند به اين نتيجه رسيده بود كه احمدي نژاد انتخابات را خواهد برد اما به دليل به فرجام رسيدن برخي طراحي هاي مشترك با كساني در داخل ايران كه مي گفتند انتخابات 88 بازي مرگ و زندگي است، احساس مي كرد فرصتي منحصر بفرد در اختيار دارد تا «ضربه اي خرد كننده» به نظام اسلامي در ايران بزند. حداقل نتيجه اي كه تحليلگران سيا از اين ضربه انتظار داشتند اين بود كه موضع ايران در هرگونه رويارويي آينده با غرب را چنين ضعيف كند كه ايران چاره اي جز امتياز دادن و تعديل اهداف خود نداشته باشد. اگر اين فرصت نبايد از دست مي رفت. هم بازيگران آماده بودند و هم نقشه ها مهيا. به همين دليل بود كه سيا به تيم امنيت ملي بوش پيشنهاد داد كه مذاكرات با ايران بايد متوقف شود چرا كه تصور مي كرد تداوم يك فرايند مذاكراتي با ايران مي تواند به «اتفاقي كه درون ايران در حال وقوع است» صدمه بزند. ماه ها بعد بود كه يكي از متهمان فتنه 88 اعتراف كرد: «به اوباما پيغام داده بوديم كه هرگونه تعامل با ايران را تا بعد از انتخابات به تاخير بيندازد.»
راقم اين سطور در آن ايام، سخت درگير مطالعه تحليل هايي بود كه منابع غربي از حوادث داخلي ايران منتشر مي كردند. گرچه هنوز مجال حتي يك مرور كلي بر يافته هاي آن تفحصات دست نداده ولي اين مقدار را اجمالا مي توان گفت كه هر چه به تحليل هاي منابع متصل با دولت هاي اروپايي و آمريكا بيشتر دقت مي كرديم، اين موضوع عيان تر مي شد كه آنها چيزي را در ايران انتظار مي كشند كه از پيش نسبت به ابعاد آن آگاه هستند. همين دليل بود كه مي دانستند چه چيزي داخل پروژه است و چه چيزي خارج از پروژه و لذا در بزرگ نمايي يا كوچك نمايي حوادث اشتباه نمي كردند. خيلي اتفاق ها در آن ايام رخ داد كه به اصطلاح «ارزش خبري» داشت ولي فقط بعضي از آنها به سوژه ماشين توليد انبوه خبر و تحليل در منابع غربي تبديل شد و برخي ديگر چنان ناديده گرفته شد كه گويي هرگز وجود نداشته است. همين كه غربي ها در رسانه، در ديپلماسي و در عمليات اطلاعاتي مي دانستند كه «نقشه راه» چيست، نشان مي دهد از قبل براي آن تداركي ويژه داشته اند. اينجا فرصتي براي شكافتن اين بحث و مستند كردن آن نيست، ولي اين جمله معروف در ادبيات استراتژيست هاي آمريكايي را به ياد داشته باشيد كه مي گويند: «بهترين راه براي اينكه پيش بيني هايتان درست از آب در بيايد اين است كه دست به كار شويد و خودتان آينده را بسازيد.»
حادثه هشدار دهنده دوم درون ايران رخ داد. كل جريان اصلاح طلب درون ايران روي كانديدايي سرمايه گذاري كرده بود كه خود او به اينكه بتواند در انتخابات 88 حتي به يك «باخت آبرومندانه» برسد هم ذره اي باور نداشت چه رسد به اينكه توان پيروزي بر حريف را در خود ببيند. اين كانديداي لرزان -كه همين حالا هم سردمدار پروژه انتقاد دروني از كساني چون موسوي است- در حالي كه بدنه اجتماعي جريان اصلاحات حضورش را قطعي مي پنداشت، ناگهان از صحنه غيب شد. همان روزها برخي تحليلگران باريك انديش مي گفتند كه كسي چون او نمي تواند كانديداي اصلي دست هاي پنهاني باشد كه براي ماه ها و هفته هاي بعد از انتخابات خواب ها ديده اند چرا كه به لحاظ شخصيتي ضعيف تر از آن است كه قادر به ايفاي نقش بازيگر اول در پروژه «كودتاي انتخاباتي» باشد. در واقع غربي ها نمي خواستند پروژه اي را كه به خاطر آن موفق ترين مذاكرات در تاريخ گفت وگوهاي خود با ايران را تعطيل كرده بودند، دست كسي بدهند كه مي دانستند با همان تشر اول جا مي زند. در عوض وقتي اين كانديداي ناكام از صحنه خارج شد كسي جاي او را گرفت كه تمام ويژگي هاي لازم براي تبديل كردن انتخابات به كودتا را داشت. پيرمردي عنود و بريده از جامعه و واقعيت، كه به لجبازي با ديگران و با خويشتن و غوطه ور شدن در توهمات شهره بود. سوال اين است: چه كسي آن كانديداي دلچسب را كنار زد و گزينه اي را به جاي آن نشاند كه برخي عاقل ترها در جبهه اصلاحات مي گفتند چون بهمني از مصيبت كل جبهه اصلاحات را زير بار تحمل ناپذير اشتباهات خود دفن خواهد كرد؟ اين پرسشي است كه يافتن يك پاسخ اطلاعاتي درست براي آن اكنون در مراحل آخر قرار دارد بويژه كه مي بينيم مشاوران اين فرد يكي يكي به ارتباط با اين سرويس و آن سفارتخانه خارجي اعتراف مي كنند.
اينها فقط دو نمونه است. دو نمونه از حوادثي كه نشان مي دهد ماه ها قبل از انتخابات هم پيدا بود كه توطئه اي عميق و پيچيده براي به هم ريختن كل سپهر سياست و جامعه در ايران وجود داشت.
پرسشي كه رهبر معظم انقلاب اسلامي بارها ذيل بحث از بصيرت مطرح كرده اند اين است كه چرا كساني اين شواهد روشن را كه بعدها به ده ها و صدها مورد افزايش يافت، نديدند و در مواردي هنوز هم نمي بينند. چگونه كساني نمي بينند كه طرف خارجي براي جايگزين كردن فتنه پيشين با فتنه هاي جديد دنبال «داوطلب انتحاري» درون جامعه سياسي ايران مي گردد؟ چگونه درنمي يابند كه اگر زماني فرمان آشوب جزء اصلي فتنه بود اكنون فرمان آشتي و مصالحه و برادري به هسته مركزي آن تبديل شده است؟ چگونه كساني همچنان در فهم اين نكته ساده در مانده اند كه هدف حوادث سال 88 كليت نظام بود نه دولت اما طراحان فتنه به اين نتيجه رسيده بودند كه جز با عبور از سد دولت اصولگرا نمي توانند به سمت هدف هاي بزرگ تر خود حركت كنند و هنوز هم همين استراتژي را تعقيب مي كنند؟
اينها پرسش هايي است كه رهبر انقلاب پاسخ آنها را در دو كلمه يعني داشتن «معرفت بسيجي» خلاصه كرده اند. فقط وقتي هوا و هوسي، و تعلق و مكنتي كه بر نوع نگاه شما به حوادث اثر بگذارد نداشته باشيد حقيقت چنان كه هست خويش را به شما عرضه خواهد كرد وگرنه آنچه شما مي بينيد در واقع خواسته و منافع خودتان است نه حقيقتي كه به واقع وجود دارد.
مهدي محمدي

گزارش تحليلي خبري كيهان
آمانو به سياسي كاري آژانس اعتراف كرد

سرويس سياسي-
آژانس بين المللي انرژي اتمي در تازه ترين گزارش خود باز هم تاييد كرد كه برنامه هسته اي ايران كاملاً تحت نظر آژانس و صلح آميز است.
به گزارش پايگاه اينترنتي «ايران هسته اي» آمانو در اين گزارش كه روز 2آذر منتشر شد در عين حال به طور غيرمستقيم اعتراف كرده كه در گزارش هاي قبلي خود برخي حقايق درباره برنامه هسته اي ايران را منعكس نكرده و دچار سياسي كاري بوده است.
به نوشته اين پايگاه اينترنتي، پاراگرف 34 حاوي اين اعتراف مهم است. آژانس براي نخستين بار از زمان انتصاب يوكيا آمانو و در يك حركت نادر در كنار اشاره به موضوع مطالعات ادعايي، به اين مسئله هم اشاره كرده كه يك مداليته (برنامه كاري) بين ايران و آژانس در سال 2007 وجود داشته كه ايران به تعهد خود طبق آن برنامه كاري عمل كرده است. از جمله همانطور كه آژانس به صراحت مي گويد بخش اعظم آن برنامه كاري، كامل شده و در مورد مطالعات ادعايي هم ايران به تعهد خود طبق مداليته كه ارائه يك ارزيابي بوده، در مي2008 عمل كرده است. آژانس مي نويسد: «بخش اعظم فعاليت هاي مورد اشاره در برنامه كاري كه در سال 2007 مورد توافق ايران و آژانس قرار گرفت (711INFCIRC/) تكميل شده است هنوز هم مواردي وجود دارد كه بايد مورد توجه قرار گيرد. براساس اين برنامه كار، ايران ملزم بود ارزيابي مدارك مربوط به تحقيقات خود كه امكان دسترسي ايران به آن ها از طريق آژانس امكان پذير شده بود را در اختيار آژانس قرار دهد. آژانس از ايران به واسطه دريافت گزارش 117 صفحه اي مي 2008 قدرداني مي كند كه البته ايران مدعي تقلب و دستكاري اين سند است». سوالي كه درباره اين بند مطرح است اين است كه چرا آژانس در 3 گزارش قبلي خود به اين موضوع هيچ اشاره اي نمي كرد و چنان گزارش مي داد كه گويي اصلاً مداليته اي وجود نداشته است؟ اگر چه روايت آمانو از مداليته اوت 2007 كامل نيست و از جمله به اين موضوع اشاره نمي كند كه ايران تمامي مسائل باقي مانده در گذشته برنامه هسته اي خود را طبق اين برنامه كاري حل كرده و مطالعات ادعايي هم در اين سند به عنوان يك «موضوع» (issue) در نظر گرفته نشده بود، ولي نفس اشاره به برنامه كاري اوت 2007 در كنار مسئله مطالعات ادعايي نشان دهنده اين است كه آژانس پذيرفته در روند پيشين گزارش دهي آن يك نقص جدي وجود داشته است. در واقع انعكاس اين مطلب در گزارش نوامبر 2010 نوعي اعتراف ضمني از جانب آژانس به اين نكته است كه در گزارش هاي پيشين صرفاً به دليل تاثيرپذيري از فشارها و ملاحظات سياسي بخشي از واقعيت هاي مهم موجود درپرونده هسته اي ايران را منعكس نكرده است. سوالي كه اكنون آژانس بايد به آن پاسخ بدهد اين است كه اگر اين موضوع قابل گزارش بوده چرا در گزارش هاي قبلي به آن اشاره نمي كرده و اگر قابل گزارش نبوده چرا در اين گزارش منعكس شده است؟ اين سوال چالشي جدي براي آژانس خواهد بود تا از برخورد سليقه اي و گزينشي با اطلاعاتي كه در اختيار دارد، خودداري كند. دكتر سلطانيه در نشست سپتامبر 2010 شوراي حكام، يك جمع بندي دقيق از اعتراض ايران به نحوه گزارش دهي آژانس از مطالعات ادعايي انجام داده كه به دليل اهميت موضوع آن را عيناً در اينجا نقل مي كنيم. دكتر سلطانيه مي گويد: «مطلب مهم ديگر در رابطه با باصطلاح «مطالعات ادعايي» است. آژانس بايستي به خاطر داشته باشد كه طبق مداليتي حل و فصل موضوعات باقيمانده (711INFCIRC/) اين يك موضوع باقيمانده نيست. بعلاوه همانگونه كه از سوي مدير كل قبلي اعلام شده اين واقعيت كه مطالب مربوطه به مطالعات ادعايي فاقد اصالت بوده، هيچ گونه مواد و قطعات هسته اي در رابطه با مطالعات ادعايي وجود نداشته است در اين گزارش حذف شده اند. در همين زمينه مفهوم «ابعاد نظامي احتمالي» يقيناً خارج از چارچوب مداليتي (711INFCIRC/) كه قبلاً در مورد آن با آژانس مذاكره و مورد توافق قرار گرفته و همچنين شرح وظايف آژانس قرار مي گيرد. مايه بسي تاسف است كه عليرغم توضيحات تفصيلي ما قبل از توزيع گزارش، گزارش مديركل واقعياتي را كه قبلاً از سوي سلفش براساس گزارش بازرسان و بدنبال صدها ساعت بازرسي گسترده گزارش شده بود كاملا از قلم انداخته است. ناديده انگاشتن كامل برنامه عمل (711INFCIRC/) كه در سال 2007 توسط روساي سه بخش آژانس شامل معاون مديركل، حقوقي و روابط خارجي مورد مذاكره قرار گرفته و متعاقباً به تاييد شوراي حكام رسيد، موجب تضعيف ابتكار صادقانه مديركل قبلي بوده و مايه نگراني جدي مي باشد. به همگان بويژه آقاي مديركل يادآور مي شوم كه طي 7 سال گذشته ادعاهاي متعددي درخصوص سايتهاي نظامي از سوي ايالات متحده مطرح گرديد كه بواسطه راستي آزمايي طولاني و گسترده آژانس ثابت شد كه تمامي آنها بي پايه مي باشد».
گذشته از اين، آمانو در اين گزارش با اعلام اينكه ايران تا 17 اكتبر 3183 كيلوگرم 5/3درصد و تا 19نوامبر 33كيلوگرم اورانيوم 20درصد غنا توليد كرده و اين فرآيند همچنان ادامه دارد، جوسازي هاي رسانه هاي غربي در مورد توقف غني سازي در ايران را كاملاً رد كرده است.
همچنين آژانس در پاراگراف 5 تاييد مي كند كه در دوره زماني حدوداً يك ساله 18 نوامبر 2008 تا 22 نوامبر 2009 راستي آزمايي تعادل مواد (حسابرسي) هيچ انحرافي را نشان نمي دهد.

دم (گفت و شنود)

گفت: عضو گروهك ادوار تحكيم در مصاحبه با يك سايت ضد انقلاب گفته است؛ از بيانيه اخير موسوي هيچ بخاري بلند نمي شود.
گفتم: چشم بسته غيب گفته!
گفت: همين آقا در پاسخ به اين كه «بنابراين صدور اين بيانيه ها چه فايده اي دارد؟ گفته است؛ فايده اي كه ندارد، ولي بالاخره كاچي به از هيچي است»!
گفتم: از شخصي پرسيدند نظرت درباره «مار» چيه؟ گفت؛ حيوون بدي نيست، اما حيف كه همه جايش «دم» است!

محمدجواد لاريجاني: كينه از مردمسالاري ديني علت اصلي تصويب قطعنامه ضد ايراني بود

دبير ستاد حقوق بشر كشورمان دليل اصلي تلاش آمريكا براي تصويب قطعنامه ضدايراني حقوق بشر را مدل جديد مردم سالاري ايراني دانست كه كپي برداري از دموكراسي سكولار غرب نيست.
محمدجواد لاريجاني دبير ستاد حقوق بشر ايران، در مصاحبه با «پرس تي وي» با محكوم كردن قطعنامه ضدايراني اخير كميته سوم مجمع عمومي سازمان ملل، آن را غيرقانوني و بي اعتبار خواند. وي مدل جديد مردمسالاري جمهوري اسلامي را دليل تلاش هاي آمريكا براي تصويب قطعنامه ضد ايراني سازمان ملل دانسته و افزود: كاملا روشن بود كه اين قطعنامه با بي توجهي مواجه خواهد شد، زيرا بسياري از كشورها ضمن دفاع از جمهوري اسلامي ايران، از شركت در اين امر تشريفاتي خودداري كردند. اين قطعنامه با 44 راي مخالف، 57 راي ممتنع و راي مثبت 80 نفر از اعضا به تصويب رسيد. لاريجاني خاطر نشان كرد: اگرچه كانادا به طور رسمي پيش نويس اين قطعنامه را تهيه كرد، اما آمريكا «طراح اصلي»آن بوده است تا به دلايلي غير از مسئله حقوق بشر، بر ايران فشار وارد سازد. وي همچنين با تشريح اين كه اهداف آمريكا براي اعمال فشارهاي بيشتر به ايران «چند جانبه» است، گفت: دليل اصلي آمريكا در پس اين اقدام در واقع مدل جديد مردم سالاري ايران است كه كپي برداري از دموكراسي سكولارغرب نيست. لاريجاني گفت: مدل مردم سالاري ايراني، اين كشور را به كشوري پيشرو در زمينه هاي علم و فن آوري در منطقه خاورميانه تبديل كرده و ايران نخستين كشور برخوردار از نيروگاه برق هسته اي در اين منطقه از جهان است. گفتني است؛ كشورهاي جنبش غيرمتعهدها و همچنين كشورهاي عضو سازمان كنفرانس اسلامي در بيانيه هاي جداگانه اي صدور قطعنامه عليه ايران در كميته سوم مجمع عمومي سازمان ملل را محكوم كردند و آن را موجب تضعيف ساختار و مكانيسم بررسي دوره اي وضعيت حقوق بشر كشورها كه ايران در سال گذشته در سطح بسيار بالايي در آن مشاركت كرده بود، دانسته اند.
وي همچنين در بخش ديگري از سخنانش با اشاره به هوچي گري رسانه هاي غربي درباره پرونده سكينه محمدي آشتياني و مقايسه نظام قضايي ايران با آمريكا گفت: در آمريكا زني با هم دستي معشوقه قبلي خود همسر خود را به قتل رساند و اگرچه از اختلال رواني رنج مي برد، به اعدام محكوم شد و اين حكم به اجرا درآمد، در حالي كه هيچ يك از رسانه هاي غربي هيچ سخني از آن به ميان نياوردند، اما درباره آشتياني بسيار هياهو كردند.
لاريجاني افزود: در حالي كه در غرب هيچ حرفي در مورد اعدام آن زن آمريكايي زده نشد، همواره از نظام قضايي ما انتقاد كرده اند و اين امر نشان دهنده آن است كه تا چه حد رسانه هاي غربي، «مغرضانه، غيرواقع گرايانه و رياكارانه» در مورد ايران هوچي گري مي كنند.
ترزا لوئيس زن 41 ساله آمريكايي اهل ايالت ويرجينا در حالي كه به گفته پزشكان از نارسايي ذهني و بهره هوشي بسيار پائيني رنج مي برد به جرم قتل همسر و پسرخوانده خود چندي پيش در آمريكا اعدام شد.

صالحي : گزارش جديد آژانس گامي به جلو است

رئيس سازمان انرژي اتمي با اشاره به گزارش اخير مديركل آژانس بين المللي انرژي اتمي درباره برنامه هسته اي ايران تاكيد كرد كه اين گزارش هرچند داراي اشكالاتي است اما يك گام به جلو محسوب مي شود.
«علي اكبر صالحي» در گفت وگو با مهر در خصوص ديدگاه جمهوري اسلامي ايران نسبت به گزارش اخير يوكيو آمانو مديركل آژانس بين المللي انرژي اتمي تصريح كرد: ما اين گزارش را يك روند مثبت احساس مي كنيم كه آژانس در پيش گرفته است.
وي افزود: همين مقدار كه گزارش آمانو نسبت به گزارش قبلي مثبت تر است را به فال نيك مي گيريم و اميدواريم با اين جهت گيري كه در آژانس ايجاد شده، روند رو به جلو حركت كند.
صالحي خاطرنشان كرد: ما چيزي فراتر از حقوق خود از آژانس توقع نداريم و چيزي غير از بيان حقايق نمي خواهيم و بدنبال Favor يا طرفداري كردن و مرحمت داشتن نيستيم و امتياز و توقع خاصي نيز دنبال نمي كنيم.
وي ادامه داد: هم اكنون روزنه هايي از مثبت شدن گزارش آژانس ايجاد شده البته اين به مفهوم آن نيست كه گزارش اخير خالي از اشكال نباشد، اما ما به ديد مثبت نگاه مي كنيم و نيمه پر ليوان را مي بينيم، اميدواريم با تعامل مثبت همكاري هاي ايران و آژانس اين روند مثبت را همواره شاهد باشيم و در گزارش هاي آتي شاهد بيان حقايق و رفع سوءتفاهمات باشيم.
بازرسي آب سنگين خارج از پادمان است
معاون رئيس جمهور و رئيس سازمان انرژي اتمي در پاسخ به اين سوال كه در گزارش اخير نسبت به بازرسي از تاسيسات آب سنگين اشاره شده است، تصريح كرد: همكاري با آژانس تعريف دارد آژانس نمي تواند هر تقاضايي خارج از توافقنامه پادمان داشته باشد و ما هم اجابت كنيم. در چارچوب پادمان آژانس هر درخواستي كه داشته باشد ما آمادگي همكاري داريم.
وي يادآور شد: آب سنگين در اين چارچوب قرار ندارد، در چارچوب پروتكل الحاقي است و موضوع جبري براي كشورها نيست.
اعتراض ايران به اعلام تعداد سانتريفيوژها و مقدار اورانيوم در گزارش آژانس
وي در خصوص خبر چندي قبل رسانه هاي خارجي در خصوص توقف روند افزايش تعداد سانتريفيوژها در ايران گفت: در آستانه مذاكرات 1+5 اين خبر ساختگي اعلام شد، پاسخ ما اين است بروند گزارش قبلي آژانس را بخوانند و تعداد سانتريفيوژها را در گزارش قبلي با گزارش اخير مقايسه كنند كه قبلا چقدر بوده و الان چه تعداد است.
رئيس سازمان انرژي اتمي با انتقاد از اعلام تعداد سانتريفيوژهاي ايران از سوي آژانس تصريح كرد: اعلام تعداد سانتريفيوژها كار غيراصولي است و ما نسبت به آن اعتراض داريم، اما اين كار صورت مي گيرد همان را ببيند و تعداد سانتريفيوژها را در آن مشاهده كنند.
تاثيرات ملاقات سپتامبر
معاون رئيس جمهور و رئيس سازمان انرژي اتمي افزود: در ديداري كه سپتامبر با آمانو داشتيم صراحتا ملاحظات خود را اعلام كرديم و جا دارد از مديركل آژانس تشكر كنيم كه برخي از ملاحظات ما را در نظر گرفت و اميدواريم گزارشهاي آتي آبجكتيو و واقع گرايانه و بي طرفانه تر باشد.
وي با انتقاد از آسوشيتدپرس به دليل انتشار اين خبر (توقف توليد سانتريفيوژ) گفت: ما نمي دانيم منظور آسوشيتدپرس از انتشار اين خبر چه بوده و چرا با اعتبار خود بازي مي كند اين رسانه اگر يكي دو گزارش كذب بدهد ديگر به عنوان منبع كسي به آن مراجعه نخواهد كرد و اين نشان مي دهد كه آسوشيتدپرس در اختيار برخي قدرتهاي سياسي است كه بنا به ميل آنها جو ابهام و ترديد ايجاد مي كند و هوشمندي افكار عمومي را نيز به سخره گرفته است.

شيرين كاري تازه معاون وزير خاتمي در لندن (خبر ويژه)

معاون متواري مهاجراني در وزارت ارشاد دولت خاتمي از همسر خود خواسته تا در لندن كشف حجاب كند.
به گزارش البرز، رمضانپور تصوير اين عمل غيراسلامي را با افتخار! در فيس بوك خود درج كرده است. همچنين نامبرده در فيس بوك، خود را از علاقه مندان به اتحاد جمهوريخواهان معرفي كرده است.
رمضانپور در زمان وزارت مهاجراني، معاونت فرهنگي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي را -با وجود مخالفت برخي مراكز اطلاعاتي و امنيتي- برعهده داشت. او همچنين مدتي سردبير روزنامه زنجيره اي آفتاب امروز بود و پس از فرار از كشور، در لندن پناهندگي گرفت و به جمع همكاران شبكه دولتي انگليسي (بي بي سي فارسي) پيوست. وي هم اكنون با حلقه لندن و شبكه جرس در ارتباط است.
اجبار رمضانپور به همسر خود براي كشف حجاب، پس از اقدامات مشابه از سوي عناصر ورشكسته و فراري چون شيرين عبادي، فريبا داودي مهاجر، شادي صدر، مهرانگيز كار، فرناز قاضي زاده و... صورت مي گيرد و با توجه به تكرار اين روند به نظر مي رسد كه پشت كردن به باورهاي اسلامي و كشف حجاب تبديل به يكي از شرايط پناهندگي شده باشد!

كاچي «بيانيه» به از هيچي! (خبر ويژه)

عضو گروهك ادوارتحكيم مي گويد از بيانيه هاي موسوي، بخاري بلند نمي شود.
«م-خ» در گفت وگو با يكي از سايت هاي ضدانقلابي، خود را عضو شوراي سياستگذاري ادوارتحكيم معرفي كرد و درباره بيانيه چندي پيش موسوي گفت: صدور چنين بيانيه هايي از عدم صدور آن بهتر است اما نمي تواند موجي در ميان دانشجويان ايجاد كند.
وي در گفت وگو با خودنويس افزود: وقتي به كليت اين بيانيه نگاه مي كنيم، مي بينيم كه آذر و 16آذر صرفاً تبديل به يك بهانه براي صدور بيانيه اي كلي شده است. صدور چنين بيانيه اي شايد شائبه استفاده ابزاري از جريان هاي دانشجويي را زنده كند، گرچه صدورش از عدم صدورش بهتر است(!) اين بيانيه نمي تواند دانشجويان را تكان دهد. عضو گروهك ادوارتحكيم همچنين اظهار داشت: راهبردهاي اين بيانيه همان راهبردهاي يك سال و نيم گذشته است. داستان صبر و استقامت، اما غير از اين ما راهكار شگفت انگيزي در بيانيه نمي بينيم. كلاً براي مخالفان، آينده نگران كننده است و ما برنامه خاصي از امثال موسوي نمي بينيم.
در همين حال علي افشاري عضو فراري گروهك تحكيم هم بيانيه موسوي را ضعيف و مبهم خواند. وي اظهار داشت: مي توان گفت جنبش سبز به همان رويكرد اصلاح طلبان در دوران هشت ساله خاتمي بازگشته. من فكر مي كنم اينجا حرف آقاي عليجاني هم صادق خواهد بود (در گفتگو با روز آنلاين) كه تداوم اين روند ( با بررسي مواضع جنبش سبز و مهندس موسوي در 6 ماه گذشته) مي شود مشابه دوره دوم رياست جمهوري سيدمحمد خاتمي، و در انتهاي منطقي اين روند، تعطيلي كامل جنبش، و افراد اين جنبش مثل آقاي ميرحسين موسوي و كروبي به چهره هاي سياسي تبديل خواهند شد، ولي ديگر در موضع رهبري يك جنبش اجتماعي يا سياسي نخواهند بود.
پيش از اين هم برخي محافل ضدانقلاب به پرخاش عليه موسوي برخاسته و تصريح كرده بودند ادعاي اجراي بدون تنازل قانون اساسي يا خط امام مي تواند به ضرر خود موسوي تمام شود و « باهمين قانون اساسي و حرف هاي ]امام[ خميني، موسوي تا حالا بايد چند بار به دار كشيده شده باشد.»
برخي ديگر از محافل ضد انقلاب، از اين كه موسوي چندين ماه است به موجودي بي تحرك تبديل شده و حتي يك بيانيه هم نمي دهد، ابراز نارضايتي كرده بودند كه ظاهراً به صدور بيانيه بي خاصيت اخير منجر شده است.

فاكس نيوز: ايران در چالش هسته اي با غرب موفق عمل كرده است (خبر ويژه)

رسانه هاي آمريكايي از تغييرناپذيري موضع ايران در برخورداري و ارتقاي فناوري هسته اي خبر دادند.
شبكه فاكس نيوز در اين زمينه گفت: رئيس جمهور ايران از سال 2005 اعلام كرده كه ايران هرگز غني سازي اورانيوم را متوقف نمي كند و غرب بايد از موضع برابر با ايران گفت وگو كند. اكنون در آستانه دور جديد مذاكرات، موضع ايران بدون تغيير مانده است. در واقع، در پس 5 سال فراز و نشيب، ايران به اصول خود پايبند مانده است؛ غرور وصف ناپذير نسبت به كسب دانش فني هسته اي و ارائه تصويري از يك قدرت جهاني كه شايسته احترام است.
ويليام اوبيمن استاد دانشگاه مينه سوتا كه مقالاتي در خصوص مسائل ايران به رشته تحرير درآورده است مي گويد: «وقتي نوبت به آزمودن خواست ها مي رسد، ايران در حفظ موضع خود خوب عمل كرده است.»
فاكس نيوز مي افزايد: ايران در جريان دور اول مذاكرات در سال گذشته، تبحر خود را در خريدن زمان نشان داد. نمايندگان اين كشور به دقت از تسليم شدن در برابر فشارها امتناع كردند. مقامات ايراني در تبديل اين ايستادگي به مايه اتحاد و همبستگي ملي موفق عمل كرده اند.
از سوي ديگر خبرگزاري آسوشيتدپرس در گزارشي تحليلي اعلام كرد كه ديپلماسي ايران در چالش هسته اي موفق و يكپارچه عمل كرده و نبايد به تعليق برنامه هسته اي ايران اميد داشت.
آسوشيتدپرس نوشت: ايران در چالش هسته اي چند ساله بارها اعلام كرده كه از غني سازي منصرف نخواهد شد. اكنون هم پس از چند سال بر حرف اول خود ايستاده است. اين به مفهوم غرور بالاي ايران است. اين كشور نشان داده كه آماده آزار دادن غرب است.
آسوشيتدپرس مي افزايد: ايران در چالش با غرب حتي تركيه را نيز با خود همراه كرد، تركيه اي كه عضو ناتو محسوب مي شود. تركيه اكنون متحد سياسي، اقتصادي ايران محسوب مي شود. ايران حتي استانبول را به عنوان ميزبان دور جديد مذاكرات معرفي كرد.

گنبد آهنين اسرائيل سوراخ اعلام شد (خبر ويژه)

مسئول پروژه سامانه هاي موشكي رژيم صهيونيستي اعلام كرد سامانه دفاعي موسوم به «گنبد آهنين» قادر به دفاع از شهرها و مراكز پرجمعيت رژيم صهيونيستي در برابر حملات موشكي نيست.
«عوزي روبين» در گفت وگو با كانال 10 تلويزيون رژيم صهيونيستي گفت: توان موشكي حزب الله لبنان و سوريه به جايي رسيده است كه مي تواند مناطق حساس و راهبردي «تل آويو» را هدف قرار دهد و در صورت وقوع جنگ و فعال شدن جبهه شمالي، اسرائيل خسارت هاي بسياري خواهد ديد.
روبين با نشان دادن نقشه اي از مناطق مختلف تل آويو كه احتمال مي رود هدف حملات موشكي واقع شود، گفت: وزارت جنگ اسرائيل و مناطق اطراف آن يكي از آن مناطق مي باشد.
روبين افزود: بهتر است افرادي كه در مناطق حساس تل آويو زندگي مي كنند، براي در امان ماندن از حملات موشكي، پناهگاه هاي قابل اطميناني براي خود تدارك ببينند.
عوزي روبين هشدار داد: تل آويو در معرض تهديد هزاران فروند موشك از لبنان، سوريه و ايران و غزه مي باشد كه با توجه به حجم تهديدها، اسرائيلي ها نمي توانند در ميادين اصلي تل آويو آسوده خاطر رفت و آمد كنند و در صورت وقوع جنگ فرودگاه «بن گوريون» براي مدت ها تعطيل خواهد شد.
روبين افزود: بدون شك بندر حيفا و نيروگاه ها و مراكز فرماندهي ارتش اسرائيل اولين هدف حملات موشكي حزب الله خواهند بود.
خبرنگار شبكه 10 تلويزيون رژيم صهيونيستي با پخش بخشي از سخنان «سيدحسن نصرالله» دبير كل حزب الله لبنان كه گفته بود «در صورت حمله اسرائيل به ضاحيه، حزب الله نيز به تل آويو حمله خواهد كرد و در صورت حمله اين رژيم به فرودگاه بين المللي شهيد رفيق حريري، حزب الله نيز بي درنگ فرودگاه بن گوريون در تل آويو را هدف حمله قرار مي دهد»، تصريح كرد: روبين ساليان درازي است كه تحقيقات خود رابه مطالعه و بررسي توان موشكي حزب الله اختصاص داده است و وي از مسئولان اسرائيل خواسته است تا به سخنان تهديدآميز سيدحسن نصرالله دبير كل حزب الله اهميت ويژه اي بدهند.
شبكه 10 تلويزيون رژيم صهيونيستي با اشاره به عملكرد سامانه دفاعي «گنبد آهنين» گفت: با توجه به خطراتي كه از هر سو اسرائيل را احاطه كرده است، به اين نتيجه مي رسيم كه سامانه دفاعي گنبد آهنين نمي تواند بطور كامل امنيت اسرائيل را تأمين كند و مخصوصاً اينكه ارتش اسرائيل تنها دو قبضه آتش بار اين سامانه رادر اختيار دارد كه هر كدام تنها مي تواند از يكي از شهرهاي كوچك و كم وسعت حمايت كند.
گزارش شبكه 10 تلويزيون رژيم صهيونيستي، اظهارات «عاموس يادلين» فرمانده اطلاعات ارتش رژيم صهيونيستي مبني بر اينكه «موشك هاي حزب الله تهديدي براي امنيت اين رژيم است» را تأييد مي كند.

دفاع علني اروپا از تروريست ها و جنايتكاران جنگي (خبر ويژه)

پارلمان اروپا ضمن مصوبه اي از وزارت خارجه آمريكا خواست، مانند اتحاديه اروپا نام گروهك تروريستي منافقين را از فهرست گروه هاي تروريستي حذف كند. 374 عضو از مجموع 736 عضو پارلمان اروپا به اين مصوبه راي دادند.
دادگاه اروپايي ژانويه سال 2009 با اين ادعا كه شواهد و مدارك كافي براي اثبات تروريست بودن «سازمان مجاهدين خلق»(منافقين) ندارد، نام اين گروهك را از فهرست گروه هاي تروريستي حذف كرده بود. اتحاديه اروپا در سال 2002 منافقين را جزو گروه هاي تروريستي اعلام كرده بود.
گروهك منافقين غير از فعاليت هاي گسترده تروريستي در ايران، در عراق نيز جنايات متعددي را مرتكب شده و دادگاه عالي عراق، دستور بازداشت 39 عضو اين سازمان از جمله مسعود و مريم رجوي را به اتهام جنايت عليه بشريت صادر كرده است. منافقين در بحبوحه جنگ تحميلي عليه ايران، به استخدام استخبارات صدام درآمدند.
كشورهاي انگليس و فرانسه در آستانه هر دور از مذاكرات سياسي با ايران تلاش مي كنند نام گروهك مرده و ورشكسته منافقين را احيا كنند تا بدين ترتيب خالي بودن دست خود از هر گزينه اي را جبران(!؟) كرده باشند.
پارلمان اروپا در اقدام مشابهي از دولت عراق خواسته تا حكم اعدام طارق عزيز معاون نخست وزير و وزير خارجه رژيم صدام را لغو كند. پيش از اين طالباني رئيس جمهور از امضاي حكم اعدام امتناع كرده بود اما با اين وجود دولت عراق مي تواند حكم صادره عليه وي را به اجرا بگذارد. طارق عزيز از مشاوران نزديك صدام به شمار مي رفت و ماه گذشته توسط دادگاه عالي جنايي عراق به اتهام سركوب و آزار و اذيت اعضاي احزاب شيعه در دهه هاي 80 و 90 ميلادي و اعمال فشار بر احزاب مذهبي به اعدام محكوم شد. وي در سال 2009 نيز به اتهام جنايت عليه بشريت به 15 سال و به اتهام كشتار كردها در دهه هشتاد ميلادي به 7 سال زندان محكوم شده بود.
شايان ذكر است اخيرا دو تن از اعضاي پارلمان اروپا هم از ايران خواسته بودند از اعدام چند تن از تروريست هاي وابسته به گروهك پژاك صرف نظر كند.
دفاع اخير اعضاي پارلمان اروپا از انواع تروريست ها و جنايتكاران محكوم به اعدام، در هماهنگي كامل با سياست سرويس هاي جاسوسي انگليس و فرانسه و آلمان در حمايت و ترويج تروريسم در منطقه است. گروهك هايي نظير منافقين، پژاك، ريگي و تندر، توسط سرويس هاي جاسوسي كشورهاي ياد شده مديريت مي شوند.