در اين شليك نبايد شك كرد (يادداشت روز)

هرچند از امروز بخاطر دور جديد مذاكرات و گفت وگوها ميان ايران و گروه كشورهاي 1+5، كانون توجهات كارشناسان و ناظران سياسي كشورمان و رسانه ها معطوف به اين موضوع خواهد بود، اما ترور 2 دانشمند هسته اي ايران نبايد تحت الشعاع اين فضا قرار بگيرد.
البته آنچه جمهوري اسلامي در مذاكرات پيش رو با 1+5 مطرح مي كند بر محور بسته پيشنهادي ايران- و نه مسئله هسته اي- خواهد بود و در اين بسته به موضوع تروريسم دولتي نيز پرداخته شده است ولي با توجه به تحركات و تلاش هاي عاجزانه و سبعانه موساد، سيا و MI6 در حوادث تروريستي هفته گذشته، آنچه انتظار مي رود و خواسته بحق ملت ايران است، برجسته شدن و در اولويت قرار گرفتن موضوع تروريسم دولتي در مذاكرات است.
اما پيرامون ترور 2 دانشمند هسته اي كشورمان و زنده نگه داشتن و پيگيري مستمر و نتيجه بخش اين موضوع و همچنين اقدامات لازم و در خور شأن با آن، گفتني هايي هست؛
1- ديپلماسي قضايي؛ ترور دكتر عباسي و دكتر شهرياري از سوي سرويس هاي اطلاعاتي آمريكا، انگليس و رژيم صهيونيستي در حالي بوقوع پيوست كه 10 روز قبل از آن- 28 آبان- آمريكا و رژيم جعلي صهيونيستي به همراه يكي، دو كشور غربي، بانيان اصلي صدور قطعنامه ضد ايراني در زمينه حقوق بشر بودند.
در آن قطعنامه كه اكثريت كشورهاي عضو سازمان ملل(112 كشور) بدان راي نداده بودند و بدرستي آن را قطعنامه اي سياسي و فاقد وجاهت حقوقي مي دانستند، بانيان قطعنامه كه كلكسيوني از جنايات و كودك كشي ها و اقدامات ضد حقوق بشري در كارنامه خود دارند، با شلتاق و هياهو و قلب واقعيت و برجسته نمودن مجازات قانوني اعدام در ايران تصويري ارائه كرده بودند تا القاء نمايند نقض حقوق بشر تا سرحد كشتار و مرگ انسان ها در ايران رخ مي دهد!!!
در همين راستا، ستاد حقوق بشر قوه قضاييه در جلسه كميته سوم مجمع عمومي سازمان ملل به دفاعيات در اين زمينه پرداخت و با توجه به فرصت پيش آمده با دلايل و شواهد و مستندات غيرقابل خدشه از انگيزه سياسي و پشت پرده اين قطعنامه پرده برداشت.
اما به نظر مي رسد آنچه از آن قطعنامه كه مصداق سوءاستفاده از موقعيت سازمان ملل بود و در پي آن عملياتي كردن ترور 2 دانشمند هسته اي كشورمان كه بايد آن را ظلمي آشكار به حقوق حقه ملت ايران خواند، مي بايست درس گرفت اين است كه در اينگونه موارد بايد فراتر از ديپلماسي رسمي در حوزه سياسي، «ديپلماسي قضايي» سرلوحه كار قرار بگيرد.
به تعبير ديگر؛ بايد در برابر ظلم و اجحاف حقوقي آشكاري كه به نظام جمهوري اسلامي و ملت ايران وارد مي شود و بانيان و طراحان آن چند كشور پرمدعاي غربي هستند، ساختار «ديپلماسي قضايي» تعبيه گردد تا حقوق آحاد مردم ايران به يغما نرود.
بنابراين افزون بر آنكه ستاد حقوق بشر قوه قضاييه در زمينه مسايل حقوق بشري و در حيطه كاري خود در سطح بين المللي فعال است و از سوي ديگر دستگاه ديپلماسي فعاليت هاي رسمي ديپلماتيك خود را در حوزه ها و مقولات مختلف پيگيري مي نمايد، بايد مجموعه اي مركب از نمايندگان دستگاه قضايي و دستگاه ديپلماسي و همچنين وزارت اطلاعات، شوراي عالي امنيت ملي و نمايندگان مجلس شوراي اسلامي بستر اجرايي شدن «ديپلماسي قضايي» را مهيا و آماده نمايند؛ با اين توضيح كه اين مجموعه در قالب يك شورا يا مجمع يا كميته يا هر نام ديگري پيرامون هر ظلم حقوقي كه به نظام و ملت ايران رفته ورود نمايد و يك مبارزه حقوقي و قضايي تمام عيار را به سروسامان برساند.
در حادثه تروريستي اخير اين ديپلماسي قضايي بايد صورت بگيرد و آن مجمع يا شورايي كه اين وظيفه خطير و حساس را برعهده مي گيرد مي بايست با كشورهاي مختلف در اين زمينه به رايزني و گفت وگو بپردازد و با ارائه شواهد و اسناد ترور از سوي سرويس هاي اطلاعاتي غربي و صهيونيستي علاوه بر آنكه اجحاف حقوقي درباره ايران را تشريح نموده، رويكرد تروريستي و خوي جنايتكارانه كشورهاي مدعي حقوق بشر را براي افكار عمومي دنيا و كشورهاي آزاد و مستقل جهان به تصوير بكشاند.
خلاصه كلام اينكه نبايد ديپلماسي قضايي تنها به قوه قضاييه آن هم در قالب ستاد حقوق بشر محدود شود بلكه بايد فراتر از اقدامات بخشي و جزيره اي هركدام از نهادها در كشور، اين اقدام و اتفاق مهم كه مي تواند خروجي بسيار استراتژيكي داشته باشد در قالب و ميزان يك مجموعه منسجم و قدرتمند كه اعضاي آن به مسايل ديپلماتيك و حقوق بين الملل و نظام قضايي ايران اشراف كامل دارند و از اختيارات ويژه برخوردارند انجام شود.
بديهي است كه چنين مجموعه اي كه هر يك از سه قوه در آن نماينده دارند بهتر و مقتدرتر مي تواند در محافل بين المللي حضور بيابد و با هيئت ها و گروههاي حقوقي و سياسي ديگر كشورها به رايزني و مذاكره با هدف روشنگري آنچه كه حق و حقيقت است بپردازد.
2- طرح دعوا در مجامع بين المللي؛ علاوه بر «ديپلماسي قضايي» كه محق بودن ايران اسلامي را در مقولاتي چون برنامه هسته اي و يا حقوق بشر نشان مي دهد و از سوي ديگر بيانگر آن است كه در بسياري از موارد از جمله اقدامات تروريستي، ظلمي آشكار به ايران رفته است؛ آنچه كه نبايد از آن غفلت كرد طرح دعاوي قضايي عليه كشورها و يا مقامات كشورهايي است كه اقدامات تروريستي در خاك ايران را طرح ريزي كرده يا حقوق حقه نظام جمهوري اسلامي و مردم ايران را با سياسي كاري و دستاويزشدن به زشت ترين و پليدترين كارها ضايع مي كنند.
در همين حادثه ترور 2 دانشمند هسته اي كشورمان قرائن و شواهد متقن حقوقي دلالت بر نقش موساد، سيا و MI6 دارد؛ بطوري كه: الف) چند هفته قبل از حوادث تروريستي اخير در ايران، جان ساورز رئيس MI6 در تشريح برنامه هاي غرب بر ضد برنامه هسته اي كشورمان صريحاً و گستاخانه گفته بود: «فعاليت هاي ديپلماتيك براي جلوگيري از دستيابي ايران به تجهيزات هسته اي كافي نيست» و بلافاصله افزوده بود: «عمليات اطلاعاتي امنيتي براي توقف فعاليت هاي هسته اي ايران حياتي است...»
ب) در حالي كه طبق اساسنامه آژانس بين المللي انرژي اتمي، نبايد اطلاعات فني و اطلاعات دانشمندان هسته اي كشورها به بيرون درز پيدا كند متاسفانه در قطعنامه 1747سازمان ملل به صراحت از دكتر فريدون عباسي نام برده مي شود و بالاخره تروريست ها در راستاي حذف فيزيكي اين دانشمند هسته اي دست به كار مي شوند.
ج) جالب اينجاست كه رسانه ها و مطبوعات مختلف خارجي نيز ناگزير بر اين مطلب گواهي مي دهند كه ترور 2 دانشمند هسته اي ايران كار سرويس هاي اطلاعاتي آمريكا، انگليس و رژيم صهيونيستي بوده است.
از خبرگزاري آمريكايي يونايتدپرس و هفته نامه تايم گرفته تا اينديپندنت و نشريه هرالد اسكاتلند همگي بر نقش اين سرويس هاي اطلاعاتي بخصوص موساد تأكيد و تصريح نمودند. حتي سايت وزارت خارجه رژيم صهيونيستي نيز تلويحاً بر نقش موساد در حوادث تروريستي اخير در تهران اعتراف مي كند.
بنابراين با اين شواهد و قرائن آشكار و غيرقابل انكار و با توجه به اعلام اخير وزير اطلاعات مبني بر شناسايي و بازداشت شماري از عوامل ترور دانشمندان هسته اي كه قطعاً سرنخ هاي بيشتري را در پي خواهد داشت، بايد از موضع پدافندي و دفاعي خارج شد و در يك اقدام آفندي هوشمندانه به طرح دعوا عليه اين كشورها يا مقامات آنها در مراجع صالح بين المللي همت گمارد.
شايد گفته شود نتيجه اينگونه طرح دعواها در مجامع بين المللي مشخص است و با توجه به سيطره آمريكا بر ديوان هاي بين المللي قضايي اين اقدام مصداق آب در هاون كوبيدن است؛ اما اين يك تصور نادرست است چون آنچه كه اهميت دارد و حداقل فايده را به دنبال دارد اين است كه طرح اينگونه دعاوي خود يك ديپلماسي خزنده است و مي تواند كاركرد يك رسانه و تريبون بين المللي را داشته باشد و بخصوص اگر در اين باره بخوبي براي افكار عمومي دنيا روشنگري شود حتي اگر ايران اسلامي به حق اصلي خود نرسد لكن چهره كريه و رتوش شده جنايتكاران بين المللي را به تصوير خواهند كشاند. براستي آيا ارايه شواهد و قرائني كه محق بودن ايران را اثبات مي كند قطع نظر از راي مرجع صالح بين المللي، شليك به تابلوي تقلبي حقوق بشر، مبارزه با تروريسم و... كه چند كشور مدعي غربي از آن دم مي زنند، نيست؟
حسام الدين برومند

نيويورك تايمز: اسناد ويكي ليكس نشان داد جمهوري اسلامي قدرت بزرگ منطقه است

يك روزنامه آمريكايي در گزارشي اعلام كرد كه اسناد منتشر شده در سايت ويكي ليكس نشان داد كه ايران يك قدرت منطقه اي است.
روزنامه نيويورك تايمز در اين باره نوشت: «برخلاف ادعاي اسرائيل موضع دولتهاي عرب خليج فارس و اسرائيل در قبال ايران كاملا يكسان نيست.»
براساس اين گزارش «جوليان اسانژ» سردبير پايگاه اينترنتي ويكي ليكس نقاط مشترك زيادي با هرج ومرج طلبان اوايل قرن بيستم دارد. هدف وي مختل كردن نظم ديرينه با برهم زدن اتحادها و نقض رسومات است.
وي با انتشار دويست و پنجاه هزار سند نوشته شده توسط ديپلمات هاي آمريكايي در داخل و خارج از آن كشور كه بسياري از آنها صراحت خاصي دارند تا حدي در جهت تحقق اين هدف پيش رفته است.
مثلا در مورد خاورميانه تكان دهنده ترين اسناد فاش شده به نگراني هاي اعراب درباره آمال ايران براي سلطه بر منطقه و برنامه هاي هسته اي آن مربوط مي شود. طبق اين مكاتبات ملك عبدالله پادشاه عربستان از آمريكا خواسته بود برنامه هاي هسته اي ايران را با حملات هوايي فلج كند و از ما خواست سر مار را قطع كنيم.
در حاليكه برخي تحليلگران و انديشمندان تندرو از اينكه اعراب در طرف ما باشند آرامش خاطر پيدا مي كنند و احساس مي كنند اين افشا گري به ما در تشكيل يك اتحاد قويتر بر ضد تهران كمك خواهد كرد. بيشتر احتمال مي رود فاش شدن اين اسناد صرفا با بزرگنمايي مداوم و هرچه بيشتر نفوذ و توانايي آن بر اعتبار ايران بيفزايد.
نيويورك تايمز در ادامه افزود: بدتر آنكه اين اسناد از صداقت در گفت وگوها با آمريكا در منطقه و هر جاي ديگر خواهد كاست. به ويژه رهبران عرب اكنون قبل از آنكه بخواهند صادقانه صحبت كنند و يا در ملاقات با ديداركنندگان و ديپلمات هاي آمريكايي آنچه را كه واشنگتن واقعا مايل است بشنوند به زبان آورند تامل خواهند كرد.به علاوه رهبران عرب با وجود همه تسليحاتي كه دولتهايشان از آمريكا و جاهاي ديگر مي خرند باز هم خود را در نظر مردمشان افرادي ناتوان مي بينند كه نمي توانند مشكلات منطقه اي جدي را حل و فصل كنند. آنها در مراقبت از خودشان به كلي وابسته به آمريكا به نظر مي رسند كه به علت سياست هايش در منطقه عميقا در ميان اعراب منفور است.
براساس اين گزارش، اعراب و اسرائيلي ها از جهات ديگري در مورد سياستشان در قبال ايران اختلاف نظر دارند. اسناد فاش شده نشان مي دهد حكام عرب خليج فارس بيش از همه نگران آنند كه يك ايران مجهز به تسليحات هسته اي اعتبار بيشتري در منطقه خواهد داشت و نفوذ آن در عراق، سوريه، لبنان، كرانه باختري و غزه بيش از پيش خواهد بود. به نظر آنها خود تسليحات هسته اي عمدتا تهديدي براي اسرائيل و نيروهاي آمريكايي در منطقه است. اسناد فاش شده همچنين حاكي از آن است كه يكي از نگراني هاي اصلي اسرائيل درباره برنامه هسته اي ايران اين است كه ممكن است انحصارش را بر تسليحات هسته اي در منطقه از دست بدهد و نفوذش بر طيفي از مسائل محدود شود. معلوم نيست اعراب خليج فارس چنين نگراني اي داشته باشند.
نيويورك تايمز در پايان مي نويسد: آخر آنكه برخلاف برخي اميدها و نگراني ها مكاتبات فاش شده احتمال جنگ با ايران را افزايش نمي دهد و يا نشان دهنده مبنايي براي يكپارچگي اعراب و اسرائيل بر ضد تهران نيست.

باجه (گفت و شنود)

گفت: يك سناتور آمريكايي با عصبانيت از شكست فتنه 88، وزارت خارجه آمريكا و سازمان «سيا» را به شدت مورد انتقاد قرار داده است.
گفتم: چرا؟! اون حيوونكي ها كه هر كاري از دستشان برمي آمد انجام داده بودند.
گفت: اين سناتور آمريكايي مي گويد؛ وزارت خارجه آمريكا و سازمان سيا با آنهمه بودجه اي كه هزينه كرده است بايد مي فهميد كه گروههاي اپوزيسيون عرضه مقابله با جمهوري اسلامي را ندارند.
گفتم: خيلي هم بيراه نگفته است.
گفت: همين سناتور مي گويد، از سايت هاي فيس بوك و توئيتر و دهها امكانات مدرن ديگر كه ما در اختيار موسوي و خاتمي و كروبي گذاشتيم، جمهوري اسلامي استفاده كرده است.
گفتم: حيوونكي بدجوري مي سوزه!
گفت: اين سناتور آمريكايي گفته است؛ ابتدا بايد درك و شعور سران اپوزيسيون را آزمايش مي كرديم و بعد به آنها امكانات مي داديم.
گفتم: در اين فقره هم، حق با اوست! مي گويند، شخصي در حالي كه خيس عرق شده بود از باجه تلفن خارج شد و شخص ديگري كه بيرون باجه منتظر بود از او پرسيد؛ سالمه؟ كار مي كنه؟ و يارو جواب داد؛ آره! سالمه، ولي آفتابه نداره!

محمدجواد لاريجاني: تروريسم دير يا زود دامن غرب را خواهد گرفت

دبير ستاد حقوق بشر قوه قضائيه تاكيد كرد كه تروريسم زاده دست موساد و آمريكايي هاست كه به زودي دامن خودشان را خواهد گرفت.
محمد جواد لاريجاني شنبه شب در برنامه نيم نگاه شبكه يك سيماي جمهوري اسلامي ايران در پاسخ به سوالي در زمينه پيگيري قضايي ايران در مجامع جهاني، گفت: اسناد پايگاه اطلاع رساني ويكي ليكس قابل استناد نبوده و بيش از 90درصد آنها صحت ندارد و نياز به پيگيري از سوي ايران نيست زيرا مطالب مطرح شده مربوط به كشورهاي عربي منطقه است و آنها بايد پيگير موضوع باشند.
وي در زمينه وجود قانون اعدام در ايران و آمريكا اظهار داشت: در آمريكا قانون اعدام امري عمومي و در ايران حقي خصوصي است كه 50درصد اعدام ها در كشور از اين نوعند و اجراي آن در دست اولياي دم است اما در آمريكا حق عمومي است و توسط دولت اجرا مي شود.
وي با اشاره به حركت عمومي مخالفت با اعدام از سوي كشورهاي اروپايي، در زمينه معرفي قوانين اسلامي به جهان خاطرنشان كرد: ما هنوز بخش اندكي از گوهر تابناك اسلام و اهل بيت را شناخته ايم و بخش كمي از آن را به دنيا شناسانده ايم با اين حال سه هزار صفحه از قوانين اسلامي در حال آماده سازي است كه آن را به مجامع بين المللي ارائه خواهيم كرد.
وي در زمينه اسناد ويكي ليكس، طرح ايران هراسي غرب و كشورهاي عربي همسايه نيز بيان داشت: كشورهاي عربي از تنها كشوري كه نبايد بترسند ايران است، كشور ما لنگر منطقه بوده و آنها بايد به ما تكيه كنند زيرا ايران كشوري وسيع، داراي نظام مدني و دموكراسي كم نظيري است و گردانندگان ويكي ليكس، موساد و آمريكايي ها هستند كه بزودي آشكار خواهد شد.
وي همچنين در زمينه ترور دانشمندان هسته اي ايران و اقدامات لازم در مجامع بين المللي و طرح دعوا بر عليه عاملان اين حوادث گفت: اين موضوع در دو مسير، تخلفات حقوق بشري و ديپلماتيك قابل پيگيري است كه دولت در شاخه ديپلماتيك بايد اقدام كند و ما نيز فعاليت هاي خود را در ستاد حقوق بشر قوه قضائيه آغاز خواهيم كرد.

تايم: قدرت نرم ايران مي تواند ارتش هاي منطقه را از پا دربياورد

هفته نامه آمريكايي تايم نوشت قدرت نرم ايران مي تواند ارتش هاي منطقه را از پا درآورد.
هفته نامه تايم ديروز در مقاله اي نوشت: از ديد مقامات ايران ترور دو دانشمند هسته اي ايران و موضوع ويروس كامپيوتري استاكس نت جنگ پنهاني عليه برنامه هاي هسته اي اين كشور است كه از سوي اسرائيل يا آمريكا مديريت مي شود، لذا شواهد دال بر آن است كه بر روند مذاكرات جديد تاثيرگذار خواهد بود.
تايم در ادامه مي نويسد: افشاي اسناد جديد نيز نشان مي دهد كه برخي از متحدين آمريكا در منطقه خواستار بمباران تاسيسات هسته اي ايران شده اند. اين رژيم ها از ابتداي انقلاب اسلامي طرحهاي مخالفت با ايران را در دست داشته اند، از جمله كمك و پشتيباني آنها از صدام حسين در حمله به ايران.
در اين گزارش آمده است: اما قدرت ايران در جنگ افزارهاي نظامي نيست، چرا كه بودجه نظامي ايران يك چهارم بودجه نظامي عربستان مي باشد. ليكن قدرت نرم ايران مي تواند ارتشهاي منطقه را از پا درآورد همانگونه كه آمريكا اين قدرت ايران را در عراق تجربه كرده است.
به نوشته اين هفته نامه اسناد افشا شده ويكي ليكس همچنين نشان مي دهد كه دولت اوباما از ابتدا در سياست تعامل با ايران جدي نبوده و باور نداشته است كه اين سياست موفق خواهد شد. چرا كه در يكي از اين مدارك هدف از مذاكره و تعامل آمريكا با ايران را تسليم شدن تهران در برابر خواسته هاي واشنگتن ارزيابي كرده اند.
«گري سيك» مشاور سابق امنيت ملي كاخ سفيد مي گويد دولت اوباما با علم به شكست سياست تعامل اين طرح را با ايران آغاز كرد و از همان ابتدا به متحدين اروپايي خود توضيح داد كه اين پيشنهاد موفق نخواهد شد. بنابراين ايران نيز با علم به اين موضوع نمي توانست پاسخ بهتري بدهد.
اين گزارش در پايان مي نويسد: دور جديد مذاكرات نيز به نظر نمي رسد دستاوردي داشته باشد چرا كه دولت اوباما خواستار متوقف كردن برنامه غني سازي ايران است، در حالي كه مقررات بين المللي حق برخورداري از انرژي صلح آميز هسته اي را به كشورها داده است. اين موضوعي است كه همه جناحهاي داخلي ايران بر آن تاكيد دارند. در همين حال ايران متوجه است كه دولت اوباما طرحهاي مخفيانه براي خرابكاري در برنامه هاي هسته اي ايران كه در زمان بوش طراحي شده بود را كنار نگذاشته است.

وزير كشور خبر داد
برنامه هاي جديد براي حفاظت از جان دانشمندان

وزير كشور از طراحي برنامه هاي جديد براي حفاظت از جان دانشمندان خبر داد.
مصطفي محمدنجار در جمع خبرنگاران اظهار كرد: مقامات امنيتي و اطلاعاتي كشور در خصوص پيگيري ترور دو دانشمند ايراني اقدامات خوبي را انجام دادند و در وزارت خانه هاي كشور و اطلاعات و ساير بخش هاي مربوطه اقدامات ويژه اي صورت گرفته است.
نجار گفت: جلسه ويژه اي بعد از اين حوادث تروريستي در وزارت كشور برگزار شد و تمهيدات ويژه اي را انديشيديم و در اين جلسه برنامه ريزي هاي جديدي براي حفاظت از جان دانشمندان و متخصصان طراحي كرده ايم.
محمد نجار اظهار كرد: ما اكنون در حال پيگيري دستگيري عوامل و عناصر اين ترورها هستيم كه برخي از اين عناصر دستگير شدند كه در اعترافاتي كه داشته اند دست عوامل دشمن صهيونيستي كاملا روشن است.
به گزارش پايگاه اطلاع رساني وزارت كشور، وزير كشور همچنين اظهار كرد: ملت عزيز ايران مطمئن باشند تا گرفتن انتقام خون شهيد شهرياري، خادمان اين شهدا دست از تلاش برنمي دارند.

حسيني: كشورهاي غربي عامل اصلي ترور دانشمندان ايراني هستند

وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي گفت: كشورهاي غربي عامل اصلي ترورهاي دانشمندان ايراني هستند و فكر مي كنند از هر طريقي به انقلاب اسلامي ضربه بزنند.
به گزارش فارس «سيدمحمد حسيني» وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي ديروز شنبه در حاشيه برگزاري سومين روز شهادت استاد شهيد شهرياري در دانشگاه شهيد بهشتي، در جمع خبرنگاران و در پاسخ به اين سؤال كه چرا تاكنون كشورهاي غربي اين ترورها را محكوم نكردند، گفت: كشورهاي غربي عامل اصلي اين ترورها هستند و فكر مي كنند مي توانند از هر طريقي به انقلاب اسلامي ضربه بزنند.
وي افزود: كشورهاي غربي در بحث هسته اي، تهديدها و تحريم هايي عليه كشورمان داشته اند اما ثمري نداشته و در نتيجه به سراغ افراد رفته و نيروهاي نخبه كشورمان را هدف قرار مي دهند كه مطمئناً اين اقدامات نتيجه بخش نخواهد بود.
حسيني خاطرنشان كرد: ايران اسلامي نيروهاي دانشگاهي فراواني دارد و اگرچه اين گونه ترورها و شهادت استاد شهرياري ضايعه بزرگي است، اما ان شاءالله جبران خواهد شد و نيروهاي با انگيزه جايگزين خواهند شد. وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي در پايان تصريح كرد: نظام اسلامي داراي استعدادهاي فراواني است و اكنون اعتماد به نفس و خودباوري ايجاد شده و ان شاءالله اين راه استمرار پيدا خواهد كرد.

غرب نمي تواند در 48 ساعت 14 ماه عقب افتادن از ايران را جبران كند (خبر ويژه)

غرب در حالي مي خواهد به مدت 48 ساعت با ايران مذاكره كند كه اين مذاكرات 14ماه به تعويق افتاد و ايران در اين مدت نسبتاً طولاني برنامه هسته اي خود را با قوت و سرعت پيش برد.
اين تحليل در محافل سياسي و رسانه اي غرب در حالي دهان به دهان مي گردد كه همين محافل مدعي شده بودند ويروس كذايي استاكس نت توانسته برنامه غني سازي را در ايران مختل كند و آسيب جدي به برنامه هسته اي ايران برساند. اما ديروز و در آستانه دور جديد مذاكرات ايران و غرب در ژنو، روزنامه فرانسوي فيگارو نوشت: پس از 14 ماه وقفه در مذاكرات، غرب با ايران مذاكره مي كند اما گزارش اخير آژانس، از سرعت پيشرفت برنامه هسته اي ايران در طول يك سال گذشته حكايت دارد، اين يعني بدتر شدن اوضاع براي غرب. در توضيح نگراني عميق غرب مي خوانيم كه فعاليت ماهانه مركز غني سازي نطنز افزايش يافته است. ايران مسير رو به جلويي را طي مي كند. در كنار انجام فعاليت غني سازي، تعداد سانتريفيوژها هم افزايش يافته است.
فيگارو همچنين نوشت: در شرايطي كه همه اميدهاي طرف غربي در حال تبديل به ياس است، آنها مي توانند شنونده پيشنهاد تهران باشند؛ مثلاً دعوت دوباره تركيه و برزيل به ميانجي گري در كنار سطح نازلي از تبادل اورانيوم و چشم پوشي غرب از تحريم ها.
اين روزنامه مي افزايد: به گزارش يكي از ديپلمات هاي نزديك به پرونده، دستور كار روشن براي نشست روز دوشنبه و سه شنبه ژنو تعيين نشده است و حتي ممكن است با توجه به سفارش هاي انجام شده به مذاكره كنندگان ايراني، مذاكره به سرعت پايان پذيرد.

وقتي پادوي انگليسي آموزش فريب و مغالطه در مذاكره مي دهد (خبر ويژه)

بررسي آمار فراواني كلمات به كار رفته در اسناد منتشر شده از سوي ويكي ليكس نشان مي دهد اين پروژه بيش از هر چيزي متوجه «ايران» بوده و كلمه «ايران» بيشترين آمار فراواني را در اين اسناد دارد.
دكتر «كيت ايتان» محقق آمريكايي با تجزيه و تحليل اسناد منتشر شده توسط پايگاه اينترنتي «ويكي ليكس» به بررسي فراواني واژه هاي كليدي به كار رفته در اين اسناد پرداخته است و نشان داده كه اسناد گزينش شده براي انتشار در حقيقت بر «ايران» متمركز بوده اند و اين افشاگري نيز مسائل مرتبط با اين كشور را هدف گرفته است. به گزارش «مشرق»، تحقيقات دكتر ايتان مهر تائيدي است بر نظر بسياري از كارشناسان كه با اشاره به زمان بندي افشاي اين دسته از اسناد محرمانه دولت آمريكا و همچنين چگونگي گزينش اطلاعات مذكور، تاكيد كرده بودند كه انتشار اين اسناد با هدف تاثيرگذاري بر سياست هاي مرتبط با ايران انجام گرفته است.
در اين ميان و صرف نظر از سناريوي نهفته در پس پرده ويكي ليكس كه كيهان طي تحليل ها و گزارش هايي به آن پرداخت، مرور يكي از اين گزارش هاي ويكي ليكس قابل تأمل به نظر مي رسد. اين گزارش بنابر ادعاي ويكي ليكس مربوط به ديدار جفري آدامز سفير وقت انگليس در تهران (نوامبر 2007) با «رايان كروكر» سفير آمريكا در بغداد و ژنرال پترائوس فرمانده نيروهاي آمريكايي است. سفير انگليس درباره نحوه مذاكره با ايراني ها، به استناد دو سال تجربه خود و از جمله مذاكره بر سر 15 تفنگدار انگليسي بازداشت شده از سوي ايران مي گويد: «بايد در مذاكراه با ايران با وجود قاطعيت، از پرخاشگري پرهيز كرد... آنها به غرب اعتمادي ندارند. مشكل است با شركت كنندگان ايراني در مذاكرات، خارج از چارچوب دستورالعمل هاي مشخصي كه دارند، برخورد كرد اگر چه عنصر غافلگيري مي تواند مؤثر باشد... خيلي مهم است كه بتوان اين اعتقاد ايراني ها را كه زمان به نفع آنهاست، زير سؤال برد... آنها از جدي نبودن مذاكرات در دوره هاي قبلي دل خوشي ندارند اما در عين حال از مذاكرات براي بهبود وجهه خود استفاده مي كنند... ايراني ها كم هوش نيستند و مسائل را به دقت دنبال مي كنند. نبايد آنها را فاقد تشخيص تصور كرد... به جاي از كوره در رفتن يا رد و بدل كردن اتهام كه به ايراني ها فرصت مانور مي دهد، بايد سؤال هاي غيرمنتظره مطرح كرد و آنها را از چارچوب هايشان خارج كرد... بايد به آنها گفت كه اگر ما در عراق شكست بخوريم، شما هم شكست مي خورديد... آنها تصور مي كنند زمان به نفع آنهاست و بنابراين تلاشي انجام نمي دهند. بايد متقاعدشان كرد كه اكنون زمان عمل است و در غير اين صورت منافعشان در خطر مي افتد. ضمناً بايد گفت كه اگر در مذاكرات پيشرفتي حاصل نشود، آمريكا ممكن است مذاكرات را متوقف كند... زياد سؤال كنيد و هميشه توپ را به زمين آنها بيندازيد. با اين كار باعث راه انداختن و تشويق بحث هاي داخلي در تهران خواهيد شد ضمن اينكه با آوردن فشار، آنها را مجبور مي كنيد از سناريوي خود فاصله بگيرند. با پيش كشيدن مسائل غيرمترقبه، سعي كنيد آنها را از مسيرشان خارج كنيد.»

حتي پنتاگون از جنگ مي ترسد تهديد عليه ايران، مصرف ديگري دارد (خبر ويژه)

متحدان آمريكا در خاورميانه به شدت از عواقب وخيم جنگ در منطقه با ايران بيمناك هستند.
يوگني ستانوسكي رئيس مركز تحقيقات خاورميانه با بيان مطلب فوق، به خبرگزاري ترند گفت: اينكه ويكي ليكس ادعا مي كند برخي كشورهاي عربي از آمريكا خواسته اند به ايران حمله كند، خلاف منافع و خواست آنهاست. كشورهايي نظير عربستان اگر چه دل خوشي از ايران ندارند، اما به شدت از عواقب وخامت بار وقوع جنگ در منطقه و واكنش ايران هراسانند.
ولاديمير سوكور كارشناس آمريكايي و همكار مؤسسه جرج تاون هم اظهار داشت: واكنش ايران به هر نوع تهديدي، نگراني اصلي آمريكاست. عربستان سعودي اكنون در عرصه بين المللي كشوري مهم و تعيين كننده محسوب نمي شود. اكنون بيشترين مخالفت نسبت به درگيري نظامي با ايران از سوي پنتاگون صورت مي گيرد. رابرت گيتس وزير دفاع و مايك مولن رئيس ستاد مشترك ارتش آمريكا از مخالفان شديد حمله نظامي هستند چون تبعات تلخ آن را مي دانند.
اين تحليلگر آمريكايي همچنين درباره بلوف هاي نظامي اسرائيل گفت: هدف اسرائيل از اين تهديدات، ترساندن آمريكا و غرب است. اسرائيل در تلاش براي اعمال تحريم هاي شديد عليه ايران است.
اين تاكتيك ديپلماتيك اسرائيل است. بدين معني است كه اسرائيل ايران را با حمله نظامي تهديد مي كند، آمريكا نيز بيان مي كند كه براي جلوگيري از حملات نظامي عليه ايران بايد بر اين كشور تحريم هايي اعمال نمود. آمريكا سپس از غرب مي خواهد براي درگير نشدن در جنگ، به تحريم بپيوندد!

اشپيگل: «سيا» به خطا رفت اصلاح طلبان آمريكا را نااميد كرده اند (خبر ويژه)

ديپلمات هاي آمريكايي در هيچ كشور ديگر خاورميانه همچون ايران داراي ارتباطات گسترده نبودند و با اين وجود در هيچ كشور ديگري هم مانند ايران اينگونه به خطا نرفتند. پيش بيني نكردن انقلاب 1979 و حتي ممكن ندانستن آن يكي از بزرگ ترين ارزيابي هاي غلط سياست خارجي آمريكاست. اين ارزيابي غلط و ناگوار، همچنان تا امروز اثرگذار است.
نشريه آلماني اشپيگل با درج اين تحليل نوشت: كاندوليزا رايس وزير سابق امور خارجه آمريكا در ابتداي سال 2006 و چهار سال بعد از اينكه ابعاد واقعي برنامه هسته اي ايران فاش شد اعلام كرد چنين خطايي نبايد يك بار ديگر رخ دهد. وي گفت «چالش ايران» بيشترين اولويت را دارد اما سال هاي طولاني بعد از اشغال سفارت آمريكا در تهران توان كارشناسي تشكيلات او را دچار فرسايش كامل كرده است. به همين دليل هم وزارت خارجه مجموعه اي از «ايستگاه هاي نظارتي» دور ايران برقرار كرد. از آن زمان به بعد در سفارت خانه هاي آمريكا در باكو و عشق آباد و بغداد و لندن و همچنين كنسولگري هاي اين كشور در دوبي و استانبول گروهي ويژه از «ناظران ايران» به جمهوري اسلامي مي پردازند. اين كارشناسان با مخالفان و طرفداران سابق حكومت و دانشجويان تجار مخالف گفتگو مي كنند.
اشپيگل آنگاه گزارش داد كه ديپلمات هاي آمريكايي، به استناد مخالفان جمهوري اسلامي، برخي عناصر معركه گردان فتنه گران را چنين ارزيابي مي كنند «ميرحسين موسوي نامزد شكست خورده انتخابات رياست جمهوري، لجوج است اما كاريزما و مقبوليت ندارد. مهدي كروبي جسور است اما نفوذ و پذيرش لازم را ندارد. رئيس جمهور سابق محتاط و ضعيف است. رئيس جمهور اسبق هم تاكتيك دان است اما پشتيباني ندارد هر چند كه استادانه براي مخالفان پول تهيه مي كند»!
مجله آلماني اضافه كرده است: هيلاري كلينتون در تابستان 2009 بويژه از ايستگاه نظارتي در پايتخت تركمنستان (عشق آباد) براي گزارش هاي «بسيار مفيدش» در مورد انتخابات رياست جمهوري ستايش كرد. به گفته كلينتون «ناظران ايران» در عشق آباد به مديران در طبقه هفتم وزارت خارجه آمريكا «اطلاعات مهمي دراين باره» دادند «كه طبقه كارگر در ايران» در مورد انتخابات چه نظري دارد. نظر كارگران با نظر روشنفكران غرب گرا تفاوت بسيار دارد. يكي از مشهد به «ناظران ايران» در تركمنستان مي گويد «مردم شايد به برخي از مقامات انتقاد داشته باشند اما حكومت اسلامي را مي خواهند.»
اشپيگل در پايان ضمن اشاره به نفوذ ايران در عراق و افغانستان مي نويسد: ايراني ها معتقدند آمريكا خود را در اين دو كشور گير انداخته است. آنها به آمريكايي ها پيام مي دهند كه شما نه مي توانيد بمانيد و نه مي توانيد برويد. نيروهاي شما هم در تمام منطقه هدف ما هستند. بنابراين بهتر است در سياست هاي خود تجديدنظر كنيد. گفته مي شود حمله به نيروهاي انگليسي در جنوب عراق هم با ايران مرتبط باشد.

پشتك واروي منوشه امير به خاطر عمليات رواني نخ نماي اسرائيل (خبر ويژه)

ارگان وزارت خارجه رژيم صهيونيستي درباره اختلاف ايران و اعراب، و شيعه و سني قلمفرسايي كرد.
پايگاه اينترنتي اين وزارت كه گويا تهديدهاي توخالي رژيم متبوع خود درباره حمله به ايران را فراموش كرده، ضمن تظاهر به نگراني براي ايران مي نويسد: برخي كشورهاي عربي و از جمله عربستان مي گويند حتي به بهاي بمباران نبايد گذاشت ايران به سلاح هسته اي دست يابد. در عراق، نزاع شيعه و سني به شدت جريان دارد. نزاع كشورهاي عرب با ايران يك ستيز جديد نيست. جدال بين شيعه و سني از يك هزار وچهارصد سال پيش آغاز شده، يعني از فرداي روز رحلت پيامبر اكرم حضرت محمد]ص[ آغاز شد و هرچه زمان گذشت جنبه خونين تري به خود گرفت.
منوشه امير به سخنان چندي پيش شاه اردن در زمينه نبرد شيعه و سني استناد كرد كه در راستاي سناريوي شيعه هراسي و ايران هراسي و به نيابت از آمريكا و رژيم صهيونيستي مطرح شده بود. نويسنده ارگان وزارت خارجه رژيم صهيونيستي در اين نوشته آشفته و پرتناقض با لحني قابل تامل نوشت: «ايران يك كشور بزرگ و داراي پتانسيل قوي نظامي است و مي خواهد آقاي منطقه باشد اما كشورهاي عرب نه تنها با اين خواسته ملي ايرانيان به ويژه در خليج فارس كنار نيامده اند بلكه تلاش فتنه گرانه ايران در منطقه و شتاب براي دستيابي به بمب هسته اي، آنها را مصمم ساخته تا نگذارند ايران بر حوزه خليج فارس آقايي كند. بي ترديد هركس ايران را دوست دارد و قدرت آن را مهم مي داند، از هرگونه خصومت اعراب نسبت به ايران و ايراني ناراحت مي شود ولي حكومت ديني مسئول مستقيم افروختن اين آتش كينه است. حكومت ايران حاضر است براي رسيدن به هدف نهايي كه در جزيره العرب ريشه دارد و در واقع خدمت به باورهاي ديني و تمدن و فرهنگ عرب در منطقه است، همه چيز را قرباني كند و خداي ناكرده اگر اين هدف ناپاك عملي شود، اعراب هستند كه بر منطقه و ايران مسلط خواهند شد و كور شويم و هرگز چنين مصيبتي را به چشم نبينيم.»
يادآور مي شود سايت وزارت خارجه اسرائيل و مزدوراني چون منوشه امير در طول سالهاي گذشته همواره سعي كرده اند حمله رژيم صهيونيستي به ايران را جدي نشان داده و در ضرورت آن توجيه بتراشند. با اين اوصاف معلوم نيست كه چرا همين ماشين جنگ رواني به گل نشسته، از ادعاي خودساخته همراهي كشورهاي عربي با سناريوي حمله به ايران اظهار نگراني مي كند. در عين حال به نظر مي رسد بهبود در روابط كشورهاي منطقه و از جمله سفر اخير سعد حريري نخست وزير 41مارسي لبنان به تهران، در بالارفتن فشار خون صهيونيست ها موثر بوده است.

سبز رنگارنگ از تروريست و ماركسيست تا سلطنت طلب و اصلاح طلب (خبر ويژه)

شماري از سران گروهك هاي ورشكسته در بروكسل بلژيك به هم انديشي و رايزني پرداختند.
در اين نشست كه با حضور 70 نفر برگزار شد، اعضاي گروهك هاي جبهه ملي، فدائيان خلق و حزب دموكرات كردستان حضور داشتند. كمال ارس نماينده جبهه ملي در اين جلسه گفت: متاسفانه ما مخالفان هنوز نتوانسته ايم يك اپوزيسيون متحد كه داراي برنامه هم باشد، درست كنيم. متاسفانه انشعاب هاي متعددي در سازمان هاي سياسي رخ داده نزديك 32 سال است كه در خارج نتوانستيم با هم باشيم و امروز فعاليت بسيار دشوارتر است. ما بايد تلاش كنيم اپوزيسيوني با درك واحد به وجود آيد.
وي درباره فتنه سبز گفت: اگر اين جنبش، اسمش سبز است اما درونش رنگارنگ است. در اين جنبش از سلطنت طلبان، مجاهدين ]منافقين تروريست[، چپ ها و نيروهاي ملي گرفته تا اصلاح طلبان حضور دارند. از اين جنبش بايد با وجود تمام ضعف و كمبودهايي كه دارد حمايت كرد. يكي از قيود ما اصل جدايي دين از سياست است. در واقع ما خواهان حكومت لائيك و سكولار هستيم.
بهزاد كريمي عضو گروهك ورشكسته فدائيان خلق در اين جلسه مي گويد: جنبش سبز مربوط به يك سال گذشته نيست بلكه حاصل سه دهه مقاومت سنگين و رنگارنگ]!![ است.
وي در عين حال گفت: اپوزيسيون پايدار، پروژه سياسي پايدار مي خواهد. با اتحاد گفتن، زمينه اتحاد فراهم مي آيد ولي به اتحاد منجر نمي شود. اين پروژه نمي تواند پايه اش روي نفي و سلب استوار باشد.
يادآور مي شود اغلب وقت اين نشست به پرسش هاي اعتراضي حضار گذشت مبني بر اينكه بيلان كار مشترك اپوزيسيون در طول اين سالها چه بوده و چرا نيروي موثري ايجاد نشده است.