(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 26 دی 1389- شماره 19841

فرآيند استحاله يك گفتمان

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir




فرآيند استحاله يك گفتمان

حميدرضا اسماعيلي
موسوي در دانشگاه فردوسي مشهد به وضوح از گفتمان پيشين خود و دغدغه هايي كه در پاييز و زمستان 87 مطرح كرده بود فاصله مي گيرد و به موضوعاتي مي پردازد كه مسئله هاي ژورناليستي دوم خردادي بود. موضوعاتي كه به دليل مبنايي نبودن يا شايعه بودن تاريخ مصرف گذرايي داشت. بسياري از اين مطالب نيز جنبه شعاري داشت و اصولاً از حوزه اختيارات و وظايف رئيس قوه مجريه به دور بود. در واقع موسوي چه مي خواست و چه نمي خواست خود را در جريان و موجي انداخته بود كه او را با خود
مي برد. دقيقاً اين موسوي نبود كه هدايت آن جريان را بر عهده داشت، بلكه بر عكس او به طور منفعلانه، خود در مسير اين جريان قرار گرفته بود. جرياني كه ابعاد ديگري از آن را كه با موج آفريني هاي بازيگران بين المللي پيوند داشت، در آينده مورد بررسي قرار خواهيم داد.
موسوي با دغدغه هايي از جنس خود وارد شد، اما در ادامه با موضوعات ديگري مواجه شد كه وي را مجبور كرد هر روز به نفع آنها گامي از گفتمان خويش بازپس نشيند و به سوي آنچه كه از بيرون او را احاطه كرده بود، برود. محيط بسته اي كه جبهه دوم خرداد براي او ساخته بود و به تدريج موجب شد موسوي آن را به عنوان همه واقعيت هاي كشور بپذيرد. در اين وضعيت او جمعيت فراوان اطراف خود را در محل هاي سخنراني مي ديد، اما جمعيت چند برابري بيش از آن را در اطراف احمدي نژاد نمي ديد. مطلبي كه احمدي نژاد در مناظره سيزده خرداد به آن اشاره كرد و خطاب به موسوي گفت: «چرا شما فكر مي كنيد كه فقط افراد اطراف شما مردم هستند؟»
به اين ترتيب موضوعات مورد بحث را نيز عملاً تشويق كنندگان و فضاي پيرامون موسوي تعيين مي كرد؛ نه خود او.
موسوي در دانشگاه فردوسي در پاسخ به پرسش دانشجويي كه پرسيد نظر شما درباره دستگيري دانشجويان چيست، گفت: «من با بازداشت افراد به جرم عقيده و اعتقاد و بيان مخالفم. با بازداشت هاي سياسي نيز مخالفم و اين كار را مخالف منافع كشور مي دانم و اين يك اصل است؛ چه در فضاي دانشگاه كه فضاي گفت و گو و چند صدايي است و افكار بايد بدون ترس جاري وساري شود و چه در فضاي جامعه. انديشه فاقد آزادي سودي ندارد. تشكل هاي سياسي بايد جان بگيرند و جريان هايي نيرومند بسازند و من موافق قدرت يافتن تشكل هاي سياسي كه قطعاً بخشي از آنها بر نيروي دانشجويي تكيه دارند هستم. دانشجو چه مي خواهد جز آزادي؟ و چه نعمتي بالاتر از آزادي؟ ما انقلاب كرديم كه آزاد شويم. چرا بايد به دليل اظهارنظر، نگاه امنيتي پيدا كنيم كه تعدادي از جوانان ما اينك در زندان باشند.»
در طي اين فرايند استحاله گفتماني، موسوي به رد نظرات استصوابي نيز مي پردازد. او مي گويد: «نظارت استصوابي در ابتداي انقلاب مطرح نبود و ما انتخابات هاي موفقي را نيز برگزار كرديم. اين مسئله در شرايطي مطرح شد و با وجود آن كه عده زيادي مخالف آن بودند از لحاظ قانوني تصويب شد و همان زمان من در مجمع تشخيص مصلحت نظام صريحاً اعلام كردم كه به اين مسئله اعتقادي ندارم. اما بايد دانست كه يكي از اولين قدم هايي كه بايد براي تحقق آزادي برداريم اجراي قانون حتي در صوري ترين شكل آن است و در گام بعدي بايد به سمت اصلاح قانون برويم. اما از آنجايي كه نظارت استصوابي با روح قانون اساسي سازگار نيست، بهتر است مردم را آزاد بگذاريم و در اين راه كوشش كنيم. دولت بايد از تمام ساز وكارها استفاده كند تا اين موضوع به وجدان عمومي تبديل شود و صرف مخالفت كردن، كافي نيست. ما بايد با حركت در چهارچوب قانون اساسي اين موضوع را در جامعه جا بيندازيم كه نظارت استصوابي هزينه دارد، به نفع كشور نيست و مخالف يك رقابت انتخاباتي است.»
موسوي در اين ديدار از تلاش براي برگزيدن وزير زن سخن مي گويد و درباره موضوع «آقازاده ها» به طور محافظه كارانه پاسخ مي دهد: «به نظر من آقازاده ها در فضاي شفاف بودجه اي شكل نمي گيرند؛ بلكه در فضايي شكل مي گيرند كه رقم هنگفتي از بودجه مملكت گم شود. آقازاده ها وقتي بودجه ها شفاف است چك مي گيرند يا وقتي شفاف نيست.»167
نكته قابل توجهي كه در اين نشست رخ مي دهد، سر دادن شعار سازماندهي شده «مرگ بر ديكتاتور» در كنار «درود بر خاتمي» از سوي برخي حضار است. در واقع اين موضوع نشان از آن داشت كه اتخاذ اين شعار كه بعد از انتخابات بسيار مورد تأكيد قرار گرفت، اصولاً پيشاپيش طراحي شده بود و ربطي به مسائل مربوط به ادعاي «تقلب» نداشت. اگر به شعارهاي مطرح شده در برنامه هاي انتخاباتي موسوي در سفر استاني به خراسان رضوي بنگريم، درمي يابيم كه اين شعارهاي حاشيه اي به تدريج از حاشيه به متن مي آيند و گفتمان موسوي را متأثر مي سازند. از آن جمله مي توان به شعارهاي زير اشاره كرد: «صل علي محمد بوي صداقت آمد»؛ «دانشجوي سياسي آزاد بايد گردد»؛ «آزادي انديشه»، «مرگ بر طالبان، چه كابل، چه تهران»؛ «دانشجو، كارگر، معلم، اتحاد اتحاد»؛ «مرگ بر ديكتاتور»؛ «وزير زن، نفي استبداد، انتخابات آزاد، حكومت مردمي»؛ «بوي نفت و سفره هاي خالي»؛ «سهام عدالت نمي خواهيم».168
موسوي در استان كرمانشاه ضمن آن كه سياست هاي دولت نهم را با دادن پول توجيبي و صدقه دادن مقايسه كرد، گفت: «در شرايطي كه نرخ بي كاري در استان كرمانشاه نزديك به سي درصد است و در ديگر استان ها نيز وضعيت مشابه داريم، بحث از عدالت اجتماعي بي معناست. به نظر من قدم اول ثبات در سياست ها، احياي توليد و فربه و بزرگ كردن طبقه مياني جامعه است و دولت بايد بتواند با استفاده از همه ظرفيت هاي مستعد كشور به قشرهاي مستضعف كمك كند. هر مسئولي كه تصور كند بدون ثبات و توازن در سياست ها مي تواند عدالت برقرار و فقر را ريشه كن كند، ديدگاه غيرعلمي و غيرواقعي دارد. تنها راه توزيع عادلانه ثروت عقلانيت است و در غير اين صورت كشور را با اقتصاد صدقه اي اداره خواهيم كرد.» موسوي همچنين با استقبال از حمايت هاشمي رفسنجاني از او گفت: «آقاي هاشمي رفسنجاني از ياران امام و رهبري است و علاوه بر داشتن شخصيتي برجسته و مسئوليت هاي متعدد در كشور در سي سال گذشته و پيش از آن كارهاي بسياري براي كشور انجام دادند، ممكن است كسي با ايشان اختلاف نظر داشته باشد، اما بي شك هر كس در مسير تغيير وضعيت كنوني از ما حمايت كند، استقبال مي كنيم.»
موسوي كه ديگر در تحولات جديد، گفتمان ضداستعماري خود را فراموش كرده بود، درباره مسائل بين المللي به مثابه كسي كه گناه دزد را مورد تغافل قرار دهد و تنها به سرزنش مالباخته بپردازد مشكلات ايران در برخي موضوعات بين المللي را يكسره متوجه سياست هاي دولت نهم دانست. او گفت: «متأسفانه در سه سال گذشته در سياست خارجي و روابط با كشورها سر و صداهاي بسيار داشته ايم كه هزينه هاي زيادي را به ما تحميل كردند اما عقلانيت در آن كم ديده مي شود. سئوال اينجاست كه چرا ما قادر نيستيم با همه جهان روابط و تعاملات درست داشته باشيم. همه مخالفند كه در يك مجمع جهاني به مقام مسئول جمهوري اسلامي توهين شود، ولي در عين حال سئوال اينجاست كه آيا لازم است رفتار ما، نوع صحبت كردن و همچنين سياست هاي ما به گونه اي باشد كه به جمهوري اسلامي اهانت شود؟»
موسوي كه ترجيح مي داد اهانت هاي دولت هاي غربي به جمهوري اسلامي را پس از يازده سپتامبر 2001 و به ويژه در مسئله هسته اي كه به تعطيلي بيش از دو سال فعاليت هاي علمي ايران در اين زمينه انجاميد ناديده بگيرد و حتي موفقيت هاي سياست خارجي دولت نهم پيشرفت هاي هسته اي را به خاتمي نسبت دهد، تنها سياست هاي دولت نهم را عامل چالش هاي سياست خارجي ايران معرفي كند. در اين جهت، اصولاً «نظام سلطه» موضوعيت خود را در گفتمان موسوي از دست مي دهد و رقابت براي كسب منافع ملي نيز به «ماجراجويي» تفسير مي شود. به عبارت ديگر، موسوي نيز همانند دولت هاي غربي كه خود را «همه جهان» مي دانند و در بيانيه هاي خود خواست خود را خواست جهاني عنوان مي كنند، دولت هاي وابسته به نظام سلطه را «همه جهان» معرفي مي كند.169
موسوي در كرمانشاه همچنين تمرين مي كند كه چگونه گفتمان «عدالت، اصلاحات» را براي جامعه جا بيندازد. لذا تأكيد مي كند كه قانون مندي، عدالت و آزادي راه پيشرفت است و راه ديگري وجود ندارد. فقط با آزادي انديشه مي توان رشد كرد. جلوگيري از نشر كتاب ها به ضرر ماست و آزادي انديشه به نفع كشور است. آمار ريزش چاپگران در كشور بالاست و اين به نفع ما نيست. بر عكس آزادي فكر و انديشه و كتاب، و انتشار آنها مي تواند به شكوفايي كمك كند. وي همچنين در همان روز، يعني هشتم ارديبهشت، پيامي را به مناسبت دهمين سالگرد تشكيل شوراي اسلامي شهر و روستا صادر مي كند و ضمن آن كه احياي آن را به خاتمي نسبت مي دهد، مي نويسد: «متأسفانه در دوران اخير عده اي تفكري را نمايندگي مي كنند كه اعتقادي به استقلال و قدرت تصميم گيري شوراها ندارد. اين تفكر، شوراها را رقيب دولت تلقي مي كند و از ساختارها و ابزارهاي دولتي براي تضعيف و محدودسازي اختيارات شوراها بهره مي گيرد. در حالي كه اين نگاه قيم مآبانه نسبتي با روح قانون اساسي و آرمان هاي بلند انقلاب اسلامي ندارد.» به هر طريق، او كه يكي از آثار مهم شوراها را «تمركززدايي» مي داند، يكي از اولويت هاي خود در دولت بعدي را تقويت شوراها معرفي مي كند.170
برگزاري همايش موج سوم در نهم ارديبهشت، آغاز جديدي در برنامه تبليغاتي ستاد موسوي بود. در اين همايش موسوي بعد از سخنان خاتمي به اتفاق همسر خود، زهرا رهنورد به روي صحنه رفت و در كنار خاتمي به نشان اتحاد دستان يكديگر را گرفتند و شال سبزي كه پيش تر از سوي برگزاركنندگان مراسم تهيه شده بود به عنوان «دو سيد اصلاحات» بر دوش آنان انداخته شد. در واقع از اين روز به بعد تأكيد بر نماد سبز به تدريج در ستاد موسوي پاگرفت. در اين همايش موسوي كه ديگر به تشويق هاي هيجان زده حلقه طرفدارانش خو گرفته بود، به عباراتي هيجان آفرين روي مي آورد. او در اين همايش مي گويد: «كافي نيست كه فقط دولت امنيت داشته باشد. انسان ها نيز بايد امنيت داشته باشند. بايد همه اقشار كشور ما داراي امنيت باشند و وقتي به آينده نگاه مي كنند احساس آرامش كنند.»
در فضاي هيجان زده ربط منطقي جملات گوينده موضوعيت ندارد، آنچه كه اهميت دارد دميدن بر شوري است كه مخاطب آن را مي طلبد. لذا وقتي كه در سخنراني موسوي هنوز اشاره اي به آزادي نشده بود و به همين دليل حاضران فرياد زدند «آزادي» موسوي پاسخ داد به اين نكته هم در صحبتهايم مي رسم. او ادامه داد: «رهايي از نياز» مسئله بسيار مهمي است. آن كسي كه در جبر اين نيازها يعني نان، سفره و امكانات اسير است، فراغت ندارد كه راجع به آزادي فكر كند و آن كس كه به آزادي فكر نمي كند نمي تواند در شرايط دشوار امروزي طرحي براي رهايي از نياز ملت داشته باشد. امنيتي كه متعلق به مردم است مهم تر از امنيت دولت است. گمان نكنيم وقتي تشنجي را نه از سر دلسوزي براي منافع ملي بلكه بدون سبب در جهان ايجاد مي كنيم باعث آرامش خيال مردم مي شويم. اينگونه نيست بلكه وحشت درمردم ما رسوخ مي كند. جوانان ما به دنبال گردش آزاد اطلاعات هستند. مردم ما و جوانان ما از مسكن، اشتغال و آينده شان نگراني دارند و در عين حال نمي خواهند از ابراز عقيده ترس داشته باشند، بلكه مي خواهند به آنها اعتماد شود. جوانان ما انتخاباتي را مي خواهند كه در آن بيم تقلب و دستكاري وجود نداشته باشد، انتخاباتي كه رسانه هاي محدود كشور در اختيار يك فرد يا جناح نباشد، انتخاباتي كه در آن سرمايه هاي مردم، منافع محدود كشور در خدمت خريدن آراي مردم قرار نگيرد.»«171
در واقع آنچه كه گفتمان موسوي را با چالش جديد و ترديد جدي مواجه مي ساخت و درباره داوري ها، ناعادلانه بودن را تداعي ميكرد، سكوت در برابر ضعف هاي 24 سال گذشته و افراط در انتقاد به دولت نهم بود كه معنايي جز تخريب و سياه نمايي نمي يافت. به طور نمونه در ميان جامعه شناسان و اقتصاددانان ايراني يكي از باورهايي كه اكثريت آن را مي پذيرند اين است كه الگوهاي رفتاري و ارزشي پس از انقلاب از اواخر دهه شصت و به ويژه در طول دهه هفتاد دگرگون شد و اصولاً منتقدان دولت هاي گذشته بيش از هر چيز بر روي اين نقد تأكيد داشتند، اما موسوي به طور وارونه تلاش مي كرد سودازدگي جامعه ايراني را به دولت نهم نسبت دهد؛ دولتي كه خود با طرح همين موضوع توانست در انتخابات سال 84 به پيروزي برسد. موسوي در جمع مردم ورامين مي گويد: «در زمان جنگ فضا به گونه اي بود كه كسي براي تزوير، خدمت نمي كرد، سياست هاي دولت شفاف بود، قانون دولت هم در خدمت آنها بود اما مشكل از آنجا پيدا شد كه فضاي ارزشي به فضاي سوداگرانه انتقال يافت و دولتي كه هم اكنون در صحنه است، سهم زيادي را در اين فضاي سوداگرانه داشته است. ما با تكيه بر عزت مردم پيروز شده ايم و تكيه بر همين روحيه باعث شد تا در دفاع مقدس نيز پيروز شويم. بايد اين موارد مورد پاسداري قرار گيرند. نبايد به خاطر مصالح حزبي، ارزش ها را خريد و فروش كنيم واين سرمايه ها را براي حفظ قدرت هزينه كنيم.« از سوي ديگر، موسوي در گفتمان جديد خود به سمت پوپوليسم گراييده بود و بارها از مسئله اي چون «پرتقال اسرائيلي» سخن مي گفت و دولت را عامل واردات پرتقال اسرائيلي معرفي مي كرد.172 عملي كه روزهاي بعد معلوم شد از سوي بنك داري سودجو سر زده است.
اگر به گفتمان موسوي به دقت بنگريم، مي يابيم كه وي از گفتماني سه گانه بهره مي برد. به اين معنا كه وي به سه طريق كلي اعتقاد دارد؛ يكي را طريق افراطي مي نامد، ديگري را طريق تفريطي مي خواند و راه سوم كه خود را به آن متعلق مي داند، طريق ميانه روانه مي داند؛ طريقي كه آن را «اسلام ناب محمدي» مي نامد. ذهن موسوي به اين تقسيم بندي سه گانه عادت كرده است و تمام كساني را كه با آنها اختلاف ارزشي و اعتقادي دارد در اين دو جهت افراطي و تفريطي تقسيم مي كند. لذا استفاده فراوان او از واژه «تحجر» براي از ميدان به در كردن رقيب انتخاباتي مسئله اي است كه اصولاً در گفتمان او ريشه دارد. اما موسوي در روزهاي انتخابات اين فضاي سه گانه را به مرزي دوگانه تقسيم كرد. مرز «اسلام ناب محمدي» كه خود را نماينده آن مي دانست و جبهه تحجر كه احمدي نژاد را نماد آن برمي شمرد. ديگر، جريان سكولاريستي و جبهه غرب مدار كه موسوي سالها آنان را نيز از خط مستقيم «اسلام ناب محمدي» دور مي دانست مورد تعرض او قرار نمي گرفت. علت عمده اينجا بود كه در اين انتخابات اين جبهه تمام قد به حمايت از جبهه دوم خرداد و به ويژه شخص او برخاسته بود. موسوي ديگر لزومي نمي ديد كه از سه گانه پيشين خود بهره ببرد و جبهه سومي را در ميان غرب زدگان و متحجران معرفي كند. در آرايش سياسي جديد و موردنظر او تنها دو جبهه وجود داشت، جبهه اي كه وي نماينده اصلي آن بود و خود را مدافع «اسلام ناب محمدي»، «ارزش هاي انقلاب» و «گفتمان امام خميني» مي دانست و جبهه اي كه عامل تمام ويراني ها و خرابي ها و تباهي ها معرفي مي شد.
البته موسوي دور از هياهوي انتخابات و تب تبليغات و هيجانات سخنراني ها، در دولت نهم «حسن هاي زيادي» را مشاهده مي كرد كه به دليل راهبرد تبليغاتي طراحي شده در جبهه دوم خرداد صلاح مي ديد چيزي درباره آنها نگويد. موسوي در مصاحبه با خبرگزاري مهر در 12 ارديبهشت درباره نقد بر عملكرد دولت نهم مي گويد: «در جواب اين سئوال شما نكته كلي تري مي گويم كه از قبل و پيش از آن كه كانديداي رياست جمهوري بشوم به آن اعتقاد داشته ام. ضمن اين كه اين مسئله به دولت نهم بازنمي گردد. بر اين باورم هر دولتي كه مي آيد مسئوليت هايي دارد، تصميماتي مي گيرد و حوزه اقتداري دارد. تا زماني كه يك دولت بر سر كار است و به وظايف خود عمل مي كند، دولتهاي بعدي اگر با دولت قبل موافق يا مخالف باشند مجبورند تعهدات دولت سابق را انجام دهند... در قدم اول دولت فعلي هر كاري كرده و هر وعده اي داده باشد، دولت بعدي كه بر سر كار مي آيد بايد به اين وعده ها عمل كند. در دولت فعلي هم كارهايي نظير سفرهاي استاني، به كارگيري سياست «رو در رو با مردم»، شعارهاي عدالت محور و امثال اينها انجام شده است... معلوم است كه من در دولت آقاي احمدي نژاد حسن هاي زيادي مي بينم. چرا نبينم؟ اما اين حسن ها دائماً در طول شبانه روز از طريق صدا و سيما اعلام مي شود در حالي كه من فقط كمتر از دو ماه فرصت دارم نقدهاي خود را بگويم. ... من سفرهاي استاني را ادامه مي دهم اما با شكل و ساختار جديد و متفاوت. به صراحت مي گويم من مردم را دنبال ماشين نمي دوانم، در مورد سهام عدالت هم چون وعده دولت است نمي توان از آن عقب نشيني كرد و اين سهام در دست مردم باقي خواهد ماند ولي تكميل خواهد شد و پايه هاي محكم تري براي ادامه اين پروژه طراحي خواهم كرد. بر اين باورم در مورد موضوعاتي نظير بنزين، اصلاح يارانه ها و سهميه بندي در اصل مسئله هيچ ترديدي نيست. ولي بحث اجراي دفعي اين مسئله تحت عنوان «لايحه هدفمند كردن يارانه ها» مي تواند شوك آفرين باشد و قشرهاي مستضعف را تحت فشار قرار داده و مشكلات را بيشتر كند. به همين دليل در اين زمينه من تابع يك برنامه تدريجي و ملايم چند ساله هستم... هيچ ترديدي در ادامه دادن اين طرح ندارم اما مي توان مسكن مهر را با طرح هاي ديگري نظير مشاركت يا تعاوني ها تكميل كرد.»173
موسوي در اين مصاحبه درباره مناظره با احمدي نژاد مي گويد «فكر نمي كنم مناظره تلويزيوني راه حل مناسبي باشد و خيلي به فضاي جامعه براي تدبر كمك نمي كند. اين بدين معني نيست كه از مناظره گريزان باشم بلكه همين مصاحبه ها و اظهارنظرها هم نوعي مناظره است.»
اما موسوي چند روز بعد در استان مازندران با اشاره به شاخص هاي موردنظر خويش در سياست، اقتصاد و فرهنگ گفت: «اين شاخص ها، دورنماها را تيره كرده و اميدها را كم فروغ كرده است.« موسوي همچنين با اشاره به سياست هاي دولت نهم گفت: «ظاهر اين رفتارها، البته مدرن است، اما در حقيقت اگر به معيارها و نحوه تصميم گيري در اين سالها رجوع كنيم، خواهيم ديد كه به نظر مي آيد مربوط به دوران قاجار است... ما پاي بندي دولت براي اطاعت از ولي فقيه را در جدا كردن سازمان حج علي رغم دستور رهبري ديديم. حرف از اطاعت از ولايت فقيه ساده است، ولي اجراي آن خيلي ساده نيست.»174
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
167 . «انتقاد شديد موسوي به بازداشت هاي سياسي و ماجراجويي در سياست خارجي براي مصرف داخلي»؛ پايگاه اينترنتي كلمه؛ پنجشنبه 3 ارديبهشت 1388؛ كد مطلب: 6664.
168 . «موسوي تشريح كرد: تبعات حضور مديراني بي علاقه به سرنوشت ملي؛ پايگاه اينترنتي كلمه، پنجشنبه 3 ارديبهشت 1388؛ كد مطلب: 6686.
169 . «ميرحسين موسوي در كرمانشاه: مردم سرنوشت خود را با پول تو جيبي و صدقه عوض نمي كنند»؛ پايگاه اينترنتي كلمه؛ سه شنبه 8 ارديبهشت 1388؛ كد مطلب: 7280.
170 . «برنامه مهندس موسوي براي تمركززدايي و تفويض اختيارات بيشتر شوراها»؛ پايگاه اينترنتي كلمه؛ سه شنبه 8 ارديبهشت 1388؛ كد مطلب 7282.
171 . «خاتمي و موسوي در همايش موج سوم»؛ پايگاه اينترنتي كلمه؛ چهارشنبه 9 ارديبهشت 1388؛ كد مطلب 7386.
172 . «سخنراني ميرحسين موسوي در ورامين؛ دولت دفاع مقدس سوداگر نبود؛ پايگاه اينترنتي كلمه؛ جمعه 11 ارديبهشت 1388؛ كد مطلب 7482.
173 . «موسوي در گفتگو با مهر: برنده انتخابات دومرحله اي هستم/ دولتم به قانون و رهبري وفادار خواهد بود»؛ خبرگزاري مهر، 12/2/1388.
174 . «موسوي: پاي بندي دولت به اطاعت از ولي فقيه را در جدا كردن سازمان حج ديديم»؛ پايگاه اينترنتي قلم؛ 14/2/1388.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14