درخواست جمعي از دانشجويان دانشگاه تهران از كيهان

پس از انتشار گزارش هاي افشاگرانه روزنامه كيهان پيرامون شبكه هاي هرمي و اقدامات مقتدرانه دستگاه قضايي در برخورد با اين معضل، جمعي از دانشجويان دانشگاه تهران در نامه اي خطاب به مديرمسئول روزنامه كيهان ضمن تشكر از اقدامات كيهان، درخواست نمودند تا اين سير افشاگرانه ادامه يابد. متن كامل اين نامه در ذيل مي آيد:
مديرمسئول محترم روزنامه كيهان
با عرض سلام و احترام
با توجه به پيگيري هاي سال گذشته روزنامه كيهان و مسئولان امنيتي و پشتيباني گروههاي مختلف مردمي از جمله تشكلهاي دانشجويي برخوردهاي قاطعي با دفاتر شركتهاي هرمي صورت گرفت كه مهمترين اقدام مربوط به برخورد با 400 شركت هرمي در سطح شهر تهران بود. پس از اين اقدام اميدواري زيادي در اذهان عمومي ايجاد گرديد كه پرونده اين شركتها براي مدت زيادي بسته خواهد شد. اما متأسفانه همچنان در گوشه و كنار خبرهايي از ادامه فعاليت اعضاي اين شركتها به گوش مي رسد. تعدادي از دانشجويان كه از اوايل سال 88 در اين شركتها عضو بوده اند، همچنان به فعاليت خود ادامه مي دهند و هر از چندگاهي در محيط هاي دانشجويي از جمله خوابگاههاي دانشگاهي ظاهر مي شوند. متأسفانه به نظر مي رسد هنوز دستورالعمل مناسبي در اختيار مسئولان زحمت كش حراست دانشگاهها جهت برخورد با اعضاي شركتهاي هرمي در دانشگاهها قرار نگرفته است. اميد است هر چه سريعتر وضعيت اين دانشجويان كه با استفاده از وضعيت مناسب محيط هاي دانشگاهي خصوصا خوابگاهها، ديگر دانشجويان را در معرض آسيب قرار مي دهند، روشن گردد.به هر حال با توجه به تعداد پرونده هاي ورودي به دادسراي جرايم رايانه اي مي توان به ميزان عضوگيري اين شركتها پي برد. به نظر مي رسد جنبش دوباره اي براي برخورد با اين شركتها و اطلاع رساني سازنده و همچنين اعمال مجازاتهاي سنگين افراد عضو لازم باشد. از اين رو روزنامه كيهان مي تواند نقش بزرگي را در جهت آگاهي بخشي و اطلاع رساني ايفا نمايد.
با تشكر
جمعي از دانشجويان دانشگاه تهران

همت با اشاره به تحركات و ملاقات هاي اخير خاتمي :
جريان دانشجويي اجازه ورود دوباره منافقين به عرصه سياسي را نخواهد داد

دبير سياسي اتحاديه جامعه اسلامي دانشجويان با بيان اينكه خاتمي به دنبال بازگشت بر مسند رهبري اصلاح طلبان است، گفت: جريان دانشجويي با روشنگري هاي خود اجازه ورود دوباره دروغگويان و منافقين به عرصه سياسي را نخواهد داد.
محمد همت با اشاره به سخنان اخير خاتمي در ديدار با نمايندگان اقليت مجلس و هدف وي از اين ديدار اظهار داشت: جريان فتنه با توجه به قطع يد در اغلب جريان هاي حاكميت و به دليل عدم اقبال عمومي و تخلفات قانوني گسترده، به دنبال نفوذ در دستگاه هاي حاكميتي است و تلاش مي كند به هر طريقي از اين شرايط خارج شود.
دبير سياسي جامعه اسلامي دانشجويان كشور افزود: هدف بعدي جريان فتنه از اين گونه ديدارها همراهي با خواص بي بصيرتي است كه تا كنون بر اساس منفعت طلبي خود، حق و باطل را انتخاب كردند؛ طيفي كه خطر آنها كمتر از جريان فتنه نيست.
وي در ادامه به سخن خاتمي مبني بر اينكه اقليت مجلس خواست و اراده اكثريت معنوي جامعه را نمايندگي مي كنند و بايد با توجه به اين وظيفه مهم خواست اكثريت را مورد توجه قرار دهند، اشاره و تصريح كرد: خاتمي هنوز با بيان اين سخنان كنايه آميز به توهم برخي سياسيون فريب خورده و دروغ بزرگ تقلب دامن مي زند و با استفاده از جهالت عميق موسوي و كروبي و از طريق رفتارهاي دوگانه و نفاق گونه، در صدد بازگشت بر مسند رهبري اصلاح طلبان است.
همت با بيان اينكه نمايندگان اقليت مجلس خود را پله هاي قدرت طلبي جريان نفاق نكنند و از همراهي تلويحي با قانون شكنان قانون گريز در جايگاه مقدس قانونگذاري بر حذر باشند، گفت: جريان دانشجويي به نمايندگي از جوانان بابصيرت اين مرز و بوم با روشنگري هاي خود اجازه ورود دوباره دروغگويان و منافقين به عرصه سياسي را نخواهد داد.

واكنش بسيج دانشجويي دانشگاه تهران به اردوي مختلط دانشجويان در كيش

بسيج دانشجويي خوابگاه هاي دانشگاه تهران و علوم پزشكي تهران طي اطلاعيه اي نسبت به سخنان مديركل كوي اين دانشگاه تهران درباره »اردوي مختلط« در كيش انتقاد كرد.
متن كامل اين اطلاعيه به شرح ذيل است:
طبيعت دانشجو آرمان گرايي است؛ بايد هم آرمان گرا باشد، اگر آرمان گرا نباشد اين حركت متوقف خواهد شد.... مهم اين است كه شما حرفتان را مطرح كنيد، استدلالتان را مطرح كنيد، پاسخ قانع كننده اي بخواهيد؛ مسئولان هم بايد پاسخ بدهند. »مقام معظم رهبري«
شايد آنچه بيش از همه باعث تفاوت تشكل بسيج دانشجويي از ديگر تشكل هاي دانشجويي و همچنين نهادها و تشكل هاي سازماني و اداري مي شود، داشتن روحيه و آرمان مطالبه گري و عدالت خواهي است. آرماني كه به جد از سوي رهبر بزرگوار انقلاب بر دوش دانشجويان و به ويژه دانشجويان بسيجي گذاشته شده است؛ و مسئولان كشور نيز موظف به پاسخ گويي در برابر مطالبات قانوني و بر حق دانشجويان هستند. مطالباتي كه به دور از هرگونه مصلحت انديشي هاي سازماني و اداري و همچنين به دور از هرگونه جريان هاي پشت پرده، در فضاي دانشجويي مطرح و خواستار پاسخ گويي و شفاف سازي نسبت به امور مربوط مي باشد.
پس از انتشار خبر برگزاري اردوي مختلط شوراي صنفي كوي دانشگاه تهران در جزيره تفريحي كيش و درج آن در نشريه متعلق به بسيج دانشجويي، برخي مسئولان دانشگاه در اظهاراتي مضحك و غيرمنطقي اقدام به توجيه اين عمل غيرقانوني كردند. لذا بسيج دانشجويي خوابگاه ها وظيفه خود مي داند، مطالبي را در اين باب مطرح ساخته و مطالبه گري اصلي خود را كه مديران دانشگاه از پاسخ به آن طفره رفته اند بار ديگر مطرح نمايد.
مديريت كوي با چه استدلالي اردوي مختلط به جزيره كيش را نه تنها نادرست نمي داند، بلكه آن را كاري مناسب مي داند و تاكيد به برگزاري اردوي هاي كيش هم مي نمايد؟ و همچنين مدعي مي شود كه چه كسي كيش رفتن را حرام كرده است؟ آيا تنها اينكه جزيره كيش يكي از شهرهاي ايران است مي تواند توجيهي براي برگزاري اين اردوي مختلط باشد؟
اين اظهار نظرات مضحك در حالي از سوي مديريت كوي دانشگاه مطرح مي شود كه نظر مقام معظم رهبري در مورد اردوي هاي مختلط و بالاخص كيش صريح و راه گشاست. ايشان مي فرمايند: »دانشجو را مي برند كيش! خوب به جاي كيش ببريد اصفهان، مشهد، جايي كه انسان استفاده ي معنوي بكند. جوان هرجا كه برود آن كيف حلال را مي كند... حالا حتما بايد ببرند كيش؟... كه در آنجا برخي از ضوابط (بر خلاف حق) سست است؟... بايد ببرند كيش كه جوان ضابطه شكني كند؟ اسلامي شدن دانشگاه ها اين است؟ يا اردوي مختلط ...! اردوي مختلط دانشجويي كه چي ...؟ دختر و پسر ]را مي برند[ اردوي مختلط.....! »
حال با اين وجود جاي تعجب است كه چگونه مديريت كوي به تاويل و توجيه نظرات صريح مقام معظم رهبري پناه آورده است ؟!
اكنون كه در مصاحبه ها و اظهارنظرها اين طور مطرح گرديده است كه اين كار با سفارش و هماهنگي از سوي برخي مقامات وزارت علوم يعني دكتر ملاباشي و رياست دانشگاه تهران، دكتر رهبر و ... صورت گرفته است؛ اعلام مي نماييم اين گونه طرح مباحث انحراف از سوال اصلي بسيج دانشجويي و توجيهي براي بدون جواب گذاردن آن است و در اين صورت سوال ما متوجه همه مقامات فوق خواهد بود .
مساله ديگر، استدلال جالب! مديريت و شوراي صنفي به تشكيلاتي بودن اين اردو و طرح بهانه تصويب اساسنامه اي دانشجويي مي باشد. ادعايي كه با منطق هيچ فردي سازگار نيست. ايشان به چه حقي به خود اجازه مي دهند به اسم تصويب اساسنامه چنين اردوي مختلطي را برگزار نمايند؟ مگر اين اساسنامه را در دفاتر تهران نمي شود تصويب كرد؟
سوال ديگر اينكه نقش مديريت كوي در اين تصميم گيري چه بوده است؟ آيا اگر شوراي صنفي درخواست اردوي خارج كشور نيز مي كرد با موافقت روبرو مي شد؟ توجيه دور از منطق ارزان تر بودن كيش نسبت به مشهد و اينكه اعضا شورا تاكنون به كيش نرفته اند و تكراري بودن مشهد ؛ آيا درست است؟ در حالي كه نفس اردوي مختلط دانشجويي آن هم به جزيره كيش و با هزينه بيت المال مورد سوال و يك عمل كاملا غيرقانوني مي باشد؛ مسئولان سعي در توجيه اين عمل با استدلال هاي غيرمنطقي از جمله تقدير شايسته و يا ارزان بودن سفر كيش نسبت به مشهد مي كنند كه اين واقعا جاي بسي تاسف دارد.اين نكته را نيز گوشزد مي كنيم كه مديران دانشگاه هيچ حقي نسبت به خرج بيت المال با توجه به سليقه و نظرات شخصي و غيرمنطقي خود نداشته و نخواهند داشت و نسبت به تمامي اين موارد بايد پاسخ گو باشند. آيا گفتن اينكه بنده مدير هستم و با تشخيص خود هر عملي را انجام مي دهم در جامعه اسلامي صحيح مي باشد؟!
در اين ميان بسيج دانشجويي خوابگاه هاي دانشگاه تهران ضمن تاكيد مجدد بر غيرقانوني و ناشايست بودن اين اقدام، اعلام مي كند كه در راه مطالبه گري و آرمان خواهي هاي خود كوتاهي نكرده و هيچ گونه مصلح انديشي را جايز نمي داند و از مسئولان دانشگاه توقع دارد به جاي توجيه كردن اقدام خود صداقت پيشه كرده و به اشتباه خود اذعان نمايند و در پي جبران خسارت وارده بر بيت المال باشند و بدانند اين گونه ول خرجي ها به معني له كردن حقوق چندين هزار دانشجوي ساكن در خوابگاه ها است.
در آخر نيز تاكيد مي نماييم كه در صورت عدم دريافت پاسخ صحيح و منطقي؛ و سياسي جلوه دادن و منحرف كردن مساله؛ اعتراض جدي تر دانشجويان عدالت خواه را به دنبال خواهد داشت.

نگاهي از يك دانشجو سيرجان، تهران، لندن و باقي قضايا...

محمدرسول ظهيري
به نقشه جهان نگاهي انداختم داشتم بررسي مي كردم فاصله كوفه تا بصره. كوفه تا مصر. كوفه تا ايران و ساير بلاد اسلامي را، عجيب بود چگونه عدل علي عليه السلام مسافت نمي شناخت اگر والي بصره در ميهماني اشراف هم شركت مي كرد امام نامه سرگشاده برايش مي نوشت و بشير و نذير بود براي هر كه مي خواست پايش را از صراط مستقيم كج كند. اگر مي خواست بيت المال را بازيچه كند... اگر مي خواست تفاوت قائل شود بين فقير و غني... پس چرا عدالت علي دوري راه نمي شناخت كه اگر در شهري خلخال را هم از پاي زن يهودي هم مي كشيدند فرياد مي كرد، اگر مرد مسلمان از غصه اين جنايت بميرد رواست....
عدالت علي مالك اشتر هم نمي شناخت. محمد بن ابوبكر هم كه پسر خوانده او بود نمي شناخت. اگر دخترش گردن بندي از بيت المال به امانت مي گرفت سخت برمي آشفت و فرياد مي آورد كه اگر قصد برگرداندن نداشتي قطعا دستت را قطع مي كردم. برايش هيچ فرقي نمي كرد عقيل باشي يا طفل يتيمي در خرابه هاي كوفه. آنچه برايش مهم بود ترس از خشم خدا بود. ترس از عقوبت آخرت بود و آتش سوزان جهنم و 14 قرن گذشت از 5 سال حكومت علي و انقلاب كرد مردي از جنس علي با ظاهري همچون مولايش 14 قرن گذشت كه امام خميني بعد از سال ها دوري از وطن و سكني در كنار قبر اميرالمومنين به تهران آمد تا دوباره تشكيل دهد حكومتي كه علي تشكيل داده بود.
انقلابي كرد از نوع انقلاب حسيني. فرياد مي زد فرياد زينبي و دستانش همچون علي مهربان بود و يتيم نواز. چشمانش روشن بود و اميد ميداد به همه مظلومان جهان. پرچم عدالت را مي خواست علم كند و بركند ريشه بيداد ظلم و ستم از تمام جهان را. فرياد مي زد ما شريك غم همه مظلومان جهان هستيم فرياد مي زد كه نگذاريد اين انقلاب به دست نااهلان بيفتد. فرياد مي زد كه ما اين پرچم را بايد به دست صاحب پرچم برسانيم. فرياد مي زد كه آمريكا هيچ غلطي نمي تواند بكند. ميدانست كه اين انقلاب آرزوي 124000 پيامبر است و حاصل زحمات آنها است كه اينك به دست ما رسيده است. مي گفت پيرو ولايت فقيه باشيد كه به مملكتتان آسيب نرسد.
پير خمين رفت جايش سيدنا قاعد آمد امام خامنه اي آنكه دستش را چون عباس در راه مولايش داد. آنكه هنگام اصابت شمشير اشقيا به بازويش فرمود: سرخم مي سلامت شكند اگر سبويي همچو عباس كه مي گفت كه اگر دستم را قطع كنيد هرگز از حمايت امام زمانم دست نخواهم كشيد.
و براستي او هم عباسي بود براي روح الله...
يك عباس بود و يك لشگر دشمن و اينك سيدعلي است كه فرياد مي زند اين عمار... اين عمار... فرياد مي زند به منافقان كه بدانيد اگر قرار باشد اين بار اتفاقي بيفتد قيام حسيني است نه صلح حسني. چفيه را از آن زمان برگردن دارد به نشانه لباس رزم و جهاد كه بگويد كل يوم عاشورا و كل الارض كربلا. اينجا كوفه نيست كه علي تنها بماند. اينجا ايران است ايران اسلامي... نخبگان بي بصيرت بودند به درك اسفل سافلين! مردم كه پيرو مولايشانند. جان مي دهند براي سرورشان و آقايشان. افسران جنگ نرم به مولايشان پشت نكرده اند. درهم دينار هم برايش به آب بيني بزي نمي ارزد. خالصند و پاك و پاي درركاب. مردم فهميده اند كه بايد تابع باشند تا آسيبي به اسلام نرسد ديگر فريب نخواهند خورد و نظاره گر نخواهند نشست.
مي دانند فرق مسافت كوفه تا بصره بيشتر است يا تهران تا سيرجان. اصلا سيرجان كجاست نيمكره جنوبي كره زمين يا قطب جنوب چرا هرچه فرياد مي كنيم به گوش كسي نمي رسد. درگوشهاي چه كسي پنبه گير كرده. مي دانيد سيرجان يك نماد شده است. يك مشت است از خروار ظلم فراموش شده.
خاطرات هاشمي سال 65 را مي خواندم... ديروز فائزه و ياسر ناهار را درمجلس خوردند... مي خواستم بروم مشهد فاطمه و فائزه دوستانشان را خبر كردند 120نفر شديم. با هواپيما رفتيم... مهمان داشتيم غذا از بيرون آوردند كه خبر دادند كه شهر مهران اشغال شده... بچه ها رفته بودند به شمال ... بچه ها رفته بودند ليبي، كوبا و بلژيك و...
مخم سوت كشيد كتاب را بستم و به خود گفتم چقدر بيت المال بي ارزش شده.عجبا بيت المال بازيچه آقازاده ها شده.
مي خورند و با افتخار مي نويسند تا بماند براي تاريخ كه همه بفهمند و بدانند كه مدل حكومت ما اينگونه است و كور شود هر آنكه نتواند ديد. آن ديروز بود كه ناهار مجلس را مي خوردند. با چارتر اختصاصي دراوج دفاع با دوستان 120نفره با پول بيت المال به سفر تفريحي مي رفتند. آن ها همه تخم مرغ بود امروز شتر زانو ادب به درگاهشان مي سايد. عجيب نيست كساني كه با افتخار مي نويسند از غلط هايي كه مي كردند به عنوان خاطرات اوج دفاع بايد به خندند به طلبه سيرجاني.
در دلش بگويد لندن - تهران يا سيرجان - تهران كدام نزديكتر است.
از لندن شكايت مي كنند فردا تهران لبيك مي گويد.متهم شاكي است كه چرا به ما چپ نگاه كرده اند. به شما چه مربوط كه ما مي خواستيم؛ آشوب كنيم. به شما چه مربوط كه ارازل و اوباش استخدام كرديم تا آتشفشان به پا كنيم. به شما چه مربوط كه ياران خداجويمان را به صف كرديم درعاشورا هلهله كنند به نمازگزاران سنگ بزنند لباس از تن بسيجي بكشند و چادر از سرناموس مردم. چرا راه دور برويم همين شهرري. اگر 10سال هم در شهرري بسط بنشيني نيست كسي صدايت را بشنود. مي داني چرا؟ چون بلندگو به دست نگرفته اي. ولي همان بهتر كه بلندگو نداري كه گوش فلك را كر كني. اصلا اگر بلندگو داشتي كه اينجا نبودي ميرفتي لندن يا سواحل مديترانه. همان جا نامه بدون امضا مي نوشتي به دادستان دادستان هم سه بار از اول تا آخر مي خواند و برايش كنفرانس خبري مي داد. اگر بلندگو داشتي از داخل اوين هم كه بودي نامه مي نوشتي براي رئيس جمهور آمريكا كه برسيد به داد مظلوم ولي آنها نمي دانند كه اينجا نشسته اي كه آسيبي به ولايت فقيه نرسد. نشسته اي كه بگويي اي رهبر آزاده آماده ايم آماده ... آماده ايم كه بلندگوي سيدعلي باشيم نه انگليس و آمريكا.
بلندگوي علي صدا ندارد سوز دارد. جگر را مي سوزاند. شوري دارد كه كاخ مستكبرين را به آتش مي كشد.
هيأتي دارد تن لندن نشينان را به لرزه درمي آورد. براي همين است كه از آن مي ترسند.
مي دانند كه اگر ساكتشان نكنند كاخ آنها را به آتش مي كشند پس بايد چاره اي كرد.
تهمت و تمسخر!!
بايد لباس از تنشان بيرون آورد تا مبادا مردم را گمراه كنند؟
لباس روحانيت مقدس است، پابرهنه رفتن باعث وهن آن مي شود!
فريادشان گوشمان را اذيت مي كند بايد بروند به زندان اوين بند انفرادي بايد باشند تا مبادا زنداني ها هم فريب بخورند آنها مثل ويروس هستند. اين بار مولايش به دادش رسيد اينبار نگذاريد صدايش به بيرون برود. ممنوع الملاقاتش كنيد! شب عيد است. همه مرخصي، از دزد و آدمكش تا... فقط او بماند! و باز مولا همه نقشه ها را به هم ريخت!
اگر ترس از علي نبود همان اول عمارها را از صحنه روزگار محو مي كردند! مي دانند كه ذوالفقار علي برنده است با هيچ كس شوخي ندارد! اگر از ترس علي نبود بايد براي بار سوم هم مي رفت انفرادي عمار هم بلندگوي علي بود. او را برنتافتند حتي زمان پيامبر هم او را برنمي تافتند و مي خواستند او را بكشند و آخر هم كشتند. عماربودن هزينه دارد به همين راحتي ها نيست. نمي شود در خانه نشست و عمار بود. بايد مرد جنگ بود و خانه و كاشانه را وداع گفت. بايد بست نشست در ديار غربت. تسليم نشد. به سوزش سرزنش خواص دوپهلو به تمسخر آل اميه و آل مروان. به طعنه عبا به دوشان بي بصيرت. به نگاههاي عاقل اندر سفيه آقازاده هاي لندن نشين.
اگر فتنه گر باشي خطري برايشان نداري. شهر را هم به آشوب بكشي برايشان مهم نيست. وهن روحانيت هم نيست اگر بلندگوي تو مارك لندن باشد. همين خاتمي. اگر يك ميليارد دلار از سعودي هم بگيرد مهم نيست. اگر در ايتاليا به ياد برلوسكوني با دختران دست بدهد و نيز عكس يادگاري بگيرد. دست در دست هم جلوي دوربين بروند كه بگويد اي اهل عالم اين منم رئيس جمهور سابق ايران با لباس اسلام. اين اسلام من است اسلام من از نوع آمريكايي است. منم كه شمشير جنگ با احكام اسلام را به دست گرفته ام تا كور شود هركس نمي تواند ببيند. اين ها هيچ كدام وهن اسلام و روحانيت نيست. از ابطحي و عبدالله نوري و موسوي لاري .... كه در زندان هم هستند مي ترسيد. دادگاه ويژه روحانيت به ملت گزارش دهد به درد چه كاري مي خورد آنقدر خلع لباس اينها سخت است كه جانتان به حلقومتان رسيده يا اينكه عملكرد آنها را مجرمانه نمي دانيد.
بخدا قسم يادم نرفته آن زماني كه مي گفتند درنمازجمعه كه دشمن... دشمن پيغمبر است.
و در آخر آقايان قانون لطفا جواب دهيد به مردم كه فاصله شهرري تا تهران چقدر است؟ اگر شما نمي دانيد ما مي دانيم! به اندازه فاصله شمال تهران تا جنوب تهران! و به اندازه خاك زيرپاي پابرهنگان تا دهان گشاد كاخ نشينان فتنه گر... دهان هايي كه خدا وعده داده در زير پاي ترك خورده مستضعفين لگدمال شود و قطعا آن روز نزديك است، و آن روز نزديك است و وعده خدا حتمي است.
¤ دانشجوي علوم ارتباطات و رسانه

بيانيه تحليلي بسيج دانشجويي دو دانشگاه در محكوميت منع حجاب در آذربايجان

در پي صدور بيانيه اخير وزارت آموزش كشور آذربايجان در راستاي «حجاب ستيزي» بسيج دانشجويي دانشگاه هاي علامه طباطبايي(ره) و حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران طي بيانيه اي تحليلي به تشريح ابعاد اين پروژه شوم پرداخته اند. متن كامل اين بيانيه به شرح زير است:
«يا ايها النبي قل لازواجك و بناتك و نساء المومنين يدنين عليهن من جلابيبهن ذلك ادني ان يعرفن فلا يوذين و كان الله غفورا رحيما.»
اي پيامبر(ص)، به همسران و دخترانت و زنان مومنان بگو: روسري هاي بلند خود را بر خويش فرو افكنند تا شناخته نشوند و مورد آزار قرار نگيرند كه خداوند همواره بخشنده و مهربان است. احزاب- آيه 59
حجاب و پوشش صحيح زنان يكي از عوامل بسيار موثر در حفظ خانواده است و مورد تاكيد دين مبين اسلام است. بنابراين با توجه به اهميت حجاب در طول تاريخ، حجاب همواره مورد بغض و كينه دشمنان اسلام و ديگر اديان توحيدي قرار گرفته و همواره مبارزه با آن يكي از اقدامات اوليه و اساسي مكاتب غيرالهي بوده است.
در دوران معاصر نيز تفكر حجاب ستيزي با ترفندها و شيوه هاي جديد صهيونيستي- مانند لزوم استفاده از لباس يونيفورم، مبارزه با راديكاليسم مذهبي و ... -به وسيله بعضي از دگرانديشان كج انديش در دومين كشور شيعي دنيا القا مي شود تا از اين طريق زمينه تضعيف اصل حجاب و ترويج بيش از پيش فرهنگ برهنگي و هرزگي فراهم شود و حيثيت زنان پايمال گردد.
بي شك بيانيه اخير وزارت آموزش آذربايجان نيز اقدامي در راستاي حجاب ستيزي است كه نه اولين و نه آخرين اقدام ضدديني دولت جمهوري آذربايجان نبوده و نخواهد بود، بلكه اين اقدام در شمار سياستهاي ضدديني گذشته مانند تخريب يا تعطيل نمودن مساجد، ممنوعيت پخش اذان از مناره هاي مساجد، ممنوعيت ورود خادمان ديني به رقابتهاي انتخاباتي، ممنوعيت صدور اسناد هويتي از قبيل شناسنامه و گذرنامه با عكس داراي پوشش اسلامي، ممنوعيت كمك مالي به رسانه هاي اسلامگرا، ممنوعيت پخش برنامه هاي ديني از شبكه هاي تلويزيوني، ممنوعيت اقامه نماز در پادگانهاي نظامي، ممنوعيت وجود نمادهاي ديني در مراكز دولتي، ممنوعيت عزاداري خياباني در ايام محرم، ممنوعيت افتتاح دفاتر مراجع تقليد، ممنوعيت افتتاح حوزه علميه و غيره محسوب مي شود. در اين راستا بسيج دانشجويي دانشگاه علامه طباطبايي(ره) و بسيج دانشجويي دانشكده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران وظيفه خود مي داند ضمن محكوميت اين اقدام ضدديني دولت جمهوري آذربايجان و اعلام بيزاري از رفتار ضدانساني ماموران دولتي در ضرب و شتم مردم ديندار اين سامان و بازداشت فعالان سياسي و مذهبي، نكات زير را يادآور شود.
1)مقامات دولت باكو با اتخاذ سياست شكست خورده حجاب ستيزي؛ در حقيقت، راهي را پيش روي خود قرار داده اند كه پيش از اين به مدت 80 سال در تركيه و نيز ايران قبل از انقلاب تجربه شده است، سياست نظام لائيك تركيه- كه از دوران حاكميت مصطفي كمال پاشا مقلب به آتاترك آغاز شد- در نهايت با شكست سنگيني مواجه گرديد و بي شك يكي از زمينه هاي مهم پيروزي انقلاب اسلامي در ايران، سياست حجاب ستيزي دولت پهلوي بوده است.
ب- دولتمردان آذري كه پيش از اين، تركيه را الگوي آذربايجان معرفي مي كردند بهتر است بدانند اگر نظام سياسي مبتني بر غرب گرايي كارايي داشت، دولت تركيه از اين سياست عدول نمي كرد، علاوه بر اين، خود غربيها نيز از انبوه مشكلات ناشي از مكتب ليبراليسم به ستوه آمده اند كه موج گسترش اسلام در ميان مردم كشورهاي اروپايي نشان اين ادعاست. درحالي كه اين اقدامات حتي با مخالفت احزاب غرب گرايي چون مساوات و جبهه خلق و افرادي در كميته امور ديني مواجه شده است كه خود را پيرو انديشه غربي مي دانند.
2) به طور طبيعي دولتمردان آذري مي دانند مردمي كه امروز بيش از چهار سال متوالي در مقابل سياست حجاب ستيزي ايستادگي كرده و انواع محروميت هاي اجتماعي، بازداشت، شكنجه، زندان، جريمه و غيره را به جان خريده اند وارثان نسلي هستند كه در دوران 70 ساله حاكميت كمونيست ها، شكنجه هايي به مراتب شديدتر مانند غرق شدن در دريا، انداخته شدن در قير مذاب و تبعيد را به چشم ديده ولي از اعتقادات ملي و ديني خود عدول نمي كردند. لذا عاقلانه ترين انتخاب آن است كه دولتمردان آذري از مسير تقابل با چنين مردمي بازگشته و در مسير تعامل و همراهي با آنان قرارگيرند.
3) امروزه جمهوري آذربايجان به ميداني براي تشخيص مدافعان حقيقي حقوق انسانها از حاميان دروغين حقوق بشر تبديل شده است. در حالي كه حدود دو ماه است دانش آموزان محجبه آذري به خاطر اعتقادات خود از تحصيل بازمانده اند صدايي از اردوگاه به اصطلاح حاميان حقوق بشر به گوش نمي رسد.
4) سخن پاياني با رئيس جمهوري آذربايجان، آقاي الهام علي اف است كه در مراسم تحليف رياست جمهوري به كتاب آسماني مسلمانان سوگند خورده، ليكن مدتهاست كه در مقابل احكام نوراني آن صف آرايي كرده است. آقاي علي اف بايستي بدانند موضوعاتي مانند ممنوعيت پخش اذان، تخريب مسجد و ممنوعيت حجاب تنها رويارويي با مسلمانان جمهوري آذربايجان نيست بلكه اين اقدامات ضد ديني در افكار عمومي نزديك به دو ميليارد مسلمان، مبارزه با اعتقادات همه آنان ارزيابي مي گردد. آقاي علي اف بهتر است بدانند در اشغال بودن 20درصد خاك يك كشور مسلمان تنها موضوع داخلي كشور تحت حاكميت ايشان نيست بلكه يكي از دردهاي مشترك همه مسلمانان محسوب مي شود، لذا بهتر است به جاي برنامه ريزي جهت مبارزه با آموزه هاي ديني مردم مسلمان آذربايجان، از باورهاي ديني آنان از قبيل جهاد و شهادت، براي بازپس گيري اراضي اشغالي استفاده نمايد كه در اين صورت همه مسلمانان نيز به هر نحو ممكن، جمهوري آذربايجان را ياري خواهند داد.
و بالاخره بايستي آقاي رئيس جمهوري آذربايجان بدانند خواسته فعلي مردم جمهوري آذربايجان صرفا لغو بيانيه وزارت تحصيل درخصوص ممنوعيت حجاب در مدارس نيست كه ايشان بتواند با يك اقدام تاكتيكي و توصيه به مجلس ملي، اعتراضات را مثل دفعات قبل خاموش نمايد، اين بار مردم جمهوري آذربايجان خواستار حذف تمام محدوديتهاي ديني مانند ممنوعيت صدور اسناد هويتي با عكس داراي پوشش اسلامي و نيز ممنوعيت عزاداري خياباني و غيره هستند تا بتوانند به طور آزادانه به اعتقادات خود عمل نمايند هر چند كه در اين مسير هزينه هاي زيادي مانند ضرب و شتم، جريمه، دستگيري و زندان را متحمل گردند.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
بسيج دانشجويي دانشگاه علامه طباطبايي(ره)
بسيج دانشجويي دانشكده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران

روايت رييس سازمان بسيج اساتيد از ناگفته هاي ترور شهيد علي محمدي

سالگرد ترور ناجوانمردانه استاد دانشگاه تهران و دستگيري عوامل سياه اين اقدام ننگين در صدر اخبار چند روز اخير رسانه ها بوده است. در اين خصوص ابعاد ناگفته اي از زندگي شهيد علي محمدي و اتفاقاتي كه چند روز قبل از شهادت ايشان به وقوع پيوسته است را رييس سازمان بسيج اساتيد كشور در گفت وگو با فارس مطرح ساخته است.
سهراب صلاحي رئيس سازمان بسيج اساتيد دانشگاه هاي كشور در گفت وگو با خبرنگار گروه دانشگاه خبرگزاري فارس، با اشاره به اينكه در آستانه اولين سالگرد شهادت استاد مسعود علي محمدي به همراه سردار محمدرضا نقدي رئيس سازمان بسيج مستضعفين با خانواده اين استاد برجسته دانشگاه تهران ديدار داشتيم، گفت: در اين ديدار همسر شهيد مسعود علي محمدي در سخناني گفت « روز قبل از شهادت مسعود علي محمدي فردي ناشناس با منزل ما تماس گرفت و قصد داشت به گونه اي رد پاي همسرم را پيگيري كند .»
وي افزود: اين فرد ناشناس خود را از دوستان شهيد عليمحمدي معرفي كرده و از همسر شهيد علي محمدي سؤال كرده بود كه آيا آقاي دكتر در تهران هستند يا خير؟ و همسر شهيد علي محمدي در پاسخ اعلام كرده بود « دكتر علي محمدي ساعت 8 صبح فردا در دانشگاه تهران كلاس دارد . »
صلاحي خاطرنشان كرد: در اين ديدار همسر شهيد علي محمدي در ادامه گفت شب قبل از ترور همسرم وي به منزل مراجعه كرد و وقتي موضوع را مطرح كردم شهيد علي محمدي اعلام كرد « نبايد برنامه ام را لو مي دادي . »
رئيس سازمان بسيج اساتيد دانشگاه هاي كشور در ادامه تصريح كرد: همسر شهيد علي محمدي اعلام داشت « از آن موقع به بعد خود را نمي بخشم كه موجب شدم تروريست ها مطمئن شوند شهيد علي محمدي در تهران حضور دارد . »
وي در ادامه اظهار داشت: دستگيري عوامل ترور شهيد علي محمدي خبري بسيار خوش و ميمون براي خانواده اين شهيد، جامعه علمي و دانشگاهي و نخبگان كشور بود .
صلاحي تاكيد كرد: دستگيري عوامل ترور شهيد علي محمدي موفقيتي براي سربازان گمنام امام زمان(عج) بود البته به نظر مي رسد نسبت به اين اقدامات وزارت اطلاعات پروسه طولاني را طي كرد و اين امر به فتنه سال 88 باز مي گردد .
رئيس سازمان بسيج اساتيد دانشگاه هاي كشور با اشاره به اينكه دشمنان انقلاب اسلامي پس از فتنه 88 احساس كردند كه مي توانند با انجام ترورهاي كور بر عليه دانشمندان ايراني ضربه هايي وارد كنند و آن را گردن نظام اسلامي بيندازند، خاطرنشان كرد: ترور شهيد علي محمدي يكي از پيامدهاي منفي دوران فتنه بود كه برخي ها با غفلت به انجام آن دست زدند .
وي با اشاره به اينكه در فتنه سال 88 عده اي با هماهنگي با دشمنان تابلودار نظام اسلامي سعي داشتند فضاي فتنه را همچنان پيش ببرند، تصريح كرد: امروز قدرت نرم جمهوري اسلامي و ملت بزرگ ايران در منطقه و ميان ملت هاي بزرگ، قدرت قابل لمسي است، به گونه اي كه تمامي قدرت هاي سلطه گر تمام توان رسانه اي، ديپلماسي و سخت و نرم خود را جمع كرده اند تا بتوانند مقابل اين موج بايستند البته قدم به قدم ملت ايران به مقابله با دشمنان نظام اسلامي ايستاده است .
صلاحي تاكيد كرد: امروز قدرت نرم جمهوري اسلامي ايران به
گونه اي است كه رابطه دولت هاي ديگر با كشورمان يك معيار استقلال به حساب مي آيد، يعني اگر دولتي مي خواهد در نزد جهان و ملت خود اعلام كند كه دولت مستقلي است، شاخص اين مستقل بودن رابطه با جمهوري اسلامي ايران است و اين افتخار بزرگي است كه ملت ايران به واسطه انقلاب اسلامي كسب
كرده اند .
رئيس سازمان بسيج اساتيد دانشگاه هاي كشور با اشاره به اينكه ايرانياني كه در خارج از كشور زندگي مي كنند اين عزت و عظمت را بيش از ما كه در داخل كشور هستيم، درك مي كنند، اظهار داشت: قدرت نرم وقتي همراه با قدرت علمي باشد طبعاً قدرت هاي سلطه گر و در راس آن رژيم صهيونيستي كه پادگان آنها در منطقه خاورميانه است بيش از گذشته احساس مي كنند پايگاه هايشان يكي از پس از ديگري در منطقه از دست مي رود .
وي افزود: دولت هاي سلطه گر تلاش هاي گسترده اي كردند تا پيشرفت هاي علمي ملت ايران را در كانون اصلي خود خفه كنند اما با تغيير فضا در ايران و با روي كار آمدن دولت كنوني و هوشياري ملت ايران اين مشكلات حل شد و كاروان علمي ايران كه بر تارك آن پيشرفت دانش هسته اي مي درخشد بار ديگر سرعت گرفت .
صلاحي با بيان اينكه دولت هاي سلطه گر متوجه نيستند كه با ترور دانشمندان ايراني همچون شهيدان علي محمدي و شهرياري ده ها و صدها استاد ديگر در اين كشور سر بلند خواهند كرد، بيان داشت: اقرار بسياري از محققان خارجي بر اين نكته است كه جمهوري اسلامي ايران در دنيا از جهت وجود دانشمندان هسته اي حرف هاي بسياري براي گفتن دارد .
رئيس سازمان بسيج اساتيد دانشگاه هاي كشور با تاكيد بر اينكه دانشمندان كشورمان انقلابي هستند، تصريح كرد: دشمنان نظام اسلامي در مراحل گوناگون بر ملت ايران فشار وارد كردند اما در سال 88 و فتنه اي كه روي داد بار ديگر تشويق شدند تا دست به اقدامات تروريستي بزنند و با اين اقدام خود قصد داشتند به مقابله با كاروان علمي ايران بپردازند اما موفق نشدند .
وي در پايان خاطرنشان كرد: همانطور كه در مراسم چهلم شهيد شهرياري و اولين سالگرد شهيد علي محمدي مشاهده كرديم دانشمندان جوان كشورمان اعلام داشتند كه جاي اين اساتيد را پر مي كنند و اجازه نمي دهند صدمه اي به نظام اسلامي ايران وارد شود جواب رد شهيد علي محمدي به درخواست همكاري بامنافقين 10 روز قبل از شهادت.
سردار محمدرضا نقدي رئيس سازمان بسيج مستضعفين كه به همراه تعدادي از اساتيد و اعضاي هيأت علمي دانشگاه ها، در آستانه سالگرد شهادت شهيد علي محمدي جهت ديدار با خانواده اين شهيد، به منزل وي رفته بود، گفت: شهيد علي محمدي و ساير شهدا ستاره هايي هستند كه راه را نشان مي دهند از اين رو بايد خاطرات آنها پس از جمع آوري، در اختيار عموم قرار داده شود تا الگويي براي ادامه دهندگان راهشان باشد .
وي افزود: شهدا ذخاير و
گنجينه هاي ارزشمندي هستند كه هرچه از آنها استخراج كنيم، تمامي ندارند. از سوي ديگر كتاب شهدا مغناطيسي دارد كه جوان ها را به سوي خود جذب مي كند به همين جهت هر چه زودتر بايد خاطرات آنها جمع آوري و بصورت كتابي حتي كوچك، منتشر شود .
رئيس سازمان بسيج مستضعفين با بيان اينكه پيشرفت علمي ثمره تلاش هاي عاشقانه است، تصريح كرد: بيشترين انگيزه براي كارهاي فداكارانه، بيان كارهاي فداكارانه است بنابراين بايد از مكتب شهدا براي گرفتن انگيزه و روحيه، بيشتراستفاده كنيم، همچنين بايد با تأسي از آنها با اخلاص بيشتري وظايف محوله را انجام دهيم .
وي در بخش ديگري از سخنان خود درباره ترور دانشمندان ايراني اظهار داشت: وقتي دولتمردان كشورهاي استكباري نتوانستند ملت ما را از مسير جهاد علمي منحرف كرده و بترسانند، تصميم به دانشمند كشي گرفتند. در واقع هنگامي كه آنها مي بينند نخبگان علمي ما دست رد به سينه آنها مي زنند، خود را در اجراي طرح هاي آدم كشي مجاب مي بينند .
در اين ديدار همسر شهيد علي محمدي هم با بيان خاطراتي از اين شهيد گرانقدر، گفت: 10روز قبل از اين اتفاق منافقين برخي اسناد مهم مربوط به مباحث هسته اي كشورمان را از طريق اينترنت برايش ارسال كرده بودند تا دكتر درباره صحت يا عدم صحت اسناد نظر بدهد اما وي هيچ پاسخي به آنها نداد .
وي ادامه داد: شهيد علي محمدي بسيار در كارش دقيق بود به نحوي كه هيچ گاه رفاقت و دوستي را در كارهايش دخالت
نمي داد؛ به همين جهت بارها پيش مي آمد كه با دوستانش ساعت ها بر سرنحوه انجام كاري بحث مي كردند اما رابطه اش با دانشجويان يك رابطه اي شبيه رابطه پدر و فرزندي بود تا رابطه استاد و دانشجو، همين رابطه باعث شده بود تا دانشجويانش بصورت متحد علاوه بر محكوميت به شهادت رساندن شهيد علي محمدي در روز تشييع پيكرش نيز حضور همه جانبه داشته باشند .

براي خانم دكتر قاسمي همسر شهيد مجيد شهرياري

زهرا شميراني - دانشجوي دانشگاه تهران
«ولا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون»
براي همسر جانباز شهيد دكتر مجيد شهرياري؛ سركارخانم دكتر بهجت قاسمي:
شهرياراني كه رفتند كاري حسيني كردند و شمايان زينب هاي زمانيد كه كربلا در كربلا مي مرد اگر زينب نبود پس سلام علي قلب زينب الصبور.
براي من كه پر از واژه هاي ترديدم
تو آيه آيه يقيني، نشانه اي بانو...
امام (ره) به ما آموخت كه انتظار در مبارزه است و اين بزرگترين پيام او بود. امام ما را آموخت كه عرفان را با مبارزه جمع كنيم و خود بهترين شاهد بود بر اين مدعا كه عرفان عين مبارزه است و شهرياران دوران مصاديق بارز مبارزه و عرفان ما هستند.
بازماندگان با دو دشمن رو در رويند. اندوه رفتگان كه عميق است و شادي دشمنان كه مثل حباب، سطحي و ناپايدار! يزيديان زمان، اين فاتحان بي شكوه ترين رزم عالم، دسته دسته مي كوشند تا شكست واقعي خويش را بزك كنند. هياهوي شادماني آنان مانند بزدلاني است كه در تاريكي قدم مي زنند و براي فرار از ترس و خوف، به صداي بلند زمزمه اي بر زبان مي آورند. و چه نيك تمثيلي بود - از زبان حضرتتان - تمثيل صحنه شهادت دكتر به گودال قتلگاه حسين (ع) و مگر جز اين است كه كل يوم عاشورا و كل ارض كربلا؟!
بعضي ها ما را سرزنش مي كنند كه چرا دم از كربلا مي زنيد و از عاشورا؟ آنها نمي دانند كه براي ما كربلا بيش از آنكه يك شهر باشد يك افق است. يك منظر معنوي است؛ كه آن را به تعداد شهدايمان فتح كرده ايم! نه يك بار، نه دوبار، بلكه به تعداد شهدايمان.. و اين خود نهيبي است بر اين دل كه... اي دل! تو چه مي كني؟ مي ماني؟ يا كه مي روي؟ داد از آن اختيار كه تو را حسين زمان جدا كند...
از آنجا كه اين ليلا را بايد از چشم آن مجنون ديد دريچه اي نزديكتر و مستقيم تر از نگاه شما نيافتم كه به شهيدمان بنگرم و خدا مي داند كه تصويرگري شما در ترسيم تصوير شهيد در خاطره اين ملت قدرشناس چه تاثير ماندگاري داشت و چون آه مجنون بوي ليلا مي دهد واژه واژه هاي شما تصديق آيه فوق بود.
محارم راز مي دانند كه راز در بيان نمي آيد و ما آن راز سر به مهر شما دو بال پرواز را خوانديم از اشك هاي محجوبتان، از بغض گلوگيرتان، از سينه ستبر و قامت استوارتان
به لحظه لحظه اين روزهاي سرخ قسم
كه بوي سبزترين فصل سال مي آيد
گيرم كه زديد، گيرم كه كشتيد، با رويش ناگزير جوانه چه مي كنيد؟! دكتر مجيد شهرياري شيشه عطري بود كه شهادتش، شكست حصر شيشه جسم بود و از پراكندگي رايحه خوش او گريزي نيست و دشمنان اسلام و قرآن بدانند كه «بكشيد ملت ما را ملت ما زنده تر مي شود»
اين صداي يك نسل - نسلي كه عصاره انقلاب است - است كه تا زنده به ايمانيم تا در ره قرآنيم با لطف امام عصر در راه شهيدانيم... در شهادت يك شمع راز منوري ست كه آن را آن آخرين و آن كشيده ترين شعله خوب مي داند!
دكتر هم رفت و زمين ماند و ما نيز بر زمين مانديم. با داغ جراحتي سخت بر دل و باري سنگين بردوش. آنها رفتند تا بار تكليف ما برگرده عقل و اختيارمان بار شود و همان سان كه سنت لا يتغير خلقت بوده است، چرخه بليات ما را نيز به ميدان كشد و آزموده شويم و اين آيت رباني درست درآيد كه «لنبلونكم حتي نعلم الجاهد منكم و الصابرين.»