(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


سه شنبه 28 دی 1389- شماره 19843

كلاهبرداري هاي نوين
روزهاي خاص ؛ ظرفيت ناشناخته گردشگري ايران براي خارجي ها



كلاهبرداري هاي نوين

افسانه حبيبي
الو...
سلام...
من از شركت اينترنتي... تماس مي گيرم
شماره شما از بين مشتركين ما شامل تخفيف 40درصد در كارت هاي اينترنتي 300 ساعته با يك عدد ساعت مچي به عنوان هديه شده، قيمت كارت هاي اينترنتي 300 ساعته ما در بازار 15 هزار تومان بوده كه با تخفيف ويژه 40درصد براي شما تنها 9500 تومان در نظر گرفته شده آدرس محبت كنيد تا با پيك رايگان شركت اين كارت را به همراه هديه تون در اسرع وقت ارسال كنيم.
الو...
سلام...
من از شركت اطلاعات جامع تهران تماس مي گيرم. CD تهيه شده كه در آن نقشه كامل شهر تهران جاده ها، راه ها، و GPRS و كليه اطلاعاتي را كه شما قبلا آن را به طور مختصر از 118 مي گرفتيد و به طور كامل در آن قرار داده شده اين سي دي كه قابل نصب بر روي لپ تاپ و كامپيوتر، و تلفن همراه شماست و قيمت آن در بيرون 7500 تومان است كه براي شما تنها 4500 تومان در نظر گرفته شده آدرس محبت كنيد تا با پيك رايگان شركت برايتان ارسال كنيم.
شايد شما با اين عبارات تا حدودي آشنا باشيد و حتي ممكن است از جمله كساني باشيد كه در دام اين گونه تبليغات كذايي و كلاهبرداري هاي نوين گرفتار شده و لطمه ديده باشيد.
اين شركت ها كه اغلب خصوصي هستند و فعاليت آنها به صورت زيرزميني و غيرقانوني است و هيچ ارگان يا نهادي هم بر آنها نظارت ندارد علاوه بر فرار از ماليات كه خود به تنهايي ضربه جبران ناپذيري را بر پيكر اقتصاد كشور وارد مي سازد ضمن قالب كردن اجناس تقلبي و غيرقابل استفاده به مردم و ايجاد مزاحمت براي آنها تحت عنوان شركت هاي تبليغاتي و بازاريابي از يك سو مردم را سركيسه و تلكه مي كنند و از سوي ديگر افراد به كار گماشته شده خود را كه با حداقل حقوق ممكن استخدام شده اند به شدت استثمار مي نمايند.
اين شركت ها كه تعدادشان هم كم نيست و اتفاقا روزبه روز بر تعدادشان با عناوين مختلف در حال اضافه شدن است و قانون كار خاص خودشان را دارند.
خانم ش- بختياري كه در يك شركت بازاريابي و تبليغاتي به شكل نيمه وقت كار مي كند مي گويد: در اين شركت ما با حداقل حقوق ممكن استخدام شده ايم و همين حقوق ناچيز را هم به صورت اقساطي و چند مرحله اي با كلي دردسر دريافت مي كنيم و در ازاي هر يك روز غيبت هم مبلغ ده هزار تومان از حقوق مان كسر مي شود و چنانچه هر يك از ما به هر دليل به مدت ده روز غيبت موجه داشته باشيم نه تنها حقوقي دريافت نمي كنيم بلكه بايد يه چيزي هم دستي بدهيم تا حداقل اخراج نشويم و درصورتي مي توانيم حضورمان را در اين شركت تثبيت كنيم كه سفارشات لازمه را كه حداقل روزي پنج سفارش براي يك بازارياب نيمه وقت درنظر گرفته شده است را بگيريم در غير اين صورت بي آنكه حق و حقوق مان پرداخت شود عذرمان خواسته مي شود. طبق قرار قبلي اگر تعداد سفارشات از پنج تا بيشتر بشود به بازارياب پورسانت تعلق ميگيرد كه اين پورسانت ها هم به بهانه هاي مختلفي مانند مرجوع شدن كالا يا كاهش سفارشات توسط شركت بالا كشيده مي شود و درصورت اعتراض، شخص اخراج و افراد ديگري اغلب مانند ما از سر نياز و ناچاري ناآگاهانه وارد اين مكانها شده و مشغول به كار مي شوند.
خانم بختياري مي گويد: اكثر كسانيكه در اين شركت ها كار مي كنند افراد تحصيل كرده داراي مدارج دانشگاهي هستند كه شرايط سخت كاري اين شركت ها را پذيرفته و در آن كار مي كنند.
خانم الف- م تجربه ديگري از اين دست را اين گونه بيان مي كند:
چندي پيش در صفحه آگهي هاي يك روزنامه به يك آگهي داغ از سوي يك شركت داراي مجوز كه از علاقمندان به گويندگي با كلي وعده و وعيد دعوت بعمل آورده بود برخورد كردم اين آگهي به قدري وسوسه انگيز بود كه نه تنها من بلكه عده بي شماري از علاقمندان به گويندگي را به سوي خود جذب كرده بود البته من قبلاً تست صدا داده بودم و جنس صدايم مورد تأييد اساتيد فن قرار گرفته بود اما به دليل نداشتن ليسانس نتوانسته بودم وارد صداوسيما بشوم اين بود كه با ديدن اين آگهي نور اميدي در من شكل گرفت.
وي افزود: روز ثبت نام از آنجايي كه اين شركت خارج از شهر قرار داشت علاوه بر پيمودن مسافت زيادي مانند همه كساني كه براي ثبت نام به آن جا مراجعه كرده بودند ساعت ها پشت در بسته توي خيابان به انتظار سپري كرديم و بالاخره پس از 2ساعت در شركت به روي مراجعان گشوده شد و فرم هاي ثبت نام كه علاوه بر مشخصات فردي وضعيت تأهل يا تجرد و سابقه ازدواج قبلي نيز در آن قيد شده بود در اختيارمان قرار گرفت و اين سؤال در ذهن من شكل گرفت كه تجرد يا تأهل يا داشتن سابقه ازدواج چه ربطي مي تواند با گويندگي داشته باشد؟!
اين خانم ادامه داد: تابلويي كه با شماره ثبت بر سر در ورودي مؤسسه نصب شده بود و يا مجوز صاحب مؤسسه كه با عكس و نام و نام خانوادگي برروي ديوار قاب شده بود جاي هيچ گونه شبهه اي را باقي نمي گذاشت كه اين شركت داراي مجوز است و اين موضوع كمي از اضطراب ما كم مي كرد.
وي در تشريح چگونگي ثبت نام خود افزود: پس از تكميل فرم ثبت نام توسط متقاضيان، صاحب مؤسسه كه يك جوان از فرنگ برگشته بود از هر نفر بابت هزينه تست صدا مبلغ ده هزار تومان دريافت كرد و در نهايت از كسانيكه ظاهراً در تست صدا قبول شدند با اين وعده كه در كارهايي كه به سفارش صداوسيما در اين مؤسسه انجام مي شود از آنها براي كار دوبله و گويندگي حتماً استفاده خواهد شد خواست تا در كلاسهاي ويژه گويندگي به منظور آموختن فنون و تكنيك گويندگي كه ترمي يك ميليون تومان است شركت كنند و چنانچه پرداخت اين مبلغ به طور يكجا از توان كسي خارج بود اين مبلغ به صورت ماهيانه 170هزار تومان از متقاضيان دريافت مي شد.
خانم الف تصريح كرد: نكته حائز اهميت اين كه صاحب اين مؤسسه ادعا مي كرد كه درصدي از اين مبلغ يعني ترمي يك ميليون تومان را بايد به وزارتخانه مربوطه بابت نظارت پرداخت نمايد كه با تحقيقي كه بعداً ما از وزارتخانه مربوطه به عمل آورديم به اين نتيجه رسيديم كه اين ادعا از سوي صاحب مؤسسه يك دروغ محض است و اين صرفاً يك كلاهبرداري به روش نوين براي جذب مشتري و متقاضي به سوي خود بوده است و لاغير!
باتوجه به گفته هاي خانم الف-م و يا خانم ش-بختياري و نمونه هاي بسيار ديگري كه در اين جا مجال گفتن آن نيست به اين نتيجه مي رسيم كه متأسفانه خصوصي سازي و بازگذاشتن دست مردم در امور خودشان كه در اصل 44 قانون اساسي آورده شده و جزء اهداف دولت بوده مورد سودجويي عده بي شماري فرصت طلب قرار گرفته است.
ضمن آنكه بايد با اطلاع رساني مردم را هم با مفهوم درست بازاريابي و تبليغات كه در واقع معرفي و شناساندن يك كالاي خوب و مرغوب مطابق با استانداردهاي ملي و بين المللي با كيفيت عالي و يا ارائه خدمات بهتر و برتر است را آگاه و آشنا سازيم تا بدين وسيله راه براي فرار از قانون براي سودجويان حرفه اي بسته شود.
اما درحال حاضر تنها چيزي كه از سوي برخي از اين شركت ها و مؤسسات چه با مجوز و چه بي مجوز در نظر گرفته نمي شود همين خدمت برتر است و بازاريابي و تبليغات رفته رفته تبديل به كلاهبرداري هاي نويني شده كه با عناوين مختلف هدفي جز سودجويي و پركردن جيب خود ندارند.
از همه بدتر اينكه ردپاي اين گونه تبليغات سودجويانه را مي توان در صفحه آگهي هاي برخي جرايد، صداوسيما، تجهيزات پزشكي، حتي آرايشگاههاي زنانه، مواد خوراكي و آگهي هايي كه به در و ديوار چسبيده مشاهده كرد.
اين شركت ها با انتشار آگهي هاي دروغين و وسوسه انگيز ابتدا طعمه را به سوي خود جذب و هدايت كرده و سپس با سوءاستفاده از كاركنان خود مردم را با ارائه و تحميل محصولات تقلبي و بي كيفيت چپاول مي كنند.
آنها زيركانه با انگشت گذاشتن برروي احساسات، علاقه و نياز مردم از آنها نهايت بهره برداري را مي نمايند و متأسفانه هميشه كار به همين جا ختم نمي شود چراكه اغلب اين شركت ها به خصوص آنهايي كه مجوز هم ندارند سلامت اخلاقي را كمتر مدنظر قرارداده بعضاً كار به جاهاي باريكتر و بهره برداري هاي ناخوشايندي ختم مي شود و به اين ترتيب سلامت جامعه را به خطر مي اندازند.
بنابراين افرادي كه از طريق اينگونه آگهي ها جذب اين شركت ها يا مؤسسات مي شوند بايد هوشيار بوده و حواسشان حتي به جزئي ترين مسائل پيرامون خود باشد به خصوص خانمهاي جوان كه بيشترين آمار تقاضا و جذب اين شركت ها را دارند بايد مواظب خود بوده و بدون شناخت و بي گدار به آب نزنند.
با اين تفاصيل بازهم تأكيد مي كنيم نظارت دقيق و مسئولانه دولت بر فعاليت هاي اقتصادي و اجتماعي تمامي بخش هاي خصوصي و حتي دولتي كاملاً محسوس و لازم است.

 



روزهاي خاص ؛ ظرفيت ناشناخته گردشگري ايران براي خارجي ها

قاسم حداد اصفهاني
شمار تبادل گردشگر در فاصله ماه هاي ژانويه تا اوت 2010 (شش ماه) در جهان 682 ميليون نفر بوده كه نسبت به سال 2009 حدود 40 ميليون نفر بيشتر است و اين مسئله در شرايط بحران اقتصادي رخ داده. آسيا با رشد 14 درصدي و خاورميانه با رشد 16 درصدي گردشگر مواجه بوده و اكثر كشورهاي اطراف ايران، رقم گردشگرپذيري خود را تا دو برابر سال 2009 اعلام كرده اند. در اين ميان چرا گردشگري خارجي در ايران آنچنان رونق ندارد؟
چند دليل در گذشته مطرح مي شد و چند دليل اصلي وجود دارد كه مانع از ورود گردشگر به ايران مي شود. در گذشته برخي افراد كم دانش، كم اعتقاد و عده اي هم مغرض، وجود مسئله حجاب براي خانم ها و تقيد ملت ايران به ارزش هاي الهي را دليل اصلي گرم نبودن بازار گردشگري ايران مي دانستند و هنوز هم مي دانند. كمبود امكانات اقامتي مناسب، كمبود وسايل حمل و نقل مطلوب مانند هواپيما، بوروكراسي نفسگير در بخش گردشگري، اطلاع رساني ضعيف درباره ظرفيت هاي ايران، تبليغات سوء دشمنان درباره وضعيت امنيت در ايران و... از ديگر دلايل رونق نداشتن گردشگري در ايران عنوان شده كه با شدت و ضعف در موارد مطروحه، درست است.
با اين حال يك مشكل اساسي در صنعت گردشگري ايران (و به نوعي كل فعاليت هاي فرهنگي) وجود دارد و آن از خود بيگانگي است. اكثريت شاغلان در بخش گردشگري با فرهنگ اصيل اسلامي ايراني بيگانه اند و فقط سطحي از اين فرهنگ را درك كرده اند. آنها حتي با فرهنگ باستاني ايران هم آشنا نيستند و براساس تواريخ نامعتبر، آلوده به جعل و حتي تحريف شده به راهنمايي گردشگران مي پردازند. در اين زمينه بايد يك نظام نامه تاريخي واحد تهيه شده و در اختيار آژانس هاي گردشگري و راهنمايان قرارگيرد تا از تعدد و تفرق مطالبي كه به گردشگر خارجي ارائه مي شود جلوگيري به عمل آيد.
از خود بيگانگي اهالي گردشگري
اكثر مديران آژانس ها و راهنماها از ظاهر گرفته تا نوع حرف زدن، راه رفتن و ديگر حركات، كاريكاتورهايي از غربي نمايي اند. حداكثر كار آنها اين است كه برتن مهمانداران خود، لباس هاي محلي بپوشانند اما از آداب و رسوم اسلامي- ايراني در اين افراد، آنچنان اثري ديده نمي شود. برخي از اين افراد بيگانگي با خود را به اوج رسانده و در حين همراهي با گردشگران، انجام تكاليف ديني را هم فراموش مي كنند حتي در بازديد از اماكن مذهبي همچون مسجد امام اصفهان. حال آنكه رفتار راهنما يكي از مظاهر ديدني براي گردشگران مي تواند باشد و اولين نماد يك ملت براي گردشگر، فرد راهنمايي است كه به نمايندگي از آن ملت، گردشگران را به ديدن آن كشور مي برد.
هنگامي كه به تازگي شبكه جام جم برون مرزي آغاز بكار كرده بود، برخي ايرانيان خارج از كشور و خارجي هاي علاقمند به ايران، گله مي كردند كه اين شبكه به جاي ايجاد فضاي ايراني در برنامه هايش، همان جوي را ايجاد مي كند كه در شبكه هاي غربي به شكل قوي تر وجود دارد. اين شبكه با رعايت برخي ظواهر اسلامي، همان فضاي غربي را ترويج مي كند حال آنكه ما مي خواهيم وقتي پاي جام جم مي نشينيم، اسلاميت و ايرانيت را حس كنيم.
اين مشكل دقيقاً از خود بيگانگي ناشي مي شود. بيگانگي با مسائل اسلامي و فرهنگي ايران و كم اعتقادي به اين مباني، موجب مي شود كه گردشگران، حقيقت ايران و ايراني را درنيابند و به سفر مجدد و تشويق ديگران براي سفر به ايران، راغب نشوند. حال آنكه اگر افرادي متدين اموري چون راهنمايي گردشگران، هتلداري، مهمانداري و از اين قبيل برعهده بگيرند، گردشگر خارجي باورش خواهد شد كه به ايران سفر كرده است. متدين حقيقي، فردي است مقيد به تكاليف ديني، منصف، با وجدان كاري و اخلاقي، مودب، خوش اخلاق، صبور، مسئول و مهمان نواز. بي شك چنين شخصي در جذب گردشگر و انتقال مفاهيم فرهنگي اسلامي ايراني، توامان موفق خواهد بود. در اين صورت گردشگر خارجي حقيقت ايران اسلامي را درك خواهد كرد ولو اينكه از بناي رومي تخت جمشيد هم ديدن كند.
ظرفيت هاي يگانه گردشگري در ايران
نكته ديگر درباب پررونق نبودن گردشگري خارجي در ايران، غفلت از ظرفيت هاي منحصر بفرد كشورمان است. ما فقط اماكن و ابنيه و حداكثر لباس هاي محلي مان را به گردشگران نشان مي دهيم حال آنكه مراسم مختلفي كه برگزار مي شود، مي تواند جذاب تر باشد.
يك گردشگر كانادايي كه امسال براي ديدن عزاداري هاي محرم به تهران آمده بود، مي گفت: مراسم تاسوعا و عاشورا يك نوع رقص دسته جمعي است اما مثل رقص هاي ديگر، اثر آني و زودگذر ندارد. آدم براي كساني مي رقصد و گريه مي كند كه حماسه آفريده اند بنابراين با جان و دل اين كار را انجام مي دهد و در روزهاي بعد هم تكرار مي كند. چون آرامش مي دهد.» اين كانادايي فعلا از محرم، آرامش پس از عزاداري اش را درك كرده و اين همه به وجد آمده است اما كساني هستند كه پس از سالها حقايقي از حسيني زيستن را نيز درك كرده اند. مانند آن دختران فرانسوي كه چند سال قبل در اصفهان، روسري را به عنوان سوغاتي ايران مي خريدند و بدون هيچ ناراحتي بر سر مي كردند و حتي با چادر در مراسم تاسوعا و عاشورا شركت مي كردند و مي گفتند كه براي شخصيت امام حسين(ع) و حضرت اباالفضل(ع) احترام خاصي قائلند. يا آن چند جوان آلماني كه ضمن ديدن آثار تاريخي اصفهان در مراسم روز عاشورا در ميدان امام شركت كرده بودند. يكي از آنها كه فارسي بلد بود، مي گفت: «آمده ايم كه اصفهان و عاشورا را با هم ببينيم» او سؤالاتي درباره محرم و عاشورا و امام حسين(ع) مي پرسيد و وقتي از حيا و نجابت عباس(ع) در عين قدرت او شنيد چنان به وجد آمد كه بي اختيار گريست.
اكنون سؤال اينجاست كه در وراي نشان دادن معماري تخت جمشيد و ابنيه اسلامي اصفهان، چرا گردشگري ويژه مراسم مختلف در ايران وجود ندارد؟ حال آنكه در كشورهاي ديگر در سالگرد پيروزي ها و جشن ها و ديگر اتفاقات مهم كشورشان، گردشگران زيادي جذب مي كنند. چرا گردشگري ويژه محرم، ماه رمضان، دهه فجر، ايام فاطميه، دفاع مقدس (كه در كل سال قابل برگزاري است)، اعياد بزرگ ديني و ملي و از اين قبيل در ايران وجود ندارد؟ چرا برخي روحانيون يا متدينين مسلط به زبان ها و فرهنگ هاي خارجي كه با شعائر و رسوم ملت خود نيز آشنايي بالايي دارند براي گردشگري بكار گرفته نمي شوند؟ چرا حوزه هاي علميه و مراكز علوم ديني براي ترويج فرهنگ محرم كه آب حيات گم شده جهان امروز است، نيرو تربيت نمي كنند؟ چرا سازمان ميراث فرهنگي به فكر استفاده از ظرفيت بزرگ محرم كه در سراسر جبهه هاي ما هم در سرتاسر سال وجود دارد نمي افتد؟ روضه نمي نويسم اما آيا شخصيت اباالفضل عليه السلام كه اين چنين روي مردم ايران، عراق و لبنان اثر حماسي گذاشته از شخصيت هاي بادكنكي هاليوود جذابيت كمتري دارد؟! آيا اينكه چنين شخصيت والايي، فدايي حضرت امام حسين عليه السلام شده، براي مردمان قهرمان جوي جهان جذابيت ندارد؟ آيا شخصيت و زندگي حضرت زهرا سلام الله عليها براي زنان و مردان ديگر نقاط جهان، جذابيت ندارد كه گردشگري ايام فاطميه راه بيندازيم؟
آيا عباس(ع) براي رونق گردشگري ما كافي نيست؟
آيا داستاني حماسي تر و عاشقانه تر از سقايي اباالفضل(ع) در جهان وجود دارد كه كسي جانش را براي رفع عطش خانواده اش بگذارد و خانواده هم آب نخواهند و او را بخواهند؟ آيا زنان دنيا شيفته كسي نمي شوند كه در عين قدرت و حماسه آفريني در برابر زنان خانواده خود زانو مي زند؟ حال آنكه شخصيت هاي هاليوودي تنها به دنبال سوءاستفاده از زنها هستند. اگر جهانيان بدانند كه احترام به خانواده در ايران اسلامي الگو گرفته از عباس حماسه ساز(ع) است چه خواهد شد. وقتي گردشگر خارجي به ايران مي آيد با درك اين مفاهيم، دچار انقلاب روحي خواهد شد و به آرامش حقيقي دست خواهد يافت. آيا هدف از گردشگري براي غربي ها و مادي گرايان، چيزي جز كسب آرامش است؟! آرامش حقيقي، گمشده انسان هاي ساكن در سرزمين هاي ليبراليستي و كمونيستي است.
وقتي گردشگر خارجي به مناطق عملياتي مي رود با اين حقيقت آشنا خواهد شد كه مسلمان ايراني با ملت عراق نجنگيد بلكه با كسي جنگيد كه دست پرورده آمريكا و رژيم صهيونيستي بود و به خاك ايران تجاوز كرد و تا آنجا ددمنشي كرد كه حتي ملت خود را با بمب شيميايي كشت و تا آنجا پيش رفت كه به دست ملت خود، اعدام شد و براي مرگ او در عراق، جشن و پايكوبي به راه افتاد. مي فهمد كه مسلمان ايراني، جوانمردانه جنگيد چرا كه خانه هاي مردم عراق را هدف قرار نداد و هرگاه خواست موشكي به مراكز نظامي يا اقتصادي دولت بعث بزند، مردم آن شهر عراقي را خبر كرد و در مقابل استفاده صدام از سلاح هاي شيميايي و ميكروبي اهدايي غرب، اقدام مقابله به مثل انجام نداد و اين همه جوانمردي حاصل فرهنگ حسيني و اباالفضلي است. همان اباالفضلي كه سپاه 30 هزار نفري كوفه جرأت نبرد با او را نداشت.
درست است كه غربي ها با نشان دادن چهره اي خشن از اسلام به دنبال دور كردن ملت ها از حقيقت اند اما با ترتيب دادن گردشگري نخبگان و مراجع فكري ملت ها مانند دانشجويان، استادان دانشگاه، ورزشكاران، معلمان و هنرمندان مي توان، ملت ها را با حقيقت اسلام و ايران آشنا كرد. نشان دادن ابنيه و اماكن كار بجايي است اما اين تنها بخش كوچكي از ظرفيت ايران است و بخش بزرگتر در فرهنگ، آداب و رسوم و مراسم مختلف اين سرزمين نهفته شده. اين گردشگري بايد در جشن ها و اعياد ما هم باشد چرا كه ما در همه اعياد و جشن ها هم ياد امام حسين(ع) و ياران حماسه سازش را زنده نگه مي داريم و همين مردم جهان را بيشتر با شخصيت آن بزرگواران آشنا مي كند و ايران را به معدن آرامش جهان تبديل مي كند. شايد برخي بگويند كه براي درك امام حسين، جهانيان به كربلا سفر مي كنند اما حسيني زيستن در ايران متجلي شده است و در جنوب لبنان بنابراين، معدن آرامش حسيني در ايران است.
بي شك ما در گردشگري علاوه بر كسب درآمد، به دنبال انتقال فرهنگ هم هستيم. آيا ايام ويژه، ظرفيت انتقال فرهنگ و كسب درآمد بصورت توأمان ندارد؟
نهادهاي مسئول در گردشگري و ديگر نهادهايي كه دغدغه ترويج فرهنگ اهل بيت عليهم السلام و انقلاب اسلامي بايد دست به دست هم دهند و گردشگري ايام ويژه را در ايران رونق دهند. اين بخشي از گردشگري بر مبناي الگوي اسلامي- ايراني مي تواند باشد. چرا كه خارجي ها وقتي حقيقت عباس عليه السلام را درك كردند آنوقت با انقلاب اسلامي هم كه برگرفته از مكتب اباالفضلي است بهتر آشنا خواهند شد. وقتي خميني(ره) رهرو حضرت عباس عليه السلام چنين سلحشور و در عين حال خانواده دوست است، ببين امام آنها كه حسين(ع) نام دارد كيست؟ و ببين خانواده و جد او(ص) چه كساني هستند؟ آيا در اينصورت، گردشگر خارجي، به جز ايران به جاي ديگري سفر خواهد كرد؟!

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14